۲۶٬۳۸۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۷۵: | خط ۸۷۵: | ||
با پيامبر - درود خدا بر او و خاندانش - در تمام جنگها و لشگركشى هايش حاضر بودى. پيشاپيش پرچم اسلام را به دوش میكشيدى، و در برابرش شمشير مىزدى. سپس تنها براى تدبير و كاردانى مشهودت و بينايى ات در امور، در تمام ميدانها تو را به فرماندهى گماشت، و اميرى بر تو نبود. | با پيامبر - درود خدا بر او و خاندانش - در تمام جنگها و لشگركشى هايش حاضر بودى. پيشاپيش پرچم اسلام را به دوش میكشيدى، و در برابرش شمشير مىزدى. سپس تنها براى تدبير و كاردانى مشهودت و بينايى ات در امور، در تمام ميدانها تو را به فرماندهى گماشت، و اميرى بر تو نبود. | ||
چه بسيار كارهايى كه تقوا مانع اجراى تصميمت در آنها شد، اما جز تو در مثل آن | چه بسيار كارهايى كه تقوا مانع اجراى تصميمت در آنها شد، اما جز تو در مثل آن (تقوا پيشه نكرد و) از هواى نفس پيروى كرد. پس نادانان گمان كردند كه تو از آنچه او به آن رسيد عاجز شدى. به خدا قسم گمان كننده اين چنين گمراه شد و را نيافت. و تو واضح ساختى آنچه مشكل شده بود از اين امور، براى آن كه توهّم و ترديد كرد به گفتارت. | ||
درود خدا بر تو كه فرمودى: گاهى انسان زبردست و چيره روى چاره را مىبيند، ولى در برابرش پردهاى از تقواى خداست. در نتيجه روى چاره را آشكار رها مىكند. ولى فرصت آن را غنيمت مىداند كسى در امر باكى ندارد. به خدا سوگند راست گفتى، و ياوهسرايان دچار زيان شدند. | |||
هنگامى كه آن دو عهدشكن [طلحه و زبير] با تو به فريبكارى برخاستند، و گفتند: قصد عمره داريم، به آنان گفتى: به جان خودتان قسم قصد عمره نداريد، بكله قصد خيانت داريد. در نتيجه از آن دو نفر بيعت گرفتى، و پيمان را محكم كردى. پس در نفاق كوشيدند. زمانى كه بر كار نادرستشان آگاهشان كردى بى توجهى كردند و به كار خويش بازگشتند. ولى بهرهمند نشدند، و سرانجام كار هر دو خسران شد. | |||
سپس اهل شام خيانت آن دو را دنبال كردند. و تو پس از بستن راه غدر بر آنان به سويشان حركت كردى، ولى آنها به دين حق گردن ننهادند، و در قرآن تدبّر ننمودند. بىخردان پست و گمراهان ناجوانمرد، به آنچه در حق تو بر محمد نازل شده بود كافر اند، و ياوران مخالف تو، در حالى كه خدا به پيروى از تو امر كرد، و مؤمنان را به يارى تو فرا خواند، و فرمود خداى عزّ و جلّ: اى كسانى كه ايمان آوردهايد خدا را پروا كنيد، و با راستگويان باشيد. | |||
مولاى من، حق بر تو نمايان شد، در حالى كه مردم آن را به يك سو انداختند، و تو روشهاى دينى را پس از كهنگى و نابودى آشكار ساختى. تو راست پيشينه جهاد بر پايه تصديق به قرآن، و تو راست فضيلت جهاد بر پايه تحقّق تأويل. و دشمن تو دشمن خدا، و انكاركننده رسول خداست. دعوت مىكند دعوت باطل، حكومت كند به ستم، فرمان مىدهد غاصبانه، دار و دستهاش را به دوزخ مىخواند، در حالى كه عمّار جهاد مىكرد و ميان دو لشگر فرياد مىزد: كوچ كنيد، كوچ كنيد به سوى بهشت. و زمانى كه آب خواست، با شير سيراب شد، و تكبير زد و گفت: رسولخدا - درود خدا بر او و خاندانش - به من فرمود: آخرين نوشيدنىات از دنيا مخلوطى است از شير، و تو را گروه متجاوز به قتل مىرساند. پس ابو العاديه فزارى راه را بر عمّار گرفت و او را كشت. بر ابو العاديه لعنت خدا و لعنت فرشتگان خدا و همه پيامبران. | |||
