خطبه غدیر امیرالمؤمنین علیه السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۸۱: خط ۳۸۱:
'''<big>روز آسايش و آسودگى</big>'''
'''<big>روز آسايش و آسودگى</big>'''


»هذا يوم الامن و المأمون« . قبل از واقعه غدير، نگرانى‏هايى نسبت به آينده اسلام وجود داشت. حتى پيامبرصلى الله عليه وآله نيز نگران آينده امت بود. اما پس از جريان غدير اين نگرانى به سرور و شادى مبدل شد و پيامبر فرمود: اللَّه اكبر على اكمال الدين و اتمام النعمة و رضى الرب برسالتى و الولاية من بعدى«××× ۳ الغدير: ج ۱ ص ۱۱. ×××: ...نعمت تمام و خداوند راضى به رسالتم و ولايت بعد از من شد.
<big>«هذا يوم الامن و المأمون» . قبل از واقعه غدير، نگرانى‏ هايى نسبت به آينده اسلام وجود داشت. حتى پيامبر صلى الله عليه وآله نيز نگران آينده امت بودند. اما پس از جريان غدير اين نگرانى به سرور و شادى مبدل شد و پيامبر فرمودند: «اللَّه اكبر على اكمال الدين و اتمام النعمة و رضى الرب برسالتى و الولاية من بعدى»<ref>الغدير: ج ۱ ص ۱۱.</ref> : ...نعمت تمام و خداوند راضى به رسالتم و ولايت بعد از من شد.</big>


'''<big>روز گنج پنهان</big>'''


۲۰. روز گنج پنهان
<big>«هذا يوم اظهار المصون من المكنون» . غدير روزى است كه آنچه در نهان نگهدارى مى‏ شد آشكار گرديد و اين همان امر مهم ولايت است. اين تعبير بيانگر آن است كه، حادثه غدير برنامه ‏اى نبوده است كه ناگهانى پديد آمده باشد، بلكه پيش از فرا رسيدن اين برهه از زمان در صندوقچه محفوظ علم الهى و سينه پيامبر صلى الله عليه وآله وجود داشت، و غدير تنها ظرف اعلان آن بود.</big>


»هذا يوم اظهار المصون من المكنون« . غدير روزى است كه آنچه در نهان نگهدارى مى‏شد آشكار گرديد و اين همان امر مهم ولايت است. اين تعبير بيانگر آن است كه، حادثه غدير برنامه‏اى نبوده است كه ناگهانى پديد آمده باشد، بلكه پيش از فرا رسيدن اين برهه از زمان در صندوقچه محفوظ علم الهى و سينه پيامبرصلى الله عليه وآله وجود داشت، و غدير تنها ظرف اعلان آن بود.
'''<big>روز آشكار شدن رازها</big>'''


۲۱. روز آشكار شدن رازها
<big>«هذا يوم ابلاء السرائر» . اين تعبير، بر گرفته از وصف قيامت است كه قرآن به آن اشارت دارد: «يوم تُبلى السرائر» .<ref>طارق /  ۹.</ref>  تشبيه روز غدير به روز قيامت مى ‏تواند بيانگر اين نكته باشد كه آنگونه كه روز قيامت اعلان نهايى پايان دوره ‏اى از حيات و آغاز حياتى ديگر است، غدير نيز به نوبه خود اعلان پايان دوره‏ اى از هدايت و ارشاد (به صورت نبوت) و آغاز دوره‏ اى ديگر (در شكل امامت) است، و ويژگى جاودانگى دين را تضمين مى‏ كند.</big>


»هذا يوم ابلاء السرائر« . اين تعبير، بر گرفته از وصف قيامت است كه قرآن به آن اشارت دارد: »يوم تُبلى السرائر« .××× ۱ طارق /  ۹. ××× تشبيه روز غدير به روز قيامت مى‏تواند بيانگر اين نكته باشد كه آنگونه كه روز قيامت اعلان نهايى پايان دوره‏اى از حيات و آغاز حياتى ديگر است، غدير نيز به نوبه خود اعلان پايان دوره‏اى از هدايت و ارشاد )به صورت نبوت( و آغاز دوره‏اى ديگر )در شكل امامت( است، و ويژگى جاودانگى دين را تضمين مى‏كند.
== <big>متن خطبه غديرِ اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در روز غدير <ref>مصباح المتهجد و سلاح المتعبد: ج ۲ ص ۷۵۲. خطبه غديريه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام: ص ۷  - ۵ و ۴۷  - ۲۳.</ref></big> ==
<big>حدود سى سال پس از اجتماع عظيم و بى ‏نظير مسلمانان در غدير خم، اولين اجتماع گسترده مردم در سالگرد آن روز تاريخى و سرنوشت ‏ساز در ايام حكومت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام و حضور آن حضرت در كوفه اتفاق افتاد، روز جمعه ‏اى مصادف با سالگرد غدير خم شد، و آن حضرت فرصت را مناسب ديدند تا در اجتماع مردم در نماز جمعه، خطبه ‏اى در معرفى غدير و تبيين ابعاد گوناگون آن ايراد نمايند و مسلمانانى را كه عصر پيامبر خداصلى الله عليه وآله را درك نكرده بودند و غالباً از جريان غدير بى ‏اطلاع بودند، و اگر هم سخنى شنيده بودند باز به عمق حادثه غدير پى نبرده بودند، با غدير خم آشنا كنند.</big>


