۴٬۰۶۴
ویرایش
خط ۳۶۶: | خط ۳۶۶: | ||
شما را به خدا قسم مى دهم درباره قول خداوند: {{متن قرآن|يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا اَطيعوا اللَّهَ وَ ...}} و آيه {{متن قرآن|اِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ ...}} ... كه خداوند به پيامبرصلى الله عليه وآله دستور داد به مردم بفهاند كه اين آيات درباره چه كسانى نازل شده و ولايت را براى آنان تفسير كند ... . | شما را به خدا قسم مى دهم درباره قول خداوند: {{متن قرآن|يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا اَطيعوا اللَّهَ وَ ...}} و آيه {{متن قرآن|اِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ ...}} ... كه خداوند به پيامبرصلى الله عليه وآله دستور داد به مردم بفهاند كه اين آيات درباره چه كسانى نازل شده و ولايت را براى آنان تفسير كند ... . | ||
آن حضرت هم مرا در غدير خم منصوب كرد ... ، و فرمود: اى مردم، خداوند صاحب اختيار من، و من صاحب اختيار مؤمنين هستم و اختيارم بر مؤمنين از خودشان بيشتر است. {{متن عربی|اَلا فَمَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ}}: اَلا كه هر كس من صاحب اختيار او بوده ام على صاحب اختيار اوست | آن حضرت هم مرا در غدير خم منصوب كرد ... ، و فرمود: اى مردم، خداوند صاحب اختيار من، و من صاحب اختيار مؤمنين هستم و اختيارم بر مؤمنين از خودشان بيشتر است. {{متن عربی|اَلا فَمَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ}}: اَلا كه هر كس من صاحب اختيار او بوده ام على صاحب اختيار اوست ... | ||
پس از اين سخنانِ اميرالمؤمنين عليه السلام، دوازده نفر از كسانى كه از شركت كنندگان در جنگ بدر بودند و در صفين همراه حضرت حضور داشتند برخاستند و به گفتار حضرت شهادت دادند. سپس هفتاد نفر ديگر از صحابه پيامبرصلى الله عليه وآله برخاستند و شهادت دادند. بعد از آن چهار نفر از اهل بدر برخاستند و تفصيل ماجرا و آنچه در غدير ديده بودند بازگو كردند.<ref>كتاب سليم: حديث ۲۵.</ref> | پس از اين سخنانِ اميرالمؤمنين عليه السلام، دوازده نفر از كسانى كه از شركت كنندگان در جنگ بدر بودند و در صفين همراه حضرت حضور داشتند برخاستند و به گفتار حضرت شهادت دادند. سپس هفتاد نفر ديگر از صحابه پيامبرصلى الله عليه وآله برخاستند و شهادت دادند. بعد از آن چهار نفر از اهل بدر برخاستند و تفصيل ماجرا و آنچه در غدير ديده بودند بازگو كردند.<ref>كتاب سليم: حديث ۲۵.</ref> | ||
خط ۳۸۹: | خط ۳۸۹: | ||
شما را به خدا قسم مى دهم، آيا مى دانيد كه پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير خم على بن ابى طالب عليه السلام را منصوب كرد و ولايت را براى او اعلام نمود و فرمود: بايد حاضران به غايبان خبر دهند؟ جمعيت حاضر گفتند: آرى به خدا قسم. | شما را به خدا قسم مى دهم، آيا مى دانيد كه پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير خم على بن ابى طالب عليه السلام را منصوب كرد و ولايت را براى او اعلام نمود و فرمود: بايد حاضران به غايبان خبر دهند؟ جمعيت حاضر گفتند: آرى به خدا قسم. | ||
و اين اقرار در حكم تبليغ ۲۰۰ نفر از حاضرين غدير در مجلسى بود كه در ايام حج و با حضور ۵۰۰ نفر ديگر از بزرگان تشكيل شده بود.<ref>كتاب سليم: حديث ۲۶.</ref> اين به معناى | و اين اقرار در حكم تبليغ ۲۰۰ نفر از حاضرين غدير در مجلسى بود كه در ايام حج و با حضور ۵۰۰ نفر ديگر از بزرگان تشكيل شده بود.<ref>كتاب سليم: حديث ۲۶.</ref> اين به معناى اشتهار غدیر در اوج خفقان اموى بود. | ||
=== همگان شاهد غدير === | === همگان شاهد غدير === | ||
