پرش به محتوا

آيه ۱۵ یونس و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۰: خط ۱۰:
| شأن نزول =  
| شأن نزول =  
| مکان نزول =مکه  
| مکان نزول =مکه  
| موضوع =  
| موضوع =تبدیل‌ناپذیری منتخب الهی غدیر با دیگران
| صوت =صوت ۱۵ یونس.mp3  
| صوت =صوت ۱۵ یونس.mp3  
| توضیح صوت =ترتیل آیه ۱۵ سوره یونس با صدای شهریار پرهیزگار  
| توضیح صوت =ترتیل آیه ۱۵ سوره یونس با صدای شهریار پرهیزگار  
}}
}}
'''آیه ۱۵ سوره یونس''' آیه‌ای که در پاسخ به منافقانی نازل شد که پس از نصب امام علی علیه السلام در غدیر خواهان جایگزینی او با فرد دیگری شدند. در این آیه، مقام ولایتْ مقامی الهی تلقی شده که پیامبر صلی الله علیه و آله هم توان تغییر آن را ندارد.
بستر نزول آیه ۱۵ سوره یونس چنین ترسیم شده است: پس از اتمام [[خطبه غدیر]] و [[بیعت]] همگانى با اميرالمؤمنين‏ عليه السلام، [[منافقین]] براى شبهه‏‌اندازى در رخداد غدیر مسئله جایگزینی على‏ عليه السلام با کسی ديگری را مطرح کردند. آنگاه نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند و با گستاخى اين درخواست را مطرح كردند. در این درخواست [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبكر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] به‌عنوان گزینه‌های جایگزینی پیشنهاد شدند. پيامبر در پاسخ گفت: من اين كار را با رأى خود انجام نداده‌ام كه درباره آن اختيارى داشته باشم. اين خداوند است كه به من دستور داده و آن را بر من واجب كرده است. در این هنگام خداوند در پاسخ به آنان آيه ۱۵ سوره يونس را نازل كرد در رد درخواست آنان نازل شد. روایاتی در تأیید شأن نزول این آیه در منابع آمده است.
آنچه از نزول آیه ۱۵ سوره یونس در شأن غدير استفاده شده پنج نكته است که از سوی برخی محققان چنین تفصیل داده شده است: اینکه غدیر از آیات روشن الهی است؛ اینکه منکر غدیر منکر روز قیامت است؛ اینکه على‏ عليه السلام قرآن ناطق است و اینکه غدیر امری الهی و آسمانی بوده است؛ اینکه اعتراض‌کنندگان و پیشنهاددهندگان جایگزینی کافر هستند.


== آیه‌ای درباره منکران غدیر ==
== آیه‌ای درباره منکران غدیر ==
خط ۸۷: خط ۹۲:


==== اعتراض‌كنندگان چه كسانى بودند؟ ====
==== اعتراض‌كنندگان چه كسانى بودند؟ ====
دانستن اين نكته كه اعتراض كنندگان در غدير در واقع بت پرستان سابق بودند و اسلام را مسخره مى‏ كردند، تحليل بسيارى از آنچه در حاشيه غدير از سوى دشمنان به وقوع پيوست را آسان مى ‏كند، و پيرو آن پايه اقدامات مخرّب اهل سقيفه را در طول حكومت خود روشن مى‏ نمايد.
دانستن اين نكته كه اعتراض‌كنندگان در غدير در واقع بت‌پرستان سابق بودند که اسلام را مسخره مى‏‌كردند، تحليل بسيارى از آنچه در حاشيه غدير از سوى دشمنان به وقوع پيوست را آسان مى‌‏كند. همچنین، پايه اقدامات مخرّب اهل [[سقیفه]] را در طول حكومتشان روشن مى‏‌کند. در نامه [[عمر بن خطاب|عمر]] به [[معاویة بن ابی‌سفیان]] اسرار این اعتراض روشن می‌شود.  
 
