رویکردهای سه گانه بزرگان تاریخ اهل سنت به غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۶۰: خط ۶۰:
خطیب بغدادی (م۴۶۳ق) در تاریخ بغداد، از قول برخی صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله حدیث غدیر را آورده است.<ref>تاریخ بغداد، ج۸، ص۳۷۲ و ج۱۴، ص۳۰۳.</ref>  
خطیب بغدادی (م۴۶۳ق) در تاریخ بغداد، از قول برخی صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله حدیث غدیر را آورده است.<ref>تاریخ بغداد، ج۸، ص۳۷۲ و ج۱۴، ص۳۰۳.</ref>  


او در شرح حال حَبشُون‌ بن موسی، با سند صحیح و راویان ثقات از نظر دانشمندان اهل سنت، از قول ابوهریره به حادثه غدیر خم و تبریک خلیفه دوم به حضرت علی علیه السلام و نزول آیه اکمال<ref>مائده/۳.</ref> بعد از این قضایا، اشاره می‌کند و می‌نویسد:   <blockquote>  
او در شرح حال حَبشُون‌ بن موسی، با سند صحیح و راویان ثقات از نظر دانشمندان اهل سنت، از قول ابوهریره به حادثه غدیر خم و تبریک خلیفه دوم به حضرت علی علیه السلام و نزول آیه اکمال<ref>مائده/۳.</ref> بعد از این قضایا، اشاره می‌کند و می‌نویسد:     <blockquote>  


از عبدالله بن علی بن محمدبن بِشْران از علی بن عُمر الحافظ، از ابونصر حَبشُون‌بن‌موسی بن ایوب الخَلال، از علی بن سعید رَمْلی، از ضَمرَه بن رَبیعه قُرَشی، از ابن‌شَوذَب، از مَطَر الوَراق، از شَهربن حَوشَب، از ابوهُرَیره نقل شده است که گفت:   <blockquote>
از عبدالله بن علی بن محمدبن بِشْران از علی بن عُمر الحافظ، از ابونصر حَبشُون‌بن‌موسی بن ایوب الخَلال، از علی بن سعید رَمْلی، از ضَمرَه بن رَبیعه قُرَشی، از ابن‌شَوذَب، از مَطَر الوَراق، از شَهربن حَوشَب، از ابوهُرَیره نقل شده است که گفت: کسی که روز هجدهم ذیحجه را روزه بگیرد، ثواب روزه شصت ماه برای او نوشته می‌شود. این روز، روز غدیر خم است؛ روزی که رسول خدا دست علی را گرفت و فرمود: آیا من ولی مؤمنان نیستم؟ پاسخ دادند: آری، ای رسول خدا! فرمود: «هر کس من مولای او هستم، علی مولای اوست». سپس عمر گفت: تبریک می‌گویم ای فرزند ابوطالب! مولای من و مولای هر مسلمان شدی. آنگاه این آیه نازل شد:{{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي...}} خطیب، در ادامه به بیان تفصیلی سند این روایت می‌پردازد.<ref>همان، ج۹، ص۲۲۱.</ref>   </blockquote>نکته مهم قابل استنباط از روایت خطیب بغدادی آن است که نزول آیه شریفه اکمال، بعد از اتمام خطابه غدیر است و این می‌تواند خود دلیل متقنی بر ولایت و امامت مولا علی باشد؛ چراکه با دقت در محتوای خطابه رسول‌الله صلی الله علیه و آله درمی‌یابیم که جز ولایت حضرت علی علیه السلام چیز دیگری صلاحیت اکمال دین و اتمام نعمت را نخواهد داشت.  
 
کسی که روز هجدهم ذیحجه را روزه بگیرد، ثواب روزه شصت ماه برای او نوشته می‌شود. این روز، روز غدیر خم است؛ روزی که رسول خدا دست علی را گرفت و فرمود: آیا من ولی مؤمنان نیستم؟ پاسخ دادند: آری، ای رسول خدا! فرمود: «هر کس من مولای او هستم، علی مولای اوست».  
 
سپس عمر گفت: تبریک می‌گویم ای فرزند ابوطالب! مولای من و مولای هر مسلمان شدی. آنگاه این آیه نازل شد:{{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي...}} خطیب، در ادامه به بیان تفصیلی سند این روایت می‌پردازد.<ref>همان، ج۹، ص۲۲۱.</ref> </blockquote></blockquote>نکته مهم قابل استنباط از روایت خطیب بغدادی آن است که نزول آیه شریفه اکمال، بعد از اتمام خطابه غدیر است و این می‌تواند خود دلیل متقنی بر ولایت و امامت مولا علی باشد؛ چراکه با دقت در محتوای خطابه رسول‌الله صلی الله علیه و آله درمی‌یابیم که جز ولایت حضرت علی علیه السلام چیز دیگری صلاحیت اکمال دین و اتمام نعمت را نخواهد داشت.  


