پرش به محتوا

آخوند خراسانی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۹: خط ۱۹:
در ۱۲۹۱ هجری قمری كه میرزای شیرازی از نجف به سامره رفت و در آنجا به تدریس پرداخت، آخوند نیز مانند بسیاری از شاگردان استاد مدتی در سامره ماندگار شد، اما پس از چندی، به توصیۀ میرزا، به نجف بازگشت و كار تدریس را آغاز كرد. میرزای شیرازی آخوند را به فضل می‌ستود و طلاب را به استفاده از درس او تشویق می‌كرد.
در ۱۲۹۱ هجری قمری كه میرزای شیرازی از نجف به سامره رفت و در آنجا به تدریس پرداخت، آخوند نیز مانند بسیاری از شاگردان استاد مدتی در سامره ماندگار شد، اما پس از چندی، به توصیۀ میرزا، به نجف بازگشت و كار تدریس را آغاز كرد. میرزای شیرازی آخوند را به فضل می‌ستود و طلاب را به استفاده از درس او تشویق می‌كرد.


پس از درگذشت میرزا حوزۀ سامره از رونق افتاد و همۀ نظرها بار دیگر به سوی حوزۀ نجف و زعیم آن معطوف شد. آخوند خراسانی به‌عنوان جانشین میرزای شیرازی و بزرگ‌ترین مرجع تقلید عالم شیعه مشخص گردید. علما و طلاب از همۀ نقاط جهان تشیع به سوی نجف روی آوردند و در مجلس درس او شركت كردند. به‌ویژه تعداد شركت‌كنندگان در درس اصول او به قدری زیاد بود كه تا آن زمان مانند آن شنیده نشده بود. این تعداد را در آخرین دورۀ درسی اصول آخوند، از ۲۰۰،۱ تا ۲۰۰،۲ تن گفته‌اند كه بنابر اقوال گوناگون، بیش از ۱۰۰ یا ۴۰۰ تن از ایشان مجتهد مسلم بوده‌اند.
پس از درگذشت میرزا حوزۀ سامره از رونق افتاد و همۀ نظرها بار دیگر به سوی حوزۀ نجف و زعیم آن معطوف شد. آخوند خراسانی به‌عنوان جانشین میرزای شیرازی و بزرگ‌ترین مرجع تقلید عالم شیعه مشخص گردید. علما و طلاب از همۀ نقاط جهان تشیع به سوی نجف روی آوردند و در مجلس درس او شركت كردند. به‌ویژه تعداد شركت‌كنندگان در درس اصول او به قدری زیاد بود كه تا آن زمان مانند آن شنیده نشده بود. این تعداد را در آخرین دورۀ درسی اصول آخوند، تا بیش از ۲۰۰۰ تن گفته‌اند كه بنابر اقوال گوناگون، بیش از ۱۰۰ یا ۴۰۰ تن از ایشان مجتهد مسلم بوده‌اند.


== فعالیت سیاسی ==
== فعالیت سیاسی ==
خط ۲۵: خط ۲۵:


اما شهرت آخوند به‌عنوان رهبر سیاسی از دوران فعالیت شدید وی در جنبش مشروطیت آغاز شد. آخوند به همراه ۲ تن از مجتهدان بزرگ معاصر خویش، میرزاحسین تهرانی و شیخ عبدالله مازندرانی، با ارسال نامه‌ها و تلگرامها برای رهبران دینی و سیاسی در داخل كشور و نشر اعلامیه‌های روشنگر در رأس رهبران جنبش قرارگرفت.  
اما شهرت آخوند به‌عنوان رهبر سیاسی از دوران فعالیت شدید وی در جنبش مشروطیت آغاز شد. آخوند به همراه ۲ تن از مجتهدان بزرگ معاصر خویش، میرزاحسین تهرانی و شیخ عبدالله مازندرانی، با ارسال نامه‌ها و تلگرامها برای رهبران دینی و سیاسی در داخل كشور و نشر اعلامیه‌های روشنگر در رأس رهبران جنبش قرارگرفت.  
علامه میرزامحمدحسین نایینی نیز در این راه به او یاری می‌رساند و از جمله طی كتابی تحت عنوان ''تنبیه‌الامة و تنزیه‌الملة'' كوشید نظام مشروطه را از دیدگاه شریعت توجیه و اعتراضات علمای مخالف مشروطیت را رد كند. آخوند خراسانی خود تقریظی بر این كتاب نوشته و ضمن آن «مأخوذ بودن اصول مشروطیت را از شریعت محقه» اعلام كرده است.


