۲۲٬۹۷۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
خداوند تبارک و تعالی پیامبرانش را برای هدایت و راهنمایی مردم فرستاده است تا به انحرافات فکری و عملی دچار نشوند چرا که تاریخ بشریت آکنده و مملوّ ازاین انحرافات میباشد که در نتیجه دوری از تعالیم پیامبران است.<ref>سید علی موسوی</ref> | خداوند تبارک و تعالی پیامبرانش را برای هدایت و راهنمایی مردم فرستاده است تا به انحرافات فکری و عملی دچار نشوند چرا که تاریخ بشریت آکنده و مملوّ ازاین انحرافات میباشد که در نتیجه دوری از تعالیم پیامبران است.<ref>سید علی موسوی</ref> | ||
== پیروان اهل بیت | == پیروان اهل بیت عليهم السلام؛ تنها فرقه ناجیه == | ||
هدف از آفرینش جهان هستی همان هدایت و بندگی است و این هدایت باید تا روز قیامت برقرار باشد زیرا اگر لحظه ای مردم بدون راهنما باشند غرض الهی محقق نخواهد شد. حال برای شروع بحث حدیثی از وجود مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل میکنیم و متذکر میشویم که تمام احادیث و مستندات این مقاله از منابع معتبر اهل سنت میباشد. رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: یهود و نصارا، هفتاد و دو فرقه شدند و همه آنها در آتش اند مگر یک فرقه و امت من هفتاد و سه فرقه میشوند و همه در آتش اند مگر یک فرقه که اهل نجات هستند.<ref>مسند احمد، ج۴، ص۱۰۲؛ سنن دارمى، ج۲، ص۲۴۱؛ سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۳۲۲؛ سنن ابی داوود، ج۲، ص۳۹۰؛ البدایه و النهایه، ج۷، ص۲۶۲ و...</ref> | هدف از آفرینش جهان هستی همان هدایت و بندگی است و این هدایت باید تا روز قیامت برقرار باشد زیرا اگر لحظه ای مردم بدون راهنما باشند غرض الهی محقق نخواهد شد. حال برای شروع بحث حدیثی از وجود مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل میکنیم و متذکر میشویم که تمام احادیث و مستندات این مقاله از منابع معتبر اهل سنت میباشد. رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: یهود و نصارا، هفتاد و دو فرقه شدند و همه آنها در آتش اند مگر یک فرقه و امت من هفتاد و سه فرقه میشوند و همه در آتش اند مگر یک فرقه که اهل نجات هستند.<ref>مسند احمد، ج۴، ص۱۰۲؛ سنن دارمى، ج۲، ص۲۴۱؛ سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۳۲۲؛ سنن ابی داوود، ج۲، ص۳۹۰؛ البدایه و النهایه، ج۷، ص۲۶۲ و...</ref> | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
جحفه مکانی بود که راههای اهل مدینه و مصر و عراق از هم جدا میشد. آن روز به حدی گرم بود که اعراب از شدت گرما قسمتی از ردای خود را به سر کشیده و قسمتی هم زیر پاهایشان بود تا گرما کمتر به آنان برسد. | جحفه مکانی بود که راههای اهل مدینه و مصر و عراق از هم جدا میشد. آن روز به حدی گرم بود که اعراب از شدت گرما قسمتی از ردای خود را به سر کشیده و قسمتی هم زیر پاهایشان بود تا گرما کمتر به آنان برسد. | ||
رسول خدا صلی الله علیه و آله بعد از اقامه نماز ظهر، به همراه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به روی جهازهای شتران که برای خواندن خطبه آماده شده بود رفتند و میان جمعیتی که بیش از صد هزار نفر بودند شروع به خواندن خطبه کردند به گونه ای که تمام مردم ایشان را میدیدند. بعد از ستایش خداوند و تذکر و موعظه، فرمودند:{{متن عربی|إني اُوشك أن أدعي فأجيب من أولي الناس بالمؤمنين من أنفسهم؟ قالوا الله ورسوله أعلم. قال: إن الله مولاي و أنا مولي المؤمنين و أنا أولي بهم من أنفسهم. ثم قال: «فمن كنت مولاه فعلي | رسول خدا صلی الله علیه و آله بعد از اقامه نماز ظهر، به همراه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به روی جهازهای شتران که برای خواندن خطبه آماده شده بود رفتند و میان جمعیتی که بیش از صد هزار نفر بودند شروع به خواندن خطبه کردند به گونه ای که تمام مردم ایشان را میدیدند. بعد از ستایش خداوند و تذکر و موعظه، فرمودند: {{متن عربی|إني اُوشك أن أدعي فأجيب من أولي الناس بالمؤمنين من أنفسهم؟ قالوا الله ورسوله أعلم. قال: إن الله مولاي و أنا مولي المؤمنين و أنا أولي بهم من أنفسهم. ثم قال: «فمن كنت مولاه فعلي مولاه}}؛ ای مردم! نزدیک است که از میان شما بروم. چه کسی نسبت به مؤمنین از خودشان أولی و سزاوارتر است؟ گفتند: خدا و رسولش داناترند. فرمود: خداوند مولای من و من مولا و سرپرست مؤمنین و از خودشان به آنها اُولی و سزاوارترم. سپس فرمود: هر که من مولای اویم علی مولای اوست. | ||
== نگاهی به سند حدیث غدیر == | == نگاهی به سند حدیث غدیر == | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
۴ـ در صحیح بخاری کلامی وجود دارد که نشان میدهد «مولی» به معنای «ملیک» استعمال میشود که این استعمال هم برای اثبات امامت کافی است چرا که ملیک به معنای پادشاه است. | ۴ـ در صحیح بخاری کلامی وجود دارد که نشان میدهد «مولی» به معنای «ملیک» استعمال میشود که این استعمال هم برای اثبات امامت کافی است چرا که ملیک به معنای پادشاه است. | ||
الف) قال البخاری فی کتاب التفسیر، باب: {{متن عربی|ولكل جعلنا موالي مما ترك الوالدان… و قال معمر: موالي: اولياء ورثة عاقد أيمانكم، هو مولي اليمين وهو الحليف. والمولي أيضاً: ابن العم. والمولي: المنعم المعتق والمولي: المعتق. والمولي: المليك. والمولي: مولي | الف) قال البخاری فی کتاب التفسیر، باب: {{متن عربی|ولكل جعلنا موالي مما ترك الوالدان… و قال معمر: موالي: اولياء ورثة عاقد أيمانكم، هو مولي اليمين وهو الحليف. والمولي أيضاً: ابن العم. والمولي: المنعم المعتق والمولي: المعتق. والمولي: المليك. والمولي: مولي في الدين}}<ref>صحيح بخارى بشرح ابن حجر، ج۸، ص۱۹۹</ref> | ||
=== پاسخ شبهه دوم === | === پاسخ شبهه دوم === | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
در جواب باید بگوییم اولاً هنگامی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله این دستور را از جانب خدای متعال به مردم ابلاغ کرد هیچکس در ولایت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بعد از پیامبر تردید نکرد حتی ابوبکر و عمر تهنیت گفتند و عمر گفت: إنه مولای. دلیل این وضوح و روشنی این است که خطبه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله طبق نقلی که از امام باقر (علیه السلام) به ما رسیده است کاملاً نشان میدهد که منظور از «ولیّ» و «مولی» همان ولایت و إمارت میباشد زیرا این خطبه در حدود نصف جزء قرآن است و بسیار جای تعجب است از افرادی که خود را حافظ سنت پیامبر میدانند چگونه خطبه این مهمی و تاریخی را کامل نقل نکردهاند. | در جواب باید بگوییم اولاً هنگامی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله این دستور را از جانب خدای متعال به مردم ابلاغ کرد هیچکس در ولایت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بعد از پیامبر تردید نکرد حتی ابوبکر و عمر تهنیت گفتند و عمر گفت: إنه مولای. دلیل این وضوح و روشنی این است که خطبه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله طبق نقلی که از امام باقر (علیه السلام) به ما رسیده است کاملاً نشان میدهد که منظور از «ولیّ» و «مولی» همان ولایت و إمارت میباشد زیرا این خطبه در حدود نصف جزء قرآن است و بسیار جای تعجب است از افرادی که خود را حافظ سنت پیامبر میدانند چگونه خطبه این مهمی و تاریخی را کامل نقل نکردهاند. | ||
شاهد این کتمان این است که احمد بن حنبل در مسند خود، نقل میکند: | شاهد این کتمان این است که احمد بن حنبل در مسند خود، نقل میکند: {{متن عربی|فخطبنا}}<ref>مسند احمد، ج۴، ص۳۷۲</ref> ـ پیامبر برای ما خطبه خواند. آیا این دو سه خطی که نقل کردهاند خطبه است؟! | ||
