دشمنان اهل بیت و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۸۹۲: خط ۸۹۲:


==== سه. صف‏ آرايىِ اتباع ====
==== سه. صف‏ آرايىِ اتباع ====
در مواردى صف‏ آرايىِ اتباع صحيفه در برابر اهل‏ بيت‏ عليهم السلام و مخالفت آنان با ايشان و خوار كردن و ظلم به آنان و غصب حقوقشان و انكار ولايتشان، و حتى قتل آنان و جنگيدن با ايشان و مباح شمردن خون و حرمتشان، و نيز دور كردن ايشان از مقامشان و زمينه ‏سازى براى دشمنانشان مطرح شده است. در اين موارد با ارجاع ضمير به اهل ‏بيت‏ عليهم السلام عباراتى از اين قبيل به كار رفته است:«مُخالِفيهِمْ» : مخالفين آنان، «خاذِليهِمْ» : خوار كنندگانشان، «ظالِميهِمْ» : ظلم كنندگان به ايشان، «قاتِليهِمْ» : قاتلينشان، «المُتابِعينَ عَدُوَّهَمْ» : پيروان دشمنانشان، «ناصِرى عَدُوِّهِمْ» : يارى كنندگان دشمنانشان،«غاصِبيهِمْ»:غصب كنندگان مقام آنان،«جاحِدى وِلايَتِهِمْ» : منكرين ولايت آنان، «المُظاهِرينَ عَلَيْهِمْ» : همدست شوندگان بر ضد آنان، «مَنْ نَصَبَ لَهُمْ حَرْباً» : كسانى كه رايت جنگ در برابر ايشان برافراشتند، «الْحادينَ عَنْهُمْ» : اعراض كنندگان از اهل‏ بيت ‏عليهم السلام، «مُنازِليهِمْ» : درگير شوندگان با آنان، «دافِعيهِمْ عَنْ مَقامِهِمْ» : كسانى كه آنان را از مقامشان دور كردند، «مُزيليهِمْ عَنْ مَراتِبِهِمْ» : كسانى كه آنان را از رتبه بلندشان كنار زدند،«الْمُمَهِّدينَ لِاعْدائِهِمْ بِالتَّمْكينِ مِنْ قِتالِهِمْ» : كسانى كه با آماده سازى شرايطِ جنگ با ايشان زمينه را براى دشمنانشان مهيا كردند، «الْقاعِدينَ مَقْعَدَهُمْ» : كسانى كه در جايگاه آنان نشستند، «مَنِ اسْتَحَلَّتْ دِمائَهُمْ» : كسانى كه خون آنان را حلال شمردند،«مَنِ اسْتَباحَ حَريمَهُمْ» : كسانى كه حريم آنان را مورد هجوم و تاراج قرار دادند.
در مواردى صف‏ آرايىِ اتباع صحيفه در برابر اهل‏ بيت‏ عليهم السلام و مخالفت آنان با ايشان و خوار كردن و ظلم به آنان و غصب حقوقشان و انكار ولايتشان، و حتى قتل آنان و جنگيدن با ايشان و مباح شمردن خون و حرمتشان، و نيز دور كردن ايشان از مقامشان و زمينه ‏سازى براى دشمنانشان مطرح شده است. در اين موارد با ارجاع ضمير به اهل ‏بيت‏ عليهم السلام عباراتى از اين قبيل به كار رفته است:{{متن عربی|مُخالِفيهِمْ}}: مخالفين آنان، {{متن عربی|خاذِليهِمْ}}: خوار كنندگانشان، {{متن عربی|ظالِميهِمْ}}: ظلم كنندگان به ايشان، {{متن عربی|قاتِليهِمْ}}: قاتلينشان، {{متن عربی|المُتابِعينَ عَدُوَّهَمْ}}: پيروان دشمنانشان، {{متن عربی|ناصِرى عَدُوِّهِمْ}}: يارى كنندگان دشمنانشان،{{متن عربی|غاصِبيهِمْ}}:غصب كنندگان مقام آنان،{{متن عربی|جاحِدى وِلايَتِهِمْ}}: منكرين ولايت آنان، {{متن عربی|المُظاهِرينَ عَلَيْهِمْ}}: همدست شوندگان بر ضد آنان، {{متن عربی|مَنْ نَصَبَ لَهُمْ حَرْباً}}: كسانى كه رايت جنگ در برابر ايشان برافراشتند، {{متن عربی|الْحادينَ عَنْهُمْ}}: اعراض كنندگان از اهل‏ بيت ‏عليهم السلام، {{متن عربی|مُنازِليهِمْ}}: درگير شوندگان با آنان، {{متن عربی|دافِعيهِمْ عَنْ مَقامِهِمْ}}: كسانى كه آنان را از مقامشان دور كردند، {{متن عربی|مُزيليهِمْ عَنْ مَراتِبِهِمْ}}: كسانى كه آنان را از رتبه بلندشان كنار زدند،{{متن عربی|الْمُمَهِّدينَ لِاعْدائِهِمْ بِالتَّمْكينِ مِنْ قِتالِهِمْ}}: كسانى كه با آماده سازى شرايطِ جنگ با ايشان زمينه را براى دشمنانشان مهيا كردند، «الْقاعِدينَ مَقْعَدَهُمْ» : كسانى كه در جايگاه آنان نشستند، {{متن عربی|مَنِ اسْتَحَلَّتْ دِمائَهُمْ}}: كسانى كه خون آنان را حلال شمردند،{{متن عربی|مَنِ اسْتَباحَ حَريمَهُمْ}}: كسانى كه حريم آنان را مورد هجوم و تاراج قرار دادند.


