آفتاب غدیر پشت پرده های تعصب: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۱: خط ۴۱:


== اجمالی از واقعه غدیر ==
== اجمالی از واقعه غدیر ==
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در بازگشت از آخرین حج در سال دهم هجری، روز هیجدهم ذی الحجّه در مکانی به نام جحفه به امر الهی توقف کردند و امر فرمودند افرادی که جلوتر رفته‌اند برگردند و منتظر شدند افرادی که عقب مانده بودند برسند. جحفه مکانی بود که راه‌های اهل مدینه و مصر و عراق از هم جدا می‌شد. آن روز به حدی گرم بود که اعراب از شدت گرما قسمتی از ردای خود را به سر کشیده و قسمتی هم زیر پاهایشان بود تا گرما کمتر به آنان برسد.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در بازگشت از آخرین حج در سال دهم هجری، روز هیجدهم ذی الحجّه در مکانی به نام جحفه به امر الهی توقف کردند و امر فرمودند افرادی که جلوتر رفته‌اند برگردند و منتظر شدند افرادی که عقب مانده بودند برسند.  
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بعد از اقامه نماز ظهر، به همراه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به روی جهازهای شتران که برای خواندن خطبه آماده شده بود رفتند و میان جمعیتی که بیش از صد هزار نفر بودند شروع به خواندن خطبه کردند به گونه ای که تمام مردم ایشان را می‌دیدند. بعد از ستایش خداوند و تذکر و موعظه، فرمودند: إنی اُوشک أن أدعی فأجیب من أولی الناس بالمؤمنین من أنفسهم؟ قالوا الله ورسوله أعلم. قال: إن الله مولای و أنا مولی المؤمنین و أنا أولی بهم من أنفسهم. ثم قال:
 
«فمن کنت مولاه فعلی مولاه».
جحفه مکانی بود که راه‌های اهل مدینه و مصر و عراق از هم جدا می‌شد. آن روز به حدی گرم بود که اعراب از شدت گرما قسمتی از ردای خود را به سر کشیده و قسمتی هم زیر پاهایشان بود تا گرما کمتر به آنان برسد.  
ای مردم! نزدیک است که از میان شما بروم. چه کسی نسبت به مؤمنین از خودشان أولی و سزاوارتر است؟ گفتند: خدا و رسولش داناترند. فرمود: خداوند مولای من و من مولا و سرپرست مؤمنین و از خودشان به آنها اُولی و سزاوارترم. سپس فرمود: هر که من مولای اویم علی مولای اوست.
 
نگاهی به سند حدیث غدیر
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بعد از اقامه نماز ظهر، به همراه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به روی جهازهای شتران که برای خواندن خطبه آماده شده بود رفتند و میان جمعیتی که بیش از صد هزار نفر بودند شروع به خواندن خطبه کردند به گونه ای که تمام مردم ایشان را می‌دیدند. بعد از ستایش خداوند و تذکر و موعظه، فرمودند: إنی اُوشک أن أدعی فأجیب من أولی الناس بالمؤمنین من أنفسهم؟ قالوا الله ورسوله أعلم. قال: إن الله مولای و أنا مولی المؤمنین و أنا أولی بهم من أنفسهم. ثم قال: «فمن کنت مولاه فعلی مولاه»؛ ای مردم! نزدیک است که از میان شما بروم. چه کسی نسبت به مؤمنین از خودشان أولی و سزاوارتر است؟ گفتند: خدا و رسولش داناترند. فرمود: خداوند مولای من و من مولا و سرپرست مؤمنین و از خودشان به آنها اُولی و سزاوارترم. سپس فرمود: هر که من مولای اویم علی مولای اوست.
 
