۲۱٬۹۷۲
ویرایش
(←پانویس) |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== دستور پیامبر صلی الله علیه و آله به مکتوب شدن غدیر<ref>سخنرانی استثنائی غدیر: ص۵۷، ۹۳. غدیر در قرآن: ج۱ ص۲۰۰-۲۰۵. واقعه قرآنی غدیر: ص۱۴۸.</ref> == | == دستور پیامبر صلی الله علیه و آله به مکتوب شدن غدیر<ref>سخنرانی استثنائی غدیر: ص۵۷، ۹۳. غدیر در قرآن: ج۱ ص۲۰۰-۲۰۵. واقعه قرآنی غدیر: ص۱۴۸.</ref> == | ||
پس از اتمام خطبه غدير توسط پيامبر صلى الله عليه وآله، شايعات منافقين و شبهه اندازى آنان تأثيراتى بين عده اى مردم ضعيف الايمان ايجاد كرده بود. گروهى مى گفتند: «محمد گمراه شده است»! عده اى ديگر مى گفتند: «[[اِغوا]] شده است». گروه ديگرى مى گفتند: | پس از اتمام خطبه غدير توسط پيامبر صلى الله عليه وآله، شايعات منافقين و شبهه اندازى آنان تأثيراتى بين عده اى مردم ضعيف الايمان ايجاد كرده بود. گروهى مى گفتند: «محمد گمراه شده است»! عده اى ديگر مى گفتند: «[[اِغوا]] شده است». گروه ديگرى مى گفتند: «درباره اهل بيتش و پسر عمويش از روى هواى نفس سخن مى گويد» . | ||
عكس العمل قاطعى لازم بود كه به همه شايعه ها پايان دهد و شبهه ها را ريشه كن نمايد، كه با يک اقدام به موقع و غير قابل انتظار به ثمر رسيد. پيامبرصلى الله عليه وآله امر كرد تا سند مكتوبى براى غدير آماده شود. براى اين كار دستور داد تا بلال ندا دهد: «الصلاة جامعة» تا همه جمع شوند. | عكس العمل قاطعى لازم بود كه به همه شايعه ها پايان دهد و شبهه ها را ريشه كن نمايد، كه با يک اقدام به موقع و غير قابل انتظار به ثمر رسيد. پيامبرصلى الله عليه وآله امر كرد تا سند مكتوبى براى غدير آماده شود. براى اين كار دستور داد تا بلال ندا دهد: «الصلاة جامعة» تا همه جمع شوند. | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
بعد از آن فرمود: آيا مى دانيد كه من مولى و صاحب اختيار شما هستم؟ گفتند: آرى به خدا قسم. اين فراز هم ثبت شد. | بعد از آن فرمود: آيا مى دانيد كه من مولى و صاحب اختيار شما هستم؟ گفتند: آرى به خدا قسم. اين فراز هم ثبت شد. | ||
در اينجا پيامبرصلى الله عليه وآله كارى را كه بر فراز منبر غدير انجام داده بود تكرار كرد و بازوى على عليه السلام را گرفت و بلند كرد و در آن حال فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ».اين فراز هم در آن ورقه ثبت گرديد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۲۸۲. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۱۵۱.</ref>همه اين گفتگوها طبق دستور حضرت در آن ورقه ثبت شد؛ و اينجا بود كه خداوند اين آيات را نازل كرد: «وَ النَّجْمِ إِذا هَوى، ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى، وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى، إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى»<ref>نجم / | در اينجا پيامبرصلى الله عليه وآله كارى را كه بر فراز منبر غدير انجام داده بود تكرار كرد و بازوى على عليه السلام را گرفت و بلند كرد و در آن حال فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ».اين فراز هم در آن ورقه ثبت گرديد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۲۸۲. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۱۵۱.</ref>همه اين گفتگوها طبق دستور حضرت در آن ورقه ثبت شد؛ و اينجا بود كه خداوند اين آيات را نازل كرد: «وَ النَّجْمِ إِذا هَوى، ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى، وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى، إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى»<ref>نجم / ۱ - ۴ .</ref>: «قسم به ستاره هنگامى كه پايين مى آيد، صاحب شما )يعنى پيامبرصلى الله عليه وآله( گمراه نشده و راه نايافته نيست و از روى هواى نفس سخن نمى گويد. آنچه مى گويد نيست مگر وحيى كه نازل مى شود» .<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۲۸۲. تفسير فرات: ص ۴۵۰ ح ۵۹۰ .</ref> | ||
