پرش به محتوا

آيه ۱۵ یونس و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۷: خط ۵۷:
با تصريح روايات بر نزول آيه ۱۵ یونس در مورد اعلان ولايت در غدير، كلمه‌‏اى كه در آیه منطبق بر اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مى‌‏شود كلمه «قرآن» است؛ چرا كه از قول دشمنان على‏ عليه السلام مى‌فرمايد: «قرآنى غير از اين بياور». امام صادق‏ عليه السلام نيز در تفسير آيه مى‌فرمايد: منظور اميرالمؤمنين ‏عليه السلام است.<ref>تفسير القمى، ج۱، ص۳۱۰؛ بحارالانوار، ج۳۶، ص۱۴۸، ح۱۲۵. </ref> اين معناى قرآن ناطق بودن اميرالمؤمنين ‏عليه السلام و معادل‌بودن او با قرآن است كه در [[حدیث ثقلین فراز حساس خطبه غدیر|حدیث ثقلین]] بيان شده، آنجا كه پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله فرمود: من در ميان شما دو چيز گران‌بها باقى مى‏‌گذارم كه اگر به آن دو تمسک كنيد، هرگز گمراه نمى‏‌شويد: كتاب خدا و اهل بيتم. خداوند لطيف خبير به من سپرده كه اين دو از يكديگر جدا نمى‌شوند تا بر سر حوض كوثر بر من وارد شوند مانند اين دو (حضرت دو انگشت سبابه خود را كنار يكديگر قرار دادند)، نه مانند اين دو (حضرت انگشت سبابه و وسط را نشان دادند).<ref>کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ص۵۹.</ref>
با تصريح روايات بر نزول آيه ۱۵ یونس در مورد اعلان ولايت در غدير، كلمه‌‏اى كه در آیه منطبق بر اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مى‌‏شود كلمه «قرآن» است؛ چرا كه از قول دشمنان على‏ عليه السلام مى‌فرمايد: «قرآنى غير از اين بياور». امام صادق‏ عليه السلام نيز در تفسير آيه مى‌فرمايد: منظور اميرالمؤمنين ‏عليه السلام است.<ref>تفسير القمى، ج۱، ص۳۱۰؛ بحارالانوار، ج۳۶، ص۱۴۸، ح۱۲۵. </ref> اين معناى قرآن ناطق بودن اميرالمؤمنين ‏عليه السلام و معادل‌بودن او با قرآن است كه در [[حدیث ثقلین فراز حساس خطبه غدیر|حدیث ثقلین]] بيان شده، آنجا كه پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله فرمود: من در ميان شما دو چيز گران‌بها باقى مى‏‌گذارم كه اگر به آن دو تمسک كنيد، هرگز گمراه نمى‏‌شويد: كتاب خدا و اهل بيتم. خداوند لطيف خبير به من سپرده كه اين دو از يكديگر جدا نمى‌شوند تا بر سر حوض كوثر بر من وارد شوند مانند اين دو (حضرت دو انگشت سبابه خود را كنار يكديگر قرار دادند)، نه مانند اين دو (حضرت انگشت سبابه و وسط را نشان دادند).<ref>کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ص۵۹.</ref>


==== آسمانى بودن غدير ====
=== آسمانى بودن غدير ===
سه جمله پشت سر هم در اين آيه، ارتباط غدير با وحى را از جوانب مختلف محكم مى ‏نمايد، و هر يک از آنها دليل جداگانه ‏اى بر آسمانى بودن غدير است. اين سه فراز عبارتند از:
سه قسمت در آیه ۱۵ سوره یونس ارتباط غدير با وحى را از جوانب مختلف تأیید می‌کند و هر يک از آنها دليلی بر آسمانى‌بودن غدير است. اين سه قسمت چنین تحلیل شده‌اند:


===== فراز اول: برنامه ربّانى پيامبر صلى الله عليه و آله =====
==== اول: برنامه ربّانى پيامبر صلى الله عليه و آله ====
{{متن عربی|قُلْ ما يَكُونُ لِى  أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقاءِ نَفْسِى}}: «من حق ندارم آن را از پيش خود تبديل نمايم».
«من حق ندارم آن را از پيش خود تبديل نمايم». اين جمله ناظر به برنامه ربّانى پيامبر صلى الله عليه و آله برای رسالت خويش است: اینکه در همه موارد معارف و احكام اسلام - بدون استثناء- از خود سخن نمى‌گويد؛ او امين پروردگار است كه هرگز در وحی الهی تغييرى نمى‏‌دهد. بنابراين با قاطعيت به همه اهل جهان اعلام شده كه غدير يک امر الهى است كه هيچ كس قادر به تغيير و تبديل آن نيست و انجام هر تغييرى در آن، از سوى هر كس، مخالفت مستقيم با فرمان خداست. پس کار اهل [[سقیفه]] و اتباع آنان {{متن عربی|تبديل مِنْ تِلْقاءِ نَفْس}} (تغییر به دلخواه) است كه حتى شخص پيامبر صلى الله عليه و آله خود را از آن برئ مى‏‌داند.


اين جمله ناظر به برنامه ربّانى پيامبر صلى الله عليه و آله در رسالت خويش است كه در همه موارد معارف و احكام اسلام -  بدون استثناء -  از پيش خود سخن نمى ‏گويد، و او امين پروردگار است كه هرگز در آنچه ابلاغش به او واگذار شده تغييرى نمى‏ دهد.
==== دوم: وَحْيانى بودن غدير ====
«من تابع نيستم، مگر آنچه بر من وحى مى‌‏شود». اين جمله صراحت در وحيانى‌بودن غدير دارد. گذشته از عبارت {{متن عربی|يُوحى إِلَىَّ}} كه تصريح به حضور وحى در غدير است، كلمه {{متن عربی|أَتَّبِعُ}} اين معنى را محكم‌تر مى‏‌كند كه اصلاً براى پيامبر خدا راه ديگرى وجود ندارد؛ يعنى اگر پيرو وحى نباشد، پس ناچار پيرو انسان‏‌ها خواهد بود يا از هواى نفس خويش سخن خواهد گفت. گويا حضرت با قاطعيت مى‏‌فرمايد: من تابع وحى هستم و بس. من هيچ منبعى جز وحى براى رسالتم ندارم. من از غير آنچه خدا به‌وسيله وحى بر من نازل مى‌كند مطلب ديگرى براى ابلاغ به مردم ندارم. اين قسمت آيه تداعى‌كننده قسمت اول [[آيه ۶۷ مائده و غدیر|آیه تبلیغ]] است كه می‌گوید آنچه درباره غدير تبليغ مى‏‌كنى از جانب خداوند نازل شده است.


بنابراين با قاطعيت به همه اهل جهان اعلام شده كه غدير يک امر الهى است كه هيچ كس قادر به تغيير و تبديل آن از پيش خود نيست، و انجام هر تغييرى در آن از سوى هر كس كه باشد مخالفت مستقيم با فرمان خداست.
==== سوم: حُجَج منتخب خدا ====
 
«من اگر از امر پروردگارم سرپيچى كنم، از عذاب روز عظيمى مى‏‌ترسم». اين جمله ناظر به اين است كه حجج الهى بندگان منتخب خدا هستند كه هرگز تخطى از امر الهى در رسالتشان ندارند. خوفى كه آنان از خدا دارند از همه بندگان بالاتر است و این مانع سرپيچى آنان از امر الهى است. درباره غدير معناى اين جمله چنين مى‏‌شود كه وقتى ولايت على‏ عليه السلام از طرف خداست و من حق تغيير آن را ندارم، يک راه مى‌ماند و آن اينكه عصيان پروردگار نمايم و آن را تبديل کنم؛ در حالى كه من از عذاب الهى وحشت دارم و خداترسى اين اجازه را به من نمى‏‌دهد. اين قسمت آيه تداعى‌كننده قسمت دوم [[آيه تبليغ و غدیر|آيه تبليغ]] است كه فرمود: {{قرآن|وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ}}: «اگر ولايت را ابلاغ نكنى رسالت خدا را نرسانده ‏اى»، و پيامبر صلى الله عليه و آله در شرح آن فرمود:
اين تابلوى جهنم است كه براى هميشه بر پيشانى اهل سقيفه و اتباع آنان نقش بسته كه هيچ عذر و بهانه و مصلحت انديشى از سوى آنان پذيرفته نخواهد شد، چرا كه بازگشت آن به{{متن عربی|تبديل مِنْ تِلْقاءِ نَفْس}}است كه حتى شخص پيامبر صلى الله عليه و آله خود را از آن برئ مى‏ داند.
 
