پرش به محتوا

آفتاب غدیر پشت پرده های تعصب: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
الحمد لله رب العالمین والصلاة والسلام علی رسوله وعلی آله الطیبین الطاهرین واللعن علی اعدائهم اجمعین.
الحمد لله رب العالمین والصلاة والسلام علی رسوله وعلی آله الطیبین الطاهرین واللعن علی اعدائهم اجمعین.


خداوند تبارک و تعالی پیامبرانش را برای هدایت و راهنمایی مردم فرستاده است تا به انحرافات فکری و عملی دچار نشوند چرا که تاریخ بشریت آکنده و مملوّ ازاین انحرافات می‌باشد که در نتیجه دوری از تعالیم پیامبران است.
خداوند تبارک و تعالی پیامبرانش را برای هدایت و راهنمایی مردم فرستاده است تا به انحرافات فکری و عملی دچار نشوند چرا که تاریخ بشریت آکنده و مملوّ ازاین انحرافات می‌باشد که در نتیجه دوری از تعالیم پیامبران است.<ref>سید علی موسوی</ref>


== پیروان اهل بیت (علیهم السلام)؛ تنها فرقه ناجیه ==
== پیروان اهل بیت (علیهم السلام)؛ تنها فرقه ناجیه ==
خط ۴۵: خط ۴۵:
جحفه مکانی بود که راه‌های اهل مدینه و مصر و عراق از هم جدا می‌شد. آن روز به حدی گرم بود که اعراب از شدت گرما قسمتی از ردای خود را به سر کشیده و قسمتی هم زیر پاهایشان بود تا گرما کمتر به آنان برسد.  
جحفه مکانی بود که راه‌های اهل مدینه و مصر و عراق از هم جدا می‌شد. آن روز به حدی گرم بود که اعراب از شدت گرما قسمتی از ردای خود را به سر کشیده و قسمتی هم زیر پاهایشان بود تا گرما کمتر به آنان برسد.  


رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بعد از اقامه نماز ظهر، به همراه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به روی جهازهای شتران که برای خواندن خطبه آماده شده بود رفتند و میان جمعیتی که بیش از صد هزار نفر بودند شروع به خواندن خطبه کردند به گونه ای که تمام مردم ایشان را می‌دیدند. بعد از ستایش خداوند و تذکر و موعظه، فرمودند: إنی اُوشک أن أدعی فأجیب من أولی الناس بالمؤمنین من أنفسهم؟ قالوا الله ورسوله أعلم. قال: إن الله مولای و أنا مولی المؤمنین و أنا أولی بهم من أنفسهم. ثم قال: «فمن کنت مولاه فعلی مولاه»؛ ای مردم! نزدیک است که از میان شما بروم. چه کسی نسبت به مؤمنین از خودشان أولی و سزاوارتر است؟ گفتند: خدا و رسولش داناترند. فرمود: خداوند مولای من و من مولا و سرپرست مؤمنین و از خودشان به آنها اُولی و سزاوارترم. سپس فرمود: هر که من مولای اویم علی مولای اوست.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بعد از اقامه نماز ظهر، به همراه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به روی جهازهای شتران که برای خواندن خطبه آماده شده بود رفتند و میان جمعیتی که بیش از صد هزار نفر بودند شروع به خواندن خطبه کردند به گونه ای که تمام مردم ایشان را می‌دیدند. بعد از ستایش خداوند و تذکر و موعظه، فرمودند:{{متن عربی|إني اُوشك أن أدعي فأجيب من أولي الناس بالمؤمنين من أنفسهم؟ قالوا الله ورسوله أعلم. قال: إن الله مولاي و أنا مولي المؤمنين و أنا أولي بهم من أنفسهم. ثم قال: «فمن كنت مولاه فعلي مولاه»}}؛ ای مردم! نزدیک است که از میان شما بروم. چه کسی نسبت به مؤمنین از خودشان أولی و سزاوارتر است؟ گفتند: خدا و رسولش داناترند. فرمود: خداوند مولای من و من مولا و سرپرست مؤمنین و از خودشان به آنها اُولی و سزاوارترم. سپس فرمود: هر که من مولای اویم علی مولای اوست.