همچنین مسئله واضح و دقیق در قضیه تبریک خلیفه دوم آن است که آیا فقط تأکید بر محبت و نصرت مولا علی علیه السلام سبب تبریک و تهنیت از جانب عمربن خطاب شده است؟ چراکه اگر مقصود، صِرف دوست داشتن علی  علیه السلام  بود، دیگر چه نیازی به تبریک گفتن بود؟!
همچنین مسئله واضح و دقیق در قضیه تبریک خلیفه دوم آن است که آیا فقط تأکید بر محبت و نصرت مولا علی علیه السلام سبب تبریک و تهنیت از جانب عمربن خطاب شده است؟ چراکه اگر مقصود، صِرف دوست داشتن علی  علیه السلام  بود، دیگر چه نیازی به تبریک گفتن بود؟!
خط ۷۲: خط ۶۸:
خطیب بغدادی همچنین به نقل از عبدالرحمن بن ابی لَیلَی، به مناشده صحابه از سوی امیرمؤمنان درخصوص حدیث غدیر اشاره می‌کند و می‌نویسد: <blockquote>از علی علیه السلام  در رَحْبه (آبادی‌ای نزدیک کوفه) شنیدم که صحابه را سوگند می‌داد و می‌گفت: چه کسی شنیده است که پیامبر  صلی الله علیه و آله  فرمود: «هر کس من مولای اویم، علی مولای اوست؛ خداوندا! دوست بدار هرکس که علی را دوست می‌دارد، و دشمن بدار هرکس او را دشمن می‌دارد»؛ پس دوازده نفر که همه اهل بدر بودند، شهادت دادند که شنیده‌اند پیامبر  صلی الله علیه و آله  فرمود: «هر کس من مولای اویم، علی مولای اوست؛ خداوندا! دوست بدار هر کس که علی را دوست می‌دارد، و دشمن بدار هر کس او را دشمن می‌دارد)»<ref>[i]. همان، ج۱۶، ص۳۴۸.</ref> </blockquote>بدیهی است احتجاج حضرت علی  علیه السلام  در روز رحْبه به حدیث ولایت و شهادت خواستن از حاضران در غدیر، امری جز تأکید بر خلافت و زعامت امتِ پس از پیغمبر صلی الله علیه و آله  نبوده است.
خطیب بغدادی همچنین به نقل از عبدالرحمن بن ابی لَیلَی، به مناشده صحابه از سوی امیرمؤمنان درخصوص حدیث غدیر اشاره می‌کند و می‌نویسد: <blockquote>از علی علیه السلام  در رَحْبه (آبادی‌ای نزدیک کوفه) شنیدم که صحابه را سوگند می‌داد و می‌گفت: چه کسی شنیده است که پیامبر  صلی الله علیه و آله  فرمود: «هر کس من مولای اویم، علی مولای اوست؛ خداوندا! دوست بدار هرکس که علی را دوست می‌دارد، و دشمن بدار هرکس او را دشمن می‌دارد»؛ پس دوازده نفر که همه اهل بدر بودند، شهادت دادند که شنیده‌اند پیامبر  صلی الله علیه و آله  فرمود: «هر کس من مولای اویم، علی مولای اوست؛ خداوندا! دوست بدار هر کس که علی را دوست می‌دارد، و دشمن بدار هر کس او را دشمن می‌دارد)»<ref>[i]. همان، ج۱۶، ص۳۴۸.</ref> </blockquote>بدیهی است احتجاج حضرت علی  علیه السلام  در روز رحْبه به حدیث ولایت و شهادت خواستن از حاضران در غدیر، امری جز تأکید بر خلافت و زعامت امتِ پس از پیغمبر صلی الله علیه و آله  نبوده است.


خطیب بغدادی در شرح حال حاکم نیشابوری، معروف به ابن البُیع، به نقل از دیگران، از گرایش شیعی حاکم سخن گفته است و از ابواسحاق ابراهیم بن محمد ارموی نیشابوری، سخن غیرمنصفانه‌ای را می‌آورد و می‌گوید: «حاکم ابوعبدالله احادیثی را که به گمان خود با شرط بخاری و مسلِم صحیح بوده است و باید در صحیح آن دو می‌آمد، جمع آوری نمود، که از آن جمله، «حدیث طائر» و {{متن عربی|مَن كُنتُ مَولاه فعَلي مَولاه}} است. پس اصحاب حدیث، حاکم را مورد سرزنش قرار دادند و به سخنانش التفات نکردند و کار او را صواب ندانستند».<ref>همان، ج۳، ص۵۰۹.</ref>
خطیب بغدادی در شرح حال حاکم نیشابوری، معروف به ابن البُیع، به نقل از دیگران، از گرایش شیعی حاکم سخن گفته است و از ابواسحاق ابراهیم بن محمد ارموی نیشابوری، سخن غیرمنصفانه‌ای را می‌آورد و می‌گوید: «حاکم ابوعبدالله احادیثی را که به گمان خود با شرط بخاری و مسلِم صحیح بوده است و باید در صحیح آن دو می‌آمد، جمع آوری نمود، که از آن جمله، « حدیث طائر» و {{متن عربی|مَن كُنتُ مَولاه فعَلي مَولاه}} است. پس اصحاب حدیث، حاکم را مورد سرزنش قرار دادند و به سخنانش التفات نکردند و کار او را صواب ندانستند».<ref>همان، ج۳، ص۵۰۹.</ref>


