پرش به محتوا

پاره های به جا مانده کتاب فضائل علی بن ابی طالب علیه السلام و الولایة: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸۱: خط ۸۱:
از همین روست که شاهدیم بخاری که تنها و تنها روایات موجود در دوایر اهل حدیث را ارائه می کند، از ذکر این حدیث با داشتن آن همه طریق خودداری ورزیده است. اگر نگارش کتابی دیگر از سوی طبری را در باره «حدیث الطیر» که صحت آن بی تردید افضل بودن امام علی علیه السلام را بر همه صحابه ثابت می کند، مورد توجه قرار دهیم، زمینه اتهام تشیع به طبری روشن تر می شود.  
از همین روست که شاهدیم بخاری که تنها و تنها روایات موجود در دوایر اهل حدیث را ارائه می کند، از ذکر این حدیث با داشتن آن همه طریق خودداری ورزیده است. اگر نگارش کتابی دیگر از سوی طبری را در باره «حدیث الطیر» که صحت آن بی تردید افضل بودن امام علی علیه السلام را بر همه صحابه ثابت می کند، مورد توجه قرار دهیم، زمینه اتهام تشیع به طبری روشن تر می شود.  


ابن کثیر درباره این کتاب نوشته است:{{متن عربی|و رأيت فيه مجلّدا فی جمع طرقه و ألفاظه لأبي جعفر محمد بن جرير الطبري المفسّر صاحب التاريخ.}}در ادامه اشاره می کند که ابوبکر باقلانی کتابی در تضعیف طرق و دلالت این روایت در رد بر کتاب طبری نوشته است.<ref>البدایة و النهایه، ج ۷، ص ۳۹۰.</ref> به هر روی روشن است که طبری در شرایطی مانند شرایط بغداد، با تسلّطی که حنابله داشتند، با داشتن تألیفی در حدیث غدیر و جامع تر از آن، تألیفِ اثری در فضائل علی بن ابی طالب علیه السلام می بایست به تشیع متهم می گردید.  
ابن کثیر درباره این کتاب نوشته است:{{متن عربی|و رأيت فيه مجلّدا فی جمع طرقه و ألفاظه لأبي جعفر محمد بن جرير الطبري المفسّر صاحب التاريخ.}} در ادامه اشاره می کند که ابوبکر باقلانی کتابی در تضعیف طرق و دلالت این روایت در رد بر کتاب طبری نوشته است.<ref>البدایة و النهایه، ج ۷، ص ۳۹۰.</ref> به هر روی روشن است که طبری در شرایطی مانند شرایط بغداد، با تسلّطی که حنابله داشتند، با داشتن تألیفی در حدیث غدیر و جامع تر از آن، تألیفِ اثری در فضائل علی بن ابی طالب علیه السلام می بایست به تشیع متهم می گردید.  


ابن خزیمه، محدّث معروف سنی اهل حدیثی مشبِّهی مذهب، که در نیشابور می زیست، در باره او می نویسد: {{متن عربی|ما أعلم عَلي أديم الأرض أعلم من محمد بن جرير، و لقد ظلمته الحنابلة.}}<ref>تاریخ بغداد، ج ۲، ص ۱۶۴؛ تاریخ دمشق، ج ۵۲، ص ۱۹۶؛ الانساب، ج ۴، ص ۴۶؛ معجم الادباء، ج ۱۸، ص ۴۳؛ تاریخ الاسلام ذهبی،صص۲۸۲ و۳۱۰ - ۳۲۰.</ref> در واقع، دشمنی حنابله متعصّب با او،<ref>قال: کانت الحنابلة تَمْنَع و لاتَتْرُک احدًا یَسْمَع علیه. (معجم الأدباء، ج ۱۸، ص ۴۳)</ref> دلایل دیگری نیز داشت؛<ref>از جمله آنها، انکار حدیث الجلوس علی العرش بود که می گفت محال است و این شعر را می خواند: سبحان من لیس له انیس      و لا له فی عرشه جلیس (معجم الادباء، ج ۱۸، ص ۵۸؛ الوافی بالوفیات، ج ۲، ص ۲۸۷) در ادامه این نقل می نویسد: «فلما سمع ذلک الحنابلة منه و أصحاب الحدیث، وثبوا و رموه بمحابرهم و قیل کانت الوفا، فقام ابوجعفر بنفسه و دخل داره، فرموا داره بالحجارة حتی صار علی بابه کالتّلِّ العظیم، و رکب نازوک صاحب الشُّرطة فی عشرات الوف من الجند یمنع عنه العامّة. و وقف علی بابه یوما الی اللیل و أمر برفع الحجارة عنه. و کان قد کتب علی بابه  
ابن خزیمه، محدّث معروف سنی اهل حدیثی مشبِّهی مذهب، که در نیشابور می زیست، در باره او می نویسد: {{متن عربی|ما أعلمُ على أديم الأرضِ أعلمَ من محمد بن جَرير، ولقد ظَلَمَتْه الحنابلة}}<ref>تاریخ بغداد، ج ۲، ص ۱۶۴؛ تاریخ دمشق، ج ۵۲، ص ۱۹۶؛ الانساب، ج ۴، ص ۴۶؛ معجم الادباء، ج ۱۸، ص ۴۳؛ تاریخ الاسلام، ج۲۳،صص۲۸۲ و۳۱۰ - ۳۲۰.</ref> در واقع، دشمنی حنابله متعصّب با او،<ref>قال: کانت الحنابلة تَمْنَع و لاتَتْرُک احدًا یَسْمَع علیه. (معجم الأدباء، ج ۱۸، ص ۴۳)</ref> دلایل دیگری نیز داشت؛<ref>از جمله آنها، انکار حدیث الجلوس علی العرش بود که می گفت محال است و این شعر را می خواند: سبحان من لیس له انیس      و لا له فی عرشه جلیس (معجم الادباء، ج ۱۸، ص ۵۸؛ الوافی بالوفیات، ج ۲، ص ۲۸۷) در ادامه این نقل می نویسد: «فلما سمع ذلک الحنابلة منه و أصحاب الحدیث، وثبوا و رموه بمحابرهم و قیل کانت الوفا، فقام ابوجعفر بنفسه و دخل داره، فرموا داره بالحجارة حتی صار علی بابه کالتّلِّ العظیم، و رکب نازوک صاحب الشُّرطة فی عشرات الوف من الجند یمنع عنه العامّة. و وقف علی بابه یوما الی اللیل و أمر برفع الحجارة عنه. و کان قد کتب علی بابه  


سبحان من لیس له انیس  و لا له فی عرشه جلیس
سبحان من لیس له انیس  و لا له فی عرشه جلیس
۴٬۰۶۴

ویرایش