آیه ۸ تا ۱۵ بقره و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۵: خط ۳۵:


==== خبر الهى از نيرنگ منافقان‌ ====
==== خبر الهى از نيرنگ منافقان‌ ====
بعد از اين سه نفر، عده‌اى ديگر از همان سركشان متمرد نظير اين عذرها را آوردند، ولى خداوند عزوجل به پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله فرمود: {{متن قرآن|يُخادِعُونَ اللَّهَ}}: «با خدا مكر و حيله مى‌كنند»، يعنى با پيامبر خدا با قسم‌هاى خلاف باطنشان خدعه مى‌كنند؛ {{متن قرآن|وَ الَّذِينَ آمَنُوا}}: «و با آنان كه ايمان آوردند حيله مى‌كنند»، يعنى با ياران پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله كه سيد آنان و برترشان على بن ابى طالب عليه السلام است. {{متن قرآن|وَ ما يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ}}: «ولى جز خودشان كسى را گول نمى‌زنند»، و با اين خدعه جز به خودشان ضرر نمى‌زنند؛ زيرا خداوند از آنان و يارى‌شان مستغنى است؛ و اگر نبود كه خداوند به آنان مهلت داده، بر خلاف و طغيانى كه به آن دست يازيده‌اند قدرت نمى‌يافتند.{{متن قرآن|وَ ما يَشْعُرُونَ}}: «ولى آنان درك نمى‌كنند» كه مسئله چنين است و خداوند پيامبرش را از دورويى و دروغ و كفر آنان آگاه ساخته و او را به لعن آنان در كنار لعنت ظالمين و عهد شكنان امر فرموده است.
بعد از اين سه نفر، عده‌اى ديگر از همان سركشان متمرد نظير اين عذرها را آوردند، ولى خداوند عزوجل به پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله فرمود: {{متن قرآن|يُخادِعُونَ اللَّهَ}}: «با خدا مكر و حيله مى‌كنند»، يعنى با پيامبر خدا با قسم‌هاى خلاف باطنشان خدعه مى‌كنند؛ {{متن قرآن|وَ الَّذِينَ آمَنُوا}}: «و با آنان كه ايمان آوردند حيله مى‌كنند»، يعنى با ياران پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله كه سيد آنان و برترشان على بن ابى طالب عليه السلام است. {{متن قرآن|وَ ما يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ}}: «ولى جز خودشان كسى را گول نمى‌زنند»، و با اين خدعه جز به خودشان ضرر نمى‌زنند؛ زيرا خداوند از آنان و يارى‌شان مستغنى است؛ و اگر نبود كه خداوند به آنان مهلت داده، بر خلاف و طغيانى كه به آن دست يازيده‌اند قدرت نمى‌يافتند.{{متن قرآن|وَمَا يَشْعُرُونَ}}: «ولى آنان درك نمى‌كنند» كه مسئله چنين است و خداوند پيامبرش را از دورويى و دروغ و كفر آنان آگاه ساخته و او را به لعن آنان در كنار لعنت ظالمين و عهد شكنان امر فرموده است.


'''اين لعنتى كه از آنان جدا نمى‌شود''': در دنيا بندگان خوب خدا آنان را لعنت مى‌كنند، و در آخرت به عذاب‌هاى شديد الهى گرفتار مى‌شوند.
'''اين لعنتى كه از آنان جدا نمى‌شود''': در دنيا بندگان خوب خدا آنان را لعنت مى‌كنند، و در آخرت به عذاب‌هاى شديد الهى گرفتار مى‌شوند.
خط ۱۳۶: خط ۱۳۶:


