۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
<big>اين آيه از چهار بُعد قابل بررسى است:</big> | <big>اين آيه از چهار بُعد قابل بررسى است:</big> | ||
<big>'''متن خطبه غدير'''</big> | |||
<big>مَعاشِرَ النّاسِ، قَدْ ضَلَّ قَبْلَكُمْ اكْثَرُ الاوَّلينَ، وَ اللَّه لَقَدْ اهْلَكَ الاوَّلينَ<ref>«ج» و «ه» و «و»: وَ الله قَدْ اهْلَكَ الْاوَّلينَ بِمُخالَفَةِ انْبِيائِهِمْ: خداوند پيشينيان را با مخالفت انبيائشان هلاک كرد.</ref>، وَ هُوَ مُهْلِكُ الْآخِرينَ. قالَ اللَّه تَعالى: «أَ لَمْ نُهْلِكِ الْأَوَّلِينَ، ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرِينَ، كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ، وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ»:</big> | <big>مَعاشِرَ النّاسِ، قَدْ ضَلَّ قَبْلَكُمْ اكْثَرُ الاوَّلينَ، وَ اللَّه لَقَدْ اهْلَكَ الاوَّلينَ<ref>«ج» و «ه» و «و»: وَ الله قَدْ اهْلَكَ الْاوَّلينَ بِمُخالَفَةِ انْبِيائِهِمْ: خداوند پيشينيان را با مخالفت انبيائشان هلاک كرد.</ref>، وَ هُوَ مُهْلِكُ الْآخِرينَ. قالَ اللَّه تَعالى: «أَ لَمْ نُهْلِكِ الْأَوَّلِينَ، ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرِينَ، كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ، وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ»:</big> | ||
<big>اى مردم، قبل از شما اكثر پيشينيان هلاک شدند، و خداوند آنان را (به خاطر مخالفت با پيامبرانشان) هلاک نمود، و اوست كه آيندگان را هلاک خواهد كرد. خداى تعالى مى فرمايد: «آيا ما پيشينيان را هلاک نكرديم؟ آيا در پى آنان گروه ديگرى را نفرستاديم؟ ما با مجرمان چنين مى كنيم! واى در آن روز بر تكذيب كنندگان».<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۰ بخش ۶، و پاورقى ۶ از نسخه هاى «ج» و «ه» و «و». </ref></big> | <big>اى مردم، قبل از شما اكثر پيشينيان هلاک شدند، و خداوند آنان را (به خاطر مخالفت با پيامبرانشان) هلاک نمود، و اوست كه آيندگان را هلاک خواهد كرد. خداى تعالى مى فرمايد: «آيا ما پيشينيان را هلاک نكرديم؟ آيا در پى آنان گروه ديگرى را نفرستاديم؟ ما با مجرمان چنين مى كنيم! واى در آن روز بر تكذيب كنندگان».<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۰ بخش ۶، و پاورقى ۶ از نسخه هاى «ج» و «ه» و «و». </ref></big> | ||
<big>'''موقعيت تاريخى'''</big> | |||
<big>در اواسط خطابه غدير، پيامبر صلى الله عليه وآله اخبارى از غصب خلافت را به ميان آورد و ذهن ها را متوجه خطر گمراهى بعد از خود نمود، و براى هضم آن يادآور شد كه امت هاى گذشته نيز به چنين خطرى مبتلا شدند.</big> | <big>در اواسط خطابه غدير، پيامبر صلى الله عليه وآله اخبارى از غصب خلافت را به ميان آورد و ذهن ها را متوجه خطر گمراهى بعد از خود نمود، و براى هضم آن يادآور شد كه امت هاى گذشته نيز به چنين خطرى مبتلا شدند.</big> | ||
<big>سپس براى آنكه مردم اين خطر را جدى بگيرند هلاک شدن امت ها با عذاب الهى را مطرح فرمود و اينكه امت هاى آينده نيز همان مسير را خواهند پيمود، و براى اين مطلب به آيه قرآن استناد نمود و با كلمه «قالَ اللَّه تَعالى» چهار آيه پشت سر هم از [[سوره مرسلات]] را قرائت فرمود.</big> | <big>سپس براى آنكه مردم اين خطر را جدى بگيرند هلاک شدن امت ها با عذاب الهى را مطرح فرمود و اينكه امت هاى آينده نيز همان مسير را خواهند پيمود، و براى اين مطلب به آيه قرآن استناد نمود و با كلمه «قالَ اللَّه تَعالى» چهار آيه پشت سر هم از [[سوره مرسلات]] را قرائت فرمود.</big> | ||
<big>'''موقعيت قرآنى'''</big> | |||
<big>اين آيات در موقعيت خاصى از قرآن قرار گرفته كه خداوند تأكيد خاصى بر تكذيب كنندگان دارد و در اين سوره ۱۰ بار فرموده: «وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ»:</big> | <big>اين آيات در موقعيت خاصى از قرآن قرار گرفته كه خداوند تأكيد خاصى بر تكذيب كنندگان دارد و در اين سوره ۱۰ بار فرموده: «وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ»:</big> | ||
خط ۴۵: | خط ۴۸: | ||
<big>و اين گونه ده بار اين جمله در سوره «مرسلات» تكرار شده، شبيه آيه «فَبِأَىِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ» كه در سوره «الرحمن» تكرار شده است.</big> | <big>و اين گونه ده بار اين جمله در سوره «مرسلات» تكرار شده، شبيه آيه «فَبِأَىِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ» كه در سوره «الرحمن» تكرار شده است.</big> | ||
