خبیث: تفاوت میان نسخه‌ها

۸۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ دسامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹۳: خط ۹۳:
جا دارد در اينجا دو منشأ اصيل طيب و خبيث بودن را در سايه كلام معصومين ‏عليهم السلام با ظرافت بيشترى مطرح كنيم: «أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ»در عالم ذرّ، طيب ولادت و شرك شيطان در انعقاد نطفه، كه شامل شش بحث خواهد بود.
جا دارد در اينجا دو منشأ اصيل طيب و خبيث بودن را در سايه كلام معصومين ‏عليهم السلام با ظرافت بيشترى مطرح كنيم: «أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ»در عالم ذرّ، طيب ولادت و شرك شيطان در انعقاد نطفه، كه شامل شش بحث خواهد بود.


بحث اول: ولايت در عالم ذرّ و روز الَسْت
'''بحث اول: ولايت در عالم ذرّ و روز الَسْت'''


به تصريح قرآن خداوند از همه بنى‏آدم پيمان گرفته است، كه از آن روز ميثاق به «عالم ذرّ» و «روز الَسْت» تعبير مى‏ كنيم: «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِى آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ...» .<ref>اعراف /  ۱۷۲.</ref>نگاهى به جزئيات اين ميثاق پرده از اصالت ‏ها و ذاتيات خميره انسان‏ ها بر مى‏دارد كه طيب و خبيث نتيجه آن است.
به تصريح قرآن خداوند از همه بنى‏آدم پيمان گرفته است، كه از آن روز ميثاق به «عالم ذرّ» و «روز الَسْت» تعبير مى‏ كنيم: «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِى آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ...» .<ref>اعراف /  ۱۷۲.</ref>نگاهى به جزئيات اين ميثاق پرده از اصالت ‏ها و ذاتيات خميره انسان‏ ها بر مى‏دارد كه طيب و خبيث نتيجه آن است.
خط ۱۰۷: خط ۱۰۷:
آنگاه به اصحاب يمين دستور داد داخل آتش شوند. همگى هجوم آوردند و داخل آن شدند و خدا آتش را بر ايشان سرد و سلامت قرار داد.
آنگاه به اصحاب يمين دستور داد داخل آتش شوند. همگى هجوم آوردند و داخل آن شدند و خدا آتش را بر ايشان سرد و سلامت قرار داد.


آنگاه از همه پرسيد: «أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ» ، آيا من پروردگار شما نيستم؟ اصحاب يمين با اختيار و ميل خويش گفتند: آرى، و اصحاب شِمال با كراهت گفتند: آرى، ولى خداوند پيمان همه را گرفت.<ref>بحار الانوار: ج ۵ ص ۲۴۵ و ج ۹۹ ص ۲۱۸.</ref>


آنگاه از همه پرسيد: »أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ« ، آيا من پروردگار شما نيستم؟ اصحاب يمين با اختيار و ميل خويش گفتند: آرى، و اصحاب شِمال با كراهت گفتند: آرى، ولى خداوند پيمان همه را گرفت.××× 1 بحار الانوار: ج 5 ص 245 و ج 99 ص 218. ×××
بنابراين، مى‏ بينيم كه در آن روز هم از پذيرفتن ولايت و صاحب اختيارى خداوند و اطاعت مطلق از فرامين پروردگار برتافتند و سرباز زدند. با به خاطر سپردن كيفيت «بَلى» گفتن اصحاب يمين و شِمال، به استقبال حديثى از پيامبر صلى الله عليه و آله مى‏رويم كه جزئيات ديگرى از اين ماجرا را بيان مى‏ كند، آنجا كه به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فرمود:
 
بنابراين، مى‏بينيم كه در آن روز هم از پذيرفتن ولايت و صاحب اختيارى خداوند و اطاعت مطلق از فرامين پروردگار برتافتند و سرباز زدند. با به خاطر سپردن كيفيت »بَلى« گفتن اصحاب يمين و شِمال، به استقبال حديثى از پيامبرصلى الله عليه وآله مى‏رويم كه جزئيات ديگرى از اين ماجرا را بيان مى‏كند، آنجا كه به اميرالمؤمنين‏عليه السلام فرمود:
 


