پرش به محتوا

سقیفه: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۵۱۴: خط ۵۱۴:
غدير از همان روز كربلا حيات حقيقى خود را آغاز كرد، و پس از ۵۰ سال كه در چنگال سقيفه و اوباش آن گرفتار بود برگ جديدى از تاريخ خود را ورق زد.
غدير از همان روز كربلا حيات حقيقى خود را آغاز كرد، و پس از ۵۰ سال كه در چنگال سقيفه و اوباش آن گرفتار بود برگ جديدى از تاريخ خود را ورق زد.


با شهادت [[امام حسین‏ علیه السلام]] براى بار دوم آوازه غدير تا دورترين نقاط دنيا رفت و حتى كفار و مشركين اهل سقيفه را لعنت كردند و سرفرازى غدير را آفرين گفتند.
با شهادت امام حسین علیه السلام براى بار دوم آوازه غدير تا دورترين نقاط دنيا رفت و حتى كفار و مشركين اهل سقيفه را لعنت كردند و سرفرازى غدير را آفرين گفتند.


اما اين بار جنگ سقيفه و غدير زبانه كشيد و حسد و كينه اهل سقيفه چنان شعله كشيد كه سلاّخانى چون حَجاج را به نيابت از سقيفه برگزيدند و آنها هم با چراغ آمدند و فدائيان غدير را برگزيدند و در مذبح سقيفه قطعه قطعه كردند.
اما اين بار جنگ سقيفه و غدير زبانه كشيد و حسد و كينه اهل سقيفه چنان شعله كشيد كه سلاّخانى چون حَجاج را به نيابت از سقيفه برگزيدند و آنها هم با چراغ آمدند و فدائيان غدير را برگزيدند و در مذبح سقيفه قطعه قطعه كردند.
خط ۵۴۰: خط ۵۴۰:
شهادت صاحب غدير با شمشيرى كه آب طلائى از اسم اسلام بر آن داده بودند و زهرى از ناب سقيفه بر تيغ آن كشيده بودند، آغاز راهى براى ذبح غدير به دست سقيفه به نظر مى ‏آمد.
شهادت صاحب غدير با شمشيرى كه آب طلائى از اسم اسلام بر آن داده بودند و زهرى از ناب سقيفه بر تيغ آن كشيده بودند، آغاز راهى براى ذبح غدير به دست سقيفه به نظر مى ‏آمد.


== جايگاه غدير در سقيفه<ref>مجموعه مقالات كنگره بين‏ المللى غدير و انسجام اسلامى: ص  ۵۳۱ - ۵۳۳. : جايگاه غدير در سقيفه، نعمت‏ اللَّه صفرى فروشانى.</ref> ==
== جايگاه غدير در سقيفه<ref>مجموعه مقالات كنگره بين‏ المللى غدير و انسجام اسلامى: ص  ۵۳۱ - ۵۳۳؛ جايگاه غدير در سقيفه، نعمت‏ اللَّه صفرى فروشانى.</ref> ==
شيعيان از همان قرون آغازين [[اسلام]] به [[واقعه غدیر]] توجه داشته و استنادات مختلف به آن را در كتب خود آورده ‏اند.
شيعيان از همان قرون آغازين [[اسلام]] به [[واقعه غدیر]] توجه داشته و استنادات مختلف به آن را در كتب خود آورده ‏اند.


خط ۵۹۴: خط ۵۹۴:
۲. آيا تعداد مسلمانان در غدير بيشتر بود يا در سقيفه؟
۲. آيا تعداد مسلمانان در غدير بيشتر بود يا در سقيفه؟


۳. آيا در غدير هر يک از [[مهاجرین|مهاجر]] و [[انصار]] گفتند: »منّا امير« يا در سقيفه؟
۳. آيا در غدير هر يک از [[مهاجرین|مهاجر]] و [[انصار]] گفتند: {{متن عربی|منّا امير}} يا در سقيفه؟


۴. آيا در اجتماع غدير از يک شهر و كشور بودند يا در اجتماع سقيفه؟
۴. آيا در اجتماع غدير از يک شهر و كشور بودند يا در اجتماع سقيفه؟
خط ۶۱۱: خط ۶۱۱:
چگونه است كه يک حاكم نمى ‏تواند مردم هر شهرى را به حال خود رها كند تا به قوانين عمل كنند اگر چه مردم آن شهر مردمان خوبى باشند؟
چگونه است كه يک حاكم نمى ‏تواند مردم هر شهرى را به حال خود رها كند تا به قوانين عمل كنند اگر چه مردم آن شهر مردمان خوبى باشند؟


پيامبر صلى الله عليه و آله هم به مسلمانان نمى‏تواند آنچنان اطمينانى داشته باشد كه خود به قوانين اسلام عمل كنند تا چه رسد به اينكه خليفه تعيين كنند!
پيامبر صلى الله عليه و آله هم به مسلمانان نمى ‏تواند آنچنان اطمينانى داشته باشد كه خود به قوانين اسلام عمل كنند تا چه رسد به اينكه خليفه تعيين كنند!


به عبارت ديگر، اگر مسئله اين است كه مردم خود مى‏ توانند در كارى حضور و دخالت داشته باشند پس بهتر از هر چيز همان است كه به [[اسلام]] عمل كنند، و اصلاً تعيين خليفه لزومى ندارد؛ و اگر مردم آنقدر خوب نيستند كه خودشان به دستورات اسلام عمل كنند چگونه در اعظم امور اسلام كه تعيين خليفه است مى‏توانند با سلامت كامل عمل كنند و شخص مناسب را انتخاب كنند؟!
به عبارت ديگر، اگر مسئله اين است كه مردم خود مى‏ توانند در كارى حضور و دخالت داشته باشند پس بهتر از هر چيز همان است كه به [[اسلام]] عمل كنند، و اصلاً تعيين خليفه لزومى ندارد؛ و اگر مردم آنقدر خوب نيستند كه خودشان به دستورات اسلام عمل كنند چگونه در اعظم امور اسلام كه تعيين خليفه است مى‏توانند با سلامت كامل عمل كنند و شخص مناسب را انتخاب كنند؟!
خط ۶۲۲: خط ۶۲۲:


== رابطه ابليس با سقيفه<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۴۱۸ - ۴۲۰، ۴۲۵ - ۴۲۷.</ref> ==
== رابطه ابليس با سقيفه<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۴۱۸ - ۴۲۰، ۴۲۵ - ۴۲۷.</ref> ==
از جمله اتفاقات در روز سقيفه حضور [[شیطان|ابلیس]] و ديگر شياطين در ماجراى سقيفه و غصب خلافت و گفتگوى آنان است كه در دو مرحله مى ‏توان بيان كرد:
از جمله اتفاقات در روز سقيفه حضور ابلیس و ديگر شياطين در ماجراى سقيفه و غصب خلافت و گفتگوى آنان است كه در دو مرحله مى ‏توان بيان كرد:


=== ۱. روز سقيفه همانند «روز آدم ‏عليه السلام» ===
=== ۱. روز سقيفه همانند «روز آدم ‏عليه السلام» ===
خط ۶۲۹: خط ۶۲۹:
در گفتگويى كه روز غدير بين ابليس و شياطين ديگر رخ داده معلوم مى‏ شود سه مقطع بسيار مهم و استثنايى براى شيطان در ضلالت خلق وجود داشته است:
در گفتگويى كه روز غدير بين ابليس و شياطين ديگر رخ داده معلوم مى‏ شود سه مقطع بسيار مهم و استثنايى براى شيطان در ضلالت خلق وجود داشته است:


يكى ماجراى [[آدم علیه السلام|حضرت آدم‏ علیه السلام]] در [[بهشت]]، و ديگرى بدون پدر به دنيا آمدن [[عیسی علیه السلام|حضرت عیسی‏ علیه السلام]]، و سومى سقيفه. در اين باره چند عبارت در داستان ابليس در غدير و سقيفه مى‏ بينيم:
يكى ماجراى حضرت آدم علیه السلام در [[بهشت]]، و ديگرى بدون پدر به دنيا آمدن [[عیسی علیه السلام|حضرت عیسی‏ علیه السلام]]، و سومى سقيفه. در اين باره چند عبارت در داستان ابليس در غدير و سقيفه مى‏ بينيم:


شياطين به ابليس گفتند: يا سَيِّدَنا، انْتَ كُنْتَ لِآدَمَ: تو براى آدم بوده‏ اى!
شياطين به ابليس گفتند: {{متن عربی|يا سَيِّدَنا، انْتَ كُنْتَ لِآدَمَ}}: تو براى آدم بوده‏ اى!


ابليس به شياطين گفت: اما عَلِمْتُمْ انّى كُنْتُ لِآدَمَ مِنْ قَبْلُ: مگر نمى‏دانيد كه من قبلاً براى آدم بوده ‏ام.
ابليس به شياطين گفت: {{متن عربی|اما عَلِمْتُمْ انّى كُنْتُ لِآدَمَ مِنْ قَبْلُ}}: مگر نمى ‏دانيد كه من قبلاً براى آدم بوده ‏ام.


و نيز گفت: وَيْلَكُمْ، يَوْمُكُمْ كَيَوْمِ عيسى، وَ اللَّه لاَضِلَّنَّ فيهِ الْخَلْقَ: واى بر شما، امروزتان مانند روز عيسى است. به خدا قسم مردم را درباره او گمراه خواهم كرد.
و نيز گفت:{{متن عربی|وَيْلَكُمْ، يَوْمُكُمْ كَيَوْمِ عيسى، وَ اللَّه لاَضِلَّنَّ فيهِ الْخَلْقَ}}: واى بر شما، امروزتان مانند روز عيسى است. به خدا قسم مردم را درباره او گمراه خواهم كرد.


و در روز سقيفه كه شيطان به عنوان بيعت با ابوبكر دست داد، گفت: يَوْمٌ كَيَوْمِ آدَمَ: روزى است مانند روز آدم!
و در روز سقيفه كه شيطان به عنوان بيعت با ابوبكر دست داد، گفت: {{متن عربی|يَوْمٌ كَيَوْمِ آدَمَ}}: روزى است مانند روز آدم!


و همان روز شياطين به او گفتند: انْتَ الَّذى اخْرَجْتَ آدَمَ مِنَ الْجَنَّةِ: تو بودى كه آدم را از بهشت بيرون آوردى!
و همان روز شياطين به او گفتند: {{متن عربی|انْتَ الَّذى اخْرَجْتَ آدَمَ مِنَ الْجَنَّةِ}}: تو بودى كه آدم را از بهشت بيرون آوردى!


آن روز كه توانست حضرت آدم ‏عليه السلام را از [[بهشت]] بيرون كند، در واقع نسل بشريت را از بهشت اخراج كرد، و آنان را اسير حيله ‏هاى خود در دنيا نمود.
آن روز كه توانست حضرت آدم ‏عليه السلام را از [[بهشت]] بيرون كند، در واقع نسل بشريت را از بهشت اخراج كرد، و آنان را اسير حيله ‏هاى خود در دنيا نمود.
خط ۶۴۹: خط ۶۴۹:
در واقع اين سه روز در تاريخِ اضلالِ ابليس، پيمودن راه هزار ساله در يک شب بود كه اين گونه در خاطره آنان ثبت شده و از آن ياد مى‏ كنند.
در واقع اين سه روز در تاريخِ اضلالِ ابليس، پيمودن راه هزار ساله در يک شب بود كه اين گونه در خاطره آنان ثبت شده و از آن ياد مى‏ كنند.


به عبارت ديگر هزاران زحمت و تلاش شياطين در هزاران مكان و زمان و درباره هزاران انسان، با يک برنامه بنيادين و ريشه ‏اى به انجام رسيد، و با «اسَّسَ اساسَ ذلِكَ» مرحله «بَنى عَلَيْهِ بُنْيانَهُ» به آسانى پيش رفت، و در طول تاريخ بدون زحمتِ شيطان «جَرى فى ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ» اتفاق افتاد.
به عبارت ديگر هزاران زحمت و تلاش شياطين در هزاران مكان و زمان و درباره هزاران انسان، با يک برنامه بنيادين و ريشه ‏اى به انجام رسيد، و با{{متن عربی|اسَّسَ اساسَ ذلِكَ}}مرحله {{متن عربی|بَنى عَلَيْهِ بُنْيانَهُ}} به آسانى پيش رفت، و در طول تاريخ بدون زحمتِ شيطان {{متن عربی|جَرى فى ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ}} اتفاق افتاد.


يعنى ابتدا پايه ضلالت را گذاشت، و سپس بر روى آن بناى گمراهى را بالا برد، و سپس بدون نگرانى مسير ظلم و جور هموار شد.
يعنى ابتدا پايه ضلالت را گذاشت، و سپس بر روى آن بناى گمراهى را بالا برد، و سپس بدون نگرانى مسير ظلم و جور هموار شد.
خط ۶۵۵: خط ۶۵۵:
جالب است كه خود شيطان، روز سقيفه را قابل مقايسه با روز آدم‏ عليه السلام نمى ‏داند و در اين باره مى‏ گويد:
جالب است كه خود شيطان، روز سقيفه را قابل مقايسه با روز آدم‏ عليه السلام نمى ‏داند و در اين باره مى‏ گويد:


آدَمُ نَقَضَ الْعَهْدَ وَ لَمْ يَكْفُرْ بِالرَّبِّ، وَ هؤُلاءِ نَقَضُوا الْعَهْدَ وَ كَفَرُوا بِالرَّسُولِ:
{{متن عربی|آدَمُ نَقَضَ الْعَهْدَ وَ لَمْ يَكْفُرْ بِالرَّبِّ، وَ هؤُلاءِ نَقَضُوا الْعَهْدَ وَ كَفَرُوا بِالرَّسُولِ}}:


آدم پيمان را شكست، اما به خداوند كافر نشد، ولى اينان هم پيمان را شكستند و هم به پيامبر [[کفّار|کافر]] شدند!
آدم پيمان را شكست، اما به خداوند كافر نشد، ولى اينان هم پيمان را شكستند و هم به پيامبر [[کفّار|کافر]] شدند!
خط ۶۶۲: خط ۶۶۲:


=== ۲. شيطان از سقيفه تا عاشورا ===
=== ۲. شيطان از سقيفه تا عاشورا ===
اكنون جا دارد سراغى از [[شیطان|ابلیس]] و شياطين بگيريم كه با آن همه وحشت و ناراحتى در غدير، با ديدن سقيفه چه حالى پيدا كردند؛ تا راه طى شده غدير را با راه طى شده سقيفه از ذره‏بين اعتقاد مورد بازبينى قرار داده باشيم. در اين باره سه جلوه از پشت پرده عالَم توسط معصومين‏ عليهم السلام براى ما بيان شده است:
اكنون جا دارد سراغى از ابلیس و شياطين بگيريم كه با آن همه وحشت و ناراحتى در غدير، با ديدن سقيفه چه حالى پيدا كردند؛ تا راه طى شده غدير را با راه طى شده سقيفه از ذره‏بين اعتقاد مورد بازبينى قرار داده باشيم. در اين باره سه جلوه از پشت پرده عالَم توسط معصومين‏ عليهم السلام براى ما بيان شده است:


==== جلوه اول ====
==== جلوه اول ====
[[امام باقر علیه السلام]] اولين مرحله را به محض قرار دادن غير اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در جاى آن حضرت چنين بيان مى ‏فرمايد:
امام باقر علیه السلام اولين مرحله را به محض قرار دادن غير اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در جاى آن حضرت چنين بيان مى ‏فرمايد:


هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله از دنيا رفت و مردم غير على‏ عليه السلام را به عنوان خليفه قرار دادند، ابليس تاج پادشاهى بر سر گذاشت و با زينت تمام بر فراز منبرى نشست.
هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله از دنيا رفت و مردم غير على‏ عليه السلام را به عنوان خليفه قرار دادند، ابليس تاج پادشاهى بر سر گذاشت و با زينت تمام بر فراز منبرى نشست.


آنگاه همه لشكريانش را جمع كرد و به آنان گفت: شادى كنيد، چرا كه ديگر خدا اطاعت نخواهد شد تا امام بر حقى امور را در دست گيرد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۵۷. الكافى: ج ۸ ص ۳۴۵. تأويل الآيات: ج ۲ ص ۴۷۴.</ref>
آنگاه همه لشكريانش را جمع كرد و به آنان گفت: شادى كنيد، چرا كه ديگر خدا اطاعت نخواهد شد تا امام بر حقى امور را در دست گيرد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۵۷؛ الكافى: ج ۸ ص ۳۴۵؛ تأويل الآيات: ج ۲ ص ۴۷۴.</ref>


==== جلوه دوم ====
==== جلوه دوم ====
سلمان دومين مرحله را بعد از بيعت مردم با ابوبكر چنين نقل مى ‏كند:
سلمان دومين مرحله را بعد از بيعت مردم با ابوبكر چنين نقل مى ‏كند:


آنگاه كه على ‏عليه السلام پيامبر صلى الله عليه و آله را [[غسل]] مى‏ داد من از [[مسجد]] آمدم و خبرها را به او دادم كه مردم دو دستى با [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] بيعت مى‏ كنند!
آنگاه كه على ‏عليه السلام پيامبر صلى الله عليه و آله را غسل مى‏ داد من از [[مسجد]] آمدم و خبرها را به او دادم كه مردم دو دستى با [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] بيعت مى‏ كنند!


حضرت پرسيد: آيا فهميدى اولين كسى كه با ابوبكر بر فراز منبر بيعت كرد چه كسى بود؟
حضرت پرسيد: آيا فهميدى اولين كسى كه با ابوبكر بر فراز منبر بيعت كرد چه كسى بود؟
خط ۶۹۰: خط ۶۹۰:
اى آقاى ما واى بزرگ ما ! تو بودى كه آدم را از [[بهشت]] بيرون كردى! او هم مى ‏گويد: كدام امت بعد از پيامبرشان گمراه نشدند؟ هرگز! شما گمان كرديد كه مرا بر اينان راهى نيست؟
اى آقاى ما واى بزرگ ما ! تو بودى كه آدم را از [[بهشت]] بيرون كردى! او هم مى ‏گويد: كدام امت بعد از پيامبرشان گمراه نشدند؟ هرگز! شما گمان كرديد كه مرا بر اينان راهى نيست؟


چگونه ديديد مرا هنگامى كه با آنان كارى كردم كه اطاعت على را كه خدا و رسول به آنان امر كرده بود رها كردند؟!<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۶۳. كتاب سليم: ص ۱۴۵. مدينة المعاجز: ج ۲ ص ۲۴۳.</ref>
چگونه ديديد مرا هنگامى كه با آنان كارى كردم كه اطاعت على را كه خدا و رسول به آنان امر كرده بود رها كردند؟!<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۶۳؛ كتاب سليم: ص ۱۴۵؛ مدينة المعاجز: ج ۲ ص ۲۴۳.</ref>


==== جلوه سوم ====
==== جلوه سوم ====
سومين مرحله را [[حضرت زينب سلام الله علیها|حضرت زينب‏ علیها السلام]] در آخرين لحظات عُمر [[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین ‏علیه السلام]] از آن حضرت شنيده كه آن واقعه كربلاست.
سومين مرحله را حضرت زینب علیه السلام در آخرين لحظات عُمر امیرالمؤمنین علیه السلام از آن حضرت شنيده كه آن واقعه كربلاست.


حضرت از قول [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] ماجراهاى سقيفه و بعد از آن تا ماجراى [[عاشورا]] را براى دخترش نقل كرد تا آنجا كه فرمود:
حضرت از قول پیامبر صلی الله علیه و آله ماجراهاى سقيفه و بعد از آن تا ماجراى عاشورا را براى دخترش نقل كرد تا آنجا كه فرمود:


دخترم تو و دختران خاندانت با خوارى به حالت اسيرى در اين شهر [[کوفه]] خواهيد بود.
دخترم تو و دختران خاندانت با خوارى به حالت اسيرى در اين شهر [[کوفه]] خواهيد بود.


