رویکردهای سه گانه بزرگان تاریخ اهل سنت به غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۰۵: خط ۱۰۵:
عزالدین ابن اثیر (م۶۳۰ق) در اسْد الغابه فی معرفه الصحابه، با ذکر سلسله‌ای از راویان متعدد، به واقعه غدیر خم و حدیث ولایت اشاره می‌کند.<ref>اسد الغابه، ج۱، ص۵۷۲، ۶۶۹، ۶۷۱ و ج۲، ص۳۶۲ و ج۳، ص۱۳۶، ۱۳۷، ۴۱۲، ۴۶۵، ۴۸۷ و ج۶، ص۱۳۲و۴۲۷.</ref> همچنین روایاتی درباره احتجاج حضرت به حدیث غدیر در روز رَحْبه، و شهادت دادن صحابه نقل کرده است.<ref>همان، ج۴، ص۱۰۲ و ج۵، ص۲۸۱ و ج۶، ص۱۲۶ و ۲۴۶.</ref>
عزالدین ابن اثیر (م۶۳۰ق) در اسْد الغابه فی معرفه الصحابه، با ذکر سلسله‌ای از راویان متعدد، به واقعه غدیر خم و حدیث ولایت اشاره می‌کند.<ref>اسد الغابه، ج۱، ص۵۷۲، ۶۶۹، ۶۷۱ و ج۲، ص۳۶۲ و ج۳، ص۱۳۶، ۱۳۷، ۴۱۲، ۴۶۵، ۴۸۷ و ج۶، ص۱۳۲و۴۲۷.</ref> همچنین روایاتی درباره احتجاج حضرت به حدیث غدیر در روز رَحْبه، و شهادت دادن صحابه نقل کرده است.<ref>همان، ج۴، ص۱۰۲ و ج۵، ص۲۸۱ و ج۶، ص۱۲۶ و ۲۴۶.</ref>


- ذَهَبی (ف۷۴۸قرجالشناس و مورخ نامور اهلسنت، ضمن تألیف آثار مستقلی درباره امیرمؤمنان علی  علیه السلام  که با تاسف فراوان، تقریباً همه آن آثار از میان رفتهاند، در حالی که بیشتر آثار رجالی و تاریخی او برجای مانده است!- [۱۸]در تاریخ الاسلام و وَفَیات المَشاهیر والاعلام به موضوع تبریک خلیفه دوم به علی علیه السلام  درباره مقام و منصب جدید آن حضرت، یعنی خلافت و جانشینی پیامبر  صلی الله علیه و آله  اشاره می‌کند. از جمله، با سند صحیح چنین نقل می‌کند: حَمادبنسَلَمه، به نقل از علیبنزید و ابیهارون، به نقل از عَدِیبنثابت، به نقل از بَراء گوید: با رسول خدا  صلی الله علیه و آله  زیر درخت نشسته بودیم که ندای الصلاه جامعه (بیایید نماز را با جماعت بخوانیم) بلند شد، و رسول خدا۹ علی  علیه السلام  را فراخواند و دستش را گرفت و او را بهسمت راست خود برد و [به دیگران] فرمود: آیا من نسبتبه مؤمنان به خودشان سزاوارتر نیستم؟ گفتند: آری. فرمود: پس این [علی] مولای کسی است که من مولای او هستم. خداوندا! دوست بدار آنکه علی را دوست می‌دارد و دشمن بدار آن که او را دشمن می‌دارد. پس عمربنخطّاب به دیدار او رفت و گفت: گوارایت باشد، ای علی! مولای هر مرد و زن مؤمن شدی)[iii]
=== '''۷. شمس الدین ذهبی''' ===
ذَهَبی (۷۴۸قرجال شناس و مورخ نامور اهل سنت، ضمن تألیف آثار مستقلی درباره امیرمؤمنان علی  علیه السلام  که با تاسف فراوان، تقریباً همه آن آثار از میان رفته اند، در حالی که بیشتر آثار رجالی و تاریخی او برجای مانده است!<ref>ذهبی کتابی با عنوان «فتح المطالب فی فضائل علی بن ابی طالب داشته ( تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۱۴) و رساله‌هایی نیز دربارة «حدیث طیر» و «حدیث مَن کُنتُ مَولاه» تألیف کرده است؛ اما فقط نسخه ­ای از رسالة «طرق حدیث غدیر» وی در کتابخانة دانشگاه تهران (نسخة ش­۱۰۸۰، برگ‌های ۲۱۱ - ۲۲۳) یافت شده، که اخیرا به ­چاپ رسیده است. این کتاب حاوی ۱۲۵ روایت با اسناد مختلف از حدیث غدیر است که از منابع مختلف فراهم آمده است. او در این اثر، از چندین ماخذ مهم که به ­طور مستقل دربارة حدیث غدیر نگاشته شده بود، استفاده کرده است؛ از آن جمله می­توان کتاب «الولایة» تألیف محمدبن ­جریر طبری، و کتاب «الولایة» از ابن عُقده را نام برد. عبارت آغازین رسالة یاد شده چنین است: «حدیث مَنْ کُنْتُ مَولاهُ فَعَلِی موَلاهُ» از احادیث متواتر است که به­ طور یقین از رسول خدا صادر شده و گروه بسیاری، از طرق صحیح و حسن و ضعیف، آن را روایت کرده­اند». (ر.ک: ذهبی، رسالة «طرق حدیث مَن کُنتُ مَولاه فعَلی مَولاه»، تحقیق و تعلیق علامه سیدعبدالعزیز طباطبایی)</ref>