<big>'''تحليل اعتقادى'''</big> | |||
<big>'''تحليل اعتقادى اول'''</big> | |||
<big>آنچه به تفسير اين آيه باز مى گردد عنوان كردن مسئله تكذيب رسل و ارتباط آن به عذاب الهى در اين موقعيت خطبه است. بدان معنى كه هر كس على عليه السلام را ردّ كند و مقام او را نپذيرد و نتيجتاً سخن و فرمان او را اطاعت نكند اين همان تكذيب اوست، و چون اين مقام و منزلت على عليه السلام را پيامبرصلى الله عليه وآله آورده نپذيرفتن او به معناى ردّ اوامر رسول الله صلى الله عليه وآله و تكذيب آن حضرت است. از آنجا كه پيامبرصلى الله عليه وآله هم آنچه مىگويد از طرف خداست، در واقع كسى كه مقام على عليه السلام را نپذيرد خدا را تكذيب كرده است.</big> | <big>آنچه به تفسير اين آيه باز مى گردد عنوان كردن مسئله تكذيب رسل و ارتباط آن به عذاب الهى در اين موقعيت خطبه است. بدان معنى كه هر كس على عليه السلام را ردّ كند و مقام او را نپذيرد و نتيجتاً سخن و فرمان او را اطاعت نكند اين همان تكذيب اوست، و چون اين مقام و منزلت على عليه السلام را پيامبرصلى الله عليه وآله آورده نپذيرفتن او به معناى ردّ اوامر رسول الله صلى الله عليه وآله و تكذيب آن حضرت است. از آنجا كه پيامبرصلى الله عليه وآله هم آنچه مىگويد از طرف خداست، در واقع كسى كه مقام على عليه السلام را نپذيرد خدا را تكذيب كرده است.</big> | ||
<big>اكنون به اين نتيجه مى رسيم كه خداوند اقوام بسيارى را به خاطر تكذيبشان هلاک نموده و خواهد نمود، كه از بارزترين نمونه هاى آن تكذيب خدا و رسول در مسئله ولايت على بن ابى طالب عليه السلام است.</big> | <big>اكنون به اين نتيجه مى رسيم كه خداوند اقوام بسيارى را به خاطر تكذيبشان هلاک نموده و خواهد نمود، كه از بارزترين نمونه هاى آن تكذيب خدا و رسول در مسئله ولايت على بن ابى طالب عليه السلام است.</big> | ||
<big>'''تحليل اعتقادى دوم'''</big> | |||
<big>يادآورى اين نكته ضرورى به نظر مى رسد كه تكذيب امم گذشته نسبت به انبياى خود به معناى ارتكاب گناه نبود، بلكه كارى ريشه اى بود تا راه را براى آنچه مى خواستند باز كنند و به اهداف خود برسند.</big> | <big>يادآورى اين نكته ضرورى به نظر مى رسد كه تكذيب امم گذشته نسبت به انبياى خود به معناى ارتكاب گناه نبود، بلكه كارى ريشه اى بود تا راه را براى آنچه مى خواستند باز كنند و به اهداف خود برسند.</big> | ||
<big>لذا گاهى به پيامبران خود مى گفتند: شما به دروغ ادعا مى كنيد كه از طرف خدا هستيد. گاهى مى گفتند: اين سخنان را خدا نفرموده و شما از طرف خود به ما امر و نهى مى كنيد. گاهى مى گفتند: تقدس شما را به چنين دستوراتى وادار مى كند و الا واقع دين خدا چنين نيست. گاهى پس از مخالفت بهانه مى آوردند كه: ما گمان كرديم منظور شما چنين است. و گاهى مصلحت سنجى خود را به عنوان دليلى قاطع در برابر دستور الهى قرار مى دادند و بدين صورت آن را ردّ مى كردند.</big> | <big>لذا گاهى به پيامبران خود مى گفتند: شما به دروغ ادعا مى كنيد كه از طرف خدا هستيد. گاهى مى گفتند: اين سخنان را خدا نفرموده و شما از طرف خود به ما امر و نهى مى كنيد. گاهى مى گفتند: تقدس شما را به چنين دستوراتى وادار مى كند و الا واقع دين خدا چنين نيست. گاهى پس از مخالفت بهانه مى آوردند كه: ما گمان كرديم منظور شما چنين است. و گاهى مصلحت سنجى خود را به عنوان دليلى قاطع در برابر دستور الهى قرار مى دادند و بدين صورت آن را ردّ مى كردند.</big> | ||
خط ۶۲: | خط ۶۸: | ||
<big>در مسئله «ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام» همه اين نمونه هاى تكذيب در زمان خود پيامبر صلى الله عليه وآله، گاهى رو در روى آن حضرت و گاهى در غياب ايشان رخ داد، و چهره اصلى آن پس از رحلت حضرتش ظاهر شد كه رسماً در برابر على بن ابى طالب عليه السلام قد عَلَم كردند.</big> | <big>در مسئله «ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام» همه اين نمونه هاى تكذيب در زمان خود پيامبر صلى الله عليه وآله، گاهى رو در روى آن حضرت و گاهى در غياب ايشان رخ داد، و چهره اصلى آن پس از رحلت حضرتش ظاهر شد كه رسماً در برابر على بن ابى طالب عليه السلام قد عَلَم كردند.</big> | ||
<big>'''الف) تكذيب هاى رو در رو در غدير'''</big> | |||
