پرش به محتوا

ابن ابی داوود سجستانی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۹: خط ۱۹:
{{متن عربی|فإن قال: أليس قد حكي عن ابن أبي داود السجستاني دفع الخبر ، وحكي عن الخوارج مثله ، وطعن الجاحظ في كتابه العثمانية فيه . قيل له: أول ما نقوله أنه لا معتبر في باب الاجماع بشذوذ كل شاذ عنه ، بل الواجب أن يعلم أن الذي خرج عنه ممن يعتبر قوله في الاجماع ، ثم يعلم أن الاجماع لم يتقدم خلافه ، فإن ابن أبي داود والجاحظ لو صرحا بالخلاف لسقط خلافهما بما ذكرناه من الاجماع ، خصوصا بالذي لا شبهة فيه من تقدم الاجماع وفقد الخلاف ، وقد سبقهما ثم تأخر عنهما . على أنه قد قيل: إن ابن أبي داود لم ينكر الخبر ، وإنما أنكر كون المسجد الذي بغدير خم متقدما ، وقد حكي عنه التنصل من القدح في الخبر والتبري مما قذفه به محمد بن جرير الطبري .}}<ref>الشافی فی الامامة، ج۲، ص۲۶۴-۲۶۵.</ref>
{{متن عربی|فإن قال: أليس قد حكي عن ابن أبي داود السجستاني دفع الخبر ، وحكي عن الخوارج مثله ، وطعن الجاحظ في كتابه العثمانية فيه . قيل له: أول ما نقوله أنه لا معتبر في باب الاجماع بشذوذ كل شاذ عنه ، بل الواجب أن يعلم أن الذي خرج عنه ممن يعتبر قوله في الاجماع ، ثم يعلم أن الاجماع لم يتقدم خلافه ، فإن ابن أبي داود والجاحظ لو صرحا بالخلاف لسقط خلافهما بما ذكرناه من الاجماع ، خصوصا بالذي لا شبهة فيه من تقدم الاجماع وفقد الخلاف ، وقد سبقهما ثم تأخر عنهما . على أنه قد قيل: إن ابن أبي داود لم ينكر الخبر ، وإنما أنكر كون المسجد الذي بغدير خم متقدما ، وقد حكي عنه التنصل من القدح في الخبر والتبري مما قذفه به محمد بن جرير الطبري .}}<ref>الشافی فی الامامة، ج۲، ص۲۶۴-۲۶۵.</ref>


طبق این فرمایش سید مرتضی، اولاً ابن ابی داوود حدیث غدیر را انکار نکرده و حتی نسبت انکار به خودش را تکذیب کرده است و بر فرض که انکار کرده باشد، مخالفت یک یا دو نفر با اجماع ضرری به آن وارد نمی کند.
اگر گفته شود آیا از ابن ابی داوود سجستانی نقل نشده است که او حدیث غدیر را رد کرده و همین طور از خوارج چنین چیزی نقل نشده؟ همچنین جاحظ در کتاب خود بنام عثمانیه در سند این حدیث را نقد کرده است.
 
در جواب میگوییم: اولاً صحت سند حدیث غدیر اجماعی است و به عدول افراد نادر توجهی نمیشود. بنابراین اگر ابن ابی داوود و جاحظ با این اجماع مخالفت کرده باشند، اشکالی وجود اجماع ایجاد نمیکند.  ثانیاً ابن ابی داوود منکر اصل حدیث غدیر نیست. وی فقط مسجدی را که در غدیر خم بوده است، منکر شده است. گفته شده که ابن جریر طبری به وی نسبت داده که او حدیث غدیر را منکر است، اما وی از این نسبت خود را تبرئه کرده است.
 
طبق این فرمایش سید مرتضی، اولاً ابن ابی داوود حدیث غدیر را انکار نکرده و حتی نسبت انکار به خودش را تکذیب کرده است و بر فرض که انکار کرده باشد، مخالفت یک یا دو نفر ضرری به اجماع نسبت به حدیث غدیر وارد نمیکند.


