پرش به محتوا

شاهد: تفاوت میان نسخه‌ها

 
خط ۳۶۶: خط ۳۶۶:
شما را به خدا قسم مى ‏دهم درباره قول خداوند: {{متن قرآن|يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا اَطيعوا اللَّهَ وَ ...}} و آيه {{متن قرآن|اِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ ...}} ... كه خداوند به پيامبرصلى الله عليه وآله دستور داد به مردم بفهاند كه اين آيات درباره چه كسانى نازل شده و ولايت را براى آنان تفسير كند ... .
شما را به خدا قسم مى ‏دهم درباره قول خداوند: {{متن قرآن|يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا اَطيعوا اللَّهَ وَ ...}} و آيه {{متن قرآن|اِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ ...}} ... كه خداوند به پيامبرصلى الله عليه وآله دستور داد به مردم بفهاند كه اين آيات درباره چه كسانى نازل شده و ولايت را براى آنان تفسير كند ... .


آن حضرت هم مرا در غدير خم منصوب كرد ... ، و فرمود: اى مردم، خداوند صاحب اختيار من، و من صاحب اختيار مؤمنين هستم و اختيارم بر مؤمنين از خودشان بيشتر است. {{متن عربی|اَلا فَمَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ}}: اَلا كه هر كس من صاحب اختيار او بوده ‏ام على صاحب اختيار اوست ... .
آن حضرت هم مرا در غدير خم منصوب كرد ... ، و فرمود: اى مردم، خداوند صاحب اختيار من، و من صاحب اختيار مؤمنين هستم و اختيارم بر مؤمنين از خودشان بيشتر است. {{متن عربی|اَلا فَمَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ}}: اَلا كه هر كس من صاحب اختيار او بوده ‏ام على صاحب اختيار اوست ...  


پس از اين سخنانِ اميرالمؤمنين‏ عليه السلام، دوازده نفر از كسانى كه از شركت كنندگان در جنگ بدر بودند و در صفين همراه حضرت حضور داشتند برخاستند و به گفتار حضرت شهادت دادند. سپس هفتاد نفر ديگر از صحابه پيامبرصلى الله عليه وآله برخاستند و شهادت دادند. بعد از آن چهار نفر از اهل بدر برخاستند و تفصيل ماجرا و آنچه در غدير ديده بودند بازگو كردند.<ref>كتاب سليم: حديث ۲۵.</ref>
پس از اين سخنانِ اميرالمؤمنين‏ عليه السلام، دوازده نفر از كسانى كه از شركت كنندگان در جنگ بدر بودند و در صفين همراه حضرت حضور داشتند برخاستند و به گفتار حضرت شهادت دادند. سپس هفتاد نفر ديگر از صحابه پيامبرصلى الله عليه وآله برخاستند و شهادت دادند. بعد از آن چهار نفر از اهل بدر برخاستند و تفصيل ماجرا و آنچه در غدير ديده بودند بازگو كردند.<ref>كتاب سليم: حديث ۲۵.</ref>
خط ۳۸۹: خط ۳۸۹:
شما را به خدا قسم مى ‏دهم، آيا مى‏ دانيد كه پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير خم على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام را منصوب كرد و ولايت را براى او اعلام نمود و فرمود: بايد حاضران به غايبان خبر دهند؟ جمعيت حاضر گفتند: آرى به خدا قسم.
شما را به خدا قسم مى ‏دهم، آيا مى‏ دانيد كه پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير خم على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام را منصوب كرد و ولايت را براى او اعلام نمود و فرمود: بايد حاضران به غايبان خبر دهند؟ جمعيت حاضر گفتند: آرى به خدا قسم.


و اين اقرار در حكم تبليغ ۲۰۰ نفر از حاضرين غدير در مجلسى بود كه در ايام حج و با حضور ۵۰۰ نفر ديگر از بزرگان تشكيل شده بود.<ref>كتاب سليم: حديث ۲۶.</ref> اين به معناى [[اشتهار غدیر]] در اوج خفقان اموى بود.
و اين اقرار در حكم تبليغ ۲۰۰ نفر از حاضرين غدير در مجلسى بود كه در ايام حج و با حضور ۵۰۰ نفر ديگر از بزرگان تشكيل شده بود.<ref>كتاب سليم: حديث ۲۶.</ref> اين به معناى اشتهار غدیر در اوج خفقان اموى بود.


