پرش به محتوا

جانشین: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۷۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۱ نوامبر ۲۰۲۱
خط ۳۱۸: خط ۳۱۸:
<big>اين مسئله عين ولايت مطلقه پرورگار است، زيرا كسى را كه برگزيده است مخلوق او است، و مخلوق هر آنچه دارد از خالقش است. پس اگر اين انسان برتر و كامل عهده ‏دار مقام ولايت در عالم است، از آن رو است كه پروردگارش چنين است، و براى او نيز چنين خواسته است.</big>
<big>اين مسئله عين ولايت مطلقه پرورگار است، زيرا كسى را كه برگزيده است مخلوق او است، و مخلوق هر آنچه دارد از خالقش است. پس اگر اين انسان برتر و كامل عهده ‏دار مقام ولايت در عالم است، از آن رو است كه پروردگارش چنين است، و براى او نيز چنين خواسته است.</big>


<big>حتى اين مسئله تنها در غدير خم اتفاق نيفتاد. تا پيش از اين واقعه نيز خداوند از ميان انسان‏ ها انبياء عليهم السلام را برانگيخت، و ايشان ريسمان نبوت خود را به وصى پس از خود سپردند تا عهده ‏دار هدايت آدميان باشند.</big>


<big>اين سنت پروردگار بوده است كه هميشه براى هدايت آدميان، انبياء عليهم السلام را فرستاده و ايشان هميشه هادى امت و در اوج قرب و ولايت به پروردگار بوده ‏اند. <ref>اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در يكى از مناظرات و احتجاجات خود فرمودند: من از همه مناقب و فضائلى كه خداوند در قرآن و رسول‏خداصلى الله عليه وآله در قرآن بيان فرموده‏ اند تنها به يكى اكتفا مى‏ كنم. آيا مى ‏دانيد كه خداوند در كتاب خود سابقون (پيشگامان) را بر ديگران برترى داد و فرمود: «السابقون السابقون اولئك المقربون» ؟ و آيا مى ‏دانيد در ميان امت هيچ كس به سوى خدا و رسول‏ صلى الله عليه وآله بر من سبقت نگرفته است؟ مردم گفتند: آرى مى ‏دانيم. فرمود: شما را به خدا سوگند آيا نه اين است كه مردم از رسول‏خداصلى الله عليه وآله درباره اين آيه پرسيدند و آن حضرت فرمود: خداوند مرا در شأن پيامبران و جانشينان آنان‏ عليهم السلام نازل كرده، و افضل پيامبران و رسولان خدا عليهم السلام منم، و جانشين من على بن ابى‏طالب افضل اوصياء و جانشيان‏ عليهم السلام است (آيا چنين نيست) ؟ حدود هفتاد نفر از اهل بدر برخاسته و گفتند: ما شهادت مى‏ دهيم كه رسول‏خداصلى الله عليه وآله چنين فرمود. الغدير: ج ۱ ص ۱۹۵.</ref>  و انبياء عليهم السلام هم پس از خود مردم را به اوصيايشان خوانده ‏اند.</big>


حتى اين مسئله تنها در غدير خم اتفاق نيفتاد. تا پيش از اين واقعه نيز خداوند از ميان انسان‏ها انبياءعليهم السلام را برانگيخت، و ايشان ريسمان نبوت خود را به وصى پس از خود سپردند تا عهده‏دار هدايت آدميان باشند.
<big>اين سنت پروردگار است كه هيچ گاه ريسمان هدايت گسسته نشود. يک سرِ اين ريسمان هميشه به دست هادى و ولىّ مطلق آن زمان است، و سرِ ديگرش به دست پروردگار. اين خداوند است كه هدايت مى‏ كند، و اين ولىّ مطلق در هر زمان است كه هدايت پروردگار را در عالم نقش مى‏ زند.</big>


<big>حال چگونه است كه اين سنت مسلّم و قطعى الهى از نظر برخى ناديده انگاشته مى‏ شود؟!</big>


