۲۲٬۰۴۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
<big>آيات سوره حجر ضمن اتمام حجتهاى خدا بر ابليس است كه وقتى بر آدم سجده نكرد مورد مؤاخذه قرار گرفت تا آنجا كه خدا به او فرمود: وعده گاه گمراه شوندگان به دست تو جهنم است، و در مقابل وعده گاه متقين بهشت است كه با سلامتى وارد آن خواهند شد.</big> | <big>آيات سوره حجر ضمن اتمام حجتهاى خدا بر ابليس است كه وقتى بر آدم سجده نكرد مورد مؤاخذه قرار گرفت تا آنجا كه خدا به او فرمود: وعده گاه گمراه شوندگان به دست تو جهنم است، و در مقابل وعده گاه متقين بهشت است كه با سلامتى وارد آن خواهند شد.</big> | ||
<big>آيه سوره زمر در زمينه ترسيم روز قيامت است كه از آيه | <big>آيه سوره زمر در زمينه ترسيم روز قيامت است كه از آيه ۶۸ آغاز مى شود و از نفخه صور بيان مى كند تا نوبت به جهنم و بهشت مى رسد كه متقين به سمت بهشت برده مى شوند و خزانه دارانش با سلام و تحيت آنان را وارد مى كنند و بشارت ابديت به آنان مى دهند، و دنباله مطلب تا آخر اين سوره ادامه مى يابد.</big> | ||
<big>'''تحليل اعتقادى'''</big> | <big>'''تحليل اعتقادى'''</big> | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
<big>پس از مرحله فكر و تعقل و اعتقاد، نوبت به عمل مى رسد. خداوند هنوز اين اكثريت را رها نمى كند و در تقوى و مراعات فرامين الهى نيز آنان را عقب مانده از قافله و آلودگان به گناه معرفى مى كند، و از اين جهت نيز سلب اعتماد از آنان را اعلام مى نمايد.</big> | <big>پس از مرحله فكر و تعقل و اعتقاد، نوبت به عمل مى رسد. خداوند هنوز اين اكثريت را رها نمى كند و در تقوى و مراعات فرامين الهى نيز آنان را عقب مانده از قافله و آلودگان به گناه معرفى مى كند، و از اين جهت نيز سلب اعتماد از آنان را اعلام مى نمايد.</big> | ||
<big>در مواردى از قرآن قلّت مؤمنين را در برابر كثرت فاسقين چنين بيان مى كند: «مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ»</big><ref>آل عمران / ۱۱۰. </ref> <big>«عده اى از آنان مؤمناند و اكثر آنان فاسقند»؛ و گاهى با ظرافت بيشتر بى مسئوليتى اكثريت را به ميان مى آورد و مى فرمايد:«وَ ما وَجَدْنا لِأَكْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ وَ إِنْ وَجَدْنا أَكْثَرَهُمْ فاسقين»</big><ref>اعراف / ۱۰۲. </ref> <big>«اكثر آنان را داراى عهد و پيمان و مسئوليت نيافتيم، و اكثرشان را فاسق يافتيم»</big> | <big>در مواردى از قرآن قلّت مؤمنين را در برابر كثرت فاسقين چنين بيان مى كند: «مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ»</big><ref>آل عمران / ۱۱۰. </ref> <big>«عده اى از آنان مؤمناند و اكثر آنان فاسقند»؛ و گاهى با ظرافت بيشتر بى مسئوليتى اكثريت را به ميان مى آورد و مى فرمايد:«وَ ما وَجَدْنا لِأَكْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ وَ إِنْ وَجَدْنا أَكْثَرَهُمْ فاسقين»</big><ref>اعراف / ۱۰۲. </ref> <big>«اكثر آنان را داراى عهد و پيمان و مسئوليت نيافتيم، و اكثرشان را فاسق يافتيم»</big> | ||
<big>در مواردى فرموده: «كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ»</big><ref>حديد / ۲۷ ۲۶ ۱۶. مائده / ۸۱ . </ref><big>«بسيارى از آنان فاسقاند»،وگاهى كلمه«ناس» را به كار برده و فرموده: «إِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ لَفاسِقُونَ»</big><ref>مائده / ۴۹. </ref><big>مسئله فسق و بى تقوايى اكثريت در موردى با عنوان«اسراف» آمده كه مى فرمايد: «ثُمَّ إِنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ بَعْدَ ذلِكَ فِى الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ»</big><ref>مائده / ۳۲.</ref><big>«بعد از آن بسيارى از آنان در زمين اسراف كار شدند».</big> | |||
