۲۶٬۰۳۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
جا دارد در اينجا دو منشأ اصيل طيب و خبيث بودن را در سايه كلام معصومين عليهم السلام با ظرافت بيشترى مطرح كنيم: «أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ»در عالم ذرّ، طيب ولادت و شرك شيطان در انعقاد نطفه، كه شامل شش بحث خواهد بود. | جا دارد در اينجا دو منشأ اصيل طيب و خبيث بودن را در سايه كلام معصومين عليهم السلام با ظرافت بيشترى مطرح كنيم: «أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ»در عالم ذرّ، طيب ولادت و شرك شيطان در انعقاد نطفه، كه شامل شش بحث خواهد بود. | ||
بحث اول: ولايت در عالم ذرّ و روز الَسْت | '''بحث اول: ولايت در عالم ذرّ و روز الَسْت''' | ||
به تصريح قرآن خداوند از همه بنىآدم پيمان گرفته است، كه از آن روز ميثاق به «عالم ذرّ» و «روز الَسْت» تعبير مى كنيم: «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِى آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ...» .<ref>اعراف / ۱۷۲.</ref>نگاهى به جزئيات اين ميثاق پرده از اصالت ها و ذاتيات خميره انسان ها بر مىدارد كه طيب و خبيث نتيجه آن است. | به تصريح قرآن خداوند از همه بنىآدم پيمان گرفته است، كه از آن روز ميثاق به «عالم ذرّ» و «روز الَسْت» تعبير مى كنيم: «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِى آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ...» .<ref>اعراف / ۱۷۲.</ref>نگاهى به جزئيات اين ميثاق پرده از اصالت ها و ذاتيات خميره انسان ها بر مىدارد كه طيب و خبيث نتيجه آن است. | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
آنگاه به اصحاب يمين دستور داد داخل آتش شوند. همگى هجوم آوردند و داخل آن شدند و خدا آتش را بر ايشان سرد و سلامت قرار داد. | آنگاه به اصحاب يمين دستور داد داخل آتش شوند. همگى هجوم آوردند و داخل آن شدند و خدا آتش را بر ايشان سرد و سلامت قرار داد. | ||
آنگاه از همه پرسيد: «أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ» ، آيا من پروردگار شما نيستم؟ اصحاب يمين با اختيار و ميل خويش گفتند: آرى، و اصحاب شِمال با كراهت گفتند: آرى، ولى خداوند پيمان همه را گرفت.<ref>بحار الانوار: ج ۵ ص ۲۴۵ و ج ۹۹ ص ۲۱۸.</ref> | |||
بنابراين، مى بينيم كه در آن روز هم از پذيرفتن ولايت و صاحب اختيارى خداوند و اطاعت مطلق از فرامين پروردگار برتافتند و سرباز زدند. با به خاطر سپردن كيفيت «بَلى» گفتن اصحاب يمين و شِمال، به استقبال حديثى از پيامبر صلى الله عليه و آله مىرويم كه جزئيات ديگرى از اين ماجرا را بيان مى كند، آنجا كه به اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: | |||
بنابراين، | |||
انْتَ الَّذِى احْتَجَّ اللَّه بِهِ فِى ابْتِداءِ الْخَلْقِ حَيْثُ اقامَهُمْ فَقالَ: الَسْتُ بِرَبِّكُمْ؟ فَقالُوا جَميعاً: بَلى فَقالَ: وَ مُحَمَّدٌ رَسُولى؟ فَقالُوا جَميعاً: بَلى فَقالَ: وَ عَلِىٌّ اميرُالْمُؤْمِنينَ؟ فَقالَ الْخَلْقُ جَميعاً: لا! اسْتِكْباراً وَ عُتُوّاً عَنْ وِلايَتِكَ الاّ نَفَرٌ قَليلٌ، وَ هُمْ اقَلُّ الْقَليلِ، وَ هُمْ اصْحابُ الْيَمينِ: | انْتَ الَّذِى احْتَجَّ اللَّه بِهِ فِى ابْتِداءِ الْخَلْقِ حَيْثُ اقامَهُمْ فَقالَ: الَسْتُ بِرَبِّكُمْ؟ فَقالُوا جَميعاً: بَلى فَقالَ: وَ مُحَمَّدٌ رَسُولى؟ فَقالُوا جَميعاً: بَلى فَقالَ: وَ عَلِىٌّ اميرُالْمُؤْمِنينَ؟ فَقالَ الْخَلْقُ جَميعاً: لا! اسْتِكْباراً وَ عُتُوّاً عَنْ وِلايَتِكَ الاّ نَفَرٌ قَليلٌ، وَ هُمْ اقَلُّ الْقَليلِ، وَ هُمْ اصْحابُ الْيَمينِ: | ||
تو آن كسى هستى كه خداوند در ابتداى خلقت به وسيله او بر مردم اتمام حجت كرد، آنگاه ايشان را در پيشگاه خويش قرار داد و فرمود: آيا پروردگار شما نيستم؟ همگى گفتند: بلى. فرمود: آيا محمد پيامبر من نيست؟ همگى گفتند: بلى. فرمود: آيا على اميرالمؤمنين نيست؟ همگى گفتند: نه! از روى تكبر و سرپيچى از ولايت تو، مگر عده كمى كه بسيار كم بودند و آنان اصحاب يمين اند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۲۷۲ ، ۲۸۵ ، ۲۹۴. اليقين: ص ۲۱۳ ،۲۸۲.</ref> | |||
