پرش به محتوا

پاره های به جا مانده کتاب فضائل علی بن ابی طالب علیه السلام و الولایة: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۵۹: خط ۱۵۹:
روشن نیست که چگونه از نظر ابن ابی الحدید، محمد بن جریر رافضی که خودش از خاندان ابن جریر است، تشیعش را به دایی های خود که باز آنها را بنوجریر دانسته، منتسب می کند؟</ref>
روشن نیست که چگونه از نظر ابن ابی الحدید، محمد بن جریر رافضی که خودش از خاندان ابن جریر است، تشیعش را به دایی های خود که باز آنها را بنوجریر دانسته، منتسب می کند؟</ref>


از همه اینها که بگذریم، نقلهایی که طبری در کتاب «مناقب اهل البیت علیهم السلام» آورده، آن هم در روزگاری که حنابله بغداد چیرگی کاملی بر اوضاع مذهبی بغداد داشته اند، می تواند شاهدی به تشیع و نه رفض او باشد. در میان این مرویات، حتی روایتی وجود دارد که دلالت صریحی بر تشیع دوازده امامیِ او می کند. از آن جمله روایتی است که ابن طاوس در کتاب «الیقین»<ref>ص 487 و 488 پس از این متن آن را خواهیم آورد.</ref> آورده و در آن تصریح شده است که سلمان به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله می گوید:{{متن عربی|إنّ علي بن أبيطالب عليه السلام وصيي و وارثي و قاضي دیني وعدتي و هو الفاروق بين الحقّ والباطل، وهو يعسوب المسلمين وإمام المتّقين وقائد الغرّ المحجّلين و الحامل غدًا لواء ربّ العالمين. هو و ولده من بعده. ثمّ من الحسين ابنی، أئمة تسعة هداة مهديون إلی يوم القيامة. أشکو اِلی اللّه جحود اُمّتي لأخي وتظاهرهم عليه و ظلمهم له وأخذهم حقّه}}
از همه اینها که بگذریم، نقلهایی که طبری در کتاب «مناقب اهل البیت علیهم السلام» آورده، آن هم در روزگاری که حنابله بغداد چیرگی کاملی بر اوضاع مذهبی بغداد داشته اند، می تواند شاهدی به تشیع و نه رفض او باشد. در میان این مرویات، حتی روایتی وجود دارد که دلالت صریحی بر تشیع دوازده امامیِ او می کند. از آن جمله روایتی است که ابن طاوس در کتاب «الیقین»<ref>ص ۴۸۷ و ۴۸۸ پس از این متن آن را خواهیم آورد.</ref> آورده و در آن تصریح شده است که سلمان به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله می گوید:{{متن عربی|إنّ علي بن أبيطالب عليه السلام وصيي و وارثي و قاضي دیني وعدتي و هو الفاروق بين الحقّ والباطل، وهو يعسوب المسلمين وإمام المتّقين وقائد الغرّ المحجّلين و الحامل غدًا لواء ربّ العالمين. هو و ولده من بعده. ثمّ من الحسين ابنی، أئمة تسعة هداة مهديون إلی يوم القيامة. أشکو اِلی اللّه جحود اُمّتي لأخي وتظاهرهم عليه و ظلمهم له وأخذهم حقّه}}


ابن طاوس که خود به اهمیت این نص، آن هم از زبان طبری، واقف بوده می نویسد: اگر در اسلام، تنها همین یک حدیث قابل اعتماد نقل شده باشد، برای علیّ بن ابی طالب کافی است و برای پیامبر صلی الله علیه و آله که تصریح به خلافت او و امامان بعد از او کرده؛ آن هم از طریق طبری که ما پیش از این، دیدیم که چه اندازه او را ستایش و توثیق کرده اند.<ref>الیقین، ص ۴۸۸.</ref>
ابن طاوس که خود به اهمیت این نص، آن هم از زبان طبری، واقف بوده می نویسد: اگر در اسلام، تنها همین یک حدیث قابل اعتماد نقل شده باشد، برای علیّ بن ابی طالب کافی است و برای پیامبر صلی الله علیه و آله که تصریح به خلافت او و امامان بعد از او کرده؛ آن هم از طریق طبری که ما پیش از این، دیدیم که چه اندازه او را ستایش و توثیق کرده اند.<ref>الیقین، ص ۴۸۸.</ref>
۴٬۰۶۴

ویرایش