<big>در آيه اى ديگر «شتاب به سوى گناه» درباره اكثريت مطرح شده و مى فرمايد: «تَرى كَثِيراً مِنْهُمْ يُسارِعُونَ فِى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ أَكْلِهِمُ السُّحْتَ»</big><ref>مائده / ۶۲ . </ref><big>«مى بينى بسيارى از آنان را كه به انجام گناه و دشمنى و خوردن مال ناشايست شتاب مى ورزند».در آيه اى هم عنوان«سوء عمل» درباره اكثريت آمده است: «مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما يَعْمَلُونَ</big><ref>مائده / ۶۶ . </ref>«<big>عده اى از آنان امت ميانه رو هستند، و آنچه بسيارى از آنان انجام مى دهند زشت است».ودر آيه اى مسئله«دروغ» درباره اكثريت مطرح شده است: «أَكْثَرُهُمْ كاذِبُونَ»<ref>شعراء / ۲۲۳. </ref>«اكثر آنان دروغگويند».</big> | |||
<big>اين گونه است كه خداوند ما را از پيروى اكثريت كه فاسق اند بر حذر داشته و گناه كاران را بى ارزشتر از آن دانسته كه عده اى دنيا و آخرت خود را بر تابعيت از آنان استوار كنند.</big> | |||
<big> براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان:قرآن/آيه«وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ».</big> | |||
== '''<big>آيه«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّه حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»</big>'''<ref>آل عمران / ۱۰۲. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۴۴۸ - ۴۴۶. </ref> == | |||
<big>در غدير، ارتباط اعتقاد و عمل چنين به ما تفهيم شده كه احكام الهى در كنار ولايت اهلبيت عليهم السلام نه تنها مورد تأكيد است، كه تا ابد دو حلقه ناگسستنى خواهند بود. اين اهلبيت عليهم السلام هستند كه جزئيات احكام الهى را براى مردم بيان خواهند كرد، و اين احكام الهى اند كه با عمل بدان ها تسليم در برابر فرامين خدا را تجربه خواهيم كرد، و اين تسليم با اطاعت از فرستادگان پروردگار جلوه گر مى شود.</big> | |||
<big>در اين راستا، اواخر خطبه غدير شاهد تأكيدات پيامبرصلى الله عليه وآله بر نماز و زكات و حج و امر به معروف و نهى از منكر و اجتناب از محرمات و تقوى است، و در پى آن سخن از مرگ و معاد و حساب روز قيامت و ثواب و عقاب به ميان آمده است، كما اينكه در اوائل خطبه امر به تدبر در قرآن به چشم مى خورد.</big> | |||
<big>اين موارد اگر چه ارتباط مستقيم با غدير ندارد و موارد آن نيز بسيار كم است، ولى در حاشيه غدير يادآور ارتباطى است كه احكام الهى بايد با اهلبيت عليهم السلام داشته باشند.</big> | |||
<big>در بين اين تأكيدات، پيامبرصلى الله عليه وآله حلال و حرام را به طور كلى مطرح مى كند، و اينكه درباره جزئيات آنها بايد به امامان عليهم السلام مراجعه شود.</big> | |||
<big>اين آيات تضمين شده در كلام پيامبرصلى الله عليه وآله ۷ آيه است، كه از جمله اين آيات آيه ۱۰۲ سوره آل عمران است:</big> | |||
<big>«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّه حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»:</big> | |||
<big>«اى كسانى كه ايمان آورديد حق تقوى را پيشه كنيد و نميريد مگر آنكه مسلمان باشيد».</big> | |||
<big>اين آيه از چهار بُعد قابل بررسى است:</big> | |||
<big> '''متن روايت'''</big> | |||
<big>مَعاشِرَ النّاسِ، «اتَّقُوا اللَّه حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»:</big> | |||
