شاهد: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱٬۸۰۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ دسامبر ۲۰۲۱
خط ۵۷: خط ۵۷:


مؤيد اين سخن حضور قبائل مختلف و نمايندگان آنان در مدينه به محضر رسول‏ خداصلى الله عليه وآله است. در حالى كه قبل از فتح مكه جريان مراجعه مردم به پيامبرصلى الله عليه وآله در مدينه ثبت نشده است. به عنوان مثال، مى‏توان به ورود طايفه نخع اشاره كرد. بنا بر گزارش ابن‏ سعد، نمايندگان نخع آخرين گروهى بودند كه در نيمه محرم سال يازدهم هجرى با سرپرستى زرارة بن عمرو به حضور رسول‏ خداصلى الله عليه وآله در مدينه رسيدند و در دارالضيافه ساكن شدند. آنان دويست نفر بودند كه پيشتر با معاذ بن جبل در يمن بيعت كرده و مسلمان شدند.<ref>طبقات ابن ‏سعد: ج ۱ ص ۲۶۰. تاريخ طبرى: ج ۳ ص ۲۴۰. نهاية الارب فى فنون الادب: ج ۱۸ ص ۱۰۸.</ref>
مؤيد اين سخن حضور قبائل مختلف و نمايندگان آنان در مدينه به محضر رسول‏ خداصلى الله عليه وآله است. در حالى كه قبل از فتح مكه جريان مراجعه مردم به پيامبرصلى الله عليه وآله در مدينه ثبت نشده است. به عنوان مثال، مى‏توان به ورود طايفه نخع اشاره كرد. بنا بر گزارش ابن‏ سعد، نمايندگان نخع آخرين گروهى بودند كه در نيمه محرم سال يازدهم هجرى با سرپرستى زرارة بن عمرو به حضور رسول‏ خداصلى الله عليه وآله در مدينه رسيدند و در دارالضيافه ساكن شدند. آنان دويست نفر بودند كه پيشتر با معاذ بن جبل در يمن بيعت كرده و مسلمان شدند.<ref>طبقات ابن ‏سعد: ج ۱ ص ۲۶۰. تاريخ طبرى: ج ۳ ص ۲۴۰. نهاية الارب فى فنون الادب: ج ۱۸ ص ۱۰۸.</ref>
شاهد ديگر جمعيت حاضر در آخرين جهاد حضرت است. گر چه در آغاز حكومت اسلامى سپاه پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله در مدينه از كمى جمعيت برخوردار بود، اما رفته رفته با گسترش اسلام و فتح مكه جمعيت حاضر در سپاه نيز گسترش پيدا مى‏ كرد. چنانكه در جريان فتح مكه ده هزار نفر<ref>امتاع الاسماء: ج ۸ ص ۳۸۵: فكان المسلمون فى غزوة الفتح ما بين العشرة آلاف و الاثنى‏ عشر الفاً، على خلاف بين اهل السير. تاريخ ابن‏ خلدون: ج ۲ ص ۴۵۸. المنتظم: ج ۲ ص ۳۲۶.</ref> و طبق نقل ديگرى دوازده هزار نفر<ref>تاريخ الاسلام: ج ۲ ص ۵۲۹ .</ref> از مسلمانان همراه پيامبرصلى الله عليه وآله بودند.
آخرين غزوه ‏اى كه در زمان حيات رسول‏ خداصلى الله عليه وآله روى داد و حضرت شخصاً در آن شركت داشتند غزوه تبوك بود، كه در ماه رجب سال نهم هجرى رخ داد. در اين جنگ، سپاه اسلام همانند ديگر جهادها از مردمان مدينه و طوايف اطراف تشكيل مى‏ شد.
كمترين رقمى كه براى جمعيت سپاه اسلام در اين جنگ ذكر كرده ‏اند سى هزار نفر است <ref>انساب الاشراف: ج ۱ ص ۳۶۸. البدء و التاريخ: ج ۴ ص ۲۳۹. التنبيه و الاشراف: ص ۲۳۵. فتح البارى: ج ۸ ص ۸۷ : خرجنا مع رسول ‏اللَّه‏ صلى الله عليه وآله الى غزوة تبوك، زيادة على ثلاثين الفاً.</ref>، و گرنه آمار سپاه اسلام را هفتاد هزار<ref>عمدة القارى: ج ۱۸ ص ۴۵، از ابوزرعه رازى.</ref>، يك صد هزار<ref>تاريخ ابن‏ خلدون: ج ۱ ص ۲۰۴.</ref>، بدون حساب حاضرين در شهر مدينه هم نقل كرده ‏اند.
