تابعین: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۶ نوامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
<big>مسير فرهنگى و تبليغى غدير در طول چهارده قرن چند مرحله را طى كرده كه اولين مرحله روايت سينه به سينه آن است.</big>
<big>مسير فرهنگى و تبليغى غدير در طول چهارده قرن چند مرحله را طى كرده كه اولين مرحله روايت سينه به سينه آن است.</big>


<big>در طول قرن اول هجرى كه تدوين معارف اسلام ممنوعيت رسمى داشت و اگر هم كتابى نوشته مى ‏شد مخفيانه بود و يا اگر كتابى مجوز پيدا مى ‏كرد فقط اراجيف غاصبين خلافت بود، در چنان جوى بهترين كتاب براى غدير سينه ‏هاى امين و حافظه ‏هاى قوى افراد بود كه به مثابه كتاب عمل كرد؛ و به‏ خوبى توانست اين راه صد ساله را بپيمايد و اين وديعه آل محمد عليهم السلام را در خود حفظ كند.</big>
<big>در طول قرن اول هجرى كه تدوين معارف اسلام [[ممنوعیت]] رسمى داشت و اگر هم كتابى نوشته مى ‏شد مخفيانه بود و يا اگر كتابى مجوز پيدا مى ‏كرد فقط اراجيف غاصبين خلافت بود، در چنان جوى بهترين كتاب براى غدير سينه ‏هاى امين و حافظه ‏هاى قوى افراد بود كه به مثابه كتاب عمل كرد؛ و به‏ خوبى توانست اين راه صد ساله را بپيمايد و اين [[ودیعه]] آل محمد عليهم السلام را در خود حفظ كند.</big>


<big>بيش از صد و بيست نفر از صحابه و عده بسيارى از تابعين، واقعه غدير را در محافل بيان مى‏ كردند و آن را به نسل‏ هاى بعد از خود انتقال مى‏ دادند. به عنوان نمونه حذيفة بن يمان و زيد بن ارقم متن كامل خطبه غدير را كه بيش از يک ساعت به طول انجاميده و حدود بيست صفحه است، حفظ كرده و براى مردم بازگو كرده ‏اند.</big>
<big>بيش از صد و بيست نفر از صحابه و عده بسيارى از تابعين، واقعه غدير را در محافل بيان مى‏ كردند و آن را به نسل‏ هاى بعد از خود انتقال مى‏ دادند. به عنوان نمونه حذيفة بن يمان و زيد بن ارقم متن كامل خطبه غدير را كه بيش از يک ساعت به طول انجاميده و حدود بيست صفحه است، حفظ كرده و براى مردم بازگو كرده ‏اند.</big>


<big>براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[ابلاغ غدیر|تبلیغ]] /  مراحل چهارگانه تبليغ غدير در تاريخ.</big>
<big>براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[ابلاغ غدیر|تبلیغ]] /  مراحل چهارگانه تبليغ غدير در تاريخ.</big>
خط ۴۲: خط ۴۱:
<big>ام‏ كلثوم دختر فاطمه زهرا عليها السلام</big>  
<big>ام‏ كلثوم دختر فاطمه زهرا عليها السلام</big>  


<big>اين گروه از فاطمه زهرا عليها السلام نقل كرده ‏اند كه حضرت فرمود: انسيتم قول رسول‏ اللَّه ‏صلى الله عليه وآله يوم غدير خم: من كنت مولاه فعلى‏ عليه السلام مولاه، و قوله: انت منى بمنزلة هارون من موسى‏ عليهما السلام<ref>اسنى المطالب فى مناقب على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام (جزرى) : ص ۳۲. احقاق الحق: ج ۲۱ ص ۲۷،۲۶. بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۳۵۳. عوالم العلوم: ج ۱۱ ص ۴۴۴. اثبات الهدى: ج ۲ ص ۵۵۳ و ج ۳ ص ۱۲۷. اعلام النساء المؤمنات: ص ۵۷۸ .</ref>: آيا سخن رسول ‏خداصلى الله عليه وآله در روز غدير را فراموش كرديد كه فرمود: هر كس من مولاى او هستم على‏ عليه السلام مولاى او است؟ و آيا گفتارش را فراموش كرديد كه فرمود: اى على، جايگاه تو در برابر من مانند جايگاه هارون در برابر موسى ‏عليهما السلام است؟</big>  
<big>اين گروه از فاطمه زهرا عليها السلام نقل كرده ‏اند كه حضرت فرمود: انسيتم قول رسول‏ اللَّه ‏صلى الله عليه و آله يوم غدير خم: من كنت مولاه فعلى‏ عليه السلام مولاه، و قوله: انت منى بمنزلة هارون من موسى‏ عليهما السلام<ref>اسنى المطالب فى مناقب على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام (جزرى) : ص ۳۲. احقاق الحق: ج ۲۱ ص ۲۷،۲۶. بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۳۵۳. عوالم العلوم: ج ۱۱ ص ۴۴۴. اثبات الهدى: ج ۲ ص ۵۵۳ و ج ۳ ص ۱۲۷. اعلام النساء المؤمنات: ص ۵۷۸ .</ref>: آيا سخن رسول ‏خدا صلى الله عليه و آله در روز غدير را فراموش كرديد كه فرمود: هر كس من مولاى او هستم على‏ عليه السلام مولاى او است؟ و آيا گفتارش را فراموش كرديد كه فرمود: اى على، جايگاه تو در برابر من مانند جايگاه هارون در برابر موسى ‏عليهما السلام است؟</big>  


