ابوذر غفاری: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۷۰: خط ۱۷۰:
يكى از [[صحابه]] كه [[حدیث غدیر]] را نقل كرده جندب بن جناده غفارى، ابوذر (م ۳۱ ق) است. [[ابن‏ عقده]] در «[[حدیث الولایة]]» و [[محمد بن عمر جعابی|جعابی]] در «[[نخب المناقب (کتاب)|نخب المناقب]]» و در «[[فرائد السمطین (کتاب)|فرائد السمطین]]» و خطیب خوارزمی در مقتل خود و شمس ‏الدین جزری شافعی در «[[اسنی المطالب (کتاب)|اسنی المطالب]]»، همگى حدیث غدير را از ابوذر نقل كرده ‏اند.<ref>فرائد السمطين، باب۵۸؛ اسنى المطالب، ص۴.</ref>
يكى از [[صحابه]] كه [[حدیث غدیر]] را نقل كرده جندب بن جناده غفارى، ابوذر (م ۳۱ ق) است. [[ابن‏ عقده]] در «[[حدیث الولایة]]» و [[محمد بن عمر جعابی|جعابی]] در «[[نخب المناقب (کتاب)|نخب المناقب]]» و در «[[فرائد السمطین (کتاب)|فرائد السمطین]]» و خطیب خوارزمی در مقتل خود و شمس ‏الدین جزری شافعی در «[[اسنی المطالب (کتاب)|اسنی المطالب]]»، همگى حدیث غدير را از ابوذر نقل كرده ‏اند.<ref>فرائد السمطين، باب۵۸؛ اسنى المطالب، ص۴.</ref>


== شهادت ابوذر براى غدير<ref>اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص ۱۹.</ref> ==
== شهادت ابوذر براى غدير<ref>اولين ميراث مكتوب درباره غدير، ص ۱۹.</ref> ==
[[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین‏ علیه السلام]] در زمان [[عثمان بن عفّان|عثمان]] اتمام حجتى در [[مسجد]] داشتند و از جمله به غدير استناد فرمودند.
[[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین‏ علیه السلام]] در زمان [[عثمان بن عفّان|عثمان]] اتمام حجتى در [[مسجد]] داشتند و از جمله به غدير استناد فرمودند.


خط ۱۸۹: خط ۱۸۹:
زيد بن ارقم و بقيه پس از اين شهادت نشستند.<ref>كتاب سليم، ح ۱۱.</ref>
زيد بن ارقم و بقيه پس از اين شهادت نشستند.<ref>كتاب سليم، ح ۱۱.</ref>


== شهادت ابوذر بر عليه منافقين<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۱۲۲. اسرار غدير: ص ۸۲ .</ref> ==
== شهادت ابوذر بر عليه منافقين<ref>واقعه قرآنى غدير، ص ۱۲۲؛ اسرار غدير، ص ۸۲ .</ref> ==
پس از [[بیعت]] در غدير، [[معاویة بن ابی سفیان|معاویه]] و [[مغیرة بن شعبه]] و [[ابوموسی اشعری]] در كنار ديگر [[منافقین]] از اين همه شكست در توطئه ‏هايشان سخت كلافه شده بودند، و در حالى كه از خيمه [[بیعت]] بيرون مى ‏آمدند غرغر كنان زير لب سخنانى مى ‏گفتند.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۷۷،۹۷. بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۳۱۵ و ج ۳۳ ص ۱۶۳ و ج ۳۷ ص ۱۹۴،۱۶۱.</ref>
پس از [[بیعت]] در غدير، [[معاویة بن ابی سفیان|معاویه]] و [[مغیرة بن شعبه]] و [[ابوموسی اشعری]] در كنار ديگر [[منافقین]] از اين همه شكست در توطئه ‏هايشان سخت كلافه شده بودند، و در حالى كه از خيمه [[بیعت]] بيرون مى ‏آمدند غرغر كنان زير لب سخنانى مى ‏گفتند.<ref>عوالم العلوم، ج ۳/۱۵، ص۲۷۷،۹۷؛ بحار الانوار، ج۳۰، ص،۳۱۵ و ج ۳۳ ص۱۶۳ و ج ۳۷، ص۱۹۴،۱۶۱.</ref>


معاويه با تكبر و تبختر و غضب آلود، در حالى كه دست راستش را بر دوش [[ابوموسی اشعری]] و دست چپش را بر دوش [[مغیرة بن شعبه]] گذاشته بود، به راه افتاد و اين گفته را در آن حال تكرار مى ‏كرد:
معاويه با تكبر و تبختر و غضب آلود، در حالى كه دست راستش را بر دوش [[ابوموسی اشعری]] و دست چپش را بر دوش [[مغیرة بن شعبه]] گذاشته بود، به راه افتاد و اين گفته را در آن حال تكرار مى ‏كرد:
خط ۱۹۸: خط ۱۹۸:
ابوذر و حذيفه شاهد اين حالت آنان بودند، و خبر اين كارشان فوراً به پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد.
ابوذر و حذيفه شاهد اين حالت آنان بودند، و خبر اين كارشان فوراً به پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد.


همزمان آيات ۳۱ تا ۳۵ سوره قيامت درباره معاويه نازل شد: «فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلّى، وَ لكِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلّى، ثُمَّ ذَهَبَ اِلى اَهْلِهِ يَتَمَطّى، اَوْلى لَكَ فَاَوْلى، ثُمَّ اَوْلى لَكَ فَاَوْلى»: «نه تصديق كرد و نه سر تسليم فرود آورد، ولى [[تکذیب]] نمود و روى گردانيد، و سپس با تكبر به سوى دوستانش رفت. [[عذاب]] بر تو سزاوار و سزاوارتر است. بار ديگر عذاب بر تو سزاوار و سزاوارتر است».
همزمان آيات ۳۱ تا ۳۵ سوره قيامت درباره معاويه نازل شد: {{متن قرآن|فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّىٰ وَلَٰكِنْ كَذَّبَ وَتَوَلَّىٰ ثُمَّ ذَهَبَ إِلَىٰ أَهْلِهِ يَتَمَطَّىٰ أَوْلَىٰ لَكَ فَأَوْلَىٰ ثُمَّ أَوْلَىٰ لَكَ فَأَوْلَ}}: «نه تصديق كرد و نه سر تسليم فرود آورد، ولى [[تکذیب]] نمود و روى گردانيد، و سپس با تكبر به سوى دوستانش رفت. [[عذاب]] بر تو سزاوار و سزاوارتر است. بار ديگر عذاب بر تو سزاوار و سزاوارتر است».


در آن لحظات حساس پيامبر صلى الله عليه و آله درباره معاويه سه تصميم در نظر گرفت: يكى اينكه بر فراز [[سخنرانی|منبر]] رود و باطن او را به مردم معرفى كند و خباثت او را به همه بشناساند. دوم اينكه بر فراز منبر [[برائت]] و بيزارى خود را از معاويه اعلام فرمايد. سوم اينكه دستور قتل او را صادر نمايد.
در آن لحظات حساس پيامبر صلى الله عليه و آله درباره معاويه سه تصميم در نظر گرفت: يكى اينكه بر فراز [[سخنرانی|منبر]] رود و باطن او را به مردم معرفى كند و خباثت او را به همه بشناساند. دوم اينكه بر فراز منبر [[برائت]] و بيزارى خود را از معاويه اعلام فرمايد. سوم اينكه دستور قتل او را صادر نمايد.
۴٬۰۶۴

ویرایش