پرش به محتوا

جانشین: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۱۴۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۱ نوامبر ۲۰۲۱
خط ۱٬۰۰۸: خط ۱٬۰۰۸:
<big>اگر پيامبرصلى الله عليه وآله وصى خود را تعيين نمى‏ فرمود قطعاً مردم از اين طرف اشكال تراشى مى‏ كردند كه چرا بايد پيامبرِ يک دين، جانشين خود را تعيين نكرده از دنيا برود! چه پيامبرصلى الله عليه وآله اصل مسئله نصب خليفه را در طول عمرش مهمل مى‏ گذاشت و چه فقط مسئله غدير پيش نمى ‏آمد، در هر دو صورت مردم اشكال فوق را مى‏ نمودند؛ چرا كه مسئله خلافت آن قدر مهم است كه گذشته از اعلانات مكرر مى‏ بايست در يک شرايط خاص و به صورت رسمى نيز انجام گيرد.</big>
<big>اگر پيامبرصلى الله عليه وآله وصى خود را تعيين نمى‏ فرمود قطعاً مردم از اين طرف اشكال تراشى مى‏ كردند كه چرا بايد پيامبرِ يک دين، جانشين خود را تعيين نكرده از دنيا برود! چه پيامبرصلى الله عليه وآله اصل مسئله نصب خليفه را در طول عمرش مهمل مى‏ گذاشت و چه فقط مسئله غدير پيش نمى ‏آمد، در هر دو صورت مردم اشكال فوق را مى‏ نمودند؛ چرا كه مسئله خلافت آن قدر مهم است كه گذشته از اعلانات مكرر مى‏ بايست در يک شرايط خاص و به صورت رسمى نيز انجام گيرد.</big>


<big>ممكن بود اين نصب و تعيين در روزهاى آخر عمر پيامبرصلى الله عليه وآله و در حالى كه حضرت در بستر بيمارى بود انجام بگيرد، ولى در آن صورت هزاران بهانه به دست دشمن مى افتاد. يكى مى ‏گفت: ما حاضر نبوديم! يكى مى ‏گفت: ما نشنيديم! يكى مى‏ گفت: إن الرجل ليهجر! يكى مى ‏گفت: ما حاضر بوديم و كلام حضرت را هم شنيديم ولى بعضى عبارات را نشنيديم! يكى مى‏ گفت: ما شنيديم ولى منظور حضرت چنين بود.</big>


<big>پس بهترين صورتِ ممكن، همان بود كه در اجتماعى عظيم كه حاضرينِ آن، مسلمانانى از همه مللِ اسلامِ آن روز بودند و در اجتماعى كه همه يک جا حاضر بودند و در آن زمان بى‏ نظير و در حد غير ممكن بود، و در مجلسى رسمى و با صورتى عمومى و با لواحقى مثل بيعت در حال صحت كامل پيامبرصلى الله عليه وآله اعلام شود، تا راه هر گونه دسيسه بسته باشد.'''<br />تعيين امام هرگز از دست بشر ساخته نيست!'''</big>


ممكن بود اين نصب و تعيين در روزهاى آخر عمر پيامبرصلى الله عليه وآله و در حالى كه حضرت در بستر بيمارى بود انجام بگيرد، ولى در آن صورت هزاران بهانه به دست دشمن مى‏افتاد. يكى مى‏گفت: ما حاضر نبوديم! يكى مى‏گفت: ما نشنيديم! يكى مى‏گفت: إن الرجل ليهجر! يكى مى‏گفت: ما حاضر بوديم و كلام حضرت را هم شنيديم ولى بعضى عبارات را نشنيديم! يكى مى‏گفت: ما شنيديم ولى منظور حضرت چنين بود.
<big>مقام نيابت و جانشينى پيامبرصلى الله عليه وآله مسئله بسيار خطيرى است؛ و تعيين چنان مقام مهمى هرگز از دست بشر ساخته نيست. اين مسئله در اولين جانشين حضرت اهميت ويژه ‏اى دارد، چرا كه نشان گر مبناى امت است. اگر مسئله تعيين خليفه درباره خليفه پنجم يا دهم پيامبرصلى الله عليه وآله مورد اختلاف مى‏ شد و يا مورد هجوم قرار مى‏ گرفت پاسخ روشنى داشت، و دشمن نيز همين را فهميده بود. مسئله آغاز راه خلافت مهم بود كه اگر مسير تغيير مى ‏كرد كار در مراحل بعدى بسيار آسان پيش مى ‏رفت.</big>