<big>عايشه بنت سعد</big>
<big>'''عايشه بنت سعد'''</big>


<big>الف. عايشه بنت سعد بيشتر روايت‏ هايش را از پدرش سعد بن ابى ‏وقاص<ref>الخصائص (نسائى) : ص ۴۷۳.</ref> نقل مى ‏كند، و نزد ابن‏ حجر از راويان موثق به شمار مى‏ رود.<ref>التقريب (ابن ‏حجر) : ص ۴۷۳.</ref> او روايت غدير را از زبان پدرش چنين بازگو مى‏ كند:</big>
<big>الف) عايشه بنت سعد بيشتر روايت‏ هايش را از پدرش سعد بن ابى ‏وقاص<ref>الخصائص (نسائى) : ص ۴۷۳.</ref> نقل مى ‏كند، و نزد ابن‏ حجر از راويان موثق به شمار مى‏ رود.<ref>التقريب (ابن ‏حجر) : ص ۴۷۳.</ref> او روايت غدير را از زبان پدرش چنين بازگو مى‏ كند:</big>


<big>كنّا مع رسول ‏اللَّه‏ صلى الله عليه وآله بطريق مكة و هو متوجه اليها (كذا فى النسخ و الصحيح: و هو متوجه الى المدينة) . فلما بلغ غدير خم، وقف للناس، ثم ردّ من تبعه و لحقه من تخلّف. فلما اجتمع الناس اليه قال: ايها الناس، من وليكم؟ قالوا: اللَّه و رسوله، ثلاثاً. ثم اخذ بيد على‏ عليه السلام فأقامه، ثم قال: من كان اللَّه و رسوله وليه فهذا وليه. اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه<ref>الغدير: ج ۱ ص ۳۸ -۴۱. براى روايات ديگر او در فضائل اميرالمؤمنين ‏عليه السلام مراجعه شود به: اسنى المطالب: ص ۵۲ . ملحقات احقاق الحق: ص ۱۹۰،۱۸۹. </ref>:</big>
<big>كنّا مع رسول ‏اللَّه‏ صلى الله عليه وآله بطريق مكة و هو متوجه اليها (كذا فى النسخ و الصحيح: و هو متوجه الى المدينة). فلما بلغ غدير خم، وقف للناس، ثم ردّ من تبعه و لحقه من تخلّف. فلما اجتمع الناس اليه قال: ايها الناس، من وليكم؟ قالوا: اللَّه و رسوله، ثلاثاً. ثم اخذ بيد على‏ عليه السلام فأقامه، ثم قال: من كان اللَّه و رسوله وليه فهذا وليه. اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه<ref>الغدير: ج ۱ ص ۳۸ -۴۱. براى روايات ديگر او در فضائل اميرالمؤمنين ‏عليه السلام مراجعه شود به: اسنى المطالب: ص ۵۲ . ملحقات احقاق الحق: ص ۱۹۰،۱۸۹. </ref>:</big>


<big>با رسول ‏خداصلى الله عليه وآله در راه مكه بوديم و او به سوى مكه توجه داشت (در نسخه ‏هاى صحيح مى‏ خوانيم كه به مدينه توجه داشت) . وقتى به غدير خم رسيد ايستاد، تا آنان كه جلو بودند رسيدند. مردم پيرامونش گرد آمدند و حضرت فرمود: اى مردم، سرپرست شما كيست؟ حاضران سه بار گفتند: خدا و پيامبرش. آنگاه دست على‏ عليه السلام را بلند كرد و فرمود: هر كس خدا و رسول او سرپرستش هستند اين سرپرست او است. خدايا، هر كس او را دوست دارد دوست بدار، و آن كس كه با او دشمنى مى‏ ورزد دشمن بدار.</big>  
<big>با رسول ‏خدا صلى الله عليه و آله در راه مكه بوديم و او به سوى مكه توجه داشت (در نسخه ‏هاى صحيح مى‏ خوانيم كه به مدينه توجه داشت). وقتى به غدير خم رسيد ايستاد، تا آنان كه جلو بودند رسيدند. مردم پيرامونش گرد آمدند و حضرت فرمود: اى مردم، سرپرست شما كيست؟ حاضران سه بار گفتند: خدا و پيامبرش. آنگاه دست على‏ عليه السلام را بلند كرد و فرمود: هر كس خدا و رسول او سرپرستش هستند اين سرپرست او است. خدايا، هر كس او را دوست دارد دوست بدار، و آن كس كه با او دشمنى مى‏ ورزد دشمن بدار.</big>  


