۲۶٬۳۸۳
ویرایش
(←پانویس) |
(←پانویس) |
||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
آنان بعد از شركت در حج، در مكان غدير نيز با ولايت امام على عليه السلام بيعت كردند. اسماء بنت عميس همسر ابوبكر از جمله زنان باردارى بود كه در اين سفر حضور داشت، و در ذوالحليفه وضع حمل كرده و محمد بن ابوبكر را به دنيا آورد.<ref>صحيح مسلم: ج ۲ ص ۸۸۶ . سنن ابىداوود: ج ۲ ص ۱۸۲. مسند احمد: ج ۳ ص ۳۰. سنن دارمى: ج ۲ ص ۴۵. انساب الاشراف: ج ۱ ص ۴۷۴.</ref> ابوالطفيل عامر بن واثله نيز در جنگ احد متولد شده، و در حجةالوداع هشت ساله بود.<ref>اسد الغابة: ج ۳ ص ۱۴۳.</ref> | آنان بعد از شركت در حج، در مكان غدير نيز با ولايت امام على عليه السلام بيعت كردند. اسماء بنت عميس همسر ابوبكر از جمله زنان باردارى بود كه در اين سفر حضور داشت، و در ذوالحليفه وضع حمل كرده و محمد بن ابوبكر را به دنيا آورد.<ref>صحيح مسلم: ج ۲ ص ۸۸۶ . سنن ابىداوود: ج ۲ ص ۱۸۲. مسند احمد: ج ۳ ص ۳۰. سنن دارمى: ج ۲ ص ۴۵. انساب الاشراف: ج ۱ ص ۴۷۴.</ref> ابوالطفيل عامر بن واثله نيز در جنگ احد متولد شده، و در حجةالوداع هشت ساله بود.<ref>اسد الغابة: ج ۳ ص ۱۴۳.</ref> | ||
'''روايات جمعيت غدير خم''' | |||
غدير خم به عنوان بستر معرفى امامت براى تبيين قدرت و اساس شيعه با ولايت امام على و يازده نفر امام از نسل آن حضرت عليهم السلام امرى متواتر است. در اين جريان، مردم حاضر در غدير بر سر ولايت با امام على عليه السلام بيعت كرده و به او تبريك گفتند. اكنون مى توان گفت: با قطعى بودن خبر ولايت، وجود جمعيت قابل توجه حاضر در غدير خم از اهميت ويژه اى برخوردار است، زيرا بر پايه براهين عقلى و نقلى، غدير اتمام حجت و اعلام ولايت است. | |||
شواهد تاريخى پيشين بر پايه موضوعات: تشكيل قدرت اسلام در مدينه و نابودى قدرت مشركان قريش، حضور حداكثرى جمعيت مسلمانان در جهاد بدون حضور زنان و كودكان، فراخوانى مردم به آخرين حج با حضور رسول خداصلى الله عليه وآله و حضور زنان و كودكان در مدينه، از جمله شواهدى هستند كه دلالت بر زيادى جمعيت حاضر در غدير خم دارند. بنابراين و با توجه به اين مقدمات، به سراغ بررسى روايات موجود درباره تعداد جمعيت شركت كننده در غدير خم رفته و مورد بررسى و تحليل قرار مى دهيم: | |||
'''الف. هزار و سيصد نفر''' | |||
روايتى از امام باقرعليه السلام نقل شده كه طبق آن پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير در حضور ۱۳۰۰ نفر جمله «من كنت مولاه فهذا على عليه السلام مولاه» را مطرح فرمود. <ref>مناب آل ابىطالب )ابن شهرآشوب( : ج ۲ ص ۲۲۹: و فى رواية عن الباقرعليه السلام قال: لما قال النبى صلى الله عليه وآله يوم غدير خم بين الف و ثلاثمائة رجل: من كنت مولاه فهذا على مولاه... .</ref> اين روايت را مجلسى نيز آورده است.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۸.</ref> | |||