آنگاه از قول پيامبر صلى الله عليه و آله چنين نقل فرمود: [[شیطان|ابلیس]] در آن روز (روز عاشورا) از خوشحالى به پرواز در مى ‏آيد، و همراه همه شياطين تمام زمين را سير مى ‏كند و در آن حال مى ‏گويد:
آنگاه از قول پيامبر صلى الله عليه و آله چنين نقل فرمود: ابلیس در آن روز (روز عاشورا) از خوشحالى به پرواز در مى ‏آيد، و همراه همه شياطين تمام زمين را سير مى ‏كند و در آن حال مى ‏گويد:


اى گروه شياطين، به آنچه از فرزندان آدم مى ‏خواستيم رسيديم و در هلاک كردن آنان به نهايت درجه دست يافتيم و بدنامى را براى آنان به يادگار گذاشتيم، مگر آنان كه به اين گروه (يعنى اهل ‏بيت ‏عليهم السلام) متمسک شوند.
اى گروه شياطين، به آنچه از فرزندان آدم مى ‏خواستيم رسيديم و در هلاک كردن آنان به نهايت درجه دست يافتيم و بدنامى را براى آنان به يادگار گذاشتيم، مگر آنان كه به اين گروه (يعنى اهل ‏بيت ‏عليهم السلام) متمسک شوند.


از اين پس كار خود را به شک انداختن مردم درباره آنان و وادار كردنشان بر دشمنى آنان و عمل بر ضد آنان و دوستانشان قرار دهيد، تا گمراهى و كفر مردم مستحكم و پا برجا شود، تا آنجا كه هيچكس از آنان نجات پيدا نكند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۶۱ ،۶۰ . كامل الزيارات: ص ۲۵۹ - ۲۶۶.</ref>
از اين پس كار خود را به شک انداختن مردم درباره آنان و وادار كردنشان بر دشمنى آنان و عمل بر ضد آنان و دوستانشان قرار دهيد، تا گمراهى و كفر مردم مستحكم و پا برجا شود، تا آنجا كه هيچكس از آنان نجات پيدا نكند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۶۱ ،۶۰؛ كامل الزيارات: ص ۲۵۹ - ۲۶۶.</ref>


== زمينه اعتقادى سقيفه<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۴۷۹،۴۷۸. اسرار غدير: ص ۳۰۵. چهارده قرن با غدير: ص ۱۷. واقعه قرآنى غدير: ص ۲۰۷ - ۲۰۹. ژرفاى غدير: ۱۸۰ - ۱۸۲.</ref> ==
== زمينه اعتقادى سقيفه<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۴۷۹،۴۷۸؛ اسرار غدير: ص ۳۰۵؛ چهارده قرن با غدير: ص ۱۷؛ واقعه قرآنى غدير: ص ۲۰۷ - ۲۰۹؛ ژرفاى غدير: ۱۸۰ - ۱۸۲.</ref> ==
داستان قرآنى غدير به خوبى به ما نشان مى‏دهد در حالى كه غدير بيابان وسيع و مستعدّى براى سخنرانى پيامبر صلى الله عليه و آله بود، آغازى براى رويارويى سقيفه با غدير نيز شد.
داستان قرآنى غدير به خوبى به ما نشان مى‏دهد در حالى كه غدير بيابان وسيع و مستعدّى براى سخنرانى پيامبر صلى الله عليه و آله بود، آغازى براى رويارويى سقيفه با غدير نيز شد.


خط ۷۱۲: خط ۷۱۲:
استمرار اين خط غاصبانه بر پايه ‏اى كه در صحيفه ملعونه ريشه دارد، تا روز قيامت ادامه خواهد يافت و براى هميشه امتحانى است كه هر مسلمانى در برابر آن قرار خواهد گرفت.
استمرار اين خط غاصبانه بر پايه ‏اى كه در صحيفه ملعونه ريشه دارد، تا روز قيامت ادامه خواهد يافت و براى هميشه امتحانى است كه هر مسلمانى در برابر آن قرار خواهد گرفت.


سقيفه با آنكه در ظاهر غالب شد و قدرت را در دست گرفت و اهداف خود را دنبال كرد، ولى غدير به طور جدى كار خود را دنبال كرد و در سايه «وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ» تا امروز نام نيک آن در برابر ننگ سقيفه، بر بلندترين قلّۀ [[تاریخ]] مى ‏درخشد.
سقيفه با آنكه در ظاهر غالب شد و قدرت را در دست گرفت و اهداف خود را دنبال كرد، ولى غدير به طور جدى كار خود را دنبال كرد و در سايه {{متن قرآن|وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ}} تا امروز نام نيک آن در برابر ننگ سقيفه، بر بلندترين قلّۀ [[تاریخ]] مى ‏درخشد.


بنيانگذاران سقيفه مقارن ماجراى غدير، پيمان‏ نامه نظامى، سياسى، اجتماعى و اقتصادى امضا كردند و به نظام دادن گروه خود پرداختند.
بنيانگذاران سقيفه مقارن ماجراى غدير، پيمان‏ نامه نظامى، سياسى، اجتماعى و اقتصادى امضا كردند و به نظام دادن گروه خود پرداختند.
خط ۷۱۸: خط ۷۱۸:
اما اهل سقيفه غافل از اين بودند كه خداوند تعالى حافظ غدير، پيامبر صلى الله عليه و آله مُبلِّغ غدير و امامان‏ عليهم السلام صاحب غديرند، و در اين رويارويى پيروزند.
اما اهل سقيفه غافل از اين بودند كه خداوند تعالى حافظ غدير، پيامبر صلى الله عليه و آله مُبلِّغ غدير و امامان‏ عليهم السلام صاحب غديرند، و در اين رويارويى پيروزند.


[[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] چنان براى غصب [[جانشین|خلافت]] مجهز بودند كه به محض شهادت [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] حتى به غسل و تدفين حضرت اعتنا نكردند، و در حالى كه جنازه حضرت در چند قدمى مسجد روى زمين بود و هنوز به خاک سپرده نشده بود، ماجراى [[جانشین|خلافت]] را -  با مقدماتى كه آماده كرده بودند -  به نفع خود فيصله دادند.
[[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و عمر چنان براى غصب [[جانشین|خلافت]] مجهز بودند كه به محض شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله حتى به غسل و تدفين حضرت اعتنا نكردند، و در حالى كه جنازه حضرت در چند قدمى مسجد روى زمين بود و هنوز به خاک سپرده نشده بود، ماجراى [[جانشین|خلافت]] را -  با مقدماتى كه آماده كرده بودند -  به نفع خود فيصله دادند.


[[سعد بن عباده انصاری|سعد بن عُباده]] و [[حبّاب بن منذر|حَبّاب بن مُنذر]] و امثال آنان از رؤساى [[انصار]] كه بى‏ خبر از همه جا به خيال خود براى حل و فصل مسئله خلافت به سقيفه آمده بودند، چنان غافلگير شدند كه در يک چشم بر هم زدن همه مسايل را تمام شده ديدند.
[[سعد بن عباده انصاری|سعد بن عُباده]] و حباب بن منذر و امثال آنان از رؤساى [[انصار]] كه بى‏ خبر از همه جا به خيال خود براى حل و فصل مسئله خلافت به سقيفه آمده بودند، چنان غافلگير شدند كه در يک چشم بر هم زدن همه مسايل را تمام شده ديدند.


در حضور سعد بن عباده، همه شاهد بودند كه [[بشیر بن سعید]] و [[اسید بن حضیر|اُسَید بن حضیر]] دست [[بیعت]] با ابوبكر پيش آوردند و سعد را كه رئيس كل انصار بود نزد همه خوار كردند و حتى فرياد «سعد را بكشيد» از زبان عمر شنيده شد! آنها خبر نداشتند كه تمام اين برنامه ‏ها قبلاً توسط [[معاذ بن جبل]] تدارک ديده شده و اصحاب صحيفه همه اين نقشه‏ ها را از قبل آماده كرده ‏اند.
در حضور سعد بن عباده، همه شاهد بودند كه [[بشیر بن سعید]] و أُسید بن حضیر دست [[بیعت]] با ابوبكر پيش آوردند و سعد را كه رئيس كل انصار بود نزد همه خوار كردند و حتى فرياد «سعد را بكشيد» از زبان عمر شنيده شد! آنها خبر نداشتند كه تمام اين برنامه ‏ها قبلاً توسط [[معاذ بن جبل]] تدارک ديده شده و اصحاب صحيفه همه اين نقشه‏ ها را از قبل آماده كرده ‏اند.


سلاح «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ»<ref>نساء /  ۱۵۰.</ref>، و پذيرفتن برخى از حجج الهى و انكار بعضى ديگر از مسائلى بود كه سقيفه به شدت پيگيرى نمود و نتايج مهمى براى اهداف خود به دست آورد.
سلاح {{متن قرآن|نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ}}<ref>نساء /  ۱۵۰.</ref>، و پذيرفتن برخى از حجج الهى و انكار بعضى ديگر از مسائلى بود كه سقيفه به شدت پيگيرى نمود و نتايج مهمى براى اهداف خود به دست آورد.


خداوند ابعاد گسترده اين توطئه اعتقادى را در يک آيه بيان فرموده و پرده از اسرار سقيفه برداشته است؛ از يک سو صاحبان چنين تفكرى را [[کفّار|کافر]] معرفى كرده مى‏ فرمايد:
خداوند ابعاد گسترده اين توطئه اعتقادى را در يک آيه بيان فرموده و پرده از اسرار سقيفه برداشته است؛ از يک سو صاحبان چنين تفكرى را [[کفّار|کافر]] معرفى كرده مى‏ فرمايد:


«إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّه وَ رُسُلِهِ».<ref>نساء /  ۱۵۰.</ref> از سوى ديگر شعار «يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّه وَ رُسُلِهِ» را بيان فرموده، و فرضيه «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ» را مطرح نموده است.
{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّه وَ رُسُلِهِ}}<ref>نساء /  ۱۵۰.</ref> از سوى ديگر شعار{{متن قرآن|يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّه وَ رُسُلِهِ}} را بيان فرموده، و فرضيه{{متن قرآن|نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ}}را مطرح نموده است.


نهايتاً هدف اصلى را نشانه رفته كه آنان در صدد ايجاد دينى جديد و اعتقادى خاص هستند كه ربطى به دين الهى ندارد، چنان كه مى‏ فرمايد: «وَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذلِكَ سَبِيلاً».
نهايتاً هدف اصلى را نشانه رفته كه آنان در صدد ايجاد دينى جديد و اعتقادى خاص هستند كه ربطى به دين الهى ندارد، چنان كه مى‏ فرمايد: {{متن قرآن|وَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذلِكَ سَبِيلاً}}


نزول اين آيات درباره اصحاب عقبه به معناى معرفى پيشاپيش توطئه‏ گران سقيفه است كه از روز اولِ مسلمان شدنشان، تا روزگارى كه دسيسه كارى‏ هاى آنان به [[اسلام]] ضربه زد، و تا هنگامى كه با نقشه ‏اى اساسى غدير و ولايت را كنار زدند و دين جديدى تأسيس كردند، در واقع مسير يک نقشه بود كه گام به گام عملى گرديد.
نزول اين آيات درباره اصحاب عقبه به معناى معرفى پيشاپيش توطئه‏ گران سقيفه است كه از روز اولِ مسلمان شدنشان، تا روزگارى كه دسيسه كارى‏ هاى آنان به [[اسلام]] ضربه زد، و تا هنگامى كه با نقشه ‏اى اساسى غدير و ولايت را كنار زدند و دين جديدى تأسيس كردند، در واقع مسير يک نقشه بود كه گام به گام عملى گرديد.
خط ۷۳۹: خط ۷۳۹:
در غدير كتاب الهى با حيات مردم عجين گرديد، به صورت جزء لا ينفكّى كه تا [[حوض کوثر]] عضو جدايى ناپذير زندگى مسلمانان خواهد بود.
در غدير كتاب الهى با حيات مردم عجين گرديد، به صورت جزء لا ينفكّى كه تا [[حوض کوثر]] عضو جدايى ناپذير زندگى مسلمانان خواهد بود.


[[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] هم در [[خطبه غدیر]] اين مفهوم را به شكل‏ هاى مختلف از جمله [[حدیث ثقلین فراز حساس خطبه غدیر|حدیث ثقلین]] و حديث رايات در روز [[قیامت]] بيان فرمود.
پیامبر صلی الله علیه و آله هم در [[خطبه غدیر]] اين مفهوم را به شكل‏ هاى مختلف از جمله [[حدیث ثقلین فراز حساس خطبه غدیر|حدیث ثقلین]] و حديث رايات در روز قیامت بيان فرمود.


آنچه در اينجا قابل ذكر است اينكه سقيفه سدّ راه قرآن شد. [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] از همان آغاز سقيفه، بر ظاهر قرآن تأكيد كردند و از تفسير آن منع نمودند؛ چرا كه نياز به مفسر آن اميرالمؤمنين ‏عليه السلام بود، و آنان از حضور حضرت ابا داشتند.
آنچه در اينجا قابل ذكر است اينكه سقيفه سدّ راه قرآن شد. [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و عمر از همان آغاز سقيفه، بر ظاهر قرآن تأكيد كردند و از تفسير آن منع نمودند؛ چرا كه نياز به مفسر آن اميرالمؤمنين ‏عليه السلام بود، و آنان از حضور حضرت ابا داشتند.


حتى آنچه را از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل شده بود منع مى‏ كردند. ابوبكر طى دستورى چنين گفت: لا تَرْوُوا الاحاديثَ عَنِ النَّبِىِّ وَ اشْتَغِلُوا بِالْقُرْآنِ:
حتى آنچه را از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل شده بود منع مى‏ كردند. ابوبكر طى دستورى چنين گفت: {{متن عربی|لا تَرْوُوا الاحاديثَ عَنِ النَّبِىِّ وَ اشْتَغِلُوا بِالْقُرْآنِ}}:


حديث از پيامبر نقل نكنيد و به قرآن مشغول باشيد.<ref>تذكرة الحفاظ: ج ۱ ص ۱۳،۵.</ref>
حديث از پيامبر نقل نكنيد و به قرآن مشغول باشيد.<ref>تذكرة الحفاظ: ج ۱ ص ۱۳،۵.</ref>
خط ۷۴۹: خط ۷۴۹:
عمر هر گاه كارگزاران خود را به شهرها مى‏فرستاد به آنان دستور مى‏داد براى مردم [[احاديث مرتبط با غدير|حدیث]] نقل نكنند و آنان را از قرآن به امر ديگرى مشغول ننمايند!
عمر هر گاه كارگزاران خود را به شهرها مى‏فرستاد به آنان دستور مى‏داد براى مردم [[احاديث مرتبط با غدير|حدیث]] نقل نكنند و آنان را از قرآن به امر ديگرى مشغول ننمايند!


جالب‏ تر اينكه هرگاه اطلاع مى‏يافت يكى از آنان از اين دستور تخلف ورزيده، او را به [[مدینه]] احضار مى ‏كرد و تا آخر عمر او را نزد خود نگه مى ‏داشت و آنچه او از احاديث جمع كرده بود از دستش مى ‏گرفت و مى‏ سوزاند.<ref>الطبقات الكبرى (ابن سعد): ج ۳ ص ۲۸۷.</ref>
جالب‏ تر اينكه هرگاه اطلاع مى‏يافت يكى از آنان از اين دستور تخلف ورزيده، او را به [[مدینه]] احضار مى ‏كرد و تا آخر عمر او را نزد خود نگه مى ‏داشت و آنچه او از احاديث جمع كرده بود از دستش مى ‏گرفت و مى‏ سوزاند.<ref>الطبقات الكبرى: ج ۳ ص ۲۸۷.</ref>


مردى به نام «ضبيع» درباره معانى آيات قرآن بسيار پرس و جو مى‏ كرد تا آنكه از عمر درباره تفسير «الذَّارِياتِ» و «النَّازِعاتِ» و «الْمُرْسَلاتِ» سؤال كرد.
مردى به نام «ضبيع» درباره معانى آيات قرآن بسيار پرس و جو مى‏ كرد تا آنكه از عمر درباره تفسير {{متن قرآن|الذَّارِياتِ}}و {{متن قرآن|النَّازِعاتِ}} و {{متن قرآن|الْمُرْسَلاتِ}}سؤال كرد.


عمر به جاى پاسخ آن قدر او را زد كه عمامه از سرش افتاد، و سپس او را زندانى كرد. بعد از آن هر روز او را بيرون مى ‏آورد و صد ضربه مى ‏زد. آخر الأمر آن مرد گفت: گويا شلاق تو تأثير خود را كرده است كه ديگر درباره قرآن سؤال نكنم!!
عمر به جاى پاسخ آن قدر او را زد كه عمامه از سرش افتاد، و سپس او را زندانى كرد. بعد از آن هر روز او را بيرون مى ‏آورد و صد ضربه مى ‏زد. آخر الأمر آن مرد گفت: گويا شلاق تو تأثير خود را كرده است كه ديگر درباره قرآن سؤال نكنم!!
خط ۷۶۹: خط ۷۶۹:
معاويه گفت: ما را با اين كفار يكسان قرار دادى و از آنان حساب كردى! ابن‏ عباس گفت: به جان خودم قسم! اين مقايسه را از آن جهت نمودم كه تو هم مانند آنان منع مى‏ كنى از اينكه خدا را با قرآن و با آنچه در آن از امر و نهى و حلال و حرام و ناسخ و منسوخ و عام و خاص و محكم و متشابه آمده عبادت كنيم و بپرستيم.
معاويه گفت: ما را با اين كفار يكسان قرار دادى و از آنان حساب كردى! ابن‏ عباس گفت: به جان خودم قسم! اين مقايسه را از آن جهت نمودم كه تو هم مانند آنان منع مى‏ كنى از اينكه خدا را با قرآن و با آنچه در آن از امر و نهى و حلال و حرام و ناسخ و منسوخ و عام و خاص و محكم و متشابه آمده عبادت كنيم و بپرستيم.


معاويه گفت: پس قرآن را بخوانيد و آن را تأويل هم بنماييد ولى آنچه از تفسير قرآن كه خداوند درباره شما نازل كرده و [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] درباره شما فرموده نقل نكنيد، و هر چه غير آن است نقل كنيد!
معاويه گفت: پس قرآن را بخوانيد و آن را تأويل هم بنماييد ولى آنچه از تفسير قرآن كه خداوند درباره شما نازل كرده و پیامبر صلی الله علیه و آله درباره شما فرموده نقل نكنيد، و هر چه غير آن است نقل كنيد!


سپس ابن‏ عباس را تهديد كرد و گفت: اگر هم خواستى از آن معانى قرآن نقل كنى پنهانى باشد و به صورت علنى كسى از تو چنين چيزى را نشنود!!<ref>كتاب سليم: ص ۳۱۵ حديث ۲۶.</ref>
سپس ابن‏ عباس را تهديد كرد و گفت: اگر هم خواستى از آن معانى قرآن نقل كنى پنهانى باشد و به صورت علنى كسى از تو چنين چيزى را نشنود!!<ref>كتاب سليم: ص ۳۱۵ حديث ۲۶.</ref>


== سقيفه در خطبه فدكيه<ref>ژرفاى غدير: ص ۴۹.</ref> ==
== سقيفه در خطبه فدكيه<ref>ژرفاى غدير: ص ۴۹.</ref> ==
خداوند [[اتمام حجت]] بزرگ خود را با غدير بر مردم انجام داد، و پيامبر صلى الله عليه و آله آنچه برنامه‏اش بود در اين باره به انجام رساند و هيچ نقطه مبهم و جاى سؤالى درباره آينده [[اسلام]] باقى نگذاشت.
خداوند اتمام حجت بزرگ خود را با غدير بر مردم انجام داد، و پيامبر صلى الله عليه و آله آنچه برنامه‏اش بود در اين باره به انجام رساند و هيچ نقطه مبهم و جاى سؤالى درباره آينده [[اسلام]] باقى نگذاشت.


