۴٬۰۶۴
ویرایش
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
=== '''۳. ابن خلکان''' === | === '''۳. ابن خلکان''' === | ||
ابن خَلکان (م۵۱۲ق) در وفَیات الاعیان و انباء ابناء الزمان، به عید بودن روز غدیر، تصریح کرده و کاملاً به حادثه غدیر خم اشاره نموده است. او پیرامون تاریخ وفات مستنصر عبیدی، که در شب هجدم ذیحجه واقع شده و آن تاریخ مصادف با زمان رویداد غدیر خم بوده است، میگوید: | ابن خَلکان (م۵۱۲ق) در وفَیات الاعیان و انباء ابناء الزمان، به عید بودن روز غدیر، تصریح کرده و کاملاً به حادثه غدیر خم اشاره نموده است. او پیرامون تاریخ وفات مستنصر عبیدی، که در شب هجدم ذیحجه واقع شده و آن تاریخ مصادف با زمان رویداد غدیر خم بوده است، میگوید: <blockquote>«این شب، شب عید غدیر است؛ یعنی شب هجدهم ذیحجه؛ و آن، غدیر خم است؛ و گروه بسیاری را دیدم که از این شب سؤال میکردند ...و این مکان، میان مکه و مدینه است که در آن، غدیر (برکه) آبی قرار دارد و گفته میشود در آنجا درختان انبوهی است و هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله از مکه از حجة الوداع بازمیگشت، به این مکان رسید و علی بن ابیطالب را به برادری انتخاب نمود و فرمود: {{متن عربی|عَلي مني كهارون مِن مُوسي، اللهم والِ مَن والاه وعادِ مَن عاداه وانصُر مَن نصَرَه واخْذُل مَن خذَلَه}}؛ و شیعه تعلق زیادی به آن دارد. و حازمی گوید: آن سرزمینی میان مکه و مدینه، نزد جحفه است که در کنار برکه اش، پیامبر صلی الله علیه و آله خطبهای خواند. و این وادی، به سختی زیاد و شدت حرارت، شناخته میشود».<ref>وفَیات الاعیان و انباء ابناء الزمان، ج۵، ص۲۳۰.</ref></blockquote> | ||
=== '''۴. ابوالفتح شهرستاني''' === | |||
ابوالفتح شهرستانی (م۵۴۸ق) در المِلَل والنحَل، ضمن توضیح درباره نحله شیعه امامیه، به واقعه غدیر خم و حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله که فرمود: | |||
{{متن عربی|مَن كُنتُ مَولاهُ فعَلي مَولاه، اللّهم وَالِ مَن والاه، وعَادِ مَن عَاداه، وانصُر مَن نَصَره، واخذُل مَن خَذَله، وادِرِ الحَق معَه حَيثُ دارَ}}؛ و آن پس از نزول آیه تبلیغ<ref>مائده/۶۷.</ref> بوده است، اشاره میکند.<ref>الملل و النحل، ج۱، ص۱۶۳.</ref> | |||
- ابن عَساکِر دمشقی شافعی ( | === '''۵. ابن عساکر دمشقی''' === | ||
- ابن عَساکِر دمشقی شافعی (م۵۷۱ق) در تاریخ دمشق، در مواضع بسیار زیادی به حدیث غدیر اشاره میکند.<ref>دربارة روایات یاد شده در '''تاریخ دمشق'''، که شامل موضوع غدیر است، کتابی با عنوان طرق حدیث غدیر به روایت ابن عساکر، نوشتة امیر تقویمعصومی، از انتشارات دلیل در ۲۰۸ صفحه چاپ شده است.</ref> برای نمونه مینویسد: <blockquote>«روزغدیرخم، پیامبر صلی الله علیه و آله ایستاد و خطبهای خواند و فرمود: ای مردم! آیا من اولی از مؤمنان برخودشان نیستم؟ و سه بارتکرارکرد! همه گفتند: آری! فرمود: ای علی! نزدم بیا. پس دست علی را آنقدر بالا برد که سفیدی زیربغل هر دو نمایان شد و فرمود: «هرکس من مولای اویم، علی مولای اوست». حتی سه بار این جمله را تکرار نمود».<ref>تاریخ دمشق، ج۴۲، ص۱۱۷</ref></blockquote>او با سند صحیح و راویان موثق و مورد تأیید علمای رجال اهل سنت، درباره نزول آیه بلاغ<ref>مائده/۶۷.