<big>اى مردم، از خدا بترسيد آن گونه كه حق تقوى است، و از دنيا نرويد مگر آنكه مسلمان باشيد.</big><ref>اسرار غدير: ص ۱۴۸ بخش ۵ . </ref> | |||
<span dir="RTL"></span>'''<big>موقعيت تاريخى</big>''' | |||
<big>در اواسط خطبه و پس از معرفى اميرالمؤمنين عليه السلام و اتمام حجت هاى لازم در جهات نفى و اثبات موضوع ولايت، به عنوان آخرين سخن دو مطلب به ميان آمده است:</big> | |||
<big>اول اينكه پيامبرصلى الله عليه وآله مى فرمايد: من خدا را شاهد گرفتم و رسالت خويش را ابلاغ نمودم و تا آنجا كه به من مربوط مى شد كار خود را به انجام رساندم.</big> | |||
<big>دوم اينكه با كاشته شدن نهال اسلام در دلها، اينك نوبت مردم است كه با در نظر گرفتن خدا و ترس از عقوبت او اسلام خود را حفظ كنند. مطلب دوم با تضمين آيه قرآن در كلام پيامبرصلى الله عليه وآله و فقط تغيير عبارت «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» به«مَعاشِرَ النّاسِ» صورت گرفته و بقيه آيه عيناً در كلام حضرت آمده است.</big> | |||
<big>'''موقعيت قرآنى'''</big> | |||
<big>اين آيه در قرآن به دنبال آياتى درباره حفظ ايمان و مخدوش نكردن آن قرار گرفته است. در آيه قبل پيروى مسلمانان از اهل كتاب را باعث بازگشت به كفر بعد از ايمان مى داند و سپس با تعجب مطرح مى كند كه چگونه با حضور پيامبرصلى الله عليه وآله و تلاوت آيات خدا مسلمانى تمايل به كفر پيدا مى كند.</big> | |||
<big>اينجاست كه راه حل اين مشكل را تقواى واقعى ذكر مى كند و اينكه ترس حقيقى از خدا مسلمان را بر اعتقادش ثابت قدم مى دارد. لذا در آيات بعدى نيز تمسك به حبل الهى را ضامن بقاى مسلمانى میداند.</big> | |||
'''<big>تحليل اعتقادى</big>''' | |||
<big>آنچه به عنوان تفسيرى بنيادين بر اين آيه در اين فراز غدير است، ارتباط ولايت اهلبيت عليهم السلام با تقواى واقعى و ترس از خداوند است. يادآورى اين نكته ضرورى به نظر مى رسد كه تقوى به معناى ترس از خداوند در اينجا مطرح است، و لذا نبايد به معناى پرهيز از گناه كه نتيجه تقوى است در نظر گرفته شود. قرينه روشن آن دنباله آيه است كه نتيجه اين تقوى را حفظ اعتقاد ذكر مى كند، و از اين جهت ارتباط آن با ولايت اهلبيت عليهم السلام روشن مى شود.</big> | |||
<big>آنان كه اهلبيت عليهم السلام را رها كردند، در واقع با آن همه اتمام حجت هاى الهى - از غدير گرفته تا قبل و بعد از آن - باز هم از خدا نترسيدند.</big> | |||
<big>يعنى آنان كه با دشمنان و مخالفين ائمه عليهم السلام هم صدا شدند در مقابل انذارها و هشدارهاى خداوند هيچ پروايى نداشتند و از جهنم نمى ترسيدند.</big> | |||
<big>يعنى آنان كه ولايت على عليه السلام را نپذيرفتند تقواى واقعى نداشتند اگر چه تظاهر به آن مى كردند.</big> | |||
<big>يعنى آنان كه غدير را كأن لم يكن تلقى كردند و پيرو سقيفه شدند با نترسيدن از خدا ديگر «لا تَمُوتُنَّ إِلا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»نيستند، بلكه «ماتُوا وَ هُمْ غَيْرَ مُسْلِمينَ» بوده و از اسلام خارج شده وارد كفر گرديده اند اين مقتضاى استناد به اين آيه و تضمين آن در اين موقعيت از خطابه غدير است.</big> | |||
<big>اميرالمؤمنين عليه السلام در خطابه اى كه پس از جنگ جمل ايراد كرد ارتباط مستقيم بى تقوايى را با دشمنىِ ولايت چنين بيان فرمود:</big> | |||
<big>فَاتَّقُوا اللَّه - ايُّهَا النّاسُ - حَقَّ تُقاتِهِ وَ اسْتَشْعِرُوا خَوْفَ اللَّه عَزَّ ذِكْرُهُ وَ اخْلِصُوا النَّفْسَ وَ تُوبُوا الَيْهِ مِنْ قَبيحِ مَا اسْتَنْفَرَكُمُ الشَّيْطانُ مِنْ قِتالِ وَلِىِّ الامْرِ وَ اهْلِ الْعِلْمِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّه صلى الله عليه وآله:</big> | |||