اين سنت پروردگار بوده است كه هميشه براى هدايت آدميان، انبياعليهم السلام را فرستاده و ايشان هميشه هادى امت و در اوج قرب و ولايت به پروردگار بوده‏اند.××× ۲ اميرالمؤمنين‏عليه السلام در يكى از مناظرات و احتجاجات خود فرمودند: من از همه مناقب و فضائلى كه خداوند در قرآن و رسول‏خداصلى الله عليه وآله در قرآن بيان فرموده‏اند تنها به يكى اكتفا مى‏كنم. آيا مى‏دانيد كه خداوند در كتاب خود سابقون )پيشگامان( را بر ديگران برترى داد و فرمود: »السابقون السابقون اولئك المقربون« ؟ و آيا مى‏دانيد در ميان امت هيچ كس به سوى خدا و رسول‏صلى الله عليه وآله بر من سبقت نگرفته است؟ مردم گفتند: آرى مى‏دانيم. فرمود: شما را به خدا سوگند آيا نه اين است كه مردم از رسول‏خداصلى الله عليه وآله درباره اين آيه پرسيدند و آن حضرت فرمود: خداوند مرا در شأن پيامبران و جانشينان آنان‏عليهم السلام نازل كرده، و افضل پيامبران و رسولان خداعليهم السلام منم، و جانشين من على بن ابى‏طالب افضل اوصياء و جانشيان‏عليهم السلام است )آيا چنين نيست( ؟ حدود هفتاد نفر از اهل بدر برخاسته و گفتند: ما شهادت مى‏دهيم كه رسول‏خداصلى الله عليه وآله چنين فرمود. الغدير: ج ۱ ص ۱۹۵. ××× و انبياءعليهم السلام هم پس از خود مردم را به اوصيايشان خوانده‏اند.
<big>آنچه در غدير خم اتفاق افتاد تنها بروز و ظهور و نمايش اين حقيقت است. همچنان كه در برهه ‏اى از تاريخ اين حقيقت به صورت ديگر جلوه‏ گر شد؛ آن هنگام كه آدم ‏عليه السلام به نبوت برگزيده شد، او نيز ولايت پروردگار را نشان داد.</big>


<big>البته به اين نكته نيز بايد توجه كرد كه انبياء عليهم السلام در نمايش ولايت پروردگار گوى سبقت را از ديگران ربوده ‏اند، و در ميان انبياء عليهم السلام هم، انبياء الوالعزم به رتبه بالاترى در بروز و ظهور اين حقيقت دست يافته ‏اند.</big>


اين سنت پروردگار است كه هيچ گاه ريسمان هدايت گسسته نشود. يك سرِ اين ريسمان هميشه به دست هادى و ولىّ مطلق آن زمان است، و سرِ ديگرش به دست پروردگار. اين خداوند است كه هدايت مى‏كند، و اين ولىّ مطلق در هر زمان است كه هدايت پروردگار را در عالم نقش مى‏زند.
<big>پس تا زمينه بوده و زمينيان بوده ‏اند و تا تكليف بوده و انسان مخاطب تكليف الهى قرار گرفته است، ولايت پروردگار هدايتگر انسان‏ ها بوده، و انبياء عليهم السلام به واسطه اين ولايت والايى كه داشتند انسان‏ ها را در مسير هدايت رهنمون شدند.</big>


<big>از اين منظر، پس در غدير مسئله جديدى اتفاق نيفتاد. بلكه هادى مطلقِ عالم يعنى ذات اقدس اله به نبى خود پيامبر ختمى مرتبت حضرت محمد مصطفى ‏صلى الله عليه وآله سفارش كرد كه پس از خود سرِ ديگر ريسمان هدايت را به دست على‏ عليه السلام بسپارد.<ref>«يا ايها الرسول بلّغ ما أنزل اليك من ربك و إن لم تفعل فما بلّغت رسالته...» . مائده /  ۶۷ .</ref> چرا كه اين ريسمان نبايد قطع شود، زيرا بر خلاف سنت هدايت است.</big>


حال چگونه است كه اين سنت مسلّم و قطعى الهى از نظر برخى ناديده انگاشته مى‏شود؟!
<big>پيامبرصلى الله عليه وآله هم همه را فراخواند و در مكانى به نام «غدير خم» گرد هم آمدند. از حج برگشته بودند كه پيامبرخداصلى الله عليه وآله پيام هدايت را رساند و وظيفه خود را انجام داد. پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير اعلام فرمودند: انّ على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام اخى و وصيى و خليفتى و الامام بعدى: على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام برادر و وصى و خليفه من و امام بعد از من است. <ref>الاحتجاج (طبرسى) : ج ۱ ص ۸۲ - ۷۸ .</ref>  حضرتش نگذاشت تا امتش پس از او بى ولىّ و سرپرست بماند.</big>