==== مرحله دوم: اتمام حجت نهايى بر منافقين‌ ====
==== مرحله دوم: اتمام حجت نهايى بر منافقين‌ ====
امر خاصى از سوى پروردگار بود كه بايد بر منافقين و همه كسانى كه اين ماجرا را مى‌شنوند اتمام حجت شود كه پيامبر و اميرالمؤمنين عليهما السلام با پشتوانه خداوندى قادر بر خنثى كردن همه نقشه‌هاى منافقين بلكه نابود كردن خود آنان بودند. اين بدان معنیاست كه ابوبكر و عمر نابغه روزگار نبودند كه چنان نقشه‌هايى بكشند كه پيامبر و على عليهما السلام از برخورد با آنان عاجز باشند. اين فقط يك دستور الهى بود چه در زمان حيات پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله و چه بعد از رحلت آن حضرت، كه در برابر آنچه به دست منافقين انجام مى‌شود صبر و سكوت اختيار كنند تا خداوند امتحان پيچيده‌اى از مردم آن زمان و همه آيندگان تاريخ بگيرد. با يك اشاره اميرالمؤمنين عليه السلام اين مرحله به انجام رسيد و منافقين ديدند كه چه از نظر لشكر و چه از نظر اموال نيروى عظيمى در اختيار آن حضرت است كه هيچ نيروى بشرى را تاب مقاومت با آن نيست. بنابراين بر آنان و هر شنونده‌اى ثابت شد كه نمايندگان خدا در عين قدرت صبر مى‌كنند، و نمايندگان فرصت طلب شيطان چون صبر آنان را مى‌دانند اين گونه جرئت پيدا كرده‌اند، و گرنه از هه ترسوترند و با ديدن كوچكترين مقابله‌اى پا به فرار مى‌گذارند و به التماس مى‌افتند.
امر خاصى از سوى پروردگار بود كه بايد بر منافقين و همه كسانى كه اين ماجرا را مى‌شنوند اتمام حجت شود كه پيامبر و اميرالمؤمنين عليهما السلام با پشتوانه خداوندى قادر بر خنثى كردن همه نقشه‌هاى منافقين بلكه نابود كردن خود آنان بودند. اين بدان معنی است كه ابوبكر و عمر نابغه روزگار نبودند كه چنان نقشه‌هايى بكشند كه پيامبر و على عليهما السلام از برخورد با آنان عاجز باشند. اين فقط يك دستور الهى بود چه در زمان حيات پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله و چه بعد از رحلت آن حضرت، كه در برابر آنچه به دست منافقين انجام مى‌شود صبر و سكوت اختيار كنند تا خداوند امتحان پيچيده‌اى از مردم آن زمان و همه آيندگان تاريخ بگيرد.  
 
با يك اشاره اميرالمؤمنين عليه السلام اين مرحله به انجام رسيد و منافقين ديدند كه چه از نظر لشكر و چه از نظر اموال نيروى عظيمى در اختيار آن حضرت است كه هيچ نيروى بشرى را تاب مقاومت با آن نيست. بنابراين بر آنان و هر شنونده‌اى ثابت شد كه نمايندگان خدا در عين قدرت صبر مى‌كنند، و نمايندگان فرصت طلب شيطان چون صبر آنان را مى‌دانند اين گونه جرئت پيدا كرده‌اند، و گرنه از هه ترسوترند و با ديدن كوچكترين مقابله‌اى پا به فرار مى‌گذارند و به التماس مى‌افتند.


==== مرحله سوم: اوج عملكردهاى خط نفاق‌ ====
==== مرحله سوم: اوج عملكردهاى خط نفاق‌ ====
خط ۱۵۶: خط ۱۵۸:
كالبد شكافى قلب منافق اين نتيجه را نشان مى‌دهد كه بيمارى لا علاجى در آن نهفته است، و اين مرض به گونه‌اى است كه حتى آنچه براى ديگران درمان است در اينان باعث شدت بيمارى مى‌شود؛ و در مرحله نهايى گذشته از شدت مرض، خداوند هم بر مريضى آنان مى‌افزايد كه خود هم از علاج بيمارى‌شان نااميد مى‌شوند. اين مراحل در سه فراز مهم از اين حديث مشاهده مى‌شود كه حالت منافقين را پس از نشان دادن آن معجزات چنين به تصوير مى‌كشد:
كالبد شكافى قلب منافق اين نتيجه را نشان مى‌دهد كه بيمارى لا علاجى در آن نهفته است، و اين مرض به گونه‌اى است كه حتى آنچه براى ديگران درمان است در اينان باعث شدت بيمارى مى‌شود؛ و در مرحله نهايى گذشته از شدت مرض، خداوند هم بر مريضى آنان مى‌افزايد كه خود هم از علاج بيمارى‌شان نااميد مى‌شوند. اين مراحل در سه فراز مهم از اين حديث مشاهده مى‌شود كه حالت منافقين را پس از نشان دادن آن معجزات چنين به تصوير مى‌كشد:


'''فَمَرِضَتْ قُلُوبُ الْقَوْمِ لِما شاهَدُوا مِنْ ذلِكَ، مُضافاً الى ما كانَ فى قُلُوبِهِمْ مِنْ.'''
{{متن عربی|فَمَرِضَتْ قُلُوبُ الْقَوْمِ لِما شاهَدُوا مِنْ ذلِكَ، مُضافاً الى ما كانَ فى قُلُوبِهِمْ مِنْ مَرَضِ حَسَدِهِمْ لَهُ وَ لِعَلِىِّ بْنِ ابى طالِبٍ عليه السلام ... فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً بِحَيْثُ تاهَتْ لَهُ قُلُوبُهُمْ جَزاءً بِما ارَيْتَهُمْ مِنْ هذِهِ الْآياتِ وَ الْمُعْجِزاتِ.}}
 
'''مَرَضِ حَسَدِهِمْ لَهُ وَ لِعَلِىِّ بْنِ ابى طالِبٍ عليه السلام ... فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً بِحَيْثُ تاهَتْ لَهُ'''
 
'''قُلُوبُهُمْ جَزاءً بِما ارَيْتَهُمْ مِنْ هذِهِ الْآياتِ وَ الْمُعْجِزاتِ.'''


قلب آن منافقين با مشاهده آن معجزات مرض گرفت، اضافه بر مرض حسدى كه نسبت به پيامبر و على عليهما السلام در قلبشان بود ... خدا هم مرض آنان را بيشتر كرد به گونه‌اى كه قلبشان متحير شد، و اين جزاى آن معجزاتى بود كه به آنان نشان دادى ولى درس نگرفتند.<ref>عوالم العلوم: ج ۱۵/ ۳ ص ۱۵۹.</ref>
قلب آن منافقين با مشاهده آن معجزات مرض گرفت، اضافه بر مرض حسدى كه نسبت به پيامبر و على عليهما السلام در قلبشان بود ... خدا هم مرض آنان را بيشتر كرد به گونه‌اى كه قلبشان متحير شد، و اين جزاى آن معجزاتى بود كه به آنان نشان دادى ولى درس نگرفتند.<ref>عوالم العلوم: ج ۱۵/ ۳ ص ۱۵۹.</ref>
خط ۱۷۲: خط ۱۷۰:


=== ۱.صحيح پنداشتن نفاق‌ ===
=== ۱.صحيح پنداشتن نفاق‌ ===
'''وَ اذا قيلَ لِهؤُلاءِ النّاكِثينَ لِلْبَيْعَةِ فى يَوْمِ الْغَديرِ: «لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بِاظْهارِ'''
{{متن عربی|وَ اذا قيلَ لِهؤُلاءِ النّاكِثينَ لِلْبَيْعَةِ فى يَوْمِ الْغَديرِ: «لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بِاظْهارِنَكْثِ الْبَيْعَةِ لِعِبادِ اللَّهِ الْمُسْتَضْعَفينَ ...» قالُوا: إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ، ... فَنَحْنُ نَرْضى فِى الظّاهِرِ بِمُحَمَّدٍ بِاظْهارِ قَبُولِ دينِهِ وَ شَريعَتِهِ وَ نَقْضى فِى الْباطِنِ الى شَهَواتِنا فَنَتَمَتَّعُ وَ نَتَرَفَّهُ وَ نُعْتِقُ انْفُسَنا مِنْ رِقِّ مُحَمَّدٍ وَ نَفُكُّها مِنْ طاعَةِ ابْنِ عَمِّهِ
 
عَلِىٍّ، لِكَىْ انْ اديلَ فِى الدُّنْيا كُنّا قَدْ توَجَّهْنا عِنْدَهُ، وَ انِ اضْمَحَلَّ امْرُهُ كُنّا قَدْ سَلَّمْنا مِنْ سَبْىِ اعْدائِه}}'''.'''<ref>بحار الانوار: ج ۱۵/ ۳ ص ۱۵۹.</ref>
'''نَكْثِ الْبَيْعَةِ لِعِبادِ اللَّهِ الْمُسْتَضْعَفينَ ...» قالُوا: إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ، ... فَنَحْنُ'''
 
'''نَرْضى فِى الظّاهِرِ بِمُحَمَّدٍ بِاظْهارِ قَبُولِ دينِهِ وَ شَريعَتِهِ وَ نَقْضى فِى الْباطِنِ الى'''
 
'''شَهَواتِنا فَنَتَمَتَّعُ وَ نَتَرَفَّهُ وَ نُعْتِقُ انْفُسَنا مِنْ رِقِّ مُحَمَّدٍ وَ نَفُكُّها مِنْ طاعَةِ ابْنِ عَمِّهِ'''
 