== نگاهی به سند حدیث غدیر ==
با وجود اینکه این حدیث مانند سایر احادیث در حق امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) تحریف یا کتمان شده؛ در عین حال تواتر آن غیرقابل انکار است. برای آگاهی اجمالی از سند این حدیث به نکات زیر توجه کنید. قبل از آن متذکریم که نکات و مستنداتی که در این مقاله ارائه می‌شود برگرفته از دو کتاب گرانسنگ و ارزشمند الغدیر (ج۱) نوشته مرحوم علامه امینی (رضی الله عنه) و نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الأنوار (ج ۶–۹) نوشته آیت الله میلانی (دامت برکاته) می‌باشد و چون بنای این مقاله بر اختصار است خوانندگان محترم می‌توانند برای آگاهی از جزئیات و مطالب بیشتر به این کتابها مراجعه فرمایند.
با وجود اینکه این حدیث مانند سایر احادیث در حق امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) تحریف یا کتمان شده؛ در عین حال تواتر آن غیرقابل انکار است. برای آگاهی اجمالی از سند این حدیث به نکات زیر توجه کنید. قبل از آن متذکریم که نکات و مستنداتی که در این مقاله ارائه می‌شود برگرفته از دو کتاب گرانسنگ و ارزشمند الغدیر (ج۱) نوشته مرحوم علامه امینی (رضی الله عنه) و نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الأنوار (ج ۶–۹) نوشته آیت الله میلانی (دامت برکاته) می‌باشد و چون بنای این مقاله بر اختصار است خوانندگان محترم می‌توانند برای آگاهی از جزئیات و مطالب بیشتر به این کتابها مراجعه فرمایند.
۱ـ بیش از صد نفر از صحابه این حدیث را نقل کرده‌اند که چنین رقمی در مورد هیچ‌یک از احادیث وجود ندارد. حافظ ابوالعباس احمد بن محمد، معروف به ابن عقده (م ۳۳۳ هـ) در کتابی که راجع به حدیث غدیر تألیف کرده نام ۹۹ نفر از صحابه را ذکر می‌کند که این حدیث را روایت کرده‌اند و می‌گوید: ۲۸ نفر دیگر هم از صحابه این حدیث را نقل کرده‌اند.
 
۱ـ بیش از صد نفر از صحابه این حدیث را نقل کرده‌اند که چنین رقمی در مورد هیچ‌یک از احادیث وجود ندارد.  
 
حافظ ابوالعباس احمد بن محمد، معروف به ابن عقده (م ۳۳۳ هـ) در کتابی که راجع به حدیث غدیر تألیف کرده نام ۹۹ نفر از صحابه را ذکر می‌کند که این حدیث را روایت کرده‌اند و می‌گوید: ۲۸ نفر دیگر هم از صحابه این حدیث را نقل کرده‌اند.
 
۲ـ محمد بن جریر طبری (م ۳۱۰ هـ) این حدیث را با ۷۲ طریق، ابوبکر جعابی (م ۳۵۵ هـ) با ۱۲۵ طریق، ابوسعید سجستانی (م ۴۷۷ هـ) با ۱۲۰ طریق و احمد بن حنبل با ۴۰ طریق ذکر کرده‌اند.
۲ـ محمد بن جریر طبری (م ۳۱۰ هـ) این حدیث را با ۷۲ طریق، ابوبکر جعابی (م ۳۵۵ هـ) با ۱۲۵ طریق، ابوسعید سجستانی (م ۴۷۷ هـ) با ۱۲۰ طریق و احمد بن حنبل با ۴۰ طریق ذکر کرده‌اند.
۳ـ ابن حجر عسقلانی می‌گوید: این حدیث جداً اسانید زیادی دارد که ابن عقده آنها را در کتاب مستقلی جمع کرده است و بسیاری از اسانید آن صحیح و حسن است(۱۰).
 