<big>اما عده ‏اى از اين حقيقت ناب غافل اند، و تنها عرصه ولايت را در ماجراى غدير خم مى ‏بينند و جريان و سريان آن را در عالم شاهد نيستند.</big>


آنچه در غدير خم اتفاق افتاد تنها بروز و ظهور و نمايش اين حقيقت است. همچنان كه در برهه‏اى از تاريخ اين حقيقت به صورت ديگر جلوه‏گر شد؛ آن هنگام كه آدم‏عليه السلام به نبوت برگزيده شد، او نيز ولايت پروردگار را نشان داد.
'''<big>۲-  شوراى سقيفه انكار ولايت پروردگار است!</big>'''


<big>خرده بينان غدير را در برهه ‏اى از تاريخ محبوس مى‏ بينند! گويى خداوند در آن زمان تصميم به امر گرفته و پيش از آن امر ولايت پروردگار تعطيل بوده است! اگر اصل اين خرده‏ بينى تحليل شود، روشن مى‏ گردد كه اساس اين نگاه نادرست به نشناختن ولايت پروردگار بر مى‏ گردد. در حقيقت انكار ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در غدير انكار اين حقيقت والا است. <ref>«اليوم يئس الذين كفروا من دينكم فلا تخشوهم و اخشون اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام ديناً» : امروز كافران از دين شما مأيوس شدند پس از من بترسيد امروز دينتان را كامل و نعمت خود را بر شما تمام كردم و اسلام را به عنوان دين (واقعى و راستين) براى شما پسنديدم. مائده /  ۳. به بيان علامه امينى متجاوز از ۱۶ نفر از دانشمندان و مفسّران اهل‏ سنت نزول اين آيه را در غدير ذكر كرده، و روايتى را نقل نموده ‏اند كه بر اساس آن پيامبر گرامى اسلام ‏صلى الله عليه وآله پس از نزول اين آيه فرمودند: اللَّه اكبر از كامل كردن دين و تمام نمودن نعمت و خشنودى خدا به رسالت من و امامت على‏ عليه السلام پس از من. همچنين اين روايت را از اهل‏ سنت نقل مى‏ كند كه اين آيه پس از تعيين و نصب على عليه السلام به امامت و تمام شدن خطبه غدير نازل گرديد، و پيامبرخداصلى الله عليه وآله عرض كرد: بار الها ! تو اين آيه را زمانى نازل فرمودى كه مقام على ‏عليه السلام را به امامت و خلافت آشكار ساخته و دين را به امامت او كامل نمودى. هر كس به امامت او و فرزندان من از صلب او ايمان نياورد، كردارش تباه و همواره در آتش جهنم خواهد ماند. الغدير: ج ۱ ص۲۳۰ - ۲۳۸ . </ref></big>


البته به اين نكته نيز بايد توجه كرد كه انبياءعليهم السلام در نمايش ولايت پروردگار گوى سبقت را از ديگران ربوده‏اند، و در ميان انبياءعليهم السلام هم، انبياء الوالعزم به رتبه بالاترى در بروز و ظهور اين حقيقت دست يافته‏اند.
<big>شوراى سقيفه انكار ولايت پروردگار است. چگونه ممكن است خداوندى كه انسان را براى هدايت آفريده است <ref>«الذى جعل لكم الارض مهداً و جعل لكم فيها سبلاً لعلكم تهدون» : (خداوند) همان كسى است كه زمين را محل آرامش شما قرار داد و براى شما در آن راه‏ هايى آفريد باشد كه هدايت شويد. زخرف /  ۱۰.</ref>  پيام هدايت را تمام نكند و ريسمان هدايت را به دست هادى و ولى زمان نسپارد، اين بر خلاف سنت الهى است.</big>


<big>چگونه ممكن است رسول‏خداصلى الله عليه وآله كه رسالت ختمى دارد و دينش عهده ‏دار هدايت تا قيام قيامت است بدون انديشيدن براى امر هدايت امت ايشان را ترک كند؟!</big>