اين مردم بودند كه باب انحراف را به روى خود گشودند و به محض چهره نمودن سقيفه به استقبال آن رفتند، همانگونه كه حضرت زهراعليها السلام در خطبه فدكيه مى‏فرمايد:
اين مردم بودند كه باب انحراف را به روى خود گشودند و به محض چهره نمودن سقيفه به استقبال آن رفتند، همانگونه كه حضرت زهراعليها السلام در خطبه فدكيه مى‏فرمايد:


فَلَمَّا اخْتارَ اللَّهُ لِنَبِيِّهِ دارَ أَنْبِيائِهِ وَ مَأْوى أَصْفِيائِهِ وَ أَتَمَّ عَلَيْهِ ما وَعَدَهُ، ظَهَرَتْ فيكُمْ حَسيكَةُ النِّفاقِ ... . وَ أَطْلَعَ الشَّيْطانُ رَأْسَهُ مِنْ مَغْرِزِهِ هاتِفاً بِكُمْ. فَدَعاكُمْ فَأَلْفاكُمْ لِدَعْوَتِهِ مُسْتَجيبينَ ... . ثُمَّ اسْتَنْهَضَكُمْ فَوَجَدَكُمْ ناهِضينَ خِفافاً ... . هذا وَ الْعَهْدُ قَريبٌ وَ الْكَلْمُ رَحيبٌ وَ الْجُرْحُ لَمَّا يَنْدَمِلْ وَ الرَّسُولُ لَمَّا يُقْبَرْ ... . ثُمَّ أَخَذْتُمْ تُورُونَ وَقْدَتَها وَ تُهَيِّجُونَ جَمْرَتَها وَ تَسْتَجيبُونَ لِهِتافِ الشَّيْطانِ الْغَوِىِّ وَ إِطْفاءِ أَنْوارِ الدّينِ الْجَلِيِّ وَ إِهْمالِ سُنَنِ النَّبِيِّ الصَّفِيِّ.<ref>بحار الانوار: ج ۲۹ ص ۲۲۵.</ref>
{{متن عربی|فَلَمَّا اخْتارَ اللَّهُ لِنَبِيِّهِ دارَ أَنْبِيائِهِ وَ مَأْوى أَصْفِيائِهِ وَ أَتَمَّ عَلَيْهِ ما وَعَدَهُ، ظَهَرَتْ فيكُمْ حَسيكَةُ النِّفاقِ ... . وَ أَطْلَعَ الشَّيْطانُ رَأْسَهُ مِنْ مَغْرِزِهِ هاتِفاً بِكُمْ. فَدَعاكُمْ فَأَلْفاكُمْ لِدَعْوَتِهِ مُسْتَجيبينَ ... . ثُمَّ اسْتَنْهَضَكُمْ فَوَجَدَكُمْ ناهِضينَ خِفافاً ... . هذا وَ الْعَهْدُ قَريبٌ وَ الْكَلْمُ رَحيبٌ وَ الْجُرْحُ لَمَّا يَنْدَمِلْ وَ الرَّسُولُ لَمَّا يُقْبَرْ ... . ثُمَّ أَخَذْتُمْ تُورُونَ وَقْدَتَها وَ تُهَيِّجُونَ جَمْرَتَها وَ تَسْتَجيبُونَ لِهِتافِ الشَّيْطانِ الْغَوِىِّ وَ إِطْفاءِ أَنْوارِ الدّينِ الْجَلِيِّ وَ إِهْمالِ سُنَنِ النَّبِيِّ الصَّفِيِّ.}}<ref>بحار الانوار: ج ۲۹ ص ۲۲۵.</ref>


هنگامى كه خداوند جايگاه انبياء و منزلگاه برگزيدگانش را براى او اختيار نمود و آنچه به او وعده داده بود به اتمام رساند كينه و دشمنى ناشى از نفاق شما ظاهر گرديد... .
هنگامى كه خداوند جايگاه انبياء و منزلگاه برگزيدگانش را براى او اختيار نمود و آنچه به او وعده داده بود به اتمام رساند كينه و دشمنى ناشى از نفاق شما ظاهر گرديد... .
خط ۷۸۹: خط ۷۸۹:


== سقيفه، موقعيت تبليغى غدير<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين‏ عليهم السلام: ص ۲۳۹،۲۳۸.</ref> ==
== سقيفه، موقعيت تبليغى غدير<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين‏ عليهم السلام: ص ۲۳۹،۲۳۸.</ref> ==
   پنج موقعيت مهم در تبليغ غدير از بنيانگذارِ آن حضرت خاتم الانبياء عليهم السلام مى‏ بينيم، كه همه آنها در فاصله دو ماه و اندى از ۱۸ ذى‏ الحجه سال دهم تا ۲۸ صفر سال يازدهم هجرى رخ داده است. كارساز بودن هر يک از اين موقعيت ‏ها در آينده ‏هاى غدير مشهود است و خبر از «اَكمَلتُ لَكُم دينَكُم» از يک سو و «اَتمَمتُ عَلَيكُم نِعمَتى» از سوى ديگر مى‏ دهد.
   پنج موقعيت مهم در تبليغ غدير از بنيانگذارِ آن حضرت خاتم الانبياء عليهم السلام مى‏ بينيم، كه همه آنها در فاصله دو ماه و اندى از ۱۸ ذى‏ الحجه سال دهم تا ۲۸ صفر سال يازدهم هجرى رخ داده است. كارساز بودن هر يک از اين موقعيت ‏ها در آينده ‏هاى غدير مشهود است و خبر از {{متن قرآن|اَكمَلتُ لَكُم دينَكُم}} از يک سو و {{متن قرآن|اَتمَمتُ عَلَيكُم نِعمَتى}} از سوى ديگر مى‏ دهد.


از جمله مورد زير است:
از جمله مورد زير است:
خط ۷۹۷: خط ۷۹۷:
آموزش درمانى مردمى كه بناست به بيمارى سقيفه گرفتار آيند، در واقع فكرى براى نجات آنان است. پيامبر صلى الله عليه و آله به مردم مى ‏فهماند كه من در غدير وظيفه هدايت را به انجام رسانده ‏ام؛ اكنون وظيفه آنان است كه سراغ على‏ عليه السلام آيند و وظيفه على‏ عليه السلام نيست كه سراغ آنان رود.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۱۱ ح ۴۶۵.</ref>
آموزش درمانى مردمى كه بناست به بيمارى سقيفه گرفتار آيند، در واقع فكرى براى نجات آنان است. پيامبر صلى الله عليه و آله به مردم مى ‏فهماند كه من در غدير وظيفه هدايت را به انجام رسانده ‏ام؛ اكنون وظيفه آنان است كه سراغ على‏ عليه السلام آيند و وظيفه على‏ عليه السلام نيست كه سراغ آنان رود.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۱۱ ح ۴۶۵.</ref>


== شاهدان غدير معترضان سقيفه<ref>فرهنگ غدير (محدّثى): ص ۳۳۰،۳۲۹.</ref> ==
== شاهدان غدير معترضان سقيفه<ref>فرهنگ غدير: ص ۳۳۰،۳۲۹.</ref> ==
   آنچه در غدير خم با حضور هزاران نفر اتفاق افتاد و پيامبر خدا صلى الله عليه و آله، اميرمؤمنان‏ عليه السلام را به [[امامت]] و [[جانشین|خلافت]] نصب كرد، به عنوان يک سند و حجت بار ها مورد استناد و احتجاج و استشهاد قرار گرفت، چه از سوى حضرت على‏ عليه السلام چه از سوى ديگران. هر چند برخى با آنكه در صحنه حاضر بودند، از شهادت دادن در هنگام نياز سرباز زدند، اما كسانى هم متعهدانه ديده ‏ها و شنيده‏ هاى خود را بازگو كردند و از گواهان غدير گشتند. از جمله شهادت دادن يک گروه دوازده نفرى در حساس‏ترين موقعيت، حائز اهميت بود.
   آنچه در غدير خم با حضور هزاران نفر اتفاق افتاد و پيامبر خدا صلى الله عليه و آله، اميرمؤمنان‏ عليه السلام را به [[امامت]] و [[جانشین|خلافت]] نصب كرد، به عنوان يک سند و حجت بار ها مورد استناد و احتجاج و استشهاد قرار گرفت، چه از سوى حضرت على‏ عليه السلام چه از سوى ديگران. هر چند برخى با آنكه در صحنه حاضر بودند، از شهادت دادن در هنگام نياز سرباز زدند، اما كسانى هم متعهدانه ديده ‏ها و شنيده‏ هاى خود را بازگو كردند و از گواهان غدير گشتند. از جمله شهادت دادن يک گروه دوازده نفرى در حساس‏ترين موقعيت، حائز اهميت بود.


خط ۸۰۸: خط ۸۰۸:
اگر چنان كنيد با شمشير شما را از بين مى ‏برند، آن گونه كه مرا مقهور و مغلوب ساختند و به اجبار وادار به بيعتم كردند.
اگر چنان كنيد با شمشير شما را از بين مى ‏برند، آن گونه كه مرا مقهور و مغلوب ساختند و به اجبار وادار به بيعتم كردند.


بهتر است شما نزد او برويد و آنچه را از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيده ‏ايد -  به عنوان [[اتمام حجت]] -  بازگو كنيد.
بهتر است شما نزد او برويد و آنچه را از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيده ‏ايد -  به عنوان اتمام حجت -  بازگو كنيد.


آن دوازده نفر عبارت بودند از: [[خالد بن سعید بن عاص]]، [[مقداد بن عمرو کندی|مقداد]]، [[ابی بن کعب|ابیّ بن کعب]]، [[عمار بن یاسر عنسی (ابوالیقظان)|عمار بن یاسر]]، [[ابوذر غفاری]]، [[سلمان فارسی(محمّدی)|سلمان فارسی]]، [[عبدالله بن مسعود هذلی (ابوعبدالرحمن)|عبدالله بن مسعود]]، [[بریده اسلمی]] (از [[مهاجرین]]) و [[خزیمة بن ثابت]] دوالشهادتين، [[سهل بن حنیف انصاری|سهل بن حنیف]]، [[ابوایوب انصاری]] و [[ابوالهیثم بن تیهان]].
آن دوازده نفر عبارت بودند از: خالد بن سعیدبن عاص، [[مقداد بن عمرو کندی|مقداد]]، ابی بن کعب، [[عمار بن یاسر عنسی (ابوالیقظان)|عمار بن یاسر]]، [[ابوذر غفاری]]، [[سلمان فارسی(محمّدی)|سلمان فارسی]]، [[عبدالله بن مسعود هذلی (ابوعبدالرحمن)|عبدالله بن مسعود]]، بریده اسلمی (از [[مهاجرین]]) و خزیمة بن ثابت ذوالشهادتين، [[سهل بن حنیف انصاری|سهل بن حنیف]]، [[ابوایوب انصاری]] و ابوالهیثم بن تیهان.


روز جمعه بود كه آنان اطراف منبر پيامبر صلى الله عليه و آله نشستند و به ترتيب از جا برخاستند و به ابوبكر نسبت به تصدّى خلافت هشدار دادند، [[واقعه غدیر|واقعه غدیر خم]] و [[حدیث غدیر]] را يادآور شدند و از كنار گذاشتن [[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام]] از [[جانشین|خلافت]] و مخالفت با دستور [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] انتقاد كردند، و به اين شكل حكومت و خلافت را بدون مستند شرعى دانستند.
روز جمعه بود كه آنان اطراف منبر پيامبر صلى الله عليه و آله نشستند و به ترتيب از جا برخاستند و به ابوبكر نسبت به تصدّى خلافت هشدار دادند، [[واقعه غدیر|واقعه غدیر خم]] و حدیث غدیر را يادآور شدند و از كنار گذاشتن علی بن ابی طالب علیه السلام از [[جانشین|خلافت]] و مخالفت با دستور پیامبر صلی الله علیه و آله انتقاد كردند، و به اين شكل حكومت و خلافت را بدون مستند شرعى دانستند.


جز اين دوازده نفر، ديگرانى هم برخاسته و سخن گفتند.
جز اين دوازده نفر، ديگرانى هم برخاسته و سخن گفتند.
خط ۸۲۳: خط ۸۲۳:
از جمله آياتى كه در غدير بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شده اين آيه است:
از جمله آياتى كه در غدير بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شده اين آيه است:


«الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً»<ref>مائده /  ۳.</ref>:
{{متن قرآن|الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً}}<ref>مائده /  ۳.</ref>:


«امروز كسانى كه [[کفّار|کافر]] شدند از تخريب دين شما نااميد شدند، پس از آنان نترسيد و از خدا بترسيد. امروز دين شما را كامل كردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و [[اسلام]] را به عنوان دين شما راضى شدم».
«امروز كسانى كه [[کفّار|کافر]] شدند از تخريب دين شما نااميد شدند، پس از آنان نترسيد و از خدا بترسيد. امروز دين شما را كامل كردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و [[اسلام]] را به عنوان دين شما راضى شدم».
خط ۸۲۹: خط ۸۲۹:
آنچه در اينجا قابل ذكر است اينكه هر كس به هر اندازه در انحراف مردم از مسير ولايت شريک باشد در اقدامات اميد دهنده به دشمنان [[اسلام]] سهيم بوده و به همان اندازه در باز كردن دست كافران بر روى مسلمانان و تسلط فكر و فرهنگ آنان در جامعه مسلمين دخيل است.
آنچه در اينجا قابل ذكر است اينكه هر كس به هر اندازه در انحراف مردم از مسير ولايت شريک باشد در اقدامات اميد دهنده به دشمنان [[اسلام]] سهيم بوده و به همان اندازه در باز كردن دست كافران بر روى مسلمانان و تسلط فكر و فرهنگ آنان در جامعه مسلمين دخيل است.


از همين جا به عظمت جنايت سقيفه و يارانش و همه آنان كه مقام [[ولایت]] را تنها گذاشتند پى مى‏ بريم، كه چگونه اميد كفار به تسلط بر مسلمانان را زنده كردند و آن غبار يأس را از چهره آنان زدودند و مديون نسل‏ هايى شدند كه تا امروز ضربه‏ هاى كارى از كفار و [[منافقین]] مى‏خورند و روز به روز تسلط آنان را بر خود عميق ‏تر مى‏ يابند.
از همين جا به عظمت جنايت سقيفه و يارانش و همه آنان كه مقام ولایت را تنها گذاشتند پى مى‏ بريم، كه چگونه اميد كفار به تسلط بر مسلمانان را زنده كردند و آن غبار يأس را از چهره آنان زدودند و مديون نسل‏ هايى شدند كه تا امروز ضربه‏ هاى كارى از كفار و [[منافقین]] مى‏خورند و روز به روز تسلط آنان را بر خود عميق ‏تر مى‏ يابند.


از همين جا بود كه سلمان در لحظاتى كه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام را براى [[بیعت]] اجبارى با [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] به [[مسجد]] آورده بودند، به عمر گفت:
از همين جا بود كه سلمان در لحظاتى كه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام را براى [[بیعت]] اجبارى با [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] به [[مسجد]] آورده بودند، به عمر گفت:


سَمِعْتُ رَسُولَ ‏اللَّه‏ صلى الله عليه و آله يَقُولُ: انَّ عَلَيْكَ وَ عَلى صاحِبِكَ الَّذى بايَعْتَهُ مِثْلَ ذُنُوبِ جَميعِ امَّتِهِ الى يَوْمِ الْقِيامَةِ وَ مِثْلَ عَذابِهِمْ جَميعاً:
{{متن عربی|سَمِعْتُ رَسُولَ ‏اللَّه‏ صلى الله عليه و آله يَقُولُ: انَّ عَلَيْكَ وَ عَلى صاحِبِكَ الَّذى بايَعْتَهُ مِثْلَ ذُنُوبِ جَميعِ امَّتِهِ الى يَوْمِ الْقِيامَةِ وَ مِثْلَ عَذابِهِمْ جَميعاً}}:


از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمود: مثل گناه همه امت تا روز قيامت و نيز مثل عذاب همه آنان بر تو و رفيقت خواهد بود كه با او بيعت كردى.<ref>كتاب سليم: ص ۱۶۰ ح ۴.</ref>
از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمود: مثل گناه همه امت تا روز قيامت و نيز مثل عذاب همه آنان بر تو و رفيقت خواهد بود كه با او بيعت كردى.<ref>كتاب سليم: ص ۱۶۰ ح ۴.</ref>


== عمر مؤسس سقيفه<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۲۵۳.</ref> ==
== عمر مؤسس سقيفه<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۲۵۳.</ref> ==
در روايت [[امام باقر علیه السلام]] «إِنَّمَا النَّجْوى مِنَ الشَّيْطانِ»<ref>مجادله /  ۱۰.</ref> به عمر تفسير شده است.<ref>بحار الانوار: ج ۱۷ ص ۲۹ ح ۷ و ج ۲۸ ص ۸۵ و ج ۳۷ ص ۸۵ ح ۲. تفسير القمى: ج ۲ ص ۳۵۶.</ref>
در روايت امام باقر علیه السلام {{متن قرآن|إِنَّمَا النَّجْوى مِنَ الشَّيْطانِ}}<ref>مجادله /  ۱۰.</ref> به عمر تفسير شده است.<ref>بحار الانوار: ج ۱۷ ص ۲۹ ح ۷ و ج ۲۸ ص ۸۵ و ج ۳۷ ص ۸۵ ح ۲. تفسير القمى: ج ۲ ص ۳۵۶.</ref>


يعنى در چنين نجوايى كه بر عليه خلافت شد نيازى به ابليس نبود، و خود عمر با شيطنتى كه داشت بالاتر از شيطان عمل مى‏ كرد؛ و از همين تطبيق آيه مهر «شيطانى بودن» بر پيشانى عمر نقش مى‏بندد.
يعنى در چنين نجوايى كه بر عليه خلافت شد نيازى به ابليس نبود، و خود عمر با شيطنتى كه داشت بالاتر از شيطان عمل مى‏ كرد؛ و از همين تطبيق آيه مهر «شيطانى بودن» بر پيشانى عمر نقش مى‏بندد.
خط ۸۵۱: خط ۸۵۱:
بايد غربال شدن مردم پيش بيايد، تا معلوم شود چه كسى عبد خداست و چه كسى اجير وابستگان سقيفه است.
بايد غربال شدن مردم پيش بيايد، تا معلوم شود چه كسى عبد خداست و چه كسى اجير وابستگان سقيفه است.


منكرين غدير از صلب سامرى‏ ها و [[یهود]] هستند. سقيفه به نام سنّت بدعت ايجاد كرد تا غدير را بكوبد، ولى غدير منشور حكومت الهىِ فردا و فرداهاى انسان شد؛ كه به اراده خدا ايجاد شده، و با اراده اصحاب بُزدل و پشه‏ صفت سقيفه محو نمى ‏گردد: «يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ».<ref>صفّ /  ۸ .</ref>
منكرين غدير از صلب سامرى‏ ها و [[یهود]] هستند. سقيفه به نام سنّت بدعت ايجاد كرد تا غدير را بكوبد، ولى غدير منشور حكومت الهىِ فردا و فرداهاى انسان شد؛ كه به اراده خدا ايجاد شده، و با اراده اصحاب بُزدل و پشه‏ صفت سقيفه محو نمى ‏گردد: {{متن قرآن|يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ}}<ref>صفّ /  ۸ .</ref>


بوستان رسالت پيامبرخدا صلى الله عليه و آله به گُل نشست، و غدير گُل اين بوستان بود، ولى براى بشريت چنان كه بايد شكفته نشده است.
بوستان رسالت پيامبرخدا صلى الله عليه و آله به گُل نشست، و غدير گُل اين بوستان بود، ولى براى بشريت چنان كه بايد شكفته نشده است.
خط ۸۵۹: خط ۸۵۹:
انسان در آخرالزمان غريب واقع شده است، چون دستش از حجت خدا كوتاه و خرما بر نخيل است. با اين حال اگر خوب فكر كند و تدبير لازم را داشته باشد، مى ‏تواند راه را از چاه تشخيص بدهد.
انسان در آخرالزمان غريب واقع شده است، چون دستش از حجت خدا كوتاه و خرما بر نخيل است. با اين حال اگر خوب فكر كند و تدبير لازم را داشته باشد، مى ‏تواند راه را از چاه تشخيص بدهد.