و لعنت بر كسى كه شمشير به روى تو كشيد، و تو به روى او شمشير كشيدى - اى اميرمؤمنان - از مشركان و منافقان تا روز قيامت، و بر آن كه خشنود شد به آنچه تو را غمگين ساخت، و غم تو را ناخوش نداشت و ديده بر هم نهاد و بىتفاوت گذشت، و علت و عاملش را انكار نكرد، يا عليه تو به دست و زبان كمك كرد، يا از يارىاش دست كشيد، يا از جهاد نمودن به همراه تو، كنارهگيرى كرد، يا فضل تو را كوچک شمرد، و حقّت را انكار كرد، يا با تو برابر نمود كسى را كه خدا قرار داد تو را سزاوارتر به او از خود او. و درودهاى خدا و رحمت و بركات و سلام و تحيّاتش بر تو و بر امامان از خاندان پاك تو. | |||
فدک صديقه طاهره زهرا سرور زنان، و نپذيرفتن گواهى تو و گواهى دو سرور از نژادت و عترت مصطفى است، درود خدا بر شما باد. و حال آن كه خدا درجه شما را بر امت برتر گرداند، و منزلت شما را رفيع قرار داد، و فضل و شرفتان را بر جهانيان آشكار ساخت، و پليدى را از شما برد و پاكتان ساخت پاک ساختنى ويژه. | |||
خداى عزّ و جلّ فرمود: انسان بسيار حريص آفريده شده چون گزندى به او در رسد بىصبرى كند و چون خيرى به او در رسد دريغ ورزد جز نمازگزاران. پس خداى متعال پيامبر برگزيدهاش را و تو را - اى سرور جانشيان - از همه خلق استثنا كرد. پس آنان كه به تو ستم كردند چقدر از ديدن حق كور بودند. | |||
سپس سهم خويشان پيامبر را از باب فريب براى تو مقرّر داشتند، ولى به جور و ستم از اهلش برگرداندند. چون حكومت به تو برگشت با خويشان پيامبر در حالى كه از آن دو نفر روىگردان بودى، به خاطر پاداشى كه نزد خدا براى تو بود به همان صورت عمل كردى كه آن دو نفر عمل كردند. پس گرفتارى تو به آن دو نفر به گرفتارى پيامبران - درود خدا بر ايشان - در هنگام تنهايى و بىياورى شبيه شد. | |||
و در آرميدن در بستر پيامبر شبيه به اسماعيل ذبيح - درود بر او - شدى؛ چه آن كه تو نيز مانند او قبول كردى و اطاعت نمودى، به همان صورت كه اسماعيل صابرانه و پاداش خواهانه اطاعت كرد. وقتى كه ابراهيم به و او گفت: پسرم در خواب ديدم كه تو را ذبح مىكنم بنگر كه رأى تو چيست گفت پدر به آنچه دستور داده شدهاى اقدام كن اگر خدا بخواهد مرا از بردباران خواهيد يافت. و تو نيز زمانى كه پيامبر - درود خدا بر او و خاندانش - در بسترش خواباندت و به تو فرمان داد در خوابگاهش بيارامى و او را با جانت از شر دشمنانش حفظ كنى، فرمان بردارانه به پذيرش دعوتش شتافتى و خو را براى كشته شدن آماده كردى. | |||
در نتيجه خدا از فرمان برداريت قدردانى كرد، و از كار زيبايت به گفتارش جلّ ذكره در قرآن پرده برداشت؛ آنجا كه فرمود: و از مردم كسى است كه جانش را براى به دست آوردن خوشنودى خدا مىفروشد. | |||