<big>از نمونه هاى شاخصِ تكذيب هاى رو در رو، حارث فهرى بود كه با صراحتِ لهجه تكذيب خود را بر زبان آورد و عذاب را خودش درخواست كرد و گفت: «خدايا، اگر آنچه محمد مىگويد حق و از جانب توست سنگى از آسمان بر ما ببار يا عذاب دردناكى بر ما بفرست».<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص۱۳۶، ۱۶۲، ۱۶۳.</ref></big> | <big>از نمونه هاى شاخصِ تكذيب هاى رو در رو، حارث فهرى بود كه با صراحتِ لهجه تكذيب خود را بر زبان آورد و عذاب را خودش درخواست كرد و گفت: «خدايا، اگر آنچه محمد مىگويد حق و از جانب توست سنگى از آسمان بر ما ببار يا عذاب دردناكى بر ما بفرست».<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص۱۳۶، ۱۶۲، ۱۶۳.</ref></big> | ||
خط ۷۱: | خط ۷۸: | ||
<big>گفتند: اگر به خاطر ترس از مخالفت خداوند اين كار را نمى كنى، پس كسى را در خلافت با او شريک نما كه مردم با وجود او آرام بگيرند و با تو مخالفت نكنند! حضرت نپذيرفت و از طرف خدا آيه نازل شد: «لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ». حضرت فرمود: اگر اين پيمان را بشكنيد و يا در آن شک كنيد روز قيامت خصم شما خواهم بود.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص۱۶۰، ۱۶۱..</ref></big> | <big>گفتند: اگر به خاطر ترس از مخالفت خداوند اين كار را نمى كنى، پس كسى را در خلافت با او شريک نما كه مردم با وجود او آرام بگيرند و با تو مخالفت نكنند! حضرت نپذيرفت و از طرف خدا آيه نازل شد: «لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ». حضرت فرمود: اگر اين پيمان را بشكنيد و يا در آن شک كنيد روز قيامت خصم شما خواهم بود.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص۱۶۰، ۱۶۱..</ref></big> | ||
<big>'''ب) تكذيب هاى غيابى در غدير'''</big> | |||
<big>نمونه هايى كه در غياب پيامبر صلى الله عليه وآله بى واهمه به تكذيب ولايت پرداختند از مقابل منبر غدير آغاز شد. چند نفر كه مقابل منبر نشسته بودند به يكديگر با مسخره گفتند: اكنون مى گويد: خدايم چنين گفته است!! و سپس گفتند: به خدا قسم، ابداً درباره آنچه مى گويد تسليم او نخواهيم شد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۴.</ref></big> | <big>نمونه هايى كه در غياب پيامبر صلى الله عليه وآله بى واهمه به تكذيب ولايت پرداختند از مقابل منبر غدير آغاز شد. چند نفر كه مقابل منبر نشسته بودند به يكديگر با مسخره گفتند: اكنون مى گويد: خدايم چنين گفته است!! و سپس گفتند: به خدا قسم، ابداً درباره آنچه مى گويد تسليم او نخواهيم شد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۴.</ref></big> | ||
خط ۸۴: | خط ۹۲: | ||
<big>نمونه بارزى كه عملاً به تكذيب پيامبر صلى الله عليه وآله اقدام كردند امضاى [[صحيفه ملعونه]] بود كه همزمان با غدير به عنوان اقدامى در مقابل پروردگار آن را امضا كردند.</big> | <big>نمونه بارزى كه عملاً به تكذيب پيامبر صلى الله عليه وآله اقدام كردند امضاى [[صحيفه ملعونه]] بود كه همزمان با غدير به عنوان اقدامى در مقابل پروردگار آن را امضا كردند.</big> | ||
<big>'''ج) تكذيب چه كسى و چه موضوعى؟!'''</big> | |||
<big>با توجه به انواع تكذيب كه در حيات پيامبر صلى الله عليه وآله رو در روى آن حضرت صورت پذيرفت، نوبت به كلام پيامبر صلى الله عليه وآله مى رسد كه در خطابه فرمود: همان گونه كه خداوند پيشينيان را به خاطر مخالفت با پيامبرانشان و دروغ پنداشتن پيام ها و رسالت ايشان هلاک كرد و به انواع عذاب گرفتار نمود، آيندگان را نيز به آنان ملحق خواهد فرمود.</big> | <big>با توجه به انواع تكذيب كه در حيات پيامبر صلى الله عليه وآله رو در روى آن حضرت صورت پذيرفت، نوبت به كلام پيامبر صلى الله عليه وآله مى رسد كه در خطابه فرمود: همان گونه كه خداوند پيشينيان را به خاطر مخالفت با پيامبرانشان و دروغ پنداشتن پيام ها و رسالت ايشان هلاک كرد و به انواع عذاب گرفتار نمود، آيندگان را نيز به آنان ملحق خواهد فرمود.</big> | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۱۱: | ||
<big>«قبل از آنان اكثر پيشينيان گمراه شدند».</big> | <big>«قبل از آنان اكثر پيشينيان گمراه شدند».</big> | ||
<big>در اينجا اين آيه از دو بُعد قابل بررسى است:</big> | |||
<big> | <big>'''متن خطبه غدير'''</big> | ||
<big>مَعاشِرَ النّاسِ، قَدْ ضَلَّ قَبْلَكُمْ اكْثَرُ الاوَّلينَ:</big> | <big>مَعاشِرَ النّاسِ، قَدْ ضَلَّ قَبْلَكُمْ اكْثَرُ الاوَّلينَ:</big> | ||