انْتَ الَّذِى احْتَجَّ اللَّه بِهِ فِى ابْتِداءِ الْخَلْقِ حَيْثُ اقامَهُمْ فَقالَ: الَسْتُ بِرَبِّكُمْ؟ فَقالُوا جَميعاً: بَلى فَقالَ: وَ مُحَمَّدٌ رَسُولى؟ فَقالُوا جَميعاً: بَلى فَقالَ: وَ عَلِىٌّ اميرُالْمُؤْمِنينَ؟ فَقالَ الْخَلْقُ جَميعاً: لا! اسْتِكْباراً وَ عُتُوّاً عَنْ وِلايَتِكَ الاّ نَفَرٌ قَليلٌ، وَ هُمْ اقَلُّ الْقَليلِ، وَ هُمْ اصْحابُ الْيَمينِ:
انْتَ الَّذِى احْتَجَّ اللَّه بِهِ فِى ابْتِداءِ الْخَلْقِ حَيْثُ اقامَهُمْ فَقالَ: الَسْتُ بِرَبِّكُمْ؟ فَقالُوا جَميعاً: بَلى فَقالَ: وَ مُحَمَّدٌ رَسُولى؟ فَقالُوا جَميعاً: بَلى فَقالَ: وَ عَلِىٌّ اميرُالْمُؤْمِنينَ؟ فَقالَ الْخَلْقُ جَميعاً: لا! اسْتِكْباراً وَ عُتُوّاً عَنْ وِلايَتِكَ الاّ نَفَرٌ قَليلٌ، وَ هُمْ اقَلُّ الْقَليلِ، وَ هُمْ اصْحابُ الْيَمينِ:


تو آن كسى هستى كه خداوند در ابتداى خلقت به وسيله او بر مردم اتمام حجت كرد، آنگاه ايشان را در پيشگاه خويش قرار داد و فرمود: آيا پروردگار شما نيستم؟ همگى گفتند: بلى. فرمود: آيا محمد پيامبر من نيست؟ همگى گفتند: بلى. فرمود: آيا على اميرالمؤمنين نيست؟ همگى گفتند: نه! از روى تكبر و سرپيچى از ولايت تو، مگر عده كمى كه بسيار كم بودند و آنان اصحاب يمين ‏اند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۲۷۲ ، ۲۸۵ ، ۲۹۴. اليقين: ص ۲۱۳ ،۲۸۲.</ref>


تو آن كسى هستى كه خداوند در ابتداى خلقت به وسيله او بر مردم اتمام حجت كرد، آنگاه ايشان را در پيشگاه خويش قرار داد و فرمود: آيا پروردگار شما نيستم؟ همگى گفتند: بلى. فرمود: آيا محمد پيامبر من نيست؟ همگى گفتند: بلى. فرمود: آيا على اميرالمؤمنين نيست؟ همگى گفتند: نه! از روى تكبر و سرپيچى از ولايت تو، مگر عده كمى كه بسيار كم بودند و آنان اصحاب يمين‏اند.××× 1 بحار الانوار: ج 26 ص 294 285 272. اليقين: ص 282 213. ×××
در اين جلوه از عالم ذرّ مى‏بينيم همانان كه در حديث اول از اجابت فرمان پروردگار سر باز زدند، اينك كه همان گوينده «أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ» از آنان سه اقرار مى‏ خواهد: توحيد و نبوت و امامت، در مورد سوم در مقابل او قد علم مى ‏كنند و پاسخ منفى مى‏دهند، و عجيب اينكه عده‏شان هم بسيار بلكه اكثريت است!
 
 
در اين جلوه از عالم ذرّ مى‏بينيم همانان كه در حديث اول از اجابت فرمان پروردگار سر باز زدند، اينك كه همان گوينده »أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ« از آنان سه اقرار مى‏خواهد: توحيد و نبوت و امامت، در مورد سوم در مقابل او قد علم مى‏كنند و پاسخ منفى مى‏دهند، و عجيب اينكه عده‏شان هم بسيار بلكه اكثريت است!


همان گونه كه در اين جهان جلوه كرده و بلى گويان به على بن ابى ‏طالب‏عليه السلام هميشه در اقليت بوده ‏اند، و منكرين خلافت بلا فصل او و يازده امام ‏عليهم السلام با نشان توحيد و نبوت از پذيرفتن مقام آنان سرباز زده ‏اند. آثار عالم ذرّ در دنيا ظهور مى ‏يابد و صاحب ولايت آن را تشخيص مى‏ دهد چنانكه ابليس روزى با اميرالمؤمنين ‏عليه السلام رو به رو شد و اين نكته را درباره روز ميثاق براى حضرت بازگو كرد و گفت:


همان گونه كه در اين جهان جلوه كرده و بلى گويان به على بن ابى‏طالب‏عليه السلام هميشه در اقليت بوده‏اند، و منكرين خلافت بلا فصل او و يازده امام‏عليهم السلام با نشان توحيد و نبوت از پذيرفتن مقام آنان سرباز زده‏اند. آثار عالم ذرّ در دنيا ظهور مى‏يابد و صاحب ولايت آن را تشخيص مى‏دهد چنانكه ابليس روزى با اميرالمؤمنين‏عليه السلام رو به رو شد و اين نكته را درباره روز ميثاق براى حضرت بازگو كرد و گفت:
آنگاه كه خداوند آدم را خلق كرد و نسل او را مانند ذراتى از صلبش بيرون آورد و از آنان پيمان گرفت: «أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ» ؟ گفتند: آرى. خداوند آنان را بر خودشان شاهد گرفت و ميثاق محمد و تو را -  يا على -  گرفت و همه را به تو شناساند و روح همه را به تو معرفى كرد. لذا هيچ كس به تو اظهار نمى ‏كند كه دوستت دارد مگر آنكه تو او را مى ‏شناسى، و هيچ كس به تو اظهار نمى‏ كند كه تو را مبغوض مى ‏دارد مگر آنكه او را مى‏ شناسى.<ref>بحار الانوار: ج ۳۹ ص ۱۷۸ ح ۲۱.</ref>


آنگاه كه خداوند آدم را خلق كرد و نسل او را مانند ذراتى از صلبش بيرون آورد و از آنان پيمان گرفت: »أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ« ؟ گفتند: آرى. خداوند آنان را بر خودشان شاهد گرفت و ميثاق محمد و تو را -  يا على -  گرفت و همه را به تو شناساند و روح همه را به تو معرفى كرد. لذا هيچ كس به تو اظهار نمى‏كند كه دوستت دارد مگر آنكه تو او را مى‏شناسى، و هيچ كس به تو اظهار نمى‏كند كه تو را مبغوض مى‏دارد مگر آنكه او را مى‏شناسى.××× 1 بحار الانوار: ج 39 ص 178 ح 21. ×××
دنباله اين مسير بسيار روشن است كه عالم ذر را به بهشت و جهنم وصل مى ‏نمايد.


امام صادق‏ عليه السلام مى ‏فرمايد: خداوند از شيعيان ما پيمان گرفت همان گونه كه از بنى آدم پيمان گرفت، آنجا كه مى ‏فرمايد: «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِى آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى» . پس هر كس به ميثاق خود وفا كند خداوند نيز با بهشت به او وفا مى ‏كند، و هر كس ما را مبغوض بدارد و حق ما را ادا نكند در آتش هميشگى و دائمى خواهد بود.<ref>بحار الانوار: ج ۲ ص ۱۹۰ ح ۲۴.</ref>


دنباله اين مسير بسيار روشن است كه عالم ذر را به بهشت و جهنم وصل مى‏نمايد.
'''بحث دوم: ارتباط ولايت با طيب ولادت'''


از عوامل ريشه ‏اى در طيب بودن و خباثت، كيفيت انعقاد نطفه انسان است. ارتباط مستقيم اين مسئله با پذيرفتن ولايت اهل‏ بيت‏ عليهم السلام از مسلمات است و احاديث بسيارى درباره آن وارد شده و عملاً نيز به اثبات رسيده است. در احاديثى «طيب الولادة» آغاز نعمت‏ ها شمرده شده كه بايد به خاطر آن شكر خاصى از درگاه ايزدى نمود.


امام صادق‏عليه السلام مى‏فرمايد: خداوند از شيعيان ما پيمان گرفت همان گونه كه از بنى آدم پيمان گرفت، آنجا كه مى‏فرمايد: »وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِى آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى« . پس هر كس به ميثاق خود وفا كند خداوند نيز با بهشت به او وفا مى‏كند، و هر كس ما را مبغوض بدارد و حق ما را ادا نكند در آتش هميشگى و دائمى خواهد بود.××× 2 بحار الانوار: ج 2 ص 190 ح 24. ×××
پيامبر صلى الله عليه و آله مى‏ فرمايد: مَنْ احَبَّنا اهْلَ ‏الْبَيْتِ فَلْيَحْمِدِ اللَّه عَلى اوَّلِ النِّعَمِ. قيلَ: وَ ما اوَّلُ النِّعَمِ؟ قالَ: طيبُ الْوِلادَةِ؛ لايُحِبُّنا الاّ مَنْ طابَتْ وِلادَتُهُ: هر كس ما اهل ‏بيت را دوست دارد خدا را بر اولينِ نعمت‏ ها سپاس گويد. پرسيدند: اولين نعمت ‏ها چيست؟ فرمود: پاكىِ ولادت. سپس فرمود: ما را دوست نمى‏ دارد مگر كسى كه ولادتش پاک باشد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۵ ح ۳، ص ۱۵۰ ح ۱۸، ص ۱۵۲ ح ۲۳.</ref>
 
