۷٬۰۱۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
== موقعیت تاریخی نزول == | == موقعیت تاریخی نزول == | ||
روز هيجدهم ذى الحجة اولين روز از مراسم غدير است. پيامبر صلَّى اللّٰه عليه و آله بر فراز منبر قرار گرفته تا مهمترين پيام الهى را به بشريت ابلاغ فرمايد. ابليس كه دشمن ديرينۀ بشريت است از مراسم بىخبر نيست، بلكه پيش از همه در غدير حاضر شده تا ببيند كار به كجا مىانجامد، و براى بعد از آن چه انديشهاى كند. او از يك طرف به سخنان پيامبر صلَّى اللّٰه عليه و آله دقيق شده و نتايج آن را ارزيابى مىكند، و از سوى ديگر گروههاى مردم را زير نظر دارد و در حال بررسى عكس العملهاى آنان است. آرى، آيندهاى بلند مدت در پيش است كه اگر همه از آن غافل باشند شيطان نمىتواند بىتفاوت باشد، چرا كه غدير براى زيباترين گونۀ هدايت انسان طرح ريزى شده، و شيطان هرگز چنين چيزى را بر نمىتابد. در چنين گير و دارى بين ابليس و لشكريانش - در پشت پرده غدیر- وقایعی رخ می دهد که با جمع بندی روایات چنین قابل ارائه است: | |||
روز غدير، همينكه پيامبر صلَّى اللّٰه عليه و آله بر فراز منبر اميرالمؤمنين عليه السلام را بر سر دست بلند كرد و فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهٰذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ...» ابليس - كه در آنجا حاضر بود - فريادى كشيد و همۀ لشكريانش را فرا خواند. با اين فرياد، همۀ شياطين در هر جا كه بودند نزد او جمع شدند و گفتند: اى آقاى ما واى مولاى ما! اين چه فريادى بود؟ مگر چه چيزى تو را به وحشت انداخته؟! ما تاكنون فريادى وحشتناكتر از اين از تو نشنيده بوديم. ابليس گفت: اين پيامبر كارى كرد كه اگر به نتيجه برسد هرگز خدا معصيت نخواهد شد! گفتند: اى آقاى ما، تو همان كسى هستى كه آدم را گمراه كردى! ولى گويا از اين پس اين امت يك امت رحمت شدۀ محفوظ از گناه خواهند بود و ديگر تو و ما را بر اينان راهى نيست، چرا كه امام و پناه خود بعد از پيامبرشان به آنان شناسانده شد. ابليس گفت: واى بر شما، امروزِ شما مثل روز عيسى است! به خدا قسم مردم را دربارۀ على گمراه خواهم كرد! آنگاه ابليس به صورت پيرمردى زيباروى نزد پيامبر صلَّى اللّٰه عليه و آله آمد و گفت: «اى محمد، چقدر كم هستند آنان كه با تو بر سر آنچه دربارۀ پسر عمويت گفتى بيعت مىكنند». از سوى ديگر شياطين با ديدن غدير و آن اتمام حجت عظيم خاك بر سر ريختند و به جزع و فزع افتادند. ابليس به آنان گفت: مگر شما را چه شده است؟ گفتند: اين چه اتفاقى بود كه رخ داد؟! ما گمان مىكرديم وقتى محمد از دنيا برود اصحاب او متفرق مىشوند، ولى مىبينيم كه امر و صايت را براى شخصى بعد از خود قرار داد. به خدا قسم، تو به ما اين گونه نگفته بودى. تو خبر داده بودى كه وقتى اين پيامبر از دنيا برود اصحاب او متفرق مىشوند. ولی اين برنامه يك مسئلۀ مستحكم شد كه هر كدام از جانشينانش از دنيا برود ديگرى به جاى او قرار مىگيرد. امروز اين مرد پيمانى را بست كه هيچ انسانى تا روز قيامت نمىتواند آن را بشكند! | === جزئیات رخدادها === | ||