سپس گرفتاريت در جنگ صفين - كه قرآن ها از روى حيله و فريب به نيزه ها بالا رفته بود - در نتيجه شك و ترديد پيدا شد، و حق به يك سو افتاد، و از گمان پيروى شد. اين گرفتارىات شبيه به گرفتارى هارون شد؛ زمانى كه موسى او را بر قوم خود امارت داد، آنها از او پراكنده شدند. هارون بر سر آنان فرياد مىزد و مىگفت: اى مردم شما به گوساله آزمايش شدهايد. به درستى كه پروردگار شما خداى بخشنده است. از من پيروى كنيد و از دستورم پيروى نماييد. گفتند: همچنان روىآور به گوساله خواهيم بود تا موسى به سوى ما بازگردد! | |||
همچنين تو اى اميرمومنان، همين كه قرآنها بالا رفت گفتى: اى ملت، شما به آن آزمايش شديد و گرفتار نيرنگ گشته ايد، اما از خواسته تو سرپيچى كردند، و با تو به مخالفت برخاستند، و گماشتن دو داور را از تو تقاضا نمودند. تو از تقاضاى آنان سرباز زدى، و از عمل آنان به سوى خدا بيزارى جستى، و آن را به خودشان واگذاشتى. | |||
پس زمانى كه حق آشكار شد و خطاى منكر روشن گشت و به لغزش و انحراف از راه حق اعتراف كردند، پس از آن دچار اختلاف شدند و از روى بىخردى تو را مجبور به پذيرفتن حكميّت كردند. حكميتى كه از آن سرباز زدى و آنان مىخواستند و تو از آن باز داشتى، روا دانستند گناهانشان را كه مرتكب شدند. | |||
تو بر راه بينايى و هدايت بودى، و ايشان بر روشهاى گمراهى و كورى. همچنان بر نفاق اصرار داشتند و در گمراهى سرگردان بودند، تا خدا سنگينى كار ناپسندشان را به آنان چشاند، و كسى را كه با تو دشمنى كرد با شمشيرت به نابودى كشيد. پس بدبخت و نگونسار شد و با حجّت تو زنده كرد كسى را كه سعادت يافت و راهنمايى شد. | |||
درود خدا بر تو باد بامداد و شامگاه، در حَضَر و در سفر. بر وصفت مدح كنندهاى احاطه نكند، و عيب جويى برترىات را نابود ننمايد. تو در عبادت بهترين خلقى، و در پارسايى خالصترين آنانى، و در دفاع از دين سرسختترين ايشان. با كوششت حدود خدا را به پا داشتى، و با شمشيرت اردوهاى خارج از دين را فرارى دادى. با سرانگشتهايت شعله جنگها را خاموش ساختى، و با بيانت پردههاى شبه را دريدى، و آميختگى باطل را از حق روشن بر طرف كردى. سرزنش هيچ سرزنش كنندهاى تو را در راه خدا نگرفت، مدح خداى تعالى تو را بىنياز كرد از مدح مداحان و ستايش وصف كنندگان، | |||
خداى تعالى فرمود: از مؤمنان مردانى هستند كه به آنچه با خدا بر آن پيمان بسته بودند صادقانه وفا كردند گروهى بر سر پيمان خود به شهادت رسيدند و جمعى از آنان انتظار میشكند و به هيچ روى تغيير نكردند. | |||
زمانى كه ديدى پيمان شكنان و ستمكاران و بيرون رفتگان از دين را كشتى، و رسول خدا - كه درود خدا بر او و خاندانش باد - وعده اش را به تو راست گفته بود و تو هم به عهدش وفا كردى، گفتى: آيا وقت آن نرسيده كه اين محاسن به خون سر رنگين شود؟ با چه زمان بدبخت ترين اين ملت براى اين كار برانگيخته مى شود. اطمينان داشتى به اينكه بر پايه برهانى از پروردگارت و بصيرت از كارت هستى، وارد شونده بارگاه خدايى، شادان به معامله اى كه انجام دادى، و اين است آن راستگارى بزرگ. | |||
