۲۱٬۹۷۲
ویرایش
خط ۳۷۰: | خط ۳۷۰: | ||
<big>'''ج.''' خبر شمعون وصى عيسى عليه السلام:</big> | <big>'''ج.''' خبر شمعون وصى عيسى عليه السلام:</big> | ||
<big><br />'''اولاً:''' شمعون در انجيل: در قاموس كتاب مقدس نام ده تن به اين اسم آمده است، كه از آن جمله شمعون بطرس است. و شمعون در تورات سمعون آمده، و خبرش در انجيل متى اصحاح دهم چنين آمده است:</big> | |||
<big>سپس عيسى دوازده تن شاگردان خود را خواند و بر آنها سلطنت و فرمانروايى بر ارواح ناپاک بخشيد تا آنها را بيرون كنند و هر گونه بيمارى و ناتوانى در درمان كنند و اين است نام دوازده پيام آور: اول سمعان كه را بطرس گفته ند... .</big> | |||
<big>در انجيل يوحنا، اصحاح ۲۱ شماره ۱۸ - ۱۵ آمده است كه عيسى عليه السلام بر او وصيت كرد و گفت: گله مرا چوپانى كن. كه كنايه از راهنمايى و اداره كسانى است كه به او ايمان آورده اند.</big> | |||
<big>و در قاموس كتاب مقدس نيز چنين آمده است:</big> | |||
<big>مسيح او را هدايت كنيسى تعبير فرموده.</big> | |||
<big>'''ثانياً:''' شمعون در منابع تحقيقات اسلامى: يعقوبى اخبار او را آورده و او را سمعان صفا ناميده است. مسعودى در ج ۱ ص ۳۴۳ چنين گويد: در روميه بطرس به قتل رسيد، و نامش به يونانى شمعون است و عرب او را سمعان گويند.</big> | |||
در | <big>و در ماده «دير سمعان» از معجم البلدان آمده است: دير سمعان در نواحى دمشق قرار دارد، و سمعان همان كسى است كه اين دير به نام او است، كه يكى از بزرگان نصارى بوده و او را همچنين شمعون صفا گويند.</big> | ||
<big>بخشى از اخبار اين وصى هاى سه گانه را به عنوان نمونه اخبار ديگر جانشينان پيامبران در امت هاى گذشته آورديم. بنابراين، خاتم پيامبران صلى الله عليه وآله اولين پيامبرى نبوده كه بدون تعيين جانشين امت خود را ترک نكرده اند و او كسى بوده كه از مدينه - كه جامعه كوچک مسلمانان آن روز را در برگرفته بود - در جنگ ها حتى يک ساعت هم خارج نمى شد مگر آنكه جانشينى تعيين مى فرمود. مسلّماً خاتم پيامبران صلى الله عليه وآله جامعه اسلامى را بدون تعيين ولىّ امر آن هم براى ابد رها نكرده است.</big> | |||
و | <big>با بيان نمونه هايى از وصايت در امت هاى گذشته، چگونه است كه تنها در مورد پيامبر خاتم صلى الله عليه وآله اعتراض به وصايت پديد آمده و ديگر امت ولى و هادى نمى خواهد؟! چه شد كه كتاب خدا به تنهايى كافى شد؟ مگر پيامبرصلى الله عليه وآله خود مفسّر و مبّين كتاب خدا نبود؟ وصى او نيز چنين مى كند و مفسر و مبّين قرآن است.<ref>القرآن يهدى الى الامام و الامام يهدى الى القرآن: قرآن به امام هدايت مى كند (و اطاعت او را بر ما واجب مى كند) و امام نيز به قرآن هدايت مىكند (و ما را با حقايق مكنونه قرآن و تفاصيل احكام صادر شده از جانب خالق سبحان را آشنا مى كند.) تفسير برهان: ج ۲ ص ۴۰۹.</ref></big> | ||
<big>معمولاً انسان ها به خاطر منافع خويش حقايق را انكار و يا تحريف مى كنند. كم اند انسان هايى كه حقيقت را ببينند و آن را كتمان و يا تحريف نكنند و خالصانه تسليم آن شوند.</big> | |||
'''<big>۳- غدير نقشه هدايت پروردگار</big>''' | |||
<big>خداوند منّان - كه رب العالمين است - برنامه هدايت عالم را در دست دارد. <ref>«ربنا الذى اعطى كل شيئ خلقه ثم هدى» : پروردگار ما همان كسى است كه به هر موجودى آنچه را لازمه آفرينش او بوده داده سپس هدايت كرده است. طه / ۵۰ . </ref> اين نقشه هدايت پروردگار بى نقص است و بسيار مدبّرانه و حكيمانه طراحى شده، و غدير قسمتى از اين نقشه هدايت است. از سوى ديگر، دين خاتم ، آخرين دين الهى است كه رب العالمين براى هدايت انسان ها فرستاده و اين دين قابليت جاودانگى دارد.</big> | |||
و در | <big>پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در جريان غدير سرّ اين جاودانگى را مطرح نمودند: ثقلين<ref>انى تركت فيكم الثقلين، احدهما اكبر من الآخر؛ كتاب اللَّه عزوجل حبل ممدود من السماء الى الارض، و عترتى اهلبيتى. الا انهما لن يفترقا حتى يردا علىّ الحوض: من در ميان شما دو ثقل به يادگار مى نهم كه يكى از آن دو بزرگتر از ديگرى است؛ كتاب خدا - كه ريسمانى كشيده شده از آسمان به زمين است - و عترت من كه همان اهل بيت من هستند. آگاه باشيد كه اين دو هرگز از هم جدايى نپذيرند، تا كنار حوض كوثر بر من وارد شوند. مسند احمد بن حنبل: ج ۴ ص ۵۴ ح ۱۱۲۱، عن ابى سعيد الخدرى. | ||