البته همه مى ‏دانند كه طلب و تشنگى اساس كار است. يعنى بصيرت [[استبصار]] مى‏ خواهد! مستبصرينى كه به بصيرت الهيه رسيده ‏اند، تشنه غدير شده و از آبشار خطبة النبى‏ صلى الله عليه وآله سيراب شده ‏اند.
البته همه مى ‏دانند كه طلب و تشنگى اساس كار است. يعنى بصيرت استبصار مى‏ خواهد! مستبصرينى كه به بصيرت الهيه رسيده ‏اند، تشنه غدير شده و از آبشار خطبة النبى‏ صلى الله عليه وآله سيراب شده ‏اند.


== غدير و سقيفه، در هميشه تاريخ<ref>چهارده قرن با غدير: ص ۲۲،۲۱،۱۹. اسرار غدير: ص ۳۱۰،۳۰۹،۳۰۷. واقعه قرآنى غدير: ص ۲۱۳،۲۱۲.</ref> ==
== غدير و سقيفه، در هميشه تاريخ<ref>چهارده قرن با غدير: ص ۲۲،۲۱،۱۹؛ اسرار غدير: ص ۳۱۰،۳۰۹،۳۰۷؛ واقعه قرآنى غدير: ص ۲۱۳،۲۱۲.</ref> ==
اصحاب سقيفه در قيافه ‏هاى ظاهر فريبى آمدند كه كمر اجتماع در مقابل آن خم شد.
اصحاب سقيفه در قيافه ‏هاى ظاهر فريبى آمدند كه كمر اجتماع در مقابل آن خم شد.


بار اول همسر پيامبر صلى الله عليه و آله در ميدان جنگ در برابر على‏ عليه السلام ظاهر شد، در حالى كه [[طلحة بن عبیدالله تمیمی|طلحه]] و [[زبیر بن عوام قرشی|زبیر]] دو صحابى [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] نيز در كنار او بودند.
بار اول همسر پيامبر صلى الله عليه و آله در ميدان جنگ در برابر على‏ عليه السلام ظاهر شد، در حالى كه [[طلحة بن عبیدالله تمیمی|طلحه]] و [[زبیر بن عوام قرشی|زبیر]] دو صحابى پیامبر صلی الله علیه و آله نيز در كنار او بودند.


حضور زن در ميدان جنگ از يک سو و همسر پیامبر صلی الله علیه و آله بودن از سوى ديگر براى عوام فريبى راه شكننده ‏اى بود و تأثير به سزائى هم داشت، ولى دختر مؤسس سقيفه بودن و سابقه‏ هاى شومى كه از جاسوسى براى پدر در حيات و پس از شهادت پيامبر صلى الله عليه وآله در پرونده داشت معرف خوبى براى نمايندگى او از سقيفه در مقابل غدير بود.
حضور زن در ميدان جنگ از يک سو و همسر پیامبر صلی الله علیه و آله بودن از سوى ديگر براى عوام فريبى راه شكننده ‏اى بود و تأثير به سزائى هم داشت، ولى دختر مؤسس سقيفه بودن و سابقه‏ هاى شومى كه از جاسوسى براى پدر در حيات و پس از شهادت پيامبر صلى الله عليه وآله در پرونده داشت معرف خوبى براى نمايندگى او از سقيفه در مقابل غدير بود.
خط ۸۷۲: خط ۸۷۲:
پيراهن سقيفه را بر منبر دمشق كه پايه ‏هاى سقيفه در آن محكم شده بود آويختند و عناوينى از قبيل «خال المؤمنين» و «كاتب وحى» را هم زيور آن نمودند و به جنگ غدير آمدند.
پيراهن سقيفه را بر منبر دمشق كه پايه ‏هاى سقيفه در آن محكم شده بود آويختند و عناوينى از قبيل «خال المؤمنين» و «كاتب وحى» را هم زيور آن نمودند و به جنگ غدير آمدند.


غديريان نيز آنچه بايد نشان دادند و به دست نيروهاى فداكار و ريشه‏ دار خود چون [[عمار بن یاسر عنسی (ابوالیقظان)|عمار]] و [[اویس قرنی]] و [[مالک اشتر]] چنان حماسه آفريدند كه نقش طلايى غدير را بر آسمان [[تاریخ]] حک نمودند.
غديريان نيز آنچه بايد نشان دادند و به دست نيروهاى فداكار و ريشه‏ دار خود چون [[عمار بن یاسر عنسی (ابوالیقظان)|عمار]] و اویس قرنی و [[مالک اشتر]] چنان حماسه آفريدند كه نقش طلايى غدير را بر آسمان [[تاریخ]] حک نمودند.


بار سوم كج‏فكران پينه بر پيشانى -  كه در واقع مولود سقيفه بودند و آرمان خودرأيى و عدم اطاعت از امام معصوم را همچون اهل سقيفه بر دوش مى‏ كشيدند -  به ميدان غدير آمدند.
بار سوم كج‏فكران پينه بر پيشانى -  كه در واقع مولود سقيفه بودند و آرمان خودرأيى و عدم اطاعت از امام معصوم را همچون اهل سقيفه بر دوش مى‏ كشيدند -  به ميدان غدير آمدند.
خط ۸۸۰: خط ۸۸۰:
در ادامه، غدير از همان روز [[کربلا]] حيات حقيقى خود را آغاز كرد، و پس از ۵۰ سال كه در چنگال سقيفه و اوباش آن گرفتار بود برگ جديدى از تاريخ خود را ورق زد.
در ادامه، غدير از همان روز [[کربلا]] حيات حقيقى خود را آغاز كرد، و پس از ۵۰ سال كه در چنگال سقيفه و اوباش آن گرفتار بود برگ جديدى از تاريخ خود را ورق زد.


با شهادت [[امام حسین ‏علیه السلام]] براى بار دوم آوازه غدير تا دورترين نقاط دنيا رفت و حتى كفار و مشركين اهل سقيفه را [[لعن|لعنت]] كردند و سرفرازى غدير را آفرين گفتند.
با شهادت امام حسین علیه السلام براى بار دوم آوازه غدير تا دورترين نقاط دنيا رفت و حتى كفار و مشركين اهل سقيفه را [[لعن|لعنت]] كردند و سرفرازى غدير را آفرين گفتند.


اما اين بار جنگ سقيفه و غدير زبانه كشيد و حسد و كينه اهل سقيفه چنان شعله كشيد كه سلاّخانى چون حَجاج را به نيابت از سقيفه برگزيدند و آنها هم با چراغ آمدند و فدائيان غدير را برگزيدند و در مذبح سقيفه قطعه قطعه كردند.
اما اين بار جنگ سقيفه و غدير زبانه كشيد و حسد و كينه اهل سقيفه چنان شعله كشيد كه سلاّخانى چون حَجاج را به نيابت از سقيفه برگزيدند و آنها هم با چراغ آمدند و فدائيان غدير را برگزيدند و در مذبح سقيفه قطعه قطعه كردند.
خط ۸۹۶: خط ۸۹۶:
اما گذر زمان در راه باريكه‏ هايى كه براى تشيع باز بود غدير را هر روز بسيار فراتر از آنچه به نظر ديگران مى ‏آمد پيش برد، و از آن سوى مرزهاى اسلام نيز عاشقانى را به خود جذب كرد و كشتى نجاتى براى جويندگان صراط مستقيم در درياى متلاطم فتنه‏ هاى سقيفه شد.
اما گذر زمان در راه باريكه‏ هايى كه براى تشيع باز بود غدير را هر روز بسيار فراتر از آنچه به نظر ديگران مى ‏آمد پيش برد، و از آن سوى مرزهاى اسلام نيز عاشقانى را به خود جذب كرد و كشتى نجاتى براى جويندگان صراط مستقيم در درياى متلاطم فتنه‏ هاى سقيفه شد.


اگر در غصب خلافت فقط سه نفر از غديريان براى صاحب غدير ماندند، و در كربلا هيچكس!! غاصبان سقيفه اينک برخيزند و رقم ميلياردى غديريان در طول چهارده قرن و در سراسر جهان را ببينند. آنجا كه غاصبين خيالش را هم نمى كردند... !!
اگر در غصب خلافت فقط سه نفر از غديريان براى صاحب غدير ماندند، و در كربلا هيچكس!! غاصبان سقيفه اينک برخيزند و رقم ميلياردى غديريان در طول چهارده قرن و در سراسر جهان را ببينند. آنجا كه غاصبين خيالش را هم نمى كردند...!!


== غدير و سقيفه، دو جبهه متقابل<ref>اسرار غدير: ص ۳۰۷،۳۰۵. چهارده قرن با غدير: ص ۱۸،۱۷. واقعه قرآنى غدير: ص ۲۰۷ - ۲۰۹. ژرفاى غدير: ۱۸۰ - ۱۸۲.</ref> ==
== غدير و سقيفه، دو جبهه متقابل<ref>اسرار غدير: ص ۳۰۷،۳۰۵؛ چهارده قرن با غدير: ص ۱۸،۱۷؛ واقعه قرآنى غدير: ص ۲۰۷ - ۲۰۹؛ ژرفاى غدير: ۱۸۰ - ۱۸۲.</ref> ==
داستان قرآنى غدير به خوبى به ما نشان مى‏دهد در حالى كه غدير بيابان وسيع و مستعدى براى سخنرانى پيامبر صلى الله عليه و آله بود، آغازى براى رويارويى سقيفه با غدير نيز شد.
داستان قرآنى غدير به خوبى به ما نشان مى‏دهد در حالى كه غدير بيابان وسيع و مستعدى براى سخنرانى پيامبر صلى الله عليه و آله بود، آغازى براى رويارويى سقيفه با غدير نيز شد.


خط ۹۲۹: خط ۹۲۹:
گروهى مال‏پرست بودند و به جنگ على ‏عليه السلام آمده بودند.
گروهى مال‏پرست بودند و به جنگ على ‏عليه السلام آمده بودند.


گروهى عياش بودند و در برابر [[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین‏ علیه السلام]] قرار گرفته بودند.
گروهى عياش بودند و در برابر امیرالمؤمنین علیه السلام قرار گرفته بودند.


گروهى اظهار محبت شديد نسبت به [[اسلام]] و پيامبر صلى الله عليه و آله مى‏ كردند و با اين همه در مقابل صاحب غدير ايستاده بودند!!
گروهى اظهار محبت شديد نسبت به [[اسلام]] و پيامبر صلى الله عليه و آله مى‏ كردند و با اين همه در مقابل صاحب غدير ايستاده بودند!!
خط ۹۳۶: خط ۹۳۶:


== غلبه اهل حق بر سقيفه<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۱۸۹، ۱۹۰ - ۱۹۴.</ref> ==
== غلبه اهل حق بر سقيفه<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۱۸۹، ۱۹۰ - ۱۹۴.</ref> ==
يكى از آياتى كه به صورت استشهاد و اشاره و [[اقتباس]] در غدير ديده مى‏ شود، كه به صورت تفسيرگونه ‏اى در كلام [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] تركيب شده و آيه مستقلاً ذكر نشده است، آيه ۵۶ سوره مائده است:
يكى از آياتى كه به صورت استشهاد و اشاره و اقتباس در غدير ديده مى‏ شود، كه به صورت تفسيرگونه ‏اى در كلام پیامبر صلی الله علیه و آله تركيب شده و آيه مستقلاً ذكر نشده است، آيه ۵۶ سوره مائده است:


«وَ مَنْ يتولى اللَّه وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّه هُمُ الْغالِبُونَ»<ref>مائده /  ۵۶ .</ref>:
{{متن قرآن|وَ مَنْ يتولى اللَّه وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّه هُمُ الْغالِبُونَ}}<ref>مائده /  ۵۶ .</ref>:


«هر كس ولايت خدا و رسولش و [[ایمان]] آورندگان را بپذيرد، حزب الله غالب هستند».
«هر كس ولايت خدا و رسولش و [[ایمان]] آورندگان را بپذيرد، حزب الله غالب هستند».
خط ۹۴۴: خط ۹۴۴:
متن [[خطبه غدیر]] در اين باره چنين است:
متن [[خطبه غدیر]] در اين باره چنين است:


هم مَعاشِرَ النّاسِ، انَا صِراطُ اللَّه الْمُسْتَقيمُ الَّذى امَرَكُمْ بِاتِّباعِهِ، ثُمَّ عَلِىٌّ مِنْ بَعْدى، ثُمَّ وُلْدى مِنْ صُلْبِهِ ... . الا انَ حِزْبَ اللَّه هُمُ الْغالِبُونَ:
{{متن عربی|هم مَعاشِرَ النّاسِ، انَا صِراطُ اللَّه الْمُسْتَقيمُ الَّذى امَرَكُمْ بِاتِّباعِهِ، ثُمَّ عَلِىٌّ مِنْ بَعْدى، ثُمَّ وُلْدى مِنْ صُلْبِهِ ... . الا انَ حِزْبَ اللَّه هُمُ الْغالِبُونَ}}:


اى مردم، من صراط مستقيم خدايم كه شما را به پيروى از آن امر نموده، و بعد از من على و سپس فرزندانم از صلب او ... . بدانيد كه حزب خداوند غالب شوندگانند.<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۱ بخش ۷.</ref>
اى مردم، من صراط مستقيم خدايم كه شما را به پيروى از آن امر نموده، و بعد از من على و سپس فرزندانم از صلب او ... . بدانيد كه حزب خداوند غالب شوندگانند.<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۱ بخش ۷.</ref>
خط ۹۵۰: خط ۹۵۰:
در حاشيه اين آيه و عبارت خطبه، سؤال اينجاست كه اين حزب خدا چگونه غالبند در حالى كه سقيفه آنان را مغلوب ساخت و در بند كشيد و وادار به [[بیعت]] با خويش نمود؟
در حاشيه اين آيه و عبارت خطبه، سؤال اينجاست كه اين حزب خدا چگونه غالبند در حالى كه سقيفه آنان را مغلوب ساخت و در بند كشيد و وادار به [[بیعت]] با خويش نمود؟


[[امام صادق ‏علیه السلام]] مى‏ فرمايد: در غدير دوازده هزار نفر بودند كه به نفع على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام شهادت و گواهى مى ‏دادند، و با اين همه آن حضرت نتوانست حق خود را بگيرد، در حالى كه هر يک از شما اموال خود را با دو شاهد مى ‏گيرد!
امام صادق علیه السلام مى‏ فرمايد: در غدير دوازده هزار نفر بودند كه به نفع على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام شهادت و گواهى مى ‏دادند، و با اين همه آن حضرت نتوانست حق خود را بگيرد، در حالى كه هر يک از شما اموال خود را با دو شاهد مى ‏گيرد!


سپس امام صادق‏ عليه السلام فرمود: حزب الله درباره على‏ عليه السلام غالب شوندگانند.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۳۹. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۳۸ ح ۳۰. تفسير العياشى: ج ۱ ص ۳۲۹ ح ۱۴۳.</ref>
سپس امام صادق‏ عليه السلام فرمود: حزب الله درباره على‏ عليه السلام غالب شوندگانند.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۳۹؛ بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۳۸ ح ۳۰؛ تفسير العياشى: ج ۱ ص ۳۲۹ ح ۱۴۳.</ref>


معناى كلام امام‏ عليه السلام اين است كه با اين همه كه حضرت نتوانست حق خود را بگيرد ولى باز هم حزب الله اينانند و باز هم اينان غالب هستند.
معناى كلام امام‏ عليه السلام اين است كه با اين همه كه حضرت نتوانست حق خود را بگيرد ولى باز هم حزب الله اينانند و باز هم اينان غالب هستند.
خط ۹۵۸: خط ۹۵۸:
شكى نيست كه اين غلبه چه در قرآن و چه در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله و چه در كلام امام صادق‏ عليه السلام به معناى غلبه ظاهرى نخواهد بود، چرا كه هم خدا مى ‏داند و چنين مقدر كرده و هم عملاً چنين است و بارها پيامبر صلى الله عليه و آله درباره آينده على‏ عليه السلام خبر داده كه آينده امامان اهل ‏بيت ‏عليهم السلام مظلوميت و شهادت و غصب حقوقشان است.
شكى نيست كه اين غلبه چه در قرآن و چه در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله و چه در كلام امام صادق‏ عليه السلام به معناى غلبه ظاهرى نخواهد بود، چرا كه هم خدا مى ‏داند و چنين مقدر كرده و هم عملاً چنين است و بارها پيامبر صلى الله عليه و آله درباره آينده على‏ عليه السلام خبر داده كه آينده امامان اهل ‏بيت ‏عليهم السلام مظلوميت و شهادت و غصب حقوقشان است.


امام صادق‏ عليه السلام نيز دقيقاً همين نكته را تأكيد فرموده، چرا كه پس از بيان مظلوميت على‏ عليه السلام و اينكه نتوانسته مسلّم‏ترين حق خود را بگيرد و مى‏ فرمايد: «باز هم حزب اللَّه درباره على‏عليه السلام غالب‏ اند».
امام صادق‏ عليه السلام نيز دقيقاً همين نكته را تأكيد فرموده، چرا كه پس از بيان مظلوميت على‏ عليه السلام و اينكه نتوانسته مسلّم ‏ترين حق خود را بگيرد و مى‏ فرمايد: «باز هم حزب اللَّه درباره على ‏عليه السلام غالب‏ اند».


اكنون بار ديگر اين سؤال مطرح مى‏شود كه چگونه حزب اللَّه غالب‏اند؟
اكنون بار ديگر اين سؤال مطرح مى‏ شود كه چگونه حزب اللَّه غالب‏اند؟


در پاسخ بايد گفت:
در پاسخ بايد گفت:
خط ۹۶۶: خط ۹۶۶:
حزب الله غدير با مظلوميت هميشگى خود، هر روز جمعيت بيشترى را بر گِرد محور خويش جمع نموده و اين نشان غلبه الهى اين حزب خدايى است. سقيفه به خيال خود چراغراه ابدى اسلام را در آغاز راه خاموش كرد تا براى هميشه خيالش راحت باشد، حتى اجازه نداد بدن پيامبر صلى الله عليه و آله غسل داده و دفن شود و بدين سرعت راه خود را جايگزين راه غدير نمود. سقيفه براى فرداهاى خود نيز فكرهاى لازم را كرده بود و ادامه دهندگان آن خط و توسعه دهندگان آن برنامه را نيز پيش‏ بينى كرده بود.
حزب الله غدير با مظلوميت هميشگى خود، هر روز جمعيت بيشترى را بر گِرد محور خويش جمع نموده و اين نشان غلبه الهى اين حزب خدايى است. سقيفه به خيال خود چراغراه ابدى اسلام را در آغاز راه خاموش كرد تا براى هميشه خيالش راحت باشد، حتى اجازه نداد بدن پيامبر صلى الله عليه و آله غسل داده و دفن شود و بدين سرعت راه خود را جايگزين راه غدير نمود. سقيفه براى فرداهاى خود نيز فكرهاى لازم را كرده بود و ادامه دهندگان آن خط و توسعه دهندگان آن برنامه را نيز پيش‏ بينى كرده بود.


