۲۶٬۳۷۷
ویرایش
(←پانویس) |
(←پانویس) |
||
خط ۳۲۴: | خط ۳۲۴: | ||
به راستى خداوند هم حبيبش را حفظ فرمود، و به طور خارق العاده و اعجازآميز مخالفان را مرعوب ساخت، و همگى «سمعنا و اطعنا» گفتند. ولى در خفا توطئه ها و تبانى ها شروع و نقشه ها طرح شد، تا در بيمارى پيامبرصلى الله عليه وآله رسماً دست به كار شدند. حتى در تفسير «صافى» نقل مى كند كه چهارده نفر ميان راه و عقبه «هرشى» - كه بين جحفه و ابواء است - خواستند پيامبرصلى الله عليه وآله را به قتل برسانند، كه جبرئيل آن حضرت را متوجه ساخت و آنها را به وى شناساند. | به راستى خداوند هم حبيبش را حفظ فرمود، و به طور خارق العاده و اعجازآميز مخالفان را مرعوب ساخت، و همگى «سمعنا و اطعنا» گفتند. ولى در خفا توطئه ها و تبانى ها شروع و نقشه ها طرح شد، تا در بيمارى پيامبرصلى الله عليه وآله رسماً دست به كار شدند. حتى در تفسير «صافى» نقل مى كند كه چهارده نفر ميان راه و عقبه «هرشى» - كه بين جحفه و ابواء است - خواستند پيامبرصلى الله عليه وآله را به قتل برسانند، كه جبرئيل آن حضرت را متوجه ساخت و آنها را به وى شناساند. | ||
'''بررسى عمومى آيات سوره مائده''' | |||
حال با توجه به اين حقايق و مطالب، آيات سوره مائده را از نظر مى گذرانيم و نكاتى را يادآور مى شويم: | |||
الف. آيه اكمال دين و آيه تبليغ و رسالت و آيه ولايت، همه در همين سوره آمده است. | |||
ب. در آغاز سوره، فرمان به وفاى به عهدها و پيمان ها و بيعت هاست، كه مناسبتش با موضوع معلوم است. | |||
ج. در آخر آيه دوم مى فرمايد: «بغض و كينه هاى ديرينه به تعدّى وادارتان نكند».كه توضيحاش گذشت. | |||
د. در وسط آيه سوم از يأس كفار و اكمال دين و اتمام نعمت سخن مى رود. | |||
ه . در آيه هفتم مى فرمايد: «نعمت خدا را بر خودتان از ياد نبريد و هم پيمان خدا را كه به وسيله پيامبر به شما پيمان بست آنگاه كه گفتيد شنيديم و فرمان برديم و از خدا بترسيد كه خدا به نيت هاى خوب و بد شما و آنچه در دل داريد(از بغض و حقد و عداوت و حسد)داناست» . | |||
و. آيه هشتم: «اى مؤمنان براى خدا قيام كننده و به عدل گواهى دهنده باشيد و بغض و عداوت گروهى به جرم عدم عدالت وادارتان نكند داد را پيشه كنيد كه آن به تقوى نزديكتر است و از خدا بترسيد. محققاً خدا به آنچه مى كنيد آگاه است» . توجه داشته باشيد كه اين آيات در همان ايام واقعه غدير نازل شده است. | |||
ز. در دو آيه ۱۲ و ۱۳داستان پيمان گرفتن از بنى اسرائيل را نقل مى كند و پيمان شكنى آنان را، حتى افراد برجسته امت موسى عليه السلام و زعماى اسباط جز دو نفر،كه آنها را سزاوار لعن ساخت. همچنين سنگدلى و تحريف تورات را به دنبال آن يادآور مى شود. | |||
ح. در آيه ۱۴ از پيمان شكنى نصارى ياد مى كند، كه در نتيجه دشمنى و كينه توزى تا قيامت در ميانشان باقى است. اينهاست اعمالى كه امت اسلام بعد از شهادت رسول اكرمصلى الله عليه وآله انجام خواهد داد، و قرآن كريم در لباس نقل تاريخ پيشگويى مى كند. چنانكه پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: شما بر روش گذشتگان مى رويد؛ حذو النعل بالنعل و مانند برابرى تير با تير.<ref>اين روايت از احاديث متواتر اسلامى است كه هر دو فريق (شيعه: الرسائل العشر: ص ۱۲۷، و اهل سنت: مسند احمد: ج ۴ ص ۱۲۵) از پيامبرصلى الله عليه وآله به اسناد مختلف نقل كرده اند.</ref> با توجه به اينكه تيرهايى كه براى يك كمان تراشيده مى شوند برابر اند. | |||
ط. در آيه ۲۰ از گفتار موسى عليه السلام ياد مى كند كه به بنى اسرائيل فرمود: «نعمت خدا را بر خودتان متذكر باشيد كه در ميان شما انبيا قرار داد و به شما آزادى و استقلال يا سر و سامان و بى نيازى بخشيد<ref>اين تفسيرى است كه مفسران براى «ملوك» در «و جعلكم ملوكاً و آتاكم ما لم يؤت احداً من العالمين» بيان كرده اند.</ref> و آنچه به هيچ يك از جهانيان در اين عصر نداده به شما عنايت فرمود» . مى بينيم همه اين نعمتها را خداوند به اين امت نيز داده است، فقط به جاى انبياء عليهم السلام، در ميان اين ها اوصيا و ائمه عليهم السلام را قرار داده است. | |||
ى. از آيه ۲۱ تا ۲۶ داستانى را نقل مى فرمايد كه در قرآن مكرر نقل شده است: وقتى بنى اسرائيل از بحر احمر به خشكى رسيدند، در بيابانى بى آب و گياه - كه كسى راه به جايى نمى يافت يا همان «تيه»- قرار گرفته بودند. موسى عليه السلام مى فرمايد: به سرزمين مقدسى كه خداوند براى شما مقدر كرده، مشروط به انجام وظيفه، در آييد. آنها مى گويند: مردمى نيرومند در آنجا هستند و تا آنها آنجا باشند ما هرگز به آنجا داخل نمى شويم. | |||
دو تن از خدا ترسانى كه خداوند به ايمان و ثبات قدم آن دو را انعام فرموده است، مى گويند: شما با توكل بر خدا به دروازه شهر اريحا با بيت المقدس وارد شويد كه پيروز خواهيد شد. آنها اطاعت نمى كنند، و در نتيجه چهل سال در آن بيابان ويران سرگردان مى مانند. اين دروازه همان باب «حطّه» است كه بنى اسرائيل موظف بودند با خضوع و آمرزش خواهى داخل آن شوند تا سعادتمند گردند.<ref>بقره / ۵۸ : «و ادخلوا الباب سجّداً و قولوا حطّة نغفر لكم خطيكم و سنزيد المحسنين». و اعراف۱۶۱، با كمى اختلاف.</ref> | |||
پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: مثل اهلبيت من عليهم السلام براى اين امت مثل «باب حطّه»براى بنى اسرائيل است، كه بايد با فروتنى و خلوص به آنها متمسك شوند، و هر كس از ورود در حصن ولايتشان امتناع ورزد در بيابان گمراهى و سرگردانى گرفتار مى شود.<ref>الدرّ المنثور: ج ۱ ص ۷۳، در ذيل آيه ۵۸ سوره بقره. كنز العمال: ج ۲ ص ۴۳۵. و بسيارى ديگر از محدثان اهل سنت.</ref> | |||
ك. از آيه ۲۷ به بعد تا۳۲ داستان دو پسر آدم نقل مى شود؛ كه هر دو قربانى كردند و از يكى قبول شد و از ديگرى نشد. آنكه قربانيش رد شده بود - يعنى قابيل - به برادر ديگر - يعنى هابيل - حسد ورزيد و او را كشت. حسن مطلع داستان قابل دقت است كه مى فرمايد: «بر اين مردم گزارش دو پسر آدم را به درستى فرو خوان». تا با اطلاع از يك واقعه حقيقى، مفاسد و مضارّ رذيله حسد را دريابند، و توجه كنند كه اين خوى بد چگونه برادرى را به قتل برادر واداشت! | |||
منشأ نخستين معصيتى كه در آسمان و زمين به وقوع پيوست حسد بود. در آسمان حسد ابليس بر آدم عليه السلام، و در زمين حسد قابيل به هابيل. پيامبرصلى الله عليه وآله چه كوشش ها كرد تا جلو حسد اصحاب قريش را نسبت به على عليه السلام بگيرد، اما افسوس... . امام باقرعليه السلام در ذيل آيه «ام يحسدون الناس على ماء آتهم اللَّه من فضله»<ref>نساء / ۵۴ . به نقل از: تفسير صافى: ج ۱ ص ۴۶.</ref>فرمود: سوگند به خدا ماييم مردمى كه مورد حسد مى باشيم. مرحوم سيد شرف الدين از سى مأخذ از اهل سنت نقل كرده كه اين آيه در شأن اهلبيت عليهم السلام نازل شده است. | |||
در تفسير «صافى» از حضرت صادق عليه السلام نقل كرده كه فرمود: حضرت آدم عليه السلام، هابيل را كه كوچكتر بود و لايقتر وصى خود ساخته بود، و قابيل كه بزرگتر بود اعتراض كرد. براى احراز لياقت، قرار بر تقديم قربانى شد كه از هابيل پذيرفته شد. | |||
مطلبى كه بر اين واقعه مترتب شده بى تناسب با موضوع بحث نيست؛ كه: «هر كس يك فرد بى گناه را بكشد مثل اين است كه همه مردم را كشته و هر كس يك شخص را زنده كند مانند كسى است كه همه را زنده كرده است» . | |||
همچنين مرحوم فيض در «صافى» از امام صادق عليه السلام روايت مى كند كه عالى ترين مراتب احياء هدايت، و بالاترين مراتب قتل نفس گمراه ساختن است. به راستى چه گناه عظيمى مرتكب شدند كسانى كه پس از پيامبرصلى الله عليه وآله امتى را به گمراهى انداختند و اسباب و موجبات جنگ هاى داخلى و برادركشى را در ميان مسلمين فراهم نمودند. | |||
== پانویس == | == پانویس == |