=== همگان شاهد غدير ===
=== همگان شاهد غدير ===
ظلم در حق غدير عجيب است كه از بى ‏اعتنايى آغاز شد و به تغافل رسيد. گام بعدى انكار [[پیمان غدیر بیعت با مهدی علیه السلام(کتاب)|پیمان غدیر]] با اقرار به اصل آن بود. مرحله نهايى انكار اصل آن بود، كه در اوج بى ‏پروايى و ناديده گرفتن روز حساب انجام گرفت و گفتند: «اصلاً چنين اتفاقى در تاريخ نيفتاده است»!! امام باقرعليه السلام انكار عمومى امت نسبت به حقيقت بزرگ ولايت در غدير را اين گونه بيان فرموده است:
ظلم در حق غدير عجيب است كه از بى ‏اعتنايى آغاز شد و به تغافل رسيد. گام بعدى انكار پیمان غدیر با اقرار به اصل آن بود. مرحله نهايى انكار اصل آن بود، كه در اوج بى ‏پروايى و ناديده گرفتن روز حساب انجام گرفت و گفتند: «اصلاً چنين اتفاقى در تاريخ نيفتاده است»!! امام باقرعليه السلام انكار عمومى امت نسبت به حقيقت بزرگ ولايت در غدير را اين گونه بيان فرموده است:


اين امت انكار كردند پيمانى را كه پيامبرصلى الله عليه وآله از ايشان براى على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام گرفت، در روزى كه او را براى مردم منصوب فرمود و آنان را در زمان حياتش به ولايت و اطاعت او فراخواند و خود آنان را بر اين مطلب شاهد گرفت.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۳۴ ح ۵۸۴ .</ref>
اين امت انكار كردند پيمانى را كه پيامبرصلى الله عليه وآله از ايشان براى على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام گرفت، در روزى كه او را براى مردم منصوب فرمود و آنان را در زمان حياتش به ولايت و اطاعت او فراخواند و خود آنان را بر اين مطلب شاهد گرفت.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۳۴ ح ۵۸۴ .</ref>


=== پيامبر صلى الله عليه و آله براى غدير زحمت كشيد ===
=== پيامبر صلى الله عليه و آله براى غدير زحمت كشيد ===
همه زحمت‏ ها را براى [[ولایت]] كشيد و آنچه خدا امر كرده بود با دقت در غدير به انجام رساند.
همه زحمت‏ ها را براى ولایت كشيد و آنچه خدا امر كرده بود با دقت در غدير به انجام رساند.


ما موظفيم در درگاه الهى به اين محوريت پيامبر صلى الله عليه و آله شهادت دهيم و از آن حضرت تشكر نماييم، چه ديگران قدر اين نعمت را بدانند و چه  ندانند.
ما موظفيم در درگاه الهى به اين محوريت پيامبر صلى الله عليه و آله شهادت دهيم و از آن حضرت تشكر نماييم، چه ديگران قدر اين نعمت را بدانند و چه  ندانند.


[[امام هادی‏ علیه السلام]] در زيارتنامه روز غدير اين فرهنگ را به ما آموخته، آنجا كه مى‏ فرمايد:
امام هادی علیه السلام در زيارتنامه روز غدير اين فرهنگ را به ما آموخته، آنجا كه مى‏ فرمايد:


من شهادت مى‏ دهم كه پيامبر صلى الله عليه و آله آنچه درباره تو از سوى خدا نازل شده بود ابلاغ كرد و امر خدا را امتثال نمود و اطاعت و ولايت تو را بر امتش واجب كرد و براى تو از آنان [[بیعت]] گرفت و تو را صاحب اختيار مؤمنين قرار داد، همان گونه كه خداوند اين مقام را براى تو قرار داده بود.
من شهادت مى‏ دهم كه پيامبر صلى الله عليه و آله آنچه درباره تو از سوى خدا نازل شده بود ابلاغ كرد و امر خدا را امتثال نمود و اطاعت و ولايت تو را بر امتش واجب كرد و براى تو از آنان [[بیعت]] گرفت و تو را صاحب اختيار مؤمنين قرار داد، همان گونه كه خداوند اين مقام را براى تو قرار داده بود.
خط ۴۰۹: خط ۴۰۹:
... شهادت مى‏ دهم كه خداوند به پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد تا صاحب اختيارىِ تو را بر امت علناً اعلام كند، تا مقام شامخ تو را بلندتر نمايد و برهان و دليل تو را اعلان نمايد و سخنان باطل را خط بطلان كشد و عذرها را قطع نمايد.
... شهادت مى‏ دهم كه خداوند به پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد تا صاحب اختيارىِ تو را بر امت علناً اعلام كند، تا مقام شامخ تو را بلندتر نمايد و برهان و دليل تو را اعلان نمايد و سخنان باطل را خط بطلان كشد و عذرها را قطع نمايد.