ذهبی از طرق مختلف به حدیث غدیر و تبریک خلیفه دوم، و نیز مناشده حضرت با صحابه اشاره کرده است.[iv]
در تاریخ الاسلام و وَفَیات المَشاهیر والاعلام به موضوع تبریک خلیفه دوم به علی  علیه السلام  درباره مقام و منصب جدید آن حضرت، یعنی خلافت و جانشینی پیامبر  صلی الله علیه و آله  اشاره می‌کند.  


او در شرح حال محمدبنادریس شافعی، در تبیین کیفیت انتساب وی به تشیع، به متواتر بودن حدیث ولایت اشاره می‌کند و می‌نویسد: «با این اعتبار، احمدبنعبدالله عِجْلی در مورد شافعی می‌گوید: ثقه است؛ ولی به تشیع تمایل داشته. من می‌گویم: معنای این تشیع، یعنی دوستی علی علیه السلام و بغض نواصب؛ و اگر علی  علیه السلام  را مولای خود دانسته، بهدلیل عمل به روایت متواتری است که از پیامبرمان رسیده که فرمود: مَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلی مَولاهُ».[v]
از جمله، با سند صحیح چنین نقل می‌کند: حَمادبن سَلَمه، به نقل از علی بن زید و ابی هارون، به نقل از عَدِی بن ثابت، به نقل از بَراء گوید: با رسول خدا صلی الله علیه و آله زیر درخت نشسته بودیم که ندای الصلاه جامعه (بیایید نماز را با جماعت بخوانیم) بلند شد، و رسول خدا علی  علیه السلام  را فراخواند و دستش را گرفت و او را به سمت راست خود برد و [به دیگران] فرمود: آیا من نسبت به مؤمنان به خودشان سزاوارتر نیستم؟ گفتند: آری. فرمود: پس این [علی] مولای کسی است که من مولای او هستم. خداوندا! دوست بدار آنکه علی را دوست می‌دارد و دشمن بدار آن که او را دشمن می‌دارد. پس عمربن خطّاب به دیدار او رفت و گفت: گوارایت باشد، ای علی! مولای هر مرد و زن مؤمن شدی)<ref>تاریخ الاسلام و وَفَیات المَشاهیر والاعلام، ج۳، ص۶۳۲ و ۶۳۳</ref>


ذهبی در دیگر کتاب خود بهنام تَذْکِره الحُفاظ در شرح حال علی بن ابیطالب  علیه السلام  حدیث غدیر را نقل می‌کند و می‌گوید: «پیامبر  صلی الله علیه و آله {علی ع} را به بهشت بشارت و مژده داد و فرمود: هرکس من مولای اویم، علی  علیه السلام  مولای اوست».[vi]
ذهبی از طرق مختلف به حدیث غدیر و تبریک خلیفه دوم، و نیز مناشده حضرت با صحابه اشاره کرده است.<ref>همان، ج۳، ص۶۲۹–۶۳۳ و ج۲۱، ص۱۲۴.</ref>


همچنین در شرح حال محمدبنجریر طبری، از تألیف سترگ او درباره اسناد حدیث غدیر نام می‌برد و می‌نویسد: «جلدی از طرق حدیث غدیر که ابنجریر نوشته بود را دیدم که از زیاد بودن طرق آن، شگفتزده شدم».[vii] ذهبی درباره رساله مستقلی که خود او درباره طرق حدیث غدیر تألیف کرده است، می‌گوید: «و اما حدیث مَن کُنتُ مَولاه؛ پس برای آن طرق خوبی است که آن را در رساله‌ای جداگانه نگاشته‌ام»[viii]
او در شرح حال محمدبن ادریس شافعی، در تبیین کیفیت انتساب وی به تشیع، به متواتر بودن حدیث ولایت اشاره می‌کند و می‌نویسد: «با این اعتبار، احمدبن عبدالله عِجْلی در مورد شافعی می‌گوید: ثقه است؛ ولی به تشیع تمایل داشته. من می‌گویم: معنای این تشیع، یعنی دوستی علی  علیه السلام  و بغض نواصب؛ و اگر علی  علیه السلام  را مولای خود دانسته، به دلیل عمل به روایت متواتری است که از پیامبرمان رسیده که فرمود: {{متن عربی|مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلي مَولاهُ}}<ref>همان، ج۱۴، ص۳۳۸.</ref>