ظلم در حق غدير عجيب است كه از بى اعتنايى آغاز شد و به تغافل رسيد. گام بعدى انكار | ظلم در حق غدير عجيب است كه از بى اعتنايى آغاز شد و به تغافل رسيد. گام بعدى انكار پیمان غدیر با اقرار به اصل آن بود. مرحله نهايى انكار اصل آن بود، كه در اوج بى پروايى و ناديده گرفتن روز حساب انجام گرفت و گفتند: «اصلاً چنين اتفاقى در تاريخ نيفتاده است»!! امام باقرعليه السلام انكار عمومى امت نسبت به حقيقت بزرگ ولايت در غدير را اين گونه بيان فرموده است: | ||
اين امت انكار كردند پيمانى را كه پيامبرصلى الله عليه وآله از ايشان براى على بن ابى طالب عليه السلام گرفت، در روزى كه او را براى مردم منصوب فرمود و آنان را در زمان حياتش به ولايت و اطاعت او فراخواند و خود آنان را بر اين مطلب شاهد گرفت.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۳۴ ح ۵۸۴ .</ref> | اين امت انكار كردند پيمانى را كه پيامبرصلى الله عليه وآله از ايشان براى على بن ابى طالب عليه السلام گرفت، در روزى كه او را براى مردم منصوب فرمود و آنان را در زمان حياتش به ولايت و اطاعت او فراخواند و خود آنان را بر اين مطلب شاهد گرفت.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۳۴ ح ۵۸۴ .</ref> | ||
=== پيامبر صلى الله عليه و آله براى غدير زحمت كشيد === | === پيامبر صلى الله عليه و آله براى غدير زحمت كشيد === | ||
همه زحمت ها را براى | همه زحمت ها را براى ولایت كشيد و آنچه خدا امر كرده بود با دقت در غدير به انجام رساند. | ||
ما موظفيم در درگاه الهى به اين محوريت پيامبر صلى الله عليه و آله شهادت دهيم و از آن حضرت تشكر نماييم، چه ديگران قدر اين نعمت را بدانند و چه ندانند. | ما موظفيم در درگاه الهى به اين محوريت پيامبر صلى الله عليه و آله شهادت دهيم و از آن حضرت تشكر نماييم، چه ديگران قدر اين نعمت را بدانند و چه ندانند. | ||
امام هادی علیه السلام در زيارتنامه روز غدير اين فرهنگ را به ما آموخته، آنجا كه مى فرمايد: | |||
من شهادت مى دهم كه پيامبر صلى الله عليه و آله آنچه درباره تو از سوى خدا نازل شده بود ابلاغ كرد و امر خدا را امتثال نمود و اطاعت و ولايت تو را بر امتش واجب كرد و براى تو از آنان [[بیعت]] گرفت و تو را صاحب اختيار مؤمنين قرار داد، همان گونه كه خداوند اين مقام را براى تو قرار داده بود. | من شهادت مى دهم كه پيامبر صلى الله عليه و آله آنچه درباره تو از سوى خدا نازل شده بود ابلاغ كرد و امر خدا را امتثال نمود و اطاعت و ولايت تو را بر امتش واجب كرد و براى تو از آنان [[بیعت]] گرفت و تو را صاحب اختيار مؤمنين قرار داد، همان گونه كه خداوند اين مقام را براى تو قرار داده بود. | ||
خط ۴۰۹: | خط ۴۰۹: | ||
... شهادت مى دهم كه خداوند به پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد تا صاحب اختيارىِ تو را بر امت علناً اعلام كند، تا مقام شامخ تو را بلندتر نمايد و برهان و دليل تو را اعلان نمايد و سخنان باطل را خط بطلان كشد و عذرها را قطع نمايد. | ... شهادت مى دهم كه خداوند به پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد تا صاحب اختيارىِ تو را بر امت علناً اعلام كند، تا مقام شامخ تو را بلندتر نمايد و برهان و دليل تو را اعلان نمايد و سخنان باطل را خط بطلان كشد و عذرها را قطع نمايد. | ||
آنگاه كه پيامبر صلى الله عليه و آله از فتنه فاسقين نگران شد و تقيه از منافقين را مطرح نمود، پروردگار جهان بر او وحى فرستاد: | آنگاه كه پيامبر صلى الله عليه و آله از فتنه فاسقين نگران شد و تقيه از منافقين را مطرح نمود، پروردگار جهان بر او وحى فرستاد: {{متن قرآن|يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَيكَ مِن رَبِّكَ وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعصِمُكَ مِنَ النّاسِ}} | ||
اين بود كه آن حضرت سنگينى سفر را بر خود هموار نمود و در شدت گرماى ظهر بپاخاست و خطبه اى ايراد كرد و شنوانيد و ندا كرد و رسانيد. سپس از همه آنان پرسيد: آيا رسانيدم؟ | اين بود كه آن حضرت سنگينى سفر را بر خود هموار نمود و در شدت گرماى ظهر بپاخاست و خطبه اى ايراد كرد و شنوانيد و ندا كرد و رسانيد. سپس از همه آنان پرسيد: آيا رسانيدم؟ | ||