سقيفه به خيال خود چنان موفق پيش مى‏رفت كه وقتى على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام به همراه همسر و فرزندانش چند شب شخصاً بر در خانه [[مهاجرین]] و [[انصار]] رفتند تا براى احياى غدير اقدامى كنند، فقط چهل نفر پاسخ مثبت دادند، و از آن چهل نفر در روز موعود فقط چهار نفر آمدند<ref>كتاب سليم: ص ۱۴۸.</ref>، و عملاً نشان داده شد كه «ارْتَدَّ النّاسُ بَعْدَ رَسُولِ‏ اللَّه ‏صلى الله عليه و آله الاّ ارْبَعَةٌ» تحقق يافته<ref>كتاب سليم: ص ۱۶۲. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۵۷ - ۲۵۹.</ref>، و اين منتهى آرزوى سقيفه بود.
سقيفه به خيال خود چنان موفق پيش مى‏رفت كه وقتى على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام به همراه همسر و فرزندانش چند شب شخصاً بر در خانه [[مهاجرین]] و [[انصار]] رفتند تا براى احياى غدير اقدامى كنند، فقط چهل نفر پاسخ مثبت دادند، و از آن چهل نفر در روز موعود فقط چهار نفر آمدند<ref>كتاب سليم: ص ۱۴۸.</ref>، و عملاً نشان داده شد كه {{متن عربی|ارْتَدَّ النّاسُ بَعْدَ رَسُولِ‏ اللَّه ‏صلى الله عليه و آله الاّ ارْبَعَةٌ}}تحقق يافته<ref>كتاب سليم: ص ۱۶۲؛ بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۵۷ - ۲۵۹.</ref>، و اين منتهى آرزوى سقيفه بود.


از آن روز سقيفه با نشاط بيشترى آينده ‏ها را تخمين مى‏زد و برايش برنامه‏ ريزى مى ‏كرد. از يک سو براى انزواى بيشتر اهل‏ بيت‏ عليهم السلام اموال ايشان از فدک و غير آن را به تصرف خود در آورد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۹ ص ۱۰۶ - ۴۱۵.</ref>
از آن روز سقيفه با نشاط بيشترى آينده ‏ها را تخمين مى‏زد و برايش برنامه‏ ريزى مى ‏كرد. از يک سو براى انزواى بيشتر اهل‏ بيت‏ عليهم السلام اموال ايشان از فدک و غير آن را به تصرف خود در آورد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۹ ص ۱۰۶ - ۴۱۵.</ref>
خط ۹۷۴: خط ۹۷۴:
در مرحله بعد [[عمر بن خطاب|عمر]] و [[عثمان بن عفّان|عثمان]] و [[معاویة بن ابی سفیان|معاویه]] را به نوبت در صف [[جانشین|خلافت]] قرار داد و راه را بر على‏ عليه السلام بست.<ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۵۱۸ و ج ۳۱ ص ۱۴۹ - ۱۶۱، ۶۰ - ۷۸.</ref>
در مرحله بعد [[عمر بن خطاب|عمر]] و [[عثمان بن عفّان|عثمان]] و [[معاویة بن ابی سفیان|معاویه]] را به نوبت در صف [[جانشین|خلافت]] قرار داد و راه را بر على‏ عليه السلام بست.<ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۵۱۸ و ج ۳۱ ص ۱۴۹ - ۱۶۱، ۶۰ - ۷۸.</ref>


آنگاه اهانت و ناسزاگويى و لعنت نسبت به صاحب غدير يعنى على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام و خاندانش را آغاز كرد و در صدر خطبه‏ هاى نماز جمعه در كشورى به وسعت ثُلث كره زمين اين برنامه را توسعه داد!!<ref>شرح نهج البلاغة: ج ۱۱ ص ۴۴. كتاب سليم: ص ۳۱۴.</ref>
آنگاه اهانت و ناسزاگويى و لعنت نسبت به صاحب غدير يعنى على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام و خاندانش را آغاز كرد و در صدر خطبه‏ هاى نماز جمعه در كشورى به وسعت ثُلث كره زمين اين برنامه را توسعه داد!!<ref>شرح نهج البلاغة: ج ۱۱ ص ۴۴؛ كتاب سليم: ص ۳۱۴.</ref>


در كنار اين برنامه ‏ها، به قتل اهل ‏بيت‏ عليهم السلام آسان‏تر از آنچه احتمال مى ‏رفت دست يازيد و اين مهم را از خود پيامبر صلى الله عليه و آله آغاز كرد.
در كنار اين برنامه ‏ها، به قتل اهل ‏بيت‏ عليهم السلام آسان‏تر از آنچه احتمال مى ‏رفت دست يازيد و اين مهم را از خود پيامبر صلى الله عليه و آله آغاز كرد.
خط ۹۸۶: خط ۹۸۶:
آنگاه نقشه قتل عل ى‏عليه السلام را به دست خالد طرح كردند و اجراى آن را به وقت نماز موكول كردند، ولى خدا نقشه آنان را بر ملا كرد و اين توطئه خنثى شد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۹ ص ۱۵۹،۱۳۶،۱۳۲،۱۲۵.</ref>
آنگاه نقشه قتل عل ى‏عليه السلام را به دست خالد طرح كردند و اجراى آن را به وقت نماز موكول كردند، ولى خدا نقشه آنان را بر ملا كرد و اين توطئه خنثى شد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۹ ص ۱۵۹،۱۳۶،۱۳۲،۱۲۵.</ref>


گذشته از روزهايى كه با برپا كردن آتش بر در خانه فريادِ «احْرِقُوا عَلَيهِمُ الْبَيْتَ بِاهْلِها» سر داده بودند<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۶۹.</ref>، و روزهايى كه با شمشيرهاى آخته به خانه هجوم آوردند و به على‏ عليه السلام حمله كردند و در حالى كه شمشيرها بر سر او گرفته بودند فرياد مى‏ زدند: «اگر بيعت نكنى تو را مى ‏كشيم»!<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۷۱.</ref>
گذشته از روزهايى كه با برپا كردن آتش بر در خانه فريادِ {{متن عربی|احْرِقُوا عَلَيهِمُ الْبَيْتَ بِاهْلِها}}سر داده بودند<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۶۹.</ref> و روزهايى كه با شمشيرهاى آخته به خانه هجوم آوردند و به على‏ عليه السلام حمله كردند و در حالى كه شمشيرها بر سر او گرفته بودند فرياد مى‏ زدند: «اگر بيعت نكنى تو را مى ‏كشيم»!<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۷۱.</ref>


آنگاه على بن ابى ‏طالب ‏عليه السلام را چنان خانه ‏نشين كردند كه مى ‏رفت شيعه و نام تشيع براى هميشه از صفحه [[تاریخ]] محو شود. حتى روزى كه پس از قتل [[عثمان بن عفّان|عثمان]] بر در خانه آن حضرت ريختند هنوز او را با آرمان‏ هاى سقيفه مى‏ خواستند و علناً سنت [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و عمر را به وى پيشنهاد مى ‏كردند!<ref>بحار الانوار: ج ۲۹ ص ۴۹۷ - ۵۴۹ و ج ۳۴ ص ۱۶۷ - ۱۸۲.</ref>  
آنگاه على بن ابى ‏طالب ‏عليه السلام را چنان خانه ‏نشين كردند كه مى ‏رفت شيعه و نام تشيع براى هميشه از صفحه [[تاریخ]] محو شود. حتى روزى كه پس از قتل [[عثمان بن عفّان|عثمان]] بر در خانه آن حضرت ريختند هنوز او را با آرمان‏ هاى سقيفه مى‏ خواستند و علناً سنت [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و عمر را به وى پيشنهاد مى ‏كردند!<ref>بحار الانوار: ج ۲۹ ص ۴۹۷ - ۵۴۹ و ج ۳۴ ص ۱۶۷ - ۱۸۲.</ref>  
خط ۹۹۴: خط ۹۹۴:
سقيفه دورنماى تحقق يافته اهداف خود را بيش از آنچه پيش بينى مى‏كرد يافته بود. اين از قتل غدير بالاتر است كه جنازه‏اش مخفيانه دفن شود. آيا اين به معناى محو كامل غدير نبود؟
سقيفه دورنماى تحقق يافته اهداف خود را بيش از آنچه پيش بينى مى‏كرد يافته بود. اين از قتل غدير بالاتر است كه جنازه‏اش مخفيانه دفن شود. آيا اين به معناى محو كامل غدير نبود؟


يک پله ديگر آن بود كه ياران ظاهرى غدير بخواهند [[امام حسن مجتبی علیه السلام|امام مجتبی‏ علیه السلام]] را به عنوان خليفه غدير اسير كنند و به دست نماينده سقيفه معاويه بسپارند، كه اين توطئه نيز با صلح آن حضرت خنثى شد.<ref>بحار الانوار: ج ۴۴ ص ۲۰ ح ۴.</ref>
يک پله ديگر آن بود كه ياران ظاهرى غدير بخواهند امام مجتبی علیه السلام را به عنوان خليفه غدير اسير كنند و به دست نماينده سقيفه معاويه بسپارند، كه اين توطئه نيز با صلح آن حضرت خنثى شد.<ref>بحار الانوار: ج ۴۴ ص ۲۰ ح ۴.</ref>


سقيفه هنوز در جستجوى روزى بود كه كاملاً خيالش از غدير راحت شود. بيست سال تلاش كرد تا مردمى بسازد كه به قصد قربت غدير را سر بِبُرند و اين هدف نيز بالاتر از آنچه انتظار مى‏ رفت تحقق يافت!
سقيفه هنوز در جستجوى روزى بود كه كاملاً خيالش از غدير راحت شود. بيست سال تلاش كرد تا مردمى بسازد كه به قصد قربت غدير را سر بِبُرند و اين هدف نيز بالاتر از آنچه انتظار مى‏ رفت تحقق يافت!


[[امام حسین علیه السلام|حسین بن علی‏ علیه السلام]] تنها يادگار غدير را در حضور ده‏ ها هزار نفر سر بريدند و بر كار خود تكبير هم گفتند و بدن مطهر او را زير سم اسبان قرار دادند و خاندان غدير را اسير كردند و در شهرهاى اسلامى به عنوان اسيران دست سقيفه معرفى كرده و بدان افتخار كردند، و به زعم خود خط پايانى غدير و شيعه را ترسيم نمودند.<ref>بحار الانوار: ج ۴۵ ص ۱ - ۱۰۷.</ref>
حسین بن علی علیه السلام تنها يادگار غدير را در حضور ده‏ ها هزار نفر سر بريدند و بر كار خود تكبير هم گفتند و بدن مطهر او را زير سم اسبان قرار دادند و خاندان غدير را اسير كردند و در شهرهاى اسلامى به عنوان اسيران دست سقيفه معرفى كرده و بدان افتخار كردند، و به زعم خود خط پايانى غدير و شيعه را ترسيم نمودند.<ref>بحار الانوار: ج ۴۵ ص ۱ - ۱۰۷.</ref>


لحظه ‏اى بينديشيم و با مرورى بر اين مسير سياه و خونين ببينيم آيا جايى براى تشيع باقى ماند؟ آيا احتمال مى ‏رفت كه روزى شيعه ‏اى روى كره زمين گام بردارد؟
لحظه ‏اى بينديشيم و با مرورى بر اين مسير سياه و خونين ببينيم آيا جايى براى تشيع باقى ماند؟ آيا احتمال مى ‏رفت كه روزى شيعه ‏اى روى كره زمين گام بردارد؟
خط ۱٬۰۰۸: خط ۱٬۰۰۸:
آيا حزب على‏ عليه السلام كه حزب خدايند غالب نبوده ‏اند؟ آيا غلبه به اين وسعت زمانى و مكانى در موردى ديگر مى ‏توان يافت؟
آيا حزب على‏ عليه السلام كه حزب خدايند غالب نبوده ‏اند؟ آيا غلبه به اين وسعت زمانى و مكانى در موردى ديگر مى ‏توان يافت؟


آيا اين غلبه جز با عنايت پروردگار ممكن است؟ آيا مصداق آيه «الا ان حِزْبَ اللَّه هُمُ الْغالِبُونَ» جز شيعيان على مى‏ توانند باشند؟
آيا اين غلبه جز با عنايت پروردگار ممكن است؟ آيا مصداق آيه {{متن عربی|الا ان حِزْبَ اللَّه هُمُ الْغالِبُونَ}} جز شيعيان على مى‏ توانند باشند؟


آيا «حِزْبَ» و «الله» و «غالب» زيباتر از اين كنار هم جمع مى ‏شوند؟
آيا «حِزْبَ» و «الله» و «غالب» زيباتر از اين كنار هم جمع مى ‏شوند؟


== فتنه ‏ها به نام سقيفه<ref>ژرفاى غدير: ص ۵۲ .</ref> ==
== فتنه ‏ها به نام سقيفه<ref>ژرفاى غدير: ص ۵۲ .</ref> ==
[[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] در برخورد با مخالفان [[ولایت]] على ‏عليه السلام -  با اطلاع از انواع گرايش ‏هايشان -  به محبت ‏هاى خود مى‏ افزود و از خلاف هايشان چشم مى پوشيد.
پیامبر صلی الله علیه و آله در برخورد با مخالفان ولایت على ‏عليه السلام -  با اطلاع از انواع گرايش ‏هايشان -  به محبت ‏هاى خود مى‏ افزود و از خلاف هايشان چشم مى پوشيد.


به آنان هديه مى ‏داد، كمک مى‏ كرد و به هر صورت آنان را از علنى كردن راز دلشان مانع مى ‏شد، تا نهال اسلام رشد خود را بنمايد و استحكام خود را بيابد.
به آنان هديه مى ‏داد، كمک مى‏ كرد و به هر صورت آنان را از علنى كردن راز دلشان مانع مى ‏شد، تا نهال اسلام رشد خود را بنمايد و استحكام خود را بيابد.
خط ۱٬۰۲۶: خط ۱٬۰۲۶:


== قرآن، تفسير، سقيفه<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۴۴۱ - ۴۴۵.</ref> ==
== قرآن، تفسير، سقيفه<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۴۴۱ - ۴۴۵.</ref> ==
 با شهادت [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]]، در همان آغاز راه دو فرهنگ قرآنى در پيشگاه كتاب الله تشكيل يافت، و [[غدیر]] با سرمايه نامتناهى از قرآن در برابر دستان خالى از قرآنِ سقيفه قرار گرفت.
 با شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله در همان آغاز راه دو فرهنگ قرآنى در پيشگاه كتاب الله تشكيل يافت، و [[غدیر]] با سرمايه نامتناهى از قرآن در برابر دستان خالى از قرآنِ سقيفه قرار گرفت.


غدير وارث قرآن بود و با تكيه بر قرآن پشتوانه عظيم خود را تابلوى ابدى قرار داده بود، و به همين جهت با معرفى راهنمايان فهم قرآن مردم را بر تعمق و تفكر هر چه بيشتر درباره قرآن ترغيب مى ‏كرد.
غدير وارث قرآن بود و با تكيه بر قرآن پشتوانه عظيم خود را تابلوى ابدى قرار داده بود، و به همين جهت با معرفى راهنمايان فهم قرآن مردم را بر تعمق و تفكر هر چه بيشتر درباره قرآن ترغيب مى ‏كرد.
خط ۱٬۰۴۴: خط ۱٬۰۴۴:
سپس فرمود: اين قرآن را براى آن آوردم كه فردا نگوييد: ما از اين بى ‏خبر بوديم، و نگوييد: شما را به كتاب خدا از اول تا آخر آن دعوت نكردم.
سپس فرمود: اين قرآن را براى آن آوردم كه فردا نگوييد: ما از اين بى ‏خبر بوديم، و نگوييد: شما را به كتاب خدا از اول تا آخر آن دعوت نكردم.


عمر در پاسخ به چنين [[اتمام حجت]] تمام عيارى گفت: ما با آنچه از قرآن كه در دستمان است از آنچه تو بدان دعوت مى‏كنى، بى نياز هستيم!!
عمر در پاسخ به چنين اتمام حجت تمام عيارى گفت: ما با آنچه از قرآن كه در دستمان است از آنچه تو بدان دعوت مى ‏كنى، بى نياز هستيم!!


اميرالمؤمنين‏ عليه السلام آن قرآن را -  كه با تفسيرش بود -  برداشت و به خانه بازگشت.<ref>كتاب سليم: ص ۱۴۷. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۶۴ - ۲۶۶.</ref>
اميرالمؤمنين‏ عليه السلام آن قرآن را -  كه با تفسيرش بود -  برداشت و به خانه بازگشت.<ref>كتاب سليم: ص ۱۴۷؛ بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۶۴ - ۲۶۶.</ref>


آيا مردم از تفسير قرآن براى هميشه محروم شدند؟
آيا مردم از تفسير قرآن براى هميشه محروم شدند؟
خط ۱٬۰۵۴: خط ۱٬۰۵۴:
آيا محتواى پارچه لاک و مهر شده چه بود؟
آيا محتواى پارچه لاک و مهر شده چه بود؟


در زمان عثمان، روزى [[طلحة بن عبیدالله تمیمی|طلحه]] از [[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین‏ علیه السلام]] درباره همين قرآن همراه تفسيرش پرسيد كه بعد از آن روز آن را چه كردى و به كجا بردى؟
در زمان عثمان، روزى [[طلحة بن عبیدالله تمیمی|طلحه]] از امیرالمؤمنین علیه السلام درباره همين قرآن همراه تفسيرش پرسيد كه بعد از آن روز آن را چه كردى و به كجا بردى؟


اميرالمؤمنين‏ عليه السلام درباره محتواى آن فرمود:
اميرالمؤمنين‏ عليه السلام درباره محتواى آن فرمود:
خط ۱٬۰۶۲: خط ۱٬۰۶۲:
همچنين تأويل هر آيه ‏اى كه بر محمد صلى الله عليه و آله نازل شده و هر حلال و حرام و هر حد و حكم و هر چيزى كه امت تا روز قيامت بدان احتياج دارند حتى ديه خراش بدن، به املاى پيامبر صلى الله عليه و آله و خط من نزد من نوشته شده و موجود است.
همچنين تأويل هر آيه ‏اى كه بر محمد صلى الله عليه و آله نازل شده و هر حلال و حرام و هر حد و حكم و هر چيزى كه امت تا روز قيامت بدان احتياج دارند حتى ديه خراش بدن، به املاى پيامبر صلى الله عليه و آله و خط من نزد من نوشته شده و موجود است.


طلحه پرسيد: به من خبر ده درباره آنچه از قرآن و تأويلش و علم حلال و حرام كه در دست توست، آن را به چه كسى مى‏سپارى و صاحب آن بعد از تو كيست؟
طلحه پرسيد: به من خبر ده درباره آنچه از قرآن و تأويلش و علم حلال و حرام كه در دست توست، آن را به چه كسى مى ‏سپارى و صاحب آن بعد از تو كيست؟


اميرالمؤمنين‏ عليه السلام درباره حافظان اين امانت الهى فرمود: به آن كسى كه پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داده به او بسپارم.
اميرالمؤمنين‏ عليه السلام درباره حافظان اين امانت الهى فرمود: به آن كسى كه پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داده به او بسپارم.
خط ۱٬۰۸۷: خط ۱٬۰۸۷:
بنيانگذاران سقيفه مقارن ماجراى غدير، پيمان نامه نظامى، سياسى، اجتماعى و اقتصادى امضا كردند و به نظام دادن لشكر خود پرداختند.
بنيانگذاران سقيفه مقارن ماجراى غدير، پيمان نامه نظامى، سياسى، اجتماعى و اقتصادى امضا كردند و به نظام دادن لشكر خود پرداختند.


آنها چنان در اين كار سرعت عمل به خرج دادند كه در يک چشم بر هم زدن هفتاد روزه، با لشكر عظيمى بر در خانه صاحب غدير ريختند و آن را به آتش كشيدند، و با ضرب و شتم وارد خانه شدند، و پيشگامان دفاع از غدير يعنى [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|فاطمه]] و [[محسن بن علی علیه السلام|محسن‏ علیهما السلام]] را به شهادت رساندند.
آنها چنان در اين كار سرعت عمل به خرج دادند كه در يک چشم بر هم زدن هفتاد روزه، با لشكر عظيمى بر در خانه صاحب غدير ريختند و آن را به آتش كشيدند، و با ضرب و شتم وارد خانه شدند، و پيشگامان دفاع از غدير يعنى فاطمه و [[محسن بن علی علیه السلام|محسن‏ علیهما السلام]] را به شهادت رساندند.


آنگاه طناب برگردن صاحب غدير افكندند، و با اين قتل عامِ غديريان، به خيال خام خود فاتحه غدير را خواندند!!
آنگاه طناب برگردن صاحب غدير افكندند، و با اين قتل عامِ غديريان، به خيال خام خود فاتحه غدير را خواندند!!