=== چهار. اصول اعتقادى منحرف ===
=== چهار. اصول اعتقادى منحرف ===
در موارد ديگرى سخن از پايه‏ هاى اعتقادى اصحاب صحيفه به ميان آمده، كه مطالبى از قبيل پذيرفتن دين صحيفه و دعوت به آن و پذيرش منصب ‏هاى دنيوى كه در سايه صحيفه به دست مى ‏آيد، و ايجاد شک و شبهه درباره كفر [[صحیفه ملعونه|اصحاب صحیفه]] از جمله آنهاست.
در موارد ديگرى سخن از پايه‏ هاى اعتقادى اصحاب صحيفه به ميان آمده، كه مطالبى از قبيل پذيرفتن دين صحيفه و دعوت به آن و پذيرش منصب ‏هاى دنيوى كه در سايه صحيفه به دست مى ‏آيد، و ايجاد شک و شبهه درباره كفر اصحاب صحیفه از جمله آنهاست.


در اين باره كلمات زير جلب توجه مى‏ كند، كه ضمير در آنها به دشمنان اهل‏ بيت‏ عليهم السلام باز مى‏ گردد: «مَنْ دانَ بِقَوْلِهِمْ» : كسانى كه به سخن آنان اعتقاد داشته باشند، «مَنْ دَعا الى وِلايَتِهِمْ» : كسانى كه مردم را به ولايت آنان دعوت كنند، «مَنْ تَصَدَّرَ بِبِدْعَتِهِمْ» : كسانى كه طبق بدعت‏ هاى آنان به رياست دست يابند، «مَن شَكَّ فى كُفْرِهِمْ» : كسانى كه در كفر آنان شک كنند.
در اين باره كلمات زير جلب توجه مى‏ كند، كه ضمير در آنها به دشمنان اهل‏ بيت‏ عليهم السلام باز مى‏ گردد: {{متن عربی|مَنْ دانَ بِقَوْلِهِمْ}}: كسانى كه به سخن آنان اعتقاد داشته باشند، {{متن عربی|مَنْ دَعا الى وِلايَتِهِمْ}}: كسانى كه مردم را به ولايت آنان دعوت كنند، {{متن عربی|مَنْ تَصَدَّرَ بِبِدْعَتِهِمْ}}: كسانى كه طبق بدعت‏ هاى آنان به رياست دست يابند، {{متن عربی|مَن شَكَّ فى كُفْرِهِمْ}}: كسانى كه در كفر آنان شک كنند.