۳ـ ابن حجر عسقلانی می‌گوید: این حدیث جداً اسانید زیادی دارد که ابن عقده آنها را در کتاب مستقلی جمع کرده است و بسیاری از اسانید آن صحیح و حسن است.<ref>فتح البارى، ج۷، ص۶۱.</ref>
 
۴ـ بیش از ۱۵ نفر از علمای اهل سنت اعتراف به تواتر این حدیث کرده‌اند، مانند: جلال الدین سیوطی، ملا علی قادری، مناوی، ابن کثیر، ذهبی و…
۴ـ بیش از ۱۵ نفر از علمای اهل سنت اعتراف به تواتر این حدیث کرده‌اند، مانند: جلال الدین سیوطی، ملا علی قادری، مناوی، ابن کثیر، ذهبی و…
۵–۳۶۰ تن از علمای اهل سنت از قرن دوم تا سیزدهم این حدیث را نقل کرده‌اند.
۵–۳۶۰ تن از علمای اهل سنت از قرن دوم تا سیزدهم این حدیث را نقل کرده‌اند.
مؤلفین حدیث غدیر:
 
بسیار قابل توجه است که ۱۱ نفر از بزرگان اهل سنت، اسناد این حدیث را در کتابی مستقل گردآوری کرده‌اند و تواتر این حدیث را به اثبات رسانیده‌اند.
== مؤلفین حدیث غدیر ==
در میان این تألیف کنندگان نام محمد بن جریر طبری، ابن عقده، ابوبکر جعابی، دارقطنی، ابوسعید سجستانی و شمس الدین ذهبی به چشم می‌خورد.
بسیار قابل توجه است که ۱۱ نفر از بزرگان اهل سنت، اسناد این حدیث را در کتابی مستقل گردآوری کرده‌اند و تواتر این حدیث را به اثبات رسانیده‌اند. در میان این تألیف کنندگان نام محمد بن جریر طبری، ابن عقده، ابوبکر جعابی، دارقطنی، ابوسعید سجستانی و شمس الدین ذهبی به چشم می‌خورد.
ذهبی (م ۷۴۸ هـ) می‌گوید: کتابی درباره اَسناد حدیث غدیر از ابن جریر طبری دیدم که از مشاهده آن و کثرت اسانید آن بسیار تعجب کردم(۱۱).
 
ابن کثیر (م ۷۷۴ هـ) می‌گوید: کتابی از ابن جریر طبری دیدم که احادیث غدیر خم را در دو مجلد بزرگ جمع کرده بود و همچنین کتابی که اسناد حدیث طیر را جمع کرده بود(۱۲).
ذهبی (م ۷۴۸ هـ) می‌گوید: کتابی درباره اَسناد حدیث غدیر از ابن جریر طبری دیدم که از مشاهده آن و کثرت اسانید آن بسیار تعجب کردم.<ref>تذكرة الحفاظ، ج۲، ص۷۱۳.</ref> ابن کثیر (م ۷۷۴ هـ) می‌گوید: کتابی از ابن جریر طبری دیدم که احادیث غدیر خم را در دو مجلد بزرگ جمع کرده بود و همچنین کتابی که اسناد حدیث طیر را جمع کرده بود.<ref>البداية والنهاية، ج۱۱، ص۱۶۷.</ref>
 
متأسفانه این کتاب هم مثل بسیاری از کتب دیگر که هر کدام به تنهایی برای اثبات امامت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) کافی است به دست ما نرسیده است. عجب است از کسانی که خود را حافظ سنت پیامبر می‌دانند که چرا این کتابها را کتمان کرده‌اند؟!!
متأسفانه این کتاب هم مثل بسیاری از کتب دیگر که هر کدام به تنهایی برای اثبات امامت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) کافی است به دست ما نرسیده است. عجب است از کسانی که خود را حافظ سنت پیامبر می‌دانند که چرا این کتابها را کتمان کرده‌اند؟!!
حال که وضعیت سند این حدیث مشخص شد و اعترافات علمای اهل سنت به تواتر آن روشن گردید به دلالت و معنای آن می‌پردازیم.
حال که وضعیت سند این حدیث مشخص شد و اعترافات علمای اهل سنت به تواتر آن روشن گردید به دلالت و معنای آن می‌پردازیم.
دلالت حدیث غدیر
 
