۲٬۰۷۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
| ترجمه صوتی = ترجمه ۷ تحریم.mp3 | | ترجمه صوتی = ترجمه ۷ تحریم.mp3 | ||
}} | }} | ||
برخی محققان موقعیت نزول آیات | == آیهای نازلشده در حجةالوداع == | ||
آیه ۷ سوره تحریم از جمله آياتى دانسته شده که در سفر [[حجةالوداع]] و پس از اتمام مراسم حج در شهر مكه بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شده اين آيات است:<ref>واقعه قرآنى غدير، ص۴۷.</ref> | |||
{{قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ ۖ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ|ترجمه=اى كسانى كه كافر شدهايد، امروز عذر نياوريد، در واقع به آنچه مىكرديد كيفر مىيابيد}}. | |||
== موقعیت تاریخی نزول آیه == | |||
برخی محققان موقعیت نزول آیات ۷ سوره تحریم را با استفاده از نقل [[حذیفة بن یمان یمانی|حذیفة بن یمان]] چنین ارائه کردهاند: پس از اتمام اعمال حجةالوداع و در راه بازگشت از مكه به غدير خم در روز چهاردهم ذىالحجه، از بين همسران پيامبر صلى الله عليه و آله نوبت [[عایشه بنت ابی بکر|عایشه]] بود كه پیامبر نزد او بماند. اما حضور على عليه السلام براى تحويل امانتها مانع از اين مسئله شد. عايشه گفت: بايد نزد على بروم و به او بگويم كه چرا نمىگذارد من نزد پيامبر باشم. او خطاب به اميرالمؤمنين عليه السلام گفت: اى پسر ابىطالب، امروز از اینکه پيامبر نزد من باشد جلوگیری کردی. | |||
پيامبر صلى الله عليه و آله پاسخ داد: اى عايشه، بين من و على فاصله نشو كه او در راه من از هيچكس نمىترسد. قسم به آنكه جانم به دست اوست، او را هيچ مؤمنى دشمن نمىدارد و هيچ كافرى دوست نمىدارد. بدان كه حق بعد از من با على است و به همان سو مىرود كه على برود؛ از يكديگر جدا نمىشوند تا بر سر حوض كوثر نزد من وارد شوند. عايشه گفت: يا رسول اللَّه! از آغاز امروز مجلس خصوصى شما با على طول كشيده است. پيامبر از او روى گرداند، ولى عايشه گفت: يا رسول اللَّه، چرا آن مسئله خصوصى را از من پنهان مىكنى؟ شايد براى من هم صلاح باشد. حضرت فرمود: درست است. قسم به خدا، اين مسئله صلاح است براى كسى كه خداوند او را به قبول آن و ايمان به آن سعادتمند نمايد و من مأمورم همه مردم را بدان دعوت نمايم و بهزودى از اين مسئله اطلاع خواهى يافت وقتى آن را به طور عمومى اعلام كنم. عايشه گفت: يا رسول اللَّه، چرا الآن آن را به من خبر نمىدهى تا جلوتر عمل به آن را آغاز كنم و آنچه صلاح است شروع نمايم. | پيامبر صلى الله عليه و آله پاسخ داد: اى عايشه، بين من و على فاصله نشو كه او در راه من از هيچكس نمىترسد. قسم به آنكه جانم به دست اوست، او را هيچ مؤمنى دشمن نمىدارد و هيچ كافرى دوست نمىدارد. بدان كه حق بعد از من با على است و به همان سو مىرود كه على برود؛ از يكديگر جدا نمىشوند تا بر سر حوض كوثر نزد من وارد شوند. عايشه گفت: يا رسول اللَّه! از آغاز امروز مجلس خصوصى شما با على طول كشيده است. پيامبر از او روى گرداند، ولى عايشه گفت: يا رسول اللَّه، چرا آن مسئله خصوصى را از من پنهان مىكنى؟ شايد براى من هم صلاح باشد. حضرت فرمود: درست است. قسم به خدا، اين مسئله صلاح است براى كسى كه خداوند او را به قبول آن و ايمان به آن سعادتمند نمايد و من مأمورم همه مردم را بدان دعوت نمايم و بهزودى از اين مسئله اطلاع خواهى يافت وقتى آن را به طور عمومى اعلام كنم. عايشه گفت: يا رسول اللَّه، چرا الآن آن را به من خبر نمىدهى تا جلوتر عمل به آن را آغاز كنم و آنچه صلاح است شروع نمايم. | ||