=== '''۳. ابن خلکان''' ===
=== '''۳. ابن خلکان''' ===
خط ۷۸: خط ۷۴:


=== '''۴. ابوالفتح شهرستاني''' ===
=== '''۴. ابوالفتح شهرستاني''' ===
ابوالفتح شهرستانی (م۵۴۸ق) در المِلَل والنحَل، ضمن توضیح درباره نحله شیعه امامیه، به واقعه غدیر خم و حدیث پیامبر  صلی الله علیه و آله که فرمود:
ابوالفتح شهرستانی (م۵۴۸ق) در المِلَل والنحَل، ضمن توضیح درباره نحله شیعه امامیه، به واقعه غدیر خم و حدیث پیامبر  صلی الله علیه و آله که فرمود:


{{متن عربی|مَن كُنتُ مَولاهُ فعَلي مَولاه، اللّهم وَالِ مَن والاه، وعَادِ مَن عَاداه، وانصُر مَن نَصَره، واخذُل مَن خَذَله، وادِرِ الحَق معَه حَيثُ دارَ}}؛ و آن پس از نزول آیه تبلیغ<ref>مائده/۶۷.</ref> بوده است، اشاره می‌کند.<ref>الملل و النحل، ج۱، ص۱۶۳.</ref>
{{متن عربی|مَن كُنتُ مَولاهُ فعَلي مَولاه، اللّهم وَالِ مَن والاه، وعَادِ مَن عَاداه، وانصُر مَن نَصَره، واخذُل مَن خَذَله، وادِرِ الحَق معَه حَيثُ دارَ}}؛ و آن پس از نزول آیه تبلیغ<ref>مائده/۶۷.</ref> بوده است، اشاره می‌کند.<ref>الملل و النحل، ج۱، ص۱۶۳.</ref>


=== '''۵. ابن عساکر دمشقی''' ===
=== '''۵. ابن عساکر دمشقی''' ===
- ابن عَساکِر دمشقی شافعی (م۵۷۱ق) در تاریخ دمشق، در مواضع بسیار زیادی به حدیث غدیر اشاره می‌کند.<ref>دربارة روایات یاد شده در '''تاریخ دمشق'''، که شامل موضوع غدیر است، کتابی با عنوان طرق حدیث غدیر به روایت ابن عساکر، نوشتة امیر تقوی‌معصومی، از انتشارات دلیل در ۲۰۸ صفحه چاپ شده است.</ref> برای نمونه می‌نویسد: <blockquote>«روزغدیرخم، پیامبر صلی الله علیه و آله ایستاد و خطبه‌ای خواند و فرمود: ای مردم! آیا من اولی از مؤمنان برخودشان نیستم؟ و سه بارتکرارکرد! همه گفتند: آری! فرمود: ای علی! نزدم بیا. پس دست علی را آنقدر بالا برد که سفیدی زیربغل هر دو نمایان شد و فرمود: «هرکس من مولای اویم، علی مولای اوست». حتی سه بار این جمله را تکرار نمود».<ref>تاریخ دمشق، ج۴۲، ص۱۱۷</ref></blockquote>او با سند صحیح و راویان موثق و مورد تأیید علمای رجال اهل سنت، درباره نزول آیه بلاغ<ref>مائده/۶۷.</ref> در غدیر می‌گوید: «از ابوبکر وَجِیه بن طاهر، از ابوحامد ازهری، از ابومحمد مَخْلَدی، از ابوبکر محمد بن حَمدُون، از محمدبن ابراهیم حُلْوانی، از حسن بن حَماد سَجَاده، از علی بن عابس، از [سلیمان] اعمَش وابوجَحاف [بُرجُمی]، از عَطیه[عَوفِی]، از ابوسعید خُدْری نقل است که گفت: این آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ...}} بر رسول خدا  صلی الله علیه و آله  در غدیر خم در شان علی بن ابی طالب نازل شد».<ref>همان، ج۴۲، ص۲۳۷.</ref>
- ابن عَساکِر دمشقی شافعی (م۵۷۱ق) در تاریخ دمشق، در مواضع بسیار زیادی به حدیث غدیر اشاره می‌کند.<ref>دربارة روایات یاد شده در '''تاریخ دمشق'''، که شامل موضوع غدیر است، کتابی با عنوان طرق حدیث غدیر به روایت ابن عساکر، نوشتة امیر تقوی‌معصومی، از انتشارات دلیل در ۲۰۸ صفحه چاپ شده است.</ref> برای نمونه می‌نویسد: <blockquote>«روزغدیرخم، پیامبر صلی الله علیه و آله ایستاد و خطبه‌ای خواند و فرمود: ای مردم! آیا من اولی از مؤمنان برخودشان نیستم؟ و سه بارتکرارکرد! همه گفتند: آری! آنگاه فرمود: ای علی! نزدم بیا. پس دست علی را آنقدر بالا برد که سفیدی زیربغل هر دو نمایان شد و فرمود: «هرکس من مولای اویم، علی مولای اوست». حتی سه بار این جمله را تکرار نمود».<ref>تاریخ دمشق، ج۴۲، ص۱۱۷</ref></blockquote>او با سند صحیح و راویان موثق و مورد تأیید علمای رجال اهل سنت، درباره نزول آیه بلاغ<ref>مائده/۶۷.</ref> در غدیر می‌گوید: «از ابوبکر وَجِیه بن طاهر، از ابوحامد ازهری، از ابومحمد مَخْلَدی، از ابوبکر محمد بن حَمدُون، از محمدبن ابراهیم حُلْوانی، از حسن بن حَماد سَجَاده، از علی بن عابس، از [سلیمان] اعمَش وابوجَحاف [بُرجُمی]، از عَطیه[عَوفِی]، از ابوسعید خُدْری نقل است که گفت: این آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ...}} بر رسول خدا  صلی الله علیه و آله  در غدیر خم در شان علی بن ابی طالب نازل شد».<ref>همان، ج۴۲، ص۲۳۷.</ref>