بدين صورت پيامبرصلى الله عليه وآله در سند ابدى غدير ولايت على عليه السلام را متصل به ولايت خود، و ولايت خود را متصل به ولايت خدا اعلام كرد و همه بدان اقرار كردند؛ و اين اقرارنامه به عنوان يادگارى ماندگار از غدير به پرونده اسلام افزوده شد، تا در آينده هاى بلند مدت تا قيامت بدانند در غدير سخن از چه بوده و سخنرانى يك ساعته اول شخص عالم بر چه محورى ايراد شده است. | بدين صورت پيامبرصلى الله عليه وآله در سند ابدى غدير ولايت على عليه السلام را متصل به ولايت خود، و ولايت خود را متصل به ولايت خدا اعلام كرد و همه بدان اقرار كردند؛ و اين اقرارنامه به عنوان يادگارى ماندگار از غدير به پرونده اسلام افزوده شد، تا در آينده هاى بلند مدت تا قيامت بدانند در غدير سخن از چه بوده و سخنرانى يك ساعته اول شخص عالم بر چه محورى ايراد شده است. | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
'''نكته دوم: سند مكتوب براى آيندگان''' | '''نكته دوم: سند مكتوب براى آيندگان''' | ||
انتخاب روش كتابت و تنظيم سندى كه براى روزهاى آينده و نسل هاى آينده ارزش خاصى دارد در برابر فراموشكاران نقش ويژه اى ايفا مى كند. دقيقاً مانند مسئله كتف كه پيامبرصلى الله عليه وآله در ساعات آخر عمر درخواست آن را كردند تا سندى محكم به دست مؤمنين بدهند؛ ولى عمر مانع شد و به هر قيمتى بود نگذاشت براى آن حضرت [[كتف و دوات]] بياورند، و حتى حاضر به توهين به ساحت مقدس رسول اللَّه صلى الله عليه وآله شد!<ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص | انتخاب روش كتابت و تنظيم سندى كه براى روزهاى آينده و نسل هاى آينده ارزش خاصى دارد در برابر فراموشكاران نقش ويژه اى ايفا مى كند. دقيقاً مانند مسئله كتف كه پيامبرصلى الله عليه وآله در ساعات آخر عمر درخواست آن را كردند تا سندى محكم به دست مؤمنين بدهند؛ ولى عمر مانع شد و به هر قيمتى بود نگذاشت براى آن حضرت [[كتف و دوات]] بياورند، و حتى حاضر به توهين به ساحت مقدس رسول اللَّه صلى الله عليه وآله شد!<ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۴۶۶، ۴۶۷، ۵۲۹. الغدير: ج ۵ ص ۳۴۰.</ref> | ||
'''نكته سوم: ثبت اقرار مردم''' | '''نكته سوم: ثبت اقرار مردم''' | ||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
آياتى كه در پايان اين ماجرا نازل شده امضاى ديگرى از خداوند است كه پاسخ فتنه گران را مى دهد. آنان كه موذى گرانه مى پرسيدند: مِنَ اللَّه اوْ مِنْ رَسُولِهِ: آيا غدير و ولايت و بيعت از طرف خداست يا از طرف رسولش است؟ پاسخ خدا چنين است: | آياتى كه در پايان اين ماجرا نازل شده امضاى ديگرى از خداوند است كه پاسخ فتنه گران را مى دهد. آنان كه موذى گرانه مى پرسيدند: مِنَ اللَّه اوْ مِنْ رَسُولِهِ: آيا غدير و ولايت و بيعت از طرف خداست يا از طرف رسولش است؟ پاسخ خدا چنين است: | ||
«ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى»؛ يعنى اين همان پيامبر است كه كلمه كلمه اش هدايت مردم بوده و تغيير نكرده و - نعوذ باللَّه - گمراهى در او پديد نيامده است. | |||
«وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى»؛ او كه از روى هوا و هوس سخنى نمى گويد، و تمام سخنان او حساب شده و مورد امضاى خداست. | |||
«إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى»؛ آنچه او مى گويد وحى خداست و از طرف خدا به او الهام گرديده است. | |||
'''نكته ششم: بيان مقام عظيم پيامبرصلى الله عليه وآله''' | '''نكته ششم: بيان مقام عظيم پيامبرصلى الله عليه وآله''' | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