مهمترین اشکالی که اهل سنت درباره دلالت این حدیث مطرح می‌کنند این است که لفظ «مولی» در این حدیث به معنای یاری کننده، محب یا محبوب می‌باشد و لفظ «مولی» به معنای «أولی به تصرف (ولایت داشتن)» در کلام عرب وجود ندارد.
== دلالت حدیث غدیر ==
مهمترین اشکالی که اهل سنت درباره دلالت این حدیث مطرح می‌کنند این است که لفظ «مولی» در این حدیث به معنای یاری کننده، محب یا محبوب می‌باشد و لفظ «مولی» به معنای «أولی به تصرف (ولایت داشتن)» در کلام عرب وجود ندارد.  
 
حال به یاری خداوند متعال ثابت خواهیم کرد که به اعتراف بزرگان خودشان، استعمال لفظ «مولی» در «أولی به تصرف» شایع است و سپس معلوم خواهد شد که کلمه «مولی» در حدیث غدیر به همین معنی می‌باشد.
حال به یاری خداوند متعال ثابت خواهیم کرد که به اعتراف بزرگان خودشان، استعمال لفظ «مولی» در «أولی به تصرف» شایع است و سپس معلوم خواهد شد که کلمه «مولی» در حدیث غدیر به همین معنی می‌باشد.
۱–۴۳ نفر از بزرگان اهل لغت، ادب و تفسیر اهل سنت تصریح می‌کنند که لفظ «مولی» در معنای «اُولی» در قرآن کریم و احادیث و اشعار عرب استعمال شده است. مانند: فراء، کلبی، ثعلب، مبرد، ابوعبیده، أخفش، زجاج، جوهری، زمخشری، تفتازانی، قوشجی و…
۱–۴۳ نفر از بزرگان اهل لغت، ادب و تفسیر اهل سنت تصریح می‌کنند که لفظ «مولی» در معنای «اُولی» در قرآن کریم و احادیث و اشعار عرب استعمال شده است. مانند: فراء، کلبی، ثعلب، مبرد، ابوعبیده، أخفش، زجاج، جوهری، زمخشری، تفتازانی، قوشجی و…
۲–۳۵ نفر از علمای اهل سنت تصریح دارند که لفظ «مولی» به معنای «المتصرّف فی الأمر»، «ولیّ الأمر»، «ملیک» و «رئیس» استعمال شده است. مانند: مبرد، زمخشری، نسفی، سیوطی، ابن اثیر، ابن کثیر، ثعلبی، ابن الجوزی و…
 
۳ـ یکی از دلایل قاطع بر این استعمال، همین حدیث غدیر است که در برخی نقلها به جای «من کنت مولاه» آمده است «من کنت اولی به من نفسه» یا «من کنت ولیه وأولی بنفسه»(۱۳) چرا که با توجه به قاعده پذیرفه شده «الحدیث یفسّر بعضه بعضاً»(۱۴) (حدیثها همدیگر را تفسیر می‌کنند) معلوم می‌شود که «مولی» به معنی همان «اولی به نفس» می‌باشد.
۲–۳۵ نفر از علمای اهل سنت تصریح دارند که لفظ «مولی» به معنای {{متن عربی|المتصرّف في الأمر}}، {{متن عربی|ولیّ الأمر}}، «ملیک» و «رئیس» استعمال شده است. مانند: مبرد، زمخشری، نسفی، سیوطی، ابن اثیر، ابن کثیر، ثعلبی، ابن الجوزی و…
 
۳ـ یکی از دلایل قاطع بر این استعمال، همین حدیث غدیر است که در برخی نقلها به جای{{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ}}آمده است {{متن عربی|مَنْ‏ كُنْتُ‏ أَوْلَى‏ بِهِ‏ مِنْ‏ نَفْسِهِ}}یا{{متن عربی|مَنْ‏ كُنْتُ‏ أَوْلَى‏ بِهِ‏ مِنْ‏ نَفْسِهِ‏}}<ref>المعجم الكبير، ج۵، ص۱۸۶.</ref>
 
