۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲٬۲۶۴: | خط ۲٬۲۶۴: | ||
گفتمان غدير يک پديده تاريخى نيست، بلكه يک حقيقت ابدى است، كه اول كلمه بود، آخر كلمه بود، و جز كلمه كسى نبود، و آن كلمه خداى غدير بود.<ref>تلخيص از اينترنت، حميد آيتى زاده.</ref> | گفتمان غدير يک پديده تاريخى نيست، بلكه يک حقيقت ابدى است، كه اول كلمه بود، آخر كلمه بود، و جز كلمه كسى نبود، و آن كلمه خداى غدير بود.<ref>تلخيص از اينترنت، حميد آيتى زاده.</ref> | ||
خط ۲٬۲۷۳: | خط ۲٬۲۷۴: | ||
براى درک اين حقيقت تاريخى، گريزى جز فهم و تأمل عالمانه بر آن نيست. در اينجا به برخى از مهمترين علل و شاخصه هاى ماندگارى و جاودانگىِ گفتمان غدير اشاره، و بعضاً با استنادات تاريخى موضوع مورد پردازش و تحليل و تدقيق قرار خواهد گرفت: | براى درک اين حقيقت تاريخى، گريزى جز فهم و تأمل عالمانه بر آن نيست. در اينجا به برخى از مهمترين علل و شاخصه هاى ماندگارى و جاودانگىِ گفتمان غدير اشاره، و بعضاً با استنادات تاريخى موضوع مورد پردازش و تحليل و تدقيق قرار خواهد گرفت: | ||
خط ۲٬۲۸۴: | خط ۲٬۲۸۶: | ||
شاهد ديگر بر اين مدعى شعر [[حسان بن ثابت|حسّان بن ثابت]] در غدير است، كه در واقعه غدير از پيامبر صلى الله عليه و آله اجازه خواست آن را قرائت كند، و پيامبر صلى الله عليه وآله پس از اتمام اشعار حسان در حق او فرمود: اى حسان، مادامى كه با زبانت از ما دفاع مىكنى از سوى روح القدس مؤيَّد خواهى بود.<ref>كشف الغمة: ج ۱ ص ۳۱۸. بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۸. اسرار غدير (انصارى): ص ۴۲.</ref> | شاهد ديگر بر اين مدعى شعر [[حسان بن ثابت|حسّان بن ثابت]] در غدير است، كه در واقعه غدير از پيامبر صلى الله عليه و آله اجازه خواست آن را قرائت كند، و پيامبر صلى الله عليه وآله پس از اتمام اشعار حسان در حق او فرمود: اى حسان، مادامى كه با زبانت از ما دفاع مىكنى از سوى روح القدس مؤيَّد خواهى بود.<ref>كشف الغمة: ج ۱ ص ۳۱۸. بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۸. اسرار غدير (انصارى): ص ۴۲.</ref> | ||
'''ب) همپيوندى تكوين غدير و اراده تكوينى خداوند''' | |||
از برجستگى هاى گفتمان غدير، همپيوندى تكوين غدير و اراده تكوينى خداوند است. مفاد آيه ۶۸ سوره مائده دليل روشن بر اراده الهى بر تحقق و تكوين غدير است. گفتمان صورت گرفته در آيه و درخواست جدى و محكم خداوند از پيامبر صلى الله عليه و آله به گونه اى است كه عدم تحقق را غير متصور مىسازد، و به تبع اراده الهى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله عنان سخن را متوجه موضوع اصلى كرده، كه همان خواست الهى است. خداوند صريحاً فرموده كه فرمان قاطعى از سوى خداوند آمده تا مطلب مهمى را درباره على بن ابى طالب عليه السلام بيان كنم، و گر نه رسالت خود را نرسانده ام و از عقاب خداوند بيم دارم!<ref>دانشنامه امام على عليه السلام: ج ۸ ص ۲۳۳.</ref> | |||
بى ترديد بايد تصديق نمود «خواست خداوند» از جمله دلائل و عوامل مؤثر در جاودانگى گفتمان غدير است، كه بايد آن در احياء و هدايت انديشه هاى متعالى همواره بايد جاودانه بماند. | |||
'''ج) قدرت و قطعيت گفتمان غدير''' | |||
ظهور و بقاى يك تفكر و انديشه موقوف بر استحكام و قدرتمندى اساس و پايهها، و در عين حال به قطع آورى آن است. دوام يک گفتمان زمانى ممكن است كه از بنيان قوى، و در عين حال از جزميت و قطعيت بالايى برخوردار باشد. | |||
در جريان غدير خطاب «ان لم تفعل...» حاكى از قاطعيت و قطعيت سخن است، كه خداوند از پيامبر صلى الله عليه و آله مى خواهد در نهايت قاطعيت و بدون هيچ گونه واهمه و ترس از شر دشمنان و با صداى بلند، خواست الهى را اعلام نمايد. چنانچه اگر اين كلام از پشتوانه قوى و حتميت لازم برخوردار نبود و يا اساس متزلزلى داشت و يا سست و همراه با ترديد بود، عملاً امكان تحقق پيدا نمى كرد و به سرنوشت ديگر كلام ها و گفتمان ها دچار مى گشت؛ كه امروز اثر و دوامى از آنها ديده نمى شود. | |||
حال كه اين گفتمان در طول متمادى همواره مورد توجه انديشه انديشمندان و جلب نظر متفكران بوده و امكان دوام و اثر داشته است، گواه روشنى است بر صلابت، پايمندى و قطعيت گفتمان غدير، كه آن را پيوسته جاودانه ساخته است. | |||
'''د) حق مدارى و حق گرايى''' | |||
از ضوابط قابل توجه در تحليل گفتمان، پيوستگى و ريشه مندى آن با حقيقت محض است. دعوت به انديشه حق، راه حق، حيات حق جويانه، كرامت و عزت و شرافت اخلاقى مبتنى بر حق، رفتار و گفتار حق مدارانه و... ، از وجوه برجسته گفتمان است، كه او را زيبا و مطلوب حق جويان ساخته است. از اين رو هر انديشه و كلامى كه مبتنى بر حق و غايت آن دعوت به حق باشد، نتيجه عقلى آن پايدارى و ماندگارى است. | |||
اشارت پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازهاى مختلف خطبه غدير، چه درباره خويش و چه درباره على عليه السلام دلالت بر اين حقيقت است. آنجا كه مى فرمايد: ايها الناس، اجيبوا داعى اللَّه؛ انا رسول اللَّه<ref>نهج البلاغه (دشتى): خطبه اول.</ref>: اى مردم، دعوت كننده خدا را اجابت كنيد؛ كه من پيام آور خدا هستم. و در حق على عليه السلام مى فرمايد: ... او است كه بر حق هدايت نموده و به آن عمل مى كند، و باطن را ابطال و از آن نهى مى نمايد... .<ref>اسرار غدير (انصارى): ص ۳۵.</ref> | |||
'''هـ) جامعيت گفتمان غدير''' | |||
گفتمان غدير، به عنوان يک انديشه و نظريه مترقى و تأثيرگذار توانسته و مى تواند نيازهاى فكرى و رفتارى انسان را در حياتى ترين عرصه ها و حوزه ها تأمين، و حيات او را در مسير عالى ترين كمالات انسانى تنظيم و تعديل نمايد. | |||
اين گفتمان، گفتمان حال و گذشته و آينده بشريت است. اگر امروز اين گفتمان بعد از قرن ها مطلوب دلها و فكرهاست و توانسته است سيل عظيمى از انسان ها را به سوى خود جذب و جلب نمايد و مشتاق خود سازد، براى آن است كه انسان هاى حقيقت جو و عزت طلب اين را راهى مى دانند كه پايان آن سربلندى انسان و انسانيت است. | |||
عزت، كرامت نفس، شرافت اخلاقى، امنيت روحى و روانى، ارزش هاى والاى انسانى و... كه مطلوب فطرى و آمال درونى انسان است، تنها از قبل اين گفتمان قابل حصول و دست يافتنى است. اين زيبايى هاى اين گفتمان است، كه آن را جاذبهمند و در طول قرنها جاودانه ساخته است. از اين رو، براى گروندگان و علاقمندان، اين باور حاصل شده كه گفتمان غدير، هم راه است و هم مقصد است و هم مقصود. | |||
'''و) جهان شمولىِ گفتمان غدير''' | |||
پيامبر صلى الله عليه و آله امامت دوازده امام عليهم السلام پس از خودش را به طور رسمى و قانونى تا آخرين روز دنيا اعلام فرمود. از نكات مهم اشاره حضرت به عموميت ولايت آنان بر همه انسان ها و در طول زمانها و در همه مكانها و نفوذ كلماتشان در جميع امور بود. سپس نتيجه گيرى كرد كه شك كننده در اين مسئله كافر و ملعون و مغضوب خداست. | |||
بنابراين، يكى از شاخصه هاى قابل تأمل گفتمان غدير، فرا زمانى و فرا مكانى بودن آن است. پيام نجات بخش غدير مختص زمان پيامبر صلى الله عليه و آله يا معصومين عليهم السلام، و يا جامعه ى خاص و يا انسان هاى خاص نبوده است. بلكه انسان از آن جهت كه انسان است و جوامع انسانى به طور عام در هر عصر و زمانى با هر نسلى مخاطب و مشمول پيام غدير است. | |||
پيام جهانى اين گفتمان ارائه طريق براى نجات بشريت و جوامع انسانى از هر گونه بى عدالتى، ظلم، ناديده انگارىِ حقوق مسلم انسان ها، تعدّى و تجاوز به حريم و حرمت انسان هاست. به اين مفهوم كه تنها طريق نجات و فلاح جوامع انسانى از هجمه هاى عارض بر حقوق او، تمسک و تبعيت از ولايت الهى است كه در على عليه السلام و اولاد على عليهم السلام تجلى دارد، و اين همان فرمان مهم الهى است كه اكمال رسالت و نتيجه مندى زحمات پيامبر صلى الله عليه و آله منوط به ابلاغ آن گرديده است. | |||
خطاب با عبارت «معاشر الناس» گواهى است بر اين مدعى، كه به وضوح در فرازهاى مختلف خطبه غدير مشاهده مى گردد. نوع و شيوه خطاب و جامعه هدف در اين گفتمان، اشاره روشنى بر عموميت انسان در همه اعصار دارد. همين فصل مميزى است در ميان همه گفتمان هاى جارى؛ كه اين جامعيت و فرامندى مخاطب در آن گفتمان ها يا ديده نمى شود، و يا در نهايت كمرنگى است. | |||
لذا پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در اين باره مى فرمايد: اى مردم، اين مطلب را درباره او بدانيد و بفهميد، و بدانيد كه خداوند او را براى شما صاحب اختيار و امامى قرار داد كه اطاعتش را واجب نموده است بر مهاجرين و انصار و تابعين آنان، و بر روستايى و شهرى، و بر عجمى و عربى، و بر بزرگ و كوچک، و بر سفيد و سياه، و بر هر يكتاپرست حكم او اجرا شونده و كلام او مورد عمل و امر او نافذ است. هر كسى با او مخالفت كند ملعون است، و هر كسى تابع او باشد و او را تصديق كند مورد رحمت الهى است.<ref>اسرار غدير (انصارى): ص ۱۴۷.</ref> | |||
و يا در جاى ديگر مى فرمايد: جبرئيل سه بار از طرف خداوند بر من نازل شد، و مرا مأمور كرد كه در اين محل اجتماع بپاخيزم و بر هر سفيد سياهى اعلام كنم كه: على بن ابى طالب عليه السلام برادر من و وصى من و جانشين من بر امتم و امام بعد از من است... . | |||
اين مضامين دلالت روشنى دارند كه پيام گفتمان غدير يک پيام عام و جهانى است. | |||
'''ز) تضمين و ضمانتمندى الهى گفتمان غدير''' | |||
فضاى واقع براى ابلاغ فرمان الهى براى پيامبر صلى الله عليه و آله بسيار ثقيل و دشوار بود، زيرا ابلاغ فرمان الهى در آن شرايط دشوار كه امكان هر گونه فتنه و عناد و مخالفت از ناحيه خنّاسان و فتنه گران مى رفت، فضا را براى پيامبر صلى الله عليه و آله سنگين نموده بود. اين شرايط سخت كاملاً از كلام پيامبرصلى الله عليه و آله مشهود است؛ كه خطاب به مردم مىفرمايد: اى مردم، من از جبرئيل درخواست كردم كه از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ اين مهم معاف بدارد، زيرا از كمىِ متقين و زيادى منافقين و افساد ملامت كنندگان و حيله هاى مسخره كنندگان اسلام اطلاع دارم.<ref>اسرار غدير (انصارى): ص ۱۴۶.</ref> | |||
به نظر مى رسد اگر ضمانت الهى در انجام اين مهم نبود، تحقق فرمان الهى از ناحيه پيامبر صلى الله عليه و آله در آن فضاى سنگين بعيد مى نمود. لذا خداوند با بيان «واللَّه يعصمك من الناس»<ref>مائده / ۶۷ .</ref> آرامش و قدرتى را در وجود پيامبر صلى الله عليه و آله پديدار ساخت، تا آن حضرت بدون واهمه از مكايد، فتنه و ملامت دشمنان پيام بر حق الهى را در نهايت قدرت به مردم ابلاغ نمايد، و خود بر اين امر تصريح نمايد كه خداوند به من اعلام فرموده كه اگر آنچه در حق على عليه السلام بر من نازل نموده ابلاغ نكنم رسالت او را نرسانده ام، و براى من حفظ از شر مردم را ضمانت نموده است، و خدا كفايت كننده و كريم است. | |||
'''ح) بهره گيرى از تكنيک ها و متدلوژى مناسب در گفتمان غدير''' | |||
در اين گفتمان از شيوه و روش اقناعى - كه اثر بخشترين و ماندگارترين شيوه گفتگو است - بهره گرفته شده است. از جمله رويكردهاى به كار گرفته شده در اين شيوه است: | |||
'''يک)''' تكوين شخصيت افراد: فرمان الهى حتى بدون حضور مردم نيز عملى بود، ولى پيامبر صلى الله عليه و آله به جهت تكريم و ارج گذارى بر شخصيت مردم و آگاه سازى آنان از امر و فرمان مهم الهى دستور میدهند همگان جمع شوند، تا شخصاً فرمان الهى را بشنوند و اعلام نظر نمايد. پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله در اجتماع صد و بيست هزار نفرى فرمان مهم الهى را با حضور همگان اعلام مینمايد. اجتماع چنين جمعيتى در دنياى امروز هم غير عادى است، و در تاريخ نبوت از شش هزار سال پيش تا آن روز هرگز چنين مجلس شكوهمندى براى سخنرانى تشكيل نشده بود. | |||
'''دو)''' اعلام رسمى ولايت على بن ابى طالب عليه السلام: در اين بخش پيامبر صلى الله عليه و آله در اجتماع عظيم مردم فرمان قاطع الهى را - كه همان امامت و ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام بود - به طور رسمى اعلام مى نمايد، و مردم رسماً در جريان فرمان الهى از زبان پيامبر صلى الله عليه وآله قرار مى گيرند. | |||
'''سه)''' تأكيد بر توجه امت به مسئله امامت: در اين بخش پيامبر صلى الله عليه وآله صريحاً فرمود: هر كس از امامت سرباز زند، اعمال نيكش نابود مىشود و هميشه در جهنم خواهد بود. سپس پيامبر صلى الله عليه وآله پس از ذكر پاره اى از فضائل على عليه السلام مردم را از حسدورزى و آثار آن بر حذر داشت، و متذكر شد كه از علل گمراهى و سرپيچى و مخالفت مردم با ائمه عليهم السلام حسدورزى آنان است.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۱۴ ص ۵۵۸ .</ref> | |||
'''چهار)''' صراحت در معرفى على عليه السلام: پيامبر صلى الله عليه وآله به منظور زدودن هر گونه شبهه اى، بازوان على عليه السلام را گرفته و او را از جا بلند كرد و با بيان «من كنت مولاه فهذا على عليه السلام مولاه» با صراحت كامل فرمود: آنچه گفتم درباره «اين على» و «اولاد اين على» است، و بدين ترتيب هر گونه شبهه اى را از ميان برداشت و جاى هيچ گونه ذهنيتى را براى مردم نگذاشت و حجت را بر آنان تمام ساخت. | |||
'''پنج)''' '''فراخوانى به بيعت، پيمان گرفتن از مردم:''' پيامبر صلى الله عليه وآله پس از اتمام خطبه فرمود: شما را به بيعت كردن با خود و على بن ابى طالب عليه السلام دعوت میكنم. ضمانت اين [[بیعت]] آن است كه من با خداوند بيعت كرده ام و علىع ليه السلام هم با من. پس بيعتى را كه از شما مى گيرم از سوى خداوند و بيعت با او است. | |||
بيعت گرفتن از فرد فرد آن جمعيت انبوه از طرفى غير ممكن بود، و از سوى ديگر امكان داشت افرادى به بهانه هاى مختلف از بيعت شانه خالى كنند و حضور نيابند، و در نتيجه نتوان التزام عملى و گواهى قانونى از آنان گرفت. از اين رو، حضرت در اواخر سخنانش فرمود: اى مردم، چون با يک كف دست و با اين وقت محدود و با اين سيل جمعيت بيعت كردن براى همه ممكن نيست، پس همگى اين سخن مرا تكرار كنيد و بگوييد: | |||
ما فرمانى را كه از جانب خداوند درباره على بن ابى طالب و امامانى از فرزندانش عليهم السلام به ما رساندى بر سر مى نهيم و به آن راضى هستيم، و با قلب و جان و زبان و دستمان با تو بر اين مدعا بيعت میكنيم... . مردم يكايک سخنان حضرت را تكرار كردند و بدين وسيله بيعت عمومى گرفته شد. | |||
'''شش)''' '''تأييد سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله همراه با [[تبریک]] و تهنيت:''' مردم پس از پايان سخنان پيامبر صلى الله عليه وآله به سوى آن حضرت و اميرالمؤمنين عليه السلام روى آوردند و با ايشان دست بيعت دادند، و به پيامبر صلى الله عليه وآله و اميرالمؤمنين عليه السلام تهنيت گفتند. ابراز احساسات و فريادهاى شادى مردم كه از هر سو بر میخاست، شكوه و ابهت بى مانندى به آن اجتماع بزرگ بخشيده بود. | |||
'''هفت) شاهد گرفتن خدا:''' پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در فرازهاى مختلف خطبه غدير نسبت به انجام رسالت خويش و ابلاغ فرمان الهى، خداوند را بر اين شاهد میگيرد و میفرمايد: اللهم انى اشهدك انى قد بلّغت<ref>دانشنامه امام على عليه السلام: ج ۸ ص ۲۳۴.</ref>: پروردگارا، تو را شاهد مى گيرم كه من ابلاغ نمودم. | |||
يا خطاب به مردم مى فرمايد: اى مردم، من خدا را شاهد گرفتم و رسالتم را به شما ابلاغ نمودم. لذا از آنجايى كه هر عهد و پيمانى احتياج به شاهد و ضامنى دارد تا در صورت انكار به او مراجعه شود، پيامبر صلى الله عليه وآله شاهد و گواه اين بيعت را خداوند و خودش و ملائكه و بندگان صالح خدا تعيين كردند. | |||
بنابراين، رويكردهاى به كارگرفته شده در گفتمان غدير را شايد بتوان از اثر بخشترين و ماندگارترين شيوه و رويكردها تلقى نمود، كه تا امروز تداوم يافته، و حتى در اعصار بعد به علت پويايى و بالندگى اش به عنوان محورى ترين و مترقى ترين نيازهاى فكرى و انديشه بشرى مورد توجه انديشمندان و جوامع بشرى قرار خواهد گرفت. | |||
== پانویس == | == پانویس == |