=== پاسخ سوم  ===
=== پاسخ سوم  ===
پاسخ سوم علامه میر حامد حسین این است که بر فرض که ابن ابی داوود حدیث غدیر را منکر شده باشد، این انکار و قدح او وان مقابله با دلایل قوی اهل حق را ندارد: « وجه سيّم: آنكه اگر ابن ابى داوود، واقعا قدح در حديث كرده باشد، باز هم قول او را به مقابلۀ اهل حق نتوان ذكر نمود، چه قول اهل نحلۀ خود را، به مقابلۀ خصم ذكر كردن، و اقوال هم مذهبان خود بر خصم حجّت كردن، باعث فتح ابواب مؤاخذه، و ملام اعلام است، و از قانون مناظره دور و بعيد است.»<ref>خلاصه عبقات الانوار میرحامد حسین: پیرامون حدیث غدیر، ص۱۳۰.</ref>
پاسخ سوم علامه میر حامد حسین این است که بر فرض که ابن ابی داوود حدیث غدیر را منکر شده باشد، این انکار توانایی مقابله با دلایل قوی بر صدور حدیث غدیر را ندارد اهل حق را ندارد.<ref>خلاصه عبقات الانوار میرحامد حسین: پیرامون حدیث غدیر، ص۱۳۰.</ref>


=== پاسخ چهارم ===
=== پاسخ چهارم ===
پاسخ چهارم آن است که فخر رازی به نظر ابن ابی داوود تمسک کرده و مدعی شده چون او حدیث غدیر را نقل نکرده پس این حدیث معتبر نیست. حال سؤال از فخر رازی این است که اگر نظر ابن ابی داوود به تنهایی آنقدر مهم است که میتوان با انکار او حدیث غدیر را انکار کرد، چرا دیدگاه بزرگان علما که ادعای تواتر و صحت حدیث غدیر را دارند، حجت نباشد؟!
فخر رازی به نظر ابن ابی داوود تمسک کرده و مدعی شده چون او حدیث غدیر را نقل نکرده پس این حدیث معتبر نیست. حال سؤال از فخر رازی این است که اگر نظر ابن ابی داوود به تنهایی آنقدر مهم است که میتوان با انکار او، حدیث غدیر را انکار کرد، چرا دیدگاه بزرگان علما که ادعای تواتر و صحت حدیث غدیر را دارند، حجت نباشد؟!<ref>همان، ص131.</ref>
 
ایشان در این مورد گفته اند: «وجه چهارم: آنكه اگر قول ابن ابى داوود،لائق تمسك باشد، چرا اقوال و تصريحات اكابر اعلام و اساطين اهل حق،حجّت نباشد.كه خلفا عن سلف، تصريحات صريحه به تواتر و صحت حديث غدير مى نمايند و اجماع و اتفاق بر آن دارند؟!»<ref>همان، ص131.</ref>


=== '''پاسخ پنجم''' ===
=== '''پاسخ پنجم''' ===


پاسخ پنجم آن است که از کلمات بزرگان علمای اهل سنت بدست می آید که حدیث غدیر صحیح و متواتر است و کسی را یارای مقابله با سند این حدیث نیست: «وجه پنجم: آنكه تصريحات و افادات ائمۀ اكابر سنيّه كه اسماء بعضى از ايشان ذكر شد، بر ذكر تواتر و صحّت حديث شريف نيز،به كمال ظهور و وضوح، ابطال اين هفوۀ فظيعه،و قلع اساس اين خرافت شنيعه مى كند.»<ref>همان، ص۱۳۱.</ref>
پاسخ پنجم آن است که از کلمات بزرگان علمای اهل سنت بدست می آید که حدیث غدیر صحیح و متواتر است و کسی را یارای مقابله با سند این حدیث نیست.<ref>همان، ص۱۳۱.</ref>


=== '''پاسخ ششم''' ===
=== '''پاسخ ششم''' ===
پاسخ ششم آن است که پدر ابن ابی داوود سجستانی، یعنی ابو داوود سجستانی حدیث غدیر را نقل کرده و منکرین این حدیث شریف را تقبیح نموده است. حال چطور فرزند ایشان منکر این حدیث باشد؟!:  
پاسخ ششم آن است که پدر ابن ابی داوود سجستانی، یعنی ابو داوود سجستانی حدیث غدیر را نقل کرده و منکرین این حدیث شریف را تقبیح نموده است. حال چطور فرزند ایشان منکر این حدیث باشد؟!:  


«وجه ششم: آنكه از غرائب الطاف الهيّه آنكه، والد اين بزرگ-يعنى ابى داوود-اين حديث شريف را روايت كرده، و بر نواصى منكرين و جاحدين، نيل تفضيح و تقبيح گذاشته، پس هرگاه حديث شريف به روايت والد ماجد او ثابت باشد، اگر اين خلف رشيد،عقوق والد ماجد خود اختيار كرده،قدح در اين حديث نمايد،چگونه متدينى به آن اعتنا تواند نمايد؟
نسائی که از بزرگان محدثین اهل سنت است در کتاب خصائص خود حدیث غدیر را از ابو داوود اینگونه نقل کرده است:<ref>همان، ص۱۳۱.</ref>
 