<big>آنانكه با اصل نبوت و فرامين پيامبرصلى الله عليه وآله مخالف بودند خوب مى‏ فهميدند كه در صورت امكان بايد خود پيامبرصلى الله عليه وآله و فرامين آن حضرت را مورد حمله قرار دهند، و در صورت عدم امكان مرحله اول نوبت آن است كه در اولين فرصت بعد از رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله و قبل از انعقاد اولين مورد از خلافت حقيقى آن حضرت اقدام خود را عملى كنند تا ريشه مطلب در اذهان عمومى محكم نشود و راه پيامبرصلى الله عليه وآله با مبانى و اصولش ادامه داده نشود.</big>


پس بهترين صورتِ ممكن، همان بود كه در اجتماعى عظيم كه حاضرينِ آن، مسلمانانى از همه مللِ اسلامِ آن روز بودند و در اجتماعى كه همه يك جا حاضر بودند و در آن زمان بى‏نظير و در حد غير ممكن بود، و در مجلسى رسمى و با صورتى عمومى و با لواحقى مثل بيعت در حال صحت كامل پيامبرصلى الله عليه وآله اعلام شود، تا راه هر گونه دسيسه بسته باشد.
'''<big>اگر ولايت اعلام نمى ‏شد نبوت زير سؤال مى ‏رفت!</big>'''


<big>اگر پيامبرصلى الله عليه وآله جانشين خود را تعيين نمى‏ كرد، گذشته از اينكه نسل‏ هاى آينده از اين هدايت‏ گرى حضرت تا امروز محروم مى‏ شدند، نبوت حضرت را زير سؤال مى ‏بردند. اين اعتراض ممكن بود در شكل‏ هاى گوناگون رخ نمايد، ولى ساده‏ ترين شكلى كه از آن متصور است اين بود كه بگويند: «معلوم مى ‏شود اين پيامبر در فكر حكومت خود بوده، و كارى به بقاى دينى كه آورده نداشته است» !! بنا بر اين تعيين امام به يک معنى قوام نبوت است.</big>


۷-  تعيين امام هرگز از دست بشر ساخته نيست!
'''<big>منصوب كردن خليفه چه فرق‏ هايى با سپردن آن به شورا داشت؟</big>'''


مقام نيابت و جانشينى پيامبرصلى الله عليه وآله مسئله بسيار خطيرى است؛ و تعيين چنان مقام مهمى هرگز از دست بشر ساخته نيست. اين مسئله در اولين جانشين حضرت اهميت ويژه‏اى دارد، چرا كه نشانگر مبناى امت است. اگر مسئله تعيين خليفه درباره خليفه پنجم يا دهم پيامبرصلى الله عليه وآله مورد اختلاف مى‏شد و يا مورد هجوم قرار مى‏گرفت پاسخ روشنى داشت، و دشمن نيز همين را فهميده بود. مسئله آغاز راه خلافت مهم بود كه اگر مسير تغيير مى‏كرد كار در مراحل بعدى بسيار آسان پيش مى‏رفت.
<big>نصب خليفه توسط پيامبرصلى الله عليه وآله با يک كلمه تمام مى‏ شود، ولى وقتى بنابر شورا باشد قوانين مفصلى مى‏ خواهد تا آنگونه نشود كه بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله، قائلين به شورا آن را چند نوع اجرا كردند!؟</big>


آنانكه با اصل نبوت و فرامين پيامبرصلى الله عليه وآله مخالف بودند خوب مى‏فهميدند كه در صورت امكان بايد خود پيامبرصلى الله عليه وآله و فرامين آن حضرت را مورد حمله قرار دهند، و در صورت عدم امكان مرحله اول نوبت آن است كه در اولين فرصت بعد از رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله و قبل از انعقاد اولين مورد از خلافت حقيقى آن حضرت اقدام خود را عملى كنند تا ريشه مطلب در اذهان عمومى محكم نشود و راه پيامبرصلى الله عليه وآله با مبانى و اصولش ادامه داده نشود.
<big>بر فرض اينكه خلافت شورايى باشد، چطور مى‏ شود كه براى اين قانونِ زير بنايى، هيچ حديث و نشانه‏ اى در احاديث و قرآن وارد نشده باشد كه كيفيت اين شورا و تركيب آن و چگونگى جمع‏ بندى بين آراء و امثال آن را گفته باشد.</big>


<big>اگر ترس از انتخاب نامناسب و شرايط خاص حاكم بر جامعه مسلمين در آن روز هم نبود، باز مسلمانان در شرايط و كيفيت انتخاب خليفه دچار همان مشكلى مى‏ شدند كه در اصل خلافت به آن دچار مى ‏آمدند.</big>