آنگاه كه پيامبر صلى الله عليه و آله از فتنه فاسقين نگران شد و تقيه از منافقين را مطرح نمود، پروردگار جهان بر او وحى فرستاد:
آنگاه كه پيامبر صلى الله عليه و آله از فتنه فاسقين نگران شد و تقيه از منافقين را مطرح نمود، پروردگار جهان بر او وحى فرستاد: {{متن قرآن|يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَيكَ مِن رَبِّكَ وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعصِمُكَ مِنَ النّاسِ}}
 
«يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَيكَ مِن رَبِّكَ وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعصِمُكَ مِنَ النّاسِ».


اين بود كه آن حضرت سنگينى سفر را بر خود هموار نمود و در شدت گرماى ظهر بپاخاست و خطبه‏ اى ايراد كرد و شنوانيد و ندا كرد و رسانيد. سپس از همه آنان پرسيد: آيا رسانيدم؟
اين بود كه آن حضرت سنگينى سفر را بر خود هموار نمود و در شدت گرماى ظهر بپاخاست و خطبه‏ اى ايراد كرد و شنوانيد و ندا كرد و رسانيد. سپس از همه آنان پرسيد: آيا رسانيدم؟
خط ۴۱۷: خط ۴۱۵:
گفتند: آرى به خدا قسم. عرض كرد: خدايا شاهد باش. سپس پرسيد: آيا من نسبت به مؤمنين از خودشان صاحب اختيارتر نبوده ‏ام؟ گفتند: آرى.
گفتند: آرى به خدا قسم. عرض كرد: خدايا شاهد باش. سپس پرسيد: آيا من نسبت به مؤمنين از خودشان صاحب اختيارتر نبوده ‏ام؟ گفتند: آرى.


پس دست تو را گرفت و فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ.
پس دست تو را گرفت و فرمود: {{متن عربی|مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ.}}


ولى به آنچه خداوند درباره تو بر پيامبرش نازل كرد جز عده كمى ايمان نياوردند؛ و اكثرشان جز زيان كارى چيزى به دست نياوردند... .<ref>مصباح المتهجد: ص ۶۹۱ . بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۳۶۰.</ref>
ولى به آنچه خداوند درباره تو بر پيامبرش نازل كرد جز عده كمى ايمان نياوردند؛ و اكثرشان جز زيان كارى چيزى به دست نياوردند... <ref>مصباح المتهجد: ص ۶۹۱؛ بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۳۶۰.</ref>


== شاهدان غدير معترضان سقيفه<ref>فرهنگ غدير (محدّثى) : ص ۳۳۰،۳۲۹. </ref> ==
== شاهدان غدير معترضان سقيفه<ref>فرهنگ غدير: ص ۳۳۰،۳۲۹. </ref> ==
آنچه در غدير خم با حضور هزاران نفر اتفاق افتاد و پيامبر خدا صلى الله عليه و  آله، اميرمؤمنان‏ عليه السلام را به امامت و خلافت نصب كرد، به عنوان يک سند و حجت بار ها مورد استناد و [[احتجاج]] و استشهاد قرار گرفت، چه از سوى حضرت على‏ عليه السلام چه از سوى ديگران.
آنچه در غدير خم با حضور هزاران نفر اتفاق افتاد و پيامبر خدا صلى الله عليه و  آله، اميرمؤمنان‏ عليه السلام را به امامت و خلافت نصب كرد، به عنوان يک سند و حجت بار ها مورد استناد و احتجاج و استشهاد قرار گرفت، چه از سوى حضرت على‏ عليه السلام چه از سوى ديگران.


هر چند برخى با آنكه در صحنه حاضر بودند، از شهادت دادن در هنگام نياز سرباز زدند، اما كسانى هم متعهدانه ديده‏ ها و شنيده‏ هاى خود را بازگو كردند و از گواهان غدير گشتند.
هر چند برخى با آنكه در صحنه حاضر بودند، از شهادت دادن در هنگام نياز سرباز زدند، اما كسانى هم متعهدانه ديده‏ ها و شنيده‏ هاى خود را بازگو كردند و از گواهان غدير گشتند.