نكته قابل توجه در اين بخش، عدم نياز به حضور كودكان، نوجوان، و زنان در جنگ‏ هاست، و حضور چند بچه يا تعدادى زن در برخى از جنگ‏ ها به معناى همراهى تمامى زنان و فرزندان در جنگ نيست. چنانكه بلاذرى در «انساب الاشراف» در جريان جنگ تبوك، اشاره به عدم حضور كودكان و زنان در اين جنگ دارد.<ref>انساب الاشراف: ج ۲ ص ۹۵.</ref> بنابراين نبايد وضعيت غدير خم را همانند جنگ در نظر گرفت.
همچنين مى ‏توان گفت: بعد از اين فتح، امكان حضور جمعيت مكه و مناطق فتح شده ‏اى براى سكونت در مدينه و اطراف آن خارج از ذهن نيست.
اضافه بر اين، از جنگ تبوك تا حجةالوداع اندكى بيش از يك سال مى‏ گذرد، و طى اين مدت نمايندگان قبائل متعددى نزد پيامبرصلى الله عليه وآله آمده و اسلام را پذيرفته و اعلام وفادارى كردند. بنابراين مى ‏توان جمعيت اين قبائل را نيز بايد بر آمار جمعيت مسلمانان افزود.
اكنون با توجه به شواهد و قرائن، وقتى پيامبرصلى الله عليه وآله در سال نهم هجرى مى ‏تواند سى يا هفتاد هزار نفر مرد جنگى را از مدينه و اطراف آن براى شركت در جنگ بسيج كند، با اينكه در جنگ خطر كشته شدن، اسير شدن و زخمى شدن هم وجود داشته، چرا يك سال بعد پيامبرصلى الله عليه وآله نتواند يك صد هزار نفر در جريان حجةالوداع بسيج نموده و همراه داشته باشد؟
در حالى كه قدرت پيامبرصلى الله عليه وآله بيشتر شده و جمعيت مسلمانان نيز با سرعت شگفت‏ آورى افزايش يافته و قبائل متعددى به اسلام روى آورده ‏اند. حتى اين بار زنان و كودكان و نوجوانان و افراد كهنسال نيز شركت دارند، و سفر نيز يك سفر پرجاذبه عبادى و معنوى است، و هيچ خطرى هم در آن كسى را تهديد نمى‏ كند.
بنابراين با توجه به مطالبى كه گفته شد، هيچ يك از آمارهايى كه مورخان براى حاضران در غدير ذكر كرده ‏اند مبالغه ‏آميز و به دور از واقع نخواهد بود. به خصوص كه هيچ مانع بازدارنده ‏اى هم وجود نداشته تا از حضور مسلمانان در حجةالوداع جلوگيرى كند.
'''ب. فراخوانى مردم به حجةالوداع'''
رسول‏ خداصلى الله عليه وآله پيش از آغاز سفر حج در سال دهم هجرى نامه‏ ها و نمايندگانى به اقصى نقاط سرزمين‏ هاى اسلامى فرستاد، و از تمام مسلمانان خواستند تا هر كس توان شركت در مراسم حج را دارد در اين مراسم باشكوه شركت كند.
اين فراخوان عمومى موجب شد تا جمع زيادى از مردم مسلمان از نقاط مختلف سرزمين ‏هاى اسلامى خود را به مدينه و يا مكه برسانند.
حضرت در اين سفر حتى خانواده خود را همراه داشت.<ref>الطبقات الكبرى: ج ۲ ص ۱۳۱. امتاع الاسماء: ج ۲ ص ۱۰۳.</ref>چنانكه امام على‏ عليه السلام نيز از اين مأموريت مستثنى نبود، زيرا ايشان به امر رسول‏ خداصلى الله عليه وآله براى هدايت مردم يمن به آنجا سفر كرده بود<ref>تاريخ طبرى: ج ۳ ص ۱۳۲. الارشاد: ج ۱ ص ۱۷۱.</ref>، و با انجام مأموريت خود را از يمن به مكه رساند.<ref>تاريخ طبرى: ج ۳ ص ۱۴۸.</ref>