=== پنج. رضايت قلبى به ضلالت ===
=== پنج. رضايت قلبى به ضلالت ===
در مواردى حتى رضايت به گفتار و كردار اصحاب صحيفه الحاق به آنان حساب شده است،و عبارات دقيقى در بيان انواع رضايت قلبى نسبت به اعمال آنان ذكر شده،كه از نمونه ‏هاى آن عمل به روش‏ هاى اصحاب صحيفه و اظهار رضايت به گفتار و كردار آنان و رضايت به قتل [[اهل‏ بیت‏ علیهم السلام]] و تصديق حكم ‏هاى صادره از سوى پيروان صحيفه است؛ و در قالب عبارات زير ذكر شده كه ضماير به اهل‏ بيت‏ عليهم السلام باز مى‏ گردد:
در مواردى حتى رضايت به گفتار و كردار اصحاب صحيفه الحاق به آنان حساب شده است،و عبارات دقيقى در بيان انواع رضايت قلبى نسبت به اعمال آنان ذكر شده،كه از نمونه ‏هاى آن عمل به روش‏ هاى اصحاب صحيفه و اظهار رضايت به گفتار و كردار آنان و رضايت به قتل [[اهل‏ بیت‏ علیهم السلام]] و تصديق حكم ‏هاى صادره از سوى پيروان صحيفه است؛ و در قالب عبارات زير ذكر شده كه ضماير به اهل‏ بيت‏ عليهم السلام باز مى‏ گردد:


«كُلُّ مُسْتَنٍّ بِما سَنَّ اعْدائَهُمْ الى يَوْمِ الْقِيامَةِ» : همه كسانى كه تا روز قيامت به سنت‏ هايى كه دشمنان اهل‏ بيت‏ عليهم السلام پايه گذارى كرده ‏اند عمل نمايند، «مَنْ سَمِعَ بِظُلْمِ اعْدائِهِمْ فَرَضِىَ بِهِ» : هركس كه ظلم دشمنان ايشان را بشنود و به آن راضى شود،«مَنْ رَضِىَ بِقَوْلِ اعْدائِهِمْ وَ فِعْلِهِمْ» : هركس كه به گفتار و رفتار دشمنانشان راضى باشد، «مَنْ بَلَغَهُ افْعالُ اعْدائِهِمْ فَرَضِىَ بِهِ» : هركس كه خبر كارهاى دشمنان اهل‏ بيت‏ عليهم السلام به او برسد و بدان‏ها رضايت دهد، «الرّاضينَ بِقَتْلِ الاعْداءِ ايّاهُمْ» : كسانى كه از قتل ايشان به دست دشمنانشان راضى باشند، «الْمُصَدِّقينَ بِاحْكامِ اعْدائِهِمْ» : كسانى كه حكم‏ هاى دشمنان اهل ‏بيت‏ عليهم السلام را تصديق نمايند و آنها را درست بدانند.
{{متن عربی|كُلُّ مُسْتَنٍّ بِما سَنَّ اعْدائَهُمْ الى يَوْمِ الْقِيامَةِ}}: همه كسانى كه تا روز قيامت به سنت‏ هايى كه دشمنان اهل‏ بيت‏ عليهم السلام پايه گذارى كرده ‏اند عمل نمايند، {{متن عربی|مَنْ سَمِعَ بِظُلْمِ اعْدائِهِمْ فَرَضِىَ بِهِ}}: هركس كه ظلم دشمنان ايشان را بشنود و به آن راضى شود،{{متن عربی|مَنْ رَضِىَ بِقَوْلِ اعْدائِهِمْ وَ فِعْلِهِمْ}}: هركس كه به گفتار و رفتار دشمنانشان راضى باشد، {{متن عربی|مَنْ بَلَغَهُ افْعالُ اعْدائِهِمْ فَرَضِىَ بِهِ}}: هركس كه خبر كارهاى دشمنان اهل‏ بيت‏ عليهم السلام به او برسد و بدان‏ها رضايت دهد، {{متن عربی|الرّاضينَ بِقَتْلِ الاعْداءِ ايّاهُمْ}}: كسانى كه از قتل ايشان به دست دشمنانشان راضى باشند،{{متن عربی|الْمُصَدِّقينَ بِاحْكامِ اعْدائِهِمْ}}: كسانى كه حكم‏ هاى دشمنان اهل ‏بيت‏ عليهم السلام را تصديق نمايند و آنها را درست بدانند.


