|
|
خط ۱: |
خط ۱: |
| == <big>آبِ چشمۀ غدير</big> == | | == آبِ چشمۀ غدير == |
| <big>در «لسان العرب» مى گويد : [[ابن اثیر]] گفته است: [[غدیر]] موضعى بين مكه و مدينه است. چشمه اى كه آنجاست در آن مى ريزد.<ref>لسان العرب : ماده خم . النهاية : ماده خم .</ref></big>
| | در «لسان العرب» مى گويد : [[ابن اثیر]] گفته است: [[غدیر]] موضعى بين مكه و مدينه است. چشمه اى كه آنجاست در آن مى ريزد.<ref>لسان العرب : ماده خم . النهاية : ماده خم .</ref> |
|
| |
|
| <big>در «معجم» و «الروض المعطار»مى گويد: در اين غدیر آب چشمه اى مى ريزد.<ref>معجم ما استُعجم: ج ۲ ص ۳۶۸. الروض المعطار: ص ۱۵۶</ref></big>
| | در «معجم» و «الروض المعطار»مى گويد: در اين غدیر آب چشمه اى مى ريزد.<ref>معجم ما استُعجم: ج ۲ ص ۳۶۸. الروض المعطار: ص ۱۵۶</ref> |
|
| |
|
| <big>در «معجم البلدان» مى گويد : خم موضعى است كه چشمه اى در آن مى ريزد.</big><ref>معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۸۹</ref>
| | در «معجم البلدان» مى گويد : خم موضعى است كه چشمه اى در آن مى ريزد.<ref>معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۸۹</ref> |
|
| |
|
| <big>اسدى مى گويد : در سه مايلى [[جحفه]] در كنار چشمه مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله است و بين مسجد و چشمه درختانى قرار دارد. اينجا همان غدير خم است.</big><ref>خلاصة الوفاء: ص ۲۲۹</ref>
| | اسدى مى گويد : در سه مايلى [[جحفه]] در كنار چشمه مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله است و بين مسجد و چشمه درختانى قرار دارد. اينجا همان غدير خم است.<ref>خلاصة الوفاء: ص ۲۲۹</ref> |
|
| |
|
| <big>عياض مى گويد : غدير بركه اى است كه چشمه اى در آن مى ريزد، و بين بركه و چشمه مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله است.</big><ref>خلاصة الوفاء: ص ۲۲۹. </ref>
| | عياض مى گويد : غدير بركه اى است كه چشمه اى در آن مى ريزد، و بين بركه و چشمه مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله است.<ref>خلاصة الوفاء: ص ۲۲۹. </ref> |
|
| |
|
| == <big>توصیف چشمۀ غدیر</big><ref>غدير كجاست؟ : ص ۵۱-۵۴.</ref> == | | == توصیف چشمۀ غدیر<ref>غدير كجاست؟ : ص ۵۱-۵۴.</ref> == |
| <big>در مورد توصيف چشمه غدير مى توان به نكاتى اشاره نمود:</big>
| | در مورد توصيف چشمه غدير مى توان به نكاتى اشاره نمود: |
|
| |
|
| '''<big>آبگير</big>''' | | '''آبگير''' |
|
| |
|
| <big>كلمۀ غدير كه به معناى آبگير است همان جايى است كه آب سيل و نيز آب چشمه در آن جمع مى شود و در تمام عبارات تاريخى معروف ترين نام اين منطقه با همين آبگير است.</big>
| | كلمۀ غدير كه به معناى آبگير است همان جايى است كه آب سيل و نيز آب چشمه در آن جمع مى شود و در تمام عبارات تاريخى معروف ترين نام اين منطقه با همين آبگير است. |
|
| |
|
| <big>عرام مى گويد: «[[غدير خم]] در سمت طلوع آفتاب است و هيچگاه آب آن خشک نمى شود».</big><ref>معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۹۸.</ref>
| | عرام مى گويد: «[[غدير خم]] در سمت طلوع آفتاب است و هيچگاه آب آن خشک نمى شود».<ref>معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۹۸.</ref> |
|
| |
|
| '''<big>مسجد كنار چشمه</big>''' | | '''مسجد كنار چشمه''' |
|
| |
|
| <big>در مكانى كه پيامبر صلى الله عليه وآله توقف نمود و نماز خواند و [[خطابه]] ايراد كرد و [[اميرالمؤمنين]] عليه السلام را به عنوان [[صاحب اختيار]] و [[خليفه]] مردم تعيين كرد، مسجدى ساخته شد كه محل آن بين چشمه و آبگير بوده است.</big>
| | در مكانى كه پيامبر صلى الله عليه وآله توقف نمود و نماز خواند و [[خطابه]] ايراد كرد و [[اميرالمؤمنين]] عليه السلام را به عنوان [[صاحب اختيار]] و [[خليفه]] مردم تعيين كرد، مسجدى ساخته شد كه محل آن بين چشمه و آبگير بوده است. |
|
| |
|
| <big>بكرى مى گويد: «بين غدير و چشمه مسجد پيامبر صلى الله عليه وآله است» <ref>معجم ما استُعجم: ج ۲ ص ۳۶۸.</ref></big>
| | بكرى مى گويد: «بين غدير و چشمه مسجد پيامبر صلى الله عليه وآله است» <ref>معجم ما استُعجم: ج ۲ ص ۳۶۸.</ref> |
|
| |
|
| <big>حموى مى گويد: صاحب مشارق گفته است : «[[خُم]] موضعى است كه چشمه اى در آن مى ريزد، و بين غدير و چشمه مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله است» <ref>معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۸۹.</ref></big>
| | حموى مى گويد: صاحب مشارق گفته است : «[[خُم]] موضعى است كه چشمه اى در آن مى ريزد، و بين غدير و چشمه مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله است» <ref>معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۸۹.</ref> |
|
| |
|
| <big>تاريخچه اين مسجد در عنوان «[[مسجد غدير]]» آمده است.</big>
| | تاريخچه اين مسجد در عنوان «[[مسجد غدير]]» آمده است. |
|
| |
|
| '''<big>سكونت</big>''' | | '''سكونت''' |
|
| |
|
| <big>حموى از حازمى نقل كرده كه « اين وادى به وخامت موصوف است». منظور از وخامت غير قابل سكنى بودن آن است؛ ولى حموى از عرّام نقل كرده كه در اين منطقه عده اى از [[قبیله]] خزاعه و كنانه زندگى مى كنند ولى بسيار كم اند.<ref>معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۸۹.</ref></big>
| | حموى از حازمى نقل كرده كه « اين وادى به وخامت موصوف است». منظور از وخامت غير قابل سكنى بودن آن است؛ ولى حموى از عرّام نقل كرده كه در اين منطقه عده اى از [[قبیله]] خزاعه و كنانه زندگى مى كنند ولى بسيار كم اند.<ref>معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۸۹.</ref> |
|
| |
|
| <big>جغرافي دان عربستان عاتق بن غيث بلادى ، سه دليل ذكر مى كند كه در اين مكان سكونت جمعى از مردم به صورت شهر يا روستاى مهمى بر قرار بوده است :</big>
| | جغرافیدان عربستان عاتق بن غيث بلادى ، سه دليل ذكر مى كند كه در اين مكان سكونت جمعى از مردم به صورت شهر يا روستاى مهمى بر قرار بوده است : |
|
| |
|
| <big>الف) چشمه غدير، كه يكى از اهالى بلاديه در گذشته نه چندان دور اقدام به حفر مجدد آن براى وفور آب نموده است. بايد توجه داشت كه در حجاز ، بودنِ يك چشمه مساوى با برقرارى يک روستاست. آثار باقى مانده نشان مى دهد كه در اين مكان آبادى بوده كه ساختمان هاى آن از [[سنگ]] بنا شده بوده و حصارى داشته است.</big>
| | الف) چشمه غدير، كه يكى از اهالى بلاديه در گذشته نه چندان دور اقدام به حفر مجدد آن براى وفور آب نموده است. بايد توجه داشت كه در حجاز ، بودنِ يك چشمه مساوى با برقرارى يک روستاست. آثار باقى مانده نشان مى دهد كه در اين مكان آبادى بوده كه ساختمان هاى آن از [[سنگ]] بنا شده بوده و حصارى داشته است. |
|
| |
|
| <big>ب) زمين هاى اطراف غدير همه كوهپايه اى و مايل به دشت هستند و تا آنجا كه اهل منطقه نقل مى كنند سراسر آن را نخلستان پوشانده بوده است. اين آبادى مى تواند دليلى بر وجود عده اى به عنوان سكونت در آنجا باشد.</big>
| | ب) زمين هاى اطراف غدير همه كوهپايه اى و مايل به دشت هستند و تا آنجا كه اهل منطقه نقل مى كنند سراسر آن را نخلستان پوشانده بوده است. اين آبادى مى تواند دليلى بر وجود عده اى به عنوان سكونت در آنجا باشد. |
|
| |
|
| <big>ج) بعد از شهادت اميرالمؤمنين عليه السلام فرزندان صحابه ، انصار و قريش در دشت هاى حجاز متفرّق شدند و براى خود باغ ها و آبادى هايى ساختند كه به صراحت تاريخ مناطق اطراف غدير خم از آن مناطق است.</big>
| | ج) بعد از شهادت اميرالمؤمنين عليه السلام فرزندان صحابه ، انصار و قريش در دشت هاى حجاز متفرّق شدند و براى خود باغ ها و آبادى هايى ساختند كه به صراحت تاريخ مناطق اطراف غدير خم از آن مناطق است. |
|
| |
|
| <big>با توجه به اينكه در مناطق دور دست تر از غدير آبادى هايى در كنار آب ها به وجود آمده، استبعادى ندارد در اين غدير هم وطن كرده باشند و اطراف آن را آباد نموده باشند، چرا كه هم به جاده و آبادى هاى ديگر نزديك تر است و هم سابقه حضور پيامبر صلى الله عليه و آله در آنجا ثابت بوده است.</big>
| | با توجه به اينكه در مناطق دور دست تر از غدير آبادى هايى در كنار آب ها به وجود آمده، استبعادى ندارد در اين غدير هم وطن كرده باشند و اطراف آن را آباد نموده باشند، چرا كه هم به جاده و آبادى هاى ديگر نزديك تر است و هم سابقه حضور پيامبر صلى الله عليه و آله در آنجا ثابت بوده است. |
|
| |
|
| <big>اين سه دليل ثابت مى كند كه سرزمين غدير خم كه امروزه فقط چند چادر نشين در اين سو و آن سويش خيمه زده اند، روزگارى شهر يا روستاى آبادى بوده است.</big>
| | اين سه دليل ثابت مى كند كه سرزمين غدير خم كه امروزه فقط چند چادر نشين در اين سو و آن سويش خيمه زده اند، روزگارى شهر يا روستاى آبادى بوده است. |
|
| |
|
| <big>از نظر شيعه دليل ديگرى موارد فوق را تأييد مى كند و آن صراحت تاريخ به وجود مسجد غدير در آنجاست. قرائن مذكور نيز مؤيدى قوى بر وجود [[مسجد غدير]] است كه طبعاً به خاطر عبور حجاج زمينه سكونت نيز در آنجا فراهم بوده است.<ref>على طريق الهجرة: ص ۶۷ - ۶۰ . معجم معالم الحجاز: ج ۳ ص ۱۵۹.</ref></big>
| | از نظر شيعه دليل ديگرى موارد فوق را تأييد مى كند و آن صراحت تاريخ به وجود مسجد غدير در آنجاست. قرائن مذكور نيز مؤيدى قوى بر وجود [[مسجد غدير]] است كه طبعاً به خاطر عبور حجاج زمينه سكونت نيز در آنجا فراهم بوده است.<ref>على طريق الهجرة: ص ۶۷ - ۶۰ . معجم معالم الحجاز: ج ۳ ص ۱۵۹.</ref> |
|
| |
|
| ==<big>خصوصيات چشمۀ غدير<ref>غدير كجاست؟ : ص ۵۰ .</ref></big>== | | ==خصوصيات چشمۀ غدير<ref>غدير كجاست؟ : ص ۵۰ .</ref>== |
| <big>شرايط جغرافيايى منطقه غدير در طول تاريخ تغييراتى داشته است، به خصوص آنكه در مسير سيل بوده و شكل آن به راحتى تغيير مى يابد. به همين جهت در توصيف غدير خم جنبه هاى حياتى و طبيعى از زمان پيامبر صلى الله عليه و آله تاكنون تغييراتى داشته، كه به شرح زير است:</big>
| | شرايط جغرافيايى منطقه غدير در طول تاريخ تغييراتى داشته است، به خصوص آنكه در مسير سيل بوده و شكل آن به راحتى تغيير مى يابد. به همين جهت در توصيف غدير خم جنبه هاى حياتى و طبيعى از زمان پيامبر صلى الله عليه و آله تاكنون تغييراتى داشته، كه به شرح زير است: |
|
| |
|
| <big>الف) در نزديک [[آبگیر]] (غدير) چشمه آبى بوده كه پس از جارى شدن به سمت غدير آمده و در آن مى ريخته است. اين چشمه گاهى كم آب يا خشك مى شده و گاهى در اثر عوامل طبيعى مسيرش از غدير عوض مى شده و به سمت ديگرى مى رفته است.</big>
| | الف) در نزديک [[آبگیر]] (غدير) چشمه آبى بوده كه پس از جارى شدن به سمت غدير آمده و در آن مى ريخته است. اين چشمه گاهى كم آب يا خشك مى شده و گاهى در اثر عوامل طبيعى مسيرش از غدير عوض مى شده و به سمت ديگرى مى رفته است. |
|
| |
|
| <big>ب) در اطراف چشمه درختانى سرسبز و انبوه رشد كرده و محل زيبايى را ايجاد كرده بوده است. گاهى در اثر سيلاب ها اين درختان از بين مى رفته و يا در سالهايى كه آب چشمه كم بوده يا خشك شده درختان نيز سرسبزى خود را از دست داده يا خشكيده اند.</big>
| | ب) در اطراف چشمه درختانى سرسبز و انبوه رشد كرده و محل زيبايى را ايجاد كرده بوده است. گاهى در اثر سيلاب ها اين درختان از بين مى رفته و يا در سالهايى كه آب چشمه كم بوده يا خشك شده درختان نيز سرسبزى خود را از دست داده يا خشكيده اند. |
|
| |
|
| <big>ج) كنار آبگير درختان صحرايى كهنسالى بوده كه پيامبر صلى الله عليه و آله در سايه آنها سخنرانى فرموده است. اين درختان نيز در اثر عمر زياد خشكيده و سيل نيز در از بين رفتن آنها مؤثر بوده است.</big>
| | ج) كنار آبگير درختان صحرايى كهنسالى بوده كه پيامبر صلى الله عليه و آله در سايه آنها سخنرانى فرموده است. اين درختان نيز در اثر عمر زياد خشكيده و سيل نيز در از بين رفتن آنها مؤثر بوده است. |
|
| |
|
| <big>د) آبگير از نظر عمق ، عرض و طول در ساليان متمادى كه سيل از روى آن عبور كرده تغييرات زيادى به خود ديده ، ولى محل اصلى آن تغييرى نكرده است و در طول تاريخ تا امروز به عنوان غديرخم محلى معروف بوده است.</big>
| | د) آبگير از نظر عمق ، عرض و طول در ساليان متمادى كه سيل از روى آن عبور كرده تغييرات زيادى به خود ديده ، ولى محل اصلى آن تغييرى نكرده است و در طول تاريخ تا امروز به عنوان غديرخم محلى معروف بوده است. |
|
| |
|
| ==<big>واژۀ «غدير خم»</big>'''<ref>غدير كجاست؟ : ص ۴۲. </ref>''' == | | ==واژۀ «غدير خم»'''<ref>غدير كجاست؟ : ص ۴۲. </ref>''' == |
| <big>از مجموع معانى كه در فرهنگ هاى عربى براى « غدير» و «خم» ذكر كرده اند مى توان تعريف زير را به دست آورد:</big>
| | از مجموع معانى كه در فرهنگ هاى عربى براى « غدير» و «خم» ذكر كرده اند مى توان تعريف زير را به دست آورد: |
|
| |
|
| <big>'''غدير'''</big>
| | '''غدير''' |
|
| |
|
| <big>آبگير و محل پست طبيعى زمين است كه آب باران يا سيل در آن جمع مى شود و معمولاً آب آن تا فصل گرما نمى ماند.</big>
| | آبگير و محل پست طبيعى زمين است كه آب باران يا سيل در آن جمع مى شود و معمولاً آب آن تا فصل گرما نمى ماند. |
|
| |
|
| <big>جمع كلمه «غدير»به چهار صورت مى آيد: غُدُر، غُدْر، أغدُرَة، غُدْران.</big> <ref><big>لسان العرب، تاج العروس، محيط المحيط، المعجم الوسيط: ماده«غدر».</big></ref>
| | جمع كلمه «غدير»به چهار صورت مى آيد: غُدُر، غُدْر، أغدُرَة، غُدْران.<ref><big>لسان العرب، تاج العروس، محيط المحيط، المعجم الوسيط: ماده«غدر».</big></ref> |
|
| |
|
| <big>درباره علت نامگذارى «[[آبگیر]]» به «غدیر» - كه صفت مشبهه است - دو جهت ذكر كرده اند:</big>
| | درباره علت نامگذارى «[[آبگیر]]» به «غدیر» - كه صفت مشبهه است - دو جهت ذكر كرده اند: |
|
| |
|
| <big>الف) به معناى اسم مفعول از ماده «مغادرة »يعنى رفتن و باقى گذاشتن است، و منظور آن است كه سيل آبگير را پر مى كند و آن را با آبش رها مى كند و مى رود.</big>
| | الف) به معناى اسم مفعول از ماده «مغادرة »يعنى رفتن و باقى گذاشتن است، و منظور آن است كه سيل آبگير را پر مى كند و آن را با آبش رها مى كند و مى رود. |
|
| |
|
| <big>ب) به معناى اسم فاعل از ماده «غدر »يعنى حيله است، و منظور آن است كه آبگير با آب فراوانى كه دارد وارِدين را مى ترساند و هنگام شدّت احتياج آبش تمام مى شود. اين معنى را زبيدى در تأييد شعر كميت، قوى دانسته است.</big><ref><big>تاج العروس: ماده «غدر».</big></ref>
| | ب) به معناى اسم فاعل از ماده «غدر »يعنى حيله است، و منظور آن است كه آبگير با آب فراوانى كه دارد وارِدين را مى ترساند و هنگام شدّت احتياج آبش تمام مى شود. اين معنى را زبيدى در تأييد شعر كميت، قوى دانسته است.<ref><big>تاج العروس: ماده «غدر».</big></ref> |
|
| |
|
| <big>'''خم'''</big>
| | '''خم''' |
|
| |
|
| <big>ياقوت در معجم البلدان از زمخشری نقل كرده كه «[[خُمّ|خم]]» نام مرد رنگرزى بوده، كه آبگير بين مكه و مدينه به او نسبت داده شده است.</big>
| | ياقوت در معجم البلدان از زمخشری نقل كرده كه «[[خُمّ|خم]]» نام مرد رنگرزى بوده، كه آبگير بين مكه و مدينه به او نسبت داده شده است. |
|
| |
|
| <big>سپس از صاحب مشارق نقل مى كند كه گفته است : «خم اسم مجموعه درختانى در آنجاست و در آن آبگيرى است كه به خم نسبت داده مى شود».<ref>معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۸۹.</ref></big>
| | سپس از صاحب مشارق نقل مى كند كه گفته است : «خم اسم مجموعه درختانى در آنجاست و در آن آبگيرى است كه به خم نسبت داده مى شود».<ref>معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۸۹.</ref> |
|
| |
|
| <big>همين جهتِ نامگذارى را در كلام بكرى مى بينيم كه مى گويد : «غدير خم در سه مايلى جحفه است. در اين آبگير چشمه اى مى ريزد و اطراف آن درختان بسيار و در هم پيچيده است و اين همان مجموعه درختانى است كه به آن خم مى گويند».<ref>معجم ما استُعجم: ج ۲ ص ۳۶۸.</ref></big>
| | همين جهتِ نامگذارى را در كلام بكرى مى بينيم كه مى گويد : «غدير خم در سه مايلى جحفه است. در اين آبگير چشمه اى مى ريزد و اطراف آن درختان بسيار و در هم پيچيده است و اين همان مجموعه درختانى است كه به آن خم مى گويند».<ref>معجم ما استُعجم: ج ۲ ص ۳۶۸.</ref> |
|
| |
|
| == <big>پانویس</big> == | | == پانویس == |
| <references /> | | <references /> |
| [[رده:آبگیر]] | | [[رده:آبگیر]] |