پس تا زمينه بوده و زمينيان بوده‏اند و تا تكليف بوده و انسان مخاطب تكليف الهى قرار گرفته است، ولايت پروردگار هدايتگر انسان‏ها بوده، و انبياءعليهم السلام به واسطه اين ولايت والايى كه داشتند انسان‏ها را در مسير هدايت رهنمون شدند.
<big>اينها همه بر خلاف آن چيزى است كه انبياء پيشين‏ عليهم السلام عمل كردند. در اينجا نمونه ‏هايى از وصايت در پيامبران ‏عليهم السلام را از كتاب «معالم المدرستين» يادآور مى‏ شويم <ref>معالم المدرستين (عسگرى) : ص۲۰۸  - ۲۱۳ .</ref> :</big>


<big>وصى حضرت آدم هبةاللَّه بود، كه به عبرى شيث ناميده مى‏ شود. و وصى ابراهيم اسماعيل، و وصى يعقوب يوسف، و وصى موسى يوشع بن نون و او پسر افرائيم و او پسر يوسف بود و صفورا زن موسى بر او خروج كرد، و وصى عيسى شمعون‏ عليهم السلام. و وصى خاتم پيامبران محمدصلى الله عليه وآله على بن ابى طالب و پس از او يازده فرزندش ‏عليهم السلام بودند. در اينجا به اخبار سه تن از اين اوصيا اشاره مى‏ كنيم:</big>


از اين منظر، پس در غدير مسئله جديدى اتفاق نيفتاد. بلكه هادى مطلقِ عالم يعنى ذات اقدس اله به نبى خود پيامبر ختمى مرتبت حضرت محمد مصطفى‏صلى الله عليه وآله سفارش كرد كه پس از خود سرِ ديگر ريسمان هدايت را به دست على‏عليه السلام بسپارد.××× ۱ يا ايها الرسول بلّغ ما أنزل اليك من ربك و إن لم تفعل فما بلّغت رسالته...« . مائده /  ۶۷ . ××× چرا كه اين ريسمان نبايد قطع شود، زيرا بر خلاف سنت هدايت است.
<big>'''الف.''' خبر وصيت آدم بر شيث: يعقوبى مى‏ نويسد: چون مرگ آدم فرا رسيد... ، شيث را وصى خود قرار داد. طبرى گويد: هبة اللَّه -  كه به عبرى شيث ناميده مى ‏شودكسى است كه آدم او را وصى خود كرد... ، و وصيت خود را نوشت و شيث در آن وصى پدرش آدم بود.</big>


<big>مسعودى در خبر وصيت آدم به شيث و آنگاه در گذشت او نوشته است: آنگاه كه آدم وصيت خود را به شيث ادا كرد، پشت سر خود را رها كرد و آن راز را نگاه داشت تا كه وفاتش فرا رسد... . ابن ‏اثير گفته است: و تفسير شيث هبةاللَّه است، و او وصى آدم بود، و هنگامى كه وفات آدم فرا رسيد به او وصيت كرد و با او پيمان بست. ابن‏ كثير در ذكر درگذشت آدم و وصيت او به فرزندش شيث گفته است: و معناى شيث هبةاللَّه است... . و هنگامى كه مرگ آدم فرا رسيد شيث را تعيين كرد... .</big>


پيامبرصلى الله عليه وآله هم همه را فراخواند و در مكانى به نام »غدير خم« گرد هم آمدند. از حج برگشته بودند كه پيامبرخداصلى الله عليه وآله پيام هدايت را رساند و وظيفه خود را انجام داد.××× ۲ پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير اعلام فرمودند: انّ على بن ابى‏طالب‏عليه السلام اخى و وصيى و خليفتى و الامام بعدى: على بن ابى‏طالب‏عليه السلام برادر و وصى و خليفه من و امام بعد از من است. الاحتجاج )طبرسى( : ج ۱ ص ۸۲ - ۷۸ . ××× حضرتش نگذاشت تا امتش پس از او بى ولىّ و سرپرست بماند.
<big>'''ب.''' خبر يوشع فرزند نون وصى موسى:</big>


اما عده‏اى از اين حقيقت ناب غافل اند، و تنها عرصه ولايت را در ماجراى غدير خم مى‏بينند و جريان و سريان آن را در عالم شاهد نيستند.
<big>'''اولاً:''' يوشع پسر نون در تورات: در قاموس كتاب مقدس به نقل از قرآن آمده است كه يوشع بن نون در كوه سينا با موسى بود و به پرستش گوساله در عهد هارون آلوده نشده بود.</big>