از جمله شهادت دادن يک گروه دوازده نفرى در حساس‏ترين موقعيت، حائز اهميت بود.
از جمله شهادت دادن يک گروه دوازده نفرى در حساس‏ترين موقعيت، حائز اهميت بود. پس از شهادت پيامبر صلى الله عليه و آله و پيش آمدن ماجراى سقيفه و خلافت ابوبكر، جمعى دوازده نفره از مهاجران و انصار جلوس او را بر تخت خلافت مورد انتقاد قرار دادند.
 
پس از شهادت پيامبر صلى الله عليه و آله و پيش آمدن ماجراى سقيفه و خلافت ابوبكر، جمعى دوازده نفره از مهاجران و انصار جلوس او را بر تخت خلافت مورد انتقاد قرار دادند.


وقتى [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] بر [[سخنرانی|منبر]] نشست، آنان تصميم گرفتند كه او را از منبر پيامبر پايين بكشند، و البته برخى ‏شان هم با اين كار موافق نبودند.
وقتى [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] بر [[سخنرانی|منبر]] نشست، آنان تصميم گرفتند كه او را از منبر پيامبر پايين بكشند، و البته برخى ‏شان هم با اين كار موافق نبودند.
خط ۴۳۶: خط ۴۳۲:
اگر چنان كنيد با شمشير شما را از بين مى ‏برند، آنگونه كه مرا مقهور و مغلوب ساختند و به اجبار وادار به بيعتم كردند. بهتر است شما نزد او برويد و آنچه را از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيده ‏ايد -  به عنوان اتمام حجت -  بازگو كنيد.
اگر چنان كنيد با شمشير شما را از بين مى ‏برند، آنگونه كه مرا مقهور و مغلوب ساختند و به اجبار وادار به بيعتم كردند. بهتر است شما نزد او برويد و آنچه را از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيده ‏ايد -  به عنوان اتمام حجت -  بازگو كنيد.


آن دوازده نفر عبارت بودند از: [[خالد بن سعید بن عاص]]، [[مقداد بن عمرو کندی|مقداد]]، [[ابیّ بن کعب]]، [[عمار بن یاسر عنسی (ابوالیقظان)|عمار بن یاسر]]، [[ابوذر غفاری]]، [[سلمان فارسی(محمّدی)|سلمان فارسی]]، [[عبدالله بن مسعود هذلی (ابوعبدالرحمن)|عبدالله بن مسعود]]، [[بریده اسلمی]] (از [[مهاجرین]]) و [[خزیمة بن ثابت]] دوالشهادتين، [[سهل بن حنیف انصاری|سهل بن حنیف]]، [[ابوایوب انصاری]] و [[ابوالهیثم بن التیهان|ابوالهیثم بن تیهان]].
آن دوازده نفر عبارت بودند از: خالد بن سعید بن عاص، مقداد، ابی بن کعب، [[عمار بن یاسر عنسی (ابوالیقظان)|عمار بن یاسر]]، [[ابوذر غفاری]]، [[سلمان فارسی(محمّدی)|سلمان فارسی]]، [[عبدالله بن مسعود هذلی (ابوعبدالرحمن)|عبدالله بن مسعود]]، بریده اسلمی (از [[مهاجرین]]) و خزیمة بن ثابت ذوالشهادتين، [[سهل بن حنیف انصاری|سهل بن حنیف]]، [[ابوایوب انصاری]] و [[ابوالهیثم بن التیهان|ابوالهیثم بن تیهان]].


روز جمعه بود كه آنان اطراف منبر پيامبر صلى الله عليه و آله نشستند و به ترتيب از جا برخاستند و به ابوبكر نسبت به تصدّى خلافت هشدار دادند، واقعه غدير خم و [[حدیث غدیر]] را يادآور شدند و از كنار گذاشتن على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام از [[جانشین|خلافت]] و مخالفت با دستور پيامبر صلى الله عليه و آله انتقاد كردند، و به اين شكل حكومت و خلافت را بدون مستند شرعى دانستند.
روز جمعه بود كه آنان اطراف منبر پيامبر صلى الله عليه و آله نشستند و به ترتيب از جا برخاستند و به ابوبكر نسبت به تصدّى خلافت هشدار دادند، واقعه غدير خم و حدیث غدیر را يادآور شدند و از كنار گذاشتن على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام از [[جانشین|خلافت]] و مخالفت با دستور پيامبر صلى الله عليه و آله انتقاد كردند، و به اين شكل حكومت و خلافت را بدون مستند شرعى دانستند.