همچنين برخى منابع گزارش دعوت رسول‏ خداصلى الله عليه وآله از مردم براى حضور در اين سفر را آورده ‏اند. چنانكه كلينى به نقل از امام صادق‏ عليه السلام مى ‏نويسد: رسول‏ خداصلى الله عليه وآله از حج سخن گفت، و به هر كس كه مى ‏توانست از كسانى كه تا آن روز اسلام را پذيرفته بودند نامه نوشت كه رسول‏ خداصلى الله عليه وآله تصميم دارد حج به جا آورد، و آنان را از اين امر مهم با خبر ساخت تا هر كس توان انجام حج را دارد در اين سفر شركت كند. در پى اعلام پيامبرصلى الله عليه وآله، مردم به سوى مكه روى آوردند تا مراسم حج را با حضور پيامبر اسلام‏ صلى الله عليه وآله برگزار كنند. <ref>الكافى: ج ۴ ص ۲۴۹: ذكر رسول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه وآله الحج. فكتب الى من بلغه كتابه. فمن دخل الاسلام. ان رسول ‏اللَّه‏ صلى الله عليه وآله يرد الحج. يؤذنهم بذلك ليحجّ من اطاق الحج، فاقبل الناس. بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۹۶. وسائل الشيعة: ج ۱۱ ص ۲۲۴.</ref>
شيخ مفيد نيز در «الارشاد» مى‏ نويسد: رسول‏ خداصلى الله عليه وآله اراده به جاى آوردن حج و انجام آنچه خداى تعالى بر او فرض كرده بود را نمود، و براى به جاى آوردن حج در ميان مردم اعلام فرمود و همگى را به حج دعوت كرد. اين دعوت به دور دست‏ترين سرزمين‏ ها رسيد. پس مردم آماده رفتن به حج شدند، و از اطراف و حوالى و نزديكى‏ هاى مدينه به مدينه آمدند و خود را مهياى حج در ركاب حضرتش نمودند.<ref>الارشاد: ج ۱ ص ۱۷۱. بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۴ ۳۸۳.</ref>
اكنون قابل ذكر است كه با توجه به اين فراخوانى، بايد جمعيت قابل توجهى از شهر مدينه و اطراف مدينه در اين سفر حضور داشته باشند. برخى از منابع فريقين نيز به تبع اين فراخوانى، خروج جمعيت به همراه رسول‏ خداصلى الله عليه وآله را به گونه ‏هاى مختلف نقل كرده‏ اند: برخى شمار آنان را ۷۰۰۰۰ نفر<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۰۲. تفسير صافى: ج ۲ ص ۵۳ . تفسير الثقلين: ج ۲ ص ۷۳. السيرة الحلبية: ج ۳ ص ۳۰۸.</ref>، عده ‏اى ۹۰۰۰۰ نفر<ref>السيرة الحلبية: ج ۳ ص ۳۰۸. الغدير: ج ۱ ص ۹.</ref>، برخى ۱۱۴۰۰۰ نفر دانسته <ref>المجموع (نووى) : ج ۷ ص ۱۰۳. الغدير: ج ۱ ص ۹.</ref>و برخى هم عدد ۱۲۰۰۰۰ و ۱۲۴۰۰۰ و بيشتر را آورده ‏اند.<ref>السيرة الحلبية: ج ۳ ص ۳۰۸. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۰.همان، الغدير: ج ۱ ص ۲۹۶ ۹.</ref>
مى ‏توان گفت: يكى از دلايل ذكر اين تعداد از جمعيت عظيم، وضعيت قومى و قبيلگى جزيرةالعرب بوده است، و علاوه بر آن قدرت پيامبر اسلام‏ صلى الله عليه وآله بر جزيرة العرب با دعوت مردم به فطريات و اخلاق باعث رشد فزاينده جمعيت شهرى نيز مى‏ گردد.
'''ج. حضور زنان، كودكان و كهنسالان'''
علاوه بر حضور مردان، سه گروه ديگر نيز از مردم جامعه آن روز در مراسم حجةالوداع حضور فعال داشتند. اينان عبارت‏اند از: زنان، كودكان و نوجوانان و افراد كهنسال.
پس از توصيه رسول‏ خداصلى الله عليه وآله به شركت مردم در اين مراسم، شدت اشتياق براى شركت در اين مراسم به قدرى بود كه كودكان و نوجوانان، افراد كهنسال و زنان و حتى برخى از زنان باردار در اين مراسم معنوى شركت كردند.
آنان بعد از شركت در حج، در مكان غدير نيز با ولايت امام على ‏عليه السلام بيعت كردند. اسماء بنت عميس همسر ابوبكر از جمله زنان باردارى بود كه در اين سفر حضور داشت، و در ذوالحليفه وضع حمل كرده و محمد بن ابوبكر را به دنيا آورد.<ref>صحيح مسلم: ج ۲ ص ۸۸۶ . سنن ابى‏داوود: ج ۲ ص ۱۸۲. مسند احمد: ج ۳ ص ۳۰. سنن دارمى: ج ۲ ص ۴۵. انساب الاشراف: ج ۱ ص ۴۷۴.</ref> ابوالطفيل عامر بن واثله نيز در جنگ احد متولد شده، و در حجةالوداع هشت ساله بود.<ref>اسد الغابة: ج ۳ ص ۱۴۳.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==