</ref> در غدیر میگوید: «از ابوبکر وَجِیه بن طاهر، از ابوحامد ازهری، از ابومحمد مَخْلَدی، از ابوبکر محمد بن حَمدُون، از محمدبن ابراهیم حُلْوانی، از حسن بن حَماد سَجَاده، از علی بن عابس، از [سلیمان] اعمَش وابوجَحاف [بُرجُمی]، از عَطیه[عَوفِی]، از ابوسعید خُدْری نقل است که گفت: این آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ...}} بر رسول خدا صلی الله علیه و آله در غدیر خم در شان علی بن ابی طالب نازل شد».<ref>همان، ج۴۲، ص۲۳۷.</ref> | |||
افزون بر این، ابن عساکر با روایات صحیحی، به موضوع تبریک خلیفه دوم به علی علیه السلام در روز غدیراشاره میکند.<ref>همان، ج۴۲، ص۲۲۰–۲۲۲ و ۲۳۳و۲۳۴.</ref> | |||
همچنین او با ذکر سلسلهای از راویان که به فُضَیل بن مَرزوق ختم میشود، از حسن بن حسن بن علی علیه السلام ، معروف به حسن مثنی، در رد دیدگاه شیعه (رافضی ها از دید راوی) که قایل به ولایت و خلافت علی علیه السلام با استناد به حدیث غدیرند، سخنانی را نقل میکند. او میگوید: رافضیها از حسن بن حسن علیه السلام پرسیدند: مگر نه آن است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: {{متن عربی|مَن كُنت مَوْلَاهُ فعَلي مَوْلَاهُ؟}} که حسن در جواب گفت: به خدا قسم! اگر مقصود پیامبر امارت و قدرت بود، آن را به وضوح بیان میکرد و میفرمود: «ای مردم! او والی و سرپرست شما پس از من است. پس به او گوش فرا دهید و فرمان وی را اطاعت کنید». | |||
سپس از حسن بن حسن علیه السلام چنین آورده که اگر قایل به انتخاب حضرت از سوی پیامبر به امر خلافت باشیم، باید بپذیریم که حضرت علی علیه السلام در انجام فرمان رسول خدا صلی الله علیه و آله کوتاهی کرده و امر را به دیگران واگذار نموده؛ پس از همه مردم گناهکارتر است؛ و از اینرو میبایست از مردم به دلیل این کوتاهی اش در انجام وظیفه عذرخواهی کند.<ref>همان، ج۴۲، ص۲۲۰–۲۲۲ و ۲۳۳و۲۳۴.</ref> | |||
در رد این نقل قول باید بگوییم: حتی اگر بحث سندی روایت را - که خالی از ضعف و اشکال نیست - مطرح نکنیم و فقط به اشکالات دلالی روایت بپردازیم، به این نکات میتوان بسنده کرد: | در رد این نقل قول باید بگوییم: حتی اگر بحث سندی روایت را - که خالی از ضعف و اشکال نیست - مطرح نکنیم و فقط به اشکالات دلالی روایت بپردازیم، به این نکات میتوان بسنده کرد: | ||
۱. روایت یاد شده از متفردات اهل سنت است؛ یعنی فقط از طرق اهل سنت روایت شده و از راویان شیعه نقل نشده است؛ ازاینرو قابلیت استدلال ندارد. | |||
۲. از منظر اهل سنت، چون این روایت در هیچ یک از کتب صحاح و دیگر کتابهای روایی معتبر ذکر نشده است، اعتباری ندارد. | |||
۳. با فرض اینکه حسن مثنی چنین جملهای گفته باشد، اما چون معصوم نیست، قول او برای شیعه حجیت ندارد. | |||
۴. این سخن با سخنان معصومین علیهم السلام منافات دارد که از حدیث غدیر برای اثبات امامت حضرت علی علیه السلام استفاده کردهاند. | |||
۴. این سخن با سخنان معصومین | |||
۵. این حدیث، با حدیث مناشده حضرت | ۵. این حدیث، با حدیث مناشده حضرت امیر علیه السلام درباره حدیث غدیر که در منابع اهل سنت آمده است، تضاد کامل دارد. | ||