<big>اولين مجلسى كه در سى ‏امين سالگرد غدير خم تشكيل شد، همراه با سخنرانى شخص اول جريان غدير بود. اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در آن مجلس از غدير خم به عنوان عيد بزرگ مسلمانان ياد كردند، و بدين ترتيب سنّت حسنه عيد گرفتن روز غدير را پى‏ ريزى نمودند، و در حقيقت آغاز جشن‏ هاى غدير كه در طول تاريخ شيعه از اعياد مهم به شمار آمد و مورد اهتمام جدى قرار گرفت، با همان خطبه غديريه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام بود.</big>


۷.  متن خطبه غديرِ اميرالمؤمنين‏عليه السلام در روز غدير××× ۲ مصباح المتهجد و سلاح المتعبد: ج ۲ ص ۷۵۲. خطبه غديريه اميرالمؤمنين‏عليه السلام: ص ۷  - ۵ و ۴۷  - ۲۳. ×××
<big>حضرت امیرالمؤمنین عليه السلام با آن خطبه زيبا و پر محتواى خود اساس مستحكمى را بنا نهادند و سنتى را پى‏ ريزى كردند كه با حيات تشيع گره خورد و در بقاى آن نقش مهمى را ايفا نمود.</big>


   حدود سى سال پس از اجتماع عظيم و بى‏نظير مسلمانان در غدير خم، اولين اجتماع گسترده مردم در سالگرد آن روز تاريخى و سرنوشت‏ساز در ايام حكومت اميرالمؤمنين‏عليه السلام و حضور آن حضرت در كوفه اتفاق افتاد، روز جمعه‏اى مصادف با سالگرد غدير خم شد، و آن حضرت فرصت را مناسب ديد تا در اجتماع مردم در نماز جمعه، خطبه‏اى در معرفى غدير و تبيين ابعاد گوناگون آن ايراد نمايد و مسلمانانى را كه عصر پيامبر خداصلى الله عليه وآله را درك نكرده بودند و غالباً از جريان غدير بى‏اطلاع بودند، و اگر هم سخنى شنيده بودند باز به عمق حادثه غدير پى نبرده بودند، با غدير خم آشنا كند.
<big>سنّت عيد گرفتن غدير و برگزارى مراسم جشن و شادى، و باز كردن سفره ‏هاى احسان و پذيرايى از مهمانان و دادن هدايا كه در ميان شيعيان رواج يافت، ادامه همان اساس و بنايى است كه با دست تواناى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بنا نهاده شد.</big>


<big>اميرالمؤمنين ‏عليه السلام اين خطبه را با حمد و ثناى الهى آغاز مى ‏كنند، و با بيان سخنان بلندى در زمينه خداشناسى و توحيد، به مبحث نبوت پرداخته و ارتباط آن را با توحيد تبيين مى‏ نمايند.</big>


اولين مجلسى كه در سى‏امين سالگرد غدير خم تشكيل شد، همراه با سخنرانى شخص اول جريان غدير بود. اميرالمؤمنين‏عليه السلام در آن مجلس از غدير خم به عنوان عيد بزرگ مسلمانان ياد كرد، و بدين ترتيب سنّت حسنه عيد گرفتن روز غدير را پى‏ريزى نمود، و در حقيقت آغاز جشن‏هاى غدير كه در طول تاريخ شيعه از اعياد مهم به شمار آمد و مورد اهتمام جدى قرار گرفت، با همان خطبه غديريه اميرالمؤمنين‏عليه السلام بود.
<big>مبحثى كه تا آن زمان كمتر مورد توجه قرار گرفته بود و خلأ آن احساس مى‏ شد مبحث امامت بود. لذا حضرت امیرالمؤمنین عليه السلام در اين خطبه به تشريح جايگاه والاى امامت در معارف دينى پرداخته و ارتباط توحيد ونبوت و امامت را به نحو زيبا و رسايى ترسيم كرده اند، و از جايگاه ويژه امامان در نظام آفرينش و دنيا و آخرت و دين و شريعت سخن به ميان آورده اند.</big>