<big>و در پايان اصحاح بيست و هفتم از سفر عدد، خبر تعيين او از جانب خدا به مقام وصى موسى چنين آمده است: موسى با خدا چنين گفت . پروردگارى كه آفريدگار روان همه آدميان است مردى را تعيين فرمايد . كه در پيشاپيش آنها حركت كند و در پيش آنها قرار گيرد و آنها را ببرد و بياورد تا مخلوقات خدا مانند گله‏ اى كه بى چوپان است نباشد . پس پروردگار به موسى گفت يوشع بن نون را به عنوان مردى كه روحى دارد برگزين و دست خود را به روى او بگذار . و او در برابر عازارِ كاهن نگهدار و در برابر همه مردم او را قرار بده تا همه مردم بنى‏ اسرائيل بشنوند . پس او نيز در برابر عازار كاهن بايستاد و از او بخواهد كه اداى اوريم بكند در برابر پروردگار . بر طبق گفتار او همه بروند و همه بيايند و همه بنى‏ اسرائيل با او باشند . پس موسى آنگونه كه پروردگار فرمود بود رفتار كرد يوشع را گرفت و در برابر عازار كاهن و در برابر همه مردم قرار داد . و دست بر روى او گذاشت و او آن سان كه پروردگار از دست موسى سخن گفته بود وصى خود گردانيد... .</big>


۲-  شوراى سقيفه انكار ولايت پروردگار است!
<big>خبر قيام او به بنى‏ اسرائيل و جنگ‏ هاى او در بيست و سه اصحاح از سفر يوشع بن نون آمده است.</big>


خرده بينان غدير را در برهه‏اى از تاريخ محبوس مى‏بينند! گويى خداوند در آن زمان تصميم به امر گرفته و پيش از آن امر ولايت پروردگار تعطيل بوده است! اگر اصل اين خرده‏بينى تحليل شود، روشن مى‏گردد كه اساس اين نگاه نادرست به نشناختن ولايت پروردگار بر مى‏گردد. در حقيقت انكار ولايت اميرالمؤمنين‏عليه السلام در غدير انكار اين حقيقت والا است.××× ۱ اليوم يئس الذين كفروا من دينكم فلا تخشوهم و اخشون اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام ديناً« : امروز كافران از دين شما مأيوس شدند پس از من بترسيد امروز دينتان را كامل و نعمت خود را بر شما تمام كردم و اسلام را به عنوان دين )واقعى و راستين( براى شما پسنديدم. مائده /  ۳. به بيان علامه امينى متجاوز از ۱۶ نفر از دانشمندان و مفسّران اهل‏سنت نزول اين آيه را در غدير ذكر كرده، و روايتى را نقل نموده‏اند كه بر اساس آن پيامبر گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله پس از نزول اين آيه فرمودند: اللَّه اكبر از كامل كردن دين و تمام نمودن نعمت و خشنودى خدا به رسالت من و امامت على‏عليه السلام پس از من. همچنين اين روايت را از اهل‏سنت نقل مى‏كند كه اين آيه پس از تعيين و نصب على‏عليه السلام به امامت و تمام شدن خطبه غدير نازل گرديد، و پيامبرخداصلى الله عليه وآله عرض كرد: بار الها ! تو اين آيه را زمانى نازل فرمودى كه مقام على‏عليه السلام را به امامت و خلافت آشكار ساخته و دين را به امامت او كامل نمودى. هر كس به امامت او و فرزندان من از صلب او ايمان نياورد، كردارش تباه و همواره در آتش جهنم خواهد ماند. الغدير: ج ۱ ص ۲۳۸  - ۲۳۰. ×××
<big>'''ثانياً:''' در قرآن كريم: در تاريخ يعقوبى: ص ۴۶۱ آمده است: موسى ‏عليه السلام را كه مرگ فرا رسيد، خداوند عزوجل فرمان داد كه يوشع بن نون را به قبه رمان آورد و او را تقديس كند و دست بر پيكر او نهد تا بركت او در وى منتقل شود، و وصيت كند كه پس از او در ميان بنى‏ اسرائيل جانشين او باشد.</big>