افزون بر این، ابن عساکر با روایات صحیحی، به موضوع تبریک خلیفه دوم به علی علیه السلام  در روز غدیراشاره می‌کند.<ref>همان، ج۴۲، ص۲۲۰–۲۲۲ و ۲۳۳و۲۳۴.</ref>
افزون بر این، ابن عساکر با روایات صحیحی، به موضوع تبریک خلیفه دوم به علی علیه السلام  در روز غدیراشاره می‌کند.<ref>همان، ج۴۲، ص۲۲۰–۲۲۲ و ۲۳۳و۲۳۴.</ref>


همچنین او با ذکر سلسله‌ای از راویان که به فُضَیل بن مَرزوق ختم می‌شود، از حسن بن حسن بن علی  علیه السلام ، معروف به حسن مثنی، در رد دیدگاه شیعه (رافضی ها از دید راوی) که قایل به ولایت و خلافت علی علیه السلام با استناد به حدیث غدیرند، سخنانی را نقل می‌کند. او می‌گوید: رافضیها از حسن بن حسن  علیه السلام  پرسیدند: مگر نه آن است که رسول خدا  صلی الله علیه و آله  فرمود: {{متن عربی|مَن كُنت مَوْلَاهُ فعَلي مَوْلَاهُ؟}} که حسن در جواب گفت: به خدا قسم! اگر مقصود پیامبر امارت و قدرت بود، آن را به وضوح بیان می‌کرد و می‌فرمود: «ای مردم! او والی و سرپرست شما پس از من است. پس به او گوش فرا دهید و فرمان وی را اطاعت کنید».  
همچنین او با ذکر سلسله‌ای از راویان که به فُضَیل بن مَرزوق ختم می‌شود، از حسن بن حسن بن علی  علیه السلام ، معروف به حسن مثنی، در رد دیدگاه شیعه (رافضی ها از دید راوی) که قایل به ولایت و خلافت علی علیه السلام با استناد به حدیث غدیرند، سخنانی را نقل می‌کند. او می‌گوید: رافضیها از حسن بن حسن  علیه السلام  پرسیدند: مگر نه آن است که رسول خدا  صلی الله علیه و آله  فرمود: {{متن عربی|مَن كُنت مَوْلَاهُ فعَلي مَوْلَاهُ}}؟ که حسن در جواب گفت: به خدا قسم! اگر مقصود پیامبر امارت و قدرت بود، آن را به وضوح بیان می‌کرد و می‌فرمود: «ای مردم! او والی و سرپرست شما پس از من است. پس به او گوش فرا دهید و فرمان وی را اطاعت کنید».  