 
بحث دوم: ارتباط ولايت با طيب ولادت
 
از عوامل ريشه‏اى در طيب بودن و خباثت، كيفيت انعقاد نطفه انسان است. ارتباط مستقيم اين مسئله با پذيرفتن ولايت اهل‏بيت‏عليهم السلام از مسلمات است و احاديث بسيارى درباره آن وارد شده و عملاً نيز به اثبات رسيده است. در احاديثى »طيب الولادة« آغاز نعمت‏ها شمرده شده كه بايد به خاطر آن شكر خاصى از درگاه ايزدى نمود.
 
 
پيامبرصلى الله عليه وآله مى‏فرمايد: مَنْ احَبَّنا اهْلَ‏الْبَيْتِ فَلْيَحْمِدِ اللَّه عَلى اوَّلِ النِّعَمِ. قيلَ: وَ ما اوَّلُ النِّعَمِ؟ قالَ: طيبُ الْوِلادَةِ؛ لايُحِبُّنا الاّ مَنْ طابَتْ وِلادَتُهُ: هر كس ما اهل‏بيت را دوست دارد خدا را بر اولينِ نعمت‏ها سپاس گويد. پرسيدند: اولين نعمت‏ها چيست؟ فرمود: پاكىِ ولادت. سپس فرمود: ما را دوست نمى‏دارد مگر كسى كه ولادتش پاك باشد.××× 3 بحار الانوار: ج 27 ص 145 ح ص 150 ح 18، ص 152 ح 23. ×××
 
شكى نيست كه منظور از »طيب الولادة« و »پاكى ولادت« حلال زادگى است كه نقطه مقابل آن حرام زادگى و از زنا متولد شدن و يا در ايام حيض باردار شدن مادر است. چنانكه اميرالمؤمنين‏عليه السلام مى‏فرمايد: لا يُحِبُّنا وَلَدُ زِنا اوْ مَنْ حَمَلَتْ بِهِ امُّهُ فى حَيْضِها: دوست نمى‏دارد ما را ولدالزنا يا كسى كه مادرش در ايام حيض به او حامله شده باشد.××× 1 بحار الانوار: ج 27 ص 148 ح 11. ×××


شكى نيست كه منظور از «طيب الولادة» و «پاكى ولادت» حلال زادگى است كه نقطه مقابل آن حرام زادگى و از زنا متولد شدن و يا در ايام حيض باردار شدن مادر است. چنانكه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مى ‏فرمايد: لا يُحِبُّنا وَلَدُ زِنا اوْ مَنْ حَمَلَتْ بِهِ امُّهُ فى حَيْضِها: دوست نمى ‏دارد ما را ولدالزنا يا كسى كه مادرش در ايام حيض به او حامله شده باشد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۸ ح ۱۱.</ref>


در احاديث بعدى اين مطلب بيشتر روشن خواهد شد.
در احاديث بعدى اين مطلب بيشتر روشن خواهد شد.


اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در ارتباط طهارت نسل با پذيرش ولايت نكته ظريفى فرموده است: اگر امور به دست مردم بود (و همين انتخاب ظاهرى بود) احدى را بر ما مقدم نمى‏ داشتند و نمى‏ پذيرفتند، ولى خداوند است كه هر كس را بخواهد به رحمت خويش اختصاص مى‏دهد.


اميرالمؤمنين‏عليه السلام در ارتباط طهارت نسل با پذيرش ولايت نكته ظريفى فرموده است: اگر امور به دست مردم بود )و همين انتخاب ظاهرى بود( احدى را بر ما مقدم نمى‏داشتند و نمى‏پذيرفتند، ولى خداوند است كه هر كس را بخواهد به رحمت خويش اختصاص مى‏دهد.
سپس در بيان آن رحمت الهى فرمود: پس خدا را شكر كنيد بر آنچه شما را اختصاص داده از آغاز نعمت‏ ها. سپس فرمود: منظورم طيب الولادة و پاكى در تولد است.<ref>بحار الانوار: ج ۱۰ ص ۹۹.</ref>
 


سپس در بيان آن رحمت الهى فرمود: پس خدا را شكر كنيد بر آنچه شما را اختصاص داده از آغاز نعمت‏ها. سپس فرمود: منظورم طيب الولادة و پاكى در تولد است.××× 2 بحار الانوار: ج 10 ص 99. ×××