۸ -  اگر ولايت اعلام نمى‏شد نبوت زير سؤال مى‏رفت!
<big>با در نظر گرفتن آنچه به عنوان ديدگاه تاريخى و اعتقادى ذكر شد و مرورى كه مراحل عملى خلافت از خود نشان داد، ابعاد گسترده ‏اى از ارزش فكرى و روحى غدير را دريافتيم.</big>


اگر پيامبرصلى الله عليه وآله جانشين خود را تعيين نمى‏كرد، گذشته از اينكه نسل‏هاى آينده از اين هدايت‏گرى حضرت تا امروز محروم مى‏شدند، نبوت حضرت را زير سؤال مى‏بردند. اين اعتراض ممكن بود در شكل‏هاى گوناگون رخ نمايد، ولى ساده‏ترين شكلى كه از آن متصور است اين بود كه بگويند: »معلوم مى‏شود اين پيامبر در فكر حكومت خود بوده، و كارى به بقاى دينى كه آورده نداشته است« !! بنا بر اين تعيين امام به يك معنى قوام نبوت است.
== <big>موضوع اصلى بيعت غدير: خلافت <ref>اسرار غدير: ص ۲۲۵.</ref></big> ==
<big>عنوان اصلى بيعت در غدير عبارت بود از اقرار و قبولِ امامت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام و امامان از فرزندان او تا آخرينِ آنها كه حضرت مهدى‏ عليه السلام بوده و امامتشان تا روز قيامت است، با قبول تمام شئون و مقاماتى كه درباره آنان در متنِ خطبه ذكر شده است.</big>


<big>پس موضوع اصلى بيعت غدير فقط امامت و خلافتِ على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام نيست، بلكه امامت همه ائمه ‏عليهم السلام است كه امامتشان تا روز قيامت ادامه دارد و قبل و بعد از ايشان امامى نيست و كسى جز آنها حق چنين ادعايى را ندارد. مردم كه با على ‏عليه السلام بيعت كردند، در واقع مستقيماً با همه امامان بيعت نمودند.</big>


۹-  منصوب كردن خليفه چه فرق‏هايى با سپردن آن به شورا داشت؟
== <big>نتيجه بيعت غدير: خلافت <ref>اسرار غدير: ص ۲۲۹.</ref></big> ==
<big>اگر چه با وجود نص، نيازى به بيعت غدير نبود، و مردم مثل ساير موارد منصوص اسلام، بايد خلافت را هم مى‏ پذيرفتند، ولى اين بيعت عمومى به عنوان يک حق قانونى و اجتماعى نيز مطرح بود كه در مقابل كار عمّال سقيفه قرار مى‏ گرفت. يعنى وقتى مى‏ گفتند: در سقيفه ما با بيعت مردم خلافت ابوبكر را درست كرديم، در مقابلشان گفته مى‏ شد: بيعت غدير قبل از آن و با حضور جميعتى بيشتر و با حضور شخص پيامبرصلى الله عليه وآله و به ضميمه نص الهى بوده است.</big>


نصب خليفه توسط پيامبرصلى الله عليه وآله با يك كلمه تمام مى‏شود، ولى وقتى بنابر شورا باشد قوانين مفصلى مى‏خواهد تا آنگونه نشود كه بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله، قائلين به شورا آن را چند نوع اجرا كردند!؟
<big>اضافه بر اينكه اهل سقيفه در مراحل مختلف كارشان متوسل به انواع مختلف بيعت شدند. بيعت ابوبكر كه فلتة بود و با عده قليلى و بدون مشورت انجام شد و هيچ افضليتى هم مطرح نبود. بيعت عمر با سفارش ابوبكر و تعيين او بود. بيعت عثمان هم با تعيين شوراى فرمايشى عمر بود.</big>


<big>ولى بيعت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام انتخاب افضل بود، كه اين افضليت به نص رسول‏ صلى الله عليه وآله بود، گذشته از آنكه نص انتصابى آن حضرت نيز بود و بيعت به عنوان اقرار گرفتن و قبول آنچه حضرت مى‏ خواست بود تا اگر كسى بيعت ديگرى را پذيرفت معلوم باشد كه قبلاً بيعت غدير را گردن نهاده بوده است.</big>


بر فرض اينكه خلافت شورايى باشد، چطور مى‏شود كه براى اين قانونِ زير بنايى، هيچ حديث و نشانه‏اى در احاديث و قرآن وارد نشده باشد كه كيفيت اين شورا و تركيب آن و چگونگى جمع‏بندى بين آراء و امثال آن را گفته باشد.
<big><br />براى موارد بيشتر در مورد «خلافت» مراجعه شود به عنوان: [[ولايت]]/[[مولى]]/ [[وصايت]].</big>