۶. حسن مثنی میگوید: چرا رسول خدا | ۶. حسن مثنی میگوید: چرا رسول خدا صلی الله علیه و آله صراحتا به ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام اشاره نکرده است؟ حال آنکه درباره بیان صریح رسول خدا بر خلافت و امامت علی علیه السلام روایات متعددی از شیعه و برخی اهل سنت وارد شده است. | ||
=== '''۶. ابن اثیر''' === | |||
عزالدین ابن اثیر (م۶۳۰ق) در اسْد الغابه فی معرفه الصحابه، با ذکر سلسلهای از راویان متعدد، به واقعه غدیر خم و حدیث ولایت اشاره میکند.[i] همچنین روایاتی درباره احتجاج حضرت به حدیث غدیر در روز رَحْبه، و شهادت دادن صحابه نقل کرده است.[ii] | |||
- ذَهَبی (ف۷۴۸ق)، رجالشناس و مورخ نامور اهلسنت، ضمن تألیف آثار مستقلی درباره امیرمؤمنان علی علیه السلام که با تاسف فراوان، تقریباً همه آن آثار از میان رفتهاند، در حالی که بیشتر آثار رجالی و تاریخی او برجای مانده است!- [۱۸]در تاریخ الاسلام و وَفَیات المَشاهیر والاعلام به موضوع تبریک خلیفه دوم به علی علیه السلام درباره مقام و منصب جدید آن حضرت، یعنی خلافت و جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آله اشاره میکند. از جمله، با سند صحیح چنین نقل میکند: حَمادبنسَلَمه، به نقل از علیبنزید و ابیهارون، به نقل از عَدِیبنثابت، به نقل از بَراء گوید: با رسول خدا صلی الله علیه و آله زیر درخت نشسته بودیم که ندای الصلاه جامعه (بیایید نماز را با جماعت بخوانیم) بلند شد، و رسول خدا۹ علی علیه السلام را فراخواند و دستش را گرفت و او را بهسمت راست خود برد و [به دیگران] فرمود: آیا من نسبتبه مؤمنان به خودشان سزاوارتر نیستم؟ گفتند: آری. فرمود: پس این [علی] مولای کسی است که من مولای او هستم. خداوندا! دوست بدار آنکه علی را دوست میدارد و دشمن بدار آن که او را دشمن میدارد. پس عمربنخطّاب به دیدار او رفت و گفت: گوارایت باشد، ای علی! مولای هر مرد و زن مؤمن شدی)[iii] | - ذَهَبی (ف۷۴۸ق)، رجالشناس و مورخ نامور اهلسنت، ضمن تألیف آثار مستقلی درباره امیرمؤمنان علی علیه السلام که با تاسف فراوان، تقریباً همه آن آثار از میان رفتهاند، در حالی که بیشتر آثار رجالی و تاریخی او برجای مانده است!- [۱۸]در تاریخ الاسلام و وَفَیات المَشاهیر والاعلام به موضوع تبریک خلیفه دوم به علی علیه السلام درباره مقام و منصب جدید آن حضرت، یعنی خلافت و جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آله اشاره میکند. از جمله، با سند صحیح چنین نقل میکند: حَمادبنسَلَمه، به نقل از علیبنزید و ابیهارون، به نقل از عَدِیبنثابت، به نقل از بَراء گوید: با رسول خدا صلی الله علیه و آله زیر درخت نشسته بودیم که ندای الصلاه جامعه (بیایید نماز را با جماعت بخوانیم) بلند شد، و رسول خدا۹ علی علیه السلام را فراخواند و دستش را گرفت و او را بهسمت راست خود برد و [به دیگران] فرمود: آیا من نسبتبه مؤمنان به خودشان سزاوارتر نیستم؟ گفتند: آری. فرمود: پس این [علی] مولای کسی است که من مولای او هستم. خداوندا! دوست بدار آنکه علی را دوست میدارد و دشمن بدار آن که او را دشمن میدارد. پس عمربنخطّاب به دیدار او رفت و گفت: گوارایت باشد، ای علی! مولای هر مرد و زن مؤمن شدی)[iii] |
ویرایش