حضرت على‏عليه السلام با آن خطبه زيبا و پر محتواى خود اساس مستحكمى را بنا نهاد و سنتى را پى‏ريزى كرد كه با حيات تشيع گره خورد و در بقاى آن نقش مهمى را ايفا نمود.
<big>با اين مقدمات، به بحث اصلى خطبه كه غدير خم است پرداخته و گزارش جامعى از آن حادثه عظيم تاريخى ارائه و نكته‏ هاى مهمى پيرامون آن بر شمرده اند، و به تناسب بحث به معرفى خود نيز پرداخته و به گوشه ‏اى از حقايق گسترده و ژرف شخصيت خويش اشاره كرده، و در پايان اهميت روز غدير و آداب آن روز و لزوم عيد گرفتن آن توسط مسلمانان را گوشزد نموده اند.</big>


<big>شيخ طوسى به اسناد خود از فياض بن محمد نقل مى ‏كند، در ايامى كه امام رضا عليه السلام در طوس به سر مى‏ بردند روزى كه مصادف با غدير بود در محضر ابوالحسن على بن موسى الرضا عليه السلام بودم، و جمعى از دوستان صميمى و خواص حضرت نيز در منزل ايشان مهمان بودند و حضرت آنان را براى صرف افطار نگه داشته بودند، و در عين حال هداياى فراوانى نيز از قبيل خوراكى، لباس، انگشترى، كفش و ... براى خانواده ‏هاى آنان فرستاده بودند.</big>


سنّت عيد گرفتن غدير و برگزارى مراسم جشن و شادى، و باز كردن سفره‏هاى احسان و پذيرايى از مهمانان و دادن هدايا كه در ميان شيعيان رواج يافت، ادامه همان اساس و بنايى است كه با دست تواناى اميرالمؤمنين‏عليه السلام بنا نهاده شد.
<big>برخورد و رفتار حضرت آن روز با روزهاى ديگر متفاوت بود و احسان و بخشش حضرت، به وفور شامل حال دوستانشان مى ‏شد و سر و سامانى به وضع آنها مى ‏بخشيد. در كنار اين پذيرايى‏ ها و هدايا، امام رضا عليه السلام پيوسته از فضيلت روز غدير مى ‏فرمودند و مسائل تاريخى آن روز را يادآورى مى‏ كردند.</big>


<big>از جمله سخنان حضرت اين بود كه فرمودند: پدرم از امام صادق ‏عليه السلام و ايشان از امام باقر عليه السلام و ايشان از امام سجاد عليه السلام و ايشان از امام حسين‏ عليه السلام روايت كردند:</big>


اميرالمؤمنين‏عليه السلام اين خطبه را با حمد و ثناى الهى آغاز مى‏كند، و با بيان سخنان بلندى در زمينه خداشناسى و توحيد، به مبحث نبوت پرداخته و ارتباط آن را با توحيد تبيين مى‏نمايد.
<big>در ايام حكومت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام يک سالى، روز جمعه با عيد غدير همزمان گشت. اميرالمؤمنين‏ عليه السلام با گذشت پنج ساعت از روز، براى ايراد خطبه بر بالاى منبر رفتند و در آغاز سخنرانى خود چنان حمد و ثنايى براى خداوند گفتند كه تا آن روز كسى مانند آن را نشنيده بود، و براى خداوند حمدى گفتند كه جز ایشان كسى آن مطالب بلند را درک نمى كرد.</big>


<big>آنچه از كلمات اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در يادها مانده چنين است:</big>


مبحثى كه تا آن زمان كمتر مورد توجه قرار گرفته بود و خلأ آن احساس مى‏شد مبحث امامت بود. لذا حضرت على‏عليه السلام در اين خطبه به تشريح جايگاه والاى امامت در معارف دينى پرداخته و ارتباط توحيد ونبوت و امامت را به نحو زيبا و رسايى ترسيم كرده است، و از جايگاه ويژه امامان در نظام آفرينش و دنيا و آخرت و دين و شريعت سخن به ميان آورده است.
<big>حديث نقل اين خطبه و اقامه نماز شريف عید غدير خم به جماعت را شيخ الطائفه شيعه ابوجعفر محمد بن حسن طوسى (م ۴۶۰ ق) در كتاب «مصباح المتهجد» و سيد بن طاوس (م ۶۶۴ ق) در كتاب «اقبال الاعمال» و «مصباح الزائر» نقل نموده ‏اند.</big>


<big>لازم به ذكر است كه متن خطبه ذكر شده حاصل مقابله سه نسخه اصلى است:</big>


با اين مقدمات، به بحث اصلى خطبه كه غدير خم است پرداخته و گزارش جامعى از آن حادثه عظيم تاريخى ارائه و نكته‏هاى مهمى پيرامون آن بر شمرده است، و به تناسب بحث به معرفى خود نيز پرداخته و به گوشه‏اى از حقايق گسترده و ژرف شخصيت خويش اشاره كرده، و در پايان اهميت روز غدير و آداب آن روز و لزوم عيد گرفتن آن توسط مسلمانان را گوشزد نموده است.
<big>مصباح المتهجد، اثر شيخ طوسى.</big>