جز اين دوازده نفر، ديگرانى هم برخاسته و سخن گفتند.
جز اين دوازده نفر، ديگرانى هم برخاسته و سخن گفتند.


نتيجه گواهى اين شاهدان غدير شكست [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] بود. از اين رو ابوبكر كه دليل و جوابى نداشت سه روز در خانه نشست. روز سوم [[عمر بن خطاب|عمر]]، [[طلحة بن عبیدالله تمیمی|طلحه]]، [[زبیر بن عوام قرشی|زبیر]]، [[عثمان بن عفّان|عثمان]]، [[عبدالرحمن بن عوف قرشی (ابومحمد)|عبدالرحمن بن عوف]]، [[سعد بن ابی وقاص (ابواسحاق)|سعد بن ابی‏ وقاص]] و [[ابوعبیده جرّاح]] (از كار چاق‏ كنان [[سقیفه]] و خلافت ابوبكر) هر كدام با ده نفر از مردان عشيره خود با سلاح‏ هاى آخته سراغ ابوبكر آمدند.
نتيجه گواهى اين شاهدان غدير شكست [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] بود. از اين رو ابوبكر كه دليل و جوابى نداشت سه روز در خانه نشست. روز سوم عمر، [[طلحة بن عبیدالله تمیمی|طلحه]]، [[زبیر بن عوام قرشی|زبیر]]، [[عثمان بن عفّان|عثمان]]، [[عبدالرحمن بن عوف قرشی (ابومحمد)|عبدالرحمن بن عوف]]، [[سعد بن ابی وقاص (ابواسحاق)|سعد بن ابی‏ وقاص]] و [[ابوعبیده جرّاح]] (از كار چاق‏ كنان [[سقیفه]] و خلافت ابوبكر) هر كدام با ده نفر از مردان عشيره خود با سلاح‏ هاى آخته سراغ ابوبكر آمدند.


او را از خانه بيرون آورده و به [[مسجد]] بردند و بر منبر نشاندند. مردم را نيز تهديد كردند كه اگر كسى باز هم آنگونه سخنان بگويد، با شمشير جواب خواهد شنيد. مردم هم ترسيدند و در خانه ها نشستند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۰۸.</ref>
او را از خانه بيرون آورده و به [[مسجد]] بردند و بر منبر نشاندند. مردم را نيز تهديد كردند كه اگر كسى باز هم آنگونه سخنان بگويد، با شمشير جواب خواهد شنيد. مردم هم ترسيدند و در خانه ها نشستند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۰۸.</ref>


== عذاب شهادت ندادن به غدير<ref>اسرار غدير: ص ۲۶۰ - ۲۶۲.</ref>==
== عذاب شهادت ندادن به غدير<ref>اسرار غدير: ص ۲۶۰ - ۲۶۲.</ref>==
[[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین ‏علیه السلام]] در زمان خلافت ظاهرى خود عده ‏اى از [[شاهدان]] عينى غدير را به خدا قسم داد كه برخيزند و در مقابل مردم به آنچه ديده ‏اند شهادت دهند.
امیرالمؤمنین علیه السلام در زمان خلافت ظاهرى خود عده ‏اى از شاهدان عينى غدير را به خدا قسم داد كه برخيزند و در مقابل مردم به آنچه ديده ‏اند شهادت دهند.


عده‏ اى برخاسته و شهادت دادند ولى هشت نفر ابا كردند.
عده‏ اى برخاسته و شهادت دادند ولى هشت نفر ابا كردند.


حضرت فرمود: «اگر شما دروغ مى‏ گوييد و بهانه مى ‏آوريد در حالى كه در غدير حاضر بوده و شنيده ‏ايد، خدا هر يک از شما را به بلايى آشكار گرفتار كند» .
حضرت فرمود: «اگر شما دروغ مى‏ گوييد و بهانه مى ‏آوريد در حالى كه در غدير حاضر بوده و شنيده ‏ايد، خدا هر يک از شما را به بلايى آشكار گرفتار كند».


بدين گونه سى سال پس از واقعه غدير بار ديگر اتمام حجت پروردگار ظاهر شد و هر يک از اينان به مرضى گرفتار شدند به طورى كه همه ديدند.
بدين گونه سى سال پس از واقعه غدير بار ديگر اتمام حجت پروردگار ظاهر شد و هر يک از اينان به مرضى گرفتار شدند به طورى كه همه ديدند.
۴٬۰۶۴

ویرایش