 
پانویس
اگر ترس از انتخاب نامناسب و شرايط خاص حاكم بر جامعه مسلمين در آن روز هم نبود، باز مسلمانان در شرايط و كيفيت انتخاب خليفه دچار همان مشكلى مى‏شدند كه در اصل خلافت به آن دچار مى‏آمدند.
<references />
 
[[رده:جانشینی پیامبر]]
با در نظر گرفتن آنچه به عنوان ديدگاه تاريخى و اعتقادى ذكر شد و مرورى كه مراحل عملى خلافت از خود نشان داد، ابعاد گسترده‏اى از ارزش فكرى و روحى غدير را دريافتيم.
[[رده:پیامبر شهید شدند]]
 
[[رده:خلافت انتخابی یا انتصابی]]
 
[[رده:بیعت غدیر یک حق قانونی و اجتماعی]]
۳۰.  موضوع اصلى بيعت غدير: خلافت××× ۱ اسرار غدير: ص ۲۲۵. ×××
[[رده:خلافت بلافصل امیرالمؤمنین]]
 
[[رده:غصب مقام جانشینی پیامبر]]
   عنوان اصلى بيعت در غدير عبارت بود از اقرار و قبولِ امامت اميرالمؤمنين‏عليه السلام و امامان از فرزندان او تا آخرينِ آنها كه حضرت مهدى‏عليه السلام بوده و امامتشان تا روز قيامت است، با قبول تمام شئون و مقاماتى كه درباره آنان در متنِ خطبه ذكر شده است.
[[رده:غدیر نقشۀ هدایت گری حق]]
 
[[رده:ولایت بنیادی محکم در فرهنگ اعتقادی شیعه]]
 
[[رده:لفظ مولا نشان گر تمامی شؤون ولی الله]]
پس موضوع اصلى بيعت غدير فقط امامت و خلافتِ على بن ابى‏طالب‏عليه السلام نيست، بلكه امامت همه ائمه‏عليهم السلام است كه امامتشان تا روز قيامت ادامه دارد و قبل و بعد از ايشان امامى نيست و كسى جز آنها حق چنين ادعايى را ندارد. مردم كه با على‏عليه السلام بيعت كردند، در واقع مستقيماً با همه امامان بيعت نمودند.
[[رده:سرزمین غدیر بهترین و عالی ترین مکان و مقام برای اعلام ولایت]]
 
[[رده:امامت من عند الله]]
 
[[رده:اعلام ولایت = اتمام رسالت]]
۳۱.  نتيجه بيعت غدير: خلافت××× ۲ اسرار غدير: ص ۲۲۹. ×××
[[رده:بیعت = اتصال به افضل]]
 
[[رده:صحیفۀ ملعونه = بیعت با ابلیس]]
   اگر چه با وجود نص، نيازى به بيعت غدير نبود، و مردم مثل ساير موارد منصوص اسلام، بايد خلافت را هم مى‏پذيرفتند، ولى اين بيعت عمومى به عنوان يك حق قانونى و اجتماعى نيز مطرح بود كه در مقابل كار عمّال سقيفه قرار مى‏گرفت. يعنى وقتى مى‏گفتند: در سقيفه ما با بيعت مردم خلافت ابوبكر را درست كرديم، در مقابلشان گفته مى‏شد: بيعت غدير قبل از آن و با حضور جميعتى بيشتر و با حضور شخص پيامبرصلى الله عليه وآله و به ضميمه نص الهى بوده است.
[[رده:قرابت خاص رسول با امیر]]
 
 
اضافه بر اينكه اهل سقيفه در مراحل مختلف كارشان متوسل به انواع مختلف بيعت شدند. بيعت ابوبكر كه فلتة بود و با عده قليلى و بدون مشورت انجام شد و هيچ افضليتى هم مطرح نبود. بيعت عمر با سفارش ابوبكر و تعيين او بود. بيعت عثمان هم با تعيين شوراى فرمايشى عمر بود.
 
 
ولى بيعت اميرالمؤمنين‏عليه السلام انتخاب افضل بود، كه اين افضليت به نص رسول‏صلى الله عليه وآله بود، گذشته از آنكه نص انتصابى آن حضرت نيز بود و بيعت به عنوان اقرار گرفتن و قبول آنچه حضرت مى‏خواست بود تا اگر كسى بيعت ديگرى را پذيرفت معلوم باشد كه قبلاً بيعت غدير را گردن نهاده بوده است.
 
 
   براى موارد بيشتر در مورد »خلافت« مراجعه شود به عنوان: ولايت، و عنوان: مولى، و عنوان: وصايت.