<big>عايشه بنت سعد حديث ديگرى نيز از پدرش روايت كرده كه ولايت حضرت على ‏عليه السلام را آشكار مى ‏سازد:</big>
<big>عايشه بنت سعد حديث ديگرى نيز از پدرش روايت كرده كه ولايت حضرت على ‏عليه السلام را آشكار مى ‏سازد:</big>
خط ۵۶: خط ۵۶:
<big>سمعت ابى يقول: سمعت رسول ‏اللَّه‏ صلى الله عليه وآله يوم الجحفة؛ فاخذ بيد على ‏عليه السلام فخطب فحمد للَّه و اثنى عليه، ثم قال: ايها الناس، انى وليكم. قالوا: صدقت يا رسول‏ اللَّه. ثم اخذ بيد على‏ عليه السلام فرفعها، فقال: هذا وليى و يؤدّى عنّى دَينى، و انا موالى من والاه، و معادى من عاداه<ref>الغدير: ج ۱ ص۳۸ -۴۱.</ref>:</big>
<big>سمعت ابى يقول: سمعت رسول ‏اللَّه‏ صلى الله عليه وآله يوم الجحفة؛ فاخذ بيد على ‏عليه السلام فخطب فحمد للَّه و اثنى عليه، ثم قال: ايها الناس، انى وليكم. قالوا: صدقت يا رسول‏ اللَّه. ثم اخذ بيد على‏ عليه السلام فرفعها، فقال: هذا وليى و يؤدّى عنّى دَينى، و انا موالى من والاه، و معادى من عاداه<ref>الغدير: ج ۱ ص۳۸ -۴۱.</ref>:</big>


<big>شنيدم پدرم گفت كه رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله در روز جحفه دست على‏ عليه السلام را گرفت؛ خطبه خواند، و خداى را سپاس گفت و ستايش كرد و فرمود: اى مردم، من ولى شما هستم. گفتند: راست گفتى اى رسول‏ خدا. سپس دست على‏ عليه السلام را گرفت و بالا برد و فرمود: اين جانشين من است و دِين مرا ادا مى ‏كند. من دوست دار كسى هستم كه او را دوست دارد، و دشمن كسى هستم كه با او دشمنى بورزد.</big>  
<big>شنيدم پدرم گفت كه رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله در روز جحفه دست على‏ عليه السلام را گرفت؛ خطبه خواند، و خداى را سپاس گفت و ستايش كرد و فرمود: اى مردم، من ولى شما هستم. گفتند: راست گفتى اى رسول‏ خدا. سپس دست على‏ عليه السلام را گرفت و بالا برد و فرمود: اين جانشين من است و دِين مرا ادا مى ‏كند. من دوست دار كسى هستم كه او را دوست دارد، و دشمن كسى هستم كه با او دشمنى بورزد.</big>


