۲۶٬۳۷۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
د) آبگير از نظر عمق ، عرض و طول در ساليان متمادى كه سيل از روى آن عبور كرده تغييرات زيادى به خود ديده ، ولى محل اصلى آن تغييرى نكرده است و در طول تاريخ تا امروز به عنوان غديرخم محلى معروف بوده است. | د) آبگير از نظر عمق ، عرض و طول در ساليان متمادى كه سيل از روى آن عبور كرده تغييرات زيادى به خود ديده ، ولى محل اصلى آن تغييرى نكرده است و در طول تاريخ تا امروز به عنوان غديرخم محلى معروف بوده است. | ||
==واژۀ «غدير خم» | ==واژۀ «غدير خم»<ref>غدير كجاست؟ : ص ۴۲. </ref>== | ||
از مجموع معانى كه در فرهنگ هاى عربى براى « غدير» و «خم» ذكر كرده اند مى توان تعريف زير را به دست آورد: | از مجموع معانى كه در فرهنگ هاى عربى براى « غدير» و «خم» ذكر كرده اند مى توان تعريف زير را به دست آورد: | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
آبگير و محل پست طبيعى زمين است كه آب باران يا سيل در آن جمع مى شود و معمولاً آب آن تا فصل گرما نمى ماند. | آبگير و محل پست طبيعى زمين است كه آب باران يا سيل در آن جمع مى شود و معمولاً آب آن تا فصل گرما نمى ماند. | ||
جمع كلمه «غدير»به چهار صورت مى آيد: غُدُر، غُدْر، أغدُرَة، غُدْران.<ref | جمع كلمه «غدير»به چهار صورت مى آيد: غُدُر، غُدْر، أغدُرَة، غُدْران.<ref>لسان العرب، تاج العروس، محيط المحيط، المعجم الوسيط: ماده«غدر».</ref> | ||
درباره علت نامگذارى «[[آبگیر]]» به «غدیر» - كه صفت مشبهه است - دو جهت ذكر كرده اند: | درباره علت نامگذارى «[[آبگیر]]» به «غدیر» - كه صفت مشبهه است - دو جهت ذكر كرده اند: | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
الف) به معناى اسم مفعول از ماده «مغادرة »يعنى رفتن و باقى گذاشتن است، و منظور آن است كه سيل آبگير را پر مى كند و آن را با آبش رها مى كند و مى رود. | الف) به معناى اسم مفعول از ماده «مغادرة »يعنى رفتن و باقى گذاشتن است، و منظور آن است كه سيل آبگير را پر مى كند و آن را با آبش رها مى كند و مى رود. | ||
ب) به معناى اسم فاعل از ماده «غدر »يعنى حيله است، و منظور آن است كه آبگير با آب فراوانى كه دارد وارِدين را مى ترساند و هنگام شدّت احتياج آبش تمام مى شود. اين معنى را زبيدى در تأييد شعر كميت، قوى دانسته است.<ref | ب) به معناى اسم فاعل از ماده «غدر »يعنى حيله است، و منظور آن است كه آبگير با آب فراوانى كه دارد وارِدين را مى ترساند و هنگام شدّت احتياج آبش تمام مى شود. اين معنى را زبيدى در تأييد شعر كميت، قوى دانسته است.<ref>تاج العروس: ماده «غدر».</ref> | ||
'''خم''' | '''خم''' |