روز غدير، همينكه پيامبر صلَّى اللّٰه عليه و آله بر فراز منبر اميرالمؤمنين عليه السلام را بر سر دست بلند كرد و فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهٰذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ...» ابليس - كه در آنجا حاضر بود - فريادى كشيد و همۀ لشكريانش را فرا خواند. با اين فرياد، همۀ شياطين در هر جا كه بودند نزد او جمع شدند و گفتند: اى آقاى ما واى مولاى ما! اين چه فريادى بود؟ مگر چه چيزى تو را به وحشت انداخته؟! ما تاكنون فريادى وحشتناكتر از اين از تو نشنيده بوديم. ابليس گفت: اين پيامبر كارى كرد كه اگر به نتيجه برسد هرگز خدا معصيت نخواهد شد! گفتند: اى آقاى ما، تو همان كسى هستى كه آدم را گمراه كردى! ولى گويا از اين پس اين امت يك امت رحمت شدۀ محفوظ از گناه خواهند بود و ديگر تو و ما را بر اينان راهى نيست، چرا كه امام و پناه خود بعد از پيامبرشان به آنان شناسانده شد. ابليس گفت: واى بر شما، امروزِ شما مثل روز عيسى است! به خدا قسم مردم را دربارۀ على گمراه خواهم كرد! آنگاه ابليس به صورت پيرمردى زيباروى نزد پيامبر صلَّى اللّٰه عليه و آله آمد و گفت: «اى محمد، چقدر كم هستند آنان كه با تو بر سر آنچه دربارۀ پسر عمويت گفتى بيعت مىكنند». از سوى ديگر شياطين با ديدن غدير و آن اتمام حجت عظيم خاك بر سر ريختند و به جزع و فزع افتادند. ابليس به آنان گفت: مگر شما را چه شده است؟ گفتند: اين چه اتفاقى بود كه رخ داد؟! ما گمان مىكرديم وقتى محمد از دنيا برود اصحاب او متفرق مىشوند، ولى مىبينيم كه امر و صايت را براى شخصى بعد از خود قرار داد. به خدا قسم، تو به ما اين گونه نگفته بودى. تو خبر داده بودى كه وقتى اين پيامبر از دنيا برود اصحاب او متفرق مىشوند. ولی اين برنامه يك مسئلۀ مستحكم شد كه هر كدام از جانشينانش از دنيا برود ديگرى به جاى او قرار مىگيرد. امروز اين مرد پيمانى را بست كه هيچ انسانى تا روز قيامت نمىتواند آن را بشكند! ابليس در پاسخ آنان گفت: «هرگز چنين نيست! خيالتان راحت باشد! اصحاب او به آنچه از آنان پيمان گرفت وفا نمىكنند. آنان كه همراه او هستند در اين باره به من وعدههايى دادهاند كه به چيزى از آنچه گفت اقرار نكنند، و مىدانم كه هرگز در وعدهاى كه به من دادهاند تخلف نمىكنند». با اعلام اين مطلب لشكر شيطان متفرق شدند. اينجا بود كه آيه نازل شد: «وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلاّٰ فَرِيقاً مِنَ اَلْمُؤْمِنِينَ» : «ابليس گمان خود را به باور آنان رسانيد و جز گروهى از مؤمنين پيرو او شدند». با نزول اين آيه بار ديگر ابليس فريادى زد، و آنان بازگشتند و گفتند: اى آقاى ما، اين فرياد دوم چه بود؟ | |||