<big>دارميه حجونيه كنانيه</big>
<big>'''دارميه حجونيه كنانيه'''</big>


<big>او از شيعيان معروف و بسيار مشهور حضرت اميرمؤمنان‏ عليه السلام بوده است. به نحوى كه آوازه ‏اش تا بدان حد پيچيده بود كه معاويه موقع ورود به مكه از وى سراغ گرفت. اين موضوع خود به خوبى مى‏ تواند نمايانگر شذت ارادت اين بانوى شيعه و محب اهل‏ بيت‏ عليهم السلام باشد.<ref>بلاغات النساء: ص ۷۲. </ref> در اينجا تنها به آن بخش از سخنان وى كه مربوط به غدير مى‏ شود مى‏ پردازيم. آنچه از گفتگوى او و معاويه بر جاى مانده را زمخشرى در كتاب «ربيع الابرار» چنين باز مى‏ گويد:</big>
<big>او از شيعيان معروف و بسيار مشهور حضرت اميرمؤمنان‏ عليه السلام بوده است. به نحوى كه آوازه ‏اش تا بدان حد پيچيده بود كه معاويه موقع ورود به مكه از وى سراغ گرفت. اين موضوع خود به خوبى مى‏ تواند نمايانگر شذت ارادت اين بانوى شيعه و محب اهل‏ بيت‏ عليهم السلام باشد.<ref>بلاغات النساء: ص ۷۲. </ref> در اينجا تنها به آن بخش از سخنان وى كه مربوط به غدير مى‏ شود مى‏ پردازيم. آنچه از گفتگوى او و معاويه بر جاى مانده را زمخشرى در كتاب «ربيع الابرار» چنين باز مى‏ گويد:</big>
خط ۶۴: خط ۶۵:
<big>سالى معاويه به حج رفت و از زنى كه به نام دارميه حجونيه -  كه سياه چهره و تنومند بود -  سراغ گرفت. وقتى او را نزد معاويه آوردند، پرسيد: اى دختر حام، چگونه ‏اى؟ گفت: خوبم. حام نيستم، از قبيله بنى‏ كنانم. گفت: راست گفتى. آيا مى ‏دانى چرا تو را فرا خواندم؟ گفت: سبحان ‏اللَّه! من غيب نمى دانم.</big>
<big>سالى معاويه به حج رفت و از زنى كه به نام دارميه حجونيه -  كه سياه چهره و تنومند بود -  سراغ گرفت. وقتى او را نزد معاويه آوردند، پرسيد: اى دختر حام، چگونه ‏اى؟ گفت: خوبم. حام نيستم، از قبيله بنى‏ كنانم. گفت: راست گفتى. آيا مى ‏دانى چرا تو را فرا خواندم؟ گفت: سبحان ‏اللَّه! من غيب نمى دانم.</big>


<big>معاويه گفت: خواستم بپرسم چرا على را دوست دارى و با من دشمنى مى ‏ورزى؟ گفت: آيا از پاسخ معافم مى‏ دارى؟ گفت: نه. دارميه گفت: حال كه نمى‏ پذيرى مى‏ گويم. من على‏ عليه السلام را به خاطر عدالتش و تقسيم يكسانش دوست داشتم، و با تو دشمنى مى‏ ورزم چون با آنكه براى حكومت از تو سزاوارتر بود جنگيدى و در پى چيزى بر آمدى كه براى تو نيست. با على‏ عليه السلام دوستى ورزيدم به خاطر ولايتى كه رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله در روز غدير خم در مقابل چشم تو براى او اقرار گرفت. به خاطر آنكه به بيچارگان محبت مى ‏ورزيد و دينداران را بزرگ مى ‏داشت و... .<ref>براى متن كامل مباحثه دارميه حجونيه مراجعه شود به: بلاغات النساء: ص ۷۲. العقد الفريد: ج ۱ ص ۲. صبح الاعشى: ج ۱ ص ۲۵۹. الغدير: ج ۱ ص ۲۰۹. اعلام النساء المؤمنات: ص ۳۳۳. اعيان الشيعة: ج ۶ ص ۳۶۴.</ref></big>  
<big>معاويه گفت: خواستم بپرسم چرا على را دوست دارى و با من دشمنى مى ‏ورزى؟ گفت: آيا از پاسخ معافم مى‏ دارى؟ گفت: نه. دارميه گفت: حال كه نمى‏ پذيرى مى‏ گويم. من على‏ عليه السلام را به خاطر عدالتش و تقسيم يكسانش دوست داشتم، و با تو دشمنى مى‏ ورزم چون با آنكه براى حكومت از تو سزاوارتر بود جنگيدى و در پى چيزى بر آمدى كه براى تو نيست. با على‏ عليه السلام دوستى ورزيدم به خاطر ولايتى كه رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله در روز غدير خم در مقابل چشم تو براى او اقرار گرفت. به خاطر آنكه به بيچارگان محبت مى ‏ورزيد و دينداران را بزرگ مى ‏داشت و... .<ref>براى متن كامل مباحثه دارميه حجونيه مراجعه شود به: بلاغات النساء: ص ۷۲. العقد الفريد: ج ۱ ص ۲. صبح الاعشى: ج ۱ ص ۲۵۹. الغدير: ج ۱ ص ۲۰۹. اعلام النساء المؤمنات: ص ۳۳۳. اعيان الشيعة: ج ۶ ص ۳۶۴.</ref></big>