== ماجراى سقيفه<ref>اسرار غدير: ص ۳۰۵. چهارده قرن با غدير: ص ۱۷. واقعه قرآنى غدير: ص ۲۰۷ - ۲۰۹. ژرفاى غدير: ص ۱۸۰ - ۱۸۲.</ref> ==
== ماجراى سقيفه<ref>اسرار غدير: ص ۳۰۵. چهارده قرن با غدير: ص ۱۷. واقعه قرآنى غدير: ص ۲۰۷ - ۲۰۹. ژرفاى غدير: ص ۱۸۰ - ۱۸۲.</ref> ==
 [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] چنان براى غصب [[جانشین|خلافت]] مجهز بودند كه به محض شهادت پيامبر صلى الله عليه و آله حتى به غسل و تدفين حضرت اعتنا نكردند، و در حالى كه جنازه حضرت در چند قدمى [[مسجد]] روى زمين بود و هنوز به خاک سپرده نشده بود، ماجراى خلافت را -  با مقدماتى كه آماده كرده بودند -  به نفع خود فيصله دادند.
 [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و عمر چنان براى غصب [[جانشین|خلافت]] مجهز بودند كه به محض شهادت پيامبر صلى الله عليه و آله حتى به غسل و تدفين حضرت اعتنا نكردند، و در حالى كه جنازه حضرت در چند قدمى [[مسجد]] روى زمين بود و هنوز به خاک سپرده نشده بود، ماجراى خلافت را -  با مقدماتى كه آماده كرده بودند -  به نفع خود فيصله دادند.


[[سعد بن عباده انصاری|سعد بن عُباده]] و حَبّاب بن مُنذر و امثال آنان از رؤساى [[انصار]] كه بى‏ خبر از همه جا به خيال خود براى حل و فصل مسئله خلافت به سقيفه آمده بودند، چنان غافلگير شدند كه در يک چشم بر هم زدن همه مسايل را تمام شده ديدند.
[[سعد بن عباده انصاری|سعد بن عُباده]] و حَبّاب بن مُنذر و امثال آنان از رؤساى [[انصار]] كه بى‏ خبر از همه جا به خيال خود براى حل و فصل مسئله خلافت به سقيفه آمده بودند، چنان غافلگير شدند كه در يک چشم بر هم زدن همه مسايل را تمام شده ديدند.
خط ۱٬۱۰۰: خط ۱٬۱۰۰:
مردمِ بى‏ خبر از پشت پرده، به فاصله چند ساعت از شهادت پيامبرشان، ابوبكر را بر فراز [[سخنرانی|منبر]] آن حضرت ديدند! در حالى كه عمر و ابوعبيده و بقيه امضاكنندگان صحيفه اول و دوم اطراف منبر را گرفته بودند و با او بيعت مى ‏كردند و خلافت را به او [[تبریک]] مى ‏گفتند!!
مردمِ بى‏ خبر از پشت پرده، به فاصله چند ساعت از شهادت پيامبرشان، ابوبكر را بر فراز [[سخنرانی|منبر]] آن حضرت ديدند! در حالى كه عمر و ابوعبيده و بقيه امضاكنندگان صحيفه اول و دوم اطراف منبر را گرفته بودند و با او بيعت مى ‏كردند و خلافت را به او [[تبریک]] مى ‏گفتند!!


در پى آنان همه منافقينى كه به بهانه آخرين ديدار با [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] از [[لشکر اسامه]] به [[مدینه]] بازگشته بودند، به جاى يک دست با دو دستِ ابوبكر بيعت مى ‏كردند.
در پى آنان همه منافقينى كه به بهانه آخرين ديدار با پیامبر صلی الله علیه و آله از [[لشکر اسامه]] به [[مدینه]] بازگشته بودند، به جاى يک دست با دو دستِ ابوبكر بيعت مى ‏كردند.


با فرمان بشير بن سعيد و اُسَيد بن حضير همه قبايل انصار نيز گروه گروه آمدند و با ابوبكر بيعت كردند.
با فرمان بشير بن سعيد و اُسَيد بن حضير همه قبايل انصار نيز گروه گروه آمدند و با ابوبكر بيعت كردند.


و اين گونه بود كه بدون هيچ زحمتى و در زمان كوتاهى همه مردم -  جز عده انگشت شمارى -  با ابوبكر -  بلكه با [[صحیفه ملعونه]] -  بيعت كردند.<ref>كتاب سليم: ص ۱۴۴.</ref>
و اين گونه بود كه بدون هيچ زحمتى و در زمان كوتاهى همه مردم -  جز عده انگشت شمارى -  با ابوبكر -  بلكه با صحیفه ملعونه-  بيعت كردند.<ref>كتاب سليم: ص ۱۴۴.</ref>


آنها چنان در اين كار سرعت عمل به خرج دادند كه در يک چشم بر هم زدن با لشكر عظيمى بر در خانه صاحب غدير ريختند و آن را به آتش كشيدند، و با ضرب و شتم وارد خانه شدند، و پيشگامان دفاع از غدير يعنى فاطمه و محسن ‏عليهما السلام را به شهادت رساندند.
آنها چنان در اين كار سرعت عمل به خرج دادند كه در يک چشم بر هم زدن با لشكر عظيمى بر در خانه صاحب غدير ريختند و آن را به آتش كشيدند، و با ضرب و شتم وارد خانه شدند، و پيشگامان دفاع از غدير يعنى فاطمه و محسن ‏عليهما السلام را به شهادت رساندند.
خط ۱٬۱۱۷: خط ۱٬۱۱۷:
برنامه الهى غدير كه به همه بشريت تقديم شد و هديه پروردگار به بندگانش بود، ضربه هولناكى را از سوى سقيفه تجربه كرد، كه بدبختى بلكه نگونبختىِ واقعى را براى انسان‏ ها به ارمغان آورد.
برنامه الهى غدير كه به همه بشريت تقديم شد و هديه پروردگار به بندگانش بود، ضربه هولناكى را از سوى سقيفه تجربه كرد، كه بدبختى بلكه نگونبختىِ واقعى را براى انسان‏ ها به ارمغان آورد.


با جمله «حسبنا كتاب الله»<ref>الامالى (مفيد): ص ۳۶.</ref> كه به معناى كنار گذاشتن امامِ تعيين شده از سوى خداوند بود، طعم شيرينِ غدير در رسيدن به آرزوهاى بشر در كامشان تلخ شد.
با جمله {{متن عربی|حسبنا كتاب الله}}<ref>الامالى: ص ۳۶.</ref> كه به معناى كنار گذاشتن امامِ تعيين شده از سوى خداوند بود، طعم شيرينِ غدير در رسيدن به آرزوهاى بشر در كامشان تلخ شد.


سقيفه درهاى رحمتِ گشوده در غدير را بست، و درهاى جهنم را براى مسلمين و كل بشر باز كرد. با حاكميت جابرانه سقيفه، از يک سو امامانِ معصوم ‏عليهم السلام نتوانستند غديرِ از دست رفته را به كام زندگى مردم باز گردانند، و از سوى ديگر با كنار گذاشتن غدير در سقيفه بشر به سوى تفرقه پيش رفت.
سقيفه درهاى رحمتِ گشوده در غدير را بست، و درهاى جهنم را براى مسلمين و كل بشر باز كرد. با حاكميت جابرانه سقيفه، از يک سو امامانِ معصوم ‏عليهم السلام نتوانستند غديرِ از دست رفته را به كام زندگى مردم باز گردانند، و از سوى ديگر با كنار گذاشتن غدير در سقيفه بشر به سوى تفرقه پيش رفت.
خط ۱٬۱۴۰: خط ۱٬۱۴۰:
اين موارد در تفسير ۱۸ آيه است، كه يكى از اين آيات، آيه ۲۹ سوره ق است:
اين موارد در تفسير ۱۸ آيه است، كه يكى از اين آيات، آيه ۲۹ سوره ق است:


يَقُولُ الله: «ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ»<ref>ق /  ۲۹.</ref>، بِامْرِكَ يا رَبِّ اقُولُ: اللّهمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ وَ الْعَنْ مَنْ انْكَرَهُ وَ اغْضِبْ عَلى مَنْ جَحَدَ حَقَّهُ:
{{متن عربی|يَقُولُ الله}}: {{متن قرآن|ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ}}<ref>ق /  ۲۹.</ref>، {{متن عربی|بِامْرِكَ يا رَبِّ اقُولُ: اللّهمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ وَ الْعَنْ مَنْ انْكَرَهُ وَ اغْضِبْ عَلى مَنْ جَحَدَ حَقَّهُ}}:


خداوند مى ‏فرمايد: «نزد من سخن تغييريافتنى نيست»، اى پروردگار من، به امر تو مى ‏گويم:
خداوند مى ‏فرمايد: «نزد من سخن تغييريافتنى نيست»، اى پروردگار من، به امر تو مى ‏گويم:
خط ۱٬۱۵۴: خط ۱٬۱۵۴:
حقاً جا دارد بگوييم خطابه غدير يک برنامه متفاوت با ساير تبليغات پيامبرصلى الله عليه وآله است، و روش‏هايى در آن به كار گرفته شده كه حتى در خطابه‏ هاى خود حضرت بى ‏نظير است.
حقاً جا دارد بگوييم خطابه غدير يک برنامه متفاوت با ساير تبليغات پيامبرصلى الله عليه وآله است، و روش‏هايى در آن به كار گرفته شده كه حتى در خطابه‏ هاى خود حضرت بى ‏نظير است.


يكى از آن روش ‏ها همين است كه در مرحله ‏اى مهم آيه «ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ» آورده شود تا مسلمانان اين موضوع تغيير نيافتنى را با دقت بيشترى در پرونده عقيده خود جاى دهند و هيچ كس ديگرى را جايگزين چنين مقامى نكنند. آن مسئله تغيير نيافتنى تابلوهايى در تولّى و تبرّى است.
يكى از آن روش ‏ها همين است كه در مرحله ‏اى مهم آيه {{متن قرآن|ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ}}آورده شود تا مسلمانان اين موضوع تغيير نيافتنى را با دقت بيشترى در پرونده عقيده خود جاى دهند و هيچ كس ديگرى را جايگزين چنين مقامى نكنند. آن مسئله تغيير نيافتنى تابلوهايى در تولّى و تبرّى است.


از آنچه گفته شد، مى‏توانيم در مورد ماهيت سقيفه اين گونه بگوييم:
از آنچه گفته شد، مى ‏توانيم در مورد ماهيت سقيفه اين گونه بگوييم:


اى پيامبر خاتم، ما اين تابلوى غديرى را فرهنگ اعتقادى خود مى‏ دانيم و بر صفحه دلمان حکّ نموده‏ ايم كه هرگز پاک نخواهد شد و تغييرى نخواهد يافت، تا آن روزى كه قلب خود را به پيشگاهت تقديم نماييم و صداى «على، على» را از ضربان آن بشنوى.
اى پيامبر خاتم، ما اين تابلوى غديرى را فرهنگ اعتقادى خود مى‏ دانيم و بر صفحه دلمان حکّ نموده‏ ايم كه هرگز پاک نخواهد شد و تغييرى نخواهد يافت، تا آن روزى كه قلب خود را به پيشگاهت تقديم نماييم و صداى «على، على» را از ضربان آن بشنوى.
خط ۱٬۱۶۲: خط ۱٬۱۶۲:
اما خيل عظيمى از اين امت راه ديگرى را پيش گرفتند و كلام تو را نه تنها كنار گذاردند، كه آن را وارونه خواندند و ولايت آنان كه خدا دوستشان نداشت پذيرفتند و با دوستانشان دوستى كردند و آنان را يارى نمودند، همان گونه كه با دوستان خدا دشمنى كردند و آنان را خوار نمودند و با دشمنان خدا دوستى نمودند.
اما خيل عظيمى از اين امت راه ديگرى را پيش گرفتند و كلام تو را نه تنها كنار گذاردند، كه آن را وارونه خواندند و ولايت آنان كه خدا دوستشان نداشت پذيرفتند و با دوستانشان دوستى كردند و آنان را يارى نمودند، همان گونه كه با دوستان خدا دشمنى كردند و آنان را خوار نمودند و با دشمنان خدا دوستى نمودند.


همانان كه به فاصله ۸۰ روز از غدير به گونه ‏اى على‏ عليه السلام را ناشناخته انگاشتند و براى خود خليفه انتخاب كردند كه گويى على‏ عليه السلام اصلاً به دنيا نيامده يا قبل از شهادت [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] از دنيا رفته است! هر كس از پيروان راستين پيامبر صلى الله عليه و آله به فاصله چند روز از رحلت آن حضرت وارد [[مسجد]] مى ‏شد و ابوبكر را بر فراز منبر مى‏ ديد بى‏ اختيار مى‏ گفت:
همانان كه به فاصله ۸۰ روز از غدير به گونه ‏اى على‏ عليه السلام را ناشناخته انگاشتند و براى خود خليفه انتخاب كردند كه گويى على‏ عليه السلام اصلاً به دنيا نيامده يا قبل از شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله از دنيا رفته است! هر كس از پيروان راستين پيامبر صلى الله عليه و آله به فاصله چند روز از رحلت آن حضرت وارد [[مسجد]] مى ‏شد و ابوبكر را بر فراز منبر مى‏ ديد بى‏ اختيار مى‏ گفت:


انَسيتَ امْ تَناسَيْتَ!! اى ابوبكر، آيا فراموش كرده‏اى يا خود را به فراموشى زده ‏اى؟<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۱۲. الاحتجاج: ج ۱ ص ۱۰۱.</ref>
انَسيتَ امْ تَناسَيْتَ!! اى ابوبكر، آيا فراموش كرده‏اى يا خود را به فراموشى زده ‏اى؟<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۱۲؛ الاحتجاج: ج ۱ ص ۱۰۱.</ref>


اين خطاب در واقع به همه دار و دسته سقيفه بود كه برخوردشان با اميرالمؤمنين ‏عليه السلام به گونه‏اى بود كه گويا اصلاً او را نمى‏ شناسند و سوابق او را نمى‏ دانند.
اين خطاب در واقع به همه دار و دسته سقيفه بود كه برخوردشان با اميرالمؤمنين ‏عليه السلام به گونه‏اى بود كه گويا اصلاً او را نمى‏ شناسند و سوابق او را نمى‏ دانند.
خط ۱٬۱۸۷: خط ۱٬۱۸۷:
با در نظر گرفتن اينكه غدير مراسم مفصلى در سه روز بوده، گذشته از آياتى كه مستقيماً در آن ايام نازل شده و در قسمت آيات نازل شده در غدير ذكر شد، آياتى هم در ضمن كلام به صورت اشاره آمده و منظور از آنها بيان شده است. اين موارد در تفسير ۱۸ آيه است، كه يكى از اين آيات، آيه ۴۱ سوره قصص است كه در خطبه چنين آمده است:
با در نظر گرفتن اينكه غدير مراسم مفصلى در سه روز بوده، گذشته از آياتى كه مستقيماً در آن ايام نازل شده و در قسمت آيات نازل شده در غدير ذكر شد، آياتى هم در ضمن كلام به صورت اشاره آمده و منظور از آنها بيان شده است. اين موارد در تفسير ۱۸ آيه است، كه يكى از اين آيات، آيه ۴۱ سوره قصص است كه در خطبه چنين آمده است:


مَعاشِرَ النّاسِ، انَّهُ سَيَكُونُ مِنْ بَعْدى «ائِمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ لا يُنْصَرُونَ»<ref>قصص /  ۴۱.</ref>. مَعاشِرَ النّاسِ، انَّ اللَّه وَ انَا بَريئانِ مِنْهُمْ ... . ألا انَّهُمْ اصْحابُ الصَّحيفَةِ:
{{متن عربی|مَعاشِرَ النّاسِ، انَّهُ سَيَكُونُ مِنْ بَعْدى}} {{متن قرآن|ائِمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ لا يُنْصَرُونَ}}<ref>قصص /  ۴۱.</ref>. {{متن عربی|مَعاشِرَ النّاسِ، انَّ اللَّه وَ انَا بَريئانِ مِنْهُمْ ... . ألا انَّهُمْ اصْحابُ الصَّحيفَةِ}}:


اى مردم، به زودى بعد از من امامانى خواهند بود كه به آتش دعوت مى ‏كنند و در روز قيامت كمک نمى ‏شوند.
اى مردم، به زودى بعد از من امامانى خواهند بود كه به آتش دعوت مى ‏كنند و در روز قيامت كمک نمى ‏شوند.
خط ۱٬۲۰۳: خط ۱٬۲۰۳:
پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدير امامانى را ياد مى ‏كند كه رهبرى مردم به سوى [[جهنم]] را بر عهده دارند، و از آنجا كه تصريح به نامشان را در آن موقعيت صلاح نمى‏ داند نكته‏ اى را به ميان مى‏ آورد كه جز بر اولى و دومى منطبق نيست و آن كلمه «صحيفه» است.
پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدير امامانى را ياد مى ‏كند كه رهبرى مردم به سوى [[جهنم]] را بر عهده دارند، و از آنجا كه تصريح به نامشان را در آن موقعيت صلاح نمى‏ داند نكته‏ اى را به ميان مى‏ آورد كه جز بر اولى و دومى منطبق نيست و آن كلمه «صحيفه» است.


اكنون نوبت آن است كه ارتباط فرعونيت با [[صحیفه ملعونه]] روشن گردد. آنچه از فرعون معروف است و به عنوان شاخص‏ترين جهت او بايد نشان داده شود ادعاى خدايى اوست، كه قرآن بدان تصريح دارد و در تواريخ مختلف هم ثبت شده است.
اكنون نوبت آن است كه ارتباط فرعونيت با صحیفه ملعونه روشن گردد. آنچه از فرعون معروف است و به عنوان شاخص‏ترين جهت او بايد نشان داده شود ادعاى خدايى اوست، كه قرآن بدان تصريح دارد و در تواريخ مختلف هم ثبت شده است.


اينک اهل صحيفه پايه ‏ريزى فرعونيت را براى خود آغاز كردند و آن عبارت بود از ادعاى خدايى در برابر پروردگار عالم!!
اينک اهل صحيفه پايه ‏ريزى فرعونيت را براى خود آغاز كردند و آن عبارت بود از ادعاى خدايى در برابر پروردگار عالم!!
خط ۱٬۲۱۴: خط ۱٬۲۱۴:


=== ۱. فرعونيت سقيفه در آغاز ===
=== ۱. فرعونيت سقيفه در آغاز ===
فرعونيت عملى به اين شرح است كه بزرگ‏ترين فرمان خدا را كه [[ولایت]] و [[جانشین|خلافت]] و [[امامت]] اهل‏ بيت‏ عليهم السلام بود علناً زير پا گذاشتند و نه تنها از آن سر بر تافتند بلكه در برابر خداوند خليفه‏ اى معرفى كردند، و تا آنجا پيش رفتند كه خليفة الله را به بيعت با خليفه خود اجبار نمودند؛ و اين گونه به پروردگار نشان دادند كه ما اراده خود را بر كرسى نشانديم و امر تو را بر زمين زديم، اگر چه در واقع خداوند بود كه به آنان مهلت مى‏ داد همان گونه كه به فرعون مهلت داد.
فرعونيت عملى به اين شرح است كه بزرگ‏ترين فرمان خدا را كه ولایت و [[جانشین|خلافت]] و [[امامت]] اهل‏ بيت‏ عليهم السلام بود علناً زير پا گذاشتند و نه تنها از آن سر بر تافتند بلكه در برابر خداوند خليفه‏ اى معرفى كردند، و تا آنجا پيش رفتند كه خليفة الله را به بيعت با خليفه خود اجبار نمودند؛ و اين گونه به پروردگار نشان دادند كه ما اراده خود را بر كرسى نشانديم و امر تو را بر زمين زديم، اگر چه در واقع خداوند بود كه به آنان مهلت مى‏ داد همان گونه كه به فرعون مهلت داد.


