۱۰٬۲۹۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
همچنین، طبق متن كتاب ''اليقين'' در اين قسمت خطبه، دو آيه ۱۹ و ۸۵ آل عمران مطرح شده، ولى تصريح به نزول آن در غدير نشده است؛ بلكه بهعنوان «قُلْتَ» يعنى: «چنين فرمودهاى» به آن اشاره شده است. گذشته از اين، در اكثر نسخهها با اين عبارت ثبت نشده است.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۴۸-۱۴۹.</ref> | همچنین، طبق متن كتاب ''اليقين'' در اين قسمت خطبه، دو آيه ۱۹ و ۸۵ آل عمران مطرح شده، ولى تصريح به نزول آن در غدير نشده است؛ بلكه بهعنوان «قُلْتَ» يعنى: «چنين فرمودهاى» به آن اشاره شده است. گذشته از اين، در اكثر نسخهها با اين عبارت ثبت نشده است.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۴۸-۱۴۹.</ref> | ||
== | == موقعيت قرآنى آیه == | ||
درباره موقعیت قرآنی آیه ۱۹ سوره آل عمران چنین گفته شده است: از نظر معنایی از آيه ۱۹ سوره آل عمران تا آيه ۸۵ مشتقات واژه «اسلام» هفت بار تكرار شده است. در این آیات نشان داده می شود که برنامه تمام انبیاء الهی اسلام بوده و همه انبيا آنان مُبشّر و مبلّغ آن بودهاند. اسلام تنها دين الهى است که با آنكه اصل آن يكى و صورت كامل آن نزد خداوند است، ولى معارف آن تدریجی بيان شده تا روزى كه كمال نهايى آن و بستهشدن پرونده آن اعلام شد. آن روز [[آيه ۳ مائده و غدیر|آيه ۳ سوره مائده]] بهصراحت اکمال دین و اتمام این روند تکامل تدریجی را اعلام کرد. | درباره موقعیت قرآنی آیه ۱۹ سوره آل عمران چنین گفته شده است: از نظر معنایی از آيه ۱۹ سوره آل عمران تا آيه ۸۵ مشتقات واژه «اسلام» هفت بار تكرار شده است. در این آیات نشان داده می شود که برنامه تمام انبیاء الهی اسلام بوده و همه انبيا آنان مُبشّر و مبلّغ آن بودهاند. اسلام تنها دين الهى است که با آنكه اصل آن يكى و صورت كامل آن نزد خداوند است، ولى معارف آن تدریجی بيان شده تا روزى كه كمال نهايى آن و بستهشدن پرونده آن اعلام شد. آن روز [[آيه ۳ مائده و غدیر|آيه ۳ سوره مائده]] بهصراحت اکمال دین و اتمام این روند تکامل تدریجی را اعلام کرد. | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
* نتيجه سوم اينكه دعوت همه انبياء به اسلام و ولايت بوده است.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۴۹-۱۵۱.</ref> | * نتيجه سوم اينكه دعوت همه انبياء به اسلام و ولايت بوده است.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۴۹-۱۵۱.</ref> | ||
== تحليل اعتقادى موقعیت قرآنی آیه == | |||
نتایج سهگانهای که از موقعیت قرآنی آیه ۱۹ سوره آل عمران بهدست داده شده چنین تحلیل اعتقادی شده است: | |||
=== تحليل اول: اسلام بدون ولايت، ناقص و غير قابل قبول === | |||
با توجه به اينكه در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله واژه «اسلام» يک بار در آخر جمله قبلى{{متن عربی|رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً}} و يک بار در آغاز اين جمله {{متن عربی|وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً}} | با توجه به اينكه در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله واژه «اسلام» يک بار در آخر جمله قبلى {{متن عربی|رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً}} و يک بار در آغاز اين جمله {{متن عربی|وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً}} بهكار رفته، از نظر قواعد سخن هر دو به يک معناست و هر مطلبى درباره دومى گفته شود درباره اولى نيز صادق خواهد بود. اكنون كه معناى اسلام در جمله قبل، اسلام كامل با ولايت اهل بيت عليهم السلام و پذيرش صاحب اختيارى آنان در دنيا و آخرت است و اسلام بدون ولايت ناقص است، سؤال اين است كه آيا خداوند اسلام ناقص را مىپذيرد؟ | ||
از تکیه پيامبر صلى الله عليه و آله به اين آيه معلوم میشود كه اسلام ناقص نزد خداوند پذيرفته نيست و پذيرنده اسلامِ ناقص در حكم غيرِ مسلمان است، چرا كه خداوند با آوردن حرف «لَنْ» (هرگز) كه در عربى براى نفى ابدى به کار میرود، اسلام ناقص را رد كرده و با عبارت {{متن عربی|فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ»: «هرگز از او پذيرفته نمىشود}}، كه راه هر گونه احتمال را مسدود نموده است. استفاده از كلمه «يَبْتَغِ» بهمعناى «دنبال چيزى بودن» و «در طلب و جستوجو براى انتخاب چيزى بودن»، اين مفهوم را محكمتر مىكند؛ يعنى پس از آنكه همه انبياء عليهم السلام براى استحکام اركان اسلام زحمت كشيدند و خاتم نبوت ۲۳ سال تلاش نمود تا اين دين پس از يک مسير ششهزارساله به كمال خود برسد، اگر كسى در پى دينِ ديگرى يا همين دين بهصورت ناقص آن باشد، خدا و رسولانش را مسخره کرده و نوعی کفر به دین الهی ورزیده است. | |||
جمله ديگرى كه گوياى اين موضوع اعتقادى است دنباله آيه با عبارت {{متن عربی|وَ هُوَ فِى الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ}} است: «خاسِر» بهمعناى «زيانكار» كسى است كه تلاش کرده، ولى هنگام نتيجه مىبيند نهتنها سودى نبرده بلكه اين سعى او ضرر بیشتر برای او آورده است. در جايى كه خداوند تعالى فرموده است: «قسم به عزت و جلال و جود و مجد و قدرتم بر خلقم، ايمان به خود و به اينكه تو پيامبرى را قبول نمىكنم، مگر با ولايت على»،<ref>اليقين: ص ۲۹۰. بحار الانوار: ج ۱۸ ص ۳۹۲.</ref> نتيجهاش اين است كه مىفرمايد: «اگر بندهاى بين ركن و مقام مرا بخواند و اين عبادت را از روزى كه آسمان و زمين را خلق كردهام آغاز كرده و ادامه داده باشد، ولى مرا ملاقات كند در حالى كه ولايت على را قبول ندارد، او را با صورت در جهنم مىاندازم».<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۷.</ref> | |||
جمله ديگرى كه گوياى اين | |||
«خاسِر» | |||
در جايى كه خداوند تعالى فرموده است: «قسم به عزت و جلال و جود و مجد و قدرتم بر خلقم، ايمان به خود و به اينكه تو پيامبرى را قبول | |||
«اگر | |||
==== تحليل اعتقادى دوم: اسلام يعنى تسليم واقعى ==== | ==== تحليل اعتقادى دوم: اسلام يعنى تسليم واقعى ==== |