<big>حُسنيه</big>
<big>'''حُسنيه'''</big>


<big>او در خانه امام صادق ‏عليه السلام پرورش يافته بود و از شاگردان مكتب وى شمرده شد.<ref>رياض العلماء: ج ۵ ص ۷۰۴.</ref> حسنيه، با استعداد سرشارش در مناظرات مختلف -  كه توسط هارون الرشيد ترتيب داده مى‏ شد -  شركت جسته، و از مقام ولايت دفاع مى‏ كرد. در يكى از اين مناظره‏ ها از فردى -  كه ابراهيم خوانده مى ‏شد -  پرسيد:</big>
<big>او در خانه امام صادق ‏عليه السلام پرورش يافته بود و از شاگردان مكتب وى شمرده شد.<ref>رياض العلماء: ج ۵ ص ۷۰۴.</ref> حسنيه، با استعداد سرشارش در مناظرات مختلف -  كه توسط هارون الرشيد ترتيب داده مى‏ شد -  شركت جسته، و از مقام ولايت دفاع مى‏ كرد. در يكى از اين مناظره‏ ها از فردى -  كه ابراهيم خوانده مى ‏شد -  پرسيد:</big>
خط ۸۰: خط ۸۲:
<big>آنگاه حسنيه با شگفتى پرسيد: ...احكام و نصوص الهى را وا مى‏ نهيد و بيعت روز غدير را ناديده مى‏ گيريد<ref>الذريعة: ج ۷ ص ۲۰۰ ش ۸۹ . اعلام النساء: ص ۳۰۱،۳۰۰. در مورد حسنيه مراجعه شود به: تنقيح المقال: ج ۳ ص ۲۴۷. رياض العلماء: ج ۵ ص ۴۰۷. روضات الجنات: ج ۱ ص ۱۵۳. الذريعة: ج ۷ ص ۳۰۰ و ج ۴ ص ۹۷ و ج ۵ ص ۱۶۱،۱۴۵،۱۰۵ و ج ۲۵ ص ۲۹۶. من لا يحضره الفقيه: ج ۴ ص ۷۵. معجم رجال الحديث: ج ۲۳ ص ۱۸۷. اعلام النساء: ص ۳۰۱،۳۰۰.</ref>؟</big>
<big>آنگاه حسنيه با شگفتى پرسيد: ...احكام و نصوص الهى را وا مى‏ نهيد و بيعت روز غدير را ناديده مى‏ گيريد<ref>الذريعة: ج ۷ ص ۲۰۰ ش ۸۹ . اعلام النساء: ص ۳۰۱،۳۰۰. در مورد حسنيه مراجعه شود به: تنقيح المقال: ج ۳ ص ۲۴۷. رياض العلماء: ج ۵ ص ۴۰۷. روضات الجنات: ج ۱ ص ۱۵۳. الذريعة: ج ۷ ص ۳۰۰ و ج ۴ ص ۹۷ و ج ۵ ص ۱۶۱،۱۴۵،۱۰۵ و ج ۲۵ ص ۲۹۶. من لا يحضره الفقيه: ج ۴ ص ۷۵. معجم رجال الحديث: ج ۲۳ ص ۱۸۷. اعلام النساء: ص ۳۰۱،۳۰۰.</ref>؟</big>


<big>'''عميرة بنت سعد بن مالک'''</big>


<big>او نيز از تابعين شمرده مى‏ شود. عميره اهل مدينه و خواهر سهل ام‏رفاعه ابن ‏مبشر بود. او از [[راویان حدیث غدیر]] است، و در سلسله سند حديث مناشده اميرمؤمنان‏ عليه السلام قرار دارد.</big>


<big>عميرة بنت سعد بن مالک</big>
<big>'''ام‏ المجتبى علويه'''</big>
 
<big>او نيز از تابعين شمرده مى‏ شود. عميره اهل مدينه و خواهر سهل ام‏رفاعه ابن ‏مبشر بود. او از راويان حديث غدير است، و در سلسله سند حديث مناشده اميرمؤمنان‏ عليه السلام قرار دارد.</big>
 
 
 
<big>ام‏ المجتبى علويه</big>
 
<big>او حديث غدير را از عدى بن ثابت نقل كرده است، و ابن ‏عساكر در تاريخ خود از حديث وى ياد مى‏ كند.<ref>الغدير: ج ۱ ص ۷۰. </ref></big>
 


<big>او حديث غدير را از عدى بن ثابت نقل كرده است، و [[ابن ‏عساکر]] در تاريخ خود از حديث وى ياد مى‏ كند.<ref>الغدير: ج ۱ ص ۷۰. </ref></big>


<big>فاطمه بنت على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام</big>
<big>'''فاطمه بنت على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام'''</big>