خدايا كشندگان پيامبرانت، و جانشينان انبيايت را به تمام لعنتهايت لعنت كن، و آنان را ملازم حرارت آتشت گردان. | |||
و لعنت كن كسى را كه حق ولىّات را غصب كرد، و پيمانش را انكار نمود، و او را پس از يقين و اقرار به ولايتش - روزى كه دين را براى او كامل كردى - منكر شد. | |||
خدايا قاتلان اميرمؤمنان و كسانى كه به او ستم كردند و پيروان و ياران آنان را لعنت كن. | |||
خدايا ستم كنندگان بر حسين را لعنت كن، و همچنين قاتلانش، و پيروى كنندگان از دشمنش و ياوران دشمنش و راضيان به قتلش، و دريغ كنندگان از يارىاش؛ لعنتى شديد و سخت. | |||
خدايا لعنت كن اول ستمكارى كه به خاندان محمد ستم كرد، و آنان را از حقوقشان بازداشت. | |||
خدايا اول ستمكار و غاصب حق خاندان محمد را به لعنت اختصاص ده، و هر پيروى كننده از آنچه او شيوه ساخت تا روز قيامت. | |||
خدايا درود فرست بر محمد خاتم پيامبران، و بر على سرور اوصيا، و خاندان پاكش، و ما را قرار ده از متمسّكين به آنان، و از كاميابان به ولايت شان، و ايمنىاى كه نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين میشوند. | |||
== زيارت مؤمنين با يكديگر در عيد غدير<ref>آداب عيد غدير (خانه كودک): ص ۵۶-۱۵۴. غدير دعا و محبت (نيشابورى): ص ۳۷-۶۲ . همراه با ذى الحجه (اوحدى): ج ۲ ص ۱۰۵-۱۸۱. ترجمه الغدير (امينى - واحدى): ص ۶۵۹ . اسرار غدير: ص ۲۴۶، ۲۵۴-۲۵۶. چهارده قرن با غدير: ص ۲۳۳، ۲۳۴. قنوت خورشيد: ص ۲۹، به نقل از كتاب: غدير عيد برتر (صدرى). چهارده قرن با غدير: ص ۷۷، ۱۵۳-۱۵۷، ۲۰۱-۲۰۹، ۲۳۳، ۲۳۴. غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۳۸-۳۴۰. اسرار غدير: ص ۲۴۶، ۲۵۲، ۲۵۳، ۲۵۴-۲۵۶، ۲۸۱، ۳۵۳-۳۶۳.</ref> == | |||
از موارد بسيار مهم در مورد روز و عيد غدير، اعمال و آداب عيد غدير است. به علت [[اهمیت]] اين روز، اعمال و آدابى ذكر شده كه با هيچ روزى برابرى نمیكند و مختص به قشر خاص و سن معينى نيست، و داراى ابعاد اعتقادى و عبادى مختلفى است. از جمله آداب عيد غدير زيارت مؤمنين است<ref>خطبه حضرت على عليه السلام در روز غدير. الكافى: ج ۲ ص ۱۸۶ ح ۲. الاقبال: ص ۴۶۵، و در چاپ ديگر: ج ۲ ص ۲۶۰.</ref>: | |||
در كلمات ائمه معصومين عليهم السلام براى ديد و بازديد برادران دينى ثواب هاى بسيارى ذكر شده است. تا آنجا كه زائر خدا محسوب شده است. | |||
حتى اگر براى ديدن برادر دينى تا در منزل برود ولى او در منزل نباشد، باز ثواب براى او حساب مىشود و در رفت و برگشت گناهان او آمرزيده مىشود. | |||
ديدار برادران مؤمن همراه با ذكر و ياد پيشوايان معصوم عليهم السلام و نقل گفتار آنان از آداب بسيار پسنديده مى باشد. زيرا نشانه دوستى با خاندان نبوت، و دوستى با دوستان آنان و دشمنى با دشمنان آنان است. يكى از مظاهر دوستى، به ديدار مؤمنان رفتن است، به ويژه در روز عيد غدير. | |||
