۴٬۲۶۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۵۲: | خط ۱۵۲: | ||
==== نكته ششم: معرفى حافظ دين خدا ==== | ==== نكته ششم: معرفى حافظ دين خدا ==== | ||
در روايتى معرف، حافظ دين خدا ريشه كاملشدن دين ذكر شده است: امام صادق عليه السلام مىفرمايد: «امروز دين شما را كامل گردانيدم» با | در روايتى معرف، حافظ دين خدا ريشه كاملشدن دين ذكر شده است: امام صادق عليه السلام مىفرمايد: «امروز دين شما را كامل گردانيدم» با منصوبكردن حفظكننده دين...<ref>مناقب آل ابیطالب، ج۳، ص۲۳؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۵۶، ح۳۹.</ref> | ||
=== قسمت دوم آيه: {{قرآن|أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ}} === | === قسمت دوم آيه: {{قرآن|أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ}} === | ||
خط ۱۶۷: | خط ۱۶۷: | ||
==== دوم: سرپرستى دائمى دين ==== | ==== دوم: سرپرستى دائمى دين ==== | ||
حضور حافظ دين به تنهايى يكى از كمالات دين است؛ يعنى دينى كه بدون سرپرست رها شده باشد | حضور حافظ دين به تنهايى يكى از كمالات دين است؛ يعنى دينى كه بدون سرپرست رها شده باشد بهگونهاى كه با سوء استفاده از اين بیسرپرستى هركس بخواهد به گوشهاى از آن دستبرد بزند يا در صدد نابودى آن بر آيد، اين در واقع از نقايص آن دين است. پيداست كه نازلكنندهاش فقط به فكر هدايت يک نسل بوده و براى آيندگان فكرى نكرده و عملاً كارآيى آن براى نسلهاى بعدى را در معرض خطر قرار داده است. | ||
اين نگهبانان الهى دين هستند كه با الهام از پروردگار در تمام ادوار تاريخ -كه ظالمان نقشههاى شومى بر ضد دين خواهند داشت- با برخوردهاى حسابشده و تصميمگيرىهاى لازم و هدايت متناسب با موقعيت مردم، هم دين كامل را و هم كمال دين را بيمه مىكنند. در اين باره امام صادق عليه السلام آيه را چنين تفسير مىفرمايد: «امروز دين شما را با منصوبكردن حافظ دين كامل نمودم».<ref>مناقب آل ابیطالب، ج۳، ص۲۳؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۵۶، ح۳۹.</ref> | |||
==== سوم. تحقق عملى حب و بغض ==== | ==== سوم. تحقق عملى حب و بغض ==== | ||
مسئله «حب و بغض» اصل دين | مسئله «حب و بغض» اصل دين است. با كنار گذاشتن آن يا نيافتن معیار آن نه تنها دين كامل نيست، بلكه جسمى بىروح خواهد بود. تعيين جانشينان پيامبر صلى الله عليه و آله در واقع حفظ روح اين جسم و كمال آن از اين جهت است. | ||
اميرالمؤمنين عليه السلام همين نتيجه را از آيه اكمال بيان كرد و فرمود: منم كه خداوند درباره من و در حق من چنين نازل كرده است: «امروز دين شما را كامل گردانيدم»؛ پس هركس مرا دوست بدارد مسلمانِ مؤمن و با دينِ كامل خواهد بود. | |||
با مطالعه آنچه در بيان مفهوم كمال دين گفته شد معلوم گرديد كه پيامبر صلى الله عليه و آله با همان يک سخنرانى در غدير، از سک سو آنچه از معارف دين باقى مانده بود را با معرفى مقام ولايت و مبيِّن معارف الهى یکجا ابلاغ كرد و دين را كامل نمود؛ از سوی دیگر، [[ولایت ائمه علیهم السلام|ولايت]] را كه باقى مانده بود را اعلام کرد. علت این تأخیر بهخاطر كارآيى آن بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله و آینده اسلام بود.<ref>غدیر در قرآن، ج۱، ص۱۷۳-۱۷۴.</ref> | |||
=== قسمت سوم آيه: {{قرآن|أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى}} === | |||
آنچه باعث دقت بيشتر در فهم اين قسمت آيه مىشود آن است كه «دين» در {{قرآن|أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ}} مجموعهاى مشخص از طرف خداست و كاملشدن آن بهمعناى تکمیل كامل آن معارف الهی است؛ ولى «نعمت» در {{قرآن|أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى}} حدی ندارد و نِعمتهای الهى هم از نظر ارزش و هم از نظر كثرت بىنهايت هستند. | |||
اینکه خدا مىفرمايد: «نعمتم را بر شما تمام كردم» چه معنايى دارد؟ آيا ولايت آخرين نعمت الهى است؟ قطعاً اين طور نيست و نعمتهاى الهى هر روز تجديد مىشوند و پايانپذير نيستند. اگر معناى «اتمام نعمت» تبيين شود به اين سؤال كه «چگونه با ولايت نعمتهاى الهى تمام شده؟» پاسخ داده خواهد شد. «اتمام نعمت» يعنى به حدّ اعلا رساندن آن و چشاندن شيرين ترين جلوه آن و ظهور زيباترين نمونه آن، كه البته تشخيص اين «ترينها» با خالق نعمت است نه با مخلوق!اگر قضاوت و تشخيص با بندگان خدا بود در غدير عده اى گفتند: اگر از خدا مى خواست تا گنجى ظاهر كند تا اصحابش از فقر بيرون آيند، يا ملائكه اى را در برابر دشمنانش به يارى او بفرستد، بهتر از آن چيزى بود كه به عنوان تعيين صاحب اختيار مردم بعد از خود آورده است!!؟<ref>كتاب سليم: ص ۳۴۴. امالى الطوسى: ص ۲۷۹. الاحتجاج: ج ۱ ص ۲۳۳.</ref>خداوند به بشر نعمت هاى فراوانى ارزانى داشته كه بعضى مربوط به ظاهر جسم اوست مثل خوردن و پوشيدن، و بعضى ديگر راحتى جسم و روح اوست مثل خوابيدن و تماشاى مناظر زيبا، و بعضى سازنده فكر اوست مثل بعثت انبياء و علومى كه در اختيار بشر قرار داده است.چنين خداى ذوالفضل و الانعام نعمت خوراک و پوشاک بشر را مهم به حساب نياورده، و نعمت هاى روحى را هم به بزرگى ياد نكرده، و از ميان نعمت هاى سازنده فكر و اعتقاد هم فقط «ولايت» را حد اعلاى انعام خويش بر بشر اعلام كرده است.چنانكه اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: بِوِلايَتى اتَمَّ عَلى هذِهِ الامَّةِ النِّعَمَ: با ولايت من نعمتها بر اين امت به اعلا درجه رسيد.<ref>بصائر الدرجات: ص ۲۲۱.</ref>اكنون بر ماست كه در پرونده اعتقاد خود صفحه خاصى به عنوان «عظيم ترين نِعَم الهى» باز كنيم و جايگاه «ولايت» را در دل خود در درجهاى از اهميت قرار دهيم كه تابلوى {{قرآن|أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى}} بر فراز آن بدرخشد، چنانكه امام صادق عليه السلام مى فرمايد: {{متن عربی|اعْظَمُ نِعَمِ اللَّه عَلى خَلْقِهِ ... ، هِىَ وِلايَتُنا}}: عظيمترين نعمت خدا بر مخلوقاتش... ، ولايت ماست.<ref>بحار الانوار: ج ۲۴ ص ۵۹ ح ۳۵ و ج ۶۴ ص ۱۴۷ ح ۲.</ref>اين كلام امام عليه السلام كه متعلق نعمت را مخلوقات قرار مىدهد نشانگر ارتباط مستقيم ولايت اهل بيت عليهم السلام با همه موجودات است؛ و انسان را به ياد فرمايش اميرالمؤمنين عليه السلام در غوغاى سقيفه مى اندازد كه فرمود: اگر اين امت از زمانى كه خداوند پيامبرش را قبض روح كرده تابع من مى شدند و مرا اطاعت مى كردند، از بالاى سرشان و از زير پايشان تا روز قيامت - با خوشى و وسعت - از نعمت هاى الهى استفاده مى كردند.<ref>كتاب سليم: ص ۲۱۱ ح ۱۱.</ref>يعنى اين نعمت تأمين كننده دين و دنيا و آخرت و همه جوانب زندگى است و رشته ناگسستنى نعمت است كه سر رشته آن خدا است. امام صادق عليه السلام درباره منزلت اين نعمت يادآور مى شود كه روز قيامت اين نعمت مورد سؤال قرار خواهد گرفت: | |||
{{متن عربی|نَحْنُ اهْلُ الْبَيْتِ النَّعيمُ الَّذى انْعَمَ اللَّه بِنا عَلَى الْعِبادِ ... ، وَ هُوَ النِّعْمَةُ الَّتى لا تَنْقَطِعُ، وَ اللَّه سائِلُهُمْ عَنِ حَقِّ النَّعيمِ الَّذى انْعَمَ بِهِ عَلَيْهِمْ}}: ما اهل بيت آن نعمت هستيم كه خدا آن را بر بندگانش نعمت حساب كرد ... ، و آن نعمتى ناگسستنى است كه قطع نمى شود، و خداوند درباره اداى حق اين نعمتى كه به آنان عطا فرموده بازخواست خواهد كرد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۴ ص ۴۹.</ref> | {{متن عربی|نَحْنُ اهْلُ الْبَيْتِ النَّعيمُ الَّذى انْعَمَ اللَّه بِنا عَلَى الْعِبادِ ... ، وَ هُوَ النِّعْمَةُ الَّتى لا تَنْقَطِعُ، وَ اللَّه سائِلُهُمْ عَنِ حَقِّ النَّعيمِ الَّذى انْعَمَ بِهِ عَلَيْهِمْ}}: ما اهل بيت آن نعمت هستيم كه خدا آن را بر بندگانش نعمت حساب كرد ... ، و آن نعمتى ناگسستنى است كه قطع نمى شود، و خداوند درباره اداى حق اين نعمتى كه به آنان عطا فرموده بازخواست خواهد كرد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۴ ص ۴۹.</ref> |