== نگاهی به سند حدیث غدیر ==
== نگاهی به سند حدیث غدیر ==
خط ۲۲۱: خط ۲۲۱:
بلکه در بعضی منابع مانند صحیح ابن حبان و معجم الکبیر طبرانی آمده است که عمر گفت: {{متن عربی|ما شككت منذ أسلمت}}؛ از زمانی که ایمان آوردم شک در پیامبر نکردم مگر امروز که شک کردم. حال جای این سؤال مطرح است که با توجه به آیه{{متن قرآن|فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>نساء/ ۶۵.</ref> -به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود مگر اینکه در اختلافات خود تو را به داوری طلبند و سپس از داوری تو در دل خود احساس ناراحتی نکنند و کاملاً تسلیم باشند- آیا کسی که با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) جرّ و بحث می‌کند و با سخنان او هم قانع نمی‌شود، ایمان دارد؟!!
بلکه در بعضی منابع مانند صحیح ابن حبان و معجم الکبیر طبرانی آمده است که عمر گفت: {{متن عربی|ما شككت منذ أسلمت}}؛ از زمانی که ایمان آوردم شک در پیامبر نکردم مگر امروز که شک کردم. حال جای این سؤال مطرح است که با توجه به آیه{{متن قرآن|فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>نساء/ ۶۵.</ref> -به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود مگر اینکه در اختلافات خود تو را به داوری طلبند و سپس از داوری تو در دل خود احساس ناراحتی نکنند و کاملاً تسلیم باشند- آیا کسی که با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) جرّ و بحث می‌کند و با سخنان او هم قانع نمی‌شود، ایمان دارد؟!!


۶ـ مخالفت با سفارش صریح پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) درباره حفظ احترام اهل بیتش، چنانچه در صحیح مسلم آمده است که پیامبر فرمودند: «اُذکّرکم الله فی أهل بیتی، اُذکّرکم الله فی أهل بیتی، اُذکّرکم الله فی أهل بیتی»(۳۹) سه مرتبه فرمودند: بر شما باد به حفظ حرمت اهل بیتم. در جای دیگری فرمود: «اللهم هؤلاء أهلی»(۴۰). خدایا اینان اهل بیت من هستند (حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و حسین علیهم السلام).
۶ـ مخالفت با سفارش صریح پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) درباره حفظ احترام اهل بیتش، چنانچه در صحیح مسلم آمده است که پیامبر فرمودند: {{متن عربی|أُذَكِّرُكُمْ‏ فِي‏ أَهْلِ‏ بَيْتِي أُذَكِّرُكُمْ‏ فِي‏ أَهْلِ‏ بَيْتِي أُذَكِّرُكُمْ‏ فِي‏ أَهْلِ‏ بَيْتِي}}<ref>صحيح مسلم، ج۲، ص۳۶۰. كتاب الفضائل، فضائل على  (عليه السلام)</ref> سه مرتبه فرمودند: بر شما باد به حفظ حرمت اهل بیتم. در جای دیگری فرمود: {{متن عربی|اللَّهُمَ‏ هَؤُلَاءِ أَهْلِي}}؛<ref>همان.</ref> خدایا اینان اهل بیت من هستند (حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و حسین علیهم السلام).
آیا احترام گذاشتن یعنی غصب فدک و محروم کردن دختر پیامبر از ارث پدرش!!
 
آیا احترام گذاشتن یعنی علی (علیه السلام) را که اولین مسلمان است، خانه نشین کردن و افرادی مانند کعب الأحبار و ابوهریرة که یهودی بودند و تازه مسلمان شده بودند، قبل از خطبه‌های نماز جمعه در منابر رسمی حکومت برای مردم حدیث بگویند!!
آیا احترام گذاشتن یعنی غصب فدک و محروم کردن دختر پیامبر از ارث پدرش!! آیا احترام گذاشتن یعنی علی (علیه السلام) را که اولین مسلمان است، خانه نشین کردن و افرادی مانند کعب الأحبار و ابوهریرة که یهودی بودند و تازه مسلمان شده بودند، قبل از خطبه‌های نماز جمعه در منابر رسمی حکومت برای مردم حدیث بگویند!! آیا احترام گذاشتن یعنی جنگ جمل به سرکردگی عایشه و طلحه و زبیر و جنگ صفین به سرکردگی معاویه، به راه انداختن!! آیا احترام گذاشتن یعنی سبّ و لعن حضرت علی (علیه السلام) به روی منابر در زمان معاویه؟ آیا احترام گذاشتن یعنی جنگیدن با سبط پیغمبر اکرم، امام حسن (علیه السلام)!! آیا احترام گذاشتن یعنی فاجعه جانسوز و غیرانسانی کربلا!! آیا حفظ حرمت اهل بیت یعنی به اسارت گرفتن دختران رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در کربلا!! و صدها نمونه دیگر که هم شدتِ وقاحت و بی شرمی آن کارها مانع از بیان آن است و هم این مختصر، مجال بیان آن. خوانندگان محترم می‌توانند به کتاب ارزشمند اجتهاد در مقابل نصّ نوشته مرحوم علامه شرف الدین (قدس سره) مراجعه کنند.
آیا احترام گذاشتن یعنی جنگ جمل به سرکردگی عایشه و طلحه و زبیر و جنگ صفین به سرکردگی معاویه، به راه انداختن!!
 