<big>اى مردم، قبل از شما اكثر پيشينيان گمراه شدند.<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۹ بخش ۶.</ref></big> | <big>اى مردم، قبل از شما اكثر پيشينيان گمراه شدند.<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۹ بخش ۶.</ref></big> | ||
<big>'''تحليل اعتقادى'''</big> | |||
<big>تفسيرى كه بر اين آيه از [[خطبه غدير]] مى توان استفاده كرد، با توجه به موقعيت آن در خطبه و تبديل ضمير «هُم» به ضمير «كُم» در كلمه «قَبْلَكُمْ» باز مى گردد كه شامل همه امت هاى قبل از اسلام مى شود.</big> | <big>تفسيرى كه بر اين آيه از [[خطبه غدير]] مى توان استفاده كرد، با توجه به موقعيت آن در خطبه و تبديل ضمير «هُم» به ضمير «كُم» در كلمه «قَبْلَكُمْ» باز مى گردد كه شامل همه امت هاى قبل از اسلام مى شود.</big> | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۴۷: | ||
<big>در تاريخ هر يک از پيامبران نيز اين مخالفت اكثريت در قرآن با جزئياتش ترسيم شده كه هر كدام در عنوان خود (نام پيامبر مانند نوح عليه السلام و ابراهيم عليه السلام و...، يا نام قوم مانند ثمود و عاد و رسّ و...) آمده است.</big> | <big>در تاريخ هر يک از پيامبران نيز اين مخالفت اكثريت در قرآن با جزئياتش ترسيم شده كه هر كدام در عنوان خود (نام پيامبر مانند نوح عليه السلام و ابراهيم عليه السلام و...، يا نام قوم مانند ثمود و عاد و رسّ و...) آمده است.</big> | ||
<big>براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[اکثریت]] / آيه «وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ».</big> | |||
<big>براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[ | |||
== <big>انكار غدير در امت هاى گذشته و اسلام</big><ref>بر ساحل غدير: ص۹۹-۱۴۲.</ref> == | == <big>انكار غدير در امت هاى گذشته و اسلام</big><ref>بر ساحل غدير: ص۹۹-۱۴۲.</ref> == | ||
خط ۱۶۵: | خط ۱۷۴: | ||
<big>چرا از سخن پيامبرخدا صلى الله عليه وآله تعجب كنيم كه به اصحابش فرمود: هان! شما سنت هاى گذشتگانتان را وجب به وجب و گام به گام دنبال مى كنيد؛ حتى اگر آنان در سوراخ سوسمارى رفته باشند، شما هم مى رويد. عرض كردند: آيا مقصودتان (از امت هاى گذشته) يهود و نصارى هستند؟ فرمود: پس چه كسانى؟!<ref>صحيح بخارى: ج 4 ص 144 و ج 9 ص 126.</ref></big> | <big>چرا از سخن پيامبرخدا صلى الله عليه وآله تعجب كنيم كه به اصحابش فرمود: هان! شما سنت هاى گذشتگانتان را وجب به وجب و گام به گام دنبال مى كنيد؛ حتى اگر آنان در سوراخ سوسمارى رفته باشند، شما هم مى رويد. عرض كردند: آيا مقصودتان (از امت هاى گذشته) يهود و نصارى هستند؟ فرمود: پس چه كسانى؟!<ref>صحيح بخارى: ج 4 ص 144 و ج 9 ص 126.</ref></big> | ||
<big>چه تعجبى دارد؟ در حالى كه ما در | <big>چه تعجبى دارد؟ در حالى كه ما در صحیح بخاری و [[صحیح مسلم]] سخن پيامبر صلى الله عليه و آله را مى بينيم كه فرمود: اصحاب مرا در روز رستاخيز به سوى چپ مى برند. مى پرسم: آنان را به كجا مى بريد؟ گفته مى شود: به خدا قسم به سوى جهنم. آنگاه مى گويم: پروردگارا ! اينان اصحاب من هستند! جواب داده مى شود: تو نمى دانى كه پس از تو چه بدعت ها در دين نهادند. من مى گويم: دور باد از رحمت خدا كسى كه پس از من تبديل در دين خدا كند. و مى بينم كه تنها به اندازه چند شتر سرخود كسى از آنان نجات نمى يابد.<ref>صحيح بخارى: ج ۷ ص ۲۰۹. صحيح مسلم: ج ۴ ص ۱۷۹۲ (باب الحوض). </ref></big> | ||
<big>آرى! آيا باز هم جاى تعجب است اگر پيامبر صلى الله عليه | <big>آرى! آيا باز هم جاى تعجب است اگر پيامبر صلى الله عليه و آله بفرمايد: امت من هفتاد و سه فرقه مى شوند، كه تنها يک فرقه در بهشت و بقيه در دوزخ هستند.<ref>سنن ابن ماجه: ج ۲ ح ۳۹۹۳، كتاب الفتن. مسند احمد: ج ۳ ص ۱۲۰. سنن ترمذى، كتاب الايمان.</ref></big> | ||
<big>اين همان كلام پروردگار عزت و جلالت و خداى آگاه به رازهاى نهان است كه فرمود:</big> | <big>اين همان كلام پروردگار عزت و جلالت و خداى آگاه به رازهاى نهان است كه فرمود:</big> | ||
خط ۱۷۳: | خط ۱۸۲: | ||
<big>«و ما اكثر الناس و لو حرصت بمؤمنين»<ref>يوسف عليه السلام/۱۰۳.</ref>: و بيشتر مردم مؤمنين نيستند هرچند تو (اى پيامبر) تلاش در ترغيب آنان كنى.</big> | <big>«و ما اكثر الناس و لو حرصت بمؤمنين»<ref>يوسف عليه السلام/۱۰۳.</ref>: و بيشتر مردم مؤمنين نيستند هرچند تو (اى پيامبر) تلاش در ترغيب آنان كنى.</big> | ||
<big>«بل جاء بالحق و اكثرهم للحق كارهون»<ref>مؤمنون/۷۰.</ref>: ( | <big>«بل جاء بالحق و اكثرهم للحق كارهون»<ref>مؤمنون/۷۰.</ref>: (پيامبر صلى الله عليه و آله) به حق آنان را دعوت كرد ولى بسيارى از آنان از حق گريزان و روى گردانند.</big> | ||
