پرش به محتوا

اهمیت: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۰ نوامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (Modir صفحهٔ اهميت را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به اهمیت منتقل کرد)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:
<big>ضرورت و اهميت پرداختن به موضوع غدير از جهات گوناگونى قابل بررسى است كه ما آن را از دو منظر كلامى و تاريخى بررسى مى‏ كنيم:</big>
<big>ضرورت و اهميت پرداختن به موضوع غدير از جهات گوناگونى قابل بررسى است كه ما آن را از دو منظر كلامى و تاريخى بررسى مى‏ كنيم:</big>


=== <big>'''اهميت و ضرورت غدير از منظر كلامى'''</big> ===
<big>'''اهميت و ضرورت غدير از منظر كلامى'''</big>
 
<big>'''الف) ارتباط غدير با مبحث امامت'''</big>


==== <big>'''الف) ارتباط غدير با مبحث امامت'''</big> ====
<big>از آنجايى كه غدير مربوط به بحث امامت مى‏ گردد داراى اهميت فراوانى است، زيرا شيعه براى مسئله امامت اهميت فراوانى قائل است و آن را يكى از اصول مذهب خويش مى‏ شمارد، و اعتقاد به آن را همتراز اعتقاد به توحيد و نبوت و معاد مى‏ داند. سرّ اين مطلب بدان خاطر است كه مفهوم امامت در نزد شيعه با مفهوم امامت در نزد ساير فرق اسلامى متفاوت است.</big>
<big>از آنجايى كه غدير مربوط به بحث امامت مى‏ گردد داراى اهميت فراوانى است، زيرا شيعه براى مسئله امامت اهميت فراوانى قائل است و آن را يكى از اصول مذهب خويش مى‏ شمارد، و اعتقاد به آن را همتراز اعتقاد به توحيد و نبوت و معاد مى‏ داند. سرّ اين مطلب بدان خاطر است كه مفهوم امامت در نزد شيعه با مفهوم امامت در نزد ساير فرق اسلامى متفاوت است.</big>


خط ۷۰: خط ۷۱:
<big>امامت به معنى حجت زمان بودن و رهبرى دينى است كه خط تمايز ميان خاصه و عامه است. اين امامت است كه اساس و ركن ايمان و از اصول دين است.</big>
<big>امامت به معنى حجت زمان بودن و رهبرى دينى است كه خط تمايز ميان خاصه و عامه است. اين امامت است كه اساس و ركن ايمان و از اصول دين است.</big>


==== <big>'''ب) ارتباط بحث غدير با ضرورت شناخت امام در هر عصر خصوصاً عصر حاضر'''</big> ====
<big>'''ب) ارتباط بحث غدير با ضرورت شناخت امام در هر عصر خصوصاً عصر حاضر'''</big>
 
<big>در باب ضرورت شناخت امام پيامبر اسلام‏ صلى الله عليه و آله فرمودند: من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية: هر كس بميرد در حالى كه امام عصر خود را نشناخته باشد به مرگ جاهليت مرده است.<ref>مسند احمد، به نقل از الغدير: ج ۱۰ ص ۴۹۳.</ref></big>
<big>در باب ضرورت شناخت امام پيامبر اسلام‏ صلى الله عليه و آله فرمودند: من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية: هر كس بميرد در حالى كه امام عصر خود را نشناخته باشد به مرگ جاهليت مرده است.<ref>مسند احمد، به نقل از الغدير: ج ۱۰ ص ۴۹۳.</ref></big>


خط ۷۹: خط ۸۱:
<big>امام از نظر شيعه، علاوه بر داشتن مراتب فوق از ولايت معنوى برخوردار است، كه امروز اين مقام را در وجود دوازدهمين امام، حضرت مهدى‏ عليه السلام تجلى يافته مى ‏داند.</big>
<big>امام از نظر شيعه، علاوه بر داشتن مراتب فوق از ولايت معنوى برخوردار است، كه امروز اين مقام را در وجود دوازدهمين امام، حضرت مهدى‏ عليه السلام تجلى يافته مى ‏داند.</big>


=== <big>اهميت غدير از لحاظ تاريخى</big> ===
<big>'''اهميت غدير از لحاظ تاريخى'''</big>
 
