پرش به محتوا

ابوبکر بن ابی قحافه: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۶۰۶: خط ۶۰۶:
<big>همين ماجرا در روايتى ديگر بدين گونه است كه ابوبكر و عمر سرهاى خود را از روى غضب و انكار تكان دادند و گفتند: هرگز تسليم او نخواهيم شد. يك نفر سخن آنان را شنيد و پيامبر صلى الله عليه و آله را آگاه ساخت. حضرت آنان را احضار كرد ولى آنان سخن خود را انكار كردند.</big>
<big>همين ماجرا در روايتى ديگر بدين گونه است كه ابوبكر و عمر سرهاى خود را از روى غضب و انكار تكان دادند و گفتند: هرگز تسليم او نخواهيم شد. يك نفر سخن آنان را شنيد و پيامبر صلى الله عليه و آله را آگاه ساخت. حضرت آنان را احضار كرد ولى آنان سخن خود را انكار كردند.</big>


<big>اينجا بود كه آيه نازل شد: به خدا قسم ياد مى‏كنند كه نگفته ‏اند، ولى بعد از اسلامشان سخن كفر را بر زبان آورده ‏اند -  تا آنجا كه مى ‏فرمايد: -  اگر توبه كنند براى خودشان بهتر است، و اگر اعراض كنند خداوند آنان را به عذاب دردناكى معذب مى ‏نمايد.</big>
<big>اينجا بود كه آيه نازل شد: به خدا قسم ياد مى‏ كنند كه نگفته ‏اند، ولى بعد از اسلامشان سخن كفر را بر زبان آورده ‏اند -  تا آنجا كه مى ‏فرمايد: -  اگر توبه كنند براى خودشان بهتر است، و اگر اعراض كنند خداوند آنان را به عذاب دردناكى معذب مى ‏نمايد.</big>


<big>سپس امام صادق ‏عليه السلام با توجه به جمله آخر آيه درباره توبه فرمود: به خدا قسم اعراض كردند و توبه ننمودند.<ref>الصراط المستقيم: ج ۱ ص ۳۱۴.</ref></big>
<big>سپس امام صادق ‏عليه السلام با توجه به جمله آخر آيه درباره توبه فرمود: به خدا قسم اعراض كردند و توبه ننمودند.<ref>الصراط المستقيم: ج ۱ ص ۳۱۴.</ref></big>
خط ۶۳۲: خط ۶۳۲:
<big>پس از خطبه غدير همه مردم براى بيعت غدير وارد خيمه پيامبرصلى الله عليه وآله مى ‏شدند و پس از بيعت با آن حضرت به خيمه على‏ عليه السلام مى‏ رفتند و در حالى كه «السَّلامُ عَلَيْكَ يا اميرَالْمُؤْمِنينَ» مى‏ گفتند با آن حضرت دست مى‏ دادند و بيعت مى‏ كردند.</big>
<big>پس از خطبه غدير همه مردم براى بيعت غدير وارد خيمه پيامبرصلى الله عليه وآله مى ‏شدند و پس از بيعت با آن حضرت به خيمه على‏ عليه السلام مى‏ رفتند و در حالى كه «السَّلامُ عَلَيْكَ يا اميرَالْمُؤْمِنينَ» مى‏ گفتند با آن حضرت دست مى‏ دادند و بيعت مى‏ كردند.</big>


<big>ابوبكر و عمر هم وارد شدند و بيعت كردند و حتى «بَخٍ بَخٍ لَكَ يَابْنَ ابى‏طالِبٍ، اصْبَحْتَ مَوْلاىَ وَ مَوْلى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ» گفتند، ولى نفاق باطنى آن قدر اجازه نداد كه از در خيمه حضرت فاصله بگيرند، و گويى از زندانى آزاد شده باشند همانجا سخن ناروايى بر زبان آوردند كه بُريده اسلمى گفته آنان را شنيد و فوراً به حضرت گزارش داد.</big>
<big>ابوبكر و عمر هم وارد شدند و بيعت كردند و حتى «بَخٍ بَخٍ لَكَ يَابْنَ ابى‏ طالِبٍ، اصْبَحْتَ مَوْلاىَ وَ مَوْلى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ» گفتند، ولى نفاق باطنى آن قدر اجازه نداد كه از در خيمه حضرت فاصله بگيرند، و گويى از زندانى آزاد شده باشند همانجا سخن ناروايى بر زبان آوردند كه بُريده اسلمى گفته آنان را شنيد و فوراً به حضرت گزارش داد.</big>


<big>قسمت حساس اين ماجرا چنين است: ابوبكر و عمر از خيمه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام خارج شدند در حالى كه دست در دست هم داشتند و در آن حال مى‏گفتند: «وَاللَّه لا يُسَلَّمُ لَهُ شَيْئاً مِمّا قالَ ابَداً»: «به خدا قسم هرگز چيزى از آنچه گفت برايش با سلامتى به نتيجه نخواهد رسيد»!</big>
<big>قسمت حساس اين ماجرا چنين است: ابوبكر و عمر از خيمه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام خارج شدند در حالى كه دست در دست هم داشتند و در آن حال مى‏گفتند: «وَاللَّه لا يُسَلَّمُ لَهُ شَيْئاً مِمّا قالَ ابَداً»: «به خدا قسم هرگز چيزى از آنچه گفت برايش با سلامتى به نتيجه نخواهد رسيد»!</big>
خط ۶۳۸: خط ۶۳۸:
<big>اين سخنِ آنان را نوجوانى از انصار شنيد و به آنان گفت: مگر پيامبر چه فرموده كه شما گفتيد: به سلامتى انجام نمى‏ شود؟! ابوبكر و عمر به او گفتند: تو را چه به اين سخنان؟! سراغ كارت برو!</big>
<big>اين سخنِ آنان را نوجوانى از انصار شنيد و به آنان گفت: مگر پيامبر چه فرموده كه شما گفتيد: به سلامتى انجام نمى‏ شود؟! ابوبكر و عمر به او گفتند: تو را چه به اين سخنان؟! سراغ كارت برو!</big>