پرده از اين همه اسرار در روزى برداشته شد كه نامه عمر بن خطاب به [[معاویة بن ابی سفیان|معاویه]] از صندوق سقيفه بيرون آمد و فرازهاى اول آن نشان داد كه آنچه بر دست غاصبين انجام مى ‏شده از كدامين فكرها و قلب‏ها فرمان مى‏ گرفته است. او در آغاز نامه ‏اش چنين مى‏ نويسد:
 
به هُبَل قسم و به بت ‏هاى كوچک و بزرگ و به لات و عُزّى قسم، كه عمر از آغازى كه آنها را عبادت كرده، انكارشان ننموده است و هرگز خدايى براى كعبه عبادت نكرده و هيچ سخنى از محمد را تصديق نكرده، و سر تسليم در برابر او نشان نداده مگر براى آنكه بر او حيله كند و ضربه ناگهانى بر او بزند.
 
او براى ما سحر عظيمى را آورد كه سحر او از سحر بنى‏ اسرائيل بالاتر بود. او گذشته از سحر آنان چيزهاى تازه ‏اى آورد كه اگر آنان حاضر بودند اقرار مى‏ كردند كه او سيد ساحران است!!
 
اى پسر ابوسفيان، بر روش قوم خود باش و از دين خود پيروى كن و بر آنچه گذشتگانت به آن معتقد بوده‏ اند وفادار باش كه انكار كردند اين كعبه ‏اى را كه مى‏ گويند براى آن خدايى هست كه دستور داده به آنجا بيايند و طواف كنند و آن را قبله آنان قرار داده است... .
 
مگر از پرستش بت‏ها و لات و عُزّى كه از سنگ و چوب و مس و نقره و طلا هستند چه ايرادى ديده بود؟! نَه! قسم به لات و عزّى، ما هيچ دليلى براى خروج از اعتقادى كه قبلاً داشتيم (يعنى بت‏ پرستى) نيافتيم، اگر چه آنان مردم را به اشتباه انداختند!!


با چشم بصيرت بنگر و با گوش شنونده دل بسپار و با عقل و قلبت در كار آنان دقت كن، و از لات و عُزّى تشكر كن كه ابوبكر بر امت محمد خليفه شد و در اموال و خون و دين و جان و حلال و حرام آنان حكومت و تصرف كرد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۲۸۹.</ref>
او در آغاز نامه‌‏اش چنين مى‏‌نويسد: به هُبَل و به بت‌‏هاى كوچک و بزرگ و به لات و عُزّى قسم، كه عمر از آغازى كه آنها را عبادت كرده، انكارشان ننموده است و هرگز خدايى براى كعبه عبادت نكرده و هيچ سخنى از محمد را تصديق نكرده و سر تسليم در برابر او نشان نداده، مگر براى آنكه بر او حيله كند و ضربه ناگهانى بر او بزند. او براى ما سحر عظيمى را آورد كه سحر او از سحر بنى‏‌اسرائيل بالاتر بود. او گذشته از سحر آنان چيزهاى تازه‌اى آورد كه اگر آنان حاضر بودند، اقرار مى‏‌كردند كه او سيد ساحران است. اى پسر ابوسفيان، بر روش قوم خود باش و از دين خود پيروى كن و بر آنچه گذشتگانت به آن معتقد بوده‏‌اند وفادار باش كه انكار كردند اين كعبه‌‏اى را كه مى‏‌گويند براى آن خدايى هست كه دستور داده به آنجا بيايند و طواف كنند و آن را قبله آنان قرار داده است... . مگر از پرستش بت‏‌ها و لات و عُزّى كه از سنگ و چوب و مس و نقره و طلا هستند چه ايرادى ديده بود. نَه! قسم به لات و عزّى، ما هيچ دليلى براى خروج از اعتقادى كه قبلاً داشتيم نيافتيم، اگر چه آنان مردم را به اشتباه انداختند. با چشم بصيرت بنگر و با گوش شنونده دل بسپار و با عقل و قلبت در كار آنان دقت كن و از لات و عُزّى تشكر كن كه ابوبكر بر امت محمد خليفه شد و در اموال و خون و دين و جان و حلال و حرام آنان حكومت و تصرف كرد.<ref>بحارالانوار، ج۳۰، ص۲۸۹.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
۱٬۶۲۶

ویرایش