در اين جلوه از عالم ذرّ مىبينيم همانان كه در حديث اول از اجابت فرمان پروردگار سر باز زدند، اينك كه همان گوينده «أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ» از آنان سه اقرار مى خواهد: توحيد و نبوت و امامت، در مورد سوم در مقابل او قد علم مى كنند و پاسخ منفى مىدهند، و عجيب اينكه عدهشان هم بسيار بلكه اكثريت است! | |||
در اين جلوه از عالم ذرّ مىبينيم همانان كه در حديث اول از اجابت فرمان پروردگار سر باز زدند، اينك كه همان گوينده | |||
همان گونه كه در اين جهان جلوه كرده و بلى گويان به على بن ابى طالبعليه السلام هميشه در اقليت بوده اند، و منكرين خلافت بلا فصل او و يازده امام عليهم السلام با نشان توحيد و نبوت از پذيرفتن مقام آنان سرباز زده اند. آثار عالم ذرّ در دنيا ظهور مى يابد و صاحب ولايت آن را تشخيص مى دهد چنانكه ابليس روزى با اميرالمؤمنين عليه السلام رو به رو شد و اين نكته را درباره روز ميثاق براى حضرت بازگو كرد و گفت: | |||
آنگاه كه خداوند آدم را خلق كرد و نسل او را مانند ذراتى از صلبش بيرون آورد و از آنان پيمان گرفت: «أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ» ؟ گفتند: آرى. خداوند آنان را بر خودشان شاهد گرفت و ميثاق محمد و تو را - يا على - گرفت و همه را به تو شناساند و روح همه را به تو معرفى كرد. لذا هيچ كس به تو اظهار نمى كند كه دوستت دارد مگر آنكه تو او را مى شناسى، و هيچ كس به تو اظهار نمى كند كه تو را مبغوض مى دارد مگر آنكه او را مى شناسى.<ref>بحار الانوار: ج ۳۹ ص ۱۷۸ ح ۲۱.</ref> | |||
دنباله اين مسير بسيار روشن است كه عالم ذر را به بهشت و جهنم وصل مى نمايد. | |||
امام صادق عليه السلام مى فرمايد: خداوند از شيعيان ما پيمان گرفت همان گونه كه از بنى آدم پيمان گرفت، آنجا كه مى فرمايد: «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِى آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى» . پس هر كس به ميثاق خود وفا كند خداوند نيز با بهشت به او وفا مى كند، و هر كس ما را مبغوض بدارد و حق ما را ادا نكند در آتش هميشگى و دائمى خواهد بود.<ref>بحار الانوار: ج ۲ ص ۱۹۰ ح ۲۴.</ref> | |||
'''بحث دوم: ارتباط ولايت با طيب ولادت''' | |||
از عوامل ريشه اى در طيب بودن و خباثت، كيفيت انعقاد نطفه انسان است. ارتباط مستقيم اين مسئله با پذيرفتن ولايت اهل بيت عليهم السلام از مسلمات است و احاديث بسيارى درباره آن وارد شده و عملاً نيز به اثبات رسيده است. در احاديثى «طيب الولادة» آغاز نعمت ها شمرده شده كه بايد به خاطر آن شكر خاصى از درگاه ايزدى نمود. | |||
پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمايد: مَنْ احَبَّنا اهْلَ الْبَيْتِ فَلْيَحْمِدِ اللَّه عَلى اوَّلِ النِّعَمِ. قيلَ: وَ ما اوَّلُ النِّعَمِ؟ قالَ: طيبُ الْوِلادَةِ؛ لايُحِبُّنا الاّ مَنْ طابَتْ وِلادَتُهُ: هر كس ما اهل بيت را دوست دارد خدا را بر اولينِ نعمت ها سپاس گويد. پرسيدند: اولين نعمت ها چيست؟ فرمود: پاكىِ ولادت. سپس فرمود: ما را دوست نمى دارد مگر كسى كه ولادتش پاک باشد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۵ ح ۳، ص ۱۵۰ ح ۱۸، ص ۱۵۲ ح ۲۳.</ref> | |||
شكى نيست كه منظور از «طيب الولادة» و «پاكى ولادت» حلال زادگى است كه نقطه مقابل آن حرام زادگى و از زنا متولد شدن و يا در ايام حيض باردار شدن مادر است. چنانكه اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد: لا يُحِبُّنا وَلَدُ زِنا اوْ مَنْ حَمَلَتْ بِهِ امُّهُ فى حَيْضِها: دوست نمى دارد ما را ولدالزنا يا كسى كه مادرش در ايام حيض به او حامله شده باشد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۸ ح ۱۱.</ref> | |||
در احاديث بعدى اين مطلب بيشتر روشن خواهد شد. | در احاديث بعدى اين مطلب بيشتر روشن خواهد شد. | ||
اميرالمؤمنين عليه السلام در ارتباط طهارت نسل با پذيرش ولايت نكته ظريفى فرموده است: اگر امور به دست مردم بود (و همين انتخاب ظاهرى بود) احدى را بر ما مقدم نمى داشتند و نمى پذيرفتند، ولى خداوند است كه هر كس را بخواهد به رحمت خويش اختصاص مىدهد. | |||
سپس در بيان آن رحمت الهى فرمود: پس خدا را شكر كنيد بر آنچه شما را اختصاص داده از آغاز نعمت ها. سپس فرمود: منظورم طيب الولادة و پاكى در تولد است.<ref>بحار الانوار: ج ۱۰ ص ۹۹.</ref> | |||