'''عَلِىٍّ، لِكَىْ انْ اديلَ فِى الدُّنْيا كُنّا قَدْ توَجَّهْنا عِنْدَهُ، وَ انِ اضْمَحَلَّ امْرُهُ كُنّا قَدْ سَلَّمْنا مِنْ سَبْىِ اعْدائِه.'''<ref>بحار الانوار: ج ۱۵/ ۳ ص ۱۵۹.</ref>


آنگاه كه به اين بيعت شكنان غدير گفته مى‌شود: «با اظهار بيعت شكنى براى بندگان مستضعف خدا در زمين فساد نكنيد ...» مى‌گويند: ما اصلاح كننده هستيم ... ما در ظاهر رضايت خويش را نسبت به محمد با قبول دين او و شريعتش اعلام مى‌كنيم، و در باطن طبق شهوات خود عمل مى‌كنيم و از زندگى دنيا استفاده مى‌كنيم و در رفاه به سر مى‌بريم و در كنار آن خود را از بند رقيّت محمد رها ساخته‌ايم و از اطاعت پسر عمويش على خلاص نموده‌ايم، تا اگر در دنيا پيروز شد نزد او شناخته شده باشيم، و اگر امر او از بين رفت از اسير شدن به دست دشمنانش در امان باشيم.
آنگاه كه به اين بيعت شكنان غدير گفته مى‌شود: «با اظهار بيعت شكنى براى بندگان مستضعف خدا در زمين فساد نكنيد ...» مى‌گويند: ما اصلاح كننده هستيم ... ما در ظاهر رضايت خويش را نسبت به محمد با قبول دين او و شريعتش اعلام مى‌كنيم، و در باطن طبق شهوات خود عمل مى‌كنيم و از زندگى دنيا استفاده مى‌كنيم و در رفاه به سر مى‌بريم و در كنار آن خود را از بند رقيّت محمد رها ساخته‌ايم و از اطاعت پسر عمويش على خلاص نموده‌ايم، تا اگر در دنيا پيروز شد نزد او شناخته شده باشيم، و اگر امر او از بين رفت از اسير شدن به دست دشمنانش در امان باشيم.


=== ۲.بى اعتقادى‌ ===
=== ۲.بى اعتقادى‌ ===
'''انَّنا لانَعْتَقِدُ دينَ مُحَمَّدٍ وَ لا غَيْرَ دينِ مُحَمَّدٍ، وَ نَحْنُ فِى الدّينِ مُتَحَيِّرُونَ.'''<ref>عوالم العلوم: ج ۱۵/ ۳ ص ۱۵۹.</ref>
{{متن عربی|انَّنا لانَعْتَقِدُ دينَ مُحَمَّدٍ وَ لا غَيْرَ دينِ مُحَمَّدٍ، وَ نَحْنُ فِى الدّينِ مُتَحَيِّرُونَ}}'''.'''<ref>عوالم العلوم: ج ۱۵/ ۳ ص ۱۵۹.</ref>


ما نه به دين محمد و نه دين غير محمد معتقديم، و از نظر دين متحير هستيم و به نتيجه و تصميمى نرسيده‌ايم.
ما نه به دين محمد و نه دين غير محمد معتقديم، و از نظر دين متحير هستيم و به نتيجه و تصميمى نرسيده‌ايم.


ل'''ا يَسْلِم لَهُمْ بِنِفاقِهِمْ هذا لا مَحَبَّةُ مُحَمَّدٍ وَ لَاالْمُؤْمِنينَ وَ لا مَحَبَّةُ الْيَهُودِ وَ سائِرِ الْكافِرينَ.'''<ref>عوالم العلوم: ج ۱۵/ ۳ ص ۱۶۱.</ref>  
{{متن عربی|لا يَسْلِم لَهُمْ بِنِفاقِهِمْ هذا لا مَحَبَّةُ مُحَمَّدٍ وَ لَاالْمُؤْمِنينَ وَ لا مَحَبَّةُ الْيَهُودِ وَ سائِرِ الْكافِرينَ.}}<ref>عوالم العلوم: ج ۱۵/ ۳ ص ۱۶۱.</ref>  


با اين نفاقشان، نه محبت محمد و مؤمنين براى آنان درست مى‌آيد و نه محبت يهود و بقيه كافران.
با اين نفاقشان، نه محبت محمد و مؤمنين براى آنان درست مى‌آيد و نه محبت يهود و بقيه كافران.
۴٬۰۶۴

ویرایش