<big>او دختر حضرت على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام است، و مادرش ام ‏ولد مى ‏باشد. برقى در رجال خود وى را از راويان امام حسن‏ عليه السلام مى‏ داند.<ref>پيام غدير (انصارى) : ص ۵۱ ، به نقل از: تاريخ مدينة دمشق. </ref> در «تهذيب الاحكام» از راويان اميرمؤمنان ‏عليه السلام، ابوحنيفه و اسماء بنت عميس<ref>رجال البرقى: ص ۶۰ . معجم رجال الحديث: ج ۲۳ ص ۱۹۷ ش ۱۵۶۵۹.</ref> شمرده شده است. حديث منزلت<ref>تهذيب التهذيب: ج ۱۲ ص ۴۷۰.</ref> و ردّ الشمس<ref>اعيان الشيعة: ج ۸ ص ۳۹. </ref> از جمله روايات او است. وى حديث غدير را از ام ‏سلمه نقل نموده است.<ref>ملحقات احقاق الحق: ص ۲۶۲.</ref></big>
<big>او دختر حضرت على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام است، و مادرش ام ‏ولد مى ‏باشد. برقى در رجال خود وى را از راويان امام حسن‏ عليه السلام مى‏ داند.<ref>پيام غدير (انصارى) : ص ۵۱ ، به نقل از: تاريخ مدينة دمشق. </ref> در «تهذيب الاحكام» از راويان اميرمؤمنان ‏عليه السلام، ابوحنيفه و اسماء بنت عميس<ref>رجال البرقى: ص ۶۰ . معجم رجال الحديث: ج ۲۳ ص ۱۹۷ ش ۱۵۶۵۹.</ref> شمرده شده است. [[حدیث منزلت]]<ref>تهذيب التهذيب: ج ۱۲ ص ۴۷۰.</ref> و ردّ الشمس<ref>اعيان الشيعة: ج ۸ ص ۳۹. </ref> از جمله روايات او است. وى حديث غدير را از ام ‏سلمه نقل نموده است.<ref>ملحقات احقاق الحق: ص ۲۶۲.</ref></big>


<big>اشهد اللَّه تعالى لقد سمعته يقول: على‏ عليه السلام خير من اخلفه فيكم. و هو الامام و الخليفة بعدى، و سبطاى و تسعة من صلب ائمة ابرار. لئن اتبعتموهم وجدتموهم هادين مهديين، و لئن خالفتموهم ليكون الاختلاف فيكم الى يوم القيامة.</big>
<big>اشهد اللَّه تعالى لقد سمعته يقول: على‏ عليه السلام خير من اخلفه فيكم. و هو الامام و الخليفة بعدى، و سبطاى و تسعة من صلب ائمة ابرار. لئن اتبعتموهم وجدتموهم هادين مهديين، و لئن خالفتموهم ليكون الاختلاف فيكم الى يوم القيامة.</big>


== <big>نقل حديث غدير توسط تابعين<ref>اسرار غدير: ص ۱۰۵. چهارده قرن با غدير: ص ۱۲۰. چكيده عبقات الانوار (حديث غدير) : ص ۱۳۱- ۱۳۳ ، ۱۶۳- ۱۸۱ .</ref></big> ==
== <big>نقل حديث غدير توسط تابعين<ref>اسرار غدير: ص ۱۰۵. چهارده قرن با غدير: ص ۱۲۰. چكيده عبقات الانوار (حديث غدير) : ص ۱۳۱- ۱۳۳ ، ۱۶۳- ۱۸۱ .</ref></big> ==
<big>پس از انتشار خبر غدير و سخنان پيامبرصلى الله عليه وآله در شهرها، متأسفانه منع از نقل حديث در حكومت سقيفه باعث شد مردم غدير را به فراموشى بسپارند و اهميت آن را ناديده بگيرند.</big>
<big>پس از انتشار خبر غدير و سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله در شهرها، متأسفانه منع از نقل حديث در حكومت [[سقیفه]] باعث شد مردم غدير را به فراموشى بسپارند و اهميت آن را ناديده بگيرند.</big>


<big>ولى در همين جو خفقان و در كنار نقا و اتمام حجت معصومين‏ عليهم السلام با غدير، بيش از دويست نفر از صحابه و عده زيادى از تابعين، با آن كه در شرايط سخت تقيه بوده ‏اند و نقل حديث غدير براى آنان به قيمت حيثيت و جانشان تمام مى‏ شده، آن را نقل كرده‏ اند.</big>
<big>ولى در همين جو خفقان و در كنار نقا و اتمام حجت معصومين‏ عليهم السلام با غدير، بيش از دويست نفر از صحابه و عده زيادى از تابعين، با آن كه در شرايط سخت تقيه بوده ‏اند و نقل حديث غدير براى آنان به قيمت حيثيت و جانشان تمام مى‏ شده، آن را نقل كرده‏ اند.</big>
خط ۱۲۳: خط ۱۱۹:
<big>حتى خداوند به اين مقدار هم اكتفا نفرمود، بلكه آيات كريمه در اين خصوص فرستاد، تا در هر صبح و شام تلاوت شود و همه مسلمانان عالم با تلاوت مداوم آن آيات در همه وقت و همه جا متذكر و متوجه اين امر باشند؛ تنها طريق رشد و سعادت خود را بشناسند و مرجع واقعى و پيشواى حقيقى خود را براى دريافت معالم دين و احكام آئين اسلام تشخيص دهند.</big>
<big>حتى خداوند به اين مقدار هم اكتفا نفرمود، بلكه آيات كريمه در اين خصوص فرستاد، تا در هر صبح و شام تلاوت شود و همه مسلمانان عالم با تلاوت مداوم آن آيات در همه وقت و همه جا متذكر و متوجه اين امر باشند؛ تنها طريق رشد و سعادت خود را بشناسند و مرجع واقعى و پيشواى حقيقى خود را براى دريافت معالم دين و احكام آئين اسلام تشخيص دهند.</big>


