پرش به محتوا

پاره های به جا مانده کتاب فضائل علی بن ابی طالب علیه السلام و الولایة: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۲۸: خط ۱۲۸:
در جای دیگری هم نوشته است: و خواجه ابوالقاسم الحسین بن أبی الحسن البیهقی مردی شجاع و شهم بود و ملوک روزگار او را عزیز و گرامی داشتندی و والده او دختر ابوالفضل بن الاستاد العالم ابوبکر الخوارزمی بود و استاد عالم فاضل ابوبکر الخوارزمی خواهرزاده محمد بن جریر الطبری بود که تاریخ و تفسیر به وی باز خوانند و حاکم ابوعبداللّه حافظ در تاریخ نیشابور یاد کرده است.<ref>همان، ص ۱۶</ref>
در جای دیگری هم نوشته است: و خواجه ابوالقاسم الحسین بن أبی الحسن البیهقی مردی شجاع و شهم بود و ملوک روزگار او را عزیز و گرامی داشتندی و والده او دختر ابوالفضل بن الاستاد العالم ابوبکر الخوارزمی بود و استاد عالم فاضل ابوبکر الخوارزمی خواهرزاده محمد بن جریر الطبری بود که تاریخ و تفسیر به وی باز خوانند و حاکم ابوعبداللّه حافظ در تاریخ نیشابور یاد کرده است.<ref>همان، ص ۱۶</ref>