=== شش. عموميت پيروان در زمان و مكان ===
=== شش. عموميت پيروان در زمان و مكان ===
در بيان عموميت پيروان صحيفه ملعونه نسبت به زمان‏ ها و مكان‏ ها و حتى موجودات از جن و انس، عبارات مهمى ديده مى ‏شود كه همه طرفداران و ياوران صحيفه و سقيفه تا روز قيامت از اولين و آخرين، بلكه از همه خلايق را در بر مى‏ گيرد:
در بيان عموميت پيروان صحيفه ملعونه نسبت به زمان‏ ها و مكان‏ ها و حتى موجودات از جن و انس، عبارات مهمى ديده مى ‏شود كه همه طرفداران و ياوران صحيفه و سقيفه تا روز قيامت از اولين و آخرين، بلكه از همه خلايق را در بر مى‏ گيرد:


«اللهمَّ الْعَنْ اوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ» ،«مِنَ الْجِنِّ وَ الانْسِ مِنَ الاوَّلينَ وَ الاخِرينَ» ،«مِنَ الْخَلائِقِ اجْمَعينَ الى يَوْمِ الدّينِ» ، كه معناى مجموع اين سه عبارت چنين مى‏ شود: خدايا، اولين ظالم حق آل محمد تا آخرين تابعين او بر اين ظلم را از جن و انس، از همه خلايق اولين و آخرين تا روز قيامت را لعنت كن.
{{متن عربی|اللهمَّ الْعَنْ اوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ}} {{متن عربی|مِنَ الْجِنِّ وَ الانْسِ مِنَ الاوَّلينَ وَ الاخِرينَ}}{{متن عربی|مِنَ الْخَلائِقِ اجْمَعينَ الى يَوْمِ الدّينِ}}كه معناى مجموع اين سه عبارت چنين مى‏ شود: خدايا، اولين ظالم حق آل محمد تا آخرين تابعين او بر اين ظلم را از جن و انس، از همه خلايق اولين و آخرين تا روز قيامت را لعنت كن.


شجره ملعونه =   دشمنان اهل ‏بيت ‏عليهم السلام /  دشمنان در خطبه غدير
شجره ملعونه =   دشمنان اهل ‏بيت ‏عليهم السلام /  دشمنان در خطبه غدير


===  شقاوت دشمنان اهل‏ بيت ‏عليهم السلام<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۸۶  - ۱۷۹.</ref> ===
===  شقاوت دشمنان اهل‏ بيت ‏عليهم السلام<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۸۶  - ۱۷۹.</ref> ===
   پيامبرصلى الله عليه وآله در فرازى از بخش چهارم [[خطبه غدیر]]، تقوى و ايمان و اخلاص را مظهر ولاى على‏ عليه السلام و شقاوت را از آنِ مبغضين على‏ عليه السلام دانست. در فراز بعد با قرائت سوره عصر قسم ياد كرد كه مصداق «وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» در آخر اين سوره على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام است.
   پيامبرصلى الله عليه وآله در فرازى از بخش چهارم [[خطبه غدیر]]، تقوى و ايمان و اخلاص را مظهر ولاى على‏ عليه السلام و شقاوت را از آنِ مبغضين على‏ عليه السلام دانست. در فراز بعد با قرائت سوره عصر قسم ياد كرد كه مصداق {{متن قرآن|وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ}} در آخر اين سوره على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام است.