سپس از حسن بن حسن  علیه السلام  چنین آورده که اگر قایل به انتخاب حضرت از سوی پیامبر به امر خلافت باشیم، باید بپذیریم که حضرت علی  علیه السلام  در انجام فرمان رسول خدا  صلی الله علیه و آله  کوتاهی کرده و امر را به دیگران واگذار نموده؛ پس از همه مردم گناهکارتر است؛ و از اینرو می‌بایست از مردم به دلیل این کوتاهی اش در انجام وظیفه عذرخواهی کند.<ref>همان، ج۴۲، ص۲۲۰–۲۲۲ و ۲۳۳و۲۳۴.</ref>
سپس از حسن بن حسن  علیه السلام  چنین آورده که اگر قایل به انتخاب حضرت از سوی پیامبر به امر خلافت باشیم، باید بپذیریم که حضرت علی  علیه السلام  در انجام فرمان رسول خدا  صلی الله علیه و آله  کوتاهی کرده و امر را به دیگران واگذار نموده؛ پس از همه مردم گناهکارتر است؛ و از اینرو می‌بایست از مردم به دلیل این کوتاهی اش در انجام وظیفه عذرخواهی کند.<ref>همان، ج۴۲، ص۲۲۰–۲۲۲ و ۲۳۳و۲۳۴.</ref>
خط ۱۱۱: خط ۱۰۷:
ذَهَبی (۷۴۸ق)، رجال شناس و مورخ نامور اهل سنت، ضمن تألیف آثار مستقلی درباره امیرمؤمنان علی  علیه السلام  که با تاسف فراوان، تقریباً همه آن آثار از میان رفته اند، در حالی که بیشتر آثار رجالی و تاریخی او برجای مانده است!<ref>ذهبی کتابی با عنوان «فتح المطالب فی فضائل علی بن ابی طالب داشته ( تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۱۴) و رساله‌هایی نیز دربارة «حدیث طیر» و «حدیث مَن کُنتُ مَولاه» تألیف کرده است؛ اما فقط نسخه ­ای از رسالة «طرق حدیث غدیر» وی در کتابخانة دانشگاه تهران (نسخة ش­۱۰۸۰، برگ‌های ۲۱۱ - ۲۲۳) یافت شده، که اخیرا به ­چاپ رسیده است. این کتاب حاوی ۱۲۵ روایت با اسناد مختلف از حدیث غدیر است که از منابع مختلف فراهم آمده است. او در این اثر، از چندین ماخذ مهم که به ­طور مستقل دربارة حدیث غدیر نگاشته شده بود، استفاده کرده است؛ از آن جمله می­توان کتاب «الولایة» تألیف محمدبن ­جریر طبری، و کتاب «الولایة» از ابن عُقده را نام برد. عبارت آغازین رسالة یاد شده چنین است: «حدیث مَنْ کُنْتُ مَولاهُ فَعَلِی موَلاهُ» از احادیث متواتر است که به­ طور یقین از رسول خدا صادر شده و گروه بسیاری، از طرق صحیح و حسن و ضعیف، آن را روایت کرده­اند». (ر.ک: ذهبی، رسالة «طرق حدیث مَن کُنتُ مَولاه فعَلی مَولاه»، تحقیق و تعلیق علامه سیدعبدالعزیز طباطبایی)</ref>  
ذَهَبی (۷۴۸ق)، رجال شناس و مورخ نامور اهل سنت، ضمن تألیف آثار مستقلی درباره امیرمؤمنان علی  علیه السلام  که با تاسف فراوان، تقریباً همه آن آثار از میان رفته اند، در حالی که بیشتر آثار رجالی و تاریخی او برجای مانده است!<ref>ذهبی کتابی با عنوان «فتح المطالب فی فضائل علی بن ابی طالب داشته ( تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۱۴) و رساله‌هایی نیز دربارة «حدیث طیر» و «حدیث مَن کُنتُ مَولاه» تألیف کرده است؛ اما فقط نسخه ­ای از رسالة «طرق حدیث غدیر» وی در کتابخانة دانشگاه تهران (نسخة ش­۱۰۸۰، برگ‌های ۲۱۱ - ۲۲۳) یافت شده، که اخیرا به ­چاپ رسیده است. این کتاب حاوی ۱۲۵ روایت با اسناد مختلف از حدیث غدیر است که از منابع مختلف فراهم آمده است. او در این اثر، از چندین ماخذ مهم که به ­طور مستقل دربارة حدیث غدیر نگاشته شده بود، استفاده کرده است؛ از آن جمله می­توان کتاب «الولایة» تألیف محمدبن ­جریر طبری، و کتاب «الولایة» از ابن عُقده را نام برد. عبارت آغازین رسالة یاد شده چنین است: «حدیث مَنْ کُنْتُ مَولاهُ فَعَلِی موَلاهُ» از احادیث متواتر است که به­ طور یقین از رسول خدا صادر شده و گروه بسیاری، از طرق صحیح و حسن و ضعیف، آن را روایت کرده­اند». (ر.ک: ذهبی، رسالة «طرق حدیث مَن کُنتُ مَولاه فعَلی مَولاه»، تحقیق و تعلیق علامه سیدعبدالعزیز طباطبایی)</ref>  