آیا احترام گذاشتن یعنی سبّ و لعن حضرت علی (علیه السلام) به روی منابر در زمان معاویه؟
== انحراف صحابه ==
آیا احترام گذاشتن یعنی جنگیدن با سبط پیغمبر اکرم، امام حسن (علیه السلام)!!
با بررسی این مخالفت‌ها می‌توان نتیجه گرفت که به هیچ وجه دور از ذهن نیست که افرادی از صحابه پیامبر به مخالفت با حدیث غدیر برخیزند. افرادی که در مقابل پیامبر از ایشان اطاعت نمی‌کردند، حتماً بعد از رحلت ایشان برای رسیدن به ریاست و پست و مقام با ایشان مخالفت می‌کنند و شاهد این انحراف و کتمان همان روایتی بود که احمد بن حنبل و دیگران نقل کرده‌اند که سه نفر از صحابه هنگام مُناشده امیرالمؤمنین (علیه السلام)، شهادت ندادند و کتمان کردند و به بیماری مبتلا شدند.
آیا احترام گذاشتن یعنی فاجعه جانسوز و غیرانسانی کربلا!!
 
آیا حفظ حرمت اهل بیت یعنی به اسارت گرفتن دختران رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در کربلا!!
شواهد دیگری بر این انحراف وجود دارد که به بعضی از آنها مختصراً اشاره می‌کنیم:
و صدها نمونه دیگر که هم شدتِ وقاحت و بی شرمی آن کارها مانع از بیان آن است و هم این مختصر، مجال بیان آن. خوانندگان محترم می‌توانند به کتاب ارزشمند اجتهاد در مقابل نصّ نوشته مرحوم علامه شرف الدین (قدس سره) مراجعه کنند.
 
انحراف صحابه
۱ـ حاکم در مستدرک نقل می‌کند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: {{متن عربی|ان الأمة ستغدر بك بعدي}} ـ امت بعد از من به تو خیانت می‌کنند و عهد خود را می‌شکنند ـ و می‌گوید این حدیث صحیح است<ref>مستدرك حاكم، ج۳، ص۱۴۰؛ تذكرة الحفاظ، ج۳، ص۹۹۵؛ تاريخ بغداد، ج۱۱، ص۲۱۶ و...</ref>
با بررسی این مخالفت‌ها می‌توان نتیجه گرفت که به هیچ وجه دور از ذهن نیست که افرادی از صحابه پیامبر به مخالفت با حدیث غدیر برخیزند. افرادی که در مقابل پیامبر از ایشان اطاعت نمی‌کردند، حتماً بعد از رحلت ایشان برای رسیدن به ریاست و پست و مقام با ایشان مخالفت می‌کنند و شاهد این انحراف و کتمان همان روایتی بود که احمد بن حنبل و دیگران نقل کرده‌اند که سه نفر از صحابه هنگام مُناشده امیرالمؤمنین (علیه السلام)، شهادت ندادند و کتمان کردند و به بیماری مبتلا شدند. شواهد دیگری بر این انحراف وجود دارد که به بعضی از آنها مختصراً اشاره می‌کنیم:
 
۱ـ حاکم در مستدرک نقل می‌کند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: ان الأمة ستغدر بک بعدی ـ امت بعد از من به تو خیانت می‌کنند و عهد خود را می‌شکنند ـ و می‌گوید این حدیث صحیح است(۴۱).
۲ـ ابویعلی نقل می‌کند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: {{متن عربی|ضغائن في صدور اقوام لايبدونها لك إلا من بعدي}}<ref>مسند ابويعلى، ج۱، ص۴۲۷؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۱۸.</ref> ـ کینه‌هایی از تو در دل گروه‌هایی وجود دارد که آنرا آشکار نمی‌کنند مگر بعد از من. البته این جمله قسمتی از یک حدیث است که حاکم آنرا با همین سندی که ابویعلی ذکر می‌کند می‌آورد و آنرا صحیح می‌داند و ذهبی هم با او موافقت می‌کند اما این قسمت که آخر حدیث است را نمی‌آورد. حال این تحریف از جانب حاکم است یا ناشران کتاب او خدا می‌داند!!
۲ـ ابویعلی نقل می‌کند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: ضغائن فی صدور اقوام لایبدونها لک إلا من بعدی(۴۲) ـ کینه‌هایی از تو در دل گروه‌هایی وجود دارد که آنرا آشکار نمی‌کنند مگر بعد از من.
 