همچنین در دو کتاب تاریخ الاسلام[ix] و تذکره الحفاظ[x] درباره صحت و سقم مستدرک حاکم نیشابوری، به ذکر سخن ابوبکر خطیب بغدادی به نقل از ارموی که قبلاً بدان اشاره شد می‌پردازد.
ذهبی در دیگر کتاب خود به نام تَذْکِره الحُفاظ در شرح حال علی بن ابیطالب  علیه السلام  حدیث غدیر را نقل می‌کند و می‌گوید: «پیامبر  صلی الله علیه و آله {علی ع} را به بهشت بشارت و مژده داد و فرمود: هرکس من مولای اویم، علی  علیه السلام  مولای اوست».<ref>همان، ج۱، ص۱۴.</ref>


همچنین در شرح حال محمدبن جریر طبری، از تألیف سترگ او درباره اسناد حدیث غدیر نام می‌برد و می‌نویسد: «جلدی از طرق حدیث غدیر که ابن جریر نوشته بود را دیدم که از زیاد بودن طرق آن، شگفت زده شدم».<ref>همان، ج۲، ص۲۰۲.</ref> ذهبی درباره رساله مستقلی که خود او درباره طرق حدیث غدیر تألیف کرده است، می‌گوید: «و اما حدیث مَن کُنتُ مَولاه؛ پس برای آن طرق خوبی است که آن را در رساله‌ای جداگانه نگاشته‌ام»<ref>همان، ج۳، ص۱۶۴.</ref>
همچنین در دو کتاب تاریخ الاسلام<ref>همان، ج۲۸، ص۱۲۷.</ref> و تذکره الحفاظ<ref>تذکره الحفاظ، ج۳، ص۱۶۴.</ref> درباره صحت و سقم مستدرک حاکم نیشابوری، به ذکر سخن ابوبکر خطیب بغدادی به نقل از ارموی که قبلاً بدان اشاره شد می‌پردازد.
=== '''۸. ابن کثیر دمشقی''' ===
- ابنکَثِیر شامی (ف۷۷۴ق) در تاریخ البِدایه و النهایه علت وقوع حادثه غدیر را، همان امری می‌داند که ابنهشام در سیرهاش[xi] و طبری در تاریخ خود[xii] به اجمال و خلاصه بدان اشاره کرده‌اند؛ یعنی دفاع پیامبر  صلی الله علیه و آله  از علی  علیه السلام  در برابر شکایت برخی از همراهان حضرت، به دلیل سختگیری ایشان در بازگرداندن پارچه‌های زکات و جزیه اهل یمن به بیتالمال[xiii]؛ با این تفاوت که ابنکثیر، زمان و مکان دقیق آن واقعه را ذکر می‌کند.
- ابنکَثِیر شامی (ف۷۷۴ق) در تاریخ البِدایه و النهایه علت وقوع حادثه غدیر را، همان امری می‌داند که ابنهشام در سیرهاش[xi] و طبری در تاریخ خود[xii] به اجمال و خلاصه بدان اشاره کرده‌اند؛ یعنی دفاع پیامبر  صلی الله علیه و آله  از علی  علیه السلام  در برابر شکایت برخی از همراهان حضرت، به دلیل سختگیری ایشان در بازگرداندن پارچه‌های زکات و جزیه اهل یمن به بیتالمال[xiii]؛ با این تفاوت که ابنکثیر، زمان و مکان دقیق آن واقعه را ذکر می‌کند.


خط ۱۲۴: خط ۱۳۰:




[iii]. تاریخ الاسلام و وَفَیات المَشاهیر والاعلام، ج۳، ص۶۳۲ و ۶۳۳


[iv]. همان، ج۳، ص۶۲۹–۶۳۳ و ج۲۱، ص۱۲۴.


[v]. همان، ج۱۴، ص۳۳۸.


[vi]. همان، ج۱، ص۱۴.


[vii]. همان، ج۲، ص۲۰۲.


[viii]. همان، ج۳، ص۱۶۴.


[ix]. همان، ج۲۸، ص۱۲۷.


[x]. تذکره الحفاظ، ج۳، ص۱۶۴.


[xi]. ر.ک. السیره النبویه، ج۲، ص۶۰۲–۶۰۴.
[xi]. ر.ک. السیره النبویه، ج۲، ص۶۰۲–۶۰۴.
۴٬۰۶۴

ویرایش