<big>گويا رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله پيش ‏بينى فرموده بود كه در اين مسافرت نبأ عظيم در پيش است كه اعلام عمومى داد، تا همه افراد و طبقات مسلمين براى آموختن و عمل به آداب و مناسک حج از منازل خويش بيرون شوند و گروه گروه به آن جناب ملحق گردند، و با تحقق اين امر خطير پايه‏ هاى دين حنيف و بنيان آئين مقدس اسلام استوار گردد، و در زير اين پرچم افراشته الهى امت اسلامى بر ساير امم جهان سرورى نموده و برترى يابند، و سلطنت اين دين شرق و غرب جهان را فرا گيرد.</big>
<big>گويا رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله پيش ‏بينى فرموده بود كه در اين مسافرت نبأ عظيم در پيش است كه اعلام عمومى داد، تا همه افراد و طبقات مسلمين براى آموختن و عمل به آداب و مناسک حج از منازل خويش بيرون شوند و گروه گروه به آن جناب ملحق گردند، و با تحقق اين امر خطير پايه‏ هاى دين حنيف و بنيان آئين مقدس اسلام استوار گردد، و در زير اين پرچم افراشته الهى امت اسلامى بر ساير امم جهان سرورى نموده و برترى يابند، و سلطنت اين دين شرق و غرب جهان را فرا گيرد.</big>


<big>به همين منظور است كه پيشوايان دين سلام اللَّه عليهم اجمعين پيوسته واقعه غدير خم را در هر موقع و به هر مناسبت بازگو كرده و به آن استدلال و احتجاج مى‏ فرمودند، و با اين مبناى راسخ و نص صريح امامت و وصايت را آشكار و مستدلّ مى ‏داشتند.</big>
<big>به همين منظور است كه پيشوايان دين سلام اللَّه عليهم اجمعين پيوسته واقعه غدير خم را در هر موقع و به هر مناسبت بازگو كرده و به آن استدلال و احتجاج مى‏ فرمودند، و با اين مبناى راسخ و نص صريح امامت و وصايت را آشكار و مستدلّ مى ‏داشتند.</big>
خط ۱۴۵: خط ۱۴۱:
<big>در روايت زيد بن ارقم تلويحاً به اين معنى اشاره شده كه قسمتى از حاضرين در آن روز و در آن مكان از جمله صحرانشينان بوده‏ اند كه سخنى از آنان در دسترس ديگران قرار نگرفته و منشأ نشر و اِسناد اين خبر واقع نشده ‏اند. با همه اين امور و حوادث و موانع، در اثبات و تواتر اين حديث آنچه كه به آن دست يافته و ذكر كرديم كافى است.</big>
<big>در روايت زيد بن ارقم تلويحاً به اين معنى اشاره شده كه قسمتى از حاضرين در آن روز و در آن مكان از جمله صحرانشينان بوده‏ اند كه سخنى از آنان در دسترس ديگران قرار نگرفته و منشأ نشر و اِسناد اين خبر واقع نشده ‏اند. با همه اين امور و حوادث و موانع، در اثبات و تواتر اين حديث آنچه كه به آن دست يافته و ذكر كرديم كافى است.</big>


<big>  براى توضيح بيشتر و نام صحابه و تابعين كه حديث غدير را روايت كرده ‏اند مراجعه شود به عنوان: سند حديث غدير.</big>
<big>  براى توضيح بيشتر و نام صحابه و تابعين كه حديث غدير را روايت كرده ‏اند مراجعه شود به عنوان: [[سند حدیث غدیر]].</big>


== <big>وجوب اطاعت تابعين از اميرالمؤمنين‏ عليه السلام<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص۱۵۷ -۱۷۰.</ref></big> ==
== <big>وجوب اطاعت تابعين از اميرالمؤمنين‏ عليه السلام<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص۱۵۷ -۱۷۰.</ref></big> ==
<big>در مرحله سوم از خطبه غدير، پيامبر صلى الله عليه وآله وارد اعلان عمومى شد و امامت على‏ عليه السلام و وجوب اطاعت از او را مطرح كرد. عموميت خطاب را نيز بيان كرد و گستره آن را به دقت نشان داد.</big>
<big>در مرحله سوم از خطبه غدير، پيامبر صلى الله عليه وآله وارد اعلان عمومى شد و امامت على‏ عليه السلام و وجوب اطاعت از او را مطرح كرد. عموميت خطاب را نيز بيان كرد و گستره آن را به دقت نشان داد.</big>