امّا روايت ابو داوود حديث را، پس به ملاحظۀ كتاب «خصائص» احمد بن على بن شعيب نسائى-كه از عمدۀ محدّثين اهل سنت است، و به جهت تحرير «رسالۀ مناقب امير» علیه السلام ،از دست اهل شام،شربت مرگ نوشيد-واضح است....»<ref>همان، ص۱۳۱.</ref>


در خصائص نسائی آمده است:
{{متن عربی|أخبرنَا أَبُو دَاوُد قَالَ حَدثنَا أَبُو نعيم قَالَ حَدثنَا عبد الْملك بن أبي غنية قَالَ حَدثنَا الحكم عَن سعيد بن جُبَير عَن ابْن عَبَّاس عَن بُرَيْدَة قَالَ خرجت مَعَ عَليّ إِلَى الْيمن فَرَأَيْت مِنْهُ جفوة فَقدمت على النَّبِي صلى الله عَلَيْهِ وَسلم فَذكرت عليا فتنقصته فَجعل رَسُول الله يتَغَيَّر وَجهه وَقَالَ يَا بُرَيْدَة أَلَسْت أولى بِالْمُؤْمِنِينَ من أنفسهم قلت بلَى يَا رَسُول الله صلى الله عَلَيْهِ وَسلم قَالَ من كنت مَوْلَاهُ فعلي مَوْلَاهُ}}<ref>خصائص نسائی، حدیث ۸۱، ص۹۹</ref>


{{متن عربی|أخبرنَا أَبُو دَاوُد قَالَ حَدثنَا أَبُو نعيم قَالَ حَدثنَا عبد الْملك بن أبي غنية قَالَ حَدثنَا الحكم عَن سعيد بن جُبَير عَن ابْن عَبَّاس عَن بُرَيْدَة قَالَ خرجت مَعَ عَليّ إِلَى الْيمن فَرَأَيْت مِنْهُ جفوة فَقدمت على النَّبِي صلى الله عَلَيْهِ وَسلم فَذكرت عليا فتنقصته فَجعل رَسُول الله يتَغَيَّر وَجهه وَقَالَ يَا بُرَيْدَة أَلَسْت أولى بِالْمُؤْمِنِينَ من أنفسهم قلت بلَى يَا رَسُول الله صلى الله عَلَيْهِ وَسلم قَالَ من كنت مَوْلَاهُ فعلي مَوْلَاهُ}}<ref>خصائص نسائی، حدیث ۸۱، ص۹۹</ref>
ابو داوود از .... نقل کرده است که بریده گفته است: من با علی علیه السلام به سوی یمن رفتیم و از او رفتاری دیدم. وقتی نزد پیامبر آمدم از علی علیه السلام شکایت کردم. پیامبر وقتی این شکایت را شنید، رنگ صورتشان تغییر کرد و به من فرمود: این بریده آیا من نسبت به همه مومنان بالاتر نسیتم؟ گفتم: آری ای رسول خدا. حضرت فرمود: پس هر کس که من مولای اویم، علی علیه السلام هم مولای او است


در ادامه مرحوم میر حامد حسین گفته است: «...و عجب!كه جمعى از مغفلين بلا تأمّل و بغير تحقيق و مراجعت،نسبت قدح اين حديث به ابو داوود، داده اند، و از حقيقت حال خبرى برنداشته، چون ابن حجر در«صواعق» و جهرمى در«براهين قاطعه»، و حلبى در«انسان العيون» و عبد الحق در «شرح مشكاة» و حسام الدين در «مرافض»<ref>همان، ص۱۳۱.</ref>
در ادامه مرحوم میر حامد حسین گفته است: عجیب است که با وجود این روایت که از ابی داوود نقل شده، باز هم عده ای غافل مثل ابن حجر در صواعق، جهرمی در براهین قاطعه و .. بدون این که تحقیق کرده باشند به ابی داوود نسبت داده اند که او حدیث غدیر را رد کرده است.<ref>همان، ص۱۳۱.</ref>


=== '''پاسخ هفتم''' ===
=== '''پاسخ هفتم''' ===
۴٬۰۶۴

ویرایش