<big>«لقد جئناكم بالحق و لكن اكثركم للحق كارهون»<ref>زخرف/۷۸.</ref>: ما براى شما حق را آورديم ولى بسيارى از شما مردم نسبت به حق تنفر داريد.</big> | <big>«لقد جئناكم بالحق و لكن اكثركم للحق كارهون»<ref>زخرف/۷۸.</ref>: ما براى شما حق را آورديم ولى بسيارى از شما مردم نسبت به حق تنفر داريد.</big> | ||
خط ۱۸۶: | خط ۱۹۵: | ||
== <big>شباهت امت اسلام با امت هاى سابقه</big><ref>وقائع بيعات الاميرعليه السلام من يوم الدار الى يوم الغدير (حسينى): ص۵۹-۷۹.</ref> == | == <big>شباهت امت اسلام با امت هاى سابقه</big><ref>وقائع بيعات الاميرعليه السلام من يوم الدار الى يوم الغدير (حسينى): ص۵۹-۷۹.</ref> == | ||
<big>از موارد كليدى در واقعه [[حجةالوداع]] و غدير، بررسى اوضاع سياسى و اجتماعى در حجةالوداع است. اينكه هنگامى كه حضرت جبرئيل امين به همراه آيه تبليغِ | <big>از موارد كليدى در واقعه [[حجةالوداع]] و غدير، بررسى اوضاع سياسى و اجتماعى در حجةالوداع است. اينكه هنگامى كه حضرت جبرئيل امين به همراه آيه تبليغِ [[ولایت]] اميرالمؤمنين عليه السلام نازل شد، وضعيت سياسى در اين برهه از زمان چگونه بود؟ خصوصاً در همان ايامى كه رسول الله صلى الله عليه و آله دعوت كنندگان خود را به سوى مردم گسيل داشته بود، تا آنان را به آمدن به حجةالوداع فرا بخوانند؟</big> | ||
<big>مى بينيم كه نشانه اى مهم و اصلى وجود دارد كه از اين وضعيت و حقيقت عريان و بى غبار پرده برمى دارد، و آن اينكه رسول الله صلى الله عليه وآله از جبرئيل درخواست مى كند تا خداوند متعال براى ايشان نوعى عصمت از جانب مردم قرار دهد و شرّ آنها را كفايت كند. آن حضرت به اين امر اميد بسته بود، و چه بسا كه اين بازدارندگى از جانب حق به وى داده نمى شد. در اين صورت هم ايشان چاره اى جز تبليغ ولايت نداشت.</big> | <big>مى بينيم كه نشانه اى مهم و اصلى وجود دارد كه از اين وضعيت و حقيقت عريان و بى غبار پرده برمى دارد، و آن اينكه رسول الله صلى الله عليه وآله از جبرئيل درخواست مى كند تا خداوند متعال براى ايشان نوعى عصمت از جانب مردم قرار دهد و شرّ آنها را كفايت كند. آن حضرت به اين امر اميد بسته بود، و چه بسا كه اين بازدارندگى از جانب حق به وى داده نمى شد. در اين صورت هم ايشان چاره اى جز تبليغ ولايت نداشت.</big> | ||
خط ۱۹۲: | خط ۲۰۱: | ||
<big>ولى مسئله اين است كه:</big> | <big>ولى مسئله اين است كه:</big> | ||
<big>چرا رسول الله صلى الله عليه | <big>چرا رسول الله صلى الله عليه و آله از خداوند تبارک و تعالى چنين عصمت و بازدارندگى اى را طلب كرد؟</big> | ||
<big>مگر مردم مسلمان نبودند؟</big> | <big>مگر مردم مسلمان نبودند؟</big> | ||
<big>مگر پيامبر صلى الله عليه | <big>مگر پيامبر صلى الله عليه و آله آن مردم نبود؟</big> | ||
<big>آيا اينان امت وى نبودند؟</big> | <big>آيا اينان امت وى نبودند؟</big> | ||
خط ۲۰۷: | خط ۲۱۶: | ||
<big>و چرا حضرت از خدا مى خواست كه وى را از شرّ مردم مصون سازد؟</big> | <big>و چرا حضرت از خدا مى خواست كه وى را از شرّ مردم مصون سازد؟</big> | ||
خط ۲۱۲: | خط ۲۲۲: | ||
<big>پيش از آنكه به اين پرسش ها پاسخ دهيم، ناچاريم كمى به عقب برگرديم تا: اولاً وضعيت اين مسلمانان و جهت گيرىشان را در قبال رسالت و رسول اكرم صلى الله عليه وآله بررسى كنيم. در مرحله دوم بنگريم كه وضعيت و جايگاه آن حضرت نسبت به اميرالمؤمنين عليه السلام - كه جبرئيل امين براى نصب ايشان به عنوان ولىّ مسلمانان و ابلاغ اين امر به آنها نازل شده بود - چگونه بوده است؟</big> | <big>پيش از آنكه به اين پرسش ها پاسخ دهيم، ناچاريم كمى به عقب برگرديم تا: اولاً وضعيت اين مسلمانان و جهت گيرىشان را در قبال رسالت و رسول اكرم صلى الله عليه وآله بررسى كنيم. در مرحله دوم بنگريم كه وضعيت و جايگاه آن حضرت نسبت به اميرالمؤمنين عليه السلام - كه جبرئيل امين براى نصب ايشان به عنوان ولىّ مسلمانان و ابلاغ اين امر به آنها نازل شده بود - چگونه بوده است؟</big> | ||
خط ۲۲۹: | خط ۲۴۰: | ||
<big>لازم است به نكاتى كه در آيات سه گانه فوق آمده توجه كنيم، تا نسبت به آن شناخت و معرفت بيشتر پيدا كنيم:</big> | <big>لازم است به نكاتى كه در آيات سه گانه فوق آمده توجه كنيم، تا نسبت به آن شناخت و معرفت بيشتر پيدا كنيم:</big> | ||