اَلا وَ اِنَّهُ لا يُبْغِضُ عَلِيّاً اِلاّ شَقِىٌّ، وَ لا يُوالى عَلِيّاً اِلاّ تَقِىٌّ، وَ لا يُؤمِنُ بِهِ اِلاّ مُؤمِنٌ مُخْلِصٌ. وَ فى عَلِىٍّ وَ اللَّهِ نَزَلَتْ سُورَةُ الْعَصْرِ: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، وَ الْعَصْرِ، اِنَّ الاِنْسانَ لَفى خُسْرٍ» اِلاّ عَلِىٌّ الَّذى آمَنَ وَ رَضِىَ بِالْحَقِّ وَ الصَّبْرِ:
{{متن عربی|اَلا وَ اِنَّهُ لا يُبْغِضُ عَلِيّاً اِلاّ شَقِىٌّ، وَ لا يُوالى عَلِيّاً اِلاّ تَقِىٌّ، وَ لا يُؤمِنُ بِهِ اِلاّ مُؤمِنٌ مُخْلِصٌ. وَ فى عَلِىٍّ وَ اللَّهِ نَزَلَتْ سُورَةُ الْعَصْرِ}}: {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، وَ الْعَصْرِ، اِنَّ الاِنْسانَ لَفى خُسْرٍ}}{{متن عربی|اِلاّ عَلِىٌّ الَّذى آمَنَ وَ رَضِىَ بِالْحَقِّ وَ الصَّبْرِ}}


بدانيد كه با على دشمنى نمى‏ كند مگر شقى و با على دوستى نمى ‏كند مگر با تقوى، و به او ايمان نمى ‏آورد مگر مؤمن مخلص. به خدا قسم درباره على نازل شده است سوره «و العصر» : «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمانِ الرَّحيمِ، وَ الْعَصْرِ، اِنَّ الْإِنْسانَ لَفى خُسْرٍ» ، »قسم به عصر، انسان در زيان است« مگر على كه ايمان آورد و به حق و صبر راضى شد.
بدانيد كه با على دشمنى نمى‏ كند مگر شقى و با على دوستى نمى ‏كند مگر با تقوى، و به او ايمان نمى ‏آورد مگر مؤمن مخلص. به خدا قسم درباره على نازل شده است سوره عصر: {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمانِ الرَّحيمِ، وَ الْعَصْرِ، اِنَّ الْإِنْسانَ لَفى خُسْرٍ}}قسم به عصر، انسان در زيان است «مگر على كه ايمان آورد و به حق و صبر راضى شد.


=== صفات ناپسند در دشمنان اهل‏ بيت ‏عليهم السلام<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۲۱۲  - ۲۰۱ ۱۸۶  - ۱۷۹.</ref> ===
=== صفات ناپسند در دشمنان اهل‏ بيت ‏عليهم السلام<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۲۱۲  - ۲۰۱ ۱۸۶  - ۱۷۹.</ref> ===
پيامبرصلى الله عليه وآله در فرازى از بخش ششم خطبه غدير، بار ديگر به نور خداوندى اشاره كرد كه در پيامبر و اميرالمؤمنين و امامان تا امام‏ زمان‏ عليهم السلام قرار داده شده است. همچنين در مورد ضايع كنندگان حق آل ‏محمدعليهم السلام سخن گفت كه عبارت بودند از: كوتاهى كنندگان، معاندين و كينه توزان، مخالفت كنندگان، خيانت كاران، آنان كه رفتار ناروا دارند، ظلم كنندگان، غاصبين، و جالب بود كه عبارت«من جميع العالمين»را پيوست اين گروه ‏ها قرار داد تا گستره آن همه زمان ‏ها و مكان‏ ها را فرا گيرد.
پيامبرصلى الله عليه وآله در فرازى از بخش ششم خطبه غدير، بار ديگر به نور خداوندى اشاره كرد كه در پيامبر و اميرالمؤمنين و امامان تا امام‏ زمان‏ عليهم السلام قرار داده شده است. همچنين در مورد ضايع كنندگان حق آل ‏محمدعليهم السلام سخن گفت كه عبارت بودند از: كوتاهى كنندگان، معاندين و كينه توزان، مخالفت كنندگان، خيانت كاران، آنان كه رفتار ناروا دارند، ظلم كنندگان، غاصبين، و جالب بود كه عبارت«من جميع العالمين»را پيوست اين گروه ‏ها قرار داد تا گستره آن همه زمان ‏ها و مكان‏ ها را فرا گيرد.