<big>جاى هيچ ترديدى نيست كه شرافت و برترى هر چيزى به شرافت و برترى نتيجه آن مى ‏باشد. بنابراين، در ميان موضوعات تاريخى، بهترين و پرفايده ‏ترين مباحث موضوعى است كه دين الهى بر آن پايه‏ گذارى شده و آئينى بر آن استوار گشته و پايه ‏هاى اعتقادى و مذهبى بر اساس آن بنا گرديده است، و امت ها و دولت‏ هايى از آن به وجود آمده و ذكر و ياد آنان جاودانه شده باشد.</big>
<big>جاى هيچ ترديدى نيست كه شرافت و برترى هر چيزى به شرافت و برترى نتيجه آن مى ‏باشد. بنابراين، در ميان موضوعات تاريخى، بهترين و پرفايده ‏ترين مباحث موضوعى است كه دين الهى بر آن پايه‏ گذارى شده و آئينى بر آن استوار گشته و پايه ‏هاى اعتقادى و مذهبى بر اساس آن بنا گرديده است، و امت ها و دولت‏ هايى از آن به وجود آمده و ذكر و ياد آنان جاودانه شده باشد.</big>


خط ۱۰۲: خط ۱۰۵:
<big>علامه بزرگوار امينى در كتاب گرانقدر «الغدير» اسامى علمايى از اهل ‏تسنن را كه در آثار خود در علوم ذكر شده به بيان واقعه غدير پرداختند، گرد آورده است.<ref>الغدير: ج ۱ ص۲۵-۲۹. المولى فى الغدير (موسسه جهانى سبطين‏ عليه السلام): ص۲۹-۳۴.</ref></big>
<big>علامه بزرگوار امينى در كتاب گرانقدر «الغدير» اسامى علمايى از اهل ‏تسنن را كه در آثار خود در علوم ذكر شده به بيان واقعه غدير پرداختند، گرد آورده است.<ref>الغدير: ج ۱ ص۲۵-۲۹. المولى فى الغدير (موسسه جهانى سبطين‏ عليه السلام): ص۲۹-۳۴.</ref></big>


==== <big>طرح دو شبهه و پاسخ آن</big> ====
<big>'''طرح دو شبهه و پاسخ آن'''</big>
 
<big>'''شبهه اول'''</big>


===== <big>شبهه اول</big> =====
<big>هر ملتى همواره سعى دارد زيبايى ‏هاى تاريخى خويش را به تصوير بكشد، و از ذكر حوادث نامطلوب تاريخى خود دورى جويد. چرا كه ذكر حوادث نامطلوب تاريخ يک آيين، سبب ترديد در اصالت آن مى ‏گردد. بحث در مورد خلافت و امامت و حوادث ناگوار صدر اسلام و تكرار آن -  به خصوص در زمانى كه نسل جوان با بحران‏هاى روحى و اجتماعى مواجه است -  از ايمان و شور آنها نسبت به اسلام مى‏كاهد و افكار آنان را متزلزل مى ‏سازد. ديگران همواره در صدد كتمان زشتى‏ هاى تاريخى خود هستند، ولى مسلمانان بر عكس؛ همه تلاش خويش را در بازگو كردن آن صرف مى‏ كنند.</big>
<big>هر ملتى همواره سعى دارد زيبايى ‏هاى تاريخى خويش را به تصوير بكشد، و از ذكر حوادث نامطلوب تاريخى خود دورى جويد. چرا كه ذكر حوادث نامطلوب تاريخ يک آيين، سبب ترديد در اصالت آن مى ‏گردد. بحث در مورد خلافت و امامت و حوادث ناگوار صدر اسلام و تكرار آن -  به خصوص در زمانى كه نسل جوان با بحران‏هاى روحى و اجتماعى مواجه است -  از ايمان و شور آنها نسبت به اسلام مى‏كاهد و افكار آنان را متزلزل مى ‏سازد. ديگران همواره در صدد كتمان زشتى‏ هاى تاريخى خود هستند، ولى مسلمانان بر عكس؛ همه تلاش خويش را در بازگو كردن آن صرف مى‏ كنند.</big>


خط ۱۱۵: خط ۱۱۹:
<big>به هر حال، همانطور كه گفته شد، چشم ‏پوشى در موردى كه با متن اسلام و اساسى‏ ترين مسئله اسلام يعنى «امامت و رهبرى» مربوط است و سرنوشت جامعه به آن وابسته است روا نمى‏ باشد. بازگو نكردن اين حقايق تاريخى، چيزى جز همگامى با ظلم و ستم و همنوايى با ظالمان و ستمگران نيست!</big>
<big>به هر حال، همانطور كه گفته شد، چشم ‏پوشى در موردى كه با متن اسلام و اساسى‏ ترين مسئله اسلام يعنى «امامت و رهبرى» مربوط است و سرنوشت جامعه به آن وابسته است روا نمى‏ باشد. بازگو نكردن اين حقايق تاريخى، چيزى جز همگامى با ظلم و ستم و همنوايى با ظالمان و ستمگران نيست!</big>