<big>الف) لازم است به تكرار جمله «ما اُنزل اليهم من ربهم»، «ما اُنزل اليك من ربك»، «ما انزل اليكم من ربكم» براى مسلمانان، يهود و مسيحيان توجه كنيم.</big> | <big>الف) لازم است به تكرار جمله «ما اُنزل اليهم من ربهم»، «ما اُنزل اليك من ربك»، «ما انزل اليكم من ربكم» براى مسلمانان، يهود و مسيحيان توجه كنيم.</big> | ||
خط ۲۳۹: | خط ۲۴۸: | ||
<big>اين امر با وضوح بسيار بيان مى كند كه اين تبليغ همانا امرى است سياسى، كه به حفظ رسالت و عمل به احكام آن پس از رسول اكرم صلى الله عليه وآله مرتبط است؛ و آن امر خلافت و جانشينى است. چنانكه قرآن در آيات ۶۶ و ۶۸ به اين حقيقت اشاره دارد، كه بايد امرى ديگر به غير از تورات و انجيل به همراه آن دو اقامه و برپا شود؛ و آن چيزى است كه از جانب پروردگارشان بر ايشان نازل شده، و آن همانى است كه در آيه ۶۷ مورد نظر بوده و بدان عنايت شده است؛ يعنى امر ولايت على بن ابى طالب و اولاد طاهرينش عليهم السلام.</big> | <big>اين امر با وضوح بسيار بيان مى كند كه اين تبليغ همانا امرى است سياسى، كه به حفظ رسالت و عمل به احكام آن پس از رسول اكرم صلى الله عليه وآله مرتبط است؛ و آن امر خلافت و جانشينى است. چنانكه قرآن در آيات ۶۶ و ۶۸ به اين حقيقت اشاره دارد، كه بايد امرى ديگر به غير از تورات و انجيل به همراه آن دو اقامه و برپا شود؛ و آن چيزى است كه از جانب پروردگارشان بر ايشان نازل شده، و آن همانى است كه در آيه ۶۷ مورد نظر بوده و بدان عنايت شده است؛ يعنى امر ولايت على بن ابى طالب و اولاد طاهرينش عليهم السلام.</big> | ||
<big>ب) در آيه ۶۸ آمده است: «و ليزيدنَّ كثيراً منهم» تا پايان آيه. با دقت در اين قسمت آيه درمى يابيم كه در آن سرّى هست؛ سرّى كه ميان امت اسلام و يهود و نصارى مشترک است.</big> | <big>ب) در آيه ۶۸ آمده است: «و ليزيدنَّ كثيراً منهم» تا پايان آيه. با دقت در اين قسمت آيه درمى يابيم كه در آن سرّى هست؛ سرّى كه ميان امت اسلام و يهود و نصارى مشترک است.</big> | ||
خط ۲۵۶: | خط ۲۶۳: | ||
<big>در واقع منصوب نمودن على بن ابى طالب عليه السلام اندرون آنان را هويدا كرد، و برانگيخت به حدى كه سركشى و كفر و دشمنى ايشان را افزود، و چگونه در وقايع پس از آن وارد شدند و با همانديشى و همكارى با دوستان خود هدف و آرمان هاى پليد خود را اجرا كردند. در واقع مكر و نيرنگ و دشمنىشان با رسول اكرم صلى الله عليه وآله و رسالت حضرت و نيز با ولىّ و جانشين آن حضرت كاملاً آشكار گشت.</big> | <big>در واقع منصوب نمودن على بن ابى طالب عليه السلام اندرون آنان را هويدا كرد، و برانگيخت به حدى كه سركشى و كفر و دشمنى ايشان را افزود، و چگونه در وقايع پس از آن وارد شدند و با همانديشى و همكارى با دوستان خود هدف و آرمان هاى پليد خود را اجرا كردند. در واقع مكر و نيرنگ و دشمنىشان با رسول اكرم صلى الله عليه وآله و رسالت حضرت و نيز با ولىّ و جانشين آن حضرت كاملاً آشكار گشت.</big> | ||
<big>در اينجا جبهه گيرى و جهت گيرى مسلمانان در برابر رسول اكرم صلى الله عليه | <big>در اينجا جبهه گيرى و جهت گيرى مسلمانان در برابر رسول اكرم صلى الله عليه و آله و رسالت اسلامى را در قرآن واكاوى مى كنيم:</big> | ||
<big>قرآن خبر مى دهد كه حال و وضعيت امت اسلام از نظر كفر و ايمان نسبت به شريعت همچون امت هاى پيشين است؛ يعنى در ميان مسلمانان نيز منافقان و طمعكاران و فرصت طلبان و چاپلوسان و نوكيسه گان و تازه به دوران رسيدگان و كافران وجود داشته اند.</big> | <big>قرآن خبر مى دهد كه حال و وضعيت امت اسلام از نظر كفر و ايمان نسبت به شريعت همچون امت هاى پيشين است؛ يعنى در ميان مسلمانان نيز منافقان و طمعكاران و فرصت طلبان و چاپلوسان و نوكيسه گان و تازه به دوران رسيدگان و كافران وجود داشته اند.</big> | ||
خط ۳۳۹: | خط ۳۴۶: | ||
<big>در قضيه مهم و سرنوشت ساز حاكميت و خلافت، منازعات و درگيرى روز افزون گرديد و گروه زيادى از امت و در رأس آنها برخى اشخاص شناخته شده اميد داشتند كه از طريق ايجاد منازعات سياسى و تشكيل يک جناح سياسى قدرتمند به قدرت و حكومت دست يابند، و حكومت آينده پس از پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله را در دست گيرند. خصوصاً كه پيامبرصلى الله عليه وآله آن ها را از نزديک بودن رحلتش با خبر ساخته بود؛ حضرت به آن ها فرموده بود كه امامان پس از وى از بنى هاشم هستند. حضرت خلافت را اولاً بهره على بن ابى طالب عليه السلام، و پس از آن حضرت فرزندان دوازده گانه او معرفى كرده بود.