خط ۴۱۷: | خط ۴۱۵: | ||
گفتند: آرى به خدا قسم. عرض كرد: خدايا شاهد باش. سپس پرسيد: آيا من نسبت به مؤمنين از خودشان صاحب اختيارتر نبوده ام؟ گفتند: آرى. | گفتند: آرى به خدا قسم. عرض كرد: خدايا شاهد باش. سپس پرسيد: آيا من نسبت به مؤمنين از خودشان صاحب اختيارتر نبوده ام؟ گفتند: آرى. | ||
پس دست تو را گرفت و فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ. | پس دست تو را گرفت و فرمود: {{متن عربی|مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ.}} | ||
ولى به آنچه خداوند درباره تو بر پيامبرش نازل كرد جز عده كمى ايمان نياوردند؛ و اكثرشان جز زيان كارى چيزى به دست نياوردند | ولى به آنچه خداوند درباره تو بر پيامبرش نازل كرد جز عده كمى ايمان نياوردند؛ و اكثرشان جز زيان كارى چيزى به دست نياوردند... <ref>مصباح المتهجد: ص ۶۹۱؛ بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۳۶۰.</ref> | ||
== شاهدان غدير معترضان سقيفه<ref>فرهنگ غدير | == شاهدان غدير معترضان سقيفه<ref>فرهنگ غدير: ص ۳۳۰،۳۲۹. </ref> == | ||
آنچه در غدير خم با حضور هزاران نفر اتفاق افتاد و پيامبر خدا صلى الله عليه و آله، اميرمؤمنان عليه السلام را به امامت و خلافت نصب كرد، به عنوان يک سند و حجت بار ها مورد استناد و | آنچه در غدير خم با حضور هزاران نفر اتفاق افتاد و پيامبر خدا صلى الله عليه و آله، اميرمؤمنان عليه السلام را به امامت و خلافت نصب كرد، به عنوان يک سند و حجت بار ها مورد استناد و احتجاج و استشهاد قرار گرفت، چه از سوى حضرت على عليه السلام چه از سوى ديگران. | ||
هر چند برخى با آنكه در صحنه حاضر بودند، از شهادت دادن در هنگام نياز سرباز زدند، اما كسانى هم متعهدانه ديده ها و شنيده هاى خود را بازگو كردند و از گواهان غدير گشتند. | هر چند برخى با آنكه در صحنه حاضر بودند، از شهادت دادن در هنگام نياز سرباز زدند، اما كسانى هم متعهدانه ديده ها و شنيده هاى خود را بازگو كردند و از گواهان غدير گشتند. | ||
از جمله شهادت دادن يک گروه دوازده نفرى در حساسترين موقعيت، حائز اهميت بود. | از جمله شهادت دادن يک گروه دوازده نفرى در حساسترين موقعيت، حائز اهميت بود. پس از شهادت پيامبر صلى الله عليه و آله و پيش آمدن ماجراى سقيفه و خلافت ابوبكر، جمعى دوازده نفره از مهاجران و انصار جلوس او را بر تخت خلافت مورد انتقاد قرار دادند. | ||
پس از شهادت پيامبر صلى الله عليه و آله و پيش آمدن ماجراى سقيفه و خلافت ابوبكر، جمعى دوازده نفره از مهاجران و انصار جلوس او را بر تخت خلافت مورد انتقاد قرار دادند. | |||
وقتى [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] بر [[سخنرانی|منبر]] نشست، آنان تصميم گرفتند كه او را از منبر پيامبر پايين بكشند، و البته برخى شان هم با اين كار موافق نبودند. | وقتى [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] بر [[سخنرانی|منبر]] نشست، آنان تصميم گرفتند كه او را از منبر پيامبر پايين بكشند، و البته برخى شان هم با اين كار موافق نبودند. | ||
خط ۴۳۶: | خط ۴۳۲: | ||
اگر چنان كنيد با شمشير شما را از بين مى برند، آنگونه كه مرا مقهور و مغلوب ساختند و به اجبار وادار به بيعتم كردند. بهتر است شما نزد او برويد و آنچه را از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيده ايد - به عنوان اتمام حجت - بازگو كنيد. | اگر چنان كنيد با شمشير شما را از بين مى برند، آنگونه كه مرا مقهور و مغلوب ساختند و به اجبار وادار به بيعتم كردند. بهتر است شما نزد او برويد و آنچه را از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيده ايد - به عنوان اتمام حجت - بازگو كنيد. | ||