خط ۲۴: | خط ۲۹: | ||
[[عایشه بنت ابی بکر|عایشه]] قول داد كه آن راز را پنهان كند و بدان ايمان آورد، و آن را مراعات نمايد. پيامبر صلى الله عليه وآله هم آن راز را به او چنين خبر داد: خداوند تعالى به من خبر داده كه عمر من پايان يافته و به من دستور داده كه على را بهعنوان علامتى در بين مردم منصوب نمايم و او را امام آنان قرار دهم و جانشين خود نمايم همانگونه كه پيامبران قبل از من جانشينان خود را تعيين كردهاند. من بهسوى خدا میروم و خلافت او را اعلام خواهم كرد. اين مسئله را پشت پرده قلبت حفظ كن تا خدا اجازه اعلام آن را دهد. عايشه بار ديگر قول داد اين راز را به كسى نگويد؛ اما خداوند به پيامبرش خبر داد كه او و رفيقش [[حفصه بنت عمر|حفصه]] و پدرانشان در اين باره چه خواهند كرد.<ref>ارشاد القلوب، ج۲، ص۱۹۴-۱۹۵؛ الصراط المستقيم، ج۳، ص۱۶۸؛بحارالانوار، ج۲۸، ص۹۵. </ref> | [[عایشه بنت ابی بکر|عایشه]] قول داد كه آن راز را پنهان كند و بدان ايمان آورد، و آن را مراعات نمايد. پيامبر صلى الله عليه وآله هم آن راز را به او چنين خبر داد: خداوند تعالى به من خبر داده كه عمر من پايان يافته و به من دستور داده كه على را بهعنوان علامتى در بين مردم منصوب نمايم و او را امام آنان قرار دهم و جانشين خود نمايم همانگونه كه پيامبران قبل از من جانشينان خود را تعيين كردهاند. من بهسوى خدا میروم و خلافت او را اعلام خواهم كرد. اين مسئله را پشت پرده قلبت حفظ كن تا خدا اجازه اعلام آن را دهد. عايشه بار ديگر قول داد اين راز را به كسى نگويد؛ اما خداوند به پيامبرش خبر داد كه او و رفيقش [[حفصه بنت عمر|حفصه]] و پدرانشان در اين باره چه خواهند كرد.<ref>ارشاد القلوب، ج۲، ص۱۹۴-۱۹۵؛ الصراط المستقيم، ج۳، ص۱۶۸؛بحارالانوار، ج۲۸، ص۹۵. </ref> | ||
== افشای راز الهی ولایت == | |||
[[عایشه بنت ابی بکر|عایشه]] در همان روز به [[حفصه بنت عمر|حفصه]] خبر داد و هر دو به پدرانشان خبر دادند. [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبكر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] جلسه تشكيل دادند و موضوع را به [[منافقین|منافقان]] خبر دادند. آنان با يكديگر به مشورت پرداختند و گفتند: «محمد مىخواهد امر خلافت را مانند كسرى و قيصر تا آخر روزگار در خاندان خود قرار دهد. نه به خدا قسم! اگر خلافت به على بن ابىطالب برسد براى شما از زندگى نصيبى نخواهد بود؛ زیرا محمد طبق ظاهرتان با شما رفتار مىكند، اما على طبق آنچه در دل نسبت به شما دارد عمل مىكند. پس درباره خود و چنين مسئلهاى نيک نظر كنيد و هر چه در نظر داريد اعلام كنيد». اين گونه بود كه راز پيامبر صلى الله عليه و آله بهدست عايشه و حفصه افشا شد. پيرو آن خداوند آيات اول تا سوم سوره تحريم را نازل كرد. | [[عایشه بنت ابی بکر|عایشه]] در همان روز به [[حفصه بنت عمر|حفصه]] خبر داد و هر دو به پدرانشان خبر دادند. [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبكر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] جلسه تشكيل دادند و موضوع را به [[منافقین|منافقان]] خبر دادند. آنان با يكديگر به مشورت پرداختند و گفتند: «محمد مىخواهد امر خلافت را مانند كسرى و قيصر تا آخر روزگار در خاندان خود قرار دهد. نه به خدا قسم! اگر خلافت به على بن ابىطالب برسد براى شما از زندگى نصيبى نخواهد بود؛ زیرا محمد طبق ظاهرتان با شما رفتار مىكند، اما على طبق آنچه در دل نسبت به شما دارد عمل مىكند. پس درباره خود و چنين مسئلهاى نيک نظر كنيد و هر چه در نظر داريد اعلام كنيد». اين گونه بود كه راز پيامبر صلى الله عليه و آله بهدست عايشه و حفصه افشا شد. پيرو آن خداوند آيات اول تا سوم سوره تحريم را نازل كرد. | ||
سپس خداوند با آيه چهارم سوره تحريم به پيامبر خبر داد كه افشاکنندگان اگر توبه هم کنند، قلبهایشان منحرف است و اگر بخواهند بر ضد پيامبر صلى الله عليه و آله اقدامى كنند، ياور او خدا، جبرئيل، ملائكه و اميرالمؤمنين عليه السلام هستند.<ref>تفسير فرات الکوفی، ص۴۸۹-۴۹۲؛ تفسير القمى، ج۲، ص۳۷۶؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۷۴-۴۷۵؛ مناقب آل ابیطالب، ج۳، ص۷۷؛ تأويل الآيات الظاهره، ج۲، ص۶۹۷؛ تفسیر نور الثقلين، ج۵، ص۳۶۹-۳۷۰.</ref> وقتى خداوند اين خبر را داد، حضرت آنان را احضار كرد و مسئله افشاى راز خود را از آنان پرسيد و به توطئه [[منافقین|منافقان]] اشارهاى نكرد. آنان قسم ياد كردند كه راز حضرت را فاش ننمودهاند. اينجا بود كه آيه هفتم سوره تحريم در تكذيب آنان نازل شد: «اى كسانى كه كافر شديد، امروز عذر نياوريد كه طبق آنچه عمل كرديد جزا داده مىشويد».<ref>ارشاد القلوب، ج۲، ص۱۹۴-۱۹۵؛ بحارالانوار، ج۲۸، ص۹۶.</ref> | سپس خداوند با [[آيات ۳ و ۴ تحریم و غدیر|آيه چهارم سوره تحريم]] به پيامبر خبر داد كه افشاکنندگان اگر توبه هم کنند، قلبهایشان منحرف است و اگر بخواهند بر ضد پيامبر صلى الله عليه و آله اقدامى كنند، ياور او خدا، جبرئيل، ملائكه و اميرالمؤمنين عليه السلام هستند.<ref>تفسير فرات الکوفی، ص۴۸۹-۴۹۲؛ تفسير القمى، ج۲، ص۳۷۶؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۷۴-۴۷۵؛ مناقب آل ابیطالب، ج۳، ص۷۷؛ تأويل الآيات الظاهره، ج۲، ص۶۹۷؛ تفسیر نور الثقلين، ج۵، ص۳۶۹-۳۷۰.</ref> وقتى خداوند اين خبر را داد، حضرت آنان را احضار كرد و مسئله افشاى راز خود را از آنان پرسيد و به توطئه [[منافقین|منافقان]] اشارهاى نكرد. آنان قسم ياد كردند كه راز حضرت را فاش ننمودهاند. اينجا بود كه آيه هفتم سوره تحريم در تكذيب آنان نازل شد: «اى كسانى كه كافر شديد، امروز عذر نياوريد كه طبق آنچه عمل كرديد جزا داده مىشويد».<ref>ارشاد القلوب، ج۲، ص۱۹۴-۱۹۵؛ بحارالانوار، ج۲۸، ص۹۶.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:قرآن و غدیر]] | [[رده:قرآن و غدیر]] |
ویرایش