پس از آن روز با غصب فدک، در برابر فرمان الهى در اعطاى آن به فاطمه ‏عليها السلام قد عَلَم كردند و شهادت پروردگار به طهارت فاطمه ‏عليها السلام را علناً ردّ كردند و او را با ساير مردم مساوى دانستند!<ref>بحار الانوار: ج ۲۹ ص ۱۳۴، ۱۸۹، ۱۹۴ - ۱۹۹. كتاب سليم: ص ۳۹۰،۲۲۶. كنزالعمال: ج ۵ ص ۳۰۱. السنن الكبرى: ج ۵ ص ۲۰.</ref>
پس از آن روز با غصب فدک، در برابر فرمان الهى در اعطاى آن به فاطمه ‏عليها السلام قد عَلَم كردند و شهادت پروردگار به طهارت فاطمه ‏عليها السلام را علناً ردّ كردند و او را با ساير مردم مساوى دانستند!<ref>بحار الانوار: ج ۲۹ ص ۱۳۴، ۱۸۹، ۱۹۴ - ۱۹۹؛ كتاب سليم: ص ۳۹۰،۲۲۶؛كنزالعمال: ج ۵ ص ۳۰۱؛ السنن الكبرى: ج ۵ ص ۲۰.</ref>


ديرى نپاييد كه «مُتْعَتانِ مُحَلَّلَتانِ عَلى عَهْدِ رَسُولِ ‏اللَّه ‏صلى الله عليه و آله انَا احَرِّمُهُما» را اعلان كردند و كلام صريح خداوند در قرآن درباره حج تمتع و ازدواج متعه را زير پا گذاشتند و آن را حرام كردند!<ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۵۹۴ - ۶۳۸ .</ref>
ديرى نپاييد كه {{متن عربی|مُتْعَتانِ مُحَلَّلَتانِ عَلى عَهْدِ رَسُولِ ‏اللَّه ‏صلى الله عليه و آله انَا احَرِّمُهُما}} را اعلان كردند و كلام صريح خداوند در قرآن درباره حج تمتع و ازدواج متعه را زير پا گذاشتند و آن را حرام كردند!<ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۵۹۴ - ۶۳۸ .</ref>


آيا ادعاى خدايى عملاً بالاتر از اين مى‏ تواند باشد؟ آيا فرعون توانست تا چنين مراحلى پيش رود؟
آيا ادعاى خدايى عملاً بالاتر از اين مى‏ تواند باشد؟ آيا فرعون توانست تا چنين مراحلى پيش رود؟
خط ۱٬۲۳۱: خط ۱٬۲۳۱:
درباره اين بدعت‏ هاى عمر به آدرس‏هاى زير مراجعه شود: كتاب سليم: ص ۲۶۴. الغدير: ج ۵ ص ۳۱. بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۶۶۵ و ج ۳۱ ص ۳۶. صحيح البخارى: ج ۱ ص ۳۴۲ و ج ۲ ص ۲۵۲. الرياض النضرة: ج ۱ ص ۳۰۹. المصنف لابن ‏ابى ‏شيبة: ج ۱ ص ۲۴۴. كنز العمال: ج ۸ ص ۳۴۲. سنن النسائى: ج ۱ ص ۵۹ . مسند احمد: ج ۴ ص ۲۶۵.</ref>
درباره اين بدعت‏ هاى عمر به آدرس‏هاى زير مراجعه شود: كتاب سليم: ص ۲۶۴. الغدير: ج ۵ ص ۳۱. بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۶۶۵ و ج ۳۱ ص ۳۶. صحيح البخارى: ج ۱ ص ۳۴۲ و ج ۲ ص ۲۵۲. الرياض النضرة: ج ۱ ص ۳۰۹. المصنف لابن ‏ابى ‏شيبة: ج ۱ ص ۲۴۴. كنز العمال: ج ۸ ص ۳۴۲. سنن النسائى: ج ۱ ص ۵۹ . مسند احمد: ج ۴ ص ۲۶۵.</ref>


[[معاویة بن ابی‏ سفیان]] در اين باره مى‏ گويد: «چه بسيار است آنچه عمر در اين امت بر خلاف سنت پيامبر صلى الله عليه و آله بدعت گذاشت و مردم پيرو او شدند و از او پذيرفتند... . مسايل بسيارى كه بيش از هزار باب است»!!<ref>كتاب سليم: ص ۲۸۵.</ref>
معاویه بن ابی سفیان در اين باره مى‏ گويد: «چه بسيار است آنچه عمر در اين امت بر خلاف سنت پيامبر صلى الله عليه و آله بدعت گذاشت و مردم پيرو او شدند و از او پذيرفتند... . مسايل بسيارى كه بيش از هزار باب است»!!<ref>كتاب سليم: ص ۲۸۵.</ref>


خلاصه اينكه عملاً ادعاى خدايى را به آنجا رساندند كه هر كارى بر خلاف قرآن هم مى‏ كردند، به جاى آنكه منقصتى براى آنان باشد به حساب فضيلت گذاشته مى ‏شد؛ و مردم را اين گونه به تقدم خود بر خداوند قانع كرده بودند.
خلاصه اينكه عملاً ادعاى خدايى را به آنجا رساندند كه هر كارى بر خلاف قرآن هم مى‏ كردند، به جاى آنكه منقصتى براى آنان باشد به حساب فضيلت گذاشته مى ‏شد؛ و مردم را اين گونه به تقدم خود بر خداوند قانع كرده بودند.


=== ۳. شكايت على ‏عليه السلام از فرعونيت سقيفه ===
=== ۳. شكايت على ‏عليه السلام از فرعونيت سقيفه ===
[[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین‏ علیه السلام]] در اين باره مى‏ فرمايد: به خدا قسم، زمامداران قبل از من امور عظيمى را انجام دادند كه در آنها عمداً با پيامبر صلى الله عليه و آله مخالفت كردند.<ref>كتاب سليم: ص ۲۶۲.</ref>
امیرالمؤمنین علیه السلام در اين باره مى‏ فرمايد: به خدا قسم، زمامداران قبل از من امور عظيمى را انجام دادند كه در آنها عمداً با پيامبر صلى الله عليه و آله مخالفت كردند.<ref>كتاب سليم: ص ۲۶۲.</ref>


و نيز مى‏ فرمايد: اولى و دومى تا آنجا مردم را به خود جلب كرده ‏اند كه اگر كسى از اهل حق و صدق و عالم به دستورات خدا و رسول بخواهد چيزى از بدعت‏ هاى آنان را تغيير دهد او را در فشار مى‏ گذارند و به مخالفت با او برمى ‏خيزند و از او بيزارى مى ‏جويند و او را خوار مى‏ كنند و از سخن حق او متفرق مى‏ شوند، ولى اگر بدعت‏ هاى آنان را بپذيرد و به آنها اقرار نمايد و آنها را كار نيكويى جلوه دهد و به آنها اعتقاد پيدا كند، مردم او را دوست مى ‏دارند و برايش احترام قائل مى‏ شوند و او را فضيلت مى‏ دهند.<ref>كتاب سليم: ص ۲۵۱،۲۵۰.</ref>
و نيز مى‏ فرمايد: اولى و دومى تا آنجا مردم را به خود جلب كرده ‏اند كه اگر كسى از اهل حق و صدق و عالم به دستورات خدا و رسول بخواهد چيزى از بدعت‏ هاى آنان را تغيير دهد او را در فشار مى‏ گذارند و به مخالفت با او برمى ‏خيزند و از او بيزارى مى ‏جويند و او را خوار مى‏ كنند و از سخن حق او متفرق مى‏ شوند، ولى اگر بدعت‏ هاى آنان را بپذيرد و به آنها اقرار نمايد و آنها را كار نيكويى جلوه دهد و به آنها اعتقاد پيدا كند، مردم او را دوست مى ‏دارند و برايش احترام قائل مى‏ شوند و او را فضيلت مى‏ دهند.<ref>كتاب سليم: ص ۲۵۱،۲۵۰.</ref>
خط ۱٬۲۴۲: خط ۱٬۲۴۲:
اين است فرعونيت در امت اسلامى و ادعاى الوهيت بر مردمى جاهل كه فرعون را از خداى قادر متعال تشخيص نمى ‏دهند، و او چنان جرئتى پيدا مى‏ كند كه بگويد:
اين است فرعونيت در امت اسلامى و ادعاى الوهيت بر مردمى جاهل كه فرعون را از خداى قادر متعال تشخيص نمى ‏دهند، و او چنان جرئتى پيدا مى‏ كند كه بگويد:


«ما عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرِى»! و آنچه من در برابر سخن خداى يكتا مى‏ گويم درست است!!
{{متن قرآن|ما عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرِى}} و آنچه من در برابر سخن خداى يكتا مى‏ گويم درست است!!


و از همين جاست كه پيامبر صلى الله عليه و آله مى‏ فرمايد: «روز قيامت امت من در پنج گروه نزد من وارد مى ‏شوند: يک دسته گروهِ فرعون امت است...».<ref>اليقين: ص ۴۴۴،۳۶۴. مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: ج ۳ ص ۱۷۷.</ref>
و از همين جاست كه پيامبر صلى الله عليه و آله مى‏ فرمايد: «روز قيامت امت من در پنج گروه نزد من وارد مى ‏شوند: يک دسته گروهِ فرعون امت است...».<ref>اليقين: ص ۴۴۴،۳۶۴؛ مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: ج ۳ ص ۱۷۷.</ref>


=== ۴. فرعون سقيفه در برابر ابليس ===
=== ۴. فرعون سقيفه در برابر ابليس ===
معناى اين خودكامگى و قد عَلَم كردن در برابر پروردگار را از اين حديث به خوبى در مى‏ يابيم:
معناى اين خودكامگى و قد عَلَم كردن در برابر پروردگار را از اين حديث به خوبى در مى‏ يابيم:


روز [[قیامت]] ابليس را مى‏ آورند در حالى كه با يک افسار آتشين بر او لجام زده ‏اند، ولى دومى را مى ‏آورند در حالى كه با دو افسار آتشين بر او لجام زده ‏اند.
روز قیامت ابليس را مى‏ آورند در حالى كه با يک افسار آتشين بر او لجام زده ‏اند، ولى دومى را مى ‏آورند در حالى كه با دو افسار آتشين بر او لجام زده ‏اند.


[[شیطان|ابلیس]] نزد او مى ‏رود و فرياد می‏زند و می‏گويد: مادر به عزايت بنشيند، تو كيستى؟ من كسى هستم كه اولين و آخرين را گول زدم ولى با يک افسار بسته شده ‏ام در حالى كه تو با دو افسار بسته شده ‏اى؟!
ابلیس نزد او مى ‏رود و فرياد می‏زند و می‏گويد: مادر به عزايت بنشيند، تو كيستى؟ من كسى هستم كه اولين و آخرين را گول زدم ولى با يک افسار بسته شده ‏ام در حالى كه تو با دو افسار بسته شده ‏اى؟!


دومى می‏گويد: من كسى هستم كه هر دستورى دادم اطاعت شدم در حالى كه خداوند دستور مى‏ داد و مورد عصيان و سرپيچى قرار مى‏ گرفت.<ref>كتاب سليم: ص ۱۶۵،۱۶۴.</ref>
دومى می‏گويد: من كسى هستم كه هر دستورى دادم اطاعت شدم در حالى كه خداوند دستور مى‏ داد و مورد عصيان و سرپيچى قرار مى‏ گرفت.<ref>كتاب سليم: ص ۱۶۵،۱۶۴.</ref>
خط ۱٬۲۶۵: خط ۱٬۲۶۵:


=== ۱. سقيفه چه كرد؟ غدير مظلوم تا كجا پيش رفت؟ ===
=== ۱. سقيفه چه كرد؟ غدير مظلوم تا كجا پيش رفت؟ ===
ما مى ‏گوييم: [[اسلام]] بعد از [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] دو راه داشت: خليفه انتخاب شده خدا يا خليفه منتخب مردم.
ما مى ‏گوييم: [[اسلام]] بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله دو راه داشت: خليفه انتخاب شده خدا يا خليفه منتخب مردم.


راه شورى عملاً نشان داد كه سر از كجا درآورد، و از ظلم به فاطمه ‏عليها السلام تا ظلم به حسين‏ عليه السلام را طى ۵۰ سال در نورديد.
راه شورى عملاً نشان داد كه سر از كجا درآورد، و از ظلم به فاطمه ‏عليها السلام تا ظلم به حسين‏ عليه السلام را طى ۵۰ سال در نورديد.


در بى‏فرهنگى و جهل جامعه آن چنان زحمت كشيد و چه جنگ‏هايى كه بپا كرد! تا روزگارى كه [[معاویة بن ابی سفیان|معاویه]] و [[یزید بن معاویه|یزید]] و [[بنی‏ امیه]] و [[بنی ‏عباس]] رسماً اسلام را به مسخره گرفتند و خودشان عملاً از شوراى ساختگى هم بيرون آمدند و خلافت را تبديل به سلطنت موروثى نمودند.
در بى‏فرهنگى و جهل جامعه آن چنان زحمت كشيد و چه جنگ‏هايى كه بپا كرد! تا روزگارى كه معاویه و [[یزید بن معاویه|یزید]] و [[بنی‏ امیه]] و [[بنی ‏عباس]] رسماً اسلام را به مسخره گرفتند و خودشان عملاً از شوراى ساختگى هم بيرون آمدند و خلافت را تبديل به سلطنت موروثى نمودند.


ولى راه اول يعنى خلافت منصوص با اينكه در ظاهر پيروز نشد، ولى همچنان جسته و گريخته و شكسته و بسته -  و در حالى كه در چنگال راه دوم دست و پا مى ‏زد اين راه ۱۴۰۰ ساله را با حفظ مبانى خود پيمود و اين سان بقاى دين را ضمانت كرد.
ولى راه اول يعنى خلافت منصوص با اينكه در ظاهر پيروز نشد، ولى همچنان جسته و گريخته و شكسته و بسته -  و در حالى كه در چنگال راه دوم دست و پا مى ‏زد اين راه ۱۴۰۰ ساله را با حفظ مبانى خود پيمود و اين سان بقاى دين را ضمانت كرد.
خط ۱٬۲۸۴: خط ۱٬۲۸۴:
غدير مرز حقيقى اسلامِ واقعى و كفرِ واقعى بود. يعنى بسيار از كفرهاى واقعى به اسلام ظاهرى تبديل گشته بود و بسيارى از اسلام ‏هاى واقعى درست به چشم نمى ‏آمد و نياز به محكى براى امتحان مردم بود.
غدير مرز حقيقى اسلامِ واقعى و كفرِ واقعى بود. يعنى بسيار از كفرهاى واقعى به اسلام ظاهرى تبديل گشته بود و بسيارى از اسلام ‏هاى واقعى درست به چشم نمى ‏آمد و نياز به محكى براى امتحان مردم بود.


اين محتواى غدير بود كه كار را يكسره كرد، و پس از [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] در عرض چند ساعت يا چند روز تمام باطن ‏ها را آشكار ساخت، و هر دو دسته به خوبى شناخته شدند و درجات مختلف ايمانِ افراد، هم براى خودشان روشن شد و هم براى ساير مردم معلوم گرديد.
اين محتواى غدير بود كه كار را يكسره كرد، و پس از پیامبر صلی الله علیه و آله در عرض چند ساعت يا چند روز تمام باطن ‏ها را آشكار ساخت، و هر دو دسته به خوبى شناخته شدند و درجات مختلف ايمانِ افراد، هم براى خودشان روشن شد و هم براى ساير مردم معلوم گرديد.


آنان كه در مقابل على‏ عليه السلام قرار گرفتند در واقع مقابل پيامبر صلى الله عليه و آله و خداوند قرار داشتند، و با اين همه كار خود را كردند و هيچ كوتاه نيامدند.
آنان كه در مقابل على‏ عليه السلام قرار گرفتند در واقع مقابل پيامبر صلى الله عليه و آله و خداوند قرار داشتند، و با اين همه كار خود را كردند و هيچ كوتاه نيامدند.
خط ۱٬۲۹۵: خط ۱٬۲۹۵:
در آخرين مرحله اسلام، از واضح‏ ترين نيازها وجود كسى بود كه بتواند اين نهال تازه را تا هدف نهايى كه كامل‏ ترين و جهانى ‏ترين و ابدى‏ ترين دين است به انجام رساند.
در آخرين مرحله اسلام، از واضح‏ ترين نيازها وجود كسى بود كه بتواند اين نهال تازه را تا هدف نهايى كه كامل‏ ترين و جهانى ‏ترين و ابدى‏ ترين دين است به انجام رساند.


يعنى اگر [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] هم تعيين نكرده بودند لازم بود چنين شخصى و نيز اشخاصى تا آخر روزگار تعيين شوند.
يعنى اگر پیامبر صلی الله علیه و آله هم تعيين نكرده بودند لازم بود چنين شخصى و نيز اشخاصى تا آخر روزگار تعيين شوند.


تا زمان هجرت به [[مدینه]] از نظر فضاى اجتماعى زمينه ‏اى براى بيان مطالب نبود، و همه‏اش گريز و اختفا از دشمنان بود. به عبارت ديگر مقصد اصلى فقط كاشتن نهال اسلام بود كه به خوبى انجام پذيرفت.
تا زمان هجرت به [[مدینه]] از نظر فضاى اجتماعى زمينه ‏اى براى بيان مطالب نبود، و همه اش گريز و اختفا از دشمنان بود. به عبارت ديگر مقصد اصلى فقط كاشتن نهال اسلام بود كه به خوبى انجام پذيرفت.


پس از ورود به مدينه مرحله دوم اسلام كه آبيارى و پرورش نهال آن و جا افتاده كردن ريشه آن براى آينده‏هايى كه بايد بر روى شاخ و برگ آن كار كرد، آغاز شد.
پس از ورود به مدينه مرحله دوم اسلام كه آبيارى و پرورش نهال آن و جا افتاده كردن ريشه آن براى آينده‏هايى كه بايد بر روى شاخ و برگ آن كار كرد، آغاز شد.
خط ۱٬۳۰۷: خط ۱٬۳۰۷:
اين مرحله به كمك الهى و مقاومت‏ هاى مسلمين كه در رأس همه آنها بلكه به عنوان هسته مقاومت، اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بود به خوبى پشت سر گذاشته شد.
اين مرحله به كمك الهى و مقاومت‏ هاى مسلمين كه در رأس همه آنها بلكه به عنوان هسته مقاومت، اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بود به خوبى پشت سر گذاشته شد.


اين روزگار ۲۳ ساله هدف اصلى را به خوبى و فوق آنچه در نظاير آن در دنيا ديده شده، مراحل خود را طى كرد و در محكم كردن ريشه و تنه اصلى اسلام به خوبى نتيجه گرفت، به طورى كه اسلام با تمام خطراتى كه از لحظات شهادت [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] تا امروز با آن مواجه بود، هويت و ماهيت اصليش را حفظ كرد، و در سايه اين تنه محكم تشيع -  كه راه اصلى اسلام است -  با همه مشكلاتى كه بر سر راه آن بوده توانسته تا امروز راه خود را طى كند.
اين روزگار ۲۳ ساله هدف اصلى را به خوبى و فوق آنچه در نظاير آن در دنيا ديده شده، مراحل خود را طى كرد و در محكم كردن ريشه و تنه اصلى اسلام به خوبى نتيجه گرفت، به طورى كه اسلام با تمام خطراتى كه از لحظات شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله تا امروز با آن مواجه بود، هويت و ماهيت اصليش را حفظ كرد، و در سايه اين تنه محكم تشيع -  كه راه اصلى اسلام است -  با همه مشكلاتى كه بر سر راه آن بوده توانسته تا امروز راه خود را طى كند.


