۱٬۷۷۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
فرمانهای الهى از تعيين خليفه پيامبر صلى الله عليه و آله گرفته تا واجبات و محرمات نياز به تقوا دارد تا در اطاعت از پروردگار آنگونه كه او دستور داده عمل شود. همانگونه كه اگر كسى ترس از خدا نداشته باشد، گناه میکند، بههمان صورت از پذيرفتن ولايت و صاحباختيارى على بن ابىطالب عليه السلام سر باز مىزند؛ در حالى كه مورد اول مربوط اعمال است، ولى قبول ولايت یک اعتقاد قلبى است. بىتقوايى و گناه اعتقادی بسيار مهمتر از بىتقوايى در عمل است؛ زيرا گناهِ عملى فقط به اندازه خودش جهنم به دنبال دارد، ولى گناهِ اعتقادى آثار گستردهاى در عمل دارد چرا كه اعمال در سايه اعتقاد جهت مىيابند؛ مثلاً كسى كه [[ولایت ائمه علیهم السلام|ولايت ائمه عليهم السلام]] را پذيرفت چگونگى نماز را از ايشان فرا مىگيرد، ولى كسى كه ولايت ايشان را قبول نكرد، حتى اگر نماز بخواند كيفيت نماز او مورد رضاى الهى نيست چرا كه از راه غلط آموخته است.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۳۵۵-۳۵۶.</ref> | فرمانهای الهى از تعيين خليفه پيامبر صلى الله عليه و آله گرفته تا واجبات و محرمات نياز به تقوا دارد تا در اطاعت از پروردگار آنگونه كه او دستور داده عمل شود. همانگونه كه اگر كسى ترس از خدا نداشته باشد، گناه میکند، بههمان صورت از پذيرفتن ولايت و صاحباختيارى على بن ابىطالب عليه السلام سر باز مىزند؛ در حالى كه مورد اول مربوط اعمال است، ولى قبول ولايت یک اعتقاد قلبى است. بىتقوايى و گناه اعتقادی بسيار مهمتر از بىتقوايى در عمل است؛ زيرا گناهِ عملى فقط به اندازه خودش جهنم به دنبال دارد، ولى گناهِ اعتقادى آثار گستردهاى در عمل دارد چرا كه اعمال در سايه اعتقاد جهت مىيابند؛ مثلاً كسى كه [[ولایت ائمه علیهم السلام|ولايت ائمه عليهم السلام]] را پذيرفت چگونگى نماز را از ايشان فرا مىگيرد، ولى كسى كه ولايت ايشان را قبول نكرد، حتى اگر نماز بخواند كيفيت نماز او مورد رضاى الهى نيست چرا كه از راه غلط آموخته است.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۳۵۵-۳۵۶.</ref> | ||
عمق اين ارتباط دو سويه بين تقوى و ولايت با تکیه بر آیه ۴۶ سوره حجر در احاديث چنین تبيين شده است: | عمق اين ارتباط دو سويه بين تقوى و ولايت با تکیه بر آیه ۴۶ سوره حجر در احاديث چنین تبيين شده است: | ||
* [[امام صادق عليه السلام]] | * [[امام صادق عليه السلام]] ايمانآوردن شيعيان را مظهر تقواى آنان معرفى مىكند: «متقين شيعيان ما هستند كه به غيب ايمان مىآورند».<ref>بحارالانوار، ج۲، ص۲۱، ح۵۹.</ref> | ||
* [[امام باقر عليه السلام]]: «بهخدا قسم شیعه ما نیست، مگر کسی که از خدا میترسد و او را اطاعت میکند».<ref>بحارالانوار، ج۷۰، ص۹۷.</ref> | |||
در | === ارتباط بیتقوایی و نپذیرفتن ولایت === | ||
نقطه مقابل تلازم تقوا و ولایتپذیری، ارتباط بىتقوايى با نپذیرفتن [[ولایت ائمه علیهم السلام|ولايت امامان عليهم السلام]] است. اگر مخالفان و دشمنان اهل بيت عليهم السلام تقوا داشتند در رأس همه فرمانها قبول ولايت ائمه عليهم السلام بود كه با دستور مستقيم خداوند نازل شد. اين سرپيچى از امر الهى بهمعناى بىتقوايى و نترسيدن از خدا و عذابى است كه براى نافرمانان مقرّر شده است. | |||
در رخدادهای مقارن غصب خلافت، چند نفر از معترضان بر [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبكر]] برای توصیف رفتار او با ولایت از واژه «تقوا» استفاده كردند و او را در حضور مردم بىتقوا معرفى نمودند. برای نمونه، [[سلمان فارسی(محمّدی)|سلمان]] خطاب به ابوبکر گفت: «اى ابوبكر، تقوا پيشه كن و از اين جايى كه نشستهاى برخيز و آن را به اهلش واگذار كن كه تا روز قيامت با خوشى آن را به كار گيرند و دو شمشير از اين امت با يكديگر اختلاف پيدا نكنند... و اگر نپذيريد از آن خون خواهيد دوشيد و آزادشدگان و مطرودشدگان و منافقان در خلافت طمع خواهند كرد».<ref>بحارالانوار، ج۲۸، ص۳۰۱.</ref> | |||
سلمان دو سوى تقوا و بىتقوايى را تبيين مىكند و نشان مىدهد كه آثار سوء بىتقوايى تا كجا پيش مىرود كه بايد امتى خون بدوشند و نااهلان دنباله اين راه غلط را بگيرند؛ چنانكه اين اتفاق بهوقوع پيوست و چه خونهاى ناحقى كه در پى اين غصب خلافت در طول قرنها ريخته شد و چه كسانى حكومت را در دست گرفتند كه فتنههاى عظيمى برپاکردند. اين چنین بىتقوايى با هیچ بی تقوایی و گناه دیگری قابل مقایسه نیست. | |||
همچنین، [[مقداد بن عمرو کندی|مقداد]] به ابوبکر چنين گفت: «اى ابوبكر، از ظلم خود بازگرد و نزد پروردگارت توبه كن و در خانهات بنشين و بر گناهت گريه كن و امر خلافت را به صاحب آن كه از تو بدان سزاوارترست تسليم نما... . تقوى پيشه كن و هر چه زودتر آنچه تصرف كردهاى بازگردان قبل از آنكه وقت آن بگذرد.<ref>بحارالانوار، ج۲۸، ص۱۹۶.</ref> در اين كلام مقداد، توبه از آن بىتقوايى و گريه بر چنين گناهى مطرح شده و به او تقوا سفارش شده كه لازمهاش باز پس دادن خلافتِ غصبشده است. | |||
ابوايوب انصارى نيز بىتقوايى مردم در يارى غاصبان خلافت و تنها گذاشتن خليفه منصوبشده الهى را موضوع سخن خويش قرار داده و چنين گفته است: «اى بندگان خدا، درباره اهل بيت پيامبرتان از خدا بترسيد و تقوا پيشه كنيد و حق آنان را كه خدا برايشان قرار داده به آنان باز گردانيد. در پيشگاه خدا توبه كنيد كه خداوند توبهپذير و مهربان است.<ref>بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۰۱؛ بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۱۳؛ بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۱۹.</ref> | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |
ویرایش