او گفت: واى بر شما، به خدا قسم، خداوند سخن مرا در آيهاى از قرآن نقل كرد و اين آيه را نازل كرد: «وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ ...». بعد از اين خبر باز هم شياطين متفرق شدند. ابليس به دقت ناظر حركات منافقين بود. وقتى با منصوب شدن اميرالمومنين عليه السلام گروهى از آنان گفتند: «از روى هواى نفس سخن مىگويد»، و نيز عمر به ابوبكر گفت: «آيا چشمانش را نمىبينى كه در سرش مانند ديوانگان مىچرخد»، ابليس از خوشحالى فرياد ديگرى زد و بار ديگردار و دستهاش را جمع كرد و به آنان گفت: «مىدانيد كه من قبلاً گمراه كنندۀ آدم بودهام»؟ گفتند: آرى. گفت: آدم پيمان را شكست ولى به خدا كافر نشد، اما اينان هم پيمان را شكستند و هم به پيامبر كافر شدند! ابليس كه از نقل سخن خود در آيهاى از قرآن خرسند بود، با شنيدن «إِلاّٰ فَرِيقاً مِنَ اَلْمُؤْمِنِينَ» سخت برآشفت و سر به سوى آسمان بلند كرد و خطاب به خداوند گفت: «قسم به عزت و جلالت، اين گروه مؤمن را هم به بقيه ملحق خواهم كرد»! در اينجا پيامبر صلَّى اللّٰه عليه و آله كه شاهد گفتگوى ابليس با لشكريانش بود، اين آيه را با اشاره به ابليس تلاوت فرمود: «إِنَّ عِبٰادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطٰانٌ ...»: «تو را بر بندگان واقعى من راهى نيست». | او گفت: واى بر شما، به خدا قسم، خداوند سخن مرا در آيهاى از قرآن نقل كرد و اين آيه را نازل كرد: «وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ ...». بعد از اين خبر باز هم شياطين متفرق شدند. ابليس به دقت ناظر حركات منافقين بود. وقتى با منصوب شدن اميرالمومنين عليه السلام گروهى از آنان گفتند: «از روى هواى نفس سخن مىگويد»، و نيز عمر به ابوبكر گفت: «آيا چشمانش را نمىبينى كه در سرش مانند ديوانگان مىچرخد»، ابليس از خوشحالى فرياد ديگرى زد و بار ديگردار و دستهاش را جمع كرد و به آنان گفت: «مىدانيد كه من قبلاً گمراه كنندۀ آدم بودهام»؟ گفتند: آرى. گفت: آدم پيمان را شكست ولى به خدا كافر نشد، اما اينان هم پيمان را شكستند و هم به پيامبر كافر شدند! ابليس كه از نقل سخن خود در آيهاى از قرآن خرسند بود، با شنيدن «إِلاّٰ فَرِيقاً مِنَ اَلْمُؤْمِنِينَ» سخت برآشفت و سر به سوى آسمان بلند كرد و خطاب به خداوند گفت: «قسم به عزت و جلالت، اين گروه مؤمن را هم به بقيه ملحق خواهم كرد»! در اينجا پيامبر صلَّى اللّٰه عليه و آله كه شاهد گفتگوى ابليس با لشكريانش بود، اين آيه را با اشاره به ابليس تلاوت فرمود: «إِنَّ عِبٰادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطٰانٌ ...»: «تو را بر بندگان واقعى من راهى نيست». پس از اين ماجراهادار و دستۀ ابليس متفرق شدند، اما او بار ديگر فريادى زد و آنان بازگشتند و گفتند: اى آقاى ما، اين فرياد سوم چه بود؟! او گفت: به خدا قسم، به خاطر اصحاب على! آنگاه ابليس در حضور شياطين خطاب به خداوند گفت: «يا رب، قسم به عزت و جلالت، چنان معاصى و گناهان را براى آنان زيبا جلوه دهم كه مرتكب آن شوند، و اين گونه آنان را نزد تو مبغوض نمايم».<ref>کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ص۱۴۵؛ تفسیر القمی، ج۲، ص۲۳۱؛ الکافی، ج۸، ص۳۴۵؛ </ref> | ||
== تحليل اعتقادى آیه == | |||