<big>اى مردم، از خدا بترسيد آن گونه كه حق تقوى است، و ترس از خداوند عزَّ ذكره را درك كنيد و نفس خود را خالص كنيد، و از كار قبيحى كه شيطان شما را به آن تشويق كرد كه به جنگ ولى امر و اهل علم بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله برويد، توبه نماييد.</big><ref>بحار الانوار: ج ۳۲ ص ۲۳۳ ح ۱۸۶. </ref> | |||
== '''<big>آيه«يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَىْءٌ عَظِيمٌ»</big>'''<ref>حج / ۱. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۴۵۰ ۴۴۹.</ref> == | |||
<big>در غدير، ارتباط اعتقاد و عمل چنين به ما تفهيم شده كه احكام الهى در كنار ولايت اهلبيت عليهم السلام نه تنها مورد تأكيد است، كه تا ابد دو حلقه ناگسستنى خواهند بود. اين اهلبيت عليهم السلام هستند كه جزئيات احكام الهى را براى مردم بيان خواهند كرد، و اين احكام الهى اند كه با عمل بدانها تسليم در برابر فرامين خدا را تجربه خواهيم كرد، و اين تسليم با اطاعت از فرستادگان پروردگار جلوه گر مى شود.</big> | |||
<big>در اين راستا، اواخر خطبه غدير شاهد تأكيدات پيامبرصلى الله عليه وآله بر نماز و زكات و حج و امر به معروف و نهى از منكر و اجتناب از محرمات و تقوى است، و در پى آن سخن از مرگ و معاد و حساب روز قيامت و ثواب و عقاب به ميان آمده است، كما اينكه در اوائل خطبه امر به تدبر در قرآن به چشم مى خورد.</big> | |||
<big>اين موارد اگر چه ارتباط مستقيم با غدير ندارد و موارد آن نيز بسيار كم است، ولى در حاشيه غدير يادآور ارتباطى است كه احكام الهى بايد با اهلبيت عليهم السلام داشته باشند.</big> | |||
<big>در بين اين تأكيدات، پيامبرصلى الله عليه وآله حلال و حرام را به طور كلى مطرح مى كند، و اينكه درباره جزئيات آنها بايد به امامان عليهم السلام مراجعه شود.</big> | |||
<big>اين آيات تضمين شده در كلام پيامبرصلى الله عليه وآله ۷آيه است، كه از جمله اين آيات آيه ۱ سوره حج است:</big> | |||
<big>«يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَىْءٌ عَظِيمٌ»:</big> | |||
<big>«اى مردم، تقواى پروردگارتان را پيشه كنيد، كه زلزله روز قيامت مسئله عظيمى است.</big> | |||
<big>اين آيه از چهار بُعد قابل بررسى است:</big> | |||
<big>'''متن خطبه غدير'''</big> | |||
<big>مَعاشِرَ النّاسِ، التَّقْوى التَّقْوى وَ احْذَرُوا السّاعَةَ كَما قالَ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ: «إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَىْءٌ عَظِيمٌ»:</big> | |||
<big>اى مردم، تقوى را ! تقوى را! از روز قيامت بر حذر باشيد همان گونه كه خداى عزوجل مى فرمايد:«زلزله روز قيامت مسئله عظيمى است».</big><ref>اسرار غدير: ص ۱۵۷.</ref> | |||
'''<big>موقعيت تاريخى</big>''' | |||
<big>در اواخر خطبه، قبل از آنكه مسئله بيعت مطرح شود، پيامبرصلى الله عليه وآله يك بار ديگر امامت دوازده امام عليهم السلام را مطرح مى فرمايد و به دنبال آن بار ديگر تقوى را گوشزد مى نمايد، و پس از آن به عنوان مؤثرترين راه در حفظ پيام غدير مسئله قيامت را مطرح مى فرمايد.</big> | |||
<big>حضرت اين مطلب را با تضمين نيمه دوم آيه مربوط به زلزله روز قيامت در كلام خويش بيان مى نمايد و تصريح مى كند كه «كَما قالَ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ» و اين تصريحى در استناد به قرآن است.</big> | |||
'''<big>موقعيت قرآنى</big>''' | |||
<span dir="RTL"></span><big>در قرآن كريم آغاز سوره مباركه حج با اين آيه است، و آيه بعدى در تشريح عظمت زلزله روز قيامت چنين مى فرمايد: «روزى كه آن زلزله را مى بينند هر مادر شيردهى كودك شيرخوارش را فراموش مى كند و هر باردارى جنين خود را بر زمين مى نهد و مردم را به حالت مست مى بينى در حالى كه مست نيستند، ولى عذاب خدا شديد است».</big> | |||
<span dir="RTL"></span>'''<big>تحليل اعتقادى</big>''' | |||
<big>در حالى كه سخن از صاحب اختيارى امامان عليهم السلام است، خاطر نشان ساختن وحشت عظيم از منظره هولناك قيامت، چراغ خطرى پيش روى امت اسلام است كه با يادآورى آن بر در خانه صاحب اختيارش على بن ابى طالب عليه السلام آتش بپا نكنند، و با به خاطر آوردن آن روزِ تنهايى كه حتى مادران شيرخوار فرزند خود را رها مى كنند محسن و زهراعليهما السلام را بين در و ديوار به شهادت نرسانند!!</big> | |||
<big>راستى اگر مسلمانان اعتقاد به قيامت داشته باشند و بدانند كه در آن روز خداوند دستورات امروز غدير را مطالبه خواهد كرد:</big> | |||
<big>آيا باز هم على عليه السلام را رها خواهند كرد؟</big> | |||
<big>آيا جدايى از غدير را فاصله گرفتن از بهشت احساس نخواهند كرد؟</big> | |||
<big>آيا زير پرچم سقيفه رفتن را گام نهادن در آتش و ورود به جهنم نخواهند دانست؟</big> | |||
<big>آيا هنوز تا قيامت نرسيده نمى توان از جهنمِ سقيفه نجات يافت و به بهشتِ غدير وارد شد؟</big> | |||
<big>گويا فاصله غدير تا سقيفه تصويرى از فاصله بهشت و جهنم است. غدير پلى بر بهشت است كه سقيفه بر سر راه آن قرار گرفته تا معلوم شود كه بايد ايمان ما به ولايت على عليه السلام آن قدر محكم باشد كه هنگام عبور از اين پل در جهنم سقيفه سقوط نكنيم.</big> | |||
<big>به راستى كه هم هدايتِ غدير بُرنده است و هم ضلالتِ سقيفه، كه اگر تيزى اعتقاد به غدير بتواند سقيفه را بِبُرد و ريز ريز كند و نابود سازد، بهشت پايان اين مسير پر خطر خواهد بود، ولى اگر قيچىِ سقيفه كه در چنگال شيطان است در دلى جاى داشته باشد و غدير را از آن جدا سازد، راه بهشت هم بى نشانِ آن گم خواهد شد و پايانى جز سقوط در جهنم نخواهد داشت.</big> | |||
== '''<big>آيه«يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ»</big>'''<ref>. غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۸۵ - ۳۸۳.</ref> == | |||
<big>يكى از جلوه هاى قرآنى غدير كه مورد غفلت قرار گرفته، فرازهاى دعا و زياراتى است كه در آنها به تبيين و تفسير آيات مربوط به واقعه غدير پرداخته شده است. در بسيارى از دعاها و زيارات - به خصوص آنچه مربوط به شب و روز غدير است - ناگفته هايى از مسئله غدير به چشم مى خورد كه در هيچ روايت ديگرى يافت نمى شود.</big> | |||
<big>در مواردى شأن نزول آيات و در مواردى استشهاد به آيه هاى قرآن و در مواردى مصداق قرار دادن غدير براى آيه مزبور مطرح شده است. از جمله اين موارد است:«يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» :«روزى كه هر گروه از مردم را با امامشان صدا مى زنيم».</big> | |||
<big>«وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً»</big><ref>فرقان / ۷۴. </ref> <big>«و ما را براى متقين امام و پيشوا قرار ده».اين آيه و دعاى مربوط به آن از دو بُعد قابل بررسى است.</big> | |||
'''<big>متن دعا</big>''' | |||
<big>فرازى ديگر از دعا بعد از نماز روز عيد غدير چنين است:</big> | |||