با وجود این همه تصریح، به هیچ روی نمی توان در آن تردید کرد. تنها نکته آن است که یاقوت می نویسد: {{متن عربی|وكان يزعم أن أباجعفر الطبري خاله}}<ref>معجم البلدان، ج ۱، ص ۷۷</ref> در این اواخر آقامحمدعلی کرمانشاهی،<ref>مقامع الفضل، ج۱، صص ۴۶۴ و ۴۶۵</ref> نویسنده «روضات الجنّات»،<ref>ج ۷، ص ۲۹۳ و ۲۹۴</ref> و صاحب «اعیان الشیعه»(۷۹) گویا به پیروی قاضی نوراللّه شوشتری(۸۰) در پاسخ یاقوت، خوارزمی را خواهرزاده طبری شیعی دانسته اند که صد البته خلاف نقل های صریح تاریخی است.(۸۱) محمد حسین اعرجی در مقدمه کتاب الأمثال خوارزمی،(۸۲) اشکالی در باره تاریخ تولد خوارزمی و تناسب آن با دوره زندگی طبری مورخ کرده و خواسته است تا خواهرزادگی او را نسبت به طبریِ مورخ رد کند. گفتنی است که اگر محمد بن جریر طبری شیعی، معاصر طبری مورخ باشد، همین اشکال در آنجا نیز وجود خواهد داشت. به علاوه که وجود ۷۳ سال اختلاف میان درگذشت طبری مورخ (م ۳۱۰) با خوارزمی، می تواند صورت نادری باشد اما در ضمن صحیح هم باشد.افزون بر آن، خواهرزادگی خوارزمی نسبت به طبری، به معنای این نیست که مستقیم دختر خواهر او بوده، بلکه ممکن است خوارزمی نوه خواهر طبری باشد. آنچه مهم است نصوص تاریخی به ویژه نقل آن در «تاریخ نیشابور» است که نویسنده آن، عالم تر از آن است که طبری مورخ را نشناخته باشد. این نمی تواند اتفاقی باشد که حاکم نیشابوری چنین مطلبی را گفته باشد و از سوی دیگر، شعری از ابوبکر خوارزمی به صراحت این نکته را بیان کند.با این حال، هم به دلیل غیر امامی و ناشیعی بودن آثار طبریِ مورخ و هم عدم ورود نص خاص در باره امامی مذهب بودن ابوبکر خوارزمی(۸۳) درعین تشیع شدید او بسان صاحب بن عباد کمابیش ابهام در چگونگی آن وجود دارد.پس از مرور از اصل خواهرزادگی خوارزمی، آنچه مهم است این نکته است که ابوبکر خوارزمی ضمن دو بیت شعر، خود را شیعه و رافضی خوانده و تشیع خویش را به دایی های خود نسبت داده است. یاقوت حموی (م ۶۲۶) در ذیل مدخل «آمل»(۸۴) این باره می نویسد:و لذلک قال ابوبکر محمد بن العباس الخوارزمی، و أصله من آمل أیضا، و کان یزعم أن أباجعفر الطبری خاله:بآمل مولدی و بنوجریر فأخوالی، و یحکی المرء خالَهْفها أنا رافضیٌّ عن تراث و غیری رافضیّ عن کلالهو کذب، لم یکن ابوجعفر رحمه اللّه ، رافضیّا، وإنما حسدته الحنابلة فرموه بذلک، فاغتنمها الخوارزمی، و کان سبّابا رافضیا مجاهرا بذلک متبجّحا.عبدالجلیل قزوینی(۸۵) نیز در این باره می نویسد: و بوبکر خوارزمی معروف است که شیعی و معتقد بوده است و فضل و قدر او را فضلا انکار نکنند، این ابیات او راست که می گوید اگر چه مصنّف (یعنی کسی که عبدالجلیل کتاب نقض را در رد بر او نوشته) گفته است: شیعی هرگز بوبکر نام نبوده است:بآمل مولدی و بنوجریر فأخوالی ویحکی المرء خالهفمن یک رافضیّا عن تُراث فإنّی رافضیٌّ عن کلالهمصرع نخستِ بیت دوم، با آنچه در بالا آمده متفاوت و طبعا این عبارت صحیح تر می نماید. ابن فندق بیهقی نیز بیت اول این شعر را آورده است.(۸۶)از همه اینها که بگذریم، نقلهایی که طبری در کتاب «مناقب اهل البیت علیهم السلام » آورده، آن هم در روزگاری که حنابله بغداد چیرگی کاملی بر اوضاع مذهبی بغداد داشته اند، می تواند شاهدی به تشیع و نه رفض او باشد.در میان این مرویات، حتی روایتی وجود دارد که دلالت صریحی بر تشیع دوازده امامیِ او می کند. از آن جمله روایتی است که ابن طاوس در کتاب «الیقین»(۸۷) آورده و در آن تصریح شده است که سلمان به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله می گوید:«إنّ علیّ بن أبیطالب علیه السلام وصیّی و وارثی و قاضی دینی وعدتی و هو الفاروق بین الحقّ والباطل، وهو یعسوب المسلمین وإمام المتّقین وقائد الغرّ المحجّلین و الحامل غدًا لواء ربّ العالمین. هو و ولده من بعده. ثمّ من الحسین ابنی، أئمة تسعة هداة مهدیّون إلی یوم القیامة. أشکو اِلی اللّه جحود اُمّتی لأخی وتظاهرهم علیه و ظلمهم له وأخذهم حقّه».ابن طاوس که خود به اهمیت این نص، آن هم از زبان طبری، واقف بوده می نویسد: اگر در اسلام، تنها همین یک حدیث قابل اعتماد نقل شده باشد، برای علیّ بن ابی طالب کافی است و برای پیامبر صلی الله علیه و آله که تصریح به خلافت او وامامان بعد از او کرده؛ آن هم از طریق طبری که ما پیش از این، دیدیم که چه اندازه او را ستایش و توثیق کرده اند.(۸۸)
با وجود این همه تصریح، به هیچ روی نمی توان در آن تردید کرد. تنها نکته آن است که یاقوت می نویسد: {{متن عربی|وكان يزعم أن أباجعفر الطبري خاله}}<ref>معجم البلدان، ج ۱، ص ۷۷</ref> در این اواخر آقامحمدعلی کرمانشاهی،<ref>مقامع الفضل، ج۱، صص ۴۶۴ و ۴۶۵</ref> نویسنده «روضات الجنّات»،<ref>ج ۷، ص ۲۹۳ و ۲۹۴</ref> و صاحب «اعیان الشیعه»<ref>ج ۹، صص ۳۷۷ و ۳۷۸</ref> گویا به پیروی قاضی نوراللّه شوشتری<ref>مجالس المؤمنین، ج ۱، ص ۹۸</ref> در پاسخ یاقوت، خوارزمی را خواهرزاده طبری شیعی دانسته اند که صد البته خلاف نقل های صریح تاریخی است.<ref>و به همین دلیل است که مرحوم محدث ارموی در تعلیقات نقض (ج ۲، ص ۶۵۸) او را خواهرزاده طبری مورخ می داند؛ درست همان طور که استاد حامد صدقی نیز این نسبت را مطابق با آنچه در بیشتر مصادر تاریخی آمده، می داند: نک : مقدمه دیوان أبی بکر الخوارزمی، ص ۱۱۱</ref>
 
محمد حسین اعرجی در مقدمه کتاب الأمثال خوارزمی،<ref>مقدمه دیوان ابی بکر الخوارزمی، ص ۱۱۲ و ۱۱۳</ref> اشکالی در باره تاریخ تولد خوارزمی و تناسب آن با دوره زندگی طبری مورخ کرده و خواسته است تا خواهرزادگی او را نسبت به طبریِ مورخ رد کند. گفتنی است که اگر محمد بن جریر طبری شیعی، معاصر طبری مورخ باشد، همین اشکال در آنجا نیز وجود خواهد داشت. به علاوه که وجود ۷۳ سال اختلاف میان درگذشت طبری مورخ (م ۳۱۰ق) با خوارزمی، می تواند صورت نادری باشد اما در ضمن صحیح هم باشد.
 
افزون بر آن، خواهرزادگی خوارزمی نسبت به طبری، به معنای این نیست که مستقیم دختر خواهر او بوده، بلکه ممکن است خوارزمی نوه خواهر طبری باشد. آنچه مهم است نصوص تاریخی به ویژه نقل آن در «تاریخ نیشابور» است که نویسنده آن، عالم تر از آن است که طبری مورخ را نشناخته باشد. این نمی تواند اتفاقی باشد که حاکم نیشابوری چنین مطلبی را گفته باشد و از سوی دیگر، شعری از ابوبکر خوارزمی به صراحت این نکته را بیان کند.
 
با این حال، هم به دلیل غیر امامی و ناشیعی بودن آثار طبریِ مورخ و هم عدم ورود نص خاص در باره امامی مذهب بودن ابوبکر خوارزمی <ref>البته به جز ابیاتی که خواهد آمد.</ref> درعین تشیع شدید او بسان صاحب بن عباد کمابیش ابهام در چگونگی آن وجود دارد. پس از مرور از اصل خواهرزادگی خوارزمی، آنچه مهم است این نکته است که ابوبکر خوارزمی ضمن دو بیت شعر، خود را شیعه و رافضی خوانده و تشیع خویش را به دایی های خود نسبت داده است. یاقوت حموی (م ۶۲۶ق) در ذیل مدخل «آمل»<ref>معجم البلدان، ج ۱، ص ۷۷؛ قاضی نوراللّه نیز شعر بالا را در مجالس المؤمنین (۱/۹۸) آورده است.</ref> این باره می نویسد:{{متن عربی|و لذلك قال ابوبكر محمد بن العباس الخوارزمي، و أصله من آمل أيضا، و كان يزعم أن أباجعفر الطبري خاله}}:
 
بآمل مولدی و بنوجریر فأخوالی، و یحکی المرء خالَهْفها أنا رافضیٌّ عن تراث و غیری رافضیّ عن کلالهو کذب، لم یکن ابوجعفر رحمه اللّه ، رافضیّا، وإنما حسدته الحنابلة فرموه بذلک، فاغتنمها الخوارزمی، و کان سبّابا رافضیا مجاهرا بذلک متبجّحا.عبدالجلیل قزوینی(۸۵) نیز در این باره می نویسد: و بوبکر خوارزمی معروف است که شیعی و معتقد بوده است و فضل و قدر او را فضلا انکار نکنند، این ابیات او راست که می گوید اگر چه مصنّف (یعنی کسی که عبدالجلیل کتاب نقض را در رد بر او نوشته) گفته است: شیعی هرگز بوبکر نام نبوده است:بآمل مولدی و بنوجریر فأخوالی ویحکی المرء خالهفمن یک رافضیّا عن تُراث فإنّی رافضیٌّ عن کلالهمصرع نخستِ بیت دوم، با آنچه در بالا آمده متفاوت و طبعا این عبارت صحیح تر می نماید. ابن فندق بیهقی نیز بیت اول این شعر را آورده است.(۸۶)از همه اینها که بگذریم، نقلهایی که طبری در کتاب «مناقب اهل البیت علیهم السلام » آورده، آن هم در روزگاری که حنابله بغداد چیرگی کاملی بر اوضاع مذهبی بغداد داشته اند، می تواند شاهدی به تشیع و نه رفض او باشد.در میان این مرویات، حتی روایتی وجود دارد که دلالت صریحی بر تشیع دوازده امامیِ او می کند. از آن جمله روایتی است که ابن طاوس در کتاب «الیقین»(۸۷) آورده و در آن تصریح شده است که سلمان به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله می گوید:«إنّ علیّ بن أبیطالب علیه السلام وصیّی و وارثی و قاضی دینی وعدتی و هو الفاروق بین الحقّ والباطل، وهو یعسوب المسلمین وإمام المتّقین وقائد الغرّ المحجّلین و الحامل غدًا لواء ربّ العالمین. هو و ولده من بعده. ثمّ من الحسین ابنی، أئمة تسعة هداة مهدیّون إلی یوم القیامة. أشکو اِلی اللّه جحود اُمّتی لأخی وتظاهرهم علیه و ظلمهم له وأخذهم حقّه».ابن طاوس که خود به اهمیت این نص، آن هم از زبان طبری، واقف بوده می نویسد: اگر در اسلام، تنها همین یک حدیث قابل اعتماد نقل شده باشد، برای علیّ بن ابی طالب کافی است و برای پیامبر صلی الله علیه و آله که تصریح به خلافت او وامامان بعد از او کرده؛ آن هم از طریق طبری که ما پیش از این، دیدیم که چه اندازه او را ستایش و توثیق کرده اند.(۸۸)


== منبع ==
== منبع ==
۴٬۰۶۴

ویرایش