===== فراز دوم: وَحْيانى بودن غدير =====
{{متن عربی|إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى إِلَىَّ}}:
 
«من تابع نيستم مگر آنچه بر من وحى مى ‏شود». اين جمله صراحت در وحيانى بودن غدير دارد و ناظر به ارتباط دائمى منبع وحى با پيامبر صلى الله عليه و آله است.
 
گذشته از عبارت{{متن عربی|يُوحى إِلَىَّ}} كه تصريح به حضور وحى در غدير است، كلمه{{متن عربی|أَتَّبِعُ}} اين معنى را محكم ‏تر مى‏ كند كه اصلاً براى پيامبر خدا راه ديگرى وجود ندارد.
 
يعنى اگر پيرو وحى نباشد پس پيرو انسان‏ ها باشد يا از هواى نفس خويش سخن بگويد؟
 
گويا حضرت با قاطعيت مى‏ فرمايد:
 
من تابع وحى هستم و بس! من هيچ منبعى جز وحى براى رسالتم ندارم. من از غير آنچه خدا به وسيله وحى بر من نازل مى ‏كند مطلب ديگرى براى ابلاغ به مردم ندارم»! يعنى غدير از وحى گرفته شده و به هيچ منبع ديگرى ارتباط ندارد، و پيامبر صلى الله عليه و آله در ابلاغش راهى جز اين نپيموده است.
 
اين فراز آيه تداعى كننده اول آيه تبليغ است كه مى ‏فرمايد:{{قرآن|يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ}}، و معنايش اين است كه آنچه درباره غدير تبليغ مى‏ كنى از جانب خداوند نازل شده است.
 
===== فراز سوم: حُجَج منتخب خدا =====
{{متن عربی|إِنِّى أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّى عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ}}: «من اگر از امر پروردگارم سرپيچى كنم از عذاب روز عظيمى مى‏ ترسم».
 
اين جمله ناظر به اين است كه حجج الهى بندگان منتخب خدا هستند كه هرگز تخطى از امر الهى در رسالتشان معنى ندارد. خوفى كه آنان از خدا دارند از همه بندگان بالاتر است، و لذاست كه در آنان سرپيچى از امر الهى راه ندارد.
 
درباره غدير معناى اين جمله چنين مى‏ شود كه وقتى ولايت على‏ عليه السلام از طرف خداست و من حق تغيير آن را ندارم، يک راه مى ‏ماند و آن اينكه عصيان پروردگار نمايم و آن را تبديل نمايم، در حالى كه من از عذاب الهى وحشت دارم و خدا ترسىِ من اين اجازه را نمى‏ دهد.
 
اين فراز آيه تداعى كننده فراز دوم آيه تبليغ است كه فرمود: {{قرآن|وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ}}: «اگر ولايت را ابلاغ نكنى رسالت خدا را نرسانده ‏اى»، و پيامبر صلى الله عليه و آله در شرح آن فرمود:


آنچه خدا به من وحى كرده ادا مى‏ نمايم از خوف اينكه مبادا اگر انجام ندهم عذابى از او بر من فرود آيد كه هيچ كس نتواند آن را دفع كند.<ref>در اين باره مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۳۸ بخش ۲.</ref>
آنچه خدا به من وحى كرده ادا مى‏ نمايم از خوف اينكه مبادا اگر انجام ندهم عذابى از او بر من فرود آيد كه هيچ كس نتواند آن را دفع كند.<ref>در اين باره مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۳۸ بخش ۲.</ref>