===== <big>شبهه دوم</big> =====
<big>'''شبهه دوم'''</big>
 
<big>امروزه در جامعه، شبهه ديگرى كه مطرح مى ‏گردد و به آن دامن مى‏ زنند اين است كه: با طرح اين گونه مسائل، اتحاد مسلمين تضعيف مى‏ شود. آنچه بر سر مسلمين آمد و شوكت آنها را گرفت و آن ها را زير دست قرار داد، همين اختلافات فرقه‏ اى است. دستان پليد استعمار بهترين ابزارى كه مورد استفاده قرار مى‏ دهد شعله‏ ور ساختن اين مباحث است. آيا شايسته نيست كه از طرح اين مباحث اجتناب كنيم؟</big>
<big>امروزه در جامعه، شبهه ديگرى كه مطرح مى ‏گردد و به آن دامن مى‏ زنند اين است كه: با طرح اين گونه مسائل، اتحاد مسلمين تضعيف مى‏ شود. آنچه بر سر مسلمين آمد و شوكت آنها را گرفت و آن ها را زير دست قرار داد، همين اختلافات فرقه‏ اى است. دستان پليد استعمار بهترين ابزارى كه مورد استفاده قرار مى‏ دهد شعله‏ ور ساختن اين مباحث است. آيا شايسته نيست كه از طرح اين مباحث اجتناب كنيم؟</big>


خط ۲۵۷: خط ۲۶۲:


<big>علماى علم لغت نيز هر گاه كه به لغاتى از قبيل «مولى»، «خم»، «غدير» و «ولىّ» برخورد كنند، ناچار به حديث غدير خم اشاره مى‏ كنند. مانند: ابن‏ دريد، محمد بن حسن (م ۳۲۱ ق) در «الجمهرة»<ref>نامبرده گويد: غدير خم معروف است، و اين همان مكانى است كه رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله در آنچه به پاخاست و خطبه‏ اى مبنى بر فضيلت اميرالمؤمنين على ابن ابى‏ طالب ‏عليه السلام ايراد فرمود. در جلد چاپى جمهره چنين مذكور است، و ابن‏شهرآشوب و جز او از روى نسخه ‏هاى خطىِ آن -  كه از زمان‏هاى قديم در دست بوده -  چنين حكايت نموده ‏اند: اين همان جايگاهى است كه پيامبرصلى الله عليه وآله در آنجا به ولايت على‏ عليه السلام تصريح نموده است. به هر حال، در نسخه‏ هاى چاپى رعايت امانت نشده و مطلب مورد تحريف قرار گرفته است. الجمهرة فى اللغة: ج ۱ ص ۷۱.</ref>، ابن‏ اثير در «النهاية»، حموى در «معجم البلدان» در بيان «خم»، زبيدى حنفى در «تاج العروس» و نبهانى در «المجموعه النبهانية».</big>
<big>علماى علم لغت نيز هر گاه كه به لغاتى از قبيل «مولى»، «خم»، «غدير» و «ولىّ» برخورد كنند، ناچار به حديث غدير خم اشاره مى‏ كنند. مانند: ابن‏ دريد، محمد بن حسن (م ۳۲۱ ق) در «الجمهرة»<ref>نامبرده گويد: غدير خم معروف است، و اين همان مكانى است كه رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله در آنچه به پاخاست و خطبه‏ اى مبنى بر فضيلت اميرالمؤمنين على ابن ابى‏ طالب ‏عليه السلام ايراد فرمود. در جلد چاپى جمهره چنين مذكور است، و ابن‏شهرآشوب و جز او از روى نسخه ‏هاى خطىِ آن -  كه از زمان‏هاى قديم در دست بوده -  چنين حكايت نموده ‏اند: اين همان جايگاهى است كه پيامبرصلى الله عليه وآله در آنجا به ولايت على‏ عليه السلام تصريح نموده است. به هر حال، در نسخه‏ هاى چاپى رعايت امانت نشده و مطلب مورد تحريف قرار گرفته است. الجمهرة فى اللغة: ج ۱ ص ۷۱.</ref>، ابن‏ اثير در «النهاية»، حموى در «معجم البلدان» در بيان «خم»، زبيدى حنفى در «تاج العروس» و نبهانى در «المجموعه النبهانية».</big>


<big>براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[حجةالوداع]].</big>
<big>براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[حجةالوداع]].</big>


== <big>پانویس</big> ==
== <big>پانویس</big> ==