حضرت صادق عليه السلام فرموده است: تزاوروا، فان فى زيارتكم احياءاً لقلوبكم و ذكراً لاحاديثنا، و احاديثنا تعطف بعضكم على بعض. فان اخذتم بها رشدتم و نجوتم، و ان تركتموها ضللتم و هلكتم. فخذوا بها و انا بنجاتكم زعيم: به ديدار يكديگر برويد كه در ديدار شما زنده شدن دلهايتان و يادى براى گفتار ماست، و گفتار ما شما را به هم معطوف میسازد. اگر به آنها عمل كنيد هدايت و نجات مى يابيد، و اگر آنها را ترک كنيد گمراه و هلاک خواهيد شد. به آنها عمل كنيد كه من ضامن نجات شما هستم. | |||
در روز غدير نيز به خاطر اين نعمت عظيمى كه خداوند متعال بر برندگان خود عنايت فرموده و تعظيم اين روز - كه تعظيم شعائر الله است - در احاديث و روايات و خطبه اميرالمؤمنين عليه السلام ما را امر به زيارت مؤمنين نموده اند. | |||
امام رضا عليه السلام مى فرمايد: من زار فيه مؤمناً ادخل الله قبره سبعين نوراً، و وسّع فى قبره، و يزوره فى قبره كل يوم سبعون الف ملک، و يبشّرونه بالجنة: هر كس مؤمنى را در اين روز زيارت كند، خداوند بر قبر او هفتاد نور وارد میكند، و قبر او را وسيع نمايد، و هر روز در قبرش او را هفتاد هزار ملک زيارت میكنند و او را به بهشت بشارت میدهند. | |||
همچنين امام رضا عليه السلام نيز از اين روز به «يوم الوصول الى رحمة الله» روز رسيدن به رحمت خدا و «يوم التودّد» روز دوستى كردن ياد فرموده است. | |||
== زيارت هاى قرآنى غدير<ref>غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۵۵-۴۴۶.</ref> == | |||
يكى از جلوه هاى قرآنى غدير كه مورد غفلت قرار گرفته، فرازهاى دعا و زياراتى است كه در آنها به تبيين و [[تفسیر]] آيات مربوط به واقعه غدير پرداخته شده است. در بسيارى از دعاها و زيارات - به خصوص آنچه مربوط به شب و روز غدير است - ناگفته هايى از مسئله غدير به چشم مى خورد كه در هيچ روايت ديگرى يافت نمى شود. در مواردى شأن نزول آيات و در مواردى استشهاد به آيه هاى قرآن و در مواردى مصداق قرار دادن غدير براى آيه مزبور مطرح شده است. | |||
جمع آورى و چينش اين ادعيه و زيارات به عنوان بخشى بسيار مهم از مباحث غديرى و مجموعه قرآنى غدير است، و ناگفته هايى از غدير از اين جلوه استفاده شود. | |||
لازم به يادآورى است كه رمز اصلى در ارزش علمى اين بخش آن است كه ادعيه و زيارات از امام معصوم عليه السلام صادر شده، و آنچه ايشان در ارتباط با غدير فرموده باشند - اگر چه به صورت دعا و زيارت باشد - حجت و مورد استناد است. با در نظر گرفتن اين نكته است كه از ادعيه و زيارات مربوط به غدير سه جهت قابل استفاده است: | |||
تفسير آيات قرآنى غدير | |||
به دست آوردن شأن نزول آيات قرآنى غدير | |||
تبيين پيام غدير در بُعد قرآنى آن | |||
از سوى ديگر از مجموع دعاها و زيارات مربوط به غدير جهت گيرى هاى جالبى درباره ارتباط قرآنى غدير به دست مى آيد. گاهى يک موضوع - مانند نعمت - از چند ديدگاه قرآنى مورد توجه واقع شده است. گاهى يک آيه - مانند آيه اكمال - از چند جهت مورد تبيين قرار گرفته است. گاهى يک فراز از زيارت بيانگر تفسير چند آيه است. | |||