مَعاشِرَ النّاسِ، النُّورُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَسْلُوكٌ فِىَّ، ثُمَّ فى عَلِىِّ بْنِ اَبيطالِبٍ، ثُمَّ فِى النَّسْلِ مِنْهُ اِلَى الْقائِمِ الْمَهْدِىِّ الَّذى يَأْخُذُ بِحَقِّ اللَّهِ وَ بِكُلِّ حَقٍّ هُوَ لَنا، لاَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ جَعَلَنا حُجَّةً عَلَى الْمُقَصِّرينَ وَ الْمُعانِدينَ وَ الْمُخالِفينَ وَ الْخائِنينَ وَ الْآثِمينَ وَ الظّالِمينَ وَ الْغاصِبينَ مِنْ جَميعِ الْعالَمينَ:
{{متن عربی|مَعاشِرَ النّاسِ، النُّورُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَسْلُوكٌ فِىَّ، ثُمَّ فى عَلِىِّ بْنِ اَبيطالِبٍ، ثُمَّ فِى النَّسْلِ مِنْهُ اِلَى الْقائِمِ الْمَهْدِىِّ الَّذى يَأْخُذُ بِحَقِّ اللَّهِ وَ بِكُلِّ حَقٍّ هُوَ لَنا، لاَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ جَعَلَنا حُجَّةً عَلَى الْمُقَصِّرينَ وَ الْمُعانِدينَ وَ الْمُخالِفينَ وَ الْخائِنينَ وَ الْآثِمينَ وَ الظّالِمينَ وَ الْغاصِبينَ مِنْ جَميعِ الْعالَمينَ}}:


اى مردم، نور از جانب خداوند عز و جل در من نهاده شده و سپس در على بن ابى ‏طالب و بعد در نسل او تا مهدى قائم، كه حق خداوند و هر حقى كه براى ما باشد مى ‏گيرد، چرا كه خداوند عز و جل ما را بر كوتاهى كنندگان و بر معاندان و مخالفان و خائنان و گناهكاران و ظالمان و غاصبان از همه عالميان(و همه مخلوقات) حجت قرار داده است.
اى مردم، نور از جانب خداوند عز و جل در من نهاده شده و سپس در على بن ابى ‏طالب و بعد در نسل او تا مهدى قائم، كه حق خداوند و هر حقى كه براى ما باشد مى ‏گيرد، چرا كه خداوند عز و جل ما را بر كوتاهى كنندگان و بر معاندان و مخالفان و خائنان و گناهكاران و ظالمان و غاصبان از همه عالميان(و همه مخلوقات) حجت قرار داده است.


همچنين پيامبرصلى الله عليه وآله در فرازى از بخش هفتم خطبه غدير آيه ۱۱۲ سوره انعام: «وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لَكُلِّ نَبِىٍّ عَدُوّاً شَياطينَ الاِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحى بَعْضُهُمْ اِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً» را در كلام خود آورد و فرمود: «دشمنان امامان، سفيهان گمراهى هستند كه برادران شياطين‏ اند، و سخنان باطل ظاهر فريب را از روى غرور به يكديگر مى‏ رسانند» .اَلا اِنَّ اَعْداءَهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ الْغاوُونَ اِخْوانُ الشَّياطينِ، يُوحى بَعْضُهُمْ اِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً:
همچنين پيامبرصلى الله عليه وآله در فرازى از بخش هفتم خطبه غدير آيه ۱۱۲ سوره انعام: {{متن قرآن|وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لَكُلِّ نَبِىٍّ عَدُوّاً شَياطينَ الاِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحى بَعْضُهُمْ اِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً}}را در كلام خود آورد و فرمود: «دشمنان امامان، سفيهان گمراهى هستند كه برادران شياطين‏ اند، و سخنان باطل ظاهر فريب را از روى غرور به يكديگر مى‏ رسانند» {{متن قرآن|اَلا اِنَّ اَعْداءَهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ الْغاوُونَ اِخْوانُ الشَّياطينِ، يُوحى بَعْضُهُمْ اِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً}}