در تاریخ الاسلام و وَفَیات المَشاهیر والاعلام به موضوع تبریک خلیفه دوم به علی علیه السلام  درباره مقام و منصب جدید آن حضرت، یعنی خلافت و جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آله  اشاره می‌کند. <blockquote>از جمله، با سند صحیح چنین نقل می‌کند: حَمادبن سَلَمه، به نقل از علی بن زید و ابی هارون، به نقل از عَدِی بن ثابت، به نقل از بَراء گوید: با رسول خدا صلی الله علیه و آله زیر درخت نشسته بودیم که ندای الصلاه جامعه (بیایید نماز را با جماعت بخوانیم) بلند شد، و رسول خدا علی علیه السلام را فراخواند و دستش را گرفت و او را به سمت راست خود برد و [به دیگران] فرمود: آیا من نسبت به مؤمنان به خودشان سزاوارتر نیستم؟ گفتند: آری. فرمود: پس این [علی] مولای کسی است که من مولای او هستم. خداوندا! دوست بدار آنکه علی را دوست می‌دارد و دشمن بدار آن که او را دشمن می‌دارد. پس عمربن خطّاب به دیدار او رفت و گفت: گوارایت باشد، ای علی! مولای هر مرد و زن مؤمن شدی)<ref>تاریخ الاسلام و وَفَیات المَشاهیر والاعلام، ج۳، ص۶۳۲ و ۶۳۳</ref></blockquote>ذهبی از طرق مختلف به حدیث غدیر و تبریک خلیفه دوم، و نیز مناشده حضرت با صحابه اشاره کرده است.<ref>همان، ج۳، ص۶۲۹–۶۳۳ و ج۲۱، ص۱۲۴.</ref>
در تاریخ الاسلام و وَفَیات المَشاهیر والاعلام به موضوع تبریک خلیفه دوم به علی علیه السلام  درباره مقام و منصب جدید آن حضرت، یعنی خلافت و جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آله  اشاره می‌کند. <blockquote>از جمله، با سند صحیح چنین نقل می‌کند: حَمادبن سَلَمه، به نقل از علی بن زید و ابی هارون، به نقل از عَدِی بن ثابت، به نقل از بَراء گوید: با رسول خدا صلی الله علیه و آله زیر درخت نشسته بودیم که ندای الصلاه جامعه (بیایید نماز را با جماعت بخوانیم) بلند شد، و رسول خدا علی علیه السلام را فراخواند و دستش را گرفت و او را به سمت راست خود برد و [به دیگران] فرمود: آیا من نسبت به مؤمنان به خودشان سزاوارتر نیستم؟ گفتند: آری. فرمود: پس این [علی] مولای کسی است که من مولای او هستم. خداوندا! دوست بدار آنکه علی را دوست می‌دارد و دشمن بدار آن که او را دشمن می‌دارد. پس عمربن خطّاب به دیدار او رفت و گفت: گوارایت باشد، ای علی! مولای هر مرد و زن مؤمن شدی.<ref>تاریخ الاسلام و وَفَیات المَشاهیر والاعلام، ج۳، ص۶۳۲ و ۶۳۳</ref></blockquote>ذهبی از طرق مختلف به حدیث غدیر و تبریک خلیفه دوم، و نیز مناشده حضرت با صحابه اشاره کرده است.<ref>همان، ج۳، ص۶۲۹–۶۳۳ و ج۲۱، ص۱۲۴.</ref>