با همه اينها دين كامل و جهانى و ابدى [[اسلام]]، هنوز پرونده معارفش را باز نكرده بود؛ چرا كه نه زمينه بود و نه فرصت و نه مردم آن زمان -  به خصوص اكثر آنان كه اطراف پيامبرصلى الله عليه وآله بودند -  كشش چنان مطالبى را داشتند، و گفتن بسيارى از مطالب در صدر اسلام به علت برداشتهاى ناقص اهل آن زمان صلاح نبود.
با همه اينها دين كامل و جهانى و ابدى [[اسلام]]، هنوز پرونده معارفش را باز نكرده بود؛ چرا كه نه زمينه بود و نه فرصت و نه مردم آن زمان -  به خصوص اكثر آنان كه اطراف پيامبرصلى الله عليه وآله بودند -  كشش چنان مطالبى را داشتند، و گفتن بسيارى از مطالب در صدر اسلام به علت برداشتهاى ناقص اهل آن زمان صلاح نبود.
خط ۱٬۳۳۰: خط ۱٬۳۳۰:
اين كارى بود كه در غدير انجام شد و در خطابه غدير بر فراگيرى معارف از ايشان به طور خاصى تأكيد شد.
اين كارى بود كه در غدير انجام شد و در خطابه غدير بر فراگيرى معارف از ايشان به طور خاصى تأكيد شد.


در [[خطبه غدیر]] اين مسئله به خوبى روشن است كه هنوز درياى معارفِ دين چه تفسير قرآن و چه بيان احكام و چه اعتقادات و معارف دين بيان نشده، و اين همه توسط جانشينان تعيين شده ‏اى كه از هر جهت -  بخصوص از جهت [[علم]] و [[عصمت]] و [[اعتماد]] -  ضمانت شده بودند براى مردم راهگشايى خواهد شد.
در [[خطبه غدیر]] اين مسئله به خوبى روشن است كه هنوز درياى معارفِ دين چه تفسير قرآن و چه بيان احكام و چه اعتقادات و معارف دين بيان نشده، و اين همه توسط جانشينان تعيين شده ‏اى كه از هر جهت -  بخصوص از جهت [[علم]] و [[عصمت]] و اعتماد-  ضمانت شده بودند براى مردم راهگشايى خواهد شد.


=== ۵. غدير كه عملى نشد چه فايده ‏اى داشت؟ ===
=== ۵. غدير كه عملى نشد چه فايده ‏اى داشت؟ ===
خط ۱٬۳۸۷: خط ۱٬۳۸۷:
درباره افراد اصلىِ ظلم كه مورد تبعيت و پيروى مردم واقع شدند -  با اشاره به ظلم و غصب آنان و بنيانگذار بودنشان -  به عباراتى از اين قبيل بر مى ‏خوريم:
درباره افراد اصلىِ ظلم كه مورد تبعيت و پيروى مردم واقع شدند -  با اشاره به ظلم و غصب آنان و بنيانگذار بودنشان -  به عباراتى از اين قبيل بر مى ‏خوريم:


اللهمَّ الْعَنْ اوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ... .
{{متن عربی|اللهمَّ الْعَنْ اوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ... .
 
اللهمَّ خُصَّ انْتَ اوَّلَ ظالِمٍ وَ غاصِبٍ لِآلِ مُحَمَّدٍ بِاللَّعْنِ ... .
اللهمَّ خُصَّ انْتَ اوَّلَ ظالِمٍ وَ غاصِبٍ لِآلِ مُحَمَّدٍ بِاللَّعْنِ ... .
لَعَنَ اللَّه امَّةً اسَّسَتْ اساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَيْكُمْ اهْلَ الْبَيْتِ ... .
لَعَنَ اللَّه امَّةً اسَّسَتْ اساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَيْكُمْ اهْلَ الْبَيْتِ ... .
 
اتَقَرَّبُ الَى اللَّه ... بِالْبَرائَةِ مِمَّنْ اسَّسَ اساسَ ذلِكَ وَ بَنى عَلَيْهِ بُنْيانَهُ وَ جَرى فى ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ عَلَيْكُمْ ... .}}
اتَقَرَّبُ الَى اللَّه ... بِالْبَرائَةِ مِمَّنْ اسَّسَ اساسَ ذلِكَ وَ بَنى عَلَيْهِ بُنْيانَهُ وَ جَرى فى ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ عَلَيْكُمْ ... .


=== ۲. انواع پيروان ظلم سقيفه ===
=== ۲. انواع پيروان ظلم سقيفه ===
خط ۱٬۳۹۹: خط ۱٬۳۹۶:


==== الف) اصل يارى و پيروى ====
==== الف) اصل يارى و پيروى ====
در مواردى با در نظر گرفتن يارى و پيروى ياران صحيفه، استفاده از كلماتى از اين قبيل به چشم مى‏ خورد: «اعْوانهم»، «انْصارهم»، «اشْياعهم»، «اتْباعهم»، «مُساعديهم»، «اوْلِيائهم»، «تابِعيهم».
در مواردى با در نظر گرفتن يارى و پيروى ياران صحيفه، استفاده از كلماتى از اين قبيل به چشم مى‏ خورد: {{متن عربی|اعْوانهم»، «انْصارهم»، «اشْياعهم»، «اتْباعهم»، «مُساعديهم»، «اوْلِيائهم»، «تابِعيهم}}


==== ب) جهات كلى پيروى ====
==== ب) جهات كلى پيروى ====
خط ۱٬۴۳۴: خط ۱٬۴۳۱:
«اللهمَّ الْعَنْ اوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ»، «مِنَ الْجِنِّ وَ الانْسِ مِنَ الاوَّلينَ وَ الاخِرينَ»، «مِنَ الْخَلائِقِ اجْمَعينَ الى يَوْمِ الدّينِ»، كه معناى مجموع اين سه عبارت چنين مى ‏شود: خدايا، اولين ظالم حق آل محمد تا آخرين تابعين او بر اين ظلم را از جن و انس، از همه خلايق اولين و آخرين تا روز [[قیامت]] را لعنت كن.
«اللهمَّ الْعَنْ اوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ»، «مِنَ الْجِنِّ وَ الانْسِ مِنَ الاوَّلينَ وَ الاخِرينَ»، «مِنَ الْخَلائِقِ اجْمَعينَ الى يَوْمِ الدّينِ»، كه معناى مجموع اين سه عبارت چنين مى ‏شود: خدايا، اولين ظالم حق آل محمد تا آخرين تابعين او بر اين ظلم را از جن و انس، از همه خلايق اولين و آخرين تا روز [[قیامت]] را لعنت كن.


== مقاومت غدير در برابر سقيفه<ref>اسرار غدير: ص ۳۰۶. چهارده قرن با غدير: ص ۱۸.</ref> ==
== مقاومت غدير در برابر سقيفه<ref>اسرار غدير: ص ۳۰۶؛ چهارده قرن با غدير: ص ۱۸.</ref> ==
اهل سقيفه غافل از اين بودند كه خداوند تعالى حافظ غدير و [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] مبلغ غدير و امامان‏ عليهم السلام صاحب غديرند و در اين جنگ پيروزند.
اهل سقيفه غافل از اين بودند كه خداوند تعالى حافظ غدير و پیامبر صلی الله علیه و آله مبلغ غدير و امامان‏ عليهم السلام صاحب غديرند و در اين جنگ پيروزند.


در اولين درگيرى بر سر غدير يعنى غوغاى سقيفه، كه در واقع ميدان جنگ تن به تن و نابرابر بين غديريان و اهل سقيفه بود؛ با آنكه غديريان مغلوب شدند ولى با حضور صاحب غدير توانستند حقايق را بازگو كنند و حجت را براى نسل‏ هاى آينده تمام كنند. صف غديريان كه در ابتدا سه نفر بودند، كم‏كم در اثر همين حسن تدبير به هفت نفر و همچنان تا عدد ميليونى و ميلياردى رسيدند.
در اولين درگيرى بر سر غدير يعنى غوغاى سقيفه، كه در واقع ميدان جنگ تن به تن و نابرابر بين غديريان و اهل سقيفه بود؛ با آنكه غديريان مغلوب شدند ولى با حضور صاحب غدير توانستند حقايق را بازگو كنند و حجت را براى نسل‏ هاى آينده تمام كنند. صف غديريان كه در ابتدا سه نفر بودند، كم‏كم در اثر همين حسن تدبير به هفت نفر و همچنان تا عدد ميليونى و ميلياردى رسيدند.
خط ۱٬۴۴۷: خط ۱٬۴۴۴:
   اصحاب صحيفه طبق پيمانى كه با هم بسته بودند توانستند با كمک يكديگر مشكلات سقيفه را از سر راه بردارند و خليفه غاصبى را بر جاى پيامبر صلى الله عليه و آله بنشانند.
   اصحاب صحيفه طبق پيمانى كه با هم بسته بودند توانستند با كمک يكديگر مشكلات سقيفه را از سر راه بردارند و خليفه غاصبى را بر جاى پيامبر صلى الله عليه و آله بنشانند.


ولى همبستگى پنج نفرى آنان در روزهاى غصب [[جانشین|خلافت]] باعث شد تا [[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین ‏علیه السلام]] بتواند پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله پرده از اسرار صحيفه ملعونه بردارد و حجت را بر مردم آن روز و نسل‏ هاى آينده اسلام براى چندمين بار تمام كند. در اين قسمت مسير آثار صحيفه را در روزهاى بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله پيگيرى مى‏ كنيم:
ولى همبستگى پنج نفرى آنان در روزهاى غصب [[جانشین|خلافت]] باعث شد تا امیرالمؤمنین علیه السلام بتواند پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله پرده از اسرار صحيفه ملعونه بردارد و حجت را بر مردم آن روز و نسل‏ هاى آينده اسلام براى چندمين بار تمام كند. در اين قسمت مسير آثار صحيفه را در روزهاى بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله پيگيرى مى‏ كنيم:


=== ۱. فيصله مشكل سقيفه به كمک صحيفه! ===
=== ۱. فيصله مشكل سقيفه به كمک صحيفه! ===
ابوبكر و عمر چنان براى غصب خلافت مجهز بودند، كه به محض رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله حتى به غسل و تدفين حضرت اعتنا نكردند، و در حالى كه جنازه حضرت در چند قدمى [[مسجد]] روى زمين بود و هنوز به خاک سپرده نشده بود، ماجراى سقيفه را فيصله دادند.
ابوبكر و عمر چنان براى غصب خلافت مجهز بودند، كه به محض رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله حتى به غسل و تدفين حضرت اعتنا نكردند، و در حالى كه جنازه حضرت در چند قدمى [[مسجد]] روى زمين بود و هنوز به خاک سپرده نشده بود، ماجراى سقيفه را فيصله دادند.


[[سعد بن عباده انصاری|سعد بن عباده]] و حبّاب بن مُنذر و امثال آنان از رؤساى [[انصار]] كه بى‏خبر از همه جا به خيال خود براى حل و فصل مسئله خلافت آمده بودند، چنان غافلگير شدند كه در يک چشم بر هم زدن همه مسايل را تمام شده ديدند.
[[سعد بن عباده انصاری|سعد بن عباده]] و حبّاب بن مُنذر و امثال آنان از رؤساى [[انصار]] كه بى ‏خبر از همه جا به خيال خود براى حل و فصل مسئله خلافت آمده بودند، چنان غافلگير شدند كه در يک چشم بر هم زدن همه مسايل را تمام شده ديدند.


در حضور سعد بن عباده، همه شاهد بودند كه بشير بن سعيد و اسيد بن حضير دست بيعت با [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] پيش آوردند و سعد را كه رئيس كل انصار بود نزد همه خوار كردند و حتى فرياد «سعد را بكشيد» از زبان عمر شنيده شد! آنها خبر نداشتند كه تمام اين برنامه‏ ها قبلاً توسط [[معاذ بن جبل]] تدارک ديده شده و اصحاب صحيفه همه اين نقشه‏ ها را از قبل آماده كرده‏ اند.
در حضور سعد بن عباده، همه شاهد بودند كه بشير بن سعيد و اسيد بن حضير دست بيعت با [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] پيش آوردند و سعد را كه رئيس كل انصار بود نزد همه خوار كردند و حتى فرياد «سعد را بكشيد» از زبان عمر شنيده شد! آنها خبر نداشتند كه تمام اين برنامه‏ ها قبلاً توسط [[معاذ بن جبل]] تدارک ديده شده و اصحاب صحيفه همه اين نقشه‏ ها را از قبل آماده كرده‏ اند.
خط ۱٬۴۶۸: خط ۱٬۴۶۵:
آنان در حالى كه شمشيرها را بالاى سر او گرفته بودند دستور مى‏ دادند كه هر چه زودتر با غاصب حق او بيعت كند!!
آنان در حالى كه شمشيرها را بالاى سر او گرفته بودند دستور مى‏ دادند كه هر چه زودتر با غاصب حق او بيعت كند!!


در لحظات بسيار حساسى كه آينه غدير در حال شكستن بود، اميرالمؤمنين عليه السلام از زير شمشيرها ايام غدير را يادآور شد، كه آيا در آن روز با آن جمعيت بى‏شمار خلافت براى من تعيين نشد؟
در لحظات بسيار حساسى كه آينه غدير در حال شكستن بود، اميرالمؤمنين عليه السلام از زير شمشيرها ايام غدير را يادآور شد، كه آيا در آن روز با آن جمعيت بى‏ شمار خلافت براى من تعيين نشد؟


غاصبين خلافت پاسخ اين لحظه حساس را پيش ‏بينى كرده بودند، چرا كه هم رو در روى پيامبر صلى الله عليه و آله آن را گفتند و هم هنگام بيعت غدير آن را بر زبان آوردند، و هم در متن صحيفه ملعونه دوم آن را ثبت كردند.
غاصبين خلافت پاسخ اين لحظه حساس را پيش ‏بينى كرده بودند، چرا كه هم رو در روى پيامبر صلى الله عليه و آله آن را گفتند و هم هنگام بيعت غدير آن را بر زبان آوردند، و هم در متن صحيفه ملعونه دوم آن را ثبت كردند.


اين بود كه ابوبكر بلافاصله گفت: آرى، پيامبر آن مطالب را درباره خلافت تو گفته ولى آن را نسخ كرده و گفته: «إن اللَّه لا يجمع لنا النبوة و الخلافة»: «خداوند نبوت و خلافت را براى ما جمع نمى ‏كند»!
اين بود كه ابوبكر بلافاصله گفت: آرى، پيامبر آن مطالب را درباره خلافت تو گفته ولى آن را نسخ كرده و گفته: {{متن عربی|إن اللَّه لا يجمع لنا النبوة و الخلافة}}: «خداوند نبوت و خلافت را براى ما جمع نمى ‏كند»!


مى‏ بينيم كه غدير قابل انكار نبود، لذا عنوان منسوخ شدن غدير را با يک روايت جعلى كه به پيامبر صلى الله عليه و آله نسبت دادند به ميان آوردند.
مى‏ بينيم كه غدير قابل انكار نبود، لذا عنوان منسوخ شدن غدير را با يک روايت جعلى كه به پيامبر صلى الله عليه و آله نسبت دادند به ميان آوردند.
خط ۱٬۴۷۸: خط ۱٬۴۷۵:
از ابوبكر سؤال شد كه آيا درباره اين حديث شاهدى هم دارد كه از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيده باشد؟ از ميان آن همه جمعيت فوراً چهار نفر براى شهادت برخاستند:
از ابوبكر سؤال شد كه آيا درباره اين حديث شاهدى هم دارد كه از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيده باشد؟ از ميان آن همه جمعيت فوراً چهار نفر براى شهادت برخاستند:


[[عمر بن خطاب|عمر]]، [[ابوعبیده جرّاح|ابوعبیده]]، [[معاذ بن جبل]] و [[سالم مولى ابی‏ حذیفه]]!! مردم بى‏ خبر از نقشه‏ هاى پنهان با مسئله ‏اى جديد روبرو شدند كه قدرت فكر كردن و نفى و اثبات را از آنان گرفته بود.
عمر، [[ابوعبیده جرّاح|ابوعبیده]]، [[معاذ بن جبل]] و سالم مولی ابی حذیفه!! مردم بى‏ خبر از نقشه‏ هاى پنهان با مسئله ‏اى جديد روبرو شدند كه قدرت فكر كردن و نفى و اثبات را از آنان گرفته بود.


=== ۴. افشاى اسرار صحيفه ملعونه پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله ===
=== ۴. افشاى اسرار صحيفه ملعونه پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله ===
خداوند در آن فتنه سياه، توسط حجت عظماى خود على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام [[اتمام حجت]] نمود. در حالى كه شمشيرها بالاى سر على‏ عليه السلام آماده فرود بود و همه مى‏ ديدند و مى ‏شنيدند حضرت فرمود: «وفا كرديد به صحيفه ملعونه خود كه در كعبه بر سر آن هم‏پيمان شديد، كه اگر خدا محمد را بكشد و يا بميرد اين خلافت را از ما اهل‏ بيت‏ عليهم السلام باز پس گيريد».
خداوند در آن فتنه سياه، توسط حجت عظماى خود على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام اتمام حجت نمود. در حالى كه شمشيرها بالاى سر على‏ عليه السلام آماده فرود بود و همه مى‏ ديدند و مى ‏شنيدند حضرت فرمود: «وفا كرديد به صحيفه ملعونه خود كه در كعبه بر سر آن هم‏پيمان شديد، كه اگر خدا محمد را بكشد و يا بميرد اين خلافت را از ما اهل‏ بيت‏ عليهم السلام باز پس گيريد».


آنان كه هرگز انتظار چنين افشاگرى در آن موقعيت حساس را نداشتند، بى ‏اختيار در پيشگاه مردم اقرار كردند؛ ابوبكر فوراً گفت: «تو از كجا مى ‏دانى؟! ما كه تو را از آن مطلع نكرده بوديم»!!!
آنان كه هرگز انتظار چنين افشاگرى در آن موقعيت حساس را نداشتند، بى ‏اختيار در پيشگاه مردم اقرار كردند؛ ابوبكر فوراً گفت: «تو از كجا مى ‏دانى؟! ما كه تو را از آن مطلع نكرده بوديم»!!!
خط ۱٬۴۸۷: خط ۱٬۴۸۴:
ظاهراً اين مقدار اتمام حجت براى آن مردم كوردل كم بود كه نياز به شاهد بود. اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فوراً فرمود:
ظاهراً اين مقدار اتمام حجت براى آن مردم كوردل كم بود كه نياز به شاهد بود. اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فوراً فرمود:


اى [[سلمان فارسی(محمّدی)|سلمان]]، اى [[ابوذر غفاری|ابوذر]]، اى [[مقداد بن عمرو کندی|مقداد]]، اى [[زبیر بن عوام قرشی|زبیر]]، شما را به خدا و حق [[اسلام]] قسم مى‏ دهم كه آيا از [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] نشنيديد كه در حضور شما مى‏ فرمود: «اين پنج نفر -  كه نامشان را بخصوص ذكر كرد -  در [[کعبه]] بين خود صحيفه ‏اى نوشته ‏اند و پيمان بسته ‏اند كه اگر من كشته شدم يا مُردم خلافت را -  اى على -  از تو مانع شوند»؟!
اى [[سلمان فارسی(محمّدی)|سلمان]]، اى [[ابوذر غفاری|ابوذر]]، اى [[مقداد بن عمرو کندی|مقداد]]، اى [[زبیر بن عوام قرشی|زبیر]]، شما را به خدا و حق [[اسلام]] قسم مى‏ دهم كه آيا از پیامبر صلی الله علیه و آله نشنيديد كه در حضور شما مى‏ فرمود: «اين پنج نفر -  كه نامشان را بخصوص ذكر كرد -  در [[کعبه]] بين خود صحيفه ‏اى نوشته ‏اند و پيمان بسته ‏اند كه اگر من كشته شدم يا مُردم خلافت را -  اى على -  از تو مانع شوند»؟!


اين چهار نفر شهادت دادند كه اين مطلب را از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيده ‏اند، و اين يادگارِ روزى بود كه پس از امضاى صحيفه، پيامبر صلى الله عليه و آله خبر آن را به اين چند نفر از اصحاب خود داد.
اين چهار نفر شهادت دادند كه اين مطلب را از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيده ‏اند، و اين يادگارِ روزى بود كه پس از امضاى صحيفه، پيامبر صلى الله عليه و آله خبر آن را به اين چند نفر از اصحاب خود داد.
۴٬۰۶۴

ویرایش