چرا که با توجه به قاعده پذیرفه شده {{متن عربی|الحديث يفسّر بعضه بعضاً}}<ref>فتح البارى، ج۷، ص۱۱۱.</ref>
 
(حدیثها همدیگر را تفسیر می‌کنند) معلوم می‌شود که «مولی» به معنی همان «اولی به نفس» می‌باشد.
۴ـ در صحیح بخاری کلامی وجود دارد که نشان می‌دهد «مولی» به معنای «ملیک» استعمال می‌شود که این استعمال هم برای اثبات امامت کافی است چرا که ملیک به معنای پادشاه است.
۴ـ در صحیح بخاری کلامی وجود دارد که نشان می‌دهد «مولی» به معنای «ملیک» استعمال می‌شود که این استعمال هم برای اثبات امامت کافی است چرا که ملیک به معنای پادشاه است.
الف) قال البخاری فی کتاب التفسیر، باب: ولکل جعلنا موالی مما ترک الوالدان… و قال معمر: موالی: اولیاء ورثة عاقد أیمانکم، هو مولی الیمین وهو الحلیف. والمولی أیضاً: ابن العم. والمولی: المنعم المعتق والمولی: المعتق. والمولی: الملیک. والمولی: مولی فی الدین(۱۵).
الف) قال البخاری فی کتاب التفسیر، باب: ولکل جعلنا موالی مما ترک الوالدان… و قال معمر: موالی: اولیاء ورثة عاقد أیمانکم، هو مولی الیمین وهو الحلیف. والمولی أیضاً: ابن العم. والمولی: المنعم المعتق والمولی: المعتق. والمولی: الملیک. والمولی: مولی فی الدین(۱۵).
خط ۲۰۴: خط ۲۲۴:
(۱۲ ) البداية والنهاية، ج۱۱، ص۱۶۷.  
(۱۲ ) البداية والنهاية، ج۱۱، ص۱۶۷.  


(۱۳ ) المعجم الكبير، ج۵، ص۱۸۶.(۱۴ ) فتح البارى، ج۷، ص۱۱۱. (۱۵ ) صحيح بخارى بشرح ابن حجر، ج۸، ص۱۹۹.(۱۶ ) صحيح مسلم، ج۲، ص۱۹۷. باب الفاظ من الأدب.(۱۷ ) مسند احمد، ج۴، ص۳۷۲. (۱۸ ) مستدرك حاكم، ج۳، ص۱۰۹.(۱۹ ) مائده/ ۶۷.(۲۰ ) مائده/ ۳.(۲۱ ) معارج/ ۱.(۲۲ ) مسند احمد، ج۱، ص۸۴.(۲۳ ) همان، ج۱، ص۱۱۹. (۲۴ ) مستدرك حاكم، ج۳، ص۵۳۳.(۲۵ ) صحيح بخارى، ج۳، ص۱۵۵. باب فى الاستقراض وأداء الديون.(۲۶) صحيح مسلم، كتاب الفرائض(۲۷) إرشاد السارى، ج۷، ص۲۸۰.(۲۸) المنهاج فى شرح صحيح مسلم. پاورقى، ارشاد السارى، كتاب الفرائض.( ۲۹) تاريخ مدينه دمشق،ج۴۲، ص۲۲۰.( ۳۰) المعجم الكبير، ج۳، ص۱۸۰؛ تاريخ ابن كثير، ج۵، ص۲۰۹.( ۳۱) توبه/ ۷۱.( ۳۲) جمعه/ ۱۱.( ۳۳) صحيح بخارى، ج۶، ص۶۳.( ۳۴) آل عمران/ ۱۵۳.(۳۵ ) توبه/ ۲۵.( ۳۶) صحيح بخارى، ج۴، ص۵. كتاب المرضى باب قول المريض قوموا عنّى.( ۳۷) صحيح بخارى، ج۳، ص۱۸۲؛ مسند احمد، ج۴، ۲۳۰ و...( ۳۸) نساء/ ۶۵.( ۳۹)صحيح مسلم، ج۲، ص۳۶۰. كتاب الفضائل، فضائل على  (عليه السلام).(۴۰ ) همان( ۴۱) مستدرك حاكم، ج۳، ص۱۴۰؛ تذكرة الحفاظ، ج۳، ص۹۹۵؛ تاريخ بغداد، ج۱۱، ص۲۱۶ و...( ۴۲) مسند ابويعلى، ج۱، ص۴۲۷؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۱۸.(۴۳ ) مسند احمد، ج۱، ص۹۰؛اسد الغابة، ج۴، ص۳۱؛ الاصابه، ج۴، ص۴۶۸؛ مستدرك حاكم، ج۳، ص۱۴۲؛ البداية والنهايه، ج۷، ص۳۹۷.
(۱۳ ) المعجم الكبير، ج۵، ص۱۸۶.
 