<big>وجه تشابه و همانندى بين وصى خاتم پيامبران ‏صلى الله عليه وآله با وصى موسى‏ عليه السلام يوشع بن نون‏ عليه السلام در كوه سينا با موسى‏ عليه السلام بود، و هرگز گوساله را نبپرستيد، و خدا به پيامبرش موسى‏ عليه السلام فرمان داد كه او را پس از خود جانشين سازد تا مردم مانند گله‏ اى بى‏ چوپان نباشند.</big>


شوراى سقيفه انكار ولايت پروردگار است. چگونه ممكن است خداوندى كه انسان را براى هدايت آفريده است××× ۲ الذى جعل لكم الارض مهداً و جعل لكم فيها سبلاً لعلكم تهدون« : )خداوند( همان كسى كه زمين را محل آرامش شما قرار داد و براى شما در آن راه‏هايى آفريد باشد كه هدايت شويد. زخرف /  ۱۰. ××× پيام هدايت را تمام نكند و ريسمان هدايت را به دست هادى و ولى زمان نسپارد، اين بر خلاف سنت الهى است.
<big>و امام على ‏عليه السلام نيز در غار حرا همراه پيامبرصلى الله عليه وآله بود، و هرگز بتى نپرستيد، و خدا پيامبرصلى الله عليه وآله خود در مراجعت از حجةالوداع مأمور كرد كه در برابر حاجيان پيشواى مردم را پس از خود تعيين كند و امت خود را بى‏ سرپرست نگذارد. رسول‏خداصلى الله عليه وآله هم اين مأموريت را در غدير خم آشكار كرد، و على‏ عليه السلام را وليعهد بعد از خود تعيين كرد. و چه راست فرمود پيامبرخداصلى الله عليه وآله آنجا كه فرمود: درست (طابَقَ النَعل بالنَعل) بر امت من همان مى ‏رسد كه بر بنى‏ اسرائيل آمد.</big>


<big>'''ج.''' خبر شمعون وصى عيسى‏ عليه السلام:</big>


چگونه ممكن است رسول‏خداصلى الله عليه وآله كه رسالت ختمى دارد و دينش عهده‏دار هدايت تا قيام قيامت است بدون انديشيدن براى امر هدايت امت ايشان را ترك كند؟!


اينها همه بر خلاف آن چيزى است كه انبياء پيشين‏عليهم السلام عمل كردند. در اينجا نمونه‏هايى از وصايت در پيامبران‏عليهم السلام را از كتاب »معالم المدرستين« يادآور مى‏شويم××× ۱ معالم المدرستين )عسگرى( : ص ۲۱۳  - ۲۰۸. ×××:
اولاً: شمعون در انجيل: در قاموس كتاب مقدس نام ده تن به اين اسم آمده است، كه از آن جمله شمعون بطرس است. و شمعون در تورات سمعون آمده، و خبرش در انجيل متى اصحاح دهم چنين آمده است:
 
 
وصى حضرت آدم هبةاللَّه بود، كه به عبرى شيث ناميده مى‏شود. و وصى ابراهيم اسماعيل، و وصى يعقوب يوسف، و وصى موسى يوشع بن نون و او پسر افرائيم و او پسر يوسف بود و صفورا زن موسى بر او خروج كرد، و وصى عيسى شمعون‏عليهم السلام. و وصى خاتم پيامبران محمدصلى الله عليه وآله على بن ابى طالب و پس از او يازده فرزندش‏عليهم السلام بودند. در اينجا به اخبار سه تن از اين اوصيا اشاره مى‏كنيم:
 
 
الف. خبر وصيت آدم بر شيث: يعقوبى مى‏نويسد: چون مرگ آدم فرا رسيد... ، شيث را وصى خود قرار داد. طبرى گويد: هبة اللَّه -  كه به عبرى شيث ناميده مى‏شودكسى است كه آدم او را وصى خود كرد... ، و وصيت خود را نوشت و شيث در آن وصى پدرش آدم بود.
 