آن دوازده نفر عبارت بودند از: | آن دوازده نفر عبارت بودند از: خالد بن سعید بن عاص، مقداد، ابی بن کعب، [[عمار بن یاسر عنسی (ابوالیقظان)|عمار بن یاسر]]، [[ابوذر غفاری]]، [[سلمان فارسی(محمّدی)|سلمان فارسی]]، [[عبدالله بن مسعود هذلی (ابوعبدالرحمن)|عبدالله بن مسعود]]، بریده اسلمی (از [[مهاجرین]]) و خزیمة بن ثابت ذوالشهادتين، [[سهل بن حنیف انصاری|سهل بن حنیف]]، [[ابوایوب انصاری]] و [[ابوالهیثم بن التیهان|ابوالهیثم بن تیهان]]. | ||
روز جمعه بود كه آنان اطراف منبر پيامبر صلى الله عليه و آله نشستند و به ترتيب از جا برخاستند و به ابوبكر نسبت به تصدّى خلافت هشدار دادند، واقعه غدير خم و | روز جمعه بود كه آنان اطراف منبر پيامبر صلى الله عليه و آله نشستند و به ترتيب از جا برخاستند و به ابوبكر نسبت به تصدّى خلافت هشدار دادند، واقعه غدير خم و حدیث غدیر را يادآور شدند و از كنار گذاشتن على بن ابى طالب عليه السلام از [[جانشین|خلافت]] و مخالفت با دستور پيامبر صلى الله عليه و آله انتقاد كردند، و به اين شكل حكومت و خلافت را بدون مستند شرعى دانستند. | ||
جز اين دوازده نفر، ديگرانى هم برخاسته و سخن گفتند. | جز اين دوازده نفر، ديگرانى هم برخاسته و سخن گفتند. | ||
نتيجه گواهى اين شاهدان غدير شكست [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] بود. از اين رو ابوبكر كه دليل و جوابى نداشت سه روز در خانه نشست. روز سوم | نتيجه گواهى اين شاهدان غدير شكست [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] بود. از اين رو ابوبكر كه دليل و جوابى نداشت سه روز در خانه نشست. روز سوم عمر، [[طلحة بن عبیدالله تمیمی|طلحه]]، [[زبیر بن عوام قرشی|زبیر]]، [[عثمان بن عفّان|عثمان]]، [[عبدالرحمن بن عوف قرشی (ابومحمد)|عبدالرحمن بن عوف]]، [[سعد بن ابی وقاص (ابواسحاق)|سعد بن ابی وقاص]] و [[ابوعبیده جرّاح]] (از كار چاق كنان [[سقیفه]] و خلافت ابوبكر) هر كدام با ده نفر از مردان عشيره خود با سلاح هاى آخته سراغ ابوبكر آمدند. | ||
او را از خانه بيرون آورده و به [[مسجد]] بردند و بر منبر نشاندند. مردم را نيز تهديد كردند كه اگر كسى باز هم آنگونه سخنان بگويد، با شمشير جواب خواهد شنيد. مردم هم ترسيدند و در خانه ها نشستند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۰۸.</ref> | او را از خانه بيرون آورده و به [[مسجد]] بردند و بر منبر نشاندند. مردم را نيز تهديد كردند كه اگر كسى باز هم آنگونه سخنان بگويد، با شمشير جواب خواهد شنيد. مردم هم ترسيدند و در خانه ها نشستند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۰۸.</ref> | ||
== عذاب شهادت ندادن به غدير<ref>اسرار غدير: ص ۲۶۰ - ۲۶۲.</ref>== | == عذاب شهادت ندادن به غدير<ref>اسرار غدير: ص ۲۶۰ - ۲۶۲.</ref>== | ||
امیرالمؤمنین علیه السلام در زمان خلافت ظاهرى خود عده اى از شاهدان عينى غدير را به خدا قسم داد كه برخيزند و در مقابل مردم به آنچه ديده اند شهادت دهند. | |||
عده اى برخاسته و شهادت دادند ولى هشت نفر ابا كردند. | عده اى برخاسته و شهادت دادند ولى هشت نفر ابا كردند. | ||
حضرت فرمود: «اگر شما دروغ مى گوييد و بهانه مى آوريد در حالى كه در غدير حاضر بوده و شنيده ايد، خدا هر يک از شما را به بلايى آشكار گرفتار كند» . | حضرت فرمود: «اگر شما دروغ مى گوييد و بهانه مى آوريد در حالى كه در غدير حاضر بوده و شنيده ايد، خدا هر يک از شما را به بلايى آشكار گرفتار كند». | ||
بدين گونه سى سال پس از واقعه غدير بار ديگر اتمام حجت پروردگار ظاهر شد و هر يک از اينان به مرضى گرفتار شدند به طورى كه همه ديدند. | بدين گونه سى سال پس از واقعه غدير بار ديگر اتمام حجت پروردگار ظاهر شد و هر يک از اينان به مرضى گرفتار شدند به طورى كه همه ديدند. |
ویرایش