بدانيد كه دشمنان ايشان سفهاء گمراه و برادران شياطين ‏اند كه اباطيل را از روى غرور به يكديگر مى‏ رسانند.
بدانيد كه دشمنان ايشان سفهاء گمراه و برادران شياطين ‏اند كه اباطيل را از روى غرور به يكديگر مى‏ رسانند.
خط ۹۳۶: خط ۹۳۶:
با اين مقدمه آمادگى لازم براى ذكر منكرين ولايت ايجاد شده بود كه آنان را دشمنان نور معرفى كند تا به عنوان ظلمتى كه با نورانيت در ستيزند شناخته شوند.
با اين مقدمه آمادگى لازم براى ذكر منكرين ولايت ايجاد شده بود كه آنان را دشمنان نور معرفى كند تا به عنوان ظلمتى كه با نورانيت در ستيزند شناخته شوند.


در مرحله اول پيامبرصلى الله عليه وآله آيه ۴۷ سوره نساء را به دنبال آيه نورانيت و به صورت آميخته با آن قرائت كرد، به گونه ‏اى كه نتيجه گيرى از اين چينشِ آيات، عذاب و لعنت صريح براى دشمنان ولايت بود، آنجا كه فرمود: «مِنْ قَبْلِ اَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى اَدْبارِها اَوْ نَلْعَنَهُمْ كَما لَعَنّا اَصْحابَ السَّبْتِ» : «ايمان آوريد قبل از آنكه صورت ‏هايى را هلاک نماييم و آن‏ها را به پشت برگردانيم، يا آنان را مورد لعنت قرار دهيم همان گونه كه اصحاب سبت را لعنت كرديم» .اين تشبيه دقيقاً اشاره به مسلمانانى بود كه نام مسلمانى را حفظ مى‏ كنند اما با هزاران حيله فرامين الهى را زير پا مى‏ گذارند.
در مرحله اول پيامبرصلى الله عليه وآله آيه ۴۷ سوره نساء را به دنبال آيه نورانيت و به صورت آميخته با آن قرائت كرد، به گونه ‏اى كه نتيجه گيرى از اين چينشِ آيات، عذاب و لعنت صريح براى دشمنان ولايت بود، آنجا كه فرمود:{{متن قرآن|مِنْ قَبْلِ اَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى اَدْبارِها اَوْ نَلْعَنَهُمْ كَما لَعَنّا اَصْحابَ السَّبْتِ}}: «ايمان آوريد قبل از آنكه صورت ‏هايى را هلاک نماييم و آن‏ها را به پشت برگردانيم، يا آنان را مورد لعنت قرار دهيم همان گونه كه اصحاب سبت را لعنت كرديم» .اين تشبيه دقيقاً اشاره به مسلمانانى بود كه نام مسلمانى را حفظ مى‏ كنند اما با هزاران حيله فرامين الهى را زير پا مى‏ گذارند.


اين بود كه آن حضرت در دنباله كلام كار را به صراحت كشانده فرمود: «به خدا قسم قصد نشده از اين آيه مگر گروهى از اصحاب من كه آنان را با نام و نسبشان مى‏ شناسم، ولى مأمور شده ‏ام كه از آنان اعراض كنم و آنان را معرفى نكنم» .
اين بود كه آن حضرت در دنباله كلام كار را به صراحت كشانده فرمود: «به خدا قسم قصد نشده از اين آيه مگر گروهى از اصحاب من كه آنان را با نام و نسبشان مى‏ شناسم، ولى مأمور شده ‏ام كه از آنان اعراض كنم و آنان را معرفى نكنم» .
خط ۹۶۲: خط ۹۶۲:
همه اينها نظر عنايت الهى است و او حافظ غدير است كه خود آن را نازل كرده است. اگر دين با غدير تكميل شده و نعمت پروردگار با ولايت به درجه كمال خود رسيده، نگهدارنده ‏اش نيكو نگاه خواهد داشت، و دشمن عاجزتر از آن است كه در مقابل ذات الهى آهنگ مخالف برافرازد.
همه اينها نظر عنايت الهى است و او حافظ غدير است كه خود آن را نازل كرده است. اگر دين با غدير تكميل شده و نعمت پروردگار با ولايت به درجه كمال خود رسيده، نگهدارنده ‏اش نيكو نگاه خواهد داشت، و دشمن عاجزتر از آن است كه در مقابل ذات الهى آهنگ مخالف برافرازد.