البته این جمله قسمتی از یک حدیث است که حاکم آنرا با همین سندی که ابویعلی ذکر می‌کند می‌آورد و آنرا صحیح می‌داند و ذهبی هم با او موافقت می‌کند اما این قسمت که آخر حدیث است را نمی‌آورد. حال این تحریف از جانب حاکم است یا ناشران کتاب او خدا می‌داند!!
۳ـ احمد بن حنبل، حاکم نیشابوری، ابن حبان، ابن کثیر و… با الفاظ مختلف نقل کرده‌اند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند:{{متن عربی|إن تؤمروا عليّاً ولا أراكم فاعلين تجدوه هادياً مهدياً يأخذ بكم الطريق المستقيم}}<ref>مسند احمد، ج۱، ص۹۰؛اسد الغابة، ج۴، ص۳۱؛ الاصابه، ج۴، ص۴۶۸؛ مستدرك حاكم، ج۳، ص۱۴۲؛ البداية والنهايه، ج۷، ص۳۹۷.</ref> اگر علی (علیه السلام) را امیر خود بگردانید- و نمی‌بینم که این کار را بکنید ـ او را هدایت کننده و هدایت شده می‌یابید که شما را به راه مستقیم هدایت می‌کند.
۳ـ احمد بن حنبل، حاکم نیشابوری، ابن حبان، ابن کثیر و… با الفاظ مختلف نقل کرده‌اند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «إن تؤمروا علیّاً ولا أراکم فاعلین تجدوه هادیاً مهدیاً یأخذ بکم الطریق المستقیم(۴۳) اگر علی (علیه السلام) را امیر خود بگردانید- و نمی‌بینم که این کار را بکنید ـ او را هدایت کننده و هدایت شده می‌یابید که شما را به راه مستقیم هدایت می‌کند.
 
ابن حجر عسقلانی عالم متبحر اهل سنت می‌گوید این روایت را احمد در مسلم با سند خوبی روایت کرده است.
ابن حجر عسقلانی عالم متبحر اهل سنت می‌گوید این روایت را احمد در مسلم با سند خوبی روایت کرده است. البته اول حدیث این است که اگر ابوبکر را امیر خود بگردانید او را امین و زاهد می‌یابید، اگر عمر را امیر گردانید خود گردانید او را قوی و امین می‌یابید، اگر علی را امیر خود گردانید ـ و نمی‌بینم که این کار را انجام دهید ـ او را هدایت کننده و هدایت شده که به راه مستقیم هدایت می‌کند خواهید یافت.  
البته اول حدیث این است که اگر ابوبکر را امیر خود بگردانید او را امین و زاهد می‌یابید، اگر عمر را امیر گردانید خود گردانید او را قوی و امین می‌یابید، اگر علی را امیر خود گردانید ـ و نمی‌بینم که این کار را انجام دهید ـ او را هدایت کننده و هدایت شده که به راه مستقیم هدایت می‌کند خواهید یافت.
 