(۱۴ ) فتح البارى، ج۷، ص۱۱۱. (۱۵ ) صحيح بخارى بشرح ابن حجر، ج۸، ص۱۹۹.(۱۶ ) صحيح مسلم، ج۲، ص۱۹۷. باب الفاظ من الأدب.(۱۷ ) مسند احمد، ج۴، ص۳۷۲. (۱۸ ) مستدرك حاكم، ج۳، ص۱۰۹.(۱۹ ) مائده/ ۶۷.(۲۰ ) مائده/ ۳.(۲۱ ) معارج/ ۱.(۲۲ ) مسند احمد، ج۱، ص۸۴.(۲۳ ) همان، ج۱، ص۱۱۹. (۲۴ ) مستدرك حاكم، ج۳، ص۵۳۳.(۲۵ ) صحيح بخارى، ج۳، ص۱۵۵. باب فى الاستقراض وأداء الديون.(۲۶) صحيح مسلم، كتاب الفرائض(۲۷) إرشاد السارى، ج۷، ص۲۸۰.(۲۸) المنهاج فى شرح صحيح مسلم. پاورقى، ارشاد السارى، كتاب الفرائض.( ۲۹) تاريخ مدينه دمشق،ج۴۲، ص۲۲۰.( ۳۰) المعجم الكبير، ج۳، ص۱۸۰؛ تاريخ ابن كثير، ج۵، ص۲۰۹.( ۳۱) توبه/ ۷۱.( ۳۲) جمعه/ ۱۱.( ۳۳) صحيح بخارى، ج۶، ص۶۳.( ۳۴) آل عمران/ ۱۵۳.(۳۵ ) توبه/ ۲۵.( ۳۶) صحيح بخارى، ج۴، ص۵. كتاب المرضى باب قول المريض قوموا عنّى.( ۳۷) صحيح بخارى، ج۳، ص۱۸۲؛ مسند احمد، ج۴، ۲۳۰ و...( ۳۸) نساء/ ۶۵.( ۳۹)صحيح مسلم، ج۲، ص۳۶۰. كتاب الفضائل، فضائل على  (عليه السلام).(۴۰ ) همان( ۴۱) مستدرك حاكم، ج۳، ص۱۴۰؛ تذكرة الحفاظ، ج۳، ص۹۹۵؛ تاريخ بغداد، ج۱۱، ص۲۱۶ و...( ۴۲) مسند ابويعلى، ج۱، ص۴۲۷؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۱۸.(۴۳ ) مسند احمد، ج۱، ص۹۰؛اسد الغابة، ج۴، ص۳۱؛ الاصابه، ج۴، ص۴۶۸؛ مستدرك حاكم، ج۳، ص۱۴۲؛ البداية والنهايه، ج۷، ص۳۹۷.