۲۶٬۳۷۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
<big> براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: ولايت / اقرار به ولايت پس از خطبه غدير.</big> | <big> براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: ولايت / اقرار به ولايت پس از خطبه غدير.</big> | ||
== <big>خطبه غدير و حوض كوثر<ref | == <big>خطبه غدير و حوض كوثر<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۵۷ - ۱۷۰.</ref></big> == | ||
<big> در اواسط بخش سوم خطبه غدير و با بيان ثقلين، حوض كوثر را يادآور شد.</big> | <big> در اواسط بخش سوم خطبه غدير و با بيان ثقلين، حوض كوثر را يادآور شد.</big> | ||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
== <big>ج. غوغاى قرآن كنار حوض كوثر</big> == | == <big>ج. غوغاى قرآن كنار حوض كوثر</big> == | ||
<big>نبايد وعده | <big>نبايد وعده پيامبرصلى الله عليه و آله را براى پاسخ امت بر سر حوض كوثر ساده تلقى كنيم. صحنه اى عظيم به وقوع خواهد پيوست كه امت عظيم مسلمان در محضر پيامبرشان بايستند و با پاسخ به پرسش هاى آن حضرت درباره قرآن و عترت به صورت جدى تكليف خود را روشن كنند. آن منظره ديدنى را خود پيامبر صلى الله عليه و آله در حديثى ترسيم فرموده است آنجا كه مى فرمايد:</big> | ||
<big>امت من بر سر حوض كوثر در پنج گروه و با پنج پرچم وارد مى شوند:</big> | <big>امت من بر سر حوض كوثر در پنج گروه و با پنج پرچم وارد مى شوند:</big> | ||
<big>اول آنان رايت گوساله امت من است. من بپا مى خيزم و دست او را مى گيرم. به محض آن كه دستش را گرفتم روى او سياه مى شود و قدم هايش به لرزه در مى آيد و | <big>اول آنان رايت گوساله امت من است. من بپا مى خيزم و دست او را مى گيرم. به محض آن كه دستش را گرفتم روى او سياه مى شود و قدم هايش به لرزه در مى آيد و اعماء و احشاء او منقلب مى شود، و تابعين او نيز همين گونه مى شوند.</big> | ||
<big>از آنان مى پرسم: بعد از من با دو يادگار گرانقدر من چگونه رفتار كرديد؟ در پاسخ مى گويند: ثِقْل بزرگتر (يعنى قرآن) را تكذيب نموديم و پاره پاره كرديم، و ثِقْل كوچكتر ([[عترت]]) را در تنگنا قرار داديم و حقش را گرفتيم. آنگاه من مى گويم: به سمت چپ برويد. آنان از نزد من تشنه و جگر سوخته و روسياه باز گردانده مى شوند در حالى كه قطرهاى از حوض كوثر ننوشيده اند.</big> | <big>از آنان مى پرسم: بعد از من با دو يادگار گرانقدر من چگونه رفتار كرديد؟ در پاسخ مى گويند: ثِقْل بزرگتر (يعنى قرآن) را تكذيب نموديم و پاره پاره كرديم، و ثِقْل كوچكتر ([[عترت]]) را در تنگنا قرار داديم و حقش را گرفتيم. آنگاه من مى گويم: به سمت چپ برويد. آنان از نزد من تشنه و جگر سوخته و روسياه باز گردانده مى شوند در حالى كه قطرهاى از حوض كوثر ننوشيده اند.</big> | ||
<big>سپس رايت فرعون امتم بر سر حوض وارد مى شوند كه اكثر مردم اينانند كه توسط او از راه راست منحرف شده اند ... . دست رئيس آنان را مى گيرم، و به محض آنكه دست او را مى گيرم رويش سياه مى شود و | <big>سپس رايت فرعون امتم بر سر حوض وارد مى شوند كه اكثر مردم اينانند كه توسط او از راه راست منحرف شده اند ... . دست رئيس آنان را مى گيرم، و به محض آنكه دست او را مى گيرم رويش سياه مى شود و قدم هايش مى لرزد و اعماء و احشاء او منقلب مى شود، و آنان كه تابع او بوده اند نيز چنين مى شوند. من مى گويم: درباره ثِقْلين بعد از من چه رفتارى كرديد؟ مىگويند: ثِقل بزرگتر را تكذيب كرده و آن را پاره پاره كرديم، و با ثِقل اصغر جنگيديم و او را كشتيم. من مى گويم: شما هم به راه گروه اول برويد. آنان هم تشنه و جگر سوخته و روسياه باز مى گردند در حالى كه قطره اى از حوض كوثر ننوشيده اند.</big> | ||