<big>مصباح الزائر، اثر سيد بن طاووس.</big>


شيخ طوسى به اسناد خود از فياض بن محمد نقل مى‏كند، در ايامى كه امام رضاعليه السلام در طوس به سر مى‏بردند روزى كه مصادف با غدير بود در محضر ابوالحسن على بن موسى الرضاعليه السلام بودم، و جمعى از دوستان صميمى و خواص حضرت نيز در منزل ايشان مهمان بودند و حضرت آنان را براى صرف افطار نگه داشته بود، و در عين حال هداياى فراوانى نيز از قبيل خوراكى، لباس، انگشترى، كفش و ... براى خانواده‏هاى آنان فرستاده بود.
<big>الجنة الواقية (معروف به »مصباح« )، اثر مرحوم كفعمى.</big>


<big>و اما متن كامل و مقابله شده خطبه اميرالمؤمنين عليه السلام در نماز روز عيد غدير چنين است:</big>


برخورد و رفتار حضرت آن روز با روزهاى ديگر متفاوت بود و احسان و بخشش حضرت، به وفور شامل حال دوستانش مى‏شد و سر و سامانى به وضع آنها مى‏بخشيد. در كنار اين پذيرايى‏ها و هدايا، امام رضاعليه السلام پيوسته از فضيلت روز غدير مى‏فرمود و مسائل تاريخى آن روز را يادآورى مى‏كرد.
<big>أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ، عَنْ أَبِى‏ مُحَمَّدٍ هَارُونَ بْنِ مُوسَى التَّلَّعُكْبَرِىِّ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُوالْحَسَنِ عَلِىُّ بْنُ أَحْمَدَ الْخُرَاسَانِىُّ الْحَاجِبُ فِى شَهْرِ رَمَضَانَ سَنَةَ سَبْعٍ وَ ثَلاثِينَ وَ ثَلاثِمِائَةٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا سَعِيدُ بْنُ هَارُونَ أَبُوعُمَرَ الْمَرْوَزِىُّ وَ قَدْ زَادَ عَلَى الثَّمَانِينَ سَنَةً، قَالَ: حَدَّثَنَا الْفَيَّاضُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ الطَّرَسُوسِىُّ بِطُوسَ سَنَةَ تِسْعٍ وَ خَمْسِينَ وَ مِائَتَيْنِ، وَ قَدْ بَلَغَ التِّسْعِينَ:</big>


<big>أَنَّهُ شَهِدَ أَبَاالْحَسَنِ عَلِىَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا عليه السلام فِى يَوْمِ الْغَدِيرِ وَ بِحَضْرَتِهِ جَمَاعَةٌ مِنْ خَاصَّتِهِ، قَدِ احْتَبَسَهُمْ لِلْإِفْطَارِ وَ قَدْ قَدَّمَ إِلَى مَنَازِلِهِمْ الطَّعَامَ وَ الْبِرَّ وَ الصِّلاتِ وَ الْكِسْوَةَ، حَتَّى الْخَوَاتِيمَ وَ النِّعَالَ وَ قَدْ غَيَّرَ مِنْ أَحْوَالِهِمْ وَ أَحْوَالِ حَاشِيَتِهِ وَ جُدِّدَتْ لَهُ آلَةٌ غَيْرُ الْآلَةِ الَّتِى جَرَى الرَّسْمُ بِابْتِذَالِهَا قَبْلَ يَوْمِهِ.</big>


از جمله سخنان حضرت اين بود كه فرمود: پدرم از امام صادق‏عليه السلام و ايشان از امام باقرعليه السلام و ايشان از امام سجادعليه السلام و ايشان از امام حسين‏عليه السلام روايت كردند:
<big>وَ هُوَ يَذْكُرُ فَضْلَ الْيَوْمِ وَ قِدَمَهُ، فَكَانَ مِنْ قَوْلِهِ‏ عليه السلام:</big>


<big>حَدَّثَنِى الْهَادِى أَبِى، قَالَ: حَدَّثَنِى جَدِّى الصَّادِقُ، قَالَ: حَدَّثَنِى الْبَاقِرُ، قَالَ: حَدَّثَنِى سَيِّدُ الْعَابِدِينَ، قَالَ: حَدَّثَنِى أَبِى الْحُسَيْنُ علیهم السلام ، قَالَ:</big>