او در شرح حال محمدبن ادریس شافعی، در تبیین کیفیت انتساب وی به تشیع، به متواتر بودن حدیث ولایت اشاره می‌کند و می‌نویسد: «با این اعتبار، احمدبن عبدالله عِجْلی در مورد شافعی می‌گوید: ثقه است؛ ولی به تشیع تمایل داشته. من می‌گویم: معنای این تشیع، یعنی دوستی علی  علیه السلام  و بغض نواصب؛ و اگر علی  علیه السلام  را مولای خود دانسته، به دلیل عمل به روایت متواتری است که از پیامبرمان رسیده که فرمود: {{متن عربی|مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلي مَولاهُ}}<ref>همان، ج۱۴، ص۳۳۸.</ref>
او در شرح حال محمدبن ادریس شافعی، در تبیین کیفیت انتساب وی به تشیع، به متواتر بودن حدیث ولایت اشاره می‌کند و می‌نویسد: «با این اعتبار، احمدبن عبدالله عِجْلی در مورد شافعی می‌گوید: ثقه است؛ ولی به تشیع تمایل داشته. من می‌گویم: معنای این تشیع، یعنی دوستی علی  علیه السلام  و بغض نواصب؛ و اگر علی  علیه السلام  را مولای خود دانسته، به دلیل عمل به روایت متواتری است که از پیامبرمان رسیده که فرمود: {{متن عربی|مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلي مَولاهُ}}<ref>همان، ج۱۴، ص۳۳۸.</ref>
خط ۱۴۴: خط ۱۴۰:
لازم است در اینجا به سه مطلب اشاره شود:
لازم است در اینجا به سه مطلب اشاره شود:
# با اینکه ابن کثیر از دیگران روایاتی نقل کرده، ولی خود او معتقد است که اجتماع غدیر خم و بیان حدیث غدیر در شان علی علیه السلام  بدان سبب بود که پس از بازگشت حضرت از فتح یمن، چند تن از ناراضیان، او را به خشونت و عدم رعایت عدالت در تقسیم غنایم متهم کردند و پیامبر برای اثبات برائت علی علیه السلام  و دفاع از او، اجتماع غدیر را ترتیب داد و آن خطبه را بیان نمود،<ref>همان، ج۵، ص۲۲۷.</ref> که رد این عقیده غلط بیان شد.
# با اینکه ابن کثیر از دیگران روایاتی نقل کرده، ولی خود او معتقد است که اجتماع غدیر خم و بیان حدیث غدیر در شان علی علیه السلام  بدان سبب بود که پس از بازگشت حضرت از فتح یمن، چند تن از ناراضیان، او را به خشونت و عدم رعایت عدالت در تقسیم غنایم متهم کردند و پیامبر برای اثبات برائت علی علیه السلام  و دفاع از او، اجتماع غدیر را ترتیب داد و آن خطبه را بیان نمود،<ref>همان، ج۵، ص۲۲۷.</ref> که رد این عقیده غلط بیان شد.
# وی با نقل روایتی از ابوهریره که به نزول آیه اکمال دین پس از جریان غدیر و نیز ثواب شصت‌ماهه روزه هجدهم ذی‌الحجه (روز غدیر) اشاره دارد و در بیان روایات تاریخ بغداد<ref>تاریخ بغداد، ج۹، ص۲۲۱.</ref> ذکر شد - به شدت به انکار آن روایت می‌خیزد و می‌گوید: «این حدیث، جداً منُکَر است پذیرفتنی نیست، بلکه کذب است؛ زیرا با آنچه در صحیح بخاری و صحیح مسلم از عمربن خطاب نقل شده، که این آیه [اکمال دین] در روز جمعه مصادف با روز عرفه نازل شد، مخالفت دارد؛ و همان گونه که گذشت، رسول خدا در این هنگام در عرفات بودند. همچنین این گفتار که روزه هجدهم ذیحجه - روز غدیر خم - با شصت ماه روزه گرفتن برابر است، صحیح نیست؛ زیرا که در حدیث صحیح بدین مضمون روایت شده است که: روزه ماه رمضان معادل ده ماه روزه گرفتن است. پس چگونه روزه یک روز، معادل شصت ماه روزه گرفتن می‌شود؟ پس این کلام، غیرقابل قبول و باطل است. شیخ ما، حافظ ابوعبدالله ذهبی، بعد از ذکر این حدیث، آن را حدیثی کاملاً غیرقابل قبول می‌داند و می‌گوید: این حدیث را حَبشُون خَلال و احمدبن عبدالله بن احمد نیری ـ که این دو در نقل حدیث صادق و صدوق هستند ـ از علی ابن سعید رَملی، از ضمره نقل کرده‌اند. استاد ما ذهبی در ادامه گفته است: البته این حدیث، با سندهای واهی و سست، به عمربن خطاب، مالک بن حُوَیرث، انس بن مالک، ابوسعید و دیگران نسبت داده شده است.  
# وی با نقل روایتی از ابوهریره که به نزول آیه اکمال دین پس از جریان غدیر و نیز ثواب شصت‌ماهه روزه هجدهم ذی‌الحجه (روز غدیر) اشاره دارد و در بیان روایات تاریخ بغداد<ref>تاریخ بغداد، ج۹، ص۲۲۱.</ref> ذکر شد، به شدت به انکار آن روایت می‌خیزد و می‌گوید: «این حدیث، جداً منُکَر است پذیرفتنی نیست، بلکه کذب است؛ زیرا با آنچه در صحیح بخاری و صحیح مسلم از عمربن خطاب نقل شده، که این آیه [اکمال دین] در روز جمعه مصادف با روز عرفه نازل شد، مخالفت دارد؛ و همان گونه که گذشت، رسول خدا در این هنگام در عرفات بودند. همچنین این گفتار که روزه هجدهم ذیحجه - روز غدیر خم - با شصت ماه روزه گرفتن برابر است، صحیح نیست؛ زیرا که در حدیث صحیح بدین مضمون روایت شده است که: روزه ماه رمضان معادل ده ماه روزه گرفتن است. پس چگونه روزه یک روز، معادل شصت ماه روزه گرفتن می‌شود؟ پس این کلام، غیرقابل قبول و باطل است. شیخ ما، حافظ ابوعبدالله ذهبی، بعد از ذکر این حدیث، آن را حدیثی کاملاً غیرقابل قبول می‌داند و می‌گوید: این حدیث را حَبشُون خَلال و احمدبن عبدالله بن احمد نیری ـ که این دو در نقل حدیث صادق و صدوق هستند ـ از علی ابن سعید رَملی، از ضمره نقل کرده‌اند. استاد ما ذهبی در ادامه گفته است: البته این حدیث، با سندهای واهی و سست، به عمربن خطاب، مالک بن حُوَیرث، انس بن مالک، ابوسعید و دیگران نسبت داده شده است.
او همچنین می‌گوید: صدر حدیث غدیر، متواتر است و یقین دارم که رسول خدا آن را گفته است؛ اما عبارت {{متن عربی|اللهُم وَالِ مَن وَالاهُ}} دنباله ای است که اسناد آن قوی است. در رابطه با روزه نیز باید گفت که این روزه صحیح نیست. سوگند به خدا، این آیه نازل نشده است، مگر در روز عرفه و چند روز قبل از غدیر خم. والله تعالی اعلم».<ref>البدایه و النهایه، ج۵، ص۲۳۳.</ref>
او همچنین می‌گوید: صدر حدیث غدیر، متواتر است و یقین دارم که رسول خدا آن را گفته است؛ اما عبارت {{متن عربی|اللهُم وَالِ مَن وَالاهُ}} دنباله ای است که اسناد آن قوی است. در رابطه با روزه نیز باید گفت که این روزه صحیح نیست. سوگند به خدا، این آیه نازل نشده است، مگر در روز عرفه و چند روز قبل از غدیر خم. والله تعالی اعلم».<ref>البدایه و النهایه، ج۵، ص۲۳۳.</ref>


