پرش به محتوا

آیه ۳ مائده و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۵۲: خط ۱۵۲:


==== نكته ششم: معرفى حافظ دين خدا ====
==== نكته ششم: معرفى حافظ دين خدا ====
در روايتى معرف، حافظ دين خدا ريشه كامل‌شدن دين ذكر شده است: امام صادق‏ عليه السلام مى‏‌فرمايد: «امروز دين شما را كامل گردانيدم» با منصوبكردن حفظ‌كننده دين... <ref>مناقب آل ابی‌طالب، ج۳، ص۲۳؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۵۶، ح۳۹.</ref>
در روايتى معرف، حافظ دين خدا ريشه كامل‌شدن دين ذكر شده است: امام صادق‏ عليه السلام مى‏‌فرمايد: «امروز دين شما را كامل گردانيدم» با منصوب‌كردن حفظ‌كننده دين...<ref>مناقب آل ابی‌طالب، ج۳، ص۲۳؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۵۶، ح۳۹.</ref>


=== قسمت دوم آيه: {{قرآن|أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ}} ===
=== قسمت دوم آيه: {{قرآن|أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ}} ===
خط ۱۶۷: خط ۱۶۷:


==== دوم: سرپرستى دائمى دين ====
==== دوم: سرپرستى دائمى دين ====
حضور حافظ دين به تنهايى يكى از كمالات دين است؛ يعنى دينى كه بدون سرپرست رها شده باشد به گونه ‏اى كه با سوء استفاده از اين بى‏سرپرستى هر كس بخواهد به گوشه ‏اى از آن دستبرد بزند يا در صدد نابودى آن بر آيد، اين در واقع از نقايص آن دين است، و پيداست كه نازل كننده ‏اش فقط به فكر هدايت يک نسل بوده و براى آيندگان فكرى نكرده و عملاً كارآيى آن براى نسل‏ هاى بعدى را در معرض خطر قرار داده است.اين نگهبانان الهى دين هستند كه با الهام از پروردگار در تمام ادوار تاريخ -  كه ظالمان نقشه ‏هاى شومى بر ضد دين خواهند داشت -  با برخوردهاى حساب شده و تصميم گيرى‏ هاى لازم و هدايت و ارشاد متناسب با موقعيت مردم، هم دين كامل را و هم كمال دين را بيمه مى ‏كنند.در اين باره امام صادق ‏عليه السلام آيه را چنين تفسير مى ‏فرمايد: {{قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ}}{{متن عربی| بِاقامَةِ حافِظِهِ}}: «امروز دين شما را« با منصوب كردن حافظ دين »كامل نمودم».
حضور حافظ دين به تنهايى يكى از كمالات دين است؛ يعنى دينى كه بدون سرپرست رها شده باشد به‌گونه‌‏اى كه با سوء استفاده از اين بی‌‏سرپرستى هركس بخواهد به گوشه‌‏اى از آن دستبرد بزند يا در صدد نابودى آن بر آيد، اين در واقع از نقايص آن دين است. پيداست كه نازل‌كننده‌‏اش فقط به فكر هدايت يک نسل بوده و براى آيندگان فكرى نكرده و عملاً كارآيى آن براى نسل‏‌هاى بعدى را در معرض خطر قرار داده است.  
 
اين نگهبانان الهى دين هستند كه با الهام از پروردگار در تمام ادوار تاريخ -كه ظالمان نقشه‌‏هاى شومى بر ضد دين خواهند داشت-  با برخوردهاى حساب‌شده و تصميم‌گيرى‏‌هاى لازم و هدايت متناسب با موقعيت مردم، هم دين كامل را و هم كمال دين را بيمه مى‌كنند. در اين باره امام صادق ‏عليه السلام آيه را چنين تفسير مى‌فرمايد: «امروز دين شما را با منصوب‌كردن حافظ دين كامل نمودم».<ref>مناقب آل ابی‌طالب، ج۳، ص۲۳؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۵۶، ح۳۹.</ref>