با قاطعيت مىتوان گفت: كشف جزئيات ارتباط غاصبين خلافت با شيطان، نقطۀ حساسى از عقايد ماست كه در ريشه يابى بسيارى از مسايل به ما كمك خواهد كرد. اكنون با مرور بر ماجرايى كه از حضور ابليس در غدير ذكر شد به تبيين چهار نكته از آن مىپردازيم: | |||
=== وحشتناکترين روز شيطان === | |||
در روايات متعددى وارد شده كه ابليس در طول عمر خود چند بار فرياد وحشتناكى كشيده است. با در نظر گرفتن اينكه يك بارِ آن در غدير بوده است.<ref>بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۲۱؛ بحارالانوار، ج۶۰، ص۲۴۱.</ref> اين نكته بسيار جالب است كه وقتى در آن روز فرياد برآورد و لشكريانش جمع شدند، اولين سخنشان اين بود كه: «ما سَمِعْنا لَكَ صَرْخَةً اَوْحَشُ مِنْ صَرْخَتِكَ هٰذِهِ»: «ما تاكنون فريادى وحشتناكتر از اين از تو نشنيده بوديم».<ref>بحارالانوار، ج۲۸، ج۲۵۷.</ref> | |||
اين حاكى از آن است كه روز غدير براى ابليس سختترين روز بوده و بزرگترين سد در برابر ضلالت خلق در آن روز ايجاد شده كه او را آن چنان ناراحت كرده است. همان گونه كه بزرگترين چراغ هدايت در آن روز روشن شده كه اگر كسى كور دل نباشد و پردههاى سياه سقيفه مانع او نشود، يافتن صراط مستقيم جستجو نمىخواهد و روشن خواهد بود. اكنون با مرورى بر آنچه ابليس به شياطين دراين باره گفته و نيز آنچه آنان به او گفتهاند مىتوان به زوايايى از اين وحشت ابليس و عظمت روز غدير پى برد، آنجا كه گفتند: فَعَلَ هٰذَا النَّبِىُّ فِعْلاً اِنْ تَمَّ لَمْ يَعْصِ اللّٰهَ اَبَداً: اين پيامبر كارى كرد كه اگر به نتيجه برسد خدا هرگز معصيت نمىشود. قَدْ اُعْلِمُوا مَفْزَعَهُمْ وَ اِمامَهُمْ بَعْدَ نَبِيِّهِمْ: اينان پناه و امام خود را بعد از پيامبرشان شناختند. قَدْ عَقَدَ هٰذَا الرَّجُلُ عُقْدَةً لايَحِلُّها اِنْسىٌّ اِلىٰ يَوْمِ الْقِيامَةِ: اين مرد پيمانى بست كه هيچ انسانى تا روز قيامت نمىتواند آن را بشكند. هٰذا اَمْرٌ مُسْتَقَرٌّ كُلَّما اَرادَ اَنْ يَذْهَبَ واحِدٌ بَدَرَ آخَرٌ: اين يك كار محكمى شد كه هر كدام از دنيا برود ديگرى به جاى او ظاهر مىشود. | |||
2. روز آدم عليه السلام، روز عيسى عليه السلام شيطان براى گمراهى انسانها در جستجوى بهانه است، و و از بيراهههاى عجيبى خود را بر سر راه فرزند آدم مىرساند تا او را از راه مستقيم به سوى جهنم بكشاند. در گفتگويى كه روز غدير بين ابليس و شياطين ديگر رخ داده معلوم مىشود سه مقطع بسيار مهم و استثنايى براى شيطان در ضلالت خلق وجود داشته است: يكى ماجراى حضرت آدم عليه السلام در بهشت، و ديگرى بدون پدر به دنيا آمدن حضرت عيسى عليه السلام، و سومى سقيفه. در اين باره چند عبارت در داستان ابليس در غدير مىبينيم: شياطين به ابليس گفتند: «يا سَيِّدَنا، اَنْتَ كُنْتَ لِآدَمَ»: «تو براى آدم بودهاى»! ابليس به شياطين گفت: «اَما عَلِمْتُمْ اَنّى كُنْتُ لِآدَمَ مِنْ قَبْلُ»: «مگر نمىدانيد كه من قبلاً براى آدم بودهام». و نيز گفت: «وَيْلَكُمْ، يَوْمُكُمْ كَيَوْمِ عيسىٰ، وَ اللّٰهِ لاَُضِلَّنَّ فيهِ الْخَلْقَ»: «واى بر شما، امروزتان مانند روز عيسى است. به خدا قسم مردم را دربارۀ او گمراه خواهم كرد». و در روز سقيفه كه شيطان بهعنوان بيعت با ابوبكر دست داد، گفت: «يَوْمٌ كَيَوْمِ آدَمَ»: «روزى است مانند روز آدم»! و همان روز شياطين به او گفتند: «اَنْتَ الَّذى اَخْرَجْتَ آدَمَ مِنَ الْجَنَّةِ»: «تو بودى كه آدم را از بهشت بيرون آوردى»! آن روز كه توانست حضرت آدم عليه السلام را از بهشت بيرون كند، در واقع نسل بشريت را از بهشت اخراج كرد، و آنان را اسير حيلههاى خود در دنيا نمود. روزى كه ولادت حضرت عيسى عليه السلام بدون همسرى براى مريم اتفاق افتاد، اين معجزۀ الهى را بهانۀ غلو قرار داد و آن حضرت را به عنوان الوهيت مطرح كرد و نسلهايى از بشر را با همين باور غلط مبتلا به شرك نمود و راهى جهنم كرد. در روز غدير هم قسم ياد كرد كه در اين باره مردم را گمراه خواهم كرد، و سقيفه تحقق اين قسم ابليس بود كه تا آخر روزگار اكثريتى از انسانها را با انكار ولايت على عليه السلام راهى جهنم كرد. | 2. روز آدم عليه السلام، روز عيسى عليه السلام شيطان براى گمراهى انسانها در جستجوى بهانه است، و و از بيراهههاى عجيبى خود را بر سر راه فرزند آدم مىرساند تا او را از راه مستقيم به سوى جهنم بكشاند. در گفتگويى كه روز غدير بين ابليس و شياطين ديگر رخ داده معلوم مىشود سه مقطع بسيار مهم و استثنايى براى شيطان در ضلالت خلق وجود داشته است: يكى ماجراى حضرت آدم عليه السلام در بهشت، و ديگرى بدون پدر به دنيا آمدن حضرت عيسى عليه السلام، و سومى سقيفه. در اين باره چند عبارت در داستان ابليس در غدير مىبينيم: شياطين به ابليس گفتند: «يا سَيِّدَنا، اَنْتَ كُنْتَ لِآدَمَ»: «تو براى آدم بودهاى»! ابليس به شياطين گفت: «اَما عَلِمْتُمْ اَنّى كُنْتُ لِآدَمَ مِنْ قَبْلُ»: «مگر نمىدانيد كه من قبلاً براى آدم بودهام». و نيز گفت: «وَيْلَكُمْ، يَوْمُكُمْ كَيَوْمِ عيسىٰ، وَ اللّٰهِ لاَُضِلَّنَّ فيهِ الْخَلْقَ»: «واى بر شما، امروزتان مانند روز عيسى است. به خدا قسم مردم را دربارۀ او گمراه خواهم كرد». و در روز سقيفه كه شيطان بهعنوان بيعت با ابوبكر دست داد، گفت: «يَوْمٌ كَيَوْمِ آدَمَ»: «روزى است مانند روز آدم»! و همان روز شياطين به او گفتند: «اَنْتَ الَّذى اَخْرَجْتَ آدَمَ مِنَ الْجَنَّةِ»: «تو بودى كه آدم را از بهشت بيرون آوردى»! آن روز كه توانست حضرت آدم عليه السلام را از بهشت بيرون كند، در واقع نسل بشريت را از بهشت اخراج كرد، و آنان را اسير حيلههاى خود در دنيا نمود. روزى كه ولادت حضرت عيسى عليه السلام بدون همسرى براى مريم اتفاق افتاد، اين معجزۀ الهى را بهانۀ غلو قرار داد و آن حضرت را به عنوان الوهيت مطرح كرد و نسلهايى از بشر را با همين باور غلط مبتلا به شرك نمود و راهى جهنم كرد. در روز غدير هم قسم ياد كرد كه در اين باره مردم را گمراه خواهم كرد، و سقيفه تحقق اين قسم ابليس بود كه تا آخر روزگار اكثريتى از انسانها را با انكار ولايت على عليه السلام راهى جهنم كرد. |