=== فاطميانِ غديرى در قيامت و دشمنانشان<ref>  غدير تا فاطميه (انصارى -  شريفى) : ص ۲۱۳  - ۲۱۰.</ref> ===
=== فاطميانِ غديرى در قيامت و دشمنانشان<ref>  غدير تا فاطميه: ص ۲۱۳  - ۲۱۰.</ref> ===
در اينجا نمايه ‏اى كوتاه از فاطميانِ غديرى و دشمنانشان در قيامت ارائه مى ‏كنيم:
در اينجا نمايه ‏اى كوتاه از فاطميانِ غديرى و دشمنانشان در قيامت ارائه مى ‏كنيم:


خط ۹۹۰: خط ۹۹۰:
آنان خوب مى ‏دانند كه هجوم به خانه زهراعليها السلام به معناى قطع ارتباط با پيامبرصلى الله عليه وآله است. اين است كه اقرار مى‏ كنند: اى كاش راه ارتباطى با پيامبرصلى الله عليه وآله داشتيم!
آنان خوب مى ‏دانند كه هجوم به خانه زهراعليها السلام به معناى قطع ارتباط با پيامبرصلى الله عليه وآله است. اين است كه اقرار مى‏ كنند: اى كاش راه ارتباطى با پيامبرصلى الله عليه وآله داشتيم!


پيروان سقيفه خوب مى ‏فهمند كه دوستى على ‏عليه السلام با محبت عمر جمع نمى‏ شود. اين است كه در قيامت از دوستى با سقيفه بر سر خود مى‏ كويند! حتى به ابوبكر و عمر مى ‏گويد: «اى كاش بين من و تو فاصله مشرق تا مغرب بود» ، و رو در روى همانان كه در دنيا به محبتشان افتخار مى ‏كردند مى ‏گويند:«بد دوستى برايم بودى» !
پيروان سقيفه خوب مى ‏فهمند كه دوستى على ‏عليه السلام با محبت عمر جمع نمى‏ شود. اين است كه در قيامت از دوستى با سقيفه بر سر خود مى‏ كويند! حتى به ابوبكر و عمر مى ‏گويد: «اى كاش بين من و تو فاصله مشرق تا مغرب بود» ، و رو در روى همانان كه در دنيا به محبتشان افتخار مى ‏كردند مى ‏گويند:«بد دوستى برايم بودى»!


جا دارد از آنان بپرسيم: چرا در روزهايى كه فاطمه ‏عليها السلام به همراه همسر و دو فرزندش بر در خانه‏ هايتان مى ‏آمد و كمک مى‏ خواست، با قساوت تمام به او پاسخ رد مى‏ داديد؟ چرا وقتى بين در و ديوار فريادش بلند شد او را كمک نكرديد؟ چرا با شنيدن نفرين فاطمه ‏عليها السلام و ديدن طناب بر گردن على‏ عليه السلام پشيمان نشديد؟!
جا دارد از آنان بپرسيم: چرا در روزهايى كه فاطمه ‏عليها السلام به همراه همسر و دو فرزندش بر در خانه‏ هايتان مى ‏آمد و كمک مى‏ خواست، با قساوت تمام به او پاسخ رد مى‏ داديد؟ چرا وقتى بين در و ديوار فريادش بلند شد او را كمک نكرديد؟ چرا با شنيدن نفرين فاطمه ‏عليها السلام و ديدن طناب بر گردن على‏ عليه السلام پشيمان نشديد؟!
۴٬۰۶۴

ویرایش