۲۱٬۹۷۲
ویرایش
خط ۹۲۳: | خط ۹۲۳: | ||
<big>بعد از اين سه نفر، عده اى ديگر از همان سركشان متمرد نظير اين عذرها را آوردند، ولى خداوند عزوجل به پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: «يُخادِعُونَ اللَّه» : «با خدا مكر و حيله مى كنند» ، يعنى با پيامبر خدا با قسم هاى خلاف باطنشان خدعه مى كنند؛ «وَ الَّذِينَ آمَنُوا» : «و با آنان كه ايمان آوردند حيله مى كنند» ، يعنى با ياران پيامبرصلى الله عليه وآله كه سيد آنان و برترشان على بن ابى طالب عليه السلام است.</big> | <big>بعد از اين سه نفر، عده اى ديگر از همان سركشان متمرد نظير اين عذرها را آوردند، ولى خداوند عزوجل به پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: «يُخادِعُونَ اللَّه» : «با خدا مكر و حيله مى كنند» ، يعنى با پيامبر خدا با قسم هاى خلاف باطنشان خدعه مى كنند؛ «وَ الَّذِينَ آمَنُوا» : «و با آنان كه ايمان آوردند حيله مى كنند» ، يعنى با ياران پيامبرصلى الله عليه وآله كه سيد آنان و برترشان على بن ابى طالب عليه السلام است.</big> | ||
<big>«وَ ما يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ» : «ولى جز خودشان كسى را گول نمى زنند» ، و با اين خدعه جز به خودشان ضرر نمى زنند؛ زيرا خداوند از آنان و | <big>«وَ ما يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ» : «ولى جز خودشان كسى را گول نمى زنند» ، و با اين خدعه جز به خودشان ضرر نمى زنند؛ زيرا خداوند از آنان و ياريشان مستغنى است؛ و اگر نبود كه خداوند به آنان مهلت داده، بر خلاف و طغيانى كه به آن دست يازيده اند قدرت نمى يافتند. «وَ ما يَشْعُرُونَ» : «ولى آنان درک نمى كنند» كه مسئله چنين است و خداوند پيامبرش را از دورويى و دروغ و كفر آنان آگاه ساخته و او را به لعن آنان در كنار لعنت ظالمين و عهد شكنان امر فرموده است.</big> | ||
<big>اين لعنتى كه از آنان جدا نمى شود: در دنيا بندگان خوب خدا آنان را لعنت مى كنند، و در آخرت به عذاب هاى شديد الهى گرفتار مى شوند.</big> | <big>اين لعنتى كه از آنان جدا نمى شود: در دنيا بندگان خوب خدا آنان را لعنت مى كنند، و در آخرت به عذاب هاى شديد الهى گرفتار مى شوند.</big> | ||
خط ۱٬۰۹۵: | خط ۱٬۰۹۵: | ||
<big>مهمترين مسئله در اين بخش اين است كه آيا بيعت را بىدليل و به دلخواه خود مى توان شكست؟ آيا در اسلام جايز است كه يک روز با حاكم اسلامى بيعت كرد و روز ديگر به بهانه هاى واهى و غير شرعى نقض آن را خواستار شد؟ آيا اگر نسلى با حاكم اسلامى بيعت كرد و نسل بعد با وجود نسل قبل كه بر عهد و بيعت خود پايدار است، بدون دليل شرعى، عدم ادامه بيعت با آن حاكم را خواستار شود، بايد دست از بيعت شست و صحنه را ترک كرد و به خواسته نسل جديد تن داد؟!</big> | <big>مهمترين مسئله در اين بخش اين است كه آيا بيعت را بىدليل و به دلخواه خود مى توان شكست؟ آيا در اسلام جايز است كه يک روز با حاكم اسلامى بيعت كرد و روز ديگر به بهانه هاى واهى و غير شرعى نقض آن را خواستار شد؟ آيا اگر نسلى با حاكم اسلامى بيعت كرد و نسل بعد با وجود نسل قبل كه بر عهد و بيعت خود پايدار است، بدون دليل شرعى، عدم ادامه بيعت با آن حاكم را خواستار شود، بايد دست از بيعت شست و صحنه را ترک كرد و به خواسته نسل جديد تن داد؟!</big> | ||
<big>اينها پرسش هايى است كه در همه | <big>اينها پرسش هايى است كه در همه زمان هاى قبل طرح شده و مستلزم پاسخگويى است. از مراجعه به روايات و تواريخ اسلامى و ماجراهاى صدر اسلام و گفتگوهايى كه صورت گرفته به دست مى آيد كه نقض بيعت به آسانى جايز نيست، بلكه بايد يكى از اصول بيعت شكسته باشد تا نقض بيعت جايز گردد.</big> | ||
<big>مثلاً حاكم اسلامى شرايط لازم را از دست بدهد، يا معلوم گردد كه بيعت بر سر امرى ناروا صورت پذيرفته است، يا پس از بيعت كار خلاف شرعى از بيعت كننده خواسته شود. در اين مواقع تخلف جايز است و نقض بيعت روا مى گردد. و گرنه هر بيعت شكنى ممكن است بهانه تراشى كند و به دلايل واهى و غير منطقى نقض بيعت كند.</big> | <big>مثلاً حاكم اسلامى شرايط لازم را از دست بدهد، يا معلوم گردد كه بيعت بر سر امرى ناروا صورت پذيرفته است، يا پس از بيعت كار خلاف شرعى از بيعت كننده خواسته شود. در اين مواقع تخلف جايز است و نقض بيعت روا مى گردد. و گرنه هر بيعت شكنى ممكن است بهانه تراشى كند و به دلايل واهى و غير منطقى نقض بيعت كند.</big> |