<big>سپس رايت هامان امتم كه [[امام]] پنجاه هزار نفر از آنان است نزد من مى آيند. من بر مى خيزم و دست او را مى گيرم. آنگاه كه دست او را گرفتم روى او سياه مى شود و قدمهايش به لرزه مى افتد و امعاء و احشايش منقلب مى شود، و تابعين او نيز چنان مى شوند. من مى پُرسم: درباره ثِقلين بعد از من چه كرديد؟ مى گويند: ثِقل اكبر را تكذيب كرديم و از دستوراتش سرپيچى نموديم، و ثقل اصغر را خوار كرديم و او را تنها گذاشتيم. من مى گويم: شما به راه گروه هاى قبل برويد. آنان نيز تشنه و جگرسوخته و روسياه باز مى گردند در حالى كه قطرهاى از حوض كوثر ننوشيده اند.</big> | <big>سپس رايت هامان امتم كه [[امام]] پنجاه هزار نفر از آنان است نزد من مى آيند. من بر مى خيزم و دست او را مى گيرم. آنگاه كه دست او را گرفتم روى او سياه مى شود و قدمهايش به لرزه مى افتد و امعاء و احشايش منقلب مى شود، و تابعين او نيز چنان مى شوند. من مى پُرسم: درباره ثِقلين بعد از من چه كرديد؟ مى گويند: ثِقل اكبر را تكذيب كرديم و از دستوراتش سرپيچى نموديم، و ثقل اصغر را خوار كرديم و او را تنها گذاشتيم. من مى گويم: شما به راه گروه هاى قبل برويد. آنان نيز تشنه و جگرسوخته و روسياه باز مى گردند در حالى كه قطرهاى از حوض كوثر ننوشيده اند.</big> | ||
<big>سپس رايت مِخْدَج نزد من مى آيد كه امام هفتاد هزار نفر از امت من است و من دست او را مى گيرم. به محض آنكه دست او را گرفتم رويش سياه مى شود و | <big>سپس رايت مِخْدَج نزد من مى آيد كه امام هفتاد هزار نفر از امت من است و من دست او را مى گيرم. به محض آنكه دست او را گرفتم رويش سياه مى شود و قدم هايش به لرزه در مى آيد و اعماء و احشاء او منقلب مى شود، و تابعين او نيز چنان مى شوند. مى گويم: بعد از من درباره ثِقْلين چه كرديد؟ مى گويند: ثقل اكبر را تكذيب كرده و عصيان نموديم، و با ثقل اصغر جنگيديم و او را كشتيم. مى گويم: شما هم به راه گروه هاى قبل برويد. آنان نيز تشنه و جگرسوخته و روسياه باز مى گردند در حالى كه قطرهاى از حوض كوثر ننوشيده باشند.</big> | ||
<big>سپس رايت اميرالمؤمنين و قائدِ پيشانى سفيدان نزد من وارد مى شود. من بپا مى خيزم و دست او را مى گيرم، و در اين حال روى او و اصحابش سفيد مى شود. مى گويم: بعد از من درباره ثِقلين چه رفتارى داشتيد؟ مى گويند: ثقل اكبر را تابع شديم و آن را تصديق نموديم، و ثقل اصغر را كمک كرديم و يارى نموديم و همراه او به شهادت رسيديم. من مى گويم: سيراب و آب نوشيده باز گرديد. آنان جرعه اى مى نوشند كه بعد از آن هرگز تشنه نمى شوند. روى امامشان همچون خورشيد طالع است، و روى آنان مانند ماه چهارده شبه و همچون نورانى ترين ستاره در آسمان است.</big> | <big>سپس رايت اميرالمؤمنين و قائدِ پيشانى سفيدان نزد من وارد مى شود. من بپا مى خيزم و دست او را مى گيرم، و در اين حال روى او و اصحابش سفيد مى شود. مى گويم: بعد از من درباره ثِقلين چه رفتارى داشتيد؟ مى گويند: ثقل اكبر را تابع شديم و آن را تصديق نموديم، و ثقل اصغر را كمک كرديم و يارى نموديم و همراه او به شهادت رسيديم. من مى گويم: سيراب و آب نوشيده باز گرديد. آنان جرعه اى مى نوشند كه بعد از آن هرگز تشنه نمى شوند. روى امامشان همچون خورشيد طالع است، و روى آنان مانند ماه چهارده شبه و همچون نورانى ترين ستاره در آسمان است.</big> | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
<big>سپس پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: بر اين پيشگويى من شاهد هستيد؟ گفتند: آرى، ما گواه اين مجلس خواهيم بود.<ref>اليقين: ص ۲۷۵ باب ۹۶.</ref></big> | <big>سپس پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: بر اين پيشگويى من شاهد هستيد؟ گفتند: آرى، ما گواه اين مجلس خواهيم بود.<ref>اليقين: ص ۲۷۵ باب ۹۶.</ref></big> | ||
<big>ما نيز از بلنداى چهارده قرن مى گوييم: يا رسول اللَّه! اين پنج گروه را نيک مى شناسيم، و قبل از حوض كوثر در اين دنيا بر ضلالت آن چهار گروه معتقديم و شهادت مى دهيم، و اميدواريم زير پرچم على بن | <big>ما نيز از بلنداى چهارده قرن مى گوييم: يا رسول اللَّه! اين پنج گروه را نيک مى شناسيم، و قبل از حوض كوثر در اين دنيا بر ضلالت آن چهار گروه معتقديم و شهادت مى دهيم، و اميدواريم زير پرچم على بن ابى طالب عليه السلام از [[تابعين]] و تصديق كنندگان قرآن در قول و عمل در گروه پنجم باشيم.</big> | ||
== <big>پانویس</big> == | == <big>پانویس</big> == |