در تفسير فرات كوفى نيز روايتى از عمار چنين نقل شده است: در مجلس ابن عباس بوديم و او سخنرانى مىكرد، كه ابوذر بلند شد و گفت: اى مردم، آيا مى دانيد پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: راستگوتر از ابوذر نيست؟ همه گفتند: آرى. ابوذر گفت: پس بدانيد پيامبرصلى الله عليه وآله روز غدير كه ۱۳۰۰ مرد بوديم... ، فرمود: هر كس من مولاى اويم پس على عليه السلام مولاى او است. خدايا هر كس على عليه السلام را يارى كند يارى اش كن، و هر كس با او دشمنى كند دشمنش باش. در اين هنگام مردى بلند شد و گفت: مبارك باد بر تو اى پسر ابى طالب.<ref>تفسير فرات: ص ۵۱۵ : عن عمار بن ياسر، قال: كنت عند ابى ذر الغفارى فى مجلس ابن عباس و عليه فسطاط و هو يحدث، اذ قام ابوذر حتى ضرب بيده الى عمود فسطاط، ثم قال: ايها الناس، من عرفنى فقد عرفنى و من لم يعرفنى فقد انبأته باسمى. انا جندب بن جنادة ابوذر الغفارى. سألتكم بحق اللَّه و حق رسوله صلى الله عليه وآله اسمعتم من رسول اللَّه صلى الله عليه وآله و هو يقول: ما اقلّت الغبراء و لا اظلّت الخضرا ذا لهجة اصدق من ابىذر؟ قالوا: اللهم نعم. قال: فتعلمون ايها الناس ان رسولاللَّهصلى الله عليه وآله جمعنا يوم غدير خم الف و ثلاثمائة رجل يقول: اللهم من كنت مولاه فعلى عليه السلام مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله. فقام رجل فقال: بخ بخ يابن ابى طالب... .</ref> | |||
'''نقد و بررسى''' | |||
روايت ابن شهرآشوب از امام باقرعليه السلام روايتى مرسل است و به عبارت ديگر سلسله سندى براى آن ذكر نشده است. روايت دوم نيز تنها خبرى است كه در تفسير فرات كوفى آمده است و سند آن به امام معصوم نمى رسد. | |||
در مجموع مى توان گفت: علاوه بر ضعف سند اين دو روايت، با توجه به فراخوانى رسول خداصلى الله عليه وآله از مردم براى حضور در سفر معنوى حج و جمعيت مدينه و اطراف آن و تعداد جمعيت سپاه اسلام در آن زمان، اين قول قابل پذيرش نيست. | |||
همچنين قابل ذكر است كه روايت دوم داراى اضطراب در محتوا مى باشد. در اين روايت ابوذر براى اثبات حقانيت سخنش ابتدا به اثبات صادق بودن خود مى پردازد، و بعد به بيان كميت جمعيت مى پردازد. و حال آنكه دفاع از خود زمانى صحيح است كه مورد اتهام واقع شده باشد، و در اينجا اتهامى وجود ندارد. | |||
علاوه بر اين نكته، بايد افزود كه روايت اول به نقل از امام باقرعليه السلام مى باشد، و حال آنكه روايت دوم به نقل از جناب عمار است. طبق قاعده، امام باقرعليه السلام تعداد جمعيت را بايد از عمار و سخنان ابوذر نقل كند، اما آن حضرت هيچ كدام از اين دور راوى را در استنادش نياورده است، و مرسل بودن روايت اول هم ثابت شد.××× ۱ در گزارش ابن شهرآشوب ابتدا به جريان محبت و دشمنى اشاره مى كند، و در پايان به جمله من كنت مولاه، و در گزارش عمار ابتدا به جمله من كنت مولاه و بعد به جريان محبت ودشمنى با امام على عليه السلام اشاره شده است. | |||
== پانویس == | == پانویس == |