<span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span></span> <big>فَاسْأَلُكَ يا رَبِّ تَمامَ ما انْعَمْتَ عَلَيْنا ... ، وَ اجْعَلْ لَنا مِنَ الْمُتَّقينَ اماماً الى يَوْمِ الّدينِ، يَوْمَ يُدْعى كُلَّ اناسٍ بِامامِهِمْ</big><ref>ج ۳ / ۱۵ ص ۲۱۸. الاقبال: ص ۴۷۵.</ref><big>پروردگارا، از تو مى خواهم نعمتت را بر ما كامل كنى ...، و براى ما از متقين امامى تا روز قيامت قرار دهى، همان روزى كه هر گروه ازمردم با امامشان صدا زده مى شوند.</big> | |||
<big>'''نتيجه اعتقادى'''</big> | |||
<span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span></span> <big>در اين فراز دو آيه مزبور به صورت تضمين در كلام گنجانده شده است. آيه اول با تغيير «نَدْعُوا» به«يُدْعى»، و آيه دوم به صورت نتيجه گيرى با افزودن «مِن» آمده است و فرموده: «مِنَ الْمُتَّقينَ». يعنى آنچه در قرآن است كلام امامان به خداست كه ما را براى متقين امام قرار ده، و در اين دعا با اشاره به همان آيه مى گوييم: خدايا، براى ما از متقين امامى قرار ده، كه رواياتى نيز در اين باره وارد شده است.</big><ref>تأويل الآيات: ج ۱ ص ۳۸۵. تفسير القمى: ج ۱ ص ۱۰ و ج ۲ ص ۱۱۷. نور الثقلين: ج ۴ ص ۴۳. بحار الانوار: ج ۲۴ ص ۱۳۵ - ۱۳۲ و ج ۶۷ ص ۲۷۶ و ج ۸۹ ص ۶۲ و ج ۹۵ ص ۳۰۶.</ref> | |||
<span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span></span> <big>از اين فرازِ دعاى غدير سه نكته درباره اين آيات به دست مى آيد:</big> | |||
<span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span></span> <big>'''الف. امام غدير مظهر تقوا و موضع اعتماد'''</big> | |||
<span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span></span> <big>امام غدير موضع اعتماد و مظهر تقواست. در واقع ما كه از خدا امامى از متقين مى خواهيم، براى آن است كه راهبر ما به سوى خداست و اگر مانند پيشوايان سقيفه فاسقى بعد از فاسقى باشد چگونه مى توان در راه خدا پيرو آنان شد؟! امام باقرعليه السلام در بيان اين آيه مى فرمايد: «وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً» يعنى امامان هدايت كننده هدايت شده، كه مردم توسط ما هدايت مى شوند، و اين مخصوص آل محمدعليهم السلام است.</big><ref>بحار الانوار: ج ۲۴ ص ۱۳۵. </ref> | |||
<span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span></span> '''<big>ب. امامت متقين تا قيامت</big>''' | |||
<span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span></span> <big>رشته اين امامت متقين بايد تا دامنه قيامت ادامه يابد، چرا كه خداوند فرموده: ؟«هر گروهى از مردم را با امامشان صدا میزنيم». بنا بر اين همه نسل ها بايد از متقين امامى داشته باشند تا در روز قيامت پاسخگوى نداى الهى باشند.</big> | |||
<big>'''ج. سرفرازى پيروان غدير در قيامت'''</big> | |||
<big>آثار اصلى غدير در روز قيامت ظاهر مى شود. در آن روز كه غديريان را با امامانشان فرا مىخوانند، امام آنان با ديگران قابل مقايسه نخواهند بود، و آن روز است كه از انتخاب الهى خرسند و سرفراز خواهند شد.</big> | |||
<big>در حديث آمده است: روز قيامت كه مى شود خداوند عز و جل امامان هدايت و چراغ هاى تاريكى و عَلَم هاى تقوى، يعنى اميرالمؤمنين و امام حسن و امام حسين عليهم السلام را صدا مى زند. سپس به آنان گفته مى شود: شما و شيعيان تان از صراط عبور كنيد و بدون حساب وارد بهشت شويد. پس از آن امامان فسق فرا خوانده مى شوند ... .</big><ref>مناقب ابن شهرآشوب: ج ۲ ص ۲۶۳. </ref> | |||
<span dir="RTL"></span> | |||
== '''<big>پانویس</big>''' == | == '''<big>پانویس</big>''' == | ||
<span dir="RTL"></span> | <span dir="RTL"></span> |