در ايام حكومت اميرالمؤمنين‏عليه السلام يك سالى، روز جمعه با عيد غدير همزمان گشت. اميرالمؤمنين‏عليه السلام با گذشت پنج ساعت از روز، براى ايراد خطبه بر بالاى منبر رفت و در آغاز سخنرانى خود چنان حمد و ثنايى براى خداوند گفت كه تا آن روز كسى مانند آن را نشنيده بود، و براى خداوند حمدى گفت كه جز او كسى آن مطالب بلند را درك نمى كرد.
<big>اتَّفَقَ فِى بَعْضِ سِنِى أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ ‏عليه السلام الْجُمُعَةُ وَ الْغَدِيرُ. فَصَعِدَ الْمِنْبَرَ عَلَى خَمْسِ سَاعَاتٍ مِنْ نَهَارِ ذَلِكَ الْيَوْمِ، فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ حَمْداً لَمْ يُسْمَعْ بِمِثْلِهِ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ ثَنَاءً لَمْ يَتَوَجَّهْ إِلَيْهِ غَيْرُهُ، فَكَانَ مَا حُفِظَ مِنْ ذَلِكَ:</big>


<big>الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِى جَعَلَ الْحَمْدَ مِنْ غَيْرِ حَاجَةٍ مِنْهُ إِلَى حَامِدِيهِ طَرِيقاً مِنْ طُرُقِ الاِعْتِرَافِ بِلاهُوتِيَّتِهِ وَ صَمَدَانِيَّتِهِ وَ رَبَّانِيَّتِهِ وَ فَرْدَانِيَّتِهِ، وَ سَبَباً إِلَى الْمَزِيدِ مِنْ رَحْمَتِهِ، وَ مَحَجَّةً لِلطَّالِبِ مِنْ فَضْلِهِ. وَ كَمَّنَ فِى إِبْطَانِ اللَّفْظِ حَقِيقَةَ الاِعْتِرَافِ لَهُ بِأَنَّهُ الْمُنْعِمُ عَلَى كُلِّ حَمْدٍ<ref>مصباح المتهجد: «حامد» . المصباح (كفعمى) : «خلقه» .</ref>  بِاللَّفْظِ وَ إِنْ عَظُمَ.</big>


آنچه از كلمات اميرالمؤمنين‏عليه السلام در يادها مانده چنين است:
<big>وَ أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ؛ شَهَادَةً نُزِعَتْ <ref>المصباح (كفعمى) : «تعرب» . </ref> عَنْ إِخْلاصِ الطَّوِى ، وَ نُطْقَ اللِّسَانِ بِهَا عِبَارَةً عَنْ صِدْقٍ خَفِىٍّ أَنَّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى، لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىْ‏ءٌ إِذْ كَانَ الشَّىْ‏ءُ مِنْ مَشِيَّتِهِ، فَكَانَ لا يُشْبِهُهُ مُكَوَّنُهُ</big>


<big>وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ. اسْتَخْلَصَهُ فِى الْقِدَمِ عَلَى سَائِرِ الْأُمَمِ عَلَى عِلْمٍ مِنْهُ. انْفَرَدَ عَنِ التَّشَاكُلِ وَ التَّمَاثُلِ مِنْ أَبْنَاءِ الْجِنْسِ، وَ انْتَجَبَهُ آمِراً وَ نَاهِياً عَنْهُ أَقَامَهُ فِى سَائِرِ عَالَمِهِ فِى الْأَدَاءِ مَقَامَهُ. إِذْ كَانَ لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ، وَ لا تَحْوِيهِ خَوَاطِرُ الْأَفْكَارِ، وَ لا تُمَثِّلُهُ غَوَامِضُ الظِّنَنِ <ref>المصباح (كفعمى) : «الظنون» . </ref> فِى الْأَسْرَارِ، لا إِلَهَ إِلاّ هُوَ الْمَلِكُ الْجَبَّارُ. قَرَنَ الاِعْتِرَافَ بِنُبُوَّتِهِ بِالاعْتِرَافِ بِلاَهُوتِيَّتِهِ وَ اخْتَصَّهُ مِنْ تَكْرِمَتِهِ <ref>المصباح (كفعمى) : «تكريمه» .</ref>  بِمَا لَمْ يَلْحَقْهُ فِيهِ أَحَدٌ مِنْ بَرِيَّتِهِ. فَهُوَ أَهْلُ ذَلِكَ بِخَاصَّتِهِ وَ خَلَّتِهِ، إِذْ لاَ يَخْتَصُّ مَنْ يَشُوبُهُ التَّغْيِيرُ، وَ لا يُخَالِلُ مَنْ يَلْحَقُهُ التَّظْنِينُ.</big>