شكى نيست كه اكثر مطالب اين بخش استخراج شده از ادعيه و زيارات مربوط به ايام غدير است، به خصوص زيارت مفصل اميرالمؤمنين عليه السلام در روز غدير كه شامل مطالب بسيار مهم و متعددى در اين زمينه است. در نظر گرفتن اين نكته درباره زيارت غديريه ضرورى است كه اين زيارت را امام هادى عليه السلام در روز غدير شخصاً در نجف در حرم اميرالمؤمنين عليه السلام خطاب به جد بزرگوارشان انشا فرموده است و آنچه از آيات غدير ضمن كلام خود آورده در چنين شرايط ممزوج با غدير صادر شده است. | |||
كيفيت بيان آيات در فرازهاى ادعيه و زياراتِ غديرى دو گونه است: در برخى فرازها فقط يک آيه مورد استشهاد قرار گرفته و در برخى ديگر چند آيه به صورت تصريح يا اشاره ذكر شده است. | |||
همچنين به خاطر آنكه در مواردى آيات به صراحت در متن دعا يا زيارت نيامده و به صورت اشاره و كنايه است، ذكر اصل آيه قبل از متن ضرورى مى نمايد تا خواننده متوجه مورد اشاره باشد. بر اين اساس ترتيب بيان مطالب در هر فراز چنين است: | |||
اول: آيات مربوطه با ترجمه | |||
دوم: متن دعا يا زيارت با ترجمه | |||
سوم: تبيين ارتباط دعا يا زيارت با قرآن و ارتباط آن به غدير | |||
چهارم: آوردن مؤيدات از روايات ديگر درباره مورد استشهاد | |||
پنجم: نتيجه گيرى هاى خاص از هر فراز ادعيه و زيارات | |||
با توجه به اينكه برخى از آيات و روايات مورد استشهاد در اين روايات در فصل هاى ديگرِ كتاب «غدير در قرآن» مفصلاً مورد بحث قرار گرفته، در پاورقى ها آدرس بحث مفصل در آن كتاب ارائه خواهد شد. | |||
اين نكته نيز فراموش نشود كه آوردن مؤيدات از روايات ديگر بدان جهت است كه آنچه در متن زيارات آمده اكثراً به صورت اشاره است و براى تبيين آن آوردن احاديثى كه همان معنى در آنها به صراحت و با تفصيل بيشتر بيان شده ضرورى به نظر میرسد، تا بحث ارتباط قرآنى غدير كامل شود. | |||
با ذكر يک فراز زيارت اميرالمؤمنين عليه السلام در روز غدير كه اشاره كلى به قرآنى بودن غدير دارد، به استقبال مطالب اين موضوع میرويم. امام هادى عليه السلام در روز غدير در برابر قبر اميرالمؤمنين عليه السلام در نجف ايستاد و خطاب به جد بزرگوارش عرضه داشت: | |||
اشْهَدُ انَّكَ يا اميرَالْمُؤْمِنينَ الْحَقُّ الَّذى نَطَقَ بِوِلايَتِكَ التَّنْزيلُ وَ اخَذَ لَكَ الْعَهْدَ عَلَى الامَّةِ بِذلِكَ الرَّسُولُ: يا اميرالمؤمنين، شهادت میدهم كه تو آن حقى هستى كه قرآن به ولايت تو گوياست، و پيامبر صلى الله عليه و آله بر ولايت تو از امت خود پيمان گرفته است.<ref>بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۳۶۰-۳۶۸.</ref> | |||
مجموع كتاب حاضر و همين بخش، بر اساس همين كلام بلند امام هادى عليه السلام است كه قرآن را بر ولايت على عليه السلام گويا میداند، و كلمه «نَطَقَ» فراتر از نزول يک يا دو آيه است و بدان معناست كه قرآن به صور مختلف در صدد بيان جوانب مختلفى از ولايتِ اعلام شده در غدير است كه پيمان عظيمى در آن روز درباره اش از مردم گرفته شد. | |||
اشاره به يک فراز جالب تاريخى در اين قسمت، توجه شما را به ارتباط ادعيه و زيارات عيد غدير با ابعاد قرآنى آن جلب خواهد كرد. | |||
روزى يک نفر يهودى كه در مجلس عمر حاضر بود، گفت: اگر آيه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً» (كه در روز غدير نازل شده) در امت ما نازل شده بود، روز نزول آن را عيد مى گرفتيم.<ref>الغدير: ج ۱ ص ۲۸۳. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۱۱۵، ۳۰۳.</ref> | |||
بنابراين آنچه از ادعيه و زيارات عيد غدير كه به تبيين جهات قرآنى آن پرداخته در راستاى جلوهگر ساختن اين عظمت است كه اهميت غدير تا آن بلنداست كه خداى جهان آن را در متن آخرين كتاب آسمانى خويش يعنى قرآن كريم جاى داده، و در جاى جاى آن يادِ ولايت غدير را به ميان آورده است. | |||
فهرست اين آيات همراه با اشاره به مورد آن در زيارت ها به شكل آمارى از اين قرار است: | |||
۱. سوره مائده، آيه ۳: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً»، در فرازى از زيارت اميرالمؤمنين عليه السلام در روز غدير. | |||
۲. سوره احزاب، آيه ۶: «النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ»، در فرازى از زيارت اميرالمؤمنين عليه السلام در روز غدير آمده است. | |||
۳. سوره مائده، آيه ۶۷: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ»، در فرازى از زيارت اميرالمؤمنين عليه السلام در روز غدير آمده است. | |||
۴. سوره شعراء، آيه ۲۲۷: «وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَىَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ»، در فرازى از زيارت اميرالمؤمنين عليه السلام در روز غدير آمده است. | |||
۵. سوره انفال، آيه ۳۲: «وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِيمٍ»، در فرازى از زيارت اميرالمؤمنين عليه السلام در روز غدير آمده است. | |||
۶. سوره مائده، آيه ۳: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً»، در فرازى از زيارت اميرالمؤمنين عليه السلام در روز غدير آمده است. | |||
۷. سوره آل عمران، آيه ۸:«رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ»، در فرازى از زيارت اميرالمؤمنين عليه السلام در روز غدير آمده است. | |||
۸. سوره مائده، آيه ۶۷: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ»، در فرازى از زيارت اميرالمؤمنين عليه السلام در غدير از امام هادى عليه السلام چنين آمده است. | |||
۹. سوره احزاب، آيه ۶: «النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ»، در فرازى از زيارت اميرالمؤمنين عليه السلام در غدير از امام هادى عليه السلام چنين آمده است. | |||
۱۰. سوره هود، آيه ۶۳: «فَمَنْ يَنْصُرُنِى مِنَ اللَّهِ إِنْ عَصَيْتُهُ فَما تَزِيدُونَنِى غَيْرَ تَخْسِيرٍ»، در زيارت اميرالمؤمنين عليه السلام در غدير از امام هادى عليه السلام چنين آمده است. | |||
۱۱. سوره هود، آيه ۴۰: «ما آمَنَ مَعَهُ إِلاّ قَلِيلٌ»، در فرازى از زيارت اميرالمؤمنين عليه السلام در غدير از امام هادى عليه السلام چنين آمده است. | |||
توضيح تمام اين موارد و زيارتهاى قرآنى غدير همراه با آيات آن در محل خود در همين عنوان «زيارت» و نيز عنوان: قرآن - هر آيه اى در محل خودش - آمده است. | |||
== پانویس == | == پانویس == |