اينجا بود كه خداوند سبحان چنين نازل كرد: «وَ النَّجْمِ إِذا هَوى، ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى، وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى، إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى» : «قسم به ستاره هنگامى كه فرودآمد، صاحب شما )يعنى پيامبرصلى الله عليه وآله( گمراه نشده و اغوا نشده و از روى هواى نفس سخن نمى گويد. آنچه مى گويد وحيى است كه بر او نازل مى شود« .<ref>عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۱۵۱ ح ۲۲۸. تأويل الآيات: ج ۲ ص ۶۲۳ .</ref> در حديث ديگرى اين مرحله از غدير با تفسير آيات مزبور چنين ترسيم شده است: پيامبرصلى الله عليه وآله به على عليه السلام فرمود: يا على، قسم به آنكه مرا به پيامبرى مبعوث فرموده، وصايت و خلافت و امامت بعد از من براى تو واجب گرديد. منافقين گفتند: محمد در محبت پسر عمويش گمراه شده و منحرف گرديده و درباره شأن او از روى هواى نفس سخن مى گويد. | اينجا بود كه خداوند سبحان چنين نازل كرد: «وَ النَّجْمِ إِذا هَوى، ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى، وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى، إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى» : «قسم به ستاره هنگامى كه فرودآمد، صاحب شما )يعنى پيامبرصلى الله عليه وآله( گمراه نشده و اغوا نشده و از روى هواى نفس سخن نمى گويد. آنچه مى گويد وحيى است كه بر او نازل مى شود« .<ref>عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۱۵۱ ح ۲۲۸. تأويل الآيات: ج ۲ ص ۶۲۳ .</ref> در حديث ديگرى اين مرحله از غدير با تفسير آيات مزبور چنين ترسيم شده است: پيامبرصلى الله عليه وآله به على عليه السلام فرمود: يا على، قسم به آنكه مرا به پيامبرى مبعوث فرموده، وصايت و خلافت و امامت بعد از من براى تو واجب گرديد. منافقين گفتند: محمد در محبت پسر عمويش گمراه شده و منحرف گرديده و درباره شأن او از روى هواى نفس سخن مى گويد. | ||
خداوند تبارك و تعالى هم اين آيات را نازل كرد: | خداوند تبارك و تعالى هم اين آيات را نازل كرد: «وَ النَّجْمِ إِذا هَوى» ، خداوند عزوجل مى گويد: «قسم به خالق ستاره هنگامى كه پايين آمد» . «ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ» يعنى محمدصلى الله عليه وآله در محبت على بن ابى طالب عليه السلام گمراه نشده، «وَ ما غَوى وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى» يعنى درباره مقام على عليه السلام از روى اغوا و هواى نفس سخن نمى گويد. «إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى» : «آنچه مى گويد وحيى است كه بر او نازل مى شود» .<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۲۷۲. امالى الصدوق: ص ۶۶۰ </ref> | ||
'''۲.تحليل دوم''' | '''۲.تحليل دوم''' | ||
خط ۱۲۸: | خط ۱۲۸: | ||
جلوه اثباتى در ارزش غدير - پس از نفى هواى نفس درباره آن - نزول دستور مستقيم آن از طرف خداست. | جلوه اثباتى در ارزش غدير - پس از نفى هواى نفس درباره آن - نزول دستور مستقيم آن از طرف خداست. | ||
اين مسئله در آيه شريفه با استفاده از تركيب مفيد انحصار آمده است؛ كه ابتدا حرف نفى )اِنْ( به كار رفته و سپس با كلمه استثناء )الاّ( اين انحصار به اثبات رسيده است. آنجا كه مى فرمايد: | اين مسئله در آيه شريفه با استفاده از تركيب مفيد انحصار آمده است؛ كه ابتدا حرف نفى )اِنْ( به كار رفته و سپس با كلمه استثناء )الاّ( اين انحصار به اثبات رسيده است. آنجا كه مى فرمايد: «إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى»: (نيست آن مگر وحيى كه نازل مى شود) . | ||
با اين تركيب خاص، خداوند قاطعيت فوق العادهاى درباره غدير نشان داده و در صدد بيان اين مطلب است كه »غدير« و »ولايت« و تركيب اين دو، يعنى »اعلام ولايت در غدير« همه به دستور خاص الهى در | با اين تركيب خاص، خداوند قاطعيت فوق العادهاى درباره غدير نشان داده و در صدد بيان اين مطلب است كه »غدير« و »ولايت« و تركيب اين دو، يعنى »اعلام ولايت در غدير« همه به دستور خاص الهى در «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ...» بوده و پشتيبان آن خداست، چرا كه او آن را فرستاده است. | ||
== پانویس == | == پانویس == |