جالب است که متن این حدیث دلالت بر جعلی بودن قسمت اول می‌کند چرا که اگر منظور پیامبر این بود که اختیار با شماست و می‌توانید هر یک از این سه نفر را برای خلافت انتخاب کنید، دیگر نباید در مورد حضرت علی (علیه السلام) می‌فرمودند: نمی‌بینم که او را خلیفه کنید؛ زیرا مردم حضرت علی (علیه السلام) را بعد از عثمان به عنوان خلیفه انتخاب کردند. حال اگر کسی بگوید که منظور پیامبر این بوده که: من نمی‌بینم که شما علی (علیه السلام) را به عنوان خلیفه اول انتخاب کنید. جواب می‌دهیم که پس چرا این مطلب را درباره عمر نگفتند با اینکه او هم به عنوان خلیفه اول انتخاب نشد؟! آیا پیامبر به این مطلب علم نداشت؟! خیر، علم داشت ولکن فردی که قسمت اول این حدیث را جعل کرد غافل از این نکته بود!!
جالب است که متن این حدیث دلالت بر جعلی بودن قسمت اول می‌کند چرا که اگر منظور پیامبر این بود که اختیار با شماست و می‌توانید هر یک از این سه نفر را برای خلافت انتخاب کنید، دیگر نباید در مورد حضرت علی (علیه السلام) می‌فرمودند: نمی‌بینم که او را خلیفه کنید؛ زیرا مردم حضرت علی (علیه السلام) را بعد از عثمان به عنوان خلیفه انتخاب کردند. حال اگر کسی بگوید که منظور پیامبر این بوده که: من نمی‌بینم که شما علی (علیه السلام) را به عنوان خلیفه اول انتخاب کنید. جواب می‌دهیم که پس چرا این مطلب را درباره عمر نگفتند با اینکه او هم به عنوان خلیفه اول انتخاب نشد؟! آیا پیامبر به این مطلب علم نداشت؟! خیر، علم داشت ولکن فردی که قسمت اول این حدیث را جعل کرد غافل از این نکته بود!!
نتیجه:
در پایان یادآور حدیث اول بحث می‌شویم که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند در میان آن فرقه‌های بسیار فقط یک فرقه اهل نجات است. ما شعیان دوازده امامی، خداوند را شاکریم که در گروهی هستیم که پیشوایان آن، امیرالمؤمنین، حضرت فاطمه زهرا، امام حسن، و امام حسین و اولاد معصومش (علیهم السلام) هستند که قطعاً این بزرگواران بر اساس اجماع مسلمین، اهل بهشت هستند.
خداوندا از تو می‌خواهیم که حق جویان را به آن فرقه اهل نجات هدایت فرمایی.


والسلام علی من التبع الهدی والحمد لله رب العالمین سید علی موسوی
== نتیجه ==
در پایان یادآور حدیث اول بحث می‌شویم که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: در میان آن فرقه‌های بسیار فقط یک فرقه اهل نجات است. ما شعیان دوازده امامی، خداوند را شاکریم که در گروهی هستیم که پیشوایان آن، امیرالمؤمنین، حضرت فاطمه زهرا، امام حسن، و امام حسین و اولاد معصومش (علیهم السلام) هستند که قطعاً این بزرگواران بر اساس اجماع مسلمین، اهل بهشت هستند. خداوندا از تو می‌خواهیم که حق جویان را به آن فرقه اهل نجات هدایت فرمایی.
 
والسلام علی من التبع الهدی والحمد لله رب العالمین


___________________________________________________
___________________________________________________
خط ۳۱۹: خط ۳۱۹:
( ۳۷) صحيح بخارى، ج۳، ص۱۸۲؛ مسند احمد، ج۴، ۲۳۰ و...
( ۳۷) صحيح بخارى، ج۳، ص۱۸۲؛ مسند احمد، ج۴، ۲۳۰ و...


( ۳۸) نساء/ ۶۵.( ۳۹)صحيح مسلم، ج۲، ص۳۶۰. كتاب الفضائل، فضائل على  (عليه السلام).(۴۰ ) همان( ۴۱) مستدرك حاكم، ج۳، ص۱۴۰؛ تذكرة الحفاظ، ج۳، ص۹۹۵؛ تاريخ بغداد، ج۱۱، ص۲۱۶ و...( ۴۲) مسند ابويعلى، ج۱، ص۴۲۷؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۱۸.(۴۳ ) مسند احمد، ج۱، ص۹۰؛اسد الغابة، ج۴، ص۳۱؛ الاصابه، ج۴، ص۴۶۸؛ مستدرك حاكم، ج۳، ص۱۴۲؛ البداية والنهايه، ج۷، ص۳۹۷.
( ۳۸) نساء/ ۶۵.
 
( ۳۹)صحيح مسلم، ج۲، ص۳۶۰. كتاب الفضائل، فضائل على  (عليه السلام).
 
(۴۰ ) همان( ۴۱) مستدرك حاكم، ج۳، ص۱۴۰؛ تذكرة الحفاظ، ج۳، ص۹۹۵؛ تاريخ بغداد، ج۱۱، ص۲۱۶ و...( ۴۲) مسند ابويعلى، ج۱، ص۴۲۷؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۱۸.
 
(۴۳ ) مسند احمد، ج۱، ص۹۰؛اسد الغابة، ج۴، ص۳۱؛ الاصابه، ج۴، ص۴۶۸؛ مستدرك حاكم، ج۳، ص۱۴۲؛ البداية والنهايه، ج۷، ص۳۹۷.