<big>بريده گفت: به خدا قسم براى خدا و رسولش دلسوزانه رفتار نكرده‏ام اگر از كنار اين مطلب بگذرم! گفتند: به خدا قسم، در اين صورت براى پيامبر قسم ياد خواهيم كرد و او ما را تصديق مى‏كند و تو را تكذيب مى ‏نمايد. (با توجه به اينكه اين گفتگوها بيرون خيمه بيعت انجام مى ‏شد) بريده گفت: به خدا قسم من از كنار خيمه پيامبرصلى الله عليه وآله حركت نخواهم كرد تا آنكه يا آن حضرت بيرون آيد و يا به من اجازه ورود داده شود.</big>
<big>بريده گفت: به خدا قسم براى خدا و رسولش دلسوزانه رفتار نكرده ‏ام اگر از كنار اين مطلب بگذرم! گفتند: به خدا قسم، در اين صورت براى پيامبر قسم ياد خواهيم كرد و او ما را تصديق مى‏ كند و تو را تكذيب مى ‏نمايد. (با توجه به اينكه اين گفتگوها بيرون خيمه بيعت انجام مى ‏شد) بريده گفت: به خدا قسم من از كنار خيمه پيامبرصلى الله عليه وآله حركت نخواهم كرد تا آنكه يا آن حضرت بيرون آيد و يا به من اجازه ورود داده شود.</big>


<big>سپس به خيمه پيامبرصلى الله عليه وآله آمد و اجازه گرفت و داخل شد و گفت: پدر و مادرم به قربانت يا رسول اللَّه، ابوبكر و عمر از نزد شما خارج شدند در حالى كه مى‏ گفتند: به خدا قسم هرگز چيزى از آنچه گفت برايش به سلامتى به نتيجه نخواهد رسيد. پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: تو را به خداى كعبه اين را گفتند؟! خداوند آنچه آنان گفتند، و سزاوارشان بود كه بگويند، به من خبر داده بود. آنان را نزد من آوريد.</big>
<big>سپس به خيمه پيامبرصلى الله عليه وآله آمد و اجازه گرفت و داخل شد و گفت: پدر و مادرم به قربانت يا رسول اللَّه، ابوبكر و عمر از نزد شما خارج شدند در حالى كه مى‏ گفتند: به خدا قسم هرگز چيزى از آنچه گفت برايش به سلامتى به نتيجه نخواهد رسيد. پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: تو را به خداى كعبه اين را گفتند؟! خداوند آنچه آنان گفتند، و سزاوارشان بود كه بگويند، به من خبر داده بود. آنان را نزد من آوريد.</big>
خط ۶۶۲: خط ۶۶۲:
<big>'''مورد پنجم'''</big>
<big>'''مورد پنجم'''</big>


<big>در زمان عمر، در مسجد پيامبرصلى الله عليه وآله مجلسى از بنى ‏هاشم تشكيل شد و اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بدعت‏هاى ابوبكر و عمر را شمردند. ابان مى‏ گويد: سليم گفت: در مسجد پيامبرصلى الله عليه وآله به عده ‏اى كه گِرد هم نشسته بودند برخوردم كه در ميان آنان -  جز سلمان و ابوذر و مقداد و محمد بن ابى‏ بكر و عمر بن ابى‏سلمه و قيس بن سعد بن عباده -  كسى غير از بنى‏ هاشم نبود.</big>
<big>در زمان عمر، در مسجد پيامبرصلى الله عليه وآله مجلسى از بنى ‏هاشم تشكيل شد و اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بدعت‏ هاى ابوبكر و عمر را شمردند. ابان مى‏ گويد: سليم گفت: در مسجد پيامبرصلى الله عليه وآله به عده ‏اى كه گِرد هم نشسته بودند برخوردم كه در ميان آنان -  جز سلمان و ابوذر و مقداد و محمد بن ابى‏ بكر و عمر بن ابى‏ سلمه و قيس بن سعد بن عباده -  كسى غير از بنى‏ هاشم نبود.</big>


<big>اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فرمود: تعجب است از محبت اين مرد (عمر) و رفيقش قبل از او (ابوبكر) كه در قلوب اين امت جاى گرفته و تسليم آنان در برابر او در هر چيزى كه بدعت گذاشته است.</big>
<big>اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فرمود: تعجب است از محبت اين مرد (عمر) و رفيقش قبل از او (ابوبكر) كه در قلوب اين امت جاى گرفته و تسليم آنان در برابر او در هر چيزى كه بدعت گذاشته است.</big>