حديث نقل اين خطبه و اقامه نماز شريف غدير خم به جماعت را شيخ الطائفه شيعه ابوجعفر محمد بن حسن طوسى )م ۴۶۰ ق( در كتاب »مصباح المتهجد« و سيد بن طاوس )م ۶۶۴ ق( در كتاب »اقبال الاعمال« و »مصباح الزائر« نقل نموده‏اند.
<big>وَ أَمَرَ بِالصَّلاةِ عَلَيْهِ مَزِيداً فِى تَكْرِمَتِهِ <ref>المصباح (كفعمى) : «تكريمه»۲.</ref>  وَ طَرِيقاً لِلدَّاعِى إِلَى إِجَابَتِهِ. <ref>در بعضى از نسخ المصباح (كفعمى) بعضى از عبارات اين فراز خطبه با جابجايى مختصرى ذكر شده است.</ref> فَصَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ كَرَّمَ وَ شَرَّفَ وَ عَظَّمَ مَزِيداً، لا يَلْحَقُهُ التَّنْفِيدُ وَ لا يَنْقَطِعُ عَلَى التَّأْبِيدِ.</big>


<big>وَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى اخْتَصَّ لِنَفْسِهِ بَعْدَ نَبِيِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مِنْ بَرِيَّتِهِ خَاصَّةً، عَلاّهُمْ بِتَعْلِيَتِهِ وَ سَمَا بِهِمْ إِلَى رُتْبَتِهِ، وَ جَعَلَهُمُ الدُّعَاةَ بِالْحَقِّ إِلَيْهِ وَ الْأَدِلاّءَ بِالْإِرْشَادِ عَلَيْهِ، لِقَرْنٍ قَرْنٍ وَ زَمَنٍ زَمَنٍ.</big>


لازم به ذكر است كه متن خطبه ذكر شده حاصل مقابله سه نسخه اصلى است:
<big>أَنْشَأَهُمْ فِى الْقِدَمِ قَبْلَ كُلِّ مَذْرُوٍّ وَ مَبْرُوٍّ، أَنْوَاراً أَنْطَقَهَا بِتَحْمِيدِهِ وَ أَلْهَمَهَا شُكْرَهُ وَ تَمْجِيدَهُ، وَ جَعَلَهَا الْحُجَجَ عَلَى كُلِّ مُعْتَرِفٍ لَهُ بِمَلَكَةِ الرُّبُوبِيَّةِ وَ سُلْطَانِ الْعُبُودِيَّةِ، وَ اسْتَنْطَقَ بِهَا الْخَرَسَاتِ بِأَنْوَاعِ اللُّغَاتِ بُخُوعاً لَهُ فَإِنَّهُ <ref>مصباح المتهجد: «بأنه» . </ref> فَاطِرُ الْأَرَضِينَ وَ السَّمَاوَاتِ، وَ أَشْهَدَهُمْ خَلْقَهُ وَ وَلاّهُمْ <ref>مصباح المتهجد: «فولاهم» .</ref>  مَا شَاءَ مِنْ أَمْرِهِ. جَعَلَهُمُ تَرَاجِمَ مَشِيَّتِهِ وَ أَلْسُنَ إِرَادَتِهِ عَبِيداً لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ، يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ، وَ لا يَشْفَعُونَ <ref>انبياءعليهم السلام /  ۲۹ ، ۲۸.</ref> إِلاّ لِمَنِ ارْتَضى وَ هُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ.</big>


مصباح المتهجد، اثر شيخ طوسى.
يَحْكُمُونَ بِأَحْكَامِهِ وَ يَسْتَنُّونَ بِسُنَّتِهِ وَ يَعْتَمِدُونَ××× ۴ المصباح )كفعمى( : »يقيمون« . ××× حُدُودَهُ وَ يُؤَدُّونَ فَرْضَهُ××× ۵ المصباح )كفعمى( : »فروضه« . ×××، وَ لَمْ يَدَعِ الْخَلْقَ فِى بُهَمٍ صُمّاً وَ لا فِى عَمْيَاءَ بُكْماً بَلْ جَعَلَ لَهُمْ عُقُولاً.
 
مصباح الزائر، اثر سيد بن طاووس.
 
الجنة الواقية )معروف به »مصباح« ، اثر مرحوم كفعمى.
 
 
و اما متن كامل و مقابله شده خطبه اميرالمؤمنين على‏عليه السلام در نماز روز عيد غدير چنين است:
 
أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ، عَنْ أَبِى‏مُحَمَّدٍ هَارُونَ بْنِ مُوسَى التَّلَّعُكْبَرِىِّ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُوالْحَسَنِ عَلِىُّ بْنُ أَحْمَدَ الْخُرَاسَانِىُّ الْحَاجِبُ فِى شَهْرِ رَمَضَانَ سَنَةَ سَبْعٍ وَ ثَلاثِينَ وَ ثَلاثِمِائَةٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا سَعِيدُ بْنُ هَارُونَ أَبُوعُمَرَ الْمَرْوَزِىُّ وَ قَدْ زَادَ عَلَى الثَّمَانِينَ سَنَةً، قَالَ: حَدَّثَنَا الْفَيَّاضُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ الطَّرَسُوسِىُّ بِطُوسَ سَنَةَ تِسْعٍ وَ خَمْسِينَ وَ مِائَتَيْنِ، وَ قَدْ بَلَغَ التِّسْعِينَ:
 