<big>ابتدا با اقتباس از آيه ۱۰۰ سوره توبه، مهاجرين و انصار و تابعين را داخل اين عموم اعلان كرده فرمود: «وَ اعْلَمُوا اَنَّ اللَّهَ قَدْ نَصَبَهُ لَكُمْ وَلِيّاً وَ اِماماً فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَى الْمُهاجِرينَ وَ الاَنْصارِ وَ عَلَى التّابِعينَ لَهُمْ بِاِحْسانٍ» ، و سپس بقيه اين عموم را با ذكر روستايى و شهرى، عجمى و عربى، آزاد و بنده، صغير و كبير، سياه و سفيد بيان كرد، و با يک كلمه همه اين گروه ‏ها را يک جا ذكر كرده فرمود: «وَ عَلى كُلِّ مُوَحِّدٍ ماضٍ حُكْمُهُ ...» . در اينجا از وجوب اطاعت على ‏عليه السلام نتيجه ‏گيرى كرد كه حكم او نافذ است و هر كس با او مخالفت كند ملعون است.</big>
<big>ابتدا با اقتباس از آيه ۱۰۰ سوره توبه، مهاجرين و انصار و تابعين را داخل اين عموم اعلان كرده فرمود: «وَ اعْلَمُوا اَنَّ اللَّهَ قَدْ نَصَبَهُ لَكُمْ وَلِيّاً وَ اِماماً فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَى الْمُهاجِرينَ وَ الاَنْصارِ وَ عَلَى التّابِعينَ لَهُمْ بِاِحْسانٍ» ، و سپس بقيه اين عموم را با ذكر روستايى و شهرى، عجمى و عربى، آزاد و بنده، صغير و كبير، سياه و سفيد بيان كرد، و با يک كلمه همه اين گروه ‏ها را يک جا ذكر كرده فرمود: «وَ عَلى كُلِّ مُوَحِّدٍ ماضٍ حُكْمُهُ ...». در اينجا از وجوب اطاعت على ‏عليه السلام نتيجه ‏گيرى كرد كه حكم او نافذ است و هر كس با او مخالفت كند ملعون است.</big>


<big>فَاعْلَمُوا مَعاشِرَ النّاسِ ذلِكَ فيهِ وَ افْهَمُوهُ، وَ اعْلَمُوا اَنَّ اللَّهَ قَدْ نَصَبَهُ لَكُمْ وَلِيّاً وَ اِماماً فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَى الْمُهاجِرينَ وَ الاَنْصارِ وَ عَلَى التّابِعينَ لَهُمْ بِاِحْسانٍ، وَ عَلَى الْبادى وَ الْحاضِرِ، وَ عَلَى الْعَجَمِىِّ وَ الْعَرَبِىِّ، وَ الْحُرِّ وَ الْمَمْلُوكِ وَ الصَّغيرِ وَ الْكَبيرِ، وَ عَلَى الاَبْيَضِ وَ الاَسْوَدِ، وَ عَلى كُلِّ مُوَحِّدٍ ماضٍ حُكْمُهُ، جازٍ قَوْلُهُ، نافِذٌ اَمْرُهُ، مَلْعُونٌ مَنْ خالَفَهُ، مَرْحُومٌ مَنْ تَبِعَهُ وَ صَدَّقَهُ، فَقَدْ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَ لِمَنْ سَمِعَ مِنْهُ وَ اَطاعَ لَهُ:</big>
<big>فَاعْلَمُوا مَعاشِرَ النّاسِ ذلِكَ فيهِ وَ افْهَمُوهُ، وَ اعْلَمُوا اَنَّ اللَّهَ قَدْ نَصَبَهُ لَكُمْ وَلِيّاً وَ اِماماً فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَى الْمُهاجِرينَ وَ الاَنْصارِ وَ عَلَى التّابِعينَ لَهُمْ بِاِحْسانٍ، وَ عَلَى الْبادى وَ الْحاضِرِ، وَ عَلَى الْعَجَمِىِّ وَ الْعَرَبِىِّ، وَ الْحُرِّ وَ الْمَمْلُوكِ وَ الصَّغيرِ وَ الْكَبيرِ، وَ عَلَى الاَبْيَضِ وَ الاَسْوَدِ، وَ عَلى كُلِّ مُوَحِّدٍ ماضٍ حُكْمُهُ، جازٍ قَوْلُهُ، نافِذٌ اَمْرُهُ، مَلْعُونٌ مَنْ خالَفَهُ، مَرْحُومٌ مَنْ تَبِعَهُ وَ صَدَّقَهُ، فَقَدْ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَ لِمَنْ سَمِعَ مِنْهُ وَ اَطاعَ لَهُ:</big>