</big> | <big>در قضيه مهم و سرنوشت ساز حاكميت و خلافت، منازعات و درگيرى روز افزون گرديد و گروه زيادى از امت و در رأس آنها برخى اشخاص شناخته شده اميد داشتند كه از طريق ايجاد منازعات سياسى و تشكيل يک جناح سياسى قدرتمند به قدرت و حكومت دست يابند، و حكومت آينده پس از پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله را در دست گيرند. خصوصاً كه پيامبرصلى الله عليه وآله آن ها را از نزديک بودن رحلتش با خبر ساخته بود؛ حضرت به آن ها فرموده بود كه امامان پس از وى از بنى هاشم هستند. حضرت خلافت را اولاً بهره على بن ابى طالب عليه السلام، و پس از آن حضرت فرزندان دوازده گانه او معرفى كرده بود.</big> | ||
خط ۳۸۴: | خط ۳۹۲: | ||
<big>اين امر چيزى غير از خلافت و وصايت پس از پيامبرصلى الله عليه وآله نيست. سرّ قضيه در همين نكته پنهان است، و اين چيزى است كه وحى الهى در مورد آن با تو همگان مى گويد.</big> | <big>اين امر چيزى غير از خلافت و وصايت پس از پيامبرصلى الله عليه وآله نيست. سرّ قضيه در همين نكته پنهان است، و اين چيزى است كه وحى الهى در مورد آن با تو همگان مى گويد.</big> | ||
<big>د) آنچه گفته شد با نگاهى گذرا به آيات امم سابقه واضح مى گردد:</big> | <big>د) آنچه گفته شد با نگاهى گذرا به آيات امم سابقه واضح مى گردد:</big> | ||
خط ۴۱۹: | خط ۴۲۶: | ||
<big>و نيز مى فرمايد: «فلما احسَّ عيسى منهم الكفر قال من انصارى الى الله قال الحواريّون نحن انصار الله آمنّا بالله و اشهد بأنّا مسلمون . ربّنا آمنّا بما انزلت و اتَّبعنا الرسول فاكتبنا مع الشاهدين. و مكروا و مكر الله و الله خير الماكرين . اذ قال الله يا عيسى انى متوفّيك و رافعك الىَّ و مطهِّرك من الذين كفروا و جاعل الذين اتبعوك فوق الذين كفروا الى يوم القيامة ثم الىَّ مرجعكم فأحكم بينكم فيما كنتم فيه تختلفون»<ref>آل عمران/۵۲-۵۵. </ref></big> | <big>و نيز مى فرمايد: «فلما احسَّ عيسى منهم الكفر قال من انصارى الى الله قال الحواريّون نحن انصار الله آمنّا بالله و اشهد بأنّا مسلمون . ربّنا آمنّا بما انزلت و اتَّبعنا الرسول فاكتبنا مع الشاهدين. و مكروا و مكر الله و الله خير الماكرين . اذ قال الله يا عيسى انى متوفّيك و رافعك الىَّ و مطهِّرك من الذين كفروا و جاعل الذين اتبعوك فوق الذين كفروا الى يوم القيامة ثم الىَّ مرجعكم فأحكم بينكم فيما كنتم فيه تختلفون»<ref>آل عمران/۵۲-۵۵. </ref></big> | ||
<big>چون عيسى از آنان احساس كفر كرد گفت ياران من در راه خدا چه كسان اند حواريون گفتند ما ياران (دين) خداييم به خدا ايمان آوردهايم و گواه باش كه ما تسليم (او) هستيم. پروردگارا به آنچه نازل كردى گرويديم و فرستاده (ات) را پيروى كرديم پس ما را در زمره گواهان بنويس. و (دشمنان) مكر ورزيدند و خدا (در پاسخشان) مكر در ميان آورد و خداوند بهترين مكّاران است. (ياد كن) هنگامى را كه خدا گفت اى عيسى من تو را برگرفته و به سوى خويش بالا مى برم و تو را از (آلايش) كسانى كه كفر ورزيده اند پاک مى گردانم و تا روز رستاخيز كسانى را كه از تو پيروى كرده اند فوق كسانى كه كافر شده اند قرار خواهم داد آنگاه فرجام شما به سوى من است پس در آنچه بر سر آن اختلاف مى كرديد ميان شما داورى خواهم كرد.</big> | <big>چون عيسى از آنان احساس كفر كرد گفت ياران من در راه خدا چه كسان اند حواريون گفتند ما ياران (دين) خداييم به خدا ايمان آوردهايم و گواه باش كه ما تسليم (او) هستيم. پروردگارا به آنچه نازل كردى گرويديم و فرستاده (ات) را پيروى كرديم پس ما را در زمره گواهان بنويس. و (دشمنان) مكر ورزيدند و خدا (در پاسخشان) مكر در ميان آورد و خداوند بهترين مكّاران است. (ياد كن) هنگامى را كه خدا گفت اى عيسى من تو را برگرفته و به سوى خويش بالا مى برم و تو را از (آلايش) كسانى كه كفر ورزيده اند پاک مى گردانم و تا روز رستاخيز كسانى را كه از تو پيروى كرده اند فوق كسانى كه كافر شده اند قرار خواهم داد آنگاه فرجام شما به سوى من است پس در آنچه بر سر آن اختلاف مى كرديد ميان شما داورى خواهم كرد.</big> | ||
خط ۴۵۹: | خط ۴۶۵: | ||