با این که حاکم در مستدرک میگوید: {{متن عربی|قام خطيباً فحمد الله وأئني عليه وذكّر و وعظ فقال ما شاء الله أن يقول}}<ref>مستدرك حاكم، ج۳، ص۱۰۹.</ref> پیامبر خطبه خواند. خدا را حمد و ثنا گفت و تذکر داد و موعظه نمود. حال جای این سؤال اساسی است که چرا این تذکر و موعظه را نقل نکردند؟ چرا این خطبه را به صورت کامل نقل نکردند؟ البته جواب آن روشن است؛ همان دلیلی که سبب شد که کاغذ و دوات برای پیامبر نیاورند همان سبب کتمان این خطبه شد؛ همان دلیلی که سبب شد بسیاری از حقائق بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله را نقل نکنند همان سبب کتمان این خطبه شد. | با این که حاکم در مستدرک میگوید: {{متن عربی|قام خطيباً فحمد الله وأئني عليه وذكّر و وعظ فقال ما شاء الله أن يقول}}<ref>مستدرك حاكم، ج۳، ص۱۰۹.</ref> پیامبر خطبه خواند. خدا را حمد و ثنا گفت و تذکر داد و موعظه نمود. حال جای این سؤال اساسی است که چرا این تذکر و موعظه را نقل نکردند؟ چرا این خطبه را به صورت کامل نقل نکردند؟ البته جواب آن روشن است؛ همان دلیلی که سبب شد که کاغذ و دوات برای پیامبر نیاورند همان سبب کتمان این خطبه شد؛ همان دلیلی که سبب شد بسیاری از حقائق بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله را نقل نکنند همان سبب کتمان این خطبه شد. | ||
خط ۱۶۱: | خط ۱۶۱: | ||
در حدیث دیگری نقل میکند که: دوازده نفر بلند شدند و شهادت دادند اما سه نفر این حدیث را کتمان کردند و امام (علیه السلام) آنها را نفرین کرد و دچار بیماری شدند<ref>همان، ج۱، ص۱۱۹.</ref> که در روایات دیگر نام آنها آمده است. اگر معنای این حدیث محبوبیت یا یاری کردن بود چه دلیلی بر کتمان این حدیث وجود داشت؟ | در حدیث دیگری نقل میکند که: دوازده نفر بلند شدند و شهادت دادند اما سه نفر این حدیث را کتمان کردند و امام (علیه السلام) آنها را نفرین کرد و دچار بیماری شدند<ref>همان، ج۱، ص۱۱۹.</ref> که در روایات دیگر نام آنها آمده است. اگر معنای این حدیث محبوبیت یا یاری کردن بود چه دلیلی بر کتمان این حدیث وجود داشت؟ | ||
۷ـ یکی از مهمترین قرائن بر اینکه مولی به معنای اولویت در تصرف است، این است که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله قبل از اینکه حضرت علی (علیه السلام) را به ولایت معرفی کنند، فرمودند:{{متن عربی|ألست أولى بالمؤمنين من أنفسهم}}؛ آیا من بر مؤمنین بیش از خودشان ولایت ندارم. سپس فرمودند: {{متن عربی| | ۷ـ یکی از مهمترین قرائن بر اینکه مولی به معنای اولویت در تصرف است، این است که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله قبل از اینکه حضرت علی (علیه السلام) را به ولایت معرفی کنند، فرمودند:{{متن عربی|ألست أولى بالمؤمنين من أنفسهم}}؛ آیا من بر مؤمنین بیش از خودشان ولایت ندارم. سپس فرمودند: {{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ}} که با «فاء تفریع» این جمله را فرمودند که نشان میدهد این جمله نتیجه جمله قبل است یعنی حال که اقرار میکنید من نسبت به شما اُولی هستم پس هر که من مولای او هستم و نسبت به او اولی هستم علی مولای اوست و نسبت به او اُولی است. | ||
اگر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله معنایی غیر از این را اراده کرده بودند باید قرینه ای بر آن میآوردند چرا که ظهور جملهبندیها و تقابل میان آنها، دلالت بر امامت و جانشینی دارد. این روایت را ۵۰ نفر از علمای اهل سنت نقل کردهاند. | اگر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله معنایی غیر از این را اراده کرده بودند باید قرینه ای بر آن میآوردند چرا که ظهور جملهبندیها و تقابل میان آنها، دلالت بر امامت و جانشینی دارد. این روایت را ۵۰ نفر از علمای اهل سنت نقل کردهاند. |