==== سوم. تحقق عملى حب و بغض ====
==== سوم. تحقق عملى حب و بغض ====
مسئله «حب و بغض» اصل دين است، و با كنار گذاشتن آن يا نيافتن مناط آن نه تنها دين كامل نيست، بلكه جسمى بى‏ روح خواهد بود. تعيين جانشينان پيامبر صلى الله عليه و آله در واقع حفظ روح اين جسم و كمال آن از اين جهت است.اميرالمؤمنين ‏عليه السلام همين نتيجه را از آيه اكمال بيان كرد و فرمود: منم كه خداوند درباره من و در حق من چنين نازل كرده است: {{قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ...}}، پس هر كس مرا دوست بدارد مسلمانِ مؤمن و با دينِ كامل خواهد بود.با مطالعه آنچه در بيان مفهوم كمال دين گفته شد معلوم گرديد كه پيامبر صلى الله عليه و آله با همان يک سخنرانى بر فراز منبر غدير، هم آنچه از معارف دين باقى مانده بود را با معرفى مقام ولايت و مبيِّن معارف الهى يك جا ابلاغ كرد و دين را كامل نمود، و هم اين ولايت بود كه باقى مانده بود، ولى به آخر گذاشتن ولايت به خاطر كارآيى آن بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله و در آينده‏ هاى بلند مدت اسلام بود.
مسئله «حب و بغض» اصل دين است. با كنار گذاشتن آن يا نيافتن معیار آن نه تنها دين كامل نيست، بلكه جسمى بى‏‌روح خواهد بود. تعيين جانشينان پيامبر صلى الله عليه و آله در واقع حفظ روح اين جسم و كمال آن از اين جهت است.  
 
اميرالمؤمنين ‏عليه السلام همين نتيجه را از آيه اكمال بيان كرد و فرمود: منم كه خداوند درباره من و در حق من چنين نازل كرده است: «امروز دين شما را كامل گردانيدم»؛ پس هركس مرا دوست بدارد مسلمانِ مؤمن و با دينِ كامل خواهد بود.
 
با مطالعه آنچه در بيان مفهوم كمال دين گفته شد معلوم گرديد كه پيامبر صلى الله عليه و آله با همان يک سخنرانى در غدير، از سک سو آنچه از معارف دين باقى مانده بود را با معرفى مقام ولايت و مبيِّن معارف الهى یک‌جا ابلاغ كرد و دين را كامل نمود؛ از سوی دیگر، [[ولایت ائمه علیهم السلام|ولايت]] را كه باقى مانده بود را اعلام کرد. علت این تأخیر به‌خاطر كارآيى آن بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله و آینده اسلام بود.<ref>غدیر در قرآن، ج۱، ص۱۷۳-۱۷۴.</ref>
 
=== قسمت سوم آيه: {{قرآن|أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى}} ===
آنچه باعث دقت بيشتر در فهم اين قسمت آيه مى‏‌شود آن است كه «دين» در {{قرآن|أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ}} مجموعه‌‏اى مشخص از طرف خداست و كامل‌شدن آن به‌معناى تکمیل كامل آن معارف الهی است؛ ولى «نعمت» در {{قرآن|أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى}} حدی ندارد و نِعمت‌های الهى هم از نظر ارزش و هم از نظر كثرت بى‏‌نهايت هستند.


=== قسمت سوم آيه: «اتممت عليكم نعمتى» ===
اینکه خدا مى‏‌فرمايد: «نعمتم را بر شما تمام كردم» چه معنايى دارد؟ آيا ولايت آخرين نعمت الهى است؟ قطعاً اين طور نيست و نعمت‌هاى الهى هر روز تجديد مى‏‌شوند و پايان‌پذير نيستند. اگر معناى «اتمام نعمت» تبيين شود به اين سؤال كه «چگونه با ولايت نعمت‏‌هاى الهى تمام شده؟» پاسخ داده خواهد شد. «اتمام نعمت» يعنى به حدّ اعلا رساندن آن و چشاندن شيرين‏ ترين جلوه آن و ظهور زيباترين نمونه آن، كه البته تشخيص اين «ترين‏ها» با خالق نعمت است نه با مخلوق!اگر قضاوت و تشخيص با بندگان خدا بود در غدير عده ‏اى گفتند: اگر از خدا مى‏ خواست تا گنجى ظاهر كند تا اصحابش از فقر بيرون آيند، يا ملائكه ‏اى را در برابر دشمنانش به يارى او بفرستد، بهتر از آن چيزى بود كه به عنوان تعيين صاحب اختيار مردم بعد از خود آورده است!!؟<ref>كتاب سليم: ص ۳۴۴. امالى الطوسى: ص ۲۷۹. الاحتجاج: ج ۱ ص ۲۳۳.</ref>خداوند به بشر نعمت‏ هاى فراوانى ارزانى داشته كه بعضى مربوط به ظاهر جسم اوست مثل خوردن و پوشيدن، و بعضى ديگر راحتى جسم و روح اوست مثل خوابيدن و تماشاى مناظر زيبا، و بعضى سازنده فكر اوست مثل بعثت انبياء و علومى كه در اختيار بشر قرار داده است.چنين خداى ذوالفضل و الانعام نعمت خوراک و پوشاک بشر را مهم به حساب نياورده، و نعمت‏ هاى روحى را هم به بزرگى ياد نكرده، و از ميان نعمت‏ هاى سازنده فكر و اعتقاد هم فقط «ولايت» را حد اعلاى انعام خويش بر بشر اعلام كرده است.چنانكه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام فرمود: بِوِلايَتى اتَمَّ عَلى هذِهِ الامَّةِ النِّعَمَ: با ولايت من نعمت‏ها بر اين امت به اعلا درجه رسيد.<ref>بصائر الدرجات: ص ۲۲۱.</ref>اكنون بر ماست كه در پرونده اعتقاد خود صفحه خاصى به عنوان «عظيم‏ ترين نِعَم الهى» باز كنيم و جايگاه «ولايت» را در دل خود در درجه‏اى از اهميت قرار دهيم كه تابلوى {{قرآن|أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى}} بر فراز آن بدرخشد، چنانكه امام صادق ‏عليه السلام مى‏ فرمايد: {{متن عربی|اعْظَمُ نِعَمِ اللَّه عَلى خَلْقِهِ ... ، هِىَ وِلايَتُنا}}: عظيم‏ترين نعمت خدا بر مخلوقاتش... ، ولايت ماست.<ref>بحار الانوار: ج ۲۴ ص ۵۹ ح ۳۵ و ج ۶۴ ص ۱۴۷ ح ۲.</ref>اين كلام امام‏ عليه السلام كه متعلق نعمت را مخلوقات قرار مى‏دهد نشانگر ارتباط مستقيم ولايت اهل ‏بيت ‏عليهم السلام با همه موجودات است؛ و انسان را به ياد فرمايش اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در غوغاى سقيفه مى‏ اندازد كه فرمود: اگر اين امت از زمانى كه خداوند پيامبرش را قبض روح كرده تابع من مى‏ شدند و مرا اطاعت مى‏ كردند، از بالاى سرشان و از زير پايشان تا روز قيامت -  با خوشى و وسعت -  از نعمت ‏هاى الهى استفاده مى ‏كردند.<ref>كتاب سليم: ص ۲۱۱ ح ۱۱.</ref>يعنى اين نعمت تأمين كننده دين و دنيا و آخرت و همه جوانب زندگى است و رشته ناگسستنى نعمت است كه سر رشته آن خدا است. امام صادق ‏عليه السلام درباره منزلت اين نعمت يادآور مى‏ شود كه روز قيامت اين نعمت مورد سؤال قرار خواهد گرفت:
آنچه باعث دقت بيشتر در فهم اين فراز آيه مى‏ شود آن است كه «دين» در {{قرآن|أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ}} مجموعه ‏اى مشخص از طرف خداست و كامل شدن آن به معناى پرونده كامل آن معارف است، ولى «نعمت» در {{قرآن|أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى}} مرزى براى خود نمى‏ شناسد و نِعَم الهى هم از نظر ارزش و هم از نظر كثرت با بى‏ نهايت پيوند خورده است.اكنون كه خدا مى‏ فرمايد: «نعمتم را بر شما تمام كردم» چه معنايى از اين جمله مى‏ توان فهميد؟ آيا ولايت آخرين نعمت الهى است؟ كه قطعاً اين طور نيست و نعمت ‏هاى الهى هر روز تجديد مى‏ شود و پايان پذير نيست! اگر معناى «اتمام نعمت» را در اينجا به خوبى تبيين كنيم به اين سؤال كه «چگونه با ولايت نعمت‏ هاى الهى تمام شده؟» پاسخ داده خواهد شد.«اتمام نعمت» يعنى به حدّ اعلا رساندن آن و چشاندن شيرين‏ ترين جلوه آن و ظهور زيباترين نمونه آن، كه البته تشخيص اين «ترين‏ها» با خالق نعمت است نه با مخلوق!اگر قضاوت و تشخيص با بندگان خدا بود در غدير عده ‏اى گفتند: اگر از خدا مى‏ خواست تا گنجى ظاهر كند تا اصحابش از فقر بيرون آيند، يا ملائكه ‏اى را در برابر دشمنانش به يارى او بفرستد، بهتر از آن چيزى بود كه به عنوان تعيين صاحب اختيار مردم بعد از خود آورده است!!؟<ref>كتاب سليم: ص ۳۴۴. امالى الطوسى: ص ۲۷۹. الاحتجاج: ج ۱ ص ۲۳۳.</ref>خداوند به بشر نعمت‏ هاى فراوانى ارزانى داشته كه بعضى مربوط به ظاهر جسم اوست مثل خوردن و پوشيدن، و بعضى ديگر راحتى جسم و روح اوست مثل خوابيدن و تماشاى مناظر زيبا، و بعضى سازنده فكر اوست مثل بعثت انبياء و علومى كه در اختيار بشر قرار داده است.چنين خداى ذوالفضل و الانعام نعمت خوراک و پوشاک بشر را مهم به حساب نياورده، و نعمت‏ هاى روحى را هم به بزرگى ياد نكرده، و از ميان نعمت‏ هاى سازنده فكر و اعتقاد هم فقط «ولايت» را حد اعلاى انعام خويش بر بشر اعلام كرده است.چنانكه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام فرمود: بِوِلايَتى اتَمَّ عَلى هذِهِ الامَّةِ النِّعَمَ: با ولايت من نعمت‏ها بر اين امت به اعلا درجه رسيد.<ref>بصائر الدرجات: ص ۲۲۱.</ref>اكنون بر ماست كه در پرونده اعتقاد خود صفحه خاصى به عنوان «عظيم‏ ترين نِعَم الهى» باز كنيم و جايگاه «ولايت» را در دل خود در درجه‏اى از اهميت قرار دهيم كه تابلوى {{قرآن|أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى}} بر فراز آن بدرخشد، چنانكه امام صادق ‏عليه السلام مى‏ فرمايد: {{متن عربی|اعْظَمُ نِعَمِ اللَّه عَلى خَلْقِهِ ... ، هِىَ وِلايَتُنا}}: عظيم‏ترين نعمت خدا بر مخلوقاتش... ، ولايت ماست.<ref>بحار الانوار: ج ۲۴ ص ۵۹ ح ۳۵ و ج ۶۴ ص ۱۴۷ ح ۲.</ref>اين كلام امام‏ عليه السلام كه متعلق نعمت را مخلوقات قرار مى‏دهد نشانگر ارتباط مستقيم ولايت اهل ‏بيت ‏عليهم السلام با همه موجودات است؛ و انسان را به ياد فرمايش اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در غوغاى سقيفه مى‏ اندازد كه فرمود: اگر اين امت از زمانى كه خداوند پيامبرش را قبض روح كرده تابع من مى‏ شدند و مرا اطاعت مى‏ كردند، از بالاى سرشان و از زير پايشان تا روز قيامت -  با خوشى و وسعت -  از نعمت ‏هاى الهى استفاده مى ‏كردند.<ref>كتاب سليم: ص ۲۱۱ ح ۱۱.</ref>يعنى اين نعمت تأمين كننده دين و دنيا و آخرت و همه جوانب زندگى است و رشته ناگسستنى نعمت است كه سر رشته آن خدا است. امام صادق ‏عليه السلام درباره منزلت اين نعمت يادآور مى‏ شود كه روز قيامت اين نعمت مورد سؤال قرار خواهد گرفت:


{{متن عربی|نَحْنُ اهْلُ الْبَيْتِ النَّعيمُ الَّذى انْعَمَ اللَّه بِنا عَلَى الْعِبادِ ... ، وَ هُوَ النِّعْمَةُ الَّتى لا تَنْقَطِعُ، وَ اللَّه سائِلُهُمْ عَنِ حَقِّ النَّعيمِ الَّذى انْعَمَ بِهِ عَلَيْهِمْ}}: ما اهل‏ بيت آن نعمت هستيم كه خدا آن را بر بندگانش نعمت حساب كرد ... ، و آن نعمتى ناگسستنى است كه قطع نمى ‏شود، و خداوند درباره اداى حق اين نعمتى كه به آنان عطا فرموده بازخواست خواهد كرد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۴ ص ۴۹.</ref>
{{متن عربی|نَحْنُ اهْلُ الْبَيْتِ النَّعيمُ الَّذى انْعَمَ اللَّه بِنا عَلَى الْعِبادِ ... ، وَ هُوَ النِّعْمَةُ الَّتى لا تَنْقَطِعُ، وَ اللَّه سائِلُهُمْ عَنِ حَقِّ النَّعيمِ الَّذى انْعَمَ بِهِ عَلَيْهِمْ}}: ما اهل‏ بيت آن نعمت هستيم كه خدا آن را بر بندگانش نعمت حساب كرد ... ، و آن نعمتى ناگسستنى است كه قطع نمى ‏شود، و خداوند درباره اداى حق اين نعمتى كه به آنان عطا فرموده بازخواست خواهد كرد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۴ ص ۴۹.</ref>