پرش به محتوا

سند مکتوب غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

۵٬۶۶۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۸ دسامبر ۲۰۲۱
خط ۷۷: خط ۷۷:
انتخاب روش كتابت و تنظيم سندى كه براى روزهاى آينده و نسل‏ هاى آينده ارزش خاصى دارد در برابر فراموشكاران نقش ويژه ‏اى ايفا مى‏ كند. دقيقاً مانند مسئله كتف كه پيامبرصلى الله عليه وآله در ساعات آخر عمر درخواست آن را كردند تا سندى محكم به دست مؤمنين بدهند؛ ولى عمر مانع شد و به هر قيمتى بود نگذاشت براى آن حضرت كتف و دوات بياورند، و حتى حاضر به توهين به ساحت مقدس رسول اللَّه‏ صلى الله عليه وآله شد!<ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۴۶۶،۴۶۷، ۵۱۳۵۸۶  - ۵۲۹  . الغدير: ج ۵ ص ۳۴۰.</ref>
انتخاب روش كتابت و تنظيم سندى كه براى روزهاى آينده و نسل‏ هاى آينده ارزش خاصى دارد در برابر فراموشكاران نقش ويژه ‏اى ايفا مى‏ كند. دقيقاً مانند مسئله كتف كه پيامبرصلى الله عليه وآله در ساعات آخر عمر درخواست آن را كردند تا سندى محكم به دست مؤمنين بدهند؛ ولى عمر مانع شد و به هر قيمتى بود نگذاشت براى آن حضرت كتف و دوات بياورند، و حتى حاضر به توهين به ساحت مقدس رسول اللَّه‏ صلى الله عليه وآله شد!<ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۴۶۶،۴۶۷، ۵۱۳۵۸۶  - ۵۲۹  . الغدير: ج ۵ ص ۳۴۰.</ref>


'''نكته سوم: ثبت اقرار مردم'''
آنچه از ظاهر اين داستان كوتاه پيداست اينكه حضرت گزارش گونه ‏اى از اين مراسم تهيه كرد، نه آنكه محتواى آن را به امضاى همه آنان رسانده باشد. همين اندازه كه به امر حضرت و در حضورش گزارشى تهيه شود و اقرارهاى مردم در آن ثبت شود از امضاى همه آنان مهم‏تر خواهد بود.
'''نكته چهارم: غدير متعلق به همه'''
در اين مراسم حضرت تعمد داشته كه هيچ گروهى را مورد توجه خاص قرار ندهد، بلكه از يك سو قريش را مورد خطاب قرار مى ‏دهد، سپس همه عرب را و بعد همه موالى را كه منظور غير عرب هستند.
اين بدان معناست كه غدير متعلق به همه است و مخاطب آن همه مسلمانانند، و عمل كننده به آن هم بايد همه عرب و عجم از هر قبيله و گروهى، و به هر رنگى از سياه و سفيد و زرد و سرخ باشند؛ چنانكه در متن خطابه غدير مى ‏فرمايد:
((انَّ جَبْرَئيلَ هَبَطَ الَىَّ ... انْ اقُومَ فى هذَا الْمَشْهَدِ فَاعْلِمَ كُلَّ ابْيَضَ وَ اسْوَدَ: انَّ عَلِىَّ بْنَ ابى‏ طالِبٍ اخى وَ وَصِيّى)) .
'''نكته پنجم: امضاى الهى در كنار سند مكتوب'''
آياتى كه در پايان اين ماجرا نازل شده امضاى ديگرى از خداوند است كه پاسخ فتنه‏ گران را مى‏ دهد. آنان كه موذى گرانه مى‏ پرسيدند: مِنَ اللَّه اوْ مِنْ رَسُولِهِ: آيا غدير و ولايت و بيعت از طرف خداست يا از طرف رسولش است؟ پاسخ خدا چنين است:
»ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى«؛ يعنى اين همان پيامبر است كه كلمه كلمه ‏اش هدايت مردم بوده و تغيير نكرده و -  نعوذ باللَّه -  گمراهى در او پديد نيامده است.
»وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى«؛ او كه از روى هوا و هوس سخنى نمى‏ گويد، و تمام سخنان او حساب شده و مورد امضاى خداست.
»إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى«؛ آنچه او مى‏ گويد وحى خداست و از طرف خدا به او الهام گرديده است.
'''نكته ششم: بيان مقام عظيم پيامبرصلى الله عليه وآله'''
پس از اعلام ولايت -  به جز عده‏اى كه كاملاً در برابر امر ولايت سر تسليم فرود آوردند -  بقيه مردم استنكاف و نپذيرفتن ولايت را در دل خود با يكى از سه جهت عنوان كردند: عده ‏اى مى‏ گفتند كه به تشخيص ما پيامبرصلى الله عليه وآله از راه حق منحرف شده است!! عده ‏اى ديگر برنامه غدير را سخنان جالبى براى اغواى مردم تلقى كردند! عده‏ اى ديگر هم به صراحت گفتند: او خواسته دل خود را مى‏ گويد.
اگر چه اين سه ديدگاه قابل جمع در يك عنوان است ولى با ديده دقت كه بنگريم حاكى از فساد اعتقادى آنان در گونه‏ هاى متفاوت است. يعنى عده اى كار حضرت را اشتباه تلقى مى‏ كردند و عده‏ اى ديگر آن را حيله و تزوير به شمار مى ‏آوردند و عده اى حمل بر نفس پرستى و پيروى از خواهش دل مى ‏كردند.
خداوند همه اين برخوردهاى كفرآميز را كه برخاسته از ضعف ايمان يا عدم اعتقاد بود با اين آيات پاسخ داد، و بار ديگر مقام عظيم پيامبرصلى الله عليه وآله را به همه كوردلانى كه بر سر مسئله ولايت چنين جسارتى به آن حضرت روا داشتند، خاطر نشان ساخت. امام صادق‏ عليه السلام اين مرحله غدير را چنين بيان فرموده است:
هنگامى كه پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را معرفى كرد، مردم سه دسته شدند: عده‏ اى گفتند: محمد گمراه شده است. عده ‏اى ديگر گفتند: اغوا شده است. گروه ديگرى گفتند: درباره اهل‏بيتش و پسر عمويش از روى هواى نفس سخن مى ‏گويد.
اينجا بود كه خداوند سبحان چنين نازل كرد: »وَ النَّجْمِ إِذا هَوى، ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى، وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى، إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى« : »قسم به ستاره هنگامى كه فرودآمد، صاحب شما )يعنى پيامبرصلى الله عليه وآله( گمراه نشده و اغوا نشده و از روى هواى نفس سخن نمى‏گويد. آنچه مى‏گويد وحيى است كه بر او نازل مى‏شود« .××× 1 عوالم العلوم: ج 3  / 15 ص 151 ح 228. تأويل الآيات: ج 2 ص 623 .