 
أَنَّهُ شَهِدَ أَبَاالْحَسَنِ عَلِىَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَاعليه السلام فِى يَوْمِ الْغَدِيرِ وَ بِحَضْرَتِهِ جَمَاعَةٌ مِنْ خَاصَّتِهِ، قَدِ احْتَبَسَهُمْ لِلْإِفْطَارِ وَ قَدْ قَدَّمَ إِلَى مَنَازِلِهِمْ الطَّعَامَ وَ الْبِرَّ وَ الصِّلاتِ وَ الْكِسْوَةَ، حَتَّى الْخَوَاتِيمَ وَ النِّعَالَ وَ قَدْ غَيَّرَ مِنْ أَحْوَالِهِمْ وَ أَحْوَالِ حَاشِيَتِهِ وَ جُدِّدَتْ لَهُ آلَةٌ غَيْرُ الْآلَةِ الَّتِى جَرَى الرَّسْمُ بِابْتِذَالِهَا قَبْلَ يَوْمِهِ.
 
 
وَ هُوَ يَذْكُرُ فَضْلَ الْيَوْمِ وَ قِدَمَهُ، فَكَانَ مِنْ قَوْلِهِ‏عليه السلام:


حَدَّثَنِى الْهَادِى أَبِى، قَالَ: حَدَّثَنِى جَدِّى الصَّادِقُ، قَالَ: حَدَّثَنِى الْبَاقِرُ، قَالَ: حَدَّثَنِى سَيِّدُ الْعَابِدِينَ، قَالَ: حَدَّثَنِى أَبِى الْحُسَيْنُ، قَالَ:
اتَّفَقَ فِى بَعْضِ سِنِى أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ‏عليه السلام الْجُمُعَةُ وَ الْغَدِيرُ. فَصَعِدَ الْمِنْبَرَ عَلَى خَمْسِ سَاعَاتٍ مِنْ نَهَارِ ذَلِكَ الْيَوْمِ، فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ حَمْداً لَمْ يُسْمَعْ بِمِثْلِهِ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ ثَنَاءً لَمْ يَتَوَجَّهْ إِلَيْهِ غَيْرُهُ، فَكَانَ مَا حُفِظَ مِنْ ذَلِكَ:
الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِى جَعَلَ الْحَمْدَ مِنْ غَيْرِ حَاجَةٍ مِنْهُ إِلَى حَامِدِيهِ طَرِيقاً مِنْ طُرُقِ الاِعْتِرَافِ بِلاهُوتِيَّتِهِ وَ صَمَدَانِيَّتِهِ وَ رَبَّانِيَّتِهِ وَ فَرْدَانِيَّتِهِ، وَ سَبَباً إِلَى الْمَزِيدِ مِنْ رَحْمَتِهِ، وَ مَحَجَّةً لِلطَّالِبِ مِنْ فَضْلِهِ. وَ كَمَّنَ فِى إِبْطَانِ اللَّفْظِ حَقِيقَةَ الاِعْتِرَافِ لَهُ بِأَنَّهُ الْمُنْعِمُ عَلَى كُلِّ حَمْدٍ××× ۱ مصباح المتهجد: »حامد« . المصباح )كفعمى( : »خلقه« . ××× بِاللَّفْظِ وَ إِنْ عَظُمَ.
وَ أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ؛ شَهَادَةً نُزِعَتْ××× ۱ المصباح )كفعمى( : »تعرب« . ××× عَنْ إِخْلاصِ الطَّوِى ، وَ نُطْقَ اللِّسَانِ بِهَا عِبَارَةً عَنْ صِدْقٍ خَفِىٍّ أَنَّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى، لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىْ‏ءٌ إِذْ كَانَ الشَّىْ‏ءُ مِنْ مَشِيَّتِهِ، فَكَانَ لا يُشْبِهُهُ مُكَوَّنُهُ
وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ. اسْتَخْلَصَهُ فِى الْقِدَمِ عَلَى سَائِرِ الْأُمَمِ عَلَى عِلْمٍ مِنْهُ. انْفَرَدَ عَنِ التَّشَاكُلِ وَ التَّمَاثُلِ مِنْ أَبْنَاءِ الْجِنْسِ، وَ انْتَجَبَهُ آمِراً وَ نَاهِياً عَنْهُ أَقَامَهُ فِى سَائِرِ عَالَمِهِ فِى الْأَدَاءِ مَقَامَهُ. إِذْ كَانَ لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ، وَ لا تَحْوِيهِ خَوَاطِرُ الْأَفْكَارِ، وَ لا تُمَثِّلُهُ غَوَامِضُ الظِّنَنِ××× ۲ المصباح )كفعمى( : »الظنون« . ××× فِى الْأَسْرَارِ، لا إِلَهَ إِلاّ هُوَ الْمَلِكُ الْجَبَّارُ. قَرَنَ الاِعْتِرَافَ بِنُبُوَّتِهِ بِالاعْتِرَافِ بِلاَهُوتِيَّتِهِ وَ اخْتَصَّهُ مِنْ تَكْرِمَتِهِ××× ۳ المصباح )كفعمى( : »تكريمه« . ××× بِمَا لَمْ يَلْحَقْهُ فِيهِ أَحَدٌ مِنْ بَرِيَّتِهِ. فَهُوَ أَهْلُ ذَلِكَ بِخَاصَّتِهِ وَ خَلَّتِهِ، إِذْ لاَ يَخْتَصُّ مَنْ يَشُوبُهُ التَّغْيِيرُ، وَ لا يُخَالِلُ مَنْ يَلْحَقُهُ التَّظْنِينُ.
وَ أَمَرَ بِالصَّلاةِ عَلَيْهِ مَزِيداً فِى تَكْرِمَتِهِ××× ۴ المصباح )كفعمى( : »تكريمه«۲. ××× وَ طَرِيقاً لِلدَّاعِى إِلَى إِجَابَتِهِ.××× ۵ در بعضى از نسخ المصباح )كفعمى( بعضى از عبارات اين فراز خطبه با جابجايى مختصرى ذكر شده است. ××× فَصَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ كَرَّمَ وَ شَرَّفَ وَ عَظَّمَ مَزِيداً، لا يَلْحَقُهُ التَّنْفِيدُ وَ لا يَنْقَطِعُ عَلَى التَّأْبِيدِ.
وَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى اخْتَصَّ لِنَفْسِهِ بَعْدَ نَبِيِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مِنْ بَرِيَّتِهِ خَاصَّةً، عَلاّهُمْ بِتَعْلِيَتِهِ وَ سَمَا بِهِمْ إِلَى رُتْبَتِهِ، وَ جَعَلَهُمُ الدُّعَاةَ بِالْحَقِّ إِلَيْهِ وَ الْأَدِلاّءَ بِالْإِرْشَادِ عَلَيْهِ، لِقَرْنٍ قَرْنٍ وَ زَمَنٍ زَمَنٍ.
أَنْشَأَهُمْ فِى الْقِدَمِ قَبْلَ كُلِّ مَذْرُوٍّ وَ مَبْرُوٍّ، أَنْوَاراً أَنْطَقَهَا بِتَحْمِيدِهِ وَ أَلْهَمَهَا شُكْرَهُ وَ تَمْجِيدَهُ، وَ جَعَلَهَا الْحُجَجَ عَلَى كُلِّ مُعْتَرِفٍ لَهُ بِمَلَكَةِ الرُّبُوبِيَّةِ وَ سُلْطَانِ الْعُبُودِيَّةِ، وَ اسْتَنْطَقَ بِهَا الْخَرَسَاتِ بِأَنْوَاعِ اللُّغَاتِ بُخُوعاً لَهُ فَإِنَّهُ××× ۱ مصباح المتهجد: »بأنه« . ××× فَاطِرُ الْأَرَضِينَ وَ السَّمَاوَاتِ، وَ أَشْهَدَهُمْ خَلْقَهُ وَ وَلاّهُمْ××× ۲ مصباح المتهجد: »فولاهم« . ××× مَا شَاءَ مِنْ أَمْرِهِ. جَعَلَهُمُ تَرَاجِمَ مَشِيَّتِهِ وَ أَلْسُنَ إِرَادَتِهِ عَبِيداً لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ، يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ، وَ لا يَشْفَعُونَ××× ۳ انبياءعليهم السلام /  ۲۹ ۲۸. ××× إِلاّ لِمَنِ ارْتَضى وَ هُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ.
يَحْكُمُونَ بِأَحْكَامِهِ وَ يَسْتَنُّونَ بِسُنَّتِهِ وَ يَعْتَمِدُونَ××× ۴ المصباح )كفعمى( : »يقيمون« . ××× حُدُودَهُ وَ يُؤَدُّونَ فَرْضَهُ××× ۵ المصباح )كفعمى( : »فروضه« . ×××، وَ لَمْ يَدَعِ الْخَلْقَ فِى بُهَمٍ صُمّاً وَ لا فِى عَمْيَاءَ بُكْماً بَلْ جَعَلَ لَهُمْ عُقُولاً.