۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۰۳: | خط ۸۰۳: | ||
<big>حضرت در پاسخ فرمود: به خدا قسم هرگز ترس آن نداشتم كه كسى براى خلافت خود را بالا بگيرد و با ما اهل بيت در آن نزاع كند و آنچه شما انجام داديد حلال بشمارد! گمان ندارم پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير خم براى احدى حجتى و براى گوينده اى سخنى باقى گذاشته باشد.</big> | <big>حضرت در پاسخ فرمود: به خدا قسم هرگز ترس آن نداشتم كه كسى براى خلافت خود را بالا بگيرد و با ما اهل بيت در آن نزاع كند و آنچه شما انجام داديد حلال بشمارد! گمان ندارم پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير خم براى احدى حجتى و براى گوينده اى سخنى باقى گذاشته باشد.</big> | ||
'''<big>مورد سوم: پيامبر صلى الله عليه و آله بعد از رحلت براى غدير آمد!</big>'''<big><ref>بحار الانوار: ج ۴۱ ص ۲۲۸. </ref></big> | '''<big>مورد سوم: پيامبر صلى الله عليه و آله بعد از رحلت براى غدير آمد!</big>'''<big><ref>بحار الانوار: ج ۴۱ ص ۲۲۸. </ref></big> | ||
<big>جالب ترين قطعه تاريخ در اثبات محوريت پيامبر صلى الله عليه و آله در ماجراى غدير ادامه اين محوريت حتى بعد از رحلت آن حضرت است. روزى كه شاهد براى غدير لازم بود چه كسى تصور مى كرد پيامبر صلى الله عليه و آله از عالم غيب حاضر شود و درباره آن شهادت دهد؟!</big> | |||
<big>ماجرا هنگامى بود كه [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] به عنوان نيرنگى در توجيه غصب [[خلافت]] به اميرالمؤمنين عليه السلام گفت: پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير تو را صاحب اختيار ما قرار داد، ولى خليفه قرار نداد! حضرت فرمود: اگر پيامبر صلى الله عليه و آله را نشانت دهم و او به تو بگويد كه من به اين مقامى كه غصب كرده اى سزاوارترم، مى پذيرى؟</big> | |||
<big>ابوبكر پذيرفت و پس از نماز مغرب با اميرالمؤمنين عليه السلام به مسجد قبا آمدند و پيامبر صلى الله عليه و آله را ديدند كه در سمت قبله نشسته است! حضرت خطاب به ابوبكر فرمود: اى ابوبكر، بر ضد ولايت على اقدام كردهاى و در جاى او نشسته اى كه جاى نبوت است و جز او كسى مستحق آن نيست، زيرا او وصى و خليفه من است ...؟!</big> | |||
'''<big>مورد چهارم: پيامبر صلى الله عليه و آله، خدا را و خودتان را شاهد گرفت</big>'''<big><ref>بحار الانوار: ج ۲۹ ص ۳۵-۳۷.</ref></big> | |||
<big>بانى غدير به گونه اى براى زحمات خود محكم كارى كرد كه حتى از منافقين [[بیعت]] گرفت.</big> | |||
<big>به اين هم اكتفا نكرد و خدا را بر آنان شاهد گرفت.</big> | |||
<big>به اين هم اكتفا نكرد و از آنان بر شاهد بودن خدا اقرار گرفت.</big> | |||
<big>به اين هم اكتفا نكرد و آنان را بر يكديگر شاهد قرار داد.</big> | |||
<big>به اين هم اكتفا نكرد و از آنان قول گرفت كه به غايبين برسانند.</big> | |||
<big>اينجاست كه محوريت پيامبر صلى الله عليه و آله براى غدير به خوبى احساس مى شود كه دسترنج خود را رها نساخته تا بازيگران سقيفه آن گونه كه مى خواهند آن را به نفع خود تحريف كنند.</big> | |||