قال رسول اللَّه صلى الله عليه وآله: على عليه السلام يعلم الناس بعدى من تأويل القرآن ما لا يعلمون. او قال: يخبرهم: على عليه السلام پس از من تأويل آنچه را مردم از قرآن نمى دانند به آنها مى آموزد. يا فرمود: آگاهشان مى كند. شواهد التنزيل: ج ۱ ص ۳۹ ۲۸، عن انس.</ref> ؛ دو گوهر جدايى ناپذير قرآن و عترت، كه ريسمان هدايت پروردگار متعال را همچنان حفظ مى كنند. قرآن كه كلام خداست، و ائمه معصومين عليهم السلام كه مفسّر و مترجم كلام خدا هستند.</big> | |||
<big>اوصياى پيامبر همان امامان معصوم هستند كه از غدير نقش هدايتگرى خود را بنا بر نقشه هدايت پروردگار آغاز كردند. از غدير، ولايت على عليه السلام مشخصاً اعلام شد و فعليت يافت <ref>ابوهريره ماجراى غدير و خطبه رسولخداصلى الله عليه وآله و حديث غدير را همراه با ماجراى حارث فهرى و نزول آيات سوره معارج نقل كرده است. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۶. به بيان علامه امينى اين سه آيه را سى نفر از علما و مفسران اهل سنت نيز در ارتباط با واقعه غدير نقل كرده اند. الغدير: ج ۱ ص ۲۳۹ - ۲۲۶.</ref> و حضرتش ولىّ و هادى پس از پيامبرصلى الله عليه وآله شد، چرا كه خداوند منّان چنين خواست و اراده فرمود.</big> | |||
<big>در واقع، در اين نقشه هدايت چهارده معصوم عليهم السلام قرار دارند؛ از محمد صلى الله عليه وآله آغاز مى شود و به او نيز ختم مى گردد.</big> | |||
<big>قرار بود بر اساس اين نقشه هدايتِ الهى، اولاد زهرا عليهم السلام هاديان هر دوره باشند، تا قيام قيامت. پيامبرصلى الله عليه وآله - كه به نقشه هدايت پروردگار آشنا بودند - به صورت هاى مختلف آن را بيان فرموده، و در مكان هاى مختلف بر اين حقيقت تأكيد نمودند. لذا در ضمن آيات گوناگون از نقش هاى هاديان امت هاى گوناگون و رفتارهاى ايشان با پيامبرانشان عليهم السلام براى مردم سخن گفتند. از باب نمونه:</big> | |||
<big>قال رسول اللَّه صلى الله عليه وآله: لكل نبى وصى و وارث، و ان علياً وصيى و وارثى: هر پيامبرى وصى و وارثى دارد، و على عليه السلام وصى و وارث من است. <ref>الفردوس: ج ۳ ص ۳۳۶ ح ۵۰۰۹ . تاريخ دمشق (ترجمة الامام على عليه السلام): ج ۳ ص ۵ ح ۱۰۲۲ ۱۰۲۱. المناقب (خوارزمى) : ص ۸۴ ح ۷۴. كلها عن ابن بريده، عن ابيه. المناقب (ابن مغازلى) : ص ۲۰۰ ح ۲۸، عن عبداللَّه بن بريده. </ref></big> | |||
<big>عن جابر بن سمره، قال: سمعت رسول اللَّه صلى الله عليه وآله يقول: لا يزال هذا الدين عزيز الى اثنى عشر خليفة. قال: فكبّر الناس و ضجّوا. ثم قال كلمة خفية. قلت لابى: يا ابه، ما قال؟ كلهم من قريش. <ref>صحيح ابى داوود: ج ۲ ص ۲۰۷. مسند احمد بن حنبل: ج ۵ ص ۹۲.</ref></big> | |||
۳ | <big>جابر بن عبداللَّه انصارى: لما انزل اللَّه عزوجل على نبيه محمدصلى الله عليه وآله: «يا ايها الذين آمنوا اطيعوا اللَّه و اطيعوا الرسول و اولو الامر منكم» قلت: يا رسول اللَّه، عرفنا اللَّه و رسوله، فمن اولو الامر الذين قرن اللَّه طاعتهم بطاعتک؟ فقال صلى الله عليه وآله: هم خلفائى يا جابر، و ائمة مسلمين (من) بعدى؛ اولهم على بن ابى طالب عليه السلام، ثم الحسن و الحسين عليهما السلام، ثم على بن الحسين عليه السلام، ثم محمد بن على عليه السلام المعروف فى التوراة بالباقر و ستدركه يا جابر. فاذا لقيته فاقرئه منّى السلام. ثم الصادق جعفر بن محمد عليه السلام ثم موسى بن جعفر عليه السلام، ثم على بن موسى عليه السلام، ثم محمد بن على عليه السلام، ثم على بن محمد عليه السلام، ثم الحسن بن على عليه السلام، ثم سميّى و كنيتى حجة اللَّه فى ارضه و بقيته فى عباده، ابن الحسين بن على عليه السلام. ذاك الذى يفتح اللَّه تعالى ذكره على يديه مشارق الارض و مغاربها. ذاك الذى يغيب عن شيعته و اوليائه غيبة لا يثبت فيها على القول بامامته الا من امتحن اللَّه قلبه الايمان<ref> كمال الدين: ج ۳ ص ۲۵۳. المناقب (ابن شهرآشوب) : ج ۱ ص ۲۸۲. تأويل الآيات الظاهرة: ص ۱۴۱. كفاية الاثر: ص ۵۳ .</ref> :</big> | ||