آخوند و یاران همراهش به نظام مشروطه به عنوان وسیله‌ای برای تحدید ظلم می‌نگریستند و شركت در جنبش مشروطیت را بر همۀ مسلمانان واجب می‌شمردند.  
آخوند و یاران همراهش به نظام مشروطه به عنوان وسیله‌ای برای تحدید ظلم می‌نگریستند و شركت در جنبش مشروطیت را بر همۀ مسلمانان واجب می‌شمردند.  
وقتی محمدعلی شاه به سلطنت رسید (۱۳۲۵ق / ۱۹۰۷م)، آخوند اندرزنامه‌ای برای او فرستاد و او را به رعایت موازین شرع و عدالت و كوشش در راه تأمین استقلال كشور دعوت كرد، اما محمدعلی شاه كه علی‌رغم تظاهرش به همراهی با مشروطه قصد حكومت به شیوۀ استبداد را داشت، سرانجام كار را به بمباران مجلس كشاند. آنگاه آخوند به نبرد خویش برضد وی شدت بخشید. او حتى كوشید از نیروی ایرانیانِ آزادیخواهی كه در استانبول ساكن بودند، برای تقویت نبرد با خودكامگی محمدعلی شاه استفاده كند. همچنین وقتی آگاه شد كه محمدعلی شاه قصد دارد با گرو گذاردن جواهرات سلطنتی از دولت روسیه وامی دریافت كند، طی تلگرامی برای «انجمن سعادت ایرانیان» كه توسط گروهی از ایرانیان آزادیخواه در استانبول تشكیل یافته بود، از آنان خواست «به توسط سفراء و جراید رسمیۀ دول معظمه» رسماً اعلام دارند كه به موجب اصل ۲۴ و ۲۵ «نظامنامۀ اساسی» دولت ایران حق هیچ‌گونه معاهده و استقراض بدون امضای پارلمان ندارد و نیز جواهرات موجود در خزانۀ تهران متعلق به ملت ایران است و هرگاه وامی به محمدعلی شاه داده شود، ملت آن را معتبر نخواهد شمرد و در برابر آن مسئولیتی نخواهد داشت.
پس از آن آخوند طی اعلامیه‌ای كه میرزاحسین تهرانی و شیخ عبدالله مازندرانی نیز آن را امضا كردند، از مردم ایران خواست كه از پرداختن مالیات به مأموران محمدعلی شاه خودداری كنند و در سرنگون ساختن حكومت او بكوشند. این ۳ تن، همچنین طی اعلامیه‌ای، از انقلابیون مسلمان قفقاز، تفلیس و مناطق دیگر خواستند كه به كمك انقلابیون تبریز بشتابند و به استبداد قاجاریه پایان دهند.
اسناد وزارت خارجۀ انگلستان حاكی از آن است كه دولتهای روس و انگلیس در این دوران با یكدیگر توافق كرده بودند كه به منظور آرام ساختن مردم، شاه را به قبول نوعی مشروطیت صوری وادارند و از سوی دیگر، همۀ تلاش خود را برای دور ساختن علمای دینی از میدان فعالیت سیاسی به‌كار برند. از این‌رو ۲ دولت طی یك یادداشت مشترك از آخوند و سایر رهبران مشروطه‌خواه مقیم عراق خواستند كه فعالیت سیاسی خویش را متوقف كنند و رهبران گروههای مشروطه‌خواه داخل كشور را به میانه‌روی فرا خوانند. در این یادداشت همچنین آمده بود كه پایان بخشیدن به فعالیتهای سیاسی به سود خود مجتهدان خواهد بود. علما به اشارۀ تهدیدآمیزی كه در این یادداشت بود، وقعی ننهادند و به‌ویژه آخوند همچنان آشتی‌ناپذیر باقی ماند. از این تاریخ در رسانه‌های گروهی انگلستان مطالبی شدیداً خصمانه بر ضد آخوند انتشار یافت. در همین ایام علمای نجف تحت رهبری آخوند تصمیم گرفتند به منظور كسب آگاهی بیشتر از كیفیت نبرد مشروطه‌خواهان ایران و شرایط پیكار و نیز رهبری مشروطه‌خواهان از نزدیك، دسته‌جمعی به ایران سفر كنند، اما وقتی به كربلا رسیدند آگاهی یافتند كه نیروهای سپهسالار تنكابنی و سردار اسعد بختیاری تهران را اشغال كرده و محمدعلی شاه را از پادشاهی بركنار ساخته‌اند. پس از آن سران سیاسی جنبش بر بی‌اعتنایی خود نسبت به مذهب و روحانیون افزودند. درنتیجه، گروهی از علمای مخالف مشروطه، ازجمله آقاسیدكاظم یزدی كه شركت در این جنبش را حرام شمرده بودند، به نكوهش علمای مشروطه‌خواه پرداختند.


آخوند از عملكرد سران سیاسی مشروطیت به شدت انتقاد كرد، اما همچنان به دفاع از اصل مشروطیت ادامه داد. سرانجام به منظور كسب آگاهی از نزدیك و جلوگیری از كج‌رویها، تصمیم گرفت به همراه جمعی دیگر از علما به ایران سفر كند، اما ناگهان در نجف درگذشت. مرگ او طبیعی تلقی نشد و اینكه عمال انگلستان او را مسموم ساخته‌اند محتمل می‌نماید. ۱۴ ماه پیش از آن، شیخ عبدالله مازندرانی به مناسبتی اعلام داشته بود كه زندگی او و آخوند آماج تهدید گشته است.
آخوند از عملكرد سران سیاسی مشروطیت به شدت انتقاد كرد، اما همچنان به دفاع از اصل مشروطیت ادامه داد. سرانجام به منظور كسب آگاهی از نزدیك و جلوگیری از كج‌رویها، تصمیم گرفت به همراه جمعی دیگر از علما به ایران سفر كند، اما ناگهان در نجف درگذشت. مرگ او طبیعی تلقی نشد و اینكه عمال انگلستان او را مسموم ساخته‌اند محتمل می‌نماید. ۱۴ ماه پیش از آن، شیخ عبدالله مازندرانی به مناسبتی اعلام داشته بود كه زندگی او و آخوند آماج تهدید گشته است.
۴٬۰۶۴

ویرایش