<big>روزى كه [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] به اميرالمؤمنين عليه السلام مىگويد: يا على، به خدا قسم اگر كسى كه به او اطمينان داشته باشم شهادت دهد كه تو به خلافت از من سزاوارترى، آن را به تو مى سپارم!! حضرت به او فهمانيد كه مسئله فراتر از آن است كه كسى مثل تو اطمينان پيدا كند. آن گونه محكم كارى شده كه راهى جز اعتراف ندارى! پاسخ حضرت به او چنين بود:</big> | |||
<big>اى ابوبكر، آيا احدى را مطمئن تر از پيامبر صلى الله عليه و آله سراغ دارى؟ آن حضرت در چهار مورد براى من از تو و عمر و عثمان و عده اى از همراهيانت بيعت گرفت كه يكى از آنها روز غدير در بازگشت از [[حجةالوداع]] بود.</big> | |||
<big>آن روز همه شما گفتيد: شنيديم و اطاعت خدا و رسول را پذيرفتيم. پيامبر صلى الله عليه و آله از شما پرسيد: خدا و رسولش بر شما شاهد باشند؟ همگى گفتند: آرى، شاهد باشند. حضرت فرمود: پس بر يكديگر شاهد باشيد و حاضرين شما به غايبين برسانند و آنان كه شنيدند به كسانى كه نشنيده اند برسانند. و شما گفتيد: قبول كرديم يا رسول اللَّه!</big> | |||
<big>سپس همگى برخاستيد و به پيامبر صلى الله عليه و آله و به من به خاطر اين كرامت خداوند [[تبریک]] گفتيد. عمر جلو آمد و بر كتف من زد و در حضور شما گفت: خوشا به حال تو اى پسر ابوطالب كه صاحب اختيار من و مؤمنين شدى!</big> | |||
'''<big>مورد پنجم: پيامبر صلى الله عليه و آله شخصاً غدير را تفسير كرد</big>'''<big><ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۴۱۰-۴۱۲.</ref></big> | |||
<big>ولايتى كه در غدير براى على عليه السلام اعلام شد فقط يک اطلاع رسانى ساده نبود؛ بلكه چون محور اين انتصاب الهى پيامبر صلى الله عليه و آله بود و مسئوليت اين امر عظيم را آن حضرت بر عهده داشت، در تبيين آن هم سنگ تمام گذاشت؛ و از سه جهت آن را تفسير كرد: اولاً خودِ ولايت را به امامان معصوم بعد از خود [[تفسیر]] كرد. ثانياً محدوده ولايت را به همان محدوده صاحب اختيارى خود تفسير فرمود. ثالثاً «اَكمَلتُ» و «اَتمَمتُ» را به كمال دين خدا و تمام نبوت خود با ولايت على عليه السلام تفسير كرد.</big> | |||
<big>بنابراين در تبيين و تشريح و تفسير آنچه در غدير مطرح شد پيامبر صلى الله عليه و آله محور بود و شخصاً اين بيانها را بر عهده گرفت تا كسى دخالت بى جا نكند. اميرالمؤمنين عليه السلام در اين باره مى فرمايد:</big> | |||
<big>خداوند به پيامبرش دستور داد تا واليان امرشان را معرفى كند و ولايت را مانند نماز و زكات و روزه و حج تفسير نمايد. اين بود كه در غدير خم مرا منصوب كرد و در خطابه اى فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ.</big> | |||
<big>در آنجا سلمان پرسيد: ولايت او چگونه است؟ فرمود: ولايت او همچون ولايت من است. هر كس من نسبت به او صاحب اختيار بوده ام على هم نسبت به او صاحب اختيار است.</big> | |||
<big>خداوند عزوجل اين آيه را نازل فرمود: «اليَومَ اَكمَلتُ لَكُم دينَكُم وَ اَتمَمتُ عَلَيكُم نِعمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ الاِسلامَ ديناً». پيامبر صلى الله عليه و آله تكبير گفت و فرمود: اللَّه اكبر، تمام نبوتم و كمال دين خدا ولايت على بعد از من است... .</big> | |||
'''<big>مورد ششم: پيامبر صلى الله عليه و آله وظيفه دوران غربت غدير را تعيين كرد</big>'''<big><ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۱۱ ح ۴۶۵.</ref></big> | |||
== <big>پانویس</big> == | == <big>پانویس</big> == |