 
مسعودى در خبر وصيت آدم به شيث و آنگاه در گذشت او نوشته است: آنگاه كه آدم وصيت خود را به شيث ادا كرد، پشت سر خود را رها كرد و آن راز را نگاه داشت تا كه وفاتش فرا رسد... . ابن‏اثير گفته است: و تفسير شيث هبةاللَّه است، و او وصى آدم بود، و هنگامى كه وفات آدم فرا رسيد به او وصيت كرد و با او پيمان بست. ابن‏كثير در ذكر درگذشت آدم و وصيت او به فرزندش شيث گفته است: و معناى شيث هبةاللَّه است... . و هنگامى كه مرگ آدم فرا رسيد شيث را تعيين كرد... .
 
 
ب. خبر يوشع فرزند نون وصى موسى:
 
 
اولاً: يوشع پسر نون در تورات: در قاموس كتاب مقدس به نقل از قرآن آمده است كه يوشع بن نون در كوه سينا با موسى بود و به پرستش گوساله در عهد هارون آلوده نشده بود.
 
و در پايان اصحاح بيست و هفتم از سفر عدد، خبر تعيين او از جانب خدا به مقام وصى موسى چنين آمده است: موسى با خدا چنين گفت . پروردگارى كه آفريدگار روان همه آدميان است مردى را تعيين فرمايد . كه در پيشاپيش آنها حركت كند و در پيش آنها قرار گيرد و آنها را ببرد و بياورد تا مخلوقات خدا مانند گله‏اى كه بى چوپان است نباشد . پس پروردگار به موسى گفت يوشع بن نون را به عنوان مردى كه روحى دارد برگزين و دست خود را به روى او بگذار . و او در برابر عازارِ كاهن نگهدار و در برابر همه مردم او را قرار بده تا همه مردم بنى‏اسرائيل بشنوند . پس او نيز در برابر عازار كاهن بايستاد و از او بخواهد كه اداى اوريم بكند در برابر پروردگار . بر طبق گفتار او همه بروند و همه بيايند و همه بنى‏اسرائيل با او باشند . پس موسى آنگونه كه پروردگار فرمود بود رفتار كرد يوشع را گرفت و در برابر عازار كاهن و در برابر همه مردم قرار داد . و دست بر روى او گذاشت و او آن سان كه پروردگار از دست موسى سخن گفته بود وصى خود گردانيد... .
 
 
خبر قيام او به بنى‏اسرائيل و جنگ‏هاى او در بيست و سه اصحاح از سفر يوشع بن نون آمده است.
 
 
ثانياً: در قرآن كريم: در تاريخ يعقوبى: ص ۴۶۱ آمده است: موسى‏عليه السلام را كه مرگ فرا رسيد، خداوند عزوجل فرمان داد كه يوشع بن نون را به قبه رمان آورد و او را تقديس كند و دست بر پيكر او نهد تا بركت او در وى منتقل شود، و وصيت كند كه پس از او در ميان بنى‏اسرائيل جانشين او باشد.
 
 
وجه تشابه و همانندى بين وصى خاتم پيامبران‏صلى الله عليه وآله با وصى موسى‏عليه السلام يوشع بن نون‏عليه السلام در كوه سينا با موسى‏عليه السلام بود، و هرگز گوساله را نبپرستيد، و خدا به پيامبرش موسى‏عليه السلام فرمان داد كه او را پس از خود جانشين سازد تا مردم مانند گله‏اى بى‏چوپان نباشند.
 
 
و امام على‏عليه السلام نيز در غار حرا همراه پيامبرصلى الله عليه وآله بود، و هرگز بتى نپرستيد، و خدا پيامبرصلى الله عليه وآله خود در مراجعت از حجةالوداع مأمور كرد كه در برابر حاجيان پيشواى مردم را پس از خود تعيين كند و امت خود را بى‏سرپرست نگذارد. رسول‏خداصلى الله عليه وآله هم اين مأموريت را در غدير خم آشكار كرد، و على‏عليه السلام را وليعهد بعد از خود تعيين كرد. و چه راست فرمود پيامبرخداصلى الله عليه وآله آنجا كه فرمود: درست )طابَقَ النَعل بالنَعل( بر امت من همان مى‏رسد كه بر بنى‏اسرائيل آمد.
 
 
ج. خبر شمعون وصى عيسى‏عليه السلام:


اولاً: شمعون در انجيل: در قاموس كتاب مقدس نام ده تن به اين اسم آمده است، كه از آن جمله شمعون بطرس است. و شمعون در تورات سمعون آمده، و خبرش در انجيل متى اصحاح دهم چنين آمده است: