ارتداد امت: تفاوت میان نسخه‌ها

۷٬۲۵۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹۳۲: خط ۹۳۲:


<big>«و اگر تو را از اين جهان ببريم باز از آنان انتقام خواهيم گرفت» به وسيله على بن ابى‏ طالب، «أَوْ نُرِيَنَّكَ الَّذِى وَعَدْناهُمْ فَإِنَّا عَلَيْهِمْ مُقْتَدِرُونَ»: «يا به تو نشان مى‏ دهيم آنچه به آنان وعده كرديم كه ما بر آنان اقتدار و تسلط داريم».</big>
<big>«و اگر تو را از اين جهان ببريم باز از آنان انتقام خواهيم گرفت» به وسيله على بن ابى‏ طالب، «أَوْ نُرِيَنَّكَ الَّذِى وَعَدْناهُمْ فَإِنَّا عَلَيْهِمْ مُقْتَدِرُونَ»: «يا به تو نشان مى‏ دهيم آنچه به آنان وعده كرديم كه ما بر آنان اقتدار و تسلط داريم».</big>




خط ۹۳۷: خط ۹۳۸:


<big>«بگو: پروردگارا، اگر آنچه آنان وعده داده مى‏ شوند به من نشان دادى مرا در بين قوم ظالمين قرار مده».</big>
<big>«بگو: پروردگارا، اگر آنچه آنان وعده داده مى‏ شوند به من نشان دادى مرا در بين قوم ظالمين قرار مده».</big>




<big>در پى آن چنين نازل شد: «فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِى أُوحِىَ إِلَيْكَ -  فى امْرِ عَلِىٍّ -  إِنَّكَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ»: «تمسك نما به آنچه -  درباره على -  بر تو وحى شد، كه تو بر راه راست هستى»؛ و اين آيه نازل شد كه على نشانه روز قيامت است، و نيز نازل شد: «وَ إِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ سَوْفَ تُسْئَلُونَ» عن على بن ابى‏ طالب: «و او يادآورى براى تو و قومت است و بزودى -  درباره على -  مورد سؤال قرار خواهيد گرفت».<ref>بحار الانوار: ج 32 ص 193 ح 141، ص 291 ح 244 و ج 36 ص 23 و ج 37 ص 183. الطرائف: ص 142 ح 217. شواهد التنزيل: ج 1 ص 526 . تأويل الآيات: ج 2 ص 561 . عوالم العلوم: ج 3  / 15 ص 69 ح 46.</ref></big>
<big>در پى آن چنين نازل شد: «فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِى أُوحِىَ إِلَيْكَ -  فى امْرِ عَلِىٍّ -  إِنَّكَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ»: «تمسك نما به آنچه -  درباره على -  بر تو وحى شد، كه تو بر راه راست هستى»؛ و اين آيه نازل شد كه على نشانه روز قيامت است، و نيز نازل شد: «وَ إِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ سَوْفَ تُسْئَلُونَ» عن على بن ابى‏ طالب: «و او يادآورى براى تو و قومت است و بزودى -  درباره على -  مورد سؤال قرار خواهيد گرفت».<ref>بحار الانوار: ج 32 ص 193 ح 141، ص 291 ح 244 و ج 36 ص 23 و ج 37 ص 183. الطرائف: ص 142 ح 217. شواهد التنزيل: ج 1 ص 526 . تأويل الآيات: ج 2 ص 561 . عوالم العلوم: ج 3  / 15 ص 69 ح 46.</ref></big>




خط ۹۵۹: خط ۹۶۲:


== <big>شبهه عمل صحابه در امر امامت</big><ref>مائده غدير (جعفرپور): ص92-95.</ref> ==
== <big>شبهه عمل صحابه در امر امامت</big><ref>مائده غدير (جعفرپور): ص92-95.</ref> ==
<span dir="RTL"></span>
<big>يكى از دانشمندان اهل‏ سنت در حاشيه آيه اكمال دين گفته است: اگر پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله موضوع ولايت و خلافت بعد از خود را مانند احكام نماز و روزه و حج و جهاد و ساير احكام براى اصحاب خود روشن مى‏ ساخت، آنها مخالفت نمى ‏ورزيدند و على ‏عليه السلام را رها نمى ‏كردند، همانطور كه با نماز خواندن و ساير احكامى كه پيامبرصلى الله عليه وآله بيان كرد مخالفت نكردند. پس بعيد است كه پيامبرصلى الله عليه وآله درباره اميرالمؤمنين‏ عليه السلام سفارش كرده باشد و اصحاب مخالفت كرده باشند.</big>
 
 
<big>و اما جواب اين شبهه:</big>
 
=== <big>اولاً</big> ===
<big>از جمله مسلّمات تاريخى و قرآنى و حديثى در كل فرقه‏ هاى اسلامى و حتى اديان ديكر داستان بنى ‏اسرائيل و قوم حضرت موسى‏ عليه السلام است؛ كه چگونه در نبودن حضرت موسى ‏عليه السلام از راه راست برگشتند و حضرت هارون‏ عليه السلام -  جانشين حضرت موسى‏ عليه السلام -  را خوار كردند و [[گوساله سامرى]] را خداى خود دانستند و فريفته آن شدند، و تا حضرت [[موسى‏ عليه السلام]] از ميقات برنگشت دست از گوساله ‏پرستى بر نداشتند.<ref>اعراف/148-150.</ref></big>
 
<big>با دانستن اين قصه، نبايد مخالفت اكثر صحابه پيامبر اسلام ‏صلى الله عليه وآله با اميرالمؤمنين ‏عليه السلام را بعيد بدانيم، زيرا ارتداد بنى‏ اسرائيل بنا به عللى بعيدتر از انحراف امت اسلام بود:</big>
 
<big>الف) بنى ‏اسرائيل در آن موقع پشت در پشت موحد و يكتاپرست بودند و انتظار ظهور پيامبر خود (حضرت موسى‏ عليه السلام) را داشتند، ولى اصحاب پيامبرصلى الله عليه وآله در جاهليت پرورش يافته بودند و بيشتر عمرشان در پرستش بت‏ ها گذشته بود. حتى بيشتر آن ها بر اثر ترس يا به طمع دنيا مسلمان شدند، چنانچه خداوند مى‏ فرمايد: «قالت الاعراب آمنّا قل لم تؤمنوا ولكن قولوا اسلمنا»<ref>حجرات/14. </ref></big>:
 
<big>عرب‏ هاى باديه ‏نشين گفتند ايمان آورديم بگو ايمان نياورده ‏ايد بلكه بگوييد اسلام آورده ‏ايم. و عده ‏اى هم منافق بودند، كه خداوند آيات سوره منافقون را درباره آنها نازل فرمود.</big>
 
<big>از اين جهت، روشن است كه ارتداد بنى ‏اسرائيل بعيدتر به نظر مى ‏رسد.</big>
 
 
<big>ب) آنچه در بنى ‏اسرائيل پديد آمد و گوساله را خداى خود دانستند، به مراتب بزرگ‏تر و سخت ‏تر از خليفه دانستن شخصى است كه پيامبرصلى الله عليه وآله او را به جانشينى خود منصوب نداشته بود؛ زيرا بنى ‏اسرائيل همين كه گوساله را خدا دانستند به كلى از دين بيرون رفتند، ولى اصحاب پيامبرصلى الله عليه وآله با كارى كه انجام دادند به ظاهر از اصل اسلام خارج نشدند. آن عمل هم به عقيده اهل‏ سنت اتفاقى ساده است، زيرا عقيده دارند امامت و خلافت جزء فروع دين است!<ref>با توجه به شأن نزول دو آيه تبليغ و اكمال و با توجه به اينكه مردم بعد از رسول‏ خداصلى الله عليه وآله همچنان تظاهر به اسلام مى ‏كردند و هيچ يک از شعائر دين ترک نشده بود -  كه در ضمن آيه 144 از سوره آل‏عمران به آن تأكيد شده است -  نتيجه سه آيه اين است كه عدم پذيرش امامت و تسليم نشدن در مقابل جانشين خاتم ‏انبياءصلى الله عليه وآله ارتداد و بازگشت به جاهليت است. بنابراين، جزء اصول دين بودن امامت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به وضوح از اين آيات به اثبات مى رسد. همچنين علماى بزرگ اهل‏ سنت در كتاب‏ هاى خود به روشنى بر اهميت فوق‏ العاده نصب امام تأكيد كرده ‏اند. تفتازانى در شرح عقايد تسفّيه: ص 232 مى‏ گويد: صحابه نصب امام را مهم‏تر از هر مهمى قرار دادند، تا آنجا كه آن را بر دفن رسول‏ خداصلى الله عليه وآله مقدم داشتند. سؤال اينجاست كه چگونه فرعى از فروع دين به يک باره چنان وجوبى پيدا كرد و اهميت آن از تشييع و نماز خواندن و تدفين پيكر رسول‏ خداصلى الله عليه وآله بيشتر شد؟! جواهر الكلام: ج 1 ص354، 355).</ref></big>
 
 
<big>ج. ارتداد و انحراف بنى‏ اسرائيل در زمان حيات پيامبرصلى الله عليه وآله آنها پديد آمد، ولى مخالفت اصحاب رسول ‏خداصلى الله عليه وآله در موضوع جانشينى آن حضرت بعد از شهادت آن وجود مقدس بود.</big>
 
<big>بديهى است كه كار بنى‏ اسرائيل بعيدتر از عمل اصحاب پيامبرصلى الله عليه وآله به نظر مى ‏رسد. بنابراين وقتى از بنى ‏اسرائيل -  كه آن همه به خدا نزديک بودند -  چنان عملى (گوساله‏ پرست شدن) صادر شود، از همه امت اسلام كه تازه از بت ‏پرستى نجات يافته بودند، وقوع آن بعيد به نظر نمى ‏رسد.</big>
 
=== <big>ثانياً</big> ===
<big>خداوند در قرآن مجيد از دگرگونى امت پيامبر اسلام‏ صلى الله عليه وآله خبر داده بود: «افان مات او قتل انقلبتم على اعقابكم و من ينقلب على عقبيه فلن يضر اللَّه شيئاً و سيجزى اللَّه الشاكرين»<ref>آل ‏عمران/134. </ref></big>:
 
<big>آيا اگر او (پيامبر) بميرد يا كشته شود از عقيده خود بر مى ‏گرديد و هر كس از عقيده خود باز گردد هرگز هيچ زيانى به خدا نمى ‏رساند و به زودى خداوند سپاسگزاران را پاداش خواهد داد.</big>


== <big>پانویس</big> ==
== <big>پانویس</big> ==