خط ۱۷۳: خط ۱۶۹:


=== '''۲. ابن عبدالبر''' ===
=== '''۲. ابن عبدالبر''' ===
- ابن عَبدالبَر قُرطُبی (م۴۶۵ق) در الاستیعاب فی معرفه الاصحاب از چند طریق (بُرَیده، ابوهُرَیره، جابر، بَراءبن عازِب و زیدبن ارقَم) فقط به حدیث غدیر اشاره کرده و آورده است که حضرت نبی اکرم صلی الله علیه و آله در روز غدیرخم فرمود: {{متن عربی|مَنْ كنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِي مَوْلاهُ، اللهم وَالِ مَنْ وَالاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ.}} وی در ادامه می‌گوید: برخی از این صحابه بر جمله{{متن عربی|مَنْ كنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِي مَوْلاهُ}} چیزی نیفزوده‌اند.<ref>الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، ص۱۰۹۹.</ref> همچنین پس از ذکر احادیث مؤاخات (برادری) و رایت (پرچم) و غدیر، درباره اعتبار آنها می‌گوید: «تمام این روایات، آثاری ثابت شده‌اند»<ref>همان، ص۱۱۰.</ref>
- ابن عَبدالبَر قُرطُبی (م۴۶۵ق) در الاستیعاب فی معرفه الاصحاب از چند طریق (بُرَیده، ابوهُرَیره، جابر، بَراءبن عازِب و زیدبن ارقَم) فقط به حدیث غدیر اشاره کرده و آورده است که حضرت نبی اکرم صلی الله علیه و آله در روز غدیرخم فرمود: {{متن عربی|مَنْ كنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِي مَوْلاهُ، اللهم وَالِ مَنْ وَالاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ.}} وی در ادامه می‌گوید: برخی از این صحابه بر جمله {{متن عربی|مَنْ كنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِي مَوْلاهُ}} چیزی نیفزوده‌اند.<ref>الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، ص۱۰۹۹.</ref> همچنین پس از ذکر احادیث مؤاخات (برادری) و رایت (پرچم) و غدیر، درباره اعتبار آنها می‌گوید: «تمام این روایات، آثاری ثابت شده‌اند»<ref>همان، ص۱۱۰.</ref>


=== '''۳. ابن الشیخ بلوی''' ===
=== '''۳. ابن الشیخ بلوی''' ===
۴٬۰۶۴

ویرایش