<big>پس به (سزاى) پيمان شكستنشان لعنتشان كرديم و دل هايشان را سخت گردانيديم (به طورى كه) كلمات را از مواضع خود تحريف مى كنند و بخشى از آنچه را بدان اندرز داده شده بودند به فراموشى سپردند و تو همواره بر خيانتى از آنان آگاه مى شوى مگر (شمارى) اندک از ايشان (كه خيانتكار نيستند) پس از آنان درگذر و چشم پوشى كن كه خدا نيكوكاران را دوست مى دارد.</big> | <big>پس به (سزاى) پيمان شكستنشان لعنتشان كرديم و دل هايشان را سخت گردانيديم (به طورى كه) كلمات را از مواضع خود تحريف مى كنند و بخشى از آنچه را بدان اندرز داده شده بودند به فراموشى سپردند و تو همواره بر خيانتى از آنان آگاه مى شوى مگر (شمارى) اندک از ايشان (كه خيانتكار نيستند) پس از آنان درگذر و چشم پوشى كن كه خدا نيكوكاران را دوست مى دارد.</big> | ||
<big>گويا اين آيات صرفاً براى مقدمه چينى جهت آنچه در بيعت غدير و پس از آن رخ خواهد داد نازل شده است. گويا اين آيات انذار و بيم دهى است نسبت به سران مرتدّانى كه به تحريف و نقض بيعت و ميثاقى كه خود در روز بيعت انجام داده بودند و آن را قطعى نموده بودند پرداختند. كسانى كه فراموش كردند در غدير به على عليه السلام | <big>گويا اين آيات صرفاً براى مقدمه چينى جهت آنچه در بيعت غدير و پس از آن رخ خواهد داد نازل شده است. گويا اين آيات انذار و بيم دهى است نسبت به سران مرتدّانى كه به تحريف و نقض بيعت و ميثاقى كه خود در روز بيعت انجام داده بودند و آن را قطعى نموده بودند پرداختند. كسانى كه فراموش كردند در غدير به على عليه السلام تبریک گفتند، و فراموش كردند به آن حضرت گفتند: تو مولى و سرور من و مولى و سرور همه مؤمنان شدى!</big> | ||
<big>پس امت اسلامى جهره خود را فراموش كرده و خيانت خود را آشكار ساختند، و به جز عده اى اندک همگى مرتدّ شده و به ضلالت پيشينيان خود باز گشتند. فقط تعداد اندكى - كه تعداد آن ها سه يا چهار نفر بيشتر نبود - همه از اسلام حقيقى بازگشتند.</big> | <big>پس امت اسلامى جهره خود را فراموش كرده و خيانت خود را آشكار ساختند، و به جز عده اى اندک همگى مرتدّ شده و به ضلالت پيشينيان خود باز گشتند. فقط تعداد اندكى - كه تعداد آن ها سه يا چهار نفر بيشتر نبود - همه از اسلام حقيقى بازگشتند.</big> | ||
خط ۴۷۵: | خط ۴۸۱: | ||
<big>به تعبير ديگر: آيه تبليغ سوره مائده را به دو نيم كرده و ماقبل آن و مابعد آن همچون دو بالى است كه توسط آن ها در فضاى سنن الهى پرواز مى كند. قضيه عهد و ميثاق و واليان الهى را بيان كرده است، و آنچه بر سر اين دو نبوت پس از آنكه امت هايشان ميثاق ولايت و وصايت را نقض كردند آمد.</big> | <big>به تعبير ديگر: آيه تبليغ سوره مائده را به دو نيم كرده و ماقبل آن و مابعد آن همچون دو بالى است كه توسط آن ها در فضاى سنن الهى پرواز مى كند. قضيه عهد و ميثاق و واليان الهى را بيان كرده است، و آنچه بر سر اين دو نبوت پس از آنكه امت هايشان ميثاق ولايت و وصايت را نقض كردند آمد.</big> | ||
<big>مصيبت ها و رسوايى ها و محنت و رنج هايى كه بر سرشان باريد، و دستورات و تعاليم نازل شده در تورات و انجيل از ميان رفت. تا كار به جايى كشيد كه تورات و انجيل را ضايع كرده و كلام الهى را تحريف نمودند. سپس متون ديگرى را خود تدوين كردند، آن هم مطابق با هواى نفس و ميل راهبان و عالمان يهود و نصارى.<br />در نتيجه، مهمترين بخش دو رسالت عظيم دو پيامبر بزرگ در تاريخ قديم ضايع شد و از ميان رفت. قرآن كريم هم با تفصيل زياد از اين دو امت سخن گفته، تا عبرتى باشد براى صاحبان خرد. اگر عصمت و پاسبانى و نگاهبانى خداوند در روز غدير بر پيامبر ما محمد صلى الله عليه وآله نازل نشده بود، و اگر تأكيد الهى مبنى بر حفظ قرآن وجود | <big>مصيبت ها و رسوايى ها و محنت و رنج هايى كه بر سرشان باريد، و دستورات و تعاليم نازل شده در تورات و انجيل از ميان رفت. تا كار به جايى كشيد كه تورات و انجيل را ضايع كرده و كلام الهى را تحريف نمودند. سپس متون ديگرى را خود تدوين كردند، آن هم مطابق با هواى نفس و ميل راهبان و عالمان يهود و نصارى.<br />در نتيجه، مهمترين بخش دو رسالت عظيم دو پيامبر بزرگ در تاريخ قديم ضايع شد و از ميان رفت. قرآن كريم هم با تفصيل زياد از اين دو امت سخن گفته، تا عبرتى باشد براى صاحبان خرد. اگر عصمت و پاسبانى و نگاهبانى خداوند در روز غدير بر پيامبر ما محمد صلى الله عليه وآله نازل نشده بود، و اگر تأكيد الهى مبنى بر حفظ قرآن وجود نمى داشت، رسالت الهى نيز در مسير طوفان هايى كه بر امت هاى گذشته وزيد قرار مى گرفت. ما نيز متفرق مى شديم، و امروز مجموعه اى از كتاب های مقدس اما تحريف شده در اختيارمان بود! ولى خداوند فرموده است: «انّا نحن نزَّلنا الذكر و انّا له لحافظون»<ref>حجر/۹.</ref></big>: <big>بى ترديد ما اين قرآن را نازل كرده ايم و قطعاً نگهبان آن خواهيم بود.</big> | ||
== <big>پانویس</big> == | == <big>پانویس</big> == |