پرش به محتوا

آیه ۴۲ حجر و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۳: خط ۲۳:


== موقعیت تاریخی نزول ==
== موقعیت تاریخی نزول ==
موقعيت تاريخى روز هيجدهم ذى الحجة اولين روز از مراسم غدير است. پيامبر صلَّى اللّٰه عليه و آله بر فراز منبر قرار گرفته تا مهمترين پيام الهى را به بشريت ابلاغ فرمايد. ابليس كه دشمن ديرينۀ بشريت است از مراسم بى‌خبر نيست، بلكه پيش از همه در غدير حاضر شده تا ببيند كار به كجا مى‌انجامد، و براى بعد از آن چه انديشه‌اى كند. او از يك طرف به سخنان پيامبر صلَّى اللّٰه عليه و آله دقيق شده و نتايج آن را ارزيابى مى‌كند، و از سوى ديگر گروه‌هاى مردم را زير نظر دارد و در حال بررسى عكس العمل‌هاى آنان است. آرى، آينده‌اى بلند مدت در پيش است كه اگر همه از آن غافل باشند شيطان نمى‌تواند بى‌تفاوت باشد، چرا كه غدير براى زيباترين گونۀ هدايت انسان طرح ريزى شده، و شيطان هرگز چنين چيزى را بر نمى‌تابد. در چنين گير و دارى بين ابليس و لشكريانش - در پشت  
موقعيت تاريخى روز هيجدهم ذى الحجة اولين روز از مراسم غدير است. پيامبر صلَّى اللّٰه عليه و آله بر فراز منبر قرار گرفته تا مهمترين پيام الهى را به بشريت ابلاغ فرمايد. ابليس كه دشمن ديرينۀ بشريت است از مراسم بى‌خبر نيست، بلكه پيش از همه در غدير حاضر شده تا ببيند كار به كجا مى‌انجامد، و براى بعد از آن چه انديشه‌اى كند. او از يك طرف به سخنان پيامبر صلَّى اللّٰه عليه و آله دقيق شده و نتايج آن را ارزيابى مى‌كند، و از سوى ديگر گروه‌هاى مردم را زير نظر دارد و در حال بررسى عكس العمل‌هاى آنان است. آرى، آينده‌اى بلند مدت در پيش است كه اگر همه از آن غافل باشند شيطان نمى‌تواند بى‌تفاوت باشد، چرا كه غدير براى زيباترين گونۀ هدايت انسان طرح ريزى شده، و شيطان هرگز چنين چيزى را بر نمى‌تابد. در چنين گير و دارى بين ابليس و لشكريانش - در پشت
 
روز غدير، همينكه پيامبر صلَّى اللّٰه عليه و آله بر فراز منبر اميرالمؤمنين عليه السلام را بر سر دست بلند كرد و فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهٰذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ‌...» ابليس - كه در آنجا حاضر بود - فريادى كشيد و همۀ لشكريانش را فرا خواند. با اين فرياد، همۀ شياطين در هر جا كه بودند نزد او جمع شدند و گفتند: اى آقاى ما واى مولاى ما! اين چه فريادى بود؟ مگر چه چيزى تو را به وحشت انداخته‌؟! ما تاكنون فريادى وحشتناك‌تر از اين از تو نشنيده بوديم. ابليس گفت: اين پيامبر كارى كرد كه اگر به نتيجه برسد هرگز خدا معصيت نخواهد شد! گفتند: اى آقاى ما، تو همان كسى هستى كه آدم را گمراه كردى! ولى گويا از اين پس اين امت يك امت رحمت شدۀ محفوظ از گناه خواهند بود و ديگر تو و ما را بر اينان راهى نيست، چرا كه امام و پناه خود بعد از پيامبرشان به آنان شناسانده شد. ابليس گفت: واى بر شما، امروزِ شما مثل روز عيسى است! به خدا قسم مردم را دربارۀ على گمراه خواهم كرد! آنگاه ابليس به صورت پيرمردى زيباروى نزد پيامبر صلَّى اللّٰه عليه و آله آمد و گفت: «اى محمد، چقدر كم هستند آنان كه با تو بر سر آنچه دربارۀ پسر عمويت گفتى بيعت مى‌كنند». از سوى ديگر شياطين با ديدن غدير و آن اتمام حجت عظيم خاك بر سر ريختند و به جزع و فزع افتادند. ابليس به آنان گفت: مگر شما را چه شده است‌؟ گفتند: اين چه اتفاقى بود كه رخ داد؟! ما گمان مى‌كرديم وقتى محمد از دنيا برود اصحاب او متفرق مى‌شوند، ولى مى‌بينيم كه امر و صايت را براى شخصى بعد از خود قرار داد. به خدا قسم، تو به ما اين گونه نگفته بودى. تو خبر داده بودى كه وقتى اين پيامبر از دنيا برود اصحاب او متفرق مى‌شوند. ولی اين برنامه يك مسئلۀ مستحكم شد كه هر كدام از جانشينانش از دنيا برود ديگرى به جاى او قرار مى‌گيرد. امروز اين مرد پيمانى را بست كه هيچ انسانى تا روز قيامت نمى‌تواند آن را بشكند! 416 ابليس در پاسخ آنان گفت: «هرگز چنين نيست! خيالتان راحت باشد! اصحاب او به آنچه از آنان پيمان گرفت وفا نمى‌كنند. آنان كه همراه او هستند در اين باره به من وعده‌هايى داده‌اند كه به چيزى از آنچه گفت اقرار نكنند، و مى‌دانم كه هرگز در وعده‌اى كه به من داده‌اند تخلف نمى‌كنند». با اعلام اين مطلب لشكر شيطان متفرق شدند. اينجا بود كه آيه نازل شد: «وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلاّٰ فَرِيقاً مِنَ اَلْمُؤْمِنِينَ‌» : «ابليس گمان خود را به باور آنان رسانيد و جز گروهى از مؤمنين پيرو او شدند». با نزول اين آيه بار ديگر ابليس فريادى زد، و آنان بازگشتند و گفتند: اى آقاى ما، اين فرياد دوم چه بود؟
 
او گفت: واى بر شما، به خدا قسم، خداوند سخن مرا در آيه‌اى از قرآن نقل كرد و اين آيه را نازل كرد: «وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ‌ ...». بعد از اين خبر باز هم شياطين متفرق شدند. ابليس به دقت ناظر حركات منافقين بود. وقتى با منصوب شدن اميرالمومنين عليه السلام گروهى از آنان گفتند: «از روى هواى نفس سخن مى‌گويد»، و نيز عمر به ابوبكر گفت: «آيا چشمانش را نمى‌بينى كه در سرش مانند ديوانگان مى‌چرخد»، ابليس از خوشحالى فرياد ديگرى زد و بار ديگردار و دسته‌اش را جمع كرد و به آنان گفت: «مى‌دانيد كه من قبلاً گمراه كنندۀ آدم بوده‌ام»؟ گفتند: آرى. گفت: آدم پيمان را شكست ولى به خدا كافر نشد، اما اينان هم پيمان را شكستند و هم به پيامبر كافر شدند! ابليس كه از نقل سخن خود در آيه‌اى از قرآن خرسند بود، با شنيدن «إِلاّٰ فَرِيقاً مِنَ اَلْمُؤْمِنِينَ‌» سخت برآشفت و سر به سوى آسمان بلند كرد و خطاب به خداوند گفت: «قسم به عزت و جلالت، اين گروه مؤمن را هم به بقيه ملحق خواهم كرد»! در اينجا پيامبر صلَّى اللّٰه عليه و آله كه شاهد گفتگوى ابليس با لشكريانش بود، اين آيه را با اشاره به ابليس تلاوت فرمود: «إِنَّ عِبٰادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطٰانٌ‌ ...»: «تو را بر بندگان واقعى من راهى نيست». 417 پس از اين ماجراهادار و دستۀ ابليس متفرق شدند، اما او بار ديگر فريادى زد و آنان بازگشتند و گفتند: اى آقاى ما، اين فرياد سوم چه بود؟! او گفت: به خدا قسم، به خاطر اصحاب على! آنگاه ابليس در حضور شياطين خطاب به خداوند گفت: «يا رب، قسم به عزت و جلالت، چنان معاصى و گناهان را براى آنان زيبا جلوه دهم كه مرتكب آن شوند، و اين گونه آنان را نزد تو مبغوض نمايم». تحليل اعتقادى با قاطعيت مى‌توان گفت: كشف جزئيات ارتباط غاصبين خلافت با شيطان، نقطۀ حساسى از عقايد ماست كه در ريشه


==پانویس==
==پانویس==