پرش به محتوا

پاره های به جا مانده کتاب فضائل علی بن ابی طالب علیه السلام و الولایة: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۴۵: خط ۱۴۵:


عبدالجلیل قزوینی<ref>نقض، ص ۲۱۸</ref> نیز در این باره می نویسد: و بوبکر خوارزمی معروف است که شیعی و معتقد بوده است و فضل و قدر او را فضلا انکار نکنند، این ابیات او راست که می گوید اگر چه مصنّف (یعنی کسی که عبدالجلیل کتاب نقض را در رد بر او نوشته) گفته است: شیعی هرگز بوبکر نام نبوده است:
عبدالجلیل قزوینی<ref>نقض، ص ۲۱۸</ref> نیز در این باره می نویسد: و بوبکر خوارزمی معروف است که شیعی و معتقد بوده است و فضل و قدر او را فضلا انکار نکنند، این ابیات او راست که می گوید اگر چه مصنّف (یعنی کسی که عبدالجلیل کتاب نقض را در رد بر او نوشته) گفته است: شیعی هرگز بوبکر نام نبوده است:
بآمل مولدی و بنوجریر فأخوالی ویحکی المرء خالهفمن یک رافضیّا عن تُراث فإنّی رافضیٌّ عن کلالهمصرع نخستِ بیت دوم، با آنچه در بالا آمده متفاوت و طبعا این عبارت صحیح تر می نماید. ابن فندق بیهقی نیز بیت اول این شعر را آورده است.(۸۶)از همه اینها که بگذریم، نقلهایی که طبری در کتاب «مناقب اهل البیت علیهم السلام » آورده، آن هم در روزگاری که حنابله بغداد چیرگی کاملی بر اوضاع مذهبی بغداد داشته اند، می تواند شاهدی به تشیع و نه رفض او باشد.در میان این مرویات، حتی روایتی وجود دارد که دلالت صریحی بر تشیع دوازده امامیِ او می کند. از آن جمله روایتی است که ابن طاوس در کتاب «الیقین»(۸۷) آورده و در آن تصریح شده است که سلمان به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله می گوید:«إنّ علیّ بن أبیطالب علیه السلام وصیّی و وارثی و قاضی دینی وعدتی و هو الفاروق بین الحقّ والباطل، وهو یعسوب المسلمین وإمام المتّقین وقائد الغرّ المحجّلین و الحامل غدًا لواء ربّ العالمین. هو و ولده من بعده. ثمّ من الحسین ابنی، أئمة تسعة هداة مهدیّون إلی یوم القیامة. أشکو اِلی اللّه جحود اُمّتی لأخی وتظاهرهم علیه و ظلمهم له وأخذهم حقّه».ابن طاوس که خود به اهمیت این نص، آن هم از زبان طبری، واقف بوده می نویسد: اگر در اسلام، تنها همین یک حدیث قابل اعتماد نقل شده باشد، برای علیّ بن ابی طالب کافی است و برای پیامبر صلی الله علیه و آله که تصریح به خلافت او وامامان بعد از او کرده؛ آن هم از طریق طبری که ما پیش از این، دیدیم که چه اندازه او را ستایش و توثیق کرده اند.(۸۸)
{{شعر}}
 
{{ب|بآمل مولدی و بنوجریر|فأخوالی ویحکی المرء خاله}}
{{ب|فمن یک رافضیّا عن تُراث|فإنّی رافضیٌّ عن کلاله}}
{{پایان شعر}}
مصرع نخستِ بیت دوم، با آنچه در بالا آمده متفاوت و طبعا این عبارت صحیح تر می نماید. ابن فندق بیهقی نیز بیت اول این شعر را آورده است.(۸۶)از همه اینها که بگذریم، نقلهایی که طبری در کتاب «مناقب اهل البیت علیهم السلام » آورده، آن هم در روزگاری که حنابله بغداد چیرگی کاملی بر اوضاع مذهبی بغداد داشته اند، می تواند شاهدی به تشیع و نه رفض او باشد.در میان این مرویات، حتی روایتی وجود دارد که دلالت صریحی بر تشیع دوازده امامیِ او می کند. از آن جمله روایتی است که ابن طاوس در کتاب «الیقین»(۸۷) آورده و در آن تصریح شده است که سلمان به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله می گوید:«إنّ علیّ بن أبیطالب علیه السلام وصیّی و وارثی و قاضی دینی وعدتی و هو الفاروق بین الحقّ والباطل، وهو یعسوب المسلمین وإمام المتّقین وقائد الغرّ المحجّلین و الحامل غدًا لواء ربّ العالمین. هو و ولده من بعده. ثمّ من الحسین ابنی، أئمة تسعة هداة مهدیّون إلی یوم القیامة. أشکو اِلی اللّه جحود اُمّتی لأخی وتظاهرهم علیه و ظلمهم له وأخذهم حقّه».ابن طاوس که خود به اهمیت این نص، آن هم از زبان طبری، واقف بوده می نویسد: اگر در اسلام، تنها همین یک حدیث قابل اعتماد نقل شده باشد، برای علیّ بن ابی طالب کافی است و برای پیامبر صلی الله علیه و آله که تصریح به خلافت او وامامان بعد از او کرده؛ آن هم از طریق طبری که ما پیش از این، دیدیم که چه اندازه او را ستایش و توثیق